فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هر یک از نظریه پردازان ترجمه کم و بیش توانسته اند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیک هایی را معرفی می کند که هر مترجمی از آن بهره می برد و با توجه به تأثیر چشم گیری که این اثر در تاریخ ترجمه داشته به مرجع مهمی برای تکنیک های ترجمه تبدیل شده است. در پژوهش حاضر پس از ارائه تعریفی گذرا برای هر یک از این تکنیک ها برای هر کدام نمونه هایی ذکر شده است. این نمونه ها بعد از کاوش و مقایسه متن ترجمه با متن اصلی رمان مشهور «سیدات القمر» و متناسب با همان تکنیک انتخاب شده است تا به واکاوی ترجمه این رمان بپردازد که تألیف جوخه الحارثی (2010میلادی) است و محمد حزبائی زاده آن را با عنوان «بانوان ماه» ترجمه کرده است. این مقاله درصدد است که ترجمه این رمان را با استناد به آرای نظریه پردازان مشهور ترجمه ارزیابی کند و در یک پژوهش مسأله محور با روش تحلیلی- توصیفی میزان گرایش و موفقیت مترجم را در به کارگیری این تکنیک ها بسنجد که در پایان نتیجه می گیرد مترجم به خاطر توجه ویژه به فهم خواننده و ارتباط با او، رویکردی مقصدگرایانه داشته است؛ بنابراین، برای خلق یک متن روان و قابل فهم، تکنیک های مستقیم را کمتر به کار گرفته و بیشتر از روش های غیرمستقیم بهره برده است تا در نهایت، ترجمه ای خواندنی به زبان فارسی ارائه کند که عبارات و اصطلاحات آن برای مخاطبان فارسی زبان آشنا و خالی از ابهام و پیچیدگی بوده و با سطح خوانندگان یک رمان متناسب است.
بررسی تطبیقی وادی توحید از دیدگاه مولانا و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی وادی توحید از دیدگاه مولانا و عطار بوده است. در این پژوهش، نشان داده شده که مولانا جلال الدین بلخی چگونه در اثر ماندگار خویش، مثنوی معنوی، با طی کردن وادی توحید با سالکان راه طریقت همراه و همگام است. از طرفی چون مثنوی یک اثر تعلیمی تمثیلی است به صورت مختصر به بررسی پاره ای از داستان ها و تمثیلاتی می پردازیم که مولانا در آن به یکی از هفت وادی اشاره کرده است. البته تعداد مقامات در منطق الطیر عطار به طور آشکار هفت وادی ذکر شده است که عبارتند از: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در میان شاعران عرفانی، عطار است که مرز مقامات را به خوبی مشخص کرده و کتاب «منطق الطیر» خویش را بر پایه همین هفت مقام بنا نهاده و نظمی مشخص و منطقی در سیر بیان اندیشه های عرفانی خویش داشته و توحید را در منطق الطیر بسیار نمایان بیان نموده است. در نتیجه مولانا در مثنوی بر تعداد مقامات مقید نبوده است و تفکیکی میان آنها قائل نیست. او نیز به نظم و ترتیب آن ها نظر نداشته است و یکی از مهم ترین مقامات را هر دو شاعر توحید می دانند.
برابر نهادهای قرآنی و ساختار دستوری آنها در تفسیر کشف الاسرار و عُدّه الابرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تفسیرهای مهمّ فارسی در قرن ششم هجری ، تفسیر «کشف الاسرار و عُدّه الابرار» رشیدالدّین ابوالفضل میبدی است . وی از شاگردان خواجه عبدالله انصاری است و در تفسیر خود ، تحت تأثیر آموزه های او قرار گرفته است . این تفسیر در سه نوبت «النّوبه الاُولی» ، «النّوبه الثّانیه» و «النّوبه الثّالثه» مورد تفسیر واقع شده است . در نوبت اوّل ، معنی تحت الّلفظی آیه می آید که در این قسمت لغات و ترکیبات جالب توجّه فارسی در برابر نهاد کلمات عربی آمده است . در نوبت دوم ، شأن نزول آیه ، ناسخ و منسوخ بودن و تفسیر شرعی آن . و در نوبت سوم، تأویلات عارفانه بیان شده است . نگارنده در این رساله ، کوشیده است تا به بررسی برابرنهادهای قرآنی ، تعبیرات و ترکیبات حالب توجه در زبان هِرَوی بپردازد و ویژگی های دستوری از نوع افعال ، اسامی ، قیود ، ضمایر و حروف بیان شود . و ابهاماتی که در تحقیقات قبلی آشکار شده ، برطرف نماید و هدف از آن بیان کردن تازگی ها و کاربردهای ناب زبان فارسی در عصر خواجه عبدالله انصاری است که متروک و فراموش شده و استعداد اِحیا دارند ، بیان شوند . ناگفته نماند که نگارنده در تحقیق و پژوهش خود ، ناز شیوه توصیفی_تحلیلی بهره برده است.
زبان و لحن حماسی- مذهبی در مختارنامه های شعاعی قاجار و خیالی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
237 - 268
حوزه های تخصصی:
با بررسی زبان یک اثر می توان به نوع ادبی آن پی برد؛ بنابراین، زبان و لحن آثار ادبی نقشی کانونی دارد. زبان حماسی نیز، حاصل انتخاب وزن و قافیه، واژه ها، ترکیبات، آرایه های بدیعی و صور خیالی است که با این نوع ادبی متناسب است. از آنجا که نوع ادبی مختارنامه های منظوم، حماسی است؛ بنابراین، این پژوهش به بررسی زبان حماسی در مختارنامه منظوم خیالی اصفهانی و مختارنامه منظوم شعاعی قاجار اختصاص یافته است؛ چون این منظومه ها از نوع حماسه مذهبی هستند، به عوامل مؤثر در فضای مذهبی این منظومه ها نیز پرداخته خواهد شد. جستار پیش رو، از نوع اسنادی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و هدف نگارنده نیز، شناخت شاخصه های زبانی این دو منظومه و پی بردن به ارتباط میان زبان حماسی با این نوع ادبی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که انتخاب اوزان مؤثر در لحن حماسی، به کاربردن واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از صور خیالی همچون تشبیهات، استعارات و اغراق های حماسی، صنایع بدیعی مانند جناس، تکرار و مراعات نظیر، برابرسازی شخصیّت ها با شخصیّت های شاهنامه ای در خلق تصاویر بدیع و تازه و آفرینش لحن و زبان حماسی نقش اساسی داشته است.
بررسی شرح های بیت «پیر ما گفت» با تأکید بر ابهام، در پرتو تعریف ابن ابی الاصبع و نظریه امپسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیت «پیر ما گفت...» از دیرباز محل بحث، شرح و نقد فراوان بوده است. در نگاه کلی سه رویکرد را در شرح های این بیت می توان بازشناخت: الف) تلاش در معناکردن بیت با مفهوم بی خطا بودن قلم صنع؛ ب) قائل بودن به تشکیک حافظ در بی خطا بودن صنع؛ ج) تأکید بر ابهام و منطق خاص شعر. در این پژوهش بعد از مرور و دسته بندی شرح های این بیت، ابهامِ بیت به عنوان یکی از عناصر اصلی در رسیدن به منطق هنری در پرتو تعریف ابن ابی الاصبع و امپسن بررسی شد. در بیت همانند تعریف ابن ابی الاصبع دو معنای مختلف (متضاد) را می شود یافت که به لحاظ وجود قرینه هر دو موقعیت یکسانی دارند و نمی شود به قطع یکی را بر دیگری ترجیح داد. همچنین هر هفت موردی که به گفتة امپسن سبب ایجاد ابهام در کلام می شود، به نوعی در این بیت حضور دارند. واژه های چندوجهی، تناقض و تنش و تشکیک در بیت ملاحظه می شود؛ به صورتی که ادعای پیر مبنی بر بی خطا بودن قلم صنع همراه می شود با عباراتی که تناقض و چالش را سبب می شوند و قطعیتی به مخاطب انتقال نمی دهند و درنهایت می توان ادعا کرد که شاعر هیچ نظر روشن و قاطعی نمی دهد و ادامة فرایند معنی کردن شعر برعهدة خود مخاطب گذاشته می شود؛ بنابراین حافظ طبق نظریاتِ جدید و قدیم در شعر خود به ابهام هنری دست یافته و با مهارت تمام، تناقض و تنش را در شعر پرورانده و درنهایت مخاطب را در معنی کردن شعر شریک کرده است.
تحلیل جایگاه جهرم در شاهنامه فردوسی در مقایسه با تواریخ اسلامی، فرهنگ و روایات محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی و به ویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکان ها و نام جای های بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهر ه هایی اسطوره ای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت داده اند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهر ه های معروف شهر جهرم در شاهنامه ، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسه ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، تأیید اصیل بودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشته تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافته های این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعه ها و ولیعهد نشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیت های شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعه مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه ، نام های خانوادگی و... حفظ شده اند. باقی ماندن نام ها یا شهرت های خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه ، بناها و نام جای ها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانه های تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. داده های محلی این مقاله نیز به کمک پژوهش های میدانی جمع آوری شده است.
اساطیر فرجام شناسی نوین فضایی در رمان های علمی- تخیلی آرتور کلارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
175 - 202
حوزه های تخصصی:
آرتور کلارک به دنبال ارائه یک فرجام شناسی نوین فضایی است. تا کنون تحلیل گران فقط به شکل پراکنده و غیر منسجم به ماهیت فرجام شناسانه و دینی حضور بیگانه ها وخدایان در کنار سفرهای فضایی اشاره کرده اند، در این مقاله به تحلیل منسجم کلیت عناصر فرجام شناسانه و مقایسه این مفاهیم فرجام شناسانه با منشاء آن ها پرداخته ایم. این عناصر فرجام شناسی نوین فضایی، پاسخ های اسطوره ای، به نیازهای دوران معاصر بر بستر پیش فرض های فکری مدرنیته هستند. روش کار تحلیلی تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان های کلارک مانند داستان چکش خدا، ادیسه فضایی و پایان کودکی یک فرجام شناسی به ظاهر نوین را با اسطوره هایی پیرامون مفاهیم جاودانگی، رستاخیز و پایان تاریخ بشری ارائه کرده است تا پاسخی به نیازهای فکری بشر معاصر باشد، اما او در این کار همچنان عناصر فرجام شناسی گذشته را مورد بهره برداری قرار داده است که نشان دهنده عدم گسست کامل او از نظام های فرجام شناسی قبلی و احیای استحاله یافته آن هاست.
بازتاب/بازتولید مؤلفه های حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه ایران باستان که به عنوان «حکمت خسروانی» شناخته می شود، اندیشه ای اشراقی مبتنی بر نور و ظلمت است که هستی در آن ساختاری ذومراتبی و تشکیکی دارد. با گذشت زمان، پیوند این منظومه فکری با دوران پس از خود گسسته نشده بلکه در طی تاریخ، به شکل های مختلف بازتولید شده است. این تفکر پس از آمیخته شدن با پاره ای مؤلفه های اسلامی به آثار حماسی و عرفانی این دوره راه یافته است. هنگام مطالعه در باب عرفان ایرانی، پژوهشگران، غالباً از غور در منطق الطیر عطار و بررسی آن بی نیاز نیستند، لذا روشن ساختن وجوه مختلف آن، از منظر محتوایی، آمیختگی فرهنگی، ریشه تفکرات، و داد و ستد های عقیدتی و مسائلی از این دست به درک بهتر این اثر و به دنبال آن شناخت کامل تر عرفان خراسان یاری می نماید. تطابق مسئله وحدت وجود در عرفان اسلامی و آفرینش وابسته به نقطه واحد اهورایی در حکمت خسروانی، همچنین مراتب سلسله وار وجود و نور در این دو، باعث امتزاج و پیوند هرچه بیشتر این مفاهیم در منطق الطیر شده است. عطار متأثر از میراث کهن فرهنگ و فلسفه ایرانی به شرح مفاهیم عرفانی در قالب تمثیل و داستان پرداخته است. در تحقیق حاضر بازتولید پوشیده مؤلفه های حکمت خسروانی را در «منطق الطیر» بررسی کرده ایم.
Les emprunts français dans la langue persane et leur parcours évolutif(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Cette recherche a fait un tour d’horizon sur les emprunts français dans la langue persane dont le nombre est considérable. Leur insertion dans notre langue remonte à quelque deux siècles, mais avec le temps, grâce aux progrès de tout ordre à l’échelle internationale et aux relations socio-politiques et culturelles entre les deux pays, ils ne cessaient d’y entrer. Notre ambition dans cet article est de constater leur évolution sur les trois plans phonétique, sémantique et social afin de voir s’ils ont subi des changements dans ces domaines ou non. Cette étude est basée sur la méthode d’expérimentation présentée par Guidère dont l’approche générale est hypothético-déductive, et appuyée par des points de vue des linguistes tels Blank, Lev-Ari, etc. Le corpus est collecté, tout d’abord, en nous référant à nos connaissances empiriques dans le domaine lexicologique, puis nous avons consulté des dictionnaires comme Le Petit Robert et Le Robert Méthodique pour pouvoir vérifier la fiabilité de nos collectes. Selon les résultats de la recherche, nous avons remarqué le changement phonétique pour certains emprunts, la mutation sémantique pour certains d’autres et leur emploi général et spécialisé pour des couches variées de la société. L’Académie de la Langue Persane s’efforce de trouver des équivalents pour certains d’entre eux en recourant au néologisme, mais parfois malgré la richesse de cette langue, ils y restent tels quels.
بازآفرینی شعر حافظ در شعر معاصر از منظر آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
231-266
حوزه های تخصصی:
آرمینه کاظمی سنگدهی* احمد گلی ** ناصر علیزاده خیاط*** چکیده آشنایی زدایی از مفاهیم کاربردی نقد ادبی فرمالیسم روسی است. بر مبنای این نظریه، کار شاعر یا هنرمند، آشنایی زدایی در کلام و شعر است. ازآنجایی که کثرت کاربرد، به عادی شدن مسائل زیبایی شناسی و بی تأثیرشدن لذت شاعرانه ی مخاطب منجر می شود؛ هنرمند وظیفه دارد با بهره گیری از شگردهای زبان شاعرانه، غبار عادت را از کلام و شعر بزداید و به درک عمیق تر مخاطب از اثر ادبی و هنری کمک کند. بی تردید در عرصه ی شعر و ادب، بدون بهره گیری از اشعار شاعران پیشین، آفرینش شعری نو امکان پذیر نیست. در بازآفرینی سروده های متقدمین، ارتباط اجزای ساختار، جنبه های ادبیت متن، وجه غالب و برجسته سازی موتیف های خاص متون کهن دستمایه ی شاعران قرار می گیرد تا با بیانی دیگر به مضمون آفرینی و ترکیب سازی واژگانی بپردازند. قرن هاست که فرهنگ و ادبیات سرزمین ما، تحت تأثیر غزلیات حافظ است. پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، سنتی، نیمایی، سپید و گفتار دیده می شود. در این پژوهش با رویکرد ساختاری و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، آشنایی زدایی های شعر معاصر از غزلیات حافظ بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شاعر معاصر در بسیاری موارد با بهره گیری از انواع هنجارگریزی، اشعار خواجه را به سبک و سیاق خویش تغییر می دهد و با توجه به اهداف شاعرانه ی خویش به آشنایی زدایی دست می زند و گاه به ساخت واژگانی تازه می پردازد و گاه به مضامین غزلیاتش از زاویه ای دیگر می نگرد تا ضمن برجسته سازی وجوه غالب اشعار حافظ، مخاطب را به شگفتی وادارد. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان armineh.kazemi@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ah.goli@yahoo.com *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان nasser.alizadeh@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 15/6/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 21/1/1401
تحلیل تطبیقی شعر و نقاشی عصر صفوی با تکیه بر آرای هنری رماک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
51-81
حوزه های تخصصی:
این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که به مطالعه ارتباط بین ادبیات و نقاشی عصر صفوی می پردازد و با استفاده از نظریه ادبیات تطبیقی هنری رماک، در پی تبیین این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر و نقاشی این عصر نمود یافته است. بر اساس یافته-های این پژوهش، شعر و نقاشی این عصر را نمی توان ادامه و دنباله سبک های پیشین دانست؛ بلکه شعر و نقاشی این دوره، دارای ویژگی های متمایز خود بوده و شاعران و نقاشان عصر صفوی به مجموعه ای از اصول و موازین مشترک پایبندند که با موازین دوره های قبل قابل مقایسه نیست. همچنین، زمینی شدن یکی از پیش فرض هایی است که اساس اندیشه و هنر قرن یازدهم را شکل می-دهد و شاعران و نقاشان عصر مورد بررسی به شکل های مختلفی از قبیل: واقع-گرایی، جزئی نگری، لذت بخشیدن، استفاده از عناصر پیرامون و... که همگی از مؤلفه های زمینی شدن هستند، به خلق آثار خود دست یازیده اند.
نقدی بر بلاغت تصویر محمود فتوحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
93 - 100
حوزه های تخصصی:
بلاغت سنتی جوابگوی بررسی بسیاری از تصاویر شعر مدرن ازجمله تصاویر شاعران سمبولیست و وابستگان تصاویر انتزاعی نیست؛ به همین سبب باید مبانی تازه ای پی ریزی کرد تا با آن بتوان زیبایی این آثار را نشان داد و تحلیل، بررسی، تطبیق و مقایسه میان تصاویر با این مبانی انجام شود. بلاغت تصویر محمود فتوحی با جداکردن تصاویر مربوط به هر مکتب ادبی ازجمله کلاسیسم، رمانتیسم، سمبولیسم، اسطوره و ایماژیسم، برای هرکدام مبانی تصویری ویژه ای و کارکردهای خاصی را تبیین کرده است؛ با این مبانی و ویژگی های تصویری که برای هر مکتب مطرح می کند می توان شعر شاعران آن مکتب را بررسی و تحلیل کرد. نگارندگان در این پژوهش، کتاب بلاغت تصویر محمود فتوحی رودمعجنی را با دیدگاهی انتقادی بررسی و تحلیل می کنند. از آنجا که اشکالات کتابِ منظور متعدد است و هیچ گونه شباهت ساختاری و درونمایه ای با هم ندارند، نگارندگان از دسته بندی اشکالات پرهیز می کنند و به ترتیب صفحات کتاب هر اشکال را با شماره ای جداگانه نشان می دهند و آنها را توضیح و تشریح می کنند. تعداد اشکالات کتاب به ده عدد می رسد؛ ازجمله مهم ترین این اشکال ها می توان به تناقض و یکدست نبودن نگاه نویسنده به موضوع نگرش کلی، نمونه های شعر بی تصویر و اعتقاد به بی معنایی اشاره کرد.
بررسی چرایی تمایز اسکاز و جادوی مجاورت در دو غزل از فاضل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
53 - 70
حوزه های تخصصی:
فرمالیسم مکتبی است که آثار ادبی را بدون توجه به تأثیرگذاری های محتمل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و... می نگرد. اسکاز به لحن راویِ یک شعر یا داستان گفته می شود. بدیهی است که با توجه به تفاوت فضای اشعار، لحن نیز باید به اقتضای آن تغییر کند. عواملی مانند انتخاب وزن عروضی شعر، موسیقی قافیه و ردیف و صور خیال از مؤلفه های تأثیرگذار در تغییر لحن شاعر هستند و میزان حضور یا نبود و سادگی یا دشواری این مؤلفه ها در یک متن، توجه شاعر را به اهمیت تفاوت لحن آشکار می کند. با توجه به همین مسائل، فاضل نظری در سروده های عاشقانه از وزنی شادی آور و متناسب با فضای عاشقانه شعر استفاده می کند؛ درحالی که وزن مرثیه او اُفتان و حزن آور است. او در غزل عاشقانه از قافیه و ردیف طولانی برای موسیقی مندتر کردن شعر بهره می برد؛ اما در مرثیه به ردیف کوتاه بسنده می کند. همچنین حضور صور خیال در سروده عاشقانه او نسبت به مرثیه اش بسیار پررنگ تر است. او از جادوی مجاورت برای ایجاد موسیقی در فضاهای تغزلی بهره می برد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های غنایی در دیوان خالص
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی یکی از گونه های ادبی است که از دیرباز در ادبیات کردی جایگاهی والا داشته و در آثار منظوم و منثور کردی، جلوه های گوناگون داشته است. خالص از شاعران معروف پارسی گوی است که شعر وی از ابعاد گوناگون زبانی، ادبی و محتوایی و فکری قابل تحلیل و بررسی است و تاکنون شعر او چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش، واکاوی و شناسایی مضامین غنایی اشعار فارسی این شاعر است. اهمیت سروده های فارسی خالص و نیاز به شناخت دقیق تر معانی غنایی شعر او از ضرورت های این پژوهش است. سعی نگارنده بر آن بوده تا در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی مؤلفه های غنایی شعر این شاعر بپردازد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان می دهد که شعر وی طیف وسیعی از معانی و مضامین غنایی را به خود اختصاص می دهد که بیان نرم و لطیف عواطف و احساسات شخصی خالص است و به هر چه روح آدمی را متأثر می کند، با شور و حرارت می پردازد. بیشتر مضامین و مفاهیم غنایی موجود در دیوان خالص عبارتند از: عشق، عرفان، وصف، مدح، مرثیه، مناظره، هجو و مفاخره.
معرفی منظر اسلامی و شیعی صائب تبریزی در بازنمایی مفهوم شهادت
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
85 - 104
حوزه های تخصصی:
با گستردگی و رسمیت مذهب تشیع در ایران، جهان بینی این مذهب نفوذ کم نظیری را در باورها، منش ها و کنش ها نمایان ساخت و بازتعریف جالب توجهی برای بسیاری از ارزش ها عرضه کرد. هرچند شهادت و مفاهیم برخاسته از آن پیوسته مورد توجه و استفاده بسیاری از شاعران در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و کشته شدن در راه ارزش ها، خواه این ارزش، دفاع از دین و تمامیت ارضی ایران باشد و خواه عشق و پاک باختگی در برابر معشوق، از نگاه شاعرانی که به این مفاهیم پرداخته اند از جایگاهی والا برخوردار بوده، اما باورهای شیعی برخاسته از روایات، احادیث، زیارت نامه ها و ادعیه نیز مفاهیم نظام مندی را در این حوزه عرضه کرده است. در این میان، صائب تبریزی که در جامعه ای شیعی زاده شده و زیسته است، نگرشی شیعی را در مفاهیم جاری در آثارش گسترش داده که مفهوم شهادت نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. جایگاه شهید و شهادت در منابع شیعی و اشعار صائب تبریزی دارای وجوه اشتراک قابل تأملی است که این مقاله در راستای واکاوی و تبیین این قرابت ها و مقوله بندی آن ها گام برداشته است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم برخاسته از روایات، احادیث و زیارت نامه ها در منابع شیعی تأثیر انکارناپذیری در ترسیم چهره شهید در اشعار صائب تبریزی داشته است. اشتراکاتی که گاه، نه تنها در حوزه معنا و مفهوم بلکه در استخدام واژگان نیز آشکار است.
بررسی، تحلیل و طبقه بندی کرامات مشایخ در طبقات الصّوفیّه از خواجه عبدالله انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت یکی از مفاهیم مهم و مورد مناقشه در عرفان اسلامی است. خواجه عبدالله انصاری در طبقات الصّوفیّه، نام بسیاری از صوفیان را ذکر کرده و رفتار و اندیشه آن ها را تبیین نموده است. او برای تحقّق این هدف، کرامات بسیاری را شرح داده و کیفیّت تخلّق مشایخ به مبانی معرفتی را بازگو کرده است. در این تحقیق، با روش توصیفی و استناد به منابع کتابخانه ای، کرامت های ذکر شده در اثر مذکور، دسته بندی و چرایی بسامد آن واکاوی شده است. همچنین، توصیفاتی از کارکردهای اجتماعی این پدیده ارائه گردیده است. بررسی آراء انصاری نشان می دهد که کرامت ها عمدتاً در دوران حیات عارف و در مواردی، پس از مرگ او تجلّی پیدا کرده اند. کرامات واقع شده در زمان حیات عبارتند از: اطلاع از غیب؛ ذهن خوانی و فراست؛ تصرّف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ تصرّف در اشیاء و قلب آن؛ زنده کردن موجودات و سخن گفتن با آنان؛ طی الأرض؛ مرگ و حیات ارادی؛ شفای بیماران. کراماتی که پس از مرگ آشکار شده اند، عبارتند از: سخن گفتن در عالم خواب و رؤیا؛ نقش بستن آیه و ذکر بر بدن متوفی؛ غیب شدن جنازه فرد. هدف اصلی اولیاءالله از به کارگیری این کرامات، تنبّه مریدان و تشویق آن ها به پیمودن راه سلوک است. در این اثر، برخلاف سنّت مقامات نویسی عرفانی، نشانه های ملموسی از کارکرد تحذیری کرامت به نیّت تحقیر و منکوب منکران تصوّف وجود ندارد که این سنّت گریزی آگاهانه را می توان برآیند نگرش مبتنی بر رجاء و امید مؤلّف و گرایش های عاشقانه او در وادی عرفان دانست.
چالشی بر طبقه بندی انواع اضافه در دستور زبان فارسی (بحثی درباره قواعد افزودگی در زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله کنونی به بررسی روش های طبقه بندی انواع اضافه ها در دستور زبان فارسی می پردازد و نظریه های پیشین در باره نامگذاری انواع اضافه ها و شیوه های طبقه بندی آنها را در کتاب های دستور یا منابع زبان شناسی به چالش می کشد. اهمیت این تحقیق در گشودن بحث ضرورت کاربردی بودن طبقه بندی اضافات است. مهم ترین بحث نظریِ این مقاله، به چالش کشیدن مقایسه های نادرستِ انواع اضافه ها در زبان فارسی با زبان عربی و یا زبان های اروپایی است. پرسش های اساسی مقاله این است که چه کاستی هایی در طبقه بندی اضافات در منابع پیشین وجود داشته است و چگونه می توان قواعدی وضع کرد که تشخیص انواع اضافات را بدون استثنا (و یا با حداقل استثناها) امکان پذیر سازد. این مقاله، حاصل پژوهشی پردامنه بر روی مبحث اضافات بوده است و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای (از قرن یازدهم هجری تا به امروز)، به این نتیجه می رسد که بسیاری از طبقه بندی های متأخر در مبحث اضافات فاقد جنبه کاربردی هستند و قابلیت شمول بر اضافه های مشابه خود را ندارند و طبقه بندی اضافات بر حسب رابطه های معنایی، امکانِ دست یافتن به معنیِ کلام در زبان معاصر و همچنین در کلام ادبی را تسهیل می کند و به تحلیل و درک سخن ادبی یا غیر ادبی یاری می رساند و لذا آن را به عنوان طبقه بندی موثر و مفید در انواع اضافات می توان پذیرفت.
مقایسه تطبیقی دو کتاب انیس الطالبین و مقامات خواجه بهاءالدین نقشبند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
35 - 64
حوزه های تخصصی:
دو کتاب انیس الطالبین و مقامات خواجه نقشبند، ازجمله قدیم ترین و مهم ترین منابع درباره بهاءالدین نقشبند (718 -791) و اصول طریقت اوست. اطلاعات بیشتر منابع درباره بهاءالدین نقشبند اغلب از کتاب انیس الطالبین گرفته شده و بسیاری از مضامین موجود در مقامات وی با کتاب انیس الطالبین مشترک است. در این مقاله سعی شد، بهاءالدین و طریقت او از منظر نگاه مؤلفان دو کتاب معرفی شود و سپس ضمن تحلیل و مقایسه تطبیقی دو اثر، سبک نگارش، میزان اشعار، عقاید و مضامین مشترک، جایگاه زن، کرامات و همچنین نوع و جهت کرامات موجود در آن ها، موردبررسی قرارگیرد. مقایسه تطبیقی دو کتاب نشان داد که بخش های زیادی از مقامات نقشبند با انیس الطالبین مشترک است و این امر نشان دهنده این است که احتمالاً انیس الطالبین یکی ازجمله منابع عمده مؤلف مقامات نقشبند بوده است. همچنین در انیس الطالبین درصد کرامات معنوی و در مقامات نقشبند، کرامات مادی بیشتر است. در هر دو کتاب آگاهی از آنچه برای دیگران رخ داده در میان کرامات معنوی، و از هوش بردن و باز به هوش آوردن افراد در میان کرامات مادی، بیش از سایر کرامت ها است.
نقش «قهرمان» در خلق محتوای حماسی در داستان «رستم و اسفندیار» شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
149 - 178
حوزه های تخصصی:
اعمال و افکار قهرمان حماسه، نمایانگر آرزوها و خصایص یک ملّت است؛ به همین دلیل شناخت ویژگی های قهرمان حماسه، در پی بردن به نقش وی در خلق محتوای حماسی اثر اهمیّت ویژه ای دارد، زیرا شاعرِ حماسی با بهره گیری از «بینش قهرمانی»، سعی داشته بن مایه های مؤثّر در حماسی ساختن محتوای اثر را مؤکّد کند. در این پژوهش که به روش تحلیلی – توصیفی و باهدف بررسی نقش «قهرمان» در ایجاد محتوای حماسی انجام پذیرفته، تلاش شده است با تکیه بر داستان «رستم و اسفندیار»، خصوصیات دو پهلوان/قهرمان بی همتای شاهنامه فردوسی؛ «رستم» (جهان پهلوان حماسه ملّی ایران) و «اسفندیار» (پهلوان- شاهزاده رویین تن ایرانی)، به عنوان بینش تأثیرگذارِ قهرمان در شکل گیری بن مایه های تکرارشونده حماسی در شاهنامه معرفی و تحلیل شود. بر اساس یافته های این تحقیق، برجسته ترین خصایص، افکار و اعمال دو قهرمان اصلی داستان «رستم و اسفندیار» عبارت بود از: محبوب و ملّی بودن قهرمان، رویین تن بودن و داشتن نشانه های خدامایگی، اهمیّت نژادگی، ضرورت حفظ نام و ننگ و پاسداری از حرمت آزادگان، بهره گیری از سلاح ویژه، لزوم دانایی قهرمان و مهارت در نبرد تن به تن و زبان آوری. این ویژگی های شاخص به شکل گیری حماسی ترین داستان شاهنامه منجر شده و تمایز قهرمان حماسه با قهرمان در انواع ادبی دیگر را نشان داده است.
کارکردهای موتیف های تلمیحی انبیا در غزلیات صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موتیف از اصطلاحات رایج در حوزه علم و هنر و ادبیات است. مهم ترین ویژگی موتیف تکرار و معنی افزایی است و یکی از ابزارهای مناسب برای نقد و تحلیل صوری و محتوایی آثار است. صائب تبریزی بزرگ ترین شاعر غزلسرای سبک هندی است. موتیف ها در غزل او بسامد بسیاری دارد. کاربرد این موتیف ها می تواند بیانگر ذهنیّت شاعر و نیز تصویری از جریان های فکری و اندیشگی زمانه او باشد. موتیف انبیا از پرکاربردترین موتیف های تلمیحی شعر او هستند. در این مقاله کارکردهای موتیف های انبیا در غزلیات صائب بررسی می شود. شاعر از این موتیف ها برای بیان اندیشه ها و ذهنیّت های متعددی سود جسته است. صائب در کاربرد موتیف های انبیا همه جا به دیدگاه و نظر متقدمین درباره پیامبران و عناصر مربوط به آنها مقید نمانده و خود در این زمینه به نوآوری دست زده است. کارکرد موتیف های انبیا در شعر صائب به استفاده تلمیحی آنها محدود نشده و جنبه های متنوع تری از این موتیف ها مدّنظر قرار گرفته است. صائب در موتیف های انبیا افزون بر تلمیح به قصص قرآنی و کتاب ها و نظریات گذشتگان، خود به دریافت های جدیدی در این زمینه رسیده است که حاصل ژرف نگری ها و تلاش ها و آفرینش های هنری اوست. نگاه جدید و خلاقانه او به پدیده ها، کارکردهای اخلاقی و اجتماعی، دریافت ها و کارکردهای عرفانی، تناقض ها، استفاده متفاوت از موتیف ها، خوارمایگی موتیف های انبیا، کارکردهای صوری و زیبایی شناسانه، نقد شعر و... مهم ترین کارکرد موتیف های انبیا در شعر صائب است.