فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین با زبانی پیچیده و استعاره محور، متنی تأمل برانگیز و دیریاب است. با وجود پژوهش هایی که تاکنون انجام شده، هنوز ویژگی های زبانی و فکری این اثر به درستی شناخته نشده است. در پژوهش حاضر، با توجه به ویژگی های زبانی عبهرالعاشقین و ظرفیت نظریه استعاره مفهومی در تحلیل هم زمانِ زبان و اندیشه، استعاره های مفهومی این متن با تکیه بر روابط ساختاری آنها تحلیل می شود. در این پژوهش، ارزش استعاره ها یکسان انگاشته نشده است؛ بلکه با توجه به «بسط نگاشت های یک حوزه مفهومی» در فرایند «استلزام»، به ساختار برآمده از روابط استعاره های مفهومی متن پرداخته می شود. «بهشت، نور، زیبایی» مهم ترین حوزه های مفهومی مبدأ متن هستند که برای شناختِ استعاریِ مفاهیم بنیادین اندیشه عرفانی روزبهان به کار رفته اند. از بسط یا بازشناخت این حوزه های مفهومی اولیه، دیگر حوزه های مفهومی در متن فعال شده اند. سرانجام می توان گفت ساختار برآمده از روابط استعاره های مفهومی عبهرالعاشقین سه لایه دارد: لایه اول: بهشت و نور و زیبایی؛ لایه دوم: بسط حوزه های مفهومی لایه اول؛ لایه سوم: بازشناخت حوزه مفهومی لایه اول با چند حوزه مفهومی دیگر.
اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجستۀ سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
25 - 49
حوزه های تخصصی:
معلّقات سبع یکی از درخشان ترین آثار شعری در عصر جاهلی و آیینه تمام نمای آن است که فرهنگ آداب و رسوم زندگی مردم و همچنین موقعیّت جغرافیایی و اجتماعی و ادبی آن عصر را نشان می دهد. بسیاری از پژوهشگران در زمینه های مختلف ادبی بر روی آن کار کردند؛ زیرا معلّقات سبع، شناس نامه عصر جاهلی است و درک درست این اشعار و بررسی آن ها از جوانب مختلف، راهی برای شناخت عصر جاهلی است. ادبیّات عرب به دلیل هم جواری جغرافیایی تمدّن های عربی و ایرانی از مهم ترین دریچه های تأثیر فرهنگ و زبان عرب بر ادبیّات فارسی است، اگرچه این تأثیر، متقابل و عمیق است؛ اما بی گمان تأثیر ادبیّات عرب بر شاعران دوره های آغازین ادبیّات فارسی عمیق تر و بزرگ تر است. یکی از اهداف اصلی این پژوهش، تحلیل و مقایسه اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجسته سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع است. اکثر صاحب نظران، متّفقند که شاعران ایرانی در سرودن اشعار مربوط به اطلال و دمن، دنباله رو شاعران عرب بوده اند و از شاعران عرب تقلید کرده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد تا اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجسته سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع را مشخّص سازد و به این پرسش ها پاسخ دهد که میزان تأثیرپذیری شاعران برجسته سبک خراسانی در زمینه وصف معشوق از شاعران معلّقات چگونه است؟ و کدام شاعر سبک خراسانی تأثیر بیشتری از شاعران معلّقات گرفته است؟
نگاهی به چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ و اعلامیۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
107 - 130
حوزه های تخصصی:
مفهوم حقوق بشر در همه فرهنگ ها مورد احترام بوده و قوانین متعددی در این باره وضع شده است و لزوماً منحصر به دوران معاصر نیست. به این اعتبار که ادبیات، جلوه گاه فرهنگ منعکس در بطن و متن جامعه است، بازتاب مصداق های حقوق بشر در آن دیده می شود. در گستره ادبیات فارسی، حافظ در آیینه دیوان غزلیات، ضمن پرداختن به مسائل غنایی، عاشقانه، عرفانی و ... از موضوعات حقوق بشری هم سخن گفته است. او در ابیات مختلف، بارها به کاستی های حقوق انسان ها اعتراض کرده و مخاطبان خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رعایت مبانی آن فراخوانده است. حافظ برای تحقق این هدف نوآوری هایی انجام داده که پرورش شخصیت رند از آن جمله است. در این پژوهش با استناد به منابع کتاب خانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، چیستی مفاهیم «کرامت انسانی»، «عدالت اجتماعی» و «آزادی» در غزلیات حافظ (با رویکرد به کنش های رند) و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رندآفرینی حافظ در دیوان غزلیات، تلاشی انتقادی و اعتراضی برای برجسته کردن محرومیت های مرتبط با حقوق بشر در جامعه ایرانی و افزودن بر گستره شناخت و بینش مردم تحت ستم بوده است. همچنین، از این طریق، دوگانه «خودی/ بیگانه» در کلیت ساختار سیاسی جامعه ایرانی تشریح و برجسته سازی شده است. دیگر آنکه، مفاهیم بنیادی ذکرشده در اعلامیه حقوق بشر، منحصراً ریشه در دنیای معاصر ندارد و فرازمانی و فراتر از جغرافیایی مشخص است.
تحلیل تشابهات ماهیت خرد در ابرانسان فریدریش نیچه و بینش الهی در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
131 - 157
حوزه های تخصصی:
از اساسی ترین ارکان عرفان اسلامی که آن را اصل برگزیده تصوف می نامند، انسان کامل است. انسان کامل، مظهر تجلّی اسماء الهیست که واسطه فیض حق در میان خلق شده است. در این پژوهش به خرد ابر انسان فریدریش نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت» از منظر بینش الهی در عرفان اسلامی به شیوه توصیفی - تطبیقی پرداخته می شود. این اثر، روایتی فلسفی و شاعرانه است که در آن نیچه دیدگاه های خود را از زبان زرتشت بازگو می کند. نتایج تحقیق، مبین وجود شباهت هایی میان ابر انسان نیچه و بینش انسان کامل در عرفان اسلامی است. نیچه اراده و بینش درونی معطوف به قدرت را تنها رهیافت حقیقت می پندارد، همچنان که در عرفان اسلامی بینش الهی انسان کامل در پوشش اسماء و صفات، تجلّی حقیقت مطلق هستند. از منظر نیچه اکنون فعلیت مقلّدانه و متحجرانه بشریت، خدای حاضر در عالم شده است و جهانی رنجور را بر اساس احاطه افکار کهنه در پیشگاه خود یکسان می داند. نیچه به مدد اراده مستقل، این عرصه را به بازآفرینی فرا می خواند. از منظر وی، انسان متأثر از آزادی و انتخاب و تحلیل تفکّرات خویش نیست و در میان اعتقادات غیر و ارزیابی های دروغین زندگی کرده است. پس حیات انسان، رسالت والاتری نسبت به بی حاصلی و تبعیت منفعل دارد، همچنان که در عرفان اسلامی، انسان با مجاهدات نفس بر عالم ماده و ظواهر آن پشت کرده و در بینش الهی، حقایق هستی را باز می یابد و به معرفت وجودی خویش نائل می شود.
پژوهشی تطبیقی پیرامون منشأ نام و شخصیت کاوه آهنگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
185 - 218
حوزه های تخصصی:
سرمنشأ نام کاوه و ریشه شخصیت او یکی از موضوعات بحث برانگیز در بین پژوهشگران می باشد که دستمایه پژوهش های گوناگون با نتایجی متفاوت شده است. مجموعه نظرات پژوهشگران و نتیجه پژوهش های آنها پیرامون این موضوع را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: دسته اول معتقدند نام کاوه با اسامی اوستایی ارتباط دارد، ولی شخصیت او قدمت ندارد. دسته دوم هم برای نام و هم شخصیت او قدمت اساطیری قائل اند. دسته سوم آن را داستانی عیّاری دانسته اند که در اواخر دوره ساسانیان و اوایل دوره اسلامی وارد حماسه ملی شده است و دسته چهارم کاوه را نمودی دیگر از گاو دانسته اند. اما نکته ای که تاکنون مغفول مانده ارتباط کاوه با اسطوره کیکاوس و کوی اوشنس هندی است. این پژوهش که به شیوه اسطوره شناسی تطبیقی با متون هندی انجام شده است به بررسی و مقایسه شخصیت کاوه با کوی اوشنس می پردازد که نتیجه نشان می دهد داستان کاوه جامه جدیدی از این اسطوره کهن است که علاوه بر یکی بودن ریشه نام، در شش ویژگی با آن مشابهت دارد: ساختن گرز، حکمت و دانایی، ثروت و تموّل، پرهیزگاری، جادو و نوشدارو. این اسطوره کهن هنگام انتقال از عصر اساطیر به حماسه دچار شکست شده و دو بخش نام آن هر کدام بر یک وجه از یک شخصیت اساطیری اطلاق شده است.
منشأ قرآنی استعاره مفهومی آفرینش در زُبده الحقایق نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینش، مقوله مهمی در جهان بینی های گوناگون ازجمله دیدگاه های مرتبط با عرفان و تصوف است. این اهمیت، موجب به کارگیری انواع هنر و آرایش زبانی، در تبیین و تفهیم آفرینش در آثار عرفانی و تعلیمی شده است. سرچشمه بسیاری از تصاویر به کار رفته در آثار صوفیه را می توان در قرآن جست وجو کرد. نسفی از مفسران قرآن است. وی با توسل به آیات قرآن، موضوعات عرفانی، بخصوص آفرینش جهان و انسان را در نوشته هایش، به شکلی روشن و ملموس بیان می کند. در این مقاله، استعاره های آفرینش در زُبده الحقایق نسفی در چارچوب نظریه ی استعاره مفهومی، با روش تحلیلی- توصیفی بررسی شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بسیاری از استعاره های مفهومی آفرینش، در این اثر، ریشه در آیات قرآنی دارند و نسفی با شیوه خاص خود در تأویل و تفسیر آیات، از آن ها بهره جسته و برای توضیح آفرینش تعبیرات مختلفی به کار گرفته است. این استعاره ها در قالب مفاهیمی چون نور، روح، سفر، گیاه، درخت، مرکّب بازتاب یافته و همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و با هدف تشریح آفرینش به عنوان یک حرکت هدفدار به کار رفته اند که در ذیل کلان استعاره «آفرینش، سفر است» می گنجند.
سوسنِ ده زبانِ آزاده؛ بررسیِ تصاویر شعری گل سوسن در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
291 - 326
حوزه های تخصصی:
سوسن، از موضوعات و عناصری است که در شعر اغلب شاعران به کار رفته و با توجه به اوصاف و ویژگی هایش، امکان تصویر سازی بسیاری ایجاد کرده است؛ هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل تصویرسازی شاعران از سوسن است. هدف دیگر، ترسیم نوع نگرش شاعران به این موضوع در طول تاریخ ادب فارسی است. از سوی دیگر، در این پژوهش میزان ابتکارها و تقلیدها در این تصویرسازی و نیز تنوع تصاویر شعری گل سوسن مشخص می گردد. با بهره گیری از روش کتابخانه ای، 53 شاعر انتخاب شده و از طریق تحلیل و طبقه بندی به بررسی تصاویر شعری گل سوسن در آثار این شاعران پرداخته شده و طبق معیار تقّدم و تأخّر تاریخی، تصاویر تقلیدی و ابتکاری مشخص گردیده و با استفاده از جدول و نمودار، یافته ها عینی و ملموس تر نشان داده شد. برخی از یافته های این پژوهش بدین قرار است: در شعر این شاعران، بیش از 753 تصویر متنوّع و 396 تصویر منحصر به فرد از گل سوسن دیده می شود. رابطه سوسن با گل، لاله، سرو، آزادی، چهره و عارض، نرگس، زبان، بو، ده زبانی، خاموشی، آزادگی، سنبل، یاسمن، بنفشه، نسرین، تازگی، بندگی و سیر و... در شعر آنان به ترتیب، بیشترین بسامد را دارد. مولوی، امیر معزی، حسن غزنوی، قطران، فرخی و جامی بیشترین تصاویر ابتکاری را از سوسن پدید آورده اند. همچنین رابطه سوسن با اوصاف و اعمال انسانی (50 درصد) و عناصر طبیعت (5/15 درصد) پر بسامدتر از سایر موضوعات است.
استعاره مفهومی در شعر مجیرالدین بیلقانی
حوزه های تخصصی:
تئوری استعاره مفهومی از موضوعات مورد مطالعه در زمینه زبان شناسی شناختی است که به بررسی چگونگی ادراک و ساخت در ذهن انسان می پردازد. بر اساس این نظریه، استعاره های کارکردی زبانی در خدمت ادبیّات متن نیستند، بلکه ابزاری ضروری برای درک چیزهای انتزاعی و ناملموس در ذهن انسان هستند و نه در سطح کلمات، بلکه در ژرفا به کار می روند و تحت تأثیر معنا و مفاهیم قرار می گیرند. حوزه های تعریف شده در نظریه استعاره مفهومی و مصادیق آن از بسیاری جهات به زمینه های مفهومی و عملی ضرب المثل ها شباهت دارند. به نوعی می توان ضرب المثل ها را نمونه ای از استعاره های مفهومی دانست که با استفاده از منابع مختلف معانی و مفاهیمی را با توجه به آن ها منتقل می کند. ازآنجایی که ضرب المثل ها عام ترین و پرکاربردترین بخش ادبیّات هستند، مطالعه آن ها بر اساس نظریه استعاره مفهومی، شناخت و درک مبانی فکری و فرهنگی ملّت ها را فراهم می کند. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با مروری گذرا بر مطالعات و نگرش های تاریخی و مدرن پیرامون استعاره ها و سنجیدن دو دیدگاه متفاوت درباره آن ها، ضرب المثل های فارسی اشعار مجیرالدین بیلقانی را با توجه به نظریه استعاره مفهومی بررسی نماید و حوزه های مبدأ پرکاربرد در دایره مثال فارسی را بیابد و از این راه بتواند خطوط اصلی فکر شاعر را دریابد.
نگاهی به جلوه های متکّثر نوستالژی در اشعار ژاله اصفهانی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
96 - 123
حوزه های تخصصی:
«نوستالژی» واژه ای یونانی است که در زبان فارسی معادل حس دلتنگی و حسرت نسبت به گذشته است. اگرچه این عنوان به تازگی در زبان و ادبیات فارسی وارد شده است اما این حس و حسرت در شعر و ادبیات فارسی از دیرباز بازتاب داشته است. نوستالژی، در آثار اغلب شاعران معاصر قابل مشاهده است. با مطالعه آثار ژاله اصفهانی، مصادیق بارزی از بیان این حس و حسرت مشاهده می شود و بازیابی تأثر نوستالژیک در اشعار او هدف پژوهش حاضر است. جامعه آماری پژوهش کلیات اشعار ژاله اصفهانی است. طرح پژوهش از نوع گفتمان کاوی کیفی و روش انجام تحقیق توصیفی تحلیلی است. جهت دستیابی به داده های پژوهش، مولفه های نوستالژیک رمانتیسم در اشعار ژاله اصفهانی بازیابی شد. در مرحله بعد، پس از ارائه توصیفات کتابخانه ای، با روش تحلیلی داده ها مورد بررسی قرار گرفتند. مصادیق نوستالژی در شعر ژاله اصفهانی در سه زیرمجموعه نوستالژی خاطره فردی، نوستالژی خاطره جمعی و نوستالژی سیاسی بررسی گردید. در نوستالژی خاطره فردی؛ رجعت به دوران گذشته، دوری از خانواده و دوستان، نارضایتی از گذر عمر، در نوستالژی خاطره جمعی؛ وطن، حسرت از دست رفتن ارزش ها، بازگشت به اسطوره و بازگشت به طبیعت و در نوستالژی سیاسی؛ آزادی، نارضایتی از کشور و مهاجرت، حسرت بر دوران طلایی تاریخ ایران، اعتراض به ویرانی وطن، نارضایتی از غفلت مردم و اعتراض به ظلم در طول تاریخ بازتاب دارد. نتایج بررسی نشان داد که جلوه های متکثّر نوستالژی در اشعار ژاله اصفهانی متجلّی است.
بررسی ساختار و تحلیل محتوای کتاب درسی کلیله و دمنه، شرح حسین حداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
231-251
حوزه های تخصصی:
متون کهنی چون کلیله و دمنه به دلیل محتوا و مفاهیم تربیتی و تعلیمی، بین دانش آموزان و دانشجویان جایگاه و اهمیّت زیادی دارند. ساختار زبانی (نثر فنّی) و ویژگی سبکی کلیله و دمنه به گونه ای است که اغلب مخاطبان برای برقراری ارتباط با این اثر دچار مشکل می شوند. هدف پژوهش حاضر، نقد و بررسی کتاب کلیله و دمنه شرح حسین حداد از انتشارات قدیانی است. این کتاب که براساس تصحیح مینوی و حسن زاده آملی، شرح و تدوین شده، علاوه بر محاسن و مؤلّفه های مثبتی که دارد خالی از ایراد و اشکال نیست. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و گردآوری اطلاعات به صورت اسناد کتابخانه ای، ضمن نقد و بررسی، سعی شده است تا کتاب کلیله و دمنه شرح حسین حداد، با دیگر نسخه های کلیله مقابله و مقایسه شود و هم چنین این کتاب از دو منظر شکل و محتوا نقد و بررسی شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که اشکالات و ایرادت محتوایی قابل توجّهی(در حوزه واژگان، اعراب گذاری، کنایات و...) در شرح مذکور وجود دارد که باید در ویرایش و چاپ جدید مورد توجه قرار گیرد. عدم توجّه شارح به متن عربی کلیله و دمنه، اکتفا نمودن صرف به نسخه های قدیمی اثر، عدم رجوع به منابع مهم در زمینه فرهنگ لغت عربی و فارسی، فرهنگ کنایات و غیره باعث به وجود آمدن چنین اشکالاتی شده است.
پرده ی کژکوک: بررسی دست کاری های بافتاری در دو ترجمه از نمایش نامه ی «سالومه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
303-328
حوزه های تخصصی:
این جستار کاوشی کارسنجانه در دو ترجمه ی فارسی از نمایش نامه ی «سالومه» آسکر وایلد می باشد که از نگره گاهی بافت شناختی به بررسی موضوع دست کاری های بافتاری در ترجمه ی نمایش نامه ی یادشده می پردازد. گفتنی است که گزینش دو ترجمه ی مورد بررسی که یکی به قلم عبدالله کوثری و دیگری از ابوالحسن تهامی است بر پایه ی ویژگی شناخته شدگی مترجم یا ناشر انجام گرفته است و گزینش بخش های نمونه شناختی گنجانده در این بررسی بر پایه ی سنجش بافت دو ترجمه ی فارسی با نخستین ویراست انگلیسی نمایش نامه ی «سالومه» (۱۸۹۴) به انجام رسیده است. پرسش کانونی در این پژوهش به شیوه های دست کاری بافت آغازین نمایش نامه در دو ترجمه ی فارسی می پردازد، پرسشی که پاسخ به آن در سه الگوی کلی ۱) برون گذاریِ بخش هایی از بافت انگلیسی در ترجمه ۲) افزودن بخش هایی به بافت ترجمه و ۳) ریخت زدایی از الگوهای سبک شناختی بافت، با نگاه به گزیده ای از نمونه های کژتافته ی جانمایی شده در بافت هر دو ترجمه دنبال خواهد شد. بررسی نمونه های درکاویده در این پژوهش از دست کاری بافت در هر دو ترجمه نشان دارد، و این یافته را پشتیبانی می کند که کوشش هر دو مترجم در برگردان این نمایش نامه ی ادبی خوانش های فارسی این کار را در سنجش با بافت انگلیسی دست خوش دامنه ای از دگرریختی های نابایست در تراز بافتاری نموده است؛ آنچه دگرشدگیِ بافتاری کار را در ترجمه به دنبال داشته است.
بررسی گفتمان وحدت در منظومه سفر بیداران صفارزاده با رویکرد تحلیل گفتان لاکلاو و وموفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه سفر بیداران از طاهره صفارزاده، در زمان اوج مبارزات انقلابی مردم در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب سروده شده است. در این برهه زمانی پرداختن به مفهوم وحدت، بیانگر نقش وحدت در پیروزی انقلاب است. در این جستار به شیوه توصیفی، تحلیلی و استنادی به مهم ترین شاخصه های گفتمان وحدت در منظومه یادشده پرداخته می شود؛ ازاین رو، شاعر می کوشد گفتمان وحدت را در شعر خویش مطرح کند. این گفتمان هم متأثر از هژمونی قدرت مردمی است که برای انقلاب قیام کرده اند و هم نشانگر تأثیر شعر بر این حرکت مبارزاتی به عنوان یک رسانه بسیار مؤثر. صفارزاده شاعری با نگرش و ایدئولوژی قرآنی و مذهبی است و مفهوم وحدت در این منظومه بیشتر از جنس وحدت ایدئولوژیک و اسلامی است نه از نوع ناسیونالیستی و ملی میهنی. وطن در شعر وی، مفهوم اسلامی دارد؛ درواقع شاعر به دنبال وحدتی در سطح امت اسلام است. صفارزاده با بهره گیری از اندیشه های قرآنی خویش به زیبایی سیر وحدت وجود و وحدت جهان اسلام را درهم تنیده است. وحدتی که هم در ساختار و بافت متنی شعر نمود دارد و هم در محتوا و درون مایه شعر جاری است. بسامد واژگانی که نشان از کثرت در عین وحدت هستند و کارکردهایی که از تلمیحات قرآنی و دینی برای تبیین وحدت استفاده شده، قابل توجه است.
تطبیق کاربرد رنگ در داستان های منظوم و منثور فارسی و عربی (مطالعه موردی: اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون، شاعران و نویسندگان در آثار خویش، به صورت نمادین یا صریح، عاطفه و احساس خود را با رنگ به تصویر می کشند؛ به گونه ای که با نگاهی روان شناسانه به آثار آنان می توان پیرامون شخصیت ایشان، به نتایج قابل توجّهی دست یافت. در همین راستا، پژوهش مذکور تلاش کرده است با دو رویکرد توصیفی- تحلیلی و آماری، کاربرد رنگ ها را در اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نتایج، حکایت از آن دارد که نظامی در اسکندرنامه 380 بار از رنگ بهره برده است، 261 بار به طور مستقیم و 119 بار به شکل غیر مستقیم و با واژه هایی مانند تیره، روشن، قیرگون و... در این اثر، رنگ سیاه و مشتقات آن با 107 بار تکرار، 57 مورد مستقیم و 50 مورد غیر مستقیم، بیشترین بسامد را دارد. کاربرد رنگ، اغلب به صورت تشبیه، استعاره و کنایه برای تعبیر از حالات درونی انسان بوده است که با نظرات روان شناسان معاصر پیرامون رنگ های مختلف، مطابقت بسیار دارد. حریری نیز در مقامات خود، 37 بار به رنگ های گوناگون اشاره کرده است که رنگ زرد با 14 بار تکرار، بالاترین بسامد را دارد. برخلاف اسکندرنامه، کاربرد رنگ در مقامات، بیشتر جنبه نمادین و کنایی دارد که اغلب از طبیعت رنگ ها سرچشمه گرفته است؛ مانند دلالت سپیدی بر امید و سیاهی بر نومیدی و سیه بختی یا رنگ زرد ممکن است در جایی نماد اندوه و بیماری و مرگ باشد و در جایی دیگر نمادی از شادی و سعادت. افزون بر این ها نوشتار پیش رو با ارائه نمودار، بسامد رنگ ها را در این دو اثر، به نمایش گذاشته است.
نظام مالیاتی و سیاست های وام دهی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
63 - 103
حوزه های تخصصی:
مالیات ها در شاهنامه به عنوان مهم ترین منابع درآمدی از شاخصه های اساسی در تأمین بودجه های نظامی، مخارج سپاهیان و سایر هزینه های دولت به شمار می آیند و ضامن حفظ و بقای ساختار امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشورند. بهترین مشوق های مالیاتی در شاهنامه ، تمرکز بر دریافت های اصولی و عادلانه مالیات ها از مردم است؛ از این روی، بخش مهمی از قوانین و سیاست های پیش گیرانه شاهان به ساختارهای مالیاتی و هم چنین تلاش آنان در جهت حذف یا کاهش موانع و چالش های فراروی اخذ مالیات (به ویژه بی عدالتی در دریافت های مالیاتی) مربوط می شود؛ با این وصف، چارچوب های نظام مالیاتی شاهنامه ، در کنار سیاست های وام دهی که موجب ثبات اقتصادی، گردش مالی و پولی و توزیع عادلانه درآمدها می گردند اهمیتی دوچندان می یابند. در پژوهش حاضر، افزون بر نگاهی به سیاست گذاری های مالیاتی و نمودهای وام دهی در شاهنامه به بررسی جنبه های حقوقی، قانونی و جزایی ناشی از رسم دریافت مالیات پرداخته شده تا اهمیت هرچه بیش تر گزارش شاهنامه در زمینه اقتصاد و قوانین مالیاتی در دوره ساسانی و پیش از آن به اثبات رسد. نتایج پژوهش بیان گر آن است که جدای از معافیت ها و بخشودگی های مالیاتی (اسکندر، اردشیر، بهرام گور و پیروز یزدگرد)، گماردن بازرسان قضایی برای آگاهی از شرایط مناطق گرفتار فقر و بخشودگی خراج ایشان (اردشیر)، و اعطای وام (بهرام گور) که همگی پیش از قباد انجام می شوند، اصلاحات بنیادین مالیاتی و اقتصادی انوشیروان، پیرو اندیشه های پدر، افزون بر تلاش در جهت سازمان دهی مالیاتی از طریق مساحت کردن زمین ها، تعیین ترتیب زمانی معین در پرداخت ها، شاخص گذاری دقیق نرخ های مالیاتی، معافیت های مالیاتی، قسط بندی، فرصت دهی برای وصول مالیات های عقب افتاده، گماردن مأموران مخفی و اطلاعاتی، نظارت شخصی، ایجاد دفاتر دولتی و تدوین نسخه های دقیق و قانونی و نیز تعیین مجازات های بسیار شدید، گامی در جهت تحقق عدالت مالیاتی و شفافیت دقیق آن برای دولت محسوب می گردد که در نهایت، هم به سود مردم و هم شاه و کشور تمام می شود.
بررسی اسطوره ایزد گیاهی/خدای شهیدشونده در قصه پسر پادشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
129 - 149
حوزه های تخصصی:
ایزدان گیاهی و اساطیر مربوط به آن ها بخشی از اساطیر ملت های یونان، مصر، بین النهرین، هند و ایران را تشکیل می دهند. دُموزی/تموز، آتیس، آدونیس، دیونیزوس، اوزیریس، بَعَل، پرسفون و بالدر، معروف ترین ایزدان گیاهی در اساطیر ملل هستند. در اساطیر ایرانی نیز سیاوش ایزدی گیاهی به شمار می رود که ماجراهای مربوط به او بخشی از شاهنامه بزرگ فردوسی را به خود اختصاص داده است. نگارنده در بررسی های میدانی خود به روایتی عامیانه برخورده است که خمیرمایه اصلی آن، داستان ایزدی گیاهی است که در قالب پسر پادشاه نمود می یابد. هر چند نامی از او به میان نمی آید. این روایت عامیانه که از سوی «علی حسین عالی نژاد» یکی از کهن سال ترین راویان منطقه کوه مره سرخی فارس روایت می شود، پیش از این در هیچ منبع مکتوبی نیامده است. بررسی های نگارنده نشان می دهد این روایت، آمیزه ای از روایت های دینی، حماسی و اسطوره ای است؛ بخش هایی از این روایت، به ویژه آغاز داستان، تکرار روایت حماسی سیاوش و سودابه در شاهنامه فردوسی است. محورهایی از داستان نیز یادآور داستان یوسف پیامبر و زلیخا است. برخی از خطوط داستان هم زندگی دیگر ایزدان گیاهی در اساطیر جهان را به ذهن متبادر می کند. به نظر می رسد این روایت از دیرباز در میان مردم این منطقه رواج داشته و به مرور زمان و با تغییر و دگرگونی در ادیان و باورهای مردم منطقه، دست خوش تغییر و دگرگونی شده است؛ هم چنین بررسی تطبیقی این روایت با دیگر روایت های ایزدان گیاهی نشان می دهد که این روایت دست کم 14 وجه اشتراک با دیگر داستان های مربوط به ایزدان گیاهی دارد. بررسی آیین سوگ واری ایزد گیاهی در این منطقه نشان می دهد که مراسم بزرگ داشت این ایزد هرساله و با قربانی کردن پیش از کشت برنج انجام می شده است.
ادبیات تطبیقی میان رشته ای: تطبیق نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریه های مطالعات ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی میان رشته ای، از رویکردهای نوینی است که امروزه بسیار مورد اقبال محافل علمی و اندیشمندان قرار گرفته است. جستار حاضر در پی انجام نمونه ای از این دست مطالعات، با تمرکز بر رشته مطالعات ترجمه و روانکاوی است. برای تحقّق این هدف، در گام نخست، به بررسی نظریّات روانکاو فرانسوی، لاکان، پرداخته و مقایسه ای مجمل میان برخی نظرات او و فروید ارائه شد. همچنین پس از ارائه توضیحاتی پیرامون قلمروهای «واقعی»، «خیالی» و «نمادین»، میان عقاید لاکان و فروید در زمینه ی «خود»، «دیگر»، جایگاه مرکز ساختار و تأثیر آن بر کلِّ ساختار تطبیق صورت گرفت. در نهایت، رابطه میان نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریه های مطالعات ترجمه به طور مبسوط تشریح شد. طبق یافته های پژوهش، همان طور که هیچ عضوی از «نظام» نمی-تواند بطور مطلق جایگزینِ «مرکز» شود، هیچ ترجمه ای نیز قابلیّت جایگزینی مطلق با متن اصلی را ندارد. پس از اشاره به برخی مفاهیم کلیدی در ترجمه و تحلیل تطبیقی نظریّات، این نتیجه حاصل گردید که حوزه های مذکور ارتباطی ظریف و در خور توجّه داشته و هرچند تاکنون مغفول نهاده شده، عرصه برای انجام مطالعات بیشتر در حوزه های نوین تطبیقی از این دست، کاملاً مهیّاست.
آسیب شناسی مقالات تطبیقی طنزپژوهی(1378-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
65 - 92
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی، شاخه ای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبان های مختلف و از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید و به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات، زبان ها و ملیت های مختلف می پردازد. مطالعات تطبیقی در ایران پژوهشی نوین و مربوط به دهه های اخیر است. در حوزه طنزپژوهی مقالات علمی با موضوع ادبیات تطبیقی به چاپ رسیده است که بررسی و تحلیل این مقالات در روشن شدن مسیر پژوهش های تطبیقی و خلل ها و کاستی های آن و کمک به ارتقای کیفیت مقالات این حوزه، مؤثر است. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی 36 مقاله علمی تطبیقی در حوزه طنزپژوهی پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد مواردی همچون عدم روشمندی در پژوهش ها، اکتفا به یافتن شباهت ها و تفاوت ها در آثار، پرداختن به کلی گویی و بی توجهی به جزئیات، عدم استفاده از منابع معتبر علمی، ناآگاهی از اصول ادبیات تطبیقی، از مهم ترین نقاط ضعف مقالات تطبیقی چاپ شده در حوزه طنز پژوهی است. از این رو پرداختن به تبیین اصول ادبیات تطبیقی و مکاتب و روش های مطالعه ادبیات تطبیقی و نقد و تحلیل مقالات این حوزه می تواند به بهبود کیفیت مقالات کمک شایانی کند.
Pour une géocritique de l’espace des « Souvenirs dispersés »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Les productions littéraires persanophones récentes profitent du goût grandissant de l’époque pour la notion de l’espace en littérature et l’on est de plus en plus témoin de romans iraniens où l’espace représenté n’est non seulement le cadre du déroulement de l’intrigue, mais aussi et surtout un vrai agent de fiction. Les Souvenirs Dispersés, recueil de nouvelles de Goli Taraghi, semble en être un bon exemple : l’œuvre abonde en référents urbains téhéranais. En outre, la maison familiale de la protagoniste y a une présence récurrente et imposante. La représentation est pleine d’espaces purement référentiels et fictionnels. En effet les quatre premières nouvelles du recueil se rapportent toutes à un même chronotope : le cadre urbain de la ville de Téhéran, où vit la narratrice. Ces nouvelles s’appellent tour à tour : «Le Bus de Shemiran», «L’Amie petite», «La Maison de grand-mère» et «Le Père». Dans ce travail de recherche, nous avons étudié le rôle des espaces urbains et domestiques et les possibilités sémantiques qui s’en dégagent afin de savoir si ces espaces contribuent à donner une certaine forme au monde romanesque de cet ouvrage. L’approche qui nous a servi de point d’appui est la géocritique de Westphal. La présente recherche nous a bien révélé que les espaces de cette œuvre participent activement dans l’intrigue et toute la complexité du monde fictionnel en dépend. La forme qu’ils contribuent à donner à ce monde, décide une fois pour toutes du destin de l’héroïne mais aussi de celui de tout le recueil.
توصیف ساحت های اباحی و معنوی معشوق در تغزلات قصاید مدحی حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان حکیم سنایی غزنوی با بیش از سیزده هزار بیت، مشتمل است بر سروده هایی در قالب های قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط، غزل، قطعه و رباعی. سرودن تغزل و گرایش به مجادله های عاشقانه و جاذبه های آن، گاه و بی گاه، شاعر را به خود مشغول می دارد. مقدمه قصاید مدحی سنایی که به توصیف معشوق پرداخته است، هرچند که ازلحاظ شمار ابیات، یکدست نیست و غالباً بین 7 تا 29 بیت است ولی جایگاهی درخور در قصاید مدحی وی به خود اختصاص داده است. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جنبه های مختلف توصیف معشوق از قبیل؛ ساحت اباحی و معنوی یا گزارشگر صورت و تشبیهات حسی و عقلی و...، سیمای معشوق سنایی با تأکید بر تحول فکری شاعر، بررسی و تحلیل شود؛ بنابراین، ابتدا مهم ترین و ویژه ترین رویکردهای سنایی در ترسیم سیمای معشوق، استخراج و در هشت گروه، دسته بندی شده است. سپس با مطالعه و بسامد یابی واژه ها و ارائه نمودار، اهمیت، چگونگی کاربرد، جایگاه آن ها و نحوه تحول فکری در تصویرآفرینی سنایی از سیمای معشوق، در تغزلات قصاید مدحی وی تحلیل شده است. حضور مشخصه های سبک خراسانی و رگه هایی از تحولی که بعدها چراغ راه شاعران درزمینه پرداختن به معشوق می شود، از برجستگی های تغزلات قصاید مدحی سنایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی با ارائه نمودارهای آماری است.
بررسی تطبیقی ساختار روایی و محتوایی دو قصّه عامیانه (داراب نامه و بختیارنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصّه های عامیانه یکی از انواع ادبی به شمار می آید که برگرفته از یک سنّت کهن در داستان پردازی است که داستان پرداز مقوله های گوناگونی را در آن به کار می گیرد تا علاوه بر سرگرم کنندگی، خصوصیّات، روحیّات و آرزوهای مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی آنان را به تصویر بکشد. دو قصّه عامیانه دل انگیز و خواندنیِ داراب نامه طرطوسی و بختیارنامه دقایقی مروزی از این نوع هستند. از آنجایی که قصّه های بلند عامیانه، ظرفیّت پژوهشی بالایی دارند؛ پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه ساختار روایی و محتوایی این دو داستان اختصاص یافته است. در این پژوهش، که به شیوه تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای انجام شده، پس از بررسی و تحلیل روایی و محتوایی دو اثر، این نتایج به دست آمده است که ساختار روایی داراب نامه نسبت به بختیارنامه از استحکام و جذابیّت بیشتری برخوردار است. همچنین از نظر محتوایی، داراب نامه، حضور فرهنگ طلایی و باستانی ایران زمین است، امّا در بختیارنامه، بیشتر با فرهنگ اسلامی روبرو هستیم.