آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۴

چکیده

«دنیای مطلوب» در نظریه انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهنده جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «دنیای مطلوب» از دیدگاه عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. «دنیای مطلوب» در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مسأله حائز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کرده اند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عین القضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیسته خود را تصویرگری کرده و با متونی واقع گرایانه، دنیایی فرا واقع گرایانه را تفسیر کرده اند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حقّ تعالی و فنای فی الله محقق می شود را در مقام تشبیه به «کبریاء الله»، «وجه الله»، «صحرای جبروت»، «ازل»، «گلستان ازل» و «جهان سرمد» تعبیر کرده اند. این دو عارف با استفاده از انواع روش های توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ولو انتزاعی که در آن مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساخته اند.

تبلیغات