فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
دیوان کبیر مولوی از متون محوری پژوهش های عرفانی است. از حدود نیم قرن پیش تا به امروز تمام تحقیقاتی که در زمینه غزلیات مولوی انجام شده ، براساس کلیّات شمس تصحیح استاد فروزانفر بوده است؛ امّا از زمان تصحیح این متن تا کنون نقدهایی درباره اصالت متن و شیوه تصحیح انجام گرفته است. شیوه تصحیح استاد فروزانفر و انتخاب نسخه قونیه 770 به عنوان نسخه اساس یکی از مسائلی است که باید به صورت علمی و انتقادی بررسی شود. در مورد نسخه مذکور دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. در این پژوهش ضمن آوردن نقدهایی که درباره آن انجام شده ، به طور دقیق و مفصّل به معرّفی غزل هایی پرداختیم که در هیچ یک از نسخ – حتّی در نسخه های پرحجم - نیامده اند و تنها در نسخه قونیه 770 (=فذ) آمده اند، در بین این غزل ها، به غزل هایی برخوردیم که مطمئناً از آن مولوی نیستند و هم چنین به غزل هایی برخوردیم که نباید آن ها را غزلی مستقل به حساب آورد. بررسی این غزل ها می تواند مبیّن این امر باشد، که نسخه قونیه 770 (=فذ) نسخه معتبر و اصیلی نیست و برای تصحیح دیوان کبیر مولوی نباید آن را نسخه اساس قرار داد.
بررسی ویژگی های دبیری اسکندربیک منشی و تحلیل محتوایی کتاب تاریخ عالم آرای عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دبیری یکی از مهم ترین مشاغل دیوانی و درباری است که سابقه آن به دوران پیش از اسلام می رسد. آنچه ما را از میزان اهمیت این حرفه مطمئن می سازد، وجود کتاب های متعدد نگاشته شده در باب صفات، فضیلت ها و بایدها و نبایدهای دبیری است. پژوهش حاضر به دنبال این پرسش شکل گرفت که اسکندربیک منشی به عنوان یکی از معتبرترین دبیران دوره صفویه، تا چه میزان دارای ویژگی هایی است که بزرگان این حرفه درمورد دبیران برشمرده اند؟ از سویی دیگر یکی از میراث قابل توجه حکومت صفوی، منابع تاریخی ای است که به قلم دبیران رسمی و درباری تحریر شده است. یکی از نویسندگان این دست کتب اسکندربیگ منشی، دبیر مخصوص شاه عباس اول است که بسیاری از نامه های دوره صفوی و همچنین کتاب تاریخ عالم آرای عباسی به قلم او تحریر شده است. پرسش بعدی پژوهش حاضر این است که اسکندربیک به عنوان نمونه ای از دبیران دوران صفوی، در نگارش این اثر چه روشی برگزیده است و کتاب از نظر محتوایی دارای چه ویژگی هایی است؟ در این مقاله که براساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است، تلاش شده تا شرایط دبیری اسکندربیک با آنچه که بزرگان این حوزه به عنوان مهم ترین شرایط دبیری تعیین کرده اند، سنجیده شود؛ همچنین ویژگی های محتوایی تاریخ عالم آرای عباسی بررسی شود؛ زیرا این اثر به عنوان یکی از مفصل ترین و مشهورترین آثار دوره صفوی، می تواند نمونه قابل اعتنایی از سبک فکری و شیوه نوشتاری دبیران دورل صفوی باشد.
خوانش تطبیقی «سبک شناختی فعل» در اشعار اجتماعی فروغ فرخزاد و گل رخسار صفی آوا از منظر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقش گرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد نقش گرای هلیدی ابزاری را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد که از طریق آن قادر باشد به ایدئولوژی حاکم بر متن و شیوه هایی که سخنور برای انتقال اندیشه خود برمی گزیند، دست یابد. این رویکرد محصول «نگاهی اجتماعی» به زبان است و به یاری فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی در سطح زبان اتفاق می افتد. فرانقش اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم می شود. در کارکرد تجربی، زبان تجربیات دنیای بیرون خود را بیان می کند. محصول این کارکرد در جمله، گذرایی است که برای مشخص نمودن انواع متفاوت فرایندها در جمله -که در فعل نمود می یابد- به کار می رود. یکی از درون مایه های اصلی شعر معاصر و به ویژه شعر زنان، توجه به مسائل اجتماعی و بازنمایی آن به زبان شعر است. شاعری که مفاهیم اجتماعی را در شعر خود منعکس می کند، هدفش بالا بردن ادراک و بینش هنری و اجتماعی است. او می خواهد شعرش پیام انسانی داشته و مردم را با حوادث و رویدادهای زمان خویش آشنا کند. روح شاعران شعر اجتماعی با احساس مسئولیت های اجتماعی سرشته شده و شاعر با مردم و در میان مردم زندگی می کند. در میان شاعران زن معاصر «فروغ فرخزاد» از جمله زنانی است که اندیشه های اجتماعی را در اشعارش انعکاس داده و مخاطب با مطالعه شعر او می تواند نسبت به دیدگاهی که در ارتباط با مسائل اجتماعی داشته آگاهی یابد. در میان زنان معاصر تاجیکستان نیز گل رخسار صفی آوا شاعری با دغدغه های اجتماعی قلمداد می شود. این پژوهش سعی دارد به شیوه توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ دهد که: فروغ فرخزاد و گل رخسار صفی آوا برای بیان دیدگاه ها و دغدغه های اجتماعی عصر خود، از کدام یک از فرایندهای زبانی بهره گرفته اند؟ و این فرایندها در انتقال اندیشه اجتماعی این دو شاعر چه جایگاهی دارند؟
تأثیرپذیری متون نقّالیِ شاهنامه از عناصر صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
36 - 65
حوزه های تخصصی:
سنّت نقّالی به معنای خاص آن احتمالاً چند صد سال پیش از حکومت صفویه در ایران وجود داشته است، ولی دوره رواج واقعیِ نقّالی به عهد صفوی بازمی گردد. نقّالی به انواع گوناگونی چون پرده خوانی، حمزه خوانی، شمایل خوانی، صورت خوانی، قوّالی و روضه خوانی تقسیم می شده است، اما مهم ترین و جذاب ترین نوعِ نقّالی را شاید بتوان نقّالی شاهنامه و داستان های حماسی دانست. اگرچه ریشه قصه های اینگونه نقّالی (نقالی شاهنامه و قصه های پهلوانی) برآمده از سنّت ها و روایت های پهلوانیِ کهن پارسی است، ویژگی اصلی و بارزِ آن ها تأثیر پذیری از باورها، اعتقادات و ارزش هایِ نقّالان و مخاطبانِ اینگونه از نَقل هاست. از جمله این باورها و اعتقادات، آموزه های صوفیانه و درویشی است که به علت رواج صوفی گری در عصر صفوی و قاجار (دوره رواییِ نقّالی)، و مهم تر از آن، نَقلِ اینگونه داستان ها توسط دراویشِ فرقه عجم و خاکساریه در روایات/ متونِ نقّالی شاهنامه وارد شده اند. با بررسی روایاتِ مکتوبِ نقّالی می توان به روشنی اثرپذیری آن ها را از سنّت ها و عناصر صوفیانه مشاهده کرد؛ سنّت ها و عناصری مانند پوشیدن جامه درویشی، توبه، زهد، ریاضت و چلّه نشینی، مرگ اختیاری، و انواعِ کرامات توسط برخی پهلوانان و شاهانِ حماسی.
مطالعه تطبیقی شیوه های ارائه جزئیات در بافت متنی تجارب عرفانیِ صوفیه در متون مکتب کشف و شهود بر مبنای «فرانقش اندیشگانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
97 - 130
حوزه های تخصصی:
تجارب عرفانی که از آن ها با عنوان «تجاربِ دینی» نیز یاد می شود، به صورت معرفتی غیرحصولی و بی واسطه و از راه تهذیب نفس، مراقبه و نفی خواطر در چهارچوب احکام و معارف دینی حاصل می شوند. عامل اصلی در وقوع این تجارب رفع حجاب های جسمانی از مقابل دید عارف است. از «توصیف ناپذیری»، «حالت انفعالی»، «کیفیت معرفتی» و «زودگذری» به عنوان ویژگی مشترک اغلب این تجارب نام برده شده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقشگرایی هلیدی به مطالعه تطبیقی شیوه های ارائه جزئیات در بافت متنی تجارب عرفانی صوفیه در متون منتخب مکتب کشف و شهود پرداخته است. هر یک از صوفیه در جایگاه «تجربه گر» تحت تأثیر غلبه یکی از نقش های زبان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بازنمایی تجارب عرفانی خود در حالات مختلفی اعم از بیداری، خواب و حالتی بین خواب و بیداری پرداخته اند. «جزئیات یا عناصر پیرامونی» به عنوان یکی از ارکان فرعی جمله، نقش بارزی در زمینه انتقال اندیشه نویسنده به مخاطب، ترسیم فضای تجارب و همراه ساختن مخاطب با جریان روایت برعهده دارند. اغلب این تجارب بر مبنای درخواست گروهی از مریدان از بزرگان تصوف به نگارش درآمده اند. بنابراین به نظر می رسد در فرآیند نگارش این تجارب آنچه در مرتبه نخست اهمیت دارد، «دیدگاه مخاطب نسبت به متن» است؛ در مراتب بعد نیز عواملی مانند «محتوا و مراحل تجارب» و «زاویه دید روایت» در شیوه کاربرد این عناصر به طور کامل تأثیرگذارند. روش نویسندگان در شیوه ارائه جزئیات بر چگونگی کاربرد فرآیندهای زبانی در جریان روایت تجارب عرفانی تأثیری مستقیم دارد؛ به این معنا که برخی از فرآیندها ظرفیت بیشتری برای بیان جزئیات دارند. فرآیندهای مادی و ذهنی در مقایسه با فرآیندهای رابطه ای امکان بیشتری را برای مطرح کردن جزئیات رویدادها در اختیار نویسنده قرار می دهند. در بافت متنی متون عرفانی مکتب کشف و شهود، در میان نقش های زبان، «نقش ترغیبی» و «نقش ارجاعی» مهم ترین عوامل تعیین کننده در شیوه بازنمایی تجارب عرفانی و ارائه جزئیات آن ها به شمار می روند.
مقایسه «سؤال و جواب» در غزل سنّتی و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال و جواب به عنوان یکی از رایج ترین انواع مناظره، گفتگوی بین دو نفر را با ابیاتی که با فعل «گفت» و مشتقات آن آغاز می شود، تبیین می کند. این گونه مناظره ها با خودستایی، تفاخر، سرزنش رقیب و مجاب کردن حریف همراه است و معمولاً به پیروزی یکی از طرفین مناظره منجر می شود. شاعران معاصر نیز در اشعار عاشقانه و اجتماعی خود به فراوانی از شیوه سؤال و جواب استفاده کرده اند و بیش از تفاخر و رقابت به مکالمه و تعامل و ایجاد فضایی چندصدا و گفتگومند پرداخته اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی با پاسخ به این پرسش ها که سؤال و جواب در غزل های سنّتی و معاصر چه تفاوت هایی با هم دارند و عوامل ایجادکننده این تفاوت ها چیست؟، استدلال می کند شعر معاصر به دلیل دگرگونی های حاصل از شرایط سیاسی و اجتماعی و درنتیجه تغییر جهان بینی و خطّ مشی شاعران، به سمت گفتگو حرکت می کند و هدف سؤال و جواب در غزل معاصر، روشن کردن موضوع و رسیدن به نقطه اشتراک است نه تخریب و پیروزی بر طرف مقابل و معمولاً بدون قضاوت پایان می یابد و نتیجه گیری بر عهده خواننده گذاشته می شود.
شیوه های نوآوری در مناظره های شعر نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
167 - 196
حوزه های تخصصی:
شیوه های نوآوری در مناظره های شعر نیمایی
فاطمه سادات طاهری *
مرضیه همتی * *
چکیده
مناظره، اسلوبی بیانی است که پیشینه ی آن به ایران پیش از اسلام برمی گردد. شاعران هر دوره برای دستیابی به اهدافی که با توجه به ذوق و قریحه ی شاعران و جهان بینی رایج در آن دوره تغییریافته، مناظره سرایی کرده اند. فضای فکری، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ی معاصر، تحولات گسترده ای در مناظره سرایی ایجاد کرده است؛ ازاین رو نگارندگان با رویکرد توصیفی- تحلیلی و پاسخ به این پرسش های بنیادی که مناظره های نیمایی فارسی با مناظره های سنتی چه تفاوت هایی دارند و این نوآوری ها در چه عواملی ریشه دارد؟ استنتاج می کنند: برخلاف مناظره های سنتی که همواره از دوطرفِ حقِّ مطلق و باطل مطلق تشکیل شده اند و یکی از طرفین قدرتمندانه پیروز می شود و طرف مقابل به شدت شکست می خورد، در مناظره های نیمایی اغلب طرفین مناظره به یکدیگر کمک می کنند تا هردو به حقیقت نزدیک شوند. شاعران معاصر در قالب و فرمی نو که حاصل آزادی بیان در آفرینش هنری است، فضایی تعاملی ایجاد می کنند و در این فضای تعاملی به گفت وگو های دونفره، چندنفره یا خودگویی و حدیث نفس می پردازند و با بهره گیری از شخصیت های نمادین، کارناوال و آشتی دادن عناصر متضاد در فضای مکالمه ای به نقد اجتماعی می پردازند و به طورمعمول با بهره گیری از گزاره های خطابی، فضایی چندصدا می آفرینند.
واژه های کلیدی: شخصیت های نمادین، کارناوال، گروتسک، گفت وگوی باختینی، مناظره های نو.
* استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان taheri@kashanu.ac.ir (نویسنده ی مسئول)
** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان marziehhemati@yahoo.com
تاریخ دریافت مقاله: 23/6/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 2/11/1400
نقد بلاغی؛ چیستی و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
35 - 52
حوزه های تخصصی:
بلاغت یکی از دانش های مورد توجه شاعران، نویسندگان و کاتبان ایرانی و عرب بوده و برای تبیین مفهوم آن از گذشته تا عصر حاضر مقالات و کتاب های متعددی نوشته شده است. همچنین از بلاغت برای تحلیل متن استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر با نگاه به آثار بلاغی و پژوهش های انجام شده درباره آن سعی بر این است که نقد بلاغی به عنوان یکی از گونه های مهم در نقد ادبی تبیین شود. دانش بلاغت (سنتی و مدرن) یکی از مهم ترین ابزارها برای تولید معنا و تأثیرگذاری بر مخاطب است که با بهره گیری از آن در نقد بلاغی می توان به معنای نهفته در متن نزدیک شد و حتی کلیت یک اثر را نسبت به شرایط فرهنگی و اجتماعی روزگارش سنجید. در این پژوهش پس از بازتعریف نقد بلاغی، به دو روش این نقد که دربرگیرنده نقد توصیفی، نقد کاربردی تحلیلی است، پرداخته شده است. برای تبیین بهتر مطالب برای هر گونه نقد بلاغی چند نمونه معرفی شده است.
تصحیح و گزارش لغات، اصطلاحات و عباراتی از نزهت نامه علائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزهت نامه علائی از مهم ترین دایره المعارف های کهن تاریخ ادبیات فارسی است که به سبب سرشت خاص خویش، متنی چنددانشی به شمار می آید و مخاطب هنگام مطالعه آن با مطالب گوناگونی روبه رو می شود. این متن ترکیبی از دانش های حیوان شناسی، کانی شناسی، کشاورزی، نجوم، تاریخ، جغرافیا، اسطوره و حماسه، طلسم، فراست و نظایر آن است که با آیین ها و باورهای عامه درآمیخته و به عجایب نامه ها نزدیک شده است. با وجود اهمیت فوق العاده نزهت نامه علائی ، این متن تاکنون تنها یک بار به کوشش فرهنگ جهانپور تصحیح و بدون نگارشِ تعلیقات چاپ شده است. حاصل کار او با وجود استفاده از دست نویس های معتبر، کاستی های بسیار دارد. موضوع این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، تصحیح و گزارش لغات، اصطلاحات و عباراتی از نزهت نامه علائی است. مسئله اساسی پژوهش تصحیح بخش هایی از کتاب بر مبنای دست نویس های محل رجوع مصحح و تحلیل و شرح آنها با استفاده از متون مشابه و همسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد با وجود دسترسی مصحح به نسخه های معتبر، به سبب نبودِ روش و معیار روشن در تصحیح متن و بی توجهی به دانش های گوناگون و پشتوانه فرهنگی متن، کاستی ها و اشتباهات بسیاری در متن نزهت نامه علائی پدید آمده است؛ با تأمل در دست نویس ها و رجوع به منابع همسان و مشابه و مقتضی می توان این اشتباهات را تصحیح کرد و توضیح داد.
چالش متن های ظاهری و زایشی در رمان «زیبا صدایم کن» (بر اساس نظریه ی کریستوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش متن های ظاهری و زایشی در رمان «زیبا صدایم کن» (بر اساس نظریه ی کریستوا) مصطفی صدیقی* چکیده رمان نوجوان، قلمرو مواجهه ی نوجوان با موقعیت، مفاهیم و مضامینی است که گاه در پیوند با اقتضای سنی او و گاه تجربه هایی نابهنگام قرار می گیرد. رمان زیبا صدایم کن نوشته ی فرهاد حسن زاده، روایت تلاش نوجوانی برای غلبه بر وضعیتی ناخواسته است. کریستوا در نظریه ی سرپیچی، مواجهه ی امر نشانه ای و امر نمادین را در کردار خلق اثر و کردار تفسیر اثر، در متن های ادبی و نیز در جامعه ی نمایش، مطرح می کند. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و مبتنی بر نظریه ی سرپیچی کریستوا و دیگر آرای وی که در پیوند با این نظریه هستند، به تفسیر و تحلیل این رمان می پردازد. در این رمان، امر نمادین و امر نشانه ای به ترتیب در روزنامه و داستان که پیوندی بینامتنی دارند، نمود یافته اند. «زیبا» شخصیت نوجوان رمان که در پرورشگاه زندگی می کند، می کوشد با تخطی در مقابل جامعه ی نمایش که خانه و هویت را از او سلب کرده است، امر نمادین را نقض کند؛ اما این عصیان سرانجام در سطحی دیگر با ورود نویسنده به داستان، با گسست امر نمادین و بازگشت به امر نشانه ای، در هیأت ادبیات به مثابه خانه و هویت و بی زمانی، محقق می شود. واژه های کلیدی: جامعه ی نمایش، رمان زیبا صدایم کن، سرپیچی، کریستوا. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان navisa_man@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 22/2/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 9/9/1400
بررسی تحلیلی پیوند هفت خان اسفندیار با شمنیسم، تشرف و جهان مردگان
حوزه های تخصصی:
الیاده معتقد است یکی از بن مایه های اصلی حماسه ها، سفرهای آیینی پهلوانان است. از سوی دیگر ایران یکی از تأثیرگذارترین جوامع در آیین های شمنی به شمار می رود و نمودهای شمنی در حماسه های ایرانی بسیار دیده می شود. هفت خان اسفندیار یکی از نمونه ّهای پیوند حماسه های ایرانی و آیین های شمنی است که بن مایه های سفرهای آیینی را دربردارد. در این داستان گرگسار نشانه ای از شمن راهنمای نوآموز بوده و داستان های هفت خان نمود رازآموزی و تشرف، ورود پهلوان رازآموخته به انجمن ها و سفر او به جهان زیرین برای بازگرداندن روح خواهران می باشد. در این مقاله کوشش می شود با بررسی تطبیقی داستان های هفت خان با آیین های گذر شمنی، نمودهای آیین های تشرف در این داستان بررسی تا مشخص شود چرا هفت خان اسفندیار مقام تشرف اوست. همچنین در مقاله نشان داده خواهد شد که اسفندیار در خان سوم به تشرف رسیده و داستان های پس از آن نمود سفرِ فرد تشرف یافته به جهان مردگان برای بازگرداندن روح می باشد؛ وظیفه ای در جوامع کهن به عهده شمن ها بوده است.
تحلیل کمّی و کیفی احادیث مورد اهتمام عارفان مسلمان در متون عرفانی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه مسلمانان پس از قرآن کریم، احادیث معصومین(ع) مهم ترین میراث دین مبین اسلام است. این گنجینه گران بها مورد توجه نحله های مختلف اسلامی از جمله عارفان مسلمان است. اهل عرفان در پرداختن به حدیث، مبانی خاص خود را دارند. اختلاف مبنای ایشان با علمای حدیث باعث بروز اختلافاتی شده است. گاهی اهل عرفان به جعل و تحریف احادیث منسوب شده اند. به نظر می رسد تجزیه و تحلیل احادیث مورد اهتمام اهل عرفان با روش های دقیق علمی راهگشای فهم مبانی و قواعد ایشان در مواجهه با احادیث باشد. این تحقیق به بررسی هفت حدیث مورد اهتمام عارفان مسلمان در 110 منبع عرفانی پرداخته است. تلاش شده است این احادیث با بهره گیری از روش های تحقیق نوین مورد تحلیل کمی و کیفی قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد برخی از احادیث عرفانی بیشتر مورد توجه اهل عرفان بوده و استناد به این احادیث در منابع عرفانی به وفور دیده می شود.
بررسی ابعاد بینامتنیت واژگانی و تصویری شفیعی کدکنی با اخوان و شاملو
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
126 - 146
حوزه های تخصصی:
محمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطه بینامتنی گسترده درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و شاعران برجسته معاصر بوده و روابط بینامتنی در سطوح مختلف با شاعران معاصر داشته است. روابط بینامتنی او با شعر سنّتی، بسیار مورد کاوش قرار گرفته و مظاهر این رابطه بینامتنی توسط پژوهشگران، مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته است. با توجه به حجم قابل توجه پژوهشها در زمینه رابطه بینامتنی درزمانی، رابطه بینامتنی شفیعی کدکنی با شاعران معاصر چندان مورد پژوهش قرار نگرفته است و به شکلی بسیار گذرا و خلاصه وار اشاراتی به آن شده است. در پژوهش حاضر، با نظر به خلأ موجود در این بخش، تلاش شد تا رابطه بینامتنی شفیعی در ساحت واژگان و تصاویر شعری با دو تن از شاعران برجسته معاصر؛ مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و ابعاد رابطه بینامتنی او با این شاعران در این دو ساحت با پرداختن به نمودها و مظاهر این رابطه، آشکار گردد. نتیجه پژوهش روشن میسازد که رابطه بینامتنی با شعر معاصر نیز بخش قابل توجّهی از رابطه بینامتنی شفیعی کدکنی را شامل میشود.
تحلیل تأثیر شاهنامه بر نام گذاری های دوران غزنوی و سلجوقی به کمک نظریه تاریخ ذهنیت ها
حوزه های تخصصی:
تأثیر شاهنامه در ذهنیت ایرانی ابعاد مختلفی دارد که جنبه ای از آن، تأثیری است که بر نام گذاری های ایرانیان بر فرزندانشان نمود یافته است. ازآنجاکه در مطالعات شاهنامه از منظر تاریخ ذهنیت ها در شکل دهی روح زمانه های مختلف به شاهنامه توجه نشده است، بررسی و تحلیل نمودهای آن می تواند افقی جدید در مطالعات شاهنامه پیش روی ما بگشاید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، از دیدگاه تاریخ ذهنیت ها (ذهنیت عامه)، تأثیر شاهنامه بر نام گذاری های اعیان در دوران غزنوی و سلجوقی بررسی شده است تا نمودی از این تأثیر بر ذهنیت عامه و روح زمانه دوران غزنوی و سلجوقی آشکار شود. یافته ها نشان می دهد پس از مدتی که از زمان حضور این حاکمان در ایران می گذرد، نام هایی که برای فرزندان خود برمی گزینند، ایرانی شاهنامه ای می شود و این رویکرد حاصل تأثیر شاهنامه بر رفتار اعیان از مجرای پندارهای عامه و ذهنیت عامه است که روح زمانه ویژه ای منطبق با گرایش های ایرانی شاهنامه ای را در فضای اندیشگانی جامعه به وجود آورده بود.
بررسی طبیعت در «صومعه تین ترن» ورد زورث و «صدای پای آب» سهراب سپهری
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، ادبیات همچون آیینه ای است که طبیعت را به مخاطب انعکاس داده است و به همین دلیل ارتباط عمیقی میان هر دو برقرار است که حاصل آن ادغام شدن یکی در دیگری است؛ زیرا ادبیات منعکس کننده نیازهای طبیعی بشریت در رویارویی با محیط اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا طبیعت ستایی و چگونگی برخورد با طبیعت را در «صدای پای آب» سهراب سپهری و «صومعه تین ترن» از ویلیام وردزورث بررسی کند. بر این اساس از اشعار هر دو مجموعه شعری استفاده شده است و نتایج پژوهش نشان می دهد که عقاید، عشق و لذت های هر دو شاعر با طبیعت، رابطه تنگاتنگی دارد که بر محور انسانیت، خدا، طبیعت و عدالت می چرخد. به نظر می رسد هر دو شاعر طبیعت را عامل اصلی آرامش و وصل به سرچشمه نور و روشنایی می دانند؛ لکن نکته مهم این است که طبیعت ستایی سپهری در صدای پای آب، بر خودسازی و اصلاح درون آدمی و در صومعه تین ترن وردزورث بر جست وجوی منشأ قدرت و روشنایی استوار است. شیوه به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانه ای و به صورت تحلیلی توصیفی جزء پژوهش های تطبیقی است؛ بنابراین محور اصلی این جستار، تأثیر و تأثر مستقیم نیست؛ بلکه بر موضوع طبیعت ستایی، از شیوه های مهم شاعران رمانتیک، استوار است.
مقایسه کتاب های تصویری «درخت بخشنده» و «دنیا بدون درخت»: با رویکرد بوم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد بوم گرا پلی میان ادبیات و علوم زیست محیطی است. علت انتخاب درخت بخشنده اثر سیلورستاین و دنیا بدون درخت اثر دهریزی به عنوان موضوع پژوهش این است که هر دوی آنها کتاب های کودک، تصویری، دارای درون مایه ای تلویحاً زیست محیطی و موتیف مشترک درخت اند. با توجه به اینکه درخت بخشنده از آثار کلاسیک ادبیات کودک جهان به شمار می آید؛ لذا متن مناسبی برای بررسی آثار مشابه در سایر ملل است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، اشتراکات و افتراقات بازنمایی های عناصر زیست محیطی را در آثار مذکور با رویکرد «بوم شناسی ژرف» و «اکوفمینیسم» مورد مداقّه قرار می دهد. بوم شناسی ژرف را آرِن ناس، فیلسوف نروژی، در تقابل با «بوم شناسی سطحی» مطرح کرد. بوم شناسی ژرف، درک رابطه بین هویت و طبیعت را در گرو یکی انگاریِ خود با چرخه بزرگتری موسوم به «خودِ بوم شناختی» می داند. اکوفمینیسم با یکی انگاری جایگاه زن و طبیعت در نظام مردسالار، نظریه «خودِ بوم شناختی» را به بی توجهی به نقش جنسیت در شکل گیری بحران های زیست محیطی متهم می کند. این مقاله در پی پاسخ به چگونگی بازنمایی عناصر زیست محیطی و برهم کنش دوگانه انسان و طبیعت در داستان های فوق الذکر است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، بازنمایی بوم شناختیِ غالب در دنیا بدون درخت همراستا با بوم گرایی ژرف و در تقابل با اکوفمینیسم است و در درخت بخشنده، همراستا با اکوفمینیسم.
تکمله ای بر دیوان بسحاق اطعمه ی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
149 - 164
حوزه های تخصصی:
تکمله ای بر دیوان بسحاق اطعمه ی شیرازی شهره معرفت * چکیده شیخ جمال الدّین بسحاق اطعمه ی شیرازی، از شاعران و نویسندگان نقیضه سرای قرن های هشتم و نهم هجری است. تنها اثری که از بسحاق اطعمه به یادگار مانده است، کلّیات اوست که شامل دیوان و چند رساله در توصیف انواع خوراکی هاست. این اثر برای آگاهی از اصطلاحات اطعمه، از منابع دست اوّل پژوهشگران است و اطّلاعات فرهنگی، اجتماعی و ادبی مفیدی را نیز دربردارد. این مجموعه بارها چاپ شده است. نخستین چاپ آن همراه با دیوان البسه با تصحیح میرزاحبیب اصفهانی در سال 1302ق چاپ شد و همین چاپ را کانون معرفت در سال 1360 چاپ کرد و در سال 1392 نیز آزرم همان را بازچاپ کرد. در سال 1382 بار دیگر منصور رستگارفسایی تصحیح دیگری از آن انجام داد و میراث مکتوب آن را منتشر کرد. هر یک از این چاپ ها امتیازهایی دارد؛ امّا یافته های نویسنده ی این مقاله نشان از آن دارد که حجم دیوان بسحاق اطعمه بسیار بیش از آن است که در آثار چاپ شده از او وجود دارد و ازسوی دیگر بسحاق تنها شاعری نقیضه سرا نیست و اشعار دیگری هم دارد که محور آن ها اطعمه نیست. در این مقاله بر اساس نسخه ای از کتابخانه ی ملک (شماره ی 4842)، به این اشعار تازه می پردازیم. در این نسخه قریب 700 بیت تازه (اعم از فارسی و فهلوی) از بسحاق هست که در چاپ های موجود از این کتاب نیست. در این اشعار قراینی است که انتساب آن ها به بسحاق اطعمه را تأیید می کند. این اشعار نشان از چهره ی تازه ای از بسحاق اطعمه ی شیرازی دارد که تاکنون کسی بدان نپرداخته است. * استادیار زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی(گروه تصحیح متون) shohratmarefat@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 29/5/1401 تاریخ پذیرش مقاله: 16/9/1401
فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی پرکاربرد در غزل های نیستانی، بهمنی و منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی، مؤثرترین شکل برجسته سازی زبان است و شامل همه شگردهایی می شود که قاعده های متعارف زبان را بر هم می زنند و به آشنایی زدایی می انجامند. هنجارگریزی دستوری برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار می رود و شامل گریز از قواعد صرفی و نحوی حاکم بر زبان است. هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است، اما در شعر این نظم ساختاری به هم می خورد. در حوزه بلاغت هم با مجموعه شگردهایی مواجهه می شویم که به منظور برجسته سازی معنایی شعر شکل می گیرند و به نوآوری های بلاغی منجر می شوند. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا با تأمل در غزل های «منوچهر نیستانی»، «محمّدعلی بهمنی» و «حسین منزوی»، به شناسایی، دسته بندی و تحلیل شگردهای پایه ای که در روند تحول غزل معاصر نقش بسزایی داشته اند، بپردازد و به پاسخ این پرسش ها برسد که فراهنجاری های پرکاربرد دستوری و شگردهای بلاغی که به برجسته سازی صورت و معنا در غزل نو منجر شده، کدام است و از بین شاعران نامبرده، کدام یک در نو شدن سیمای غزل نقش مؤثرتری داشته است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که شگردهای بلاغی مشترک در غزل این سه شاعر، علاوه بر کاربرد دیگرگونه نماد، استعاره، تشبیه، تشخیص و متناقض نما به خاطر قدرت تخیّل و به تصویر درآوردن نادیده ها و ناشنیده هایی است که در ذهن شاعر شکل گرفته اند. فراهنجاری های دستوری مشترک در غزل شاعران نامبرده، در دو حوزه صرف و نحو، شامل فراهنجاری های واژگانی، زمانی و نحوی است. میزان بهره گیری از این شگردها توسط شاعران نامبرده متفاوت است. حسین منزوی با توجه به تکرر و تنوع فراهنجاری های دستوری و شگردهای بلاغی، از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و در نوشدن سیمای غزل نقش بسزایی داشته است.
تحلیل شناختی افعال حرکتی اجرام آسمانی در قرآن کریم بر اساس نظریه تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی دانشی است که به پژوهش درباره ذهن می پردازد. محققان علوم شناختی، تبیین کارکردهای شناختی و فرآیندهای پنهان ذهن را تنها از روشهای غیر مستقیمی مانند مطالعه زبان ممکن می دانند. از این رو زبان شناسی شناختی از جایگاه ویژه ای در علوم شناختی برخوردار است. در این رویکردِ معنابنیاد، یکی از کانونی ترین محورهای مطالعه، افعال حرکتی است. حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی گردآوری شده، و با بررسی جامعه آماری افعال حرکتی خودشامل و جنبشی در مورد اجرام آسمانی در قرآن کریم و نحوه مفهوم سازی رویدادها در آیات قرآن را با تکیه بر اصول معناشناسی شناختی مورد بررسی قرار می دهد. طبق بررسی های انجام گرفته، در قرآن کریم افعال حرکتی اجرام آسمانی، به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل حرکت اجرام آسمانی، نحوه حرکت، چگونگی وقوع آن ها و... استفاده شده و انواع مفاهیم معنایی حرکت اجرام آسمانی در افعال قرآن بازنمایی شده است. نیمی از افعال به کار رفته در مورد این اجرام جنبشی و نیمی دیگر خودشامل هستند. افعال خودشامل مسیر حرکتی دایره وار اجرام را به ظرافت به تصویر کشیده اند که در کهکشان چگونه حرکت می کنند و از کجا حرکت خود را آغاز کرده و به جای خود برمی گردند. افعال جنبشی نیز به حرکت و رفت و آمد این اجرام دلالت می کنند که به جز زمانی که بر حوادث قیامت تأکید دارد، بازهم تأکیدی برای حرکت دایره ای و چرخشی بودن اجرام آسمانی است.
تحلیل روایت داستان موسی (ع) در قرآن بر مبنای مفهوم کرونوتوپ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های قرآن کریم از حیث آنکه بافتار روایی دارند، می توانند از لحاظ علم روایت شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. در این نوع تحلیل، ارتباطات درون متنی میان مؤلفه های روایت بررسی می شوند. از میان قصه های قرآن، داستان موسی (ع) دارای گسترده ترین متن روایت است که در سوره های مختلف به شکل پراکنده نزول یافته است. میخائیل باختین با ابداع مفهوم «کرونوتوپ» که در آن نسبیت میان دو عنصر زمان و مکان و ارتباط آنها با یکدیگر و قیاس این دو مؤلفه با سنجه های عینی و زمینی آن، مورد تحلیل قرار می گیرد، به تحلیل روایت در قصه می پردازد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با استفاده از ابزار کرونوتوپ، داستان موسی (ع) در قرآن واجد چه ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از روایت داستان این پیامبر در تورات ممتاز می کند و اینکه روایت هستی این پیامبر چه همسانی و تفاوتی با داستان های دیگر پیامبران در قرآن دارد. نتیجه تحلیل نشان می دهد که قرآن کریم در قسمت های قابل تطبیق با تورات از زمان و مکان سنجه پذیر تبعیت نمی کند و در بخش هایی از قصه موسی که در تورات روایت نشده و تنها قرآن به نقل آن پرداخته است، مانند موسی و خضر، زمان و مکان، ویژگی رمزی و جادویی می گیرند.