ذوالفقار علامی

ذوالفقار علامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲ مورد.
۱.

هم سانی یا دگرسانی دو اهرم عشق در غزلیات مولانا و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عاشق معشوق مولانا سعدی غزل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۵۴
یافتن نقاط اشتراک و اختلاف بین عاشق و معشوق (دو اهرم عشق) در دیوان شاعران مختلف به شناخت بیشتر جهان بینی و معیارهای زیباشناسانه آن ها کمک می کند. در این مقاله با روش تحلیل مقایسه ای و با استفاده از ابزار کتابخانه ای، ویژگی های گوناگون عاشق و معشوق در پنجاه غزل از سعدی و پنجاه غزل از مولانا استخراج شده است. بر اساس آن، گونه های مختلف معاشیق دسته بندی و در آخر اشتراکات و اختلافات نگاه دو شاعر بررسی شده است. یافته ها در پی اثبات یا ردِ علمی برخی از فرضیه هایی است که پیشتر وجود داشته اند؛ فرضیاتی چون دست نیافتنی بودن معشوق سعدی، شخصی تر بودن عشق در غزلیات او، ثابت قدم تر بودن مولانا در استغراق اثبات شده است؛ همچنین این نکته که جمال، شرط اولیه عاشقی سعدی اما برای مولانا نتیجه عشق است و ویژگی های عاشق و معشوق در غزلیات متفاوت (عاشقانه/عارفانه) یک شاعر به هم شبیه تر هستند تا گونه مشابهش در غزل شاعر دیگر. این یافته ها که ریشه در آرای عرفانی مولانا و جمال شناسی سعدی دارد بر تفاوت بنیادی جهان بینی دو شاعر صحه می گذارد. از دیگر تفاوت ها می توان به اختلاف موضعشان در برابر هردو نوع عشق حقیقی و مجازی، چگونگی توصیف معشوق، میزان قدرت عاشق در موقعیت عاشقانه و احساسات او اشاره کرد.  
۲.

استعاره های مفهومی خشم در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیوان خاقانی استعاره مفهومی مجاز عواطف خشم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۲۳۲
استعاره از مهم ترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعاره ها به حوزه اندیشه و شناخت واردشده و از چشم اندازهای مختلف در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزه شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف بشری همواره موردتوجه بوده است؛ چراکه عواطف انسان همواره به عنوان یک حوزه مبدأ در ساختارپردازی استعاری مفاهیم متنوع در اغلب زبان ها به کار گرفته می شوند و از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره می برند. خاقانی، ازجمله شاعرانی است که در بهره گیری از استعارات بدیع و تازه در شمار خلاق ترین شعرای فارسی گوی قرار دارد. هدف مقاله حاضر بررسی کاربرد و فراوانی نگاشت نام های مفهومی در شعر خاقانی با رویکرد مجاز مفهومی یا استعاره مفهومی و تحلیل داده های شعر خاقانی می باشد و با بررسی در حوزه عاطفه خشم می توان به این نتیجه رسید که حدود 160 بیت، مربوط به عاطفه خشم و مترادفات آن است. البته سه حوزه مبدأ «تغییر حالت»، «تغییر نگاه» و «بی تابی» را می توان در یک حوزه مبدأ تغییر فیزیکی گنجاند. درنهایت حوزه مبدأ «خشم درخط شدن است» و «خشم طیره شدن است» پربسامدترین حوزه مبدأ برای مفهوم سازی خشم در دیوان خاقانی است.
۳.

بررسی چینش متنی گفتارهای درخواست محور در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی گفتار درخواست محور چینش متن بافت بلاغت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۱۴۹
ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازنده آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گوینده توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده می کند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمی گزیند. این نکته افزون بر سخندانی و شناخت قابلیّت های زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسائل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیت ها نقل می کند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستان ها دارد. در این مقاله، چینش متنِ چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسش ها پاسخ داده می شود: گفتار درخواست محور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگا ه هلیدی و حسن درباره بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتارِ درخواست محور شاهنامه (نامه) تعیین می شود؛ سپس رابطه بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجه بررسی نشان می دهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گام های «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینه چینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایان بندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه می بخشد. این ساختار ثابت که نشان دهنده توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه می شود که با امکان پیش بینی پذیری، به فهم سریع تر مخاطب از متن می انجامد؛ نیز گام «زمینه چینی» که گامک های متفاوتی دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.
۴.

همراهی استعاره و اسطوره در ادبیات عصر تیموری و صفوی براساس داستان مهر و ماه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهر و ماه نویسنده ناشناس نشانه معناشناسی غزل اکتان همگنه روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۹۶
داستان مهر و ماه، ماجرای عشق مهر شرقی به ماه غربی و عزیمت وی برای رسیدن به معشوق است. این داستان، الگوی گسترش یافته غزل است که بر ساختارهای روایی و اپیزودهای (خرده داستان های) قصّه های عامیانه منطبق شده است؛ گفتمان منجمدی که بر اثر استعمال و تکرار در طول زمان تبدیل به کلیشه شده و تجدید و بازسازیِ خود را در تلفیق با گونه دیگری یافته است. در داستان، ادغام و تعامل دو نوع ادبیِ غزل و روایت دیده می شود که در عین درهم تنیدگی، مرزهای هر یک قابل جداسازی است؛ به عبارتی، غزل های درون روایت از قصّه جدا می شوند ولی همگنه هایی که داده های انتزاعی را در سطح رویی گفتمان صورت بخشیده اند، روابط میان نشانه ها را پیچیده کرده اند. برنامه روایی بر کنشِ برنامه محور مبتنی است و غزل جریانی احساسی است که در کلّ گفتمان نمود دارد. تحلیل نشانه معناشناختی با تمایز غزل به عنوان جریان عاطفی و روایت به عنوان نظام برنامه محور، کارکرد و تعامل هر دو را در کلّیت گفتمان بررسی می کند. استعاره های غزل با صورت بخشی به مقوله های بنیادین معنا چه تغییری در لایه نحوی و سطح زیرین ایجاد کرده اند؟ گونه عاطفی توانسته با شکستن هنجارهای زبانی، نمایه های تازه تولید کند؟ کاربرد نمایه ها و استعاره های غزل در روایت، گفتمان غزل را عینی کرده است، امّا این محسوس سازی با تحلیلی که از شعر و ادبیات عصر تیموری و صفویه می شود و مدعی است که از اسطوره تهی شده، هم سو نیست، زیرا هسته مرکزی گفتمان همچنان بر اسطوره نهاده شده است.
۵.

بررسی موقعیت ها و سطوح روایی در قصه های عامیانه بلند با تأکید بر «ابومسلم نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابومسلم نامه روایت شناسی نقال راوی لینت ولت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۵۲
نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می دهد، اما نشانه های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش مند و دقیق بررسی نمی کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می دهد قصه پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده ای داشته باشد بر آشفتگی های موجود افزوده است. روایت شناسی، موقعیت ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش گر و مخاطب در اثر بررسی می کند. رویکرد روایت شناسی در شناخت قصه های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری بازسازی و ثبت شده اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می شود.
۶.

تحلیل سبک شناختی «تمهیدات» عین القضات همدانی؛ با رویکرد پاول سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عین القضات همدانی تمهیدات پاول سیمپسون تحلیل سبک شناختی نظام گذرایی دستور نقش گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۲۶۴
گسترش دانش «زبان شناسی» پژوهش های «سبک شناسی» را سمت وسویی تازه بخشیده است؛ به گونه ای که امروزه مطالعه سبک آثار ادبی برمبنای زبان شناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبک شناس معاصر، از نظریه پردازانی است که الگوی سبک شناسی خود را بر پایه زبان شناسی مطرح و در این زمینه راهکارهای عملی و روشمندی مطرح کرده است. یکی از مباحثی که سیمپسون به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. الگوی سبک شناسانه «نظام گذرایی» سیمپسون در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقش گرای هلیدی بنا شده است. نظام گذرایی ابزارهای دستوری خاصی هستند که برای تجسّم تجربه در زبان به کار می روند و شامل سه عنصر فرایند (عبارت های فعلی)، مشارکین (عبارت های اسمی) و عناصر پیرامونی فرایند (گروه قیدی و حرف اضافه ای) می شود. بنابراین، در تحلیل سبکی متون با الگوی تحلیل نظام گذرایی، به عناصر زبانی فوق تأکید می شود. از سویی دیگر، پژوهش های حوزه ادبیات عرفانی، بیشتر در خصوص ساختارهای درونی نظیر محتوای مفهومی و همچنین حوزه های فکری نویسندگان انجام شده و کمتر به ساختار بیرونی و سطوح زبانی این آثار پرداخته شده است؛ درحالی که ارزیابی آن ها با معیارهای نوین در شناخت هرچه بیشتر این میراث گران بها بسیار موثر خواهد بود. در این مقاله تمهیدات عین القضات همدانی با استفاده از رویکرد تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سیمپسون ارزیابی شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد عین القضات براساس روحیات و متناسب با اهداف خویش، به نحو گزینش گرانه ای دست به انتخاب زده است و ضمن استفاده از «نقش اندیشگانی» زبان، در انتقال محتوای تعلیمی و اعتقادی خویش در قالب گزاره های خبری، امری و پرسشی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر انواع استفاده کرده است. همچنین با روش های نوآورانه در فرایندهای کلامی و ذهنی ویژگی هایی ایجاد کرده و با این شیوه ها به اثر خویش تشخّص های سبکی گاه منحصربه فرد بخشیده است.
۷.

بررسی گونه ها و معانی «را» در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسدی توسی دستور زبان فارسی گرشاسب نامه نقش ها و معناهای را

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۱۴۱
هر اثر ادبی از ساخت های جزئی تری تشکیل شده است. ساخت های نحوی و صرفی هر اثری، بنیاد ساخت های بلاغی و محتوایی آن را شکل می دهد. «را» که امروزه بیشتر به عنوان نقش نمای مفعولی شناخته می شود، در متن های گذشته ی ادب فارسی، جایگاه حساس تر و متنوع تری داشته است و کاربردهای گوناگون آن در فهم معنی و شناخت بلاغت متن ایفای نقش می کرده است. یکی از منظومه های حماسی که در نوع خود جایگاه برجسته ای دارد و کاربردها و معانی را در آن درخور توجه و قابل تأمل است، گرشاسب نامه ی اسدی توسی است؛ ازاین رو مقاله ی حاضر بدون واکاوی بلاغی، در پی شناخت و معرفی انواع کاربرد و معانی گوناگون «را» در این منظومه و ارائه ی آمار دقیقی از انواع و نقش «را» در کاربردهای گوناگون، ازنظر دستوری و معنایی است. در این بررسی ها ضمن تبیین نقش و اهمیت این نقش نما که چهره های گوناگون معنایی و کاربردی دارد، به کاربردهای ویژه ی آن نیز پرداخته شده است و با ذکر تعداد تقریباً دقیق این نقش نما در تمام گرشاسب نامه ، بیشترین و کمترین نوع کاربرد «را» در این منظومه مشخص شده است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل داده هایی ست که از متن این منظومه به دست آمده و نتیجه گیری آن نیز مبتنی بر تحلیل محتواهای ساختاری و معنایی آن داده ها است.
۸.

مطالعه ای در باب پیوندهای عجایب نامه و اسطوره: قواعد شبه اسطوره ای در جهان عجایب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عجایب نامه ادب عامه اسطوره شبه اسطوره تعلیل وحدت تکرار تقابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۵ تعداد دانلود : ۵۹۴
عجایب نامه نویسی سنتی نوشتاری است که از قرن پنجم تا قرن دوازدهم هجری آثاری از آن به جا مانده است. انگاره بنیادین پژوهش حاضر این است که محتوای عجایب نامه ای با تفکر اسطوره ای پیوند دارد. برای ردیابی این مدعا، با کندوکاو به شیوه توصیفی تحلیلی در آثار به جامانده از این سنت، ارتباط اندیشه عجایب نویس با تفکر اسطوره ای نشان داده شده است. خیال ورزی جمعی در عجایب نامه به تولید گزاره هایی انجامیده است که با وجود ادعای مؤلفان درباره ارائه روش ها و موضوعات عینی و حقیقی، با بن مایه های شبه اساطیری پیوند می یابد. این بن مایه ها، ذیل مباحث تعلیل های شبه اسطوره ای، تبدیل و وحدت اسطوره ای، تکرار اسطوره ای و تقابل اسطوره ای بازنمایی شده است.
۹.

ادوارد براون در حاشیه سنّت شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شرق شناسی حاشیه گسست فوکو براون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۳۶۲
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنّت مسلّط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق شناسی مسلّط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنّت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنّت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.
۱۰.

کنش گران زن در داستان های برگزیده چهار طنزپرداز ادبیات نوجوان براساس الگوی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زن گرمس الگوی کنش گر داستان نوجوان طنز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۴۱۲
یکی از عرصه هایی که می توان درباره نقش زن بحث کرد، داستان های طنز ادبیات کودک و نوجوان است. در مقاله حاضر، نقش زنان در داستان های برگزیده چهار نویسنده طنزپرداز کودک و نوجوان (مرادی کرمانی، حسن زاده، اکبرپور و هاشمی) براساس الگوی جهان شمول کنش گران آلژیرداس ژولین گرمس (1992-1917) بررسی و تحلیل شده است. بر این مبنا، شخصیت ها در جایگاه شش کنش گر (کنش گر فاعلی، شیء ارزشی، کنش گزار، کنش گر سودبرنده، کنش یار و ناکنش یار) در روایت ظهور می یابند و با توجه به جایگاه خود، عمل می کنند. پرسش اصلی این است که «زنان در داستان های مورد بررسی، چه جایگاه کنش گری دارند؟» یافته های پژوهش نشان می دهد اصولاً داستان های یاد شده با شخصیت های مردانه روایت شده اند و زنان کمتر به تنهایی جایگاه کنش گر فاعلی را داشته اند. دیگر اینکه در داستان هایی که زنان کنش گر فاعلی هستند، معمولاً مردان نیز در آن اشتراک دارند. نکته دیگر اینکه بیشترین کنش زنان در جایگاه کنش یاری است. همچنین براساس نتایج پژوهش، در روایت های طنز ادبیات کودک، کنش زنان با طرد و تحقیر روبه رو می شود و طنز داستان را در تقابل با شخصیت های مرد به خصوص همسرانشان گسترش می دهد. در معدودی از داستان ها مانند «نیش و نوش» از فرهاد حسن زاده، شخصیت دختر نقش کنش گر فاعلی را دارد که با توجه به تعریف گرمس از روایت با موفقیت مراحل مختلف را تمام می کند.
۱۱.

قصه های عاشقانه در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی قصه های عاشقانه لیلی و مجنون محمود و ایاز وامق و عذرا شیرین و فرهاد خسرو و شیرین ورقه و گلشاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۳ تعداد دانلود : ۵۹۵
مثنوی معنوی مولانا حاوی مباحث بسیار متنوع و گوناگونی است؛ به طوری که هر قسم موضوعی را در آن می توان یافت. اما در همه موضوعات مطرح شده در آن، مولانا می خواهد به آن هدفی که در ذهن خود دارد، برسد و با تمثیل های خود، مخاطب را به اقناع برساند. یکی از مباحثی که در لابه لای ابیات مثنوی به چشم می خورد، ذکر داستان های عاشقانه ای چون لیلی و مجنون، محمود و ایاز، وامق و عذرا، شیرین و فرهاد و ... است که قهرمانان این داستان ها، نام آشنا و شناخته شده هستند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای، ضمن پی بردن به میزان بسامد این داستان ها در دفترهای شش گانه مثنوی ، به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا از ذکر این داستان ها در مثنوی ، چه اهدافی را دنبال می کرده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مولانا جز در مواردی که با هدف بیان مثال نامی از قهرمانان این داستان ها می برد، در بقیه موارد، با ذکر این حکایت ها یک لطیفه زیبای عرفانی را که منبعث از عشق حقیقی که پایه و اساس مکتب اوست، بیان می کند.
۱۲.

ماهیت و جایگاه انواع اعتماد اجتماعی درگرشاسب نامه اسدی طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات حماسی گرشاسب نامه سرمایه اجتماعی انواع اعتماداجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۲۸۵
اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی است و از لحاظ اجتماعی پیش شرط عمده ای برای موجودیت هر جامعه ای شمرده می شود؛از این رو مبحث عمده ای از نظریه ی سرمایه ی اجتماعی مبتنی بر مقوله ی اعتماد است.این مقاله با رویکرد جامعه شناختی به بررسی برخی از داستان های گرشاسب نامه می پردازد و در آن اعتماد به عنوان یکی از مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی مورد کاوش قرار می گیرد،از این جهت که ادبیات حماسی به عنوان صدای درونی هر ملت،انعکاس دهنده ی پنهان ترین زوایای زندگی مردم و هم چنین منبع درخوری برای پژوهش های مردم شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی به شمار می آید،بررسی موضوع مورد نظر در این نوع ادبی به عنوان بخشی از فرهنگ اصیل گذشته می تواند ما را از میزان انعکاس ابعاد اعتماد در جوامع سنتی آگاه سازد و در تسهیل کنش های هدف مند در جامعه ی امروز نیز نتایج پرثمری برجای گذارد. مقوله اعتماد در گرشاسب نامه با شاخص های اعتماد بین شخصی،اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی تقسیم بندی شده است.دستاورد این پژوهش ناظر بر این است که اعتماد به عنوان مؤلفه ای از سرمایه ی اجتماعی در گرشاسب نامه با شاخص های تعیین شده وجود دارد.
۱۳.

فرآیند فردیت در داستان خسرو و شیرین (با تکیه بر شخصیت خسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظامی خسرو و شیرین یونگ کهن الگو فرآیند فردیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۰ تعداد دانلود : ۴۹۸
خسرو و شیرین دومین منظومه از پنج گنج نظامی و از زیباترین داستان های عاشقانه ادب فارسی است. این داستان تاکنون از جنبه های گوناگون و با رویکردهای متفاوت بررسی شده است. یکی از رویکردهایی که در تحلیل این داستان تاکنون مغفول مانده، تطبیق آن با نظریه فرآیند فردیت از دیدگاه یونگ است. ازاین رو، هدف مقاله پیش ِرو، واکاوی کنش های شخصیت خسروپرویز و تحول شخصیت او و دیگر شخصیت های تأثیرگذار این داستان، در طی این مسیر برپایه کهن الگوهای آنیما و آنیموس، سایه، نقاب، خویشتن، پیر خردمند و... با روش تحلیلی توصیفی است. نتیجه بررسی حکایت از آن دارد که برای نیل به تفرد و یک پارچه سازی شخصیت خسرو، در جایگاه قهرمان داستان، ورود به عرصه ناخودآگاه الزامی است تا به وسیله نمایه های نمادین درون، قهرمان به خودشناسی دست یابد و تولدی دیگر در زندگی او حادث و مسیر دست یابی به تاج و تخت و شیرین برایش هموار شود.
۱۴.

تحلیل روایی داستان سیاوش براساس الگوی کنشگران اجتماعی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فردوسی داستان سیاوش تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون الگوی کنشگران اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۴۵
داستان تراژیک سیاوش یکی از داستان های بسیار مهم و درخور توجه شاهنامهفردوسی است. در مقاله حاضر، این داستان ازمنظر تحلیل انتقادی گفتمان برپایه الگوی کنشگران اجتماعی ون لیوون بررسی شده است تا مشخص شود کارگزاران اجتماعی در آن چگونه به تصویر کشیده شده اند و فردوسی با توجه به کارکرد منحصربه فرد شاهنامهچگونه گفتمان ها را با مؤلفه های زبانی تولید و بازنمایی کرده است؟ برای نیل به این هدف، ابیات گفتمان مدار مشخص، دسته بندی و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد فردوسی در این داستان از مؤلفه های پوشیده و صریح تقریباً یکسان استفاده کرده است. ازاین رو، پوشیده سازی راویان و ناقلان نیز تقریباً به اندازه شخصیت پردازی و صحنه آرایی در این داستان اهمیت دارد. افزون براین، اگرچه داستان سیاوش روایتی باستانی است، بار عاطفی، ایدئولوژیک و جهان بینی فردوسی را نیز به همراه دارد و نشان دهنده آرمان خواهی و هویت طلبی اقوام ایرانی و رمز پایداری ایران و نبرد همیشگی میان خیر و شر و ایران و انیران است که درنهایت به پیروزی خیر بر شر، و ایران بر انیران می انجامد و مرگ مظلومانه سیاوش نیز کین خواهی ایرانیان را به دنبال می آورد و تولد و باروری پسرش کیخسرو هم پیروزی بر افراسیاب را رقم می زند.
۱۵.

بررسی گفتمان روایی در شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه گفتمان روایی کارکرد ارتباطی کارکرد ایدئولوژی لینت ولت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۱ تعداد دانلود : ۱۰۰۸
شاهنامهفردوسی دارای ظرفیّت های علمی جالب توجّهی در حوزه روایت شناسی و دستور زبان روایت است. آن چه در پی می آید، بررسی یک گونه روایی به عنوان گفتمان روایی در شاهنامهاست که راوی پس از روایت، به یک باره از جهان داستان خارج می شود و روی سخن را به سوی خواننده می گرداند و با او به گفت وگو و مخاطبه می نشیند. اتّخاذ این شیوه روایی، معمولاً در پایان هر داستان، بر محور اغراض بلاغی و مقاصد گفتمانی معیّن بنا شده است و در القای حسِّ باور پذیری داستان مؤثّر است و حضور خواننده را به طور برجسته در قاب تصویر قرار می دهد. در این فضای ترسیم شده می توان کارکرد ارتباطی و عاطفی گفتمان روایی را بویژه با تغییر زمان از گذشته به حال ملاحظه کرد. هم چنین روی کرد روایت شناختی این نوع زاویه دید، انتقال عواطف، ایدؤلوژی، حالت های ذهنی و ایجاد حس و درگیری عاطفی مستقیم راوی با خواننده است. حالات ذهنی و دیدگاه های ایدؤلوژیکی نویسنده با فرجام کنش ها و روی دادها، ارتباط مستقیم و منطقی دارد و به نوعی نویسنده به نقد و قضاوت اعمال و رفتار کنش گران می پردازد و باورهای فکری خود را ابراز می دارد و خواننده نیز ناخودآگاه همان برداشتی را اتّخاذ می کند که نویسنده ابراز داشته است و قضاوت او را می پذیرد. هدف نگارنده در مقاله پیشِ رو، ضمن تأکید بر اهمّیّت این گونه روایی، تشریح و تبیین مقاصد راوی در گفت وگوی مستقیم با مخاطب است که بر پایه نقد روایی و آرای روایت شناسان ساختارگرا چون ولت انجام گرفته است.
۱۶.

بررسی داستان سیاوش بر اساس نظریة «آلوده انگاری» ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه داستان سیاوش کریستوا نظریة آلوده انگاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد پسامدرنیستی
تعداد بازدید : ۱۶۸۴ تعداد دانلود : ۱۲۲۴
داستان سیاوش از جمله داستان های تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیت ها و ظرفیت های گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیام های اصلی حماسة ملی و اسطوره های ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدی ها و پلشتی های روح انسانی و... در آن جریان دارد. یکی از نظریه هایی که با نگاه روانکاوانه به تحلیل آثار ادبی می پردازد و برای تحلیل این داستان مناسب به نظر می رسد، نظریة آلوده انگاری ژولیا کریستوا از منتقدان پساساختارگراست که بر اساس آن شاعر یا نویسنده، پلید ی ها و پلشتی های روح انسانی را از طریق متن برون فکنی می کند. ماجرای عشق آلودة سودابه، گذر سیاوش ازآتش برای اثبات بی گناهی و مرگ اندوهبار او در توران زمین، از نمودهای آشکار و آلوده انگارانه این داستان است که زمینه را برای استفاده از این رویکرد فراهم می سازد. از این رو، این مقاله در صدد است با توجه به وجود رانه ها و افزونه های آلوده در این داستان که در جریان عشق سودابه، در نهایت با همراهی عواملی دیگر مرگ اندوهبار او را رقم می زند، آن را تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که کاربرد این نظریه تا چه اندازه در این داستان مؤثر و کارآمد است؟ و با کاربست این نظریه، آیا به تحلیلی تازه می توان دست یافت یا خیر؟ برآیند مطالعه نشان می دهد: این بررسی با تبیین نظریة آلوده انگاری کریستوا و تحلیل داستان سیاوش از این منظر، سازگاری دارد و امکان خوانشی نوین از آن و به تبع آن قضاوتی دیگرگون از فردوسی، سراینده داستان را، برای خوانندگان فراهم می سازد.
۱۷.

تحلیل شناختی استعاره مفهومی «جمال» در مثنوی و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی جمال مثنوی دیوان شمس رؤیت استعاره مفهومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۷ تعداد دانلود : ۱۰۵۴
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره مفهومی «جمال» و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی جهان، انسان، صورت (رخ)، آفتاب، آیینه و جز آن در غزل های مولوی تحلیل و تبیین می شود. پژوهش حاضر به این می پردازد که پیوندِ میان استعاره و بنیانِ فکری شاعر به چه شکل است و مولوی چگونه توانسته است ازطریق استعاره جمال، ایدئولوژی خود را مطرح کند. بن مایه استعاره مفهومی جمال در گفتمانِ کلامی، براساس نظریه «رؤیت» است. رؤیت با ورود به گفتمان عرفان در بافتِ استعاری جمال قرار می گیرد و انتقال از ایده به استعاره و زبان هنری صورت می گیرد. از رهگذر بررسی استعاره جمال و خوشه های تصویری آن در مثنوی و دیوان شمس درمی یابیم که «خداوند دیدنی است». این انگاره استعاری در ژرف ساختِ کلّ اثر نمایان است. مولوی با توجه به این انگاره، جمال حق را در خرده استعاره های حسن یوسف، جهان، انسانِ کامل، آفتاب و خوراک به تصویر می کشد و با کمک همین خرده استعاره ها دیدنی بودن خداوند را اثبات می کند. براساسِ مدلِ ارائه شده در این مقاله، می توان از رهگذر مطالعه روابطِ میان استعاره و ایدئولوژی، بازخوانی تازه ای از ادبیات فارسی به ویژه گفتمان های عرفانی به دست داد.
۱۸.

بررسی داستان رستم و سهراب با رویکرد اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه ارسطو رستم سهراب فضیلت اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۹۹
هدف این نوشتار،بررسی داستان رستم وسهراب با توجه به فضایل اخلاقی در اندیشه ارسطو است. فضیلت از نگاه ارسطو،ملکه اخلاقی ستوده ای است که میان دو حد افراط وتفریط جای دارد؛شجاعت،صداقت،بزرگ منشی،درستکاری در شمار این فضایلند. دراین مقاله،پس از نگاهی کوتاه به رویکرداخلاقی ارسطو در زمینه فضایل اخلاقی،این فضایل در داستان رستم وسهراب،بررسی شده اند. تحلیل داستان رستم وسهراب از این نظر،نشان دهنده تناظری قابل اعتنامیان صفات اخلاقی و رفتاری شخصیت های داستان با فضایل اخلاقی ارسطویی است و علاوه بر این،مؤید اهمیت اصول اخلاقی در شاهنامهومنش پهلوانان ایرانی حتی با توجه به رویکردهای مهم فلسفی در این زمینه است؛چنانکه رفتار شخصیتی مانندسهراب،انطباقی قابل توجه بافضایل اخلاقی ارسطویی دارد.
۱۹.

خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقال داراب نامه طرسوسی نشانه - معناشناسی روایی نظام تصادف

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان شناسی در هنر و ادبیات
تعداد بازدید : ۲۰۲۶ تعداد دانلود : ۴۸۲
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
۲۰.

بررسی روابط متقابل تغزل سعدی و موسیقی آوازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغزل سعدی موسیقی آوازی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۱ تعداد دانلود : ۹۶۹
فرم های شعر فارسی حداقل از زمان رودکی تاکنون نقش عمده ای در شکل گیری موسیقی آوازی ایران ایفا کرده است. در اغلب آوازهای ایرانی، از روزگاری که بر روی صفحه های گرامافون ضبط می شده تا امروز، رد و نشانی از غزل های سعدی آشکار است. این نشان گاه چنان برجسته است که گویی برای روایت موسیقایی احوال درونی خواننده (و نوازنده)، بستری سازگارتر از غزل سعدی فراهم نبوده است. پرسش اینجاست که چرا تا این اندازه غزل سعدی با موسیقی ایرانی عجین شده است؟ یا کدام ویژگی در سخن سعدی است که غزل او را در روایت موسیقی ایرانی با چنین اقبالی مواجه کرده است؟ چنانکه گویی سعدی غزل هایش را جز به این هدف نسروده، یا با ردیف کنونی موسیقی ایرانی آشنا بوده است! برخلاف شعرایی مانند منوچهری، رودکی، فرخی و... که به صراحت به نوازندگی و خوانندگی خود اشاره کرده اند، سعدی ادعایی در موسیقی دانی ندارد. پس کدام لطیفه نهانی شعر وی را بیشتر از شعرای مدعی با ردیف موسیقی ایران سازوار کرده است؟ مقاله حاضر، با تکیه بر روش تحلیل محتوا، تلاشی برای پاسخ به این چراهاست. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که غزل سعدی نمونه ای بی نقص از سهولت و روانی توأم با وحدت موضوع و اشتراک مضمون است. همچنین، سخن سعدی دارای وزن سیال و روان، مبتنی بر روایت یک واقعه است. از سوی دیگر، همنشینی سحر آمیز واج ها اثرگذاری آهنگ غزل او را بیشتر کرده و رابطه متقابلی را میان ابیات غزل و نغمه های موسیقی پدید آورده است. چنین مشخصه هایی سخن سعدی را در روایت موسیقی آوازی ایران با اقبالی بی نظیر مواجه کرده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان