فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۴۱ تا ۳٬۹۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
آمدن شخصی مقدس در رؤیای باورمندان و دستور وی به ساخت بنایی یادمانی، یکی از علت های اصلی ساخت قدمگاه ها بوده و نمونه های متعددی از این قبیل بناها در ایران قابل شناسایی است. در برخی موارد، برای بیان رؤیا و استمرار این باور برای نسل های آینده از الواح یادمانی استفاده شده است. در این مقاله به پنج کاشی زرین فام در منطقه کاشان اشاره می شود که در آن ها گزارش یک رؤیا ثبت شده است. دو نمونه از آن ها که متنشان به طور کامل حفظ شده است، شباهت های معناداری با هم دارند: اولی متعلق به قدمگاه درب مهریق آباد کاشان است که شخصی در سال 711ق/1312م امام علی (ع) را در خواب می بیند و به فرمان او تربت خانه ای می سازد. طبق متن کاشی دوم در قدمگاه خضر روستای یزدلان، شخصی در سال 1015ق/1607م خضر را در خواب دیده که به او سفارش تعمیر یک بنای گنبددار مخروبه را داده است. این نوشتار به دنبال واکاوی محتوا و بررسی وجوه تمایز و تشابه این دو لوح است. یافته های مقاله نشان می دهد که آن دو در بازتاب باورهای عامه ایرانی شیعی، زمان و مکان مقدس و کرامت های شخص محوری مقدس، بن مایه ای مشترک دارند و جهت اصلی آن ها مستندسازی عمارتِ بنایی مذهبی با بن مایه های ایرانی و شیعی است. طرفه آنکه گذشت قرون و اعصار نتوانسته است این بن مایه های اعتقادی را از میان بردارد.
موتیف ها در لالایی های سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
269-302
حوزه های تخصصی:
لالایی ها یکی از شاخه های مهم و ارزشمند عامه در فرهنگ هر قومیتی به شمار می آیند. درون مایه لالایی ها بازتاب اندیشه ها، باورها، تأملات روحی، دغدغه های اجتماعی و سیاسی، عواطف، دعاها و آرزوهای فردی و اجتماعی است که می توانند از شرایط جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه تأثیر بپذیرند. از آنجایی که لالایی ها مختص فرهنگ یا کشور خاصی نیستند، می توانند اشتراکات زیادی با یکدیگر داشته باشند که این اشتراکات ممکن است از حیث ریتم، مضمون، مفاهیم و همچنین موتیف ها و تُپُس های دینی، طبیعی، اجتماعی، جغرافیایی و سیاسی باشد. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی سعی بر آن است تا با بررسی چهل لالایی مکتوب سبزواری که به روش کتابخانه ای گرد آمده اند، ضمن مشخص کردن شیوه شکل گیری موتیف در آن ها، رایج ترین موتیف های به کار رفته نیز معرفی شود تا از این رهگذر ضمن شناساندن لالایی های بومی سبزوار، به بازتاب اندیشه های دینی، شرایط اجتماعی و دغدغه های فردی مادران آن روزگار پی ببریم. پس از بررسی موتیف های گوناگون در این لالایی ها توانستیم آن ها را به چهار دسته موتیف های مذهبی، طبیعت، اماکن و خویشاوندان تقسیم کنیم. از بین موتیف های به کار رفته، موتیف «گل» (نام انواع گل ها) با 26 مورد و موتیف «بابا» با 16 مورد، بیشترین بسامد را داشتند. حاصل این بررسی نشان می دهد که گویندگان این لالایی ها از انواع موتیف برای غنی ساختن درون مایه لالایی های خود به خوبی بهره گرفته اند، زیرا سرایندگان آن ها تصاویر و مضامین موجود را براساس موتیف های گوناگون بنا نهاده اند که اغلب این موتیف ها شبکه ای از تصاویر، مضامین فکری و احساسی آن ها را شکل می دهند که بدون تحلیل آن ها، شناخت مختصات اصلی و زوایای مفاهیم این لالایی ها آشکار نیست.
بررسی تطبیقی رویکرد شهرگریزی در اشعار عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزه های تخصصی:
عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی به سبب تشابه فرهنگی، اجتماعی و دینی، دیدگاه های مشترکی نسبت به مسائل اجتماعی در شعرشان دارند؛ هرچند گاه تفاوت ها در نگرش هایشان در نوع تعبیر، انتقادها و اعتراض هایشان به چشم می خورد. این پژوهش با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی در صدد آن است که رویکرد شهرگریزی را در اشعار این دو شاعر بزرگ عربی و فارسی بررسی و مقایسه نماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان بسامد درون مایه شهرگریزی، به عنوان یک مسأله اجتماعی، در شعر دو شاعر یکسان نیست؛ شهرگریزی در اشعار پروین اعتصامی، ریشه در عواطف و احساساتش دارد و روستا را آرمانشهر خود می داند؛ شهرگریزی او بیشتر از آن که صریحاً تنفر از شهر باشد، در روستادوستی نمود پیدا می کند. او مناظر طبیعی روستا و نیز تصویرهای شعری روستایی را با تکیه بر زبان کنایه، تمثیل و حکایت در شعر خود ترسیم می کند. این درحالی است که شعر عبدالمعطی حجازی، نقد صریح و آشکار از زندگانی شهرنشینی بوده و در اشعار او چنین تمثیل های دور از ذهن مبتنی بر حکایت و تمثیل را نمی بینیم. شهرگریزی در شعر وی نتیجه علاقه او به محیط روستا و آرامش آن و نیز بیزاری اش از ستمی است که در شهر تجربه کرده است.
بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
44 - 65
حوزه های تخصصی:
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نماینده سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین می شود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجسته ترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهان بینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نماینده وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاه های بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته می شود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبه های وجود آدمی سروکار دارد زمینه فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
تأویل پذیری مفهوم کفر در اندیشه عرفانی (نمونه موردی حکایت شیخ صنعان از عطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
67 - 94
حوزه های تخصصی:
حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» که از بلندترین داستان های منطق الطیر عطار است، دارای زمینه های واقعی بوده و پیش از عطار توسط بسیاری از منابع معتبر نقل شده است. با این حال، روایت عطار از این داستان به دلیل آمیخته شدن با مفاهیم عرفانی و صوفیانه شهرت بسیاری یافته است. این روایت از سویی چهره زاهدانه عطار را آشکار ساخته و حکایت شیخ صنعان را به متنی ایدئولوژیک و اعتقادی تبدیل کرده است، اما از سوی دیگر محمل تأویل های مختلف واقع شده که برخی بر خلاف باورهای ایدئولوژی آن بوده و سبب طرح پرسش های معرفت شناختی شده است. از همین رو، برآنیم تا با جستجوی یک خط فکری پادگفتمانی در حکایت شیخ صنعان به این پرسش پاسخ دهیم که اگر حکایت شیخ صنعان متنی ایدئولوژیک و اعتقادی است چگونه تاکنون محمل تأویل های مختلف شده است؟ نگارنده با پیگیری تاریخِ تطورِ اصطلاح «کفر» در تصوف خراسان تا پیش از عطار نشان داده که این اصطلاح چه پیشینه ای داشته و تا به دست عطار رسیده، چگونه تطور یافته است. در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی این حکایت از عطار پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تاریخِ تطورِ اصطلاح «کفر» و نیز منظومه فکری عطار به مفسر رخصت می دهد این اصطلاح را در قصه شیخ صنعان در معنای تطوریافته (پادگفتمانی) آن بازشناسد و بدین ترتیب برای «کفر» معنایی باطنی نیز در نظر بگیرد. بر این اساس که می توان دریافت رابطه کفر و دین گاهی مقابل هم و گاهی یک حرکت موازی است.
تحلیل و بررسی اندیشه های تعلیمی گیسودراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی در سبک عراقی به یکی از آموزه های اصلی تبدیل می شود و شایسته است تا اندیشه های تعلیمی شاعران این سبک با نگاهی دقیق تر مطالعه شود. در شرح و بیان این موضوع، پرسش تحقیق درباره چگونگی جایگاه آموزه های تعلیمی در نزد شاعران این سبک است. از آنجا که با این رویکرد به اندیشه تعلیمی گیسودراز پرداخته نشده است، نویسندگان در این پژوهش با روش تحلیل موضوعی و با استناد به منابع دست اول می کوشند تا آموزه های گیسودراز در حوزه های مختلف را ارائه دهند؛ اعتراض به ناملایمات هستی، تعلیم مهرورزی و جایگاه محبت در آموزش انسان و تعلیم کتاب و کتابخوانی از آن جمله است. این موارد با زبانی ساده و روان به پیروی از سعدی بیان شده است. درواقع آموزش و تعلیم از مضامین تأثیرگذار در دیوان اشعار او به شمار می آید.
بررسی درستی انتساب بحر المحبه فی اسرار الموده فی اسرار الموده به ابوالفتوح احمد یا ابوحامد محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحر المحبه فی اسرار المودّه ازجمله تفسیرهای صوفیانه به زبان عربی است که در آن، سوره یوسف همراه با برخی نکته ها، اشارات، سخنان و حکایت های عرفانی، در ساختار و نثری ساده، ادبی و دلنشین تفسیر شده است. تاکنون به این اثر، با وجود اهمیت در تاریخ تفسیرهای عرفانی سوره یوسف، چنانکه باید توجه نشده است؛ به گونه ای که تاکنون تصحیحی انتقادی از آن در دست نیست. همچنین تردیدهایی درباره بحر ا لمحبه وجود دارد که یکی از مهم ترین آنها مربوط به مؤلف اثر است. بحر ا لمحبه متأثر از برخی دست نوشته ها و فهرست های نسخ خطی و دیدگاه برخی نویسندگان متأخر، به احمد غزالی و گاه برادر بزرگ ترش محمد منسوب است. نوشتار پیش رو، برای نخستین بار درپی بررسی دقیق این موضوع برای تأیید یا رد این نسبت شکل گرفته است. استفاده از دیدگاه های پژوهشگران پیشین درباره آثار برادران غزالی، تحلیل تطبیقیِ محتوای بحر ا لمحبه با برجسته ترین و متناسب ترین آثار مسلّم برادران غزالی در تفسیر و نیز با بهره مندی از روابط بینامتنی میان اثر و تفسیرهای مشهور سوره یوسف در سده های متقدم مانند انس المریدین و رو ضه المحبین ، قصه یوسف و حدائق الحقایق نشان می دهد که این اثر احتمالاً از هیچ یک از دو برادر غزالی نیست. به نظر می رسد انتساب این اثر به هریک از این دو برادر به سبب شهرت و برجستگی غزالی ها در میان اهل علم و تصوف و اقبال عمومی به آنها باشد. این نوشتار به روش کتابخانه ای از میان روش های تحقیق کیفی و با شناخت و بررسی تطبیقی به نگارش درآمده است.
بررسی و تطبیق ساختار و درون مایه ی اسرارنامه و مخزن الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
201 - 232
حوزه های تخصصی:
اسرارنامه ی عطار و مخزن الاسرار نظامی از مهم ترین مثنوی های عرفانی - حکمی ادبیات فارسی محسوب می شوند. وجود مضامین مشترک و گاه خط فکری یکسان این احتمال را ایجاد می کند که عطار در سرودن اثر خود از نظامی تأثیر پذیرفته باشد. در این جستار با تطبیق جزء به جزء محتوا و ساختار این آثار، همسانی ها و دگرسانی ها استخراج شده است. همسانی ها عبارت اند از: 1. انسان؛ 2. جهان هستی؛ 3. عشق؛ 4. سلوک؛ 5. نقد تصوف؛ 6. اندیشه های کلامی. ناهمسانی ها نیز شامل موارد زیر است: 1. ساختار متن ها؛ 2. جهان بینی دو شاعر؛ 3. بافت ادبی اشعار؛ 4. بینش اجتماعی؛ 5. «بقای بعد از فنا» در اسرارنامه و « فنا» در مخزن الاسرار . 6. نگرش دو شاعر در باب سخن؛ 7. ترکیب محتوایی. نتیجه ی حاصل از تطبیق کلی دو کتاب بیانگر اشتراکات فکری دو شاعر در مباحث بنیادین است. اگر دراین باره تفاوت هایی هم در محتوا و ساختار به چشم می خورد، حاکی از شخصیت، ساختار ذهنی و جایگاه متفاوت عطار و نظامی است؛ هرچند نمی توان به طورقطع تأثیرپذیری اسرارنامه از مخزن الاسرار را اثبات کرد؛ اما تشابه ذهنیّات منعکس در اشعار و موضوعات محوری دو اثر نموداری از این تأثیرپذیری است.
نگاهی به یک منطقه ی سکوت در شعر شفیعی کدکنی: زن (براساس آرای پیر ماشری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
261 - 286
حوزه های تخصصی:
هر اثری سکوت ها و مکث هایی دارد؛ سکوت هایی که بدون آن، اثر اساساً محقق نمی شود. درک یک اثر منوط به کشف این منطقه ی سکوت و تفسیر آن است. هدف مقاله ی حاضر که با روش کتابخانه ای و تحلیلی انجام شده، آن است که بر پایه ی آرای پیر ماشری یکی از منطقه های سکوت در شعر شفیعی کدکنی را بررسی کند. زن در شعر شفیعی حضوری ناچیز و کم رنگ دارد. به گمان ما این امر بسیار معنادار به نظر می رسد و نمی تواند تصادفی باشد. ما در این مقاله دلایلی درون متنی و برون متنی را برای کم توجهی این شاعر ذکر کرده ایم. ازجمله دلایل درون متنی، نادیده گرفته شدن «منِ» شخصی، بوطیقای شعر متعهد و مؤانست با شعر سنتی را می توان مطرح کرد. ایدئولوژی شاعر (ایرانی، دینی و چپ) و غلبه وجهه ی استادی نیز ازجمله دلایل برون متنی تلقی می شود. پس از اقامه ی دلایلی برای این فقدان، این بحثِ روان شناختی را پیش کشیده ایم که احتمالاً شفیعی در ذهن خویش دست به جابه جایی زده و جای خالی زن را با عناصر و مفاهیم دیگری در شعرش پر کرده است. چنین می نماید که شفیعی عشق به مادر، وطن، زبان وادبیات فارسی، فرهنگ ایرانی، طبیعت و کبوتر را جای گزین عشق به زن زمینی کرده است.
آرایه های پیرنگ ساز» در داستان های کودک: با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
107 - 134
حوزه های تخصصی:
پیرنگ مجموعه ای از توالی حوادث داستان است در چارچوب نظام علّی. درواقع، پیرنگ ماده داستانیِ شکل نیافته ای در ژرف ساخت روایت و مستقل از شیوه روایتگری و گشتارهای زبانیِ روساخت است. از منظر این پژوهش، آرایه ها دو گونه اند: روایی و پیرنگی. «آرایه روایی»، شگردی آوایی یا معنایی، مازاد بر پیرنگ، و برای غنی سازی زیبایی شناختیِ روایت است و اگر از روایت حذف شود، نظام علّیِ پیرنگ و هسته مرکزی داستان مخدوش نمی شود. دوگانِ هر «آرایه روایی» یک «آرایه پیرنگی» است که از پیرنگ قابل حذف نیست. هدف پژوهش پیشِ رو معرفی نشانه شناختیِ آرایه های اخیر است که نه به عنوان شگردهایی صرفاً زیبایی شناختی بلکه به عنوان سازه هایی پیرنگ ساز در داستان های کودک -در تناظر با آرایه های ادبی- قرار دارند. مسئله پژوهش چگونگی بازتاب نشانه شناختیِ آرایه ها در ژرف ساخت داستان ها و منظومه های روایی کودک است. در همین راستا، این پژوهش ابتدا الگوی سه وجهیِ نشانه شناسی پرس مبتنی بر «بازنمون، تفسیر، موضوع» را توصیف، سپس با رویکردی تحلیلی توصیفی تعریف آرایه های ادبی را به تعریف نشانه شناختیِ دوگانِ پیرنگ سازش گسترش می دهد. پژوهش حاضر برای نخستین بار به کارکرد روایت شناختی و غیربلاغیِ علم بدیع توجه می کند. ازآنجاکه دسته بندی های شعرمحورِ سنتیِ آرایه ها، بسندگی لازم را برای تحلیل متون روایی ندارند، بنابراین پژوهش های روایت محور در زمینه آرایه ها از ضرورت های نقد ادبی به شمار می آیند.
بررسی تطبیقی مقاومت در برابر سلطه ی مردانه در اشعار عالمتاج قائم مقامی و کنستانس دوسَلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نظام های جنسیتی مردسالار بر مطالبات زنان در فرهنگهای گوناگون است. پرسش این است که آیا ساز وکار این نظام ها در جوامع متفاوت به گونه ای مشابه عمل می کند و منجر به نتایج یکسانی می شود؟ نکات اشتراک یا افتراق مطالبات زنان در راستای نیل به برابری مدنی و سیاسی با مردان در فرهنگ های مختلف کدام اند؟ دراین راستا با تکیه بر خوانشی موسّع از نظریّه فمینیستی، با توجه به نظریّه سلطه مردانه بوردیو و در چارچوب بایسته های ادبیات تطبیقی، نوشته های دو نویسنده زن از دو فرهنگ ایرانی (عالمتاج قائم مقامی) و فرانسوی (کنستانس دو سَلم) انتخاب شدند. مطالعه مضمونی آثار و اندیشه های ایشان در دو جامعه در حال گذار (انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب 1789 فرانسه) به روشی توصیفی-تحلیلی و با اتکا به ابزار اسنادی- کتابخانه ای، حاکی از این است که سلطه مردانه، فارغ از تفاوتهای فرهنگی و خاستگاههای سیاسی و جغرافیایی، مطالبات مشترکی را در راستای رفع تبعیض از زنان در خانواده، نظام آموزش و نیز سیاست شکل داده است.
بازتاب فرهنگ عامه در هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مردم مجموعه ای از آداب و رسوم و سنن رایج قوم در هر جامعه و بازگوکننده کنش ها و منش های گذشتگان آن جامعه است، در تاریخ آنان ریشه دارد و پشتوانه ای بزرگ و چشمه ای زاینده برای ملت هاست و همچنین در برش های حساس تاریخی بنا به ضرورت، تکیه گاهی مطمئن برای ایستادگی و پایداری مردم در برابر ناملایمات و دشواری ها به شمار می رود. از آنجا که شعر شاعران گاه بازتاب دهنده آداب و عقاید و باورهای مردم است و به مثابه آینه ای شفاف، می تواند سیر اندیشه و نظام باورها و نیز فرهنگ مردم دوران شاعر را بازتاب دهد، این پدیده را در آثار شاعران و اندیشمندانی چون جامی نیز به وضوح می توان دید. باتوجه به اهمیت عناصر عامه و تأثیر آن بر ابعاد اجتماعی فرهنگی ایران و همچنین بازتاب آن در ادبیات فارسی در این پژوهش با بهره گیری از تعاریف عناصر عامه در حوزه دانش و هنر عوام و همچنین تکیه بر باورهای عامه با روش تحلیلی محتوایی و کیفی به بررسی فرهنگ عامه در هفت اورنگ جامی پرداخته شده است.
سبک شناسی غزلیات ابتهاج براساس زبان شناسی نقش گرا (رویکرد فعل محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۳۰۱-۲۷۱
حوزه های تخصصی:
در رهیافت معنامحور نقش گرایی، سازه های زبان با توجه به سه دیدگاه ویژه اندیشگانی، بینافردی، و متنی بررسی می شوند. این سه دیدگاه، که در اصطلاح فرانقش نامیده می شوند، اساس زبان شناسی نقش گرا را شکل می دهند. هلیدی، بنیان گذار زبان شناسی نقش گرا، معتقد است الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرآیندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می کند؛ بنابراین، می توان با بررسی انواع فرآیندها، و عوامل و موقعیت های سازنده آنها، از اندیشه ها و تجربیات پدیدآورندگان آثار ادبی آگاهی یافت و عوامل مؤثر در شکل گیری آنها را تجزیه و تحلیل کرد. با این هدف و در قالب پژوهشی توصیفی تحلیلی، غزلیات ابتهاج، برمبنای گفتمان های سازنده آن، به سه مقطع تاریخی تقسیم شده و پس از تعیین بسامد و توصیف کارکرد فرآیندهای فعلی به منزله شاخصی سبکی، زمینه های شکل دهنده آنها تحلیل شده است. یافته ها کاربست فراوان فرآیند مادی و پس از آن فرآیند رابطه ای را نسبت به دیگر متغیرهای زبان شناسی نقش گرا نشان می دهد. علت بسامد فراوان و نوع کاربرد فرآیندهای نام برده، و نیز نمود اندک دیگر فرآیندهای اصلی و فرعی نقش اندیشگانی در غزل ابتهاج را باید در عواملی چون تأثیر محتوا بر شکل گیری زبان اثر، دگرگونی های سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر، روحیات خاص سایه، سبک ویژه او، اهمیت نقش مخاطب در بوطیقای اندیشگانی او، و نیز اثرپذیری او از سبک شاعران پیشین و معاصر با او جست وجو کرد.
بررسی شگردها و تحلیل آموزه های تعلیمی در هدایت نامه عبدالرحیم شیروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
99 - 122
حوزه های تخصصی:
اشعار تعلیمی بخش رایج و گسترده ادب فارسی است که به شأن اثر و اندیشه دارنده آن در جنبه های تعلیمی به صورت نظری و عملی، از دیدگاه ادبی، اهمیت داده است. هدایت نامه میرزا عبدالرحیم شیروانی متخلّص به حزین، از سخن سرایان قرن دوازدهم هجری قمری سرشار از آموزه های تعلیمی دوره قاجار است. این منظومه خطّی که در شمار آثار ارزشمند اخلاقی حکمی است، تاکنون شناخته نشده است. هدایت نامه برای هدایت طالبان معرفت، اثری تعلیمی است که مضامین و معانی تعلیمی آن برپایه معارف دینی و فرهنگ اجتماعی و آموزه های اخلاقی قرار گرفته است و شاعر به اقتضای گفتمان رایج آموزشی به ایفای مسئولیت فکری و هنری پرداخته است. نگارندگان در این پژوهش بر آن اند تا ضمن معرفی اجمالی منظومه هدایت نامه، جایگاه و تأثیر آموزه های دینی و اخلاقیِ به کاررفته در این اثر را بررسی کنند. نتایج به دست آمده در این پژوهش بیانگر این است که شاعر فردی پرمایه بوده و به اقتضای موقعیّت، در حکایات خود معیارهای تعلیمی را بیان کرده است. در این اثر آموزه های اخلاقیِ مثبتِ نیکی به والدین، دعا، شکرگزاری، تقوا، امید، وفای به عهد و... فراوانی بسیاری دارد.
فرزندنامه؛ به مثابه یک ژانر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
21-41
حوزه های تخصصی:
یکی از نمونه های جهانی، پربسامد و تکرارشونده کلان ژانر ِ ادبیات تعلیمی، اندرز و تعلیم والدین به فرزندان است که در مباحث نوع شناسی در پژوهش های ادبیات فارسی- شاید در ادبیات جهان- به صورت آکادمیک به آن توجّه نشده است. در این جستار تلاش شده است به روش کمّی و توصیفی، پس از بررسیِ نمونه های پرتکرار و کهن فرزندنامه ، شاخصه های برون متنی(عنوان، انگیزه تألیف، تقدیمیه، باب بندی و پیشینهاثر) و درون مایه ایِ آن (مقدمهعاطفی، نگرش ویژه به پسران، نگران از به کارنبستن اندرزها، تأکید در به کاربستن اندرزها، تجربه های والدین، تفاخر به خود و اجداد، بیان خاطرات دوران کودکیِ نویسنده، بیان سنّت اندرزگویی، سادگی و اختصار) ترسیم شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که فرزندنامه نویسان ، در کل، با هدف تعلیم مباحثی چون؛ پزشکی، موسیقی، علوم غریبه، علوم ادبی، دین، مباحث اعتقادی، حکمت عملی(برنامه ای برای تهذیب اخلاق فردی، خانوادگی و سیاست یا همان شیوه درست زندگی) برای فرزندان خود(چه حقیقی و چه خیالی) کتاب یا رساله می نوشتند. از طرفی، با توجّه به بسامد بالای مباحث اندرزی و شیوه خاص بلاغی که صرفاً متوجّه متون اندرزی است، می توان فرزندنامه را ژانری سیّال در گونه اندرزنامه ها نیز به شمارآورد که ساختار و محتوایی مشخص دارد و متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان و انتظارات مخاطبان، دچار تغییرات می شود. آنچه در تشخیص فرزندنامه از سایر اندرزنامه ها اهمیت دارد این است که آفریننده اثر، به صراحت بیان کند که نامه یا کتاب را برای فرزند می نویسد و در سراسر متن، نشانه هایی از حضور فرزند و خطاب به او وجود داشته باشد.
نقد روانشناسانه زنان شاهنامه بر اساس نظریه یونگ (با تکیه بر شخصیت های گردآفرید، کتایون و تهمینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
186 - 216
حوزه های تخصصی:
نقد روان شناختی از مهم ترین حوزه های نقد ادبی است که بر مبنای روان شناسی جدید و بر اساس نظریات یونگ صورت می پذیرد. این امر با استفاده از کُهن الگوهای مختلف، به واکاوی شخصیتهای افراد می پردازد و کُنش رفتاری آنها را در موارد گوناگون مورد ارزیابی قرار می دهد. در این میان کتاب شاهنامه و شخصیت های زنان آن، از نظرهای گوناگونی دارای اهمیت است که در این پژوهش به بررسی روانکاوی آنها از نظر یونگ پرداخته شده است. در این تحقیق که بر مبنای شخصیت های، گُرد آفرید، کتایون و تهمینه صورت پذیرفته است، کُهن الگو های پنهان در ذات آنها را بر مبنای نظریات یونگ، مورد روانکاوی قرار داده ایم. در این میان کهن الگوهای مادری، فردیت و آنیموس در موقعیت های مختلف، شخصیت های آنان را از هر نظر ممتاز نموده است تا این امر با رفتار های بالقوه ای که از آنان بروز کرده، روانشناسی شخصیت آنها را به خوبی نشان دهد. با بررسی افراد مورد بحث در شاهنامه، مشخص شد که کتایون بیشترین نشانه های کهن الگو را داراست و کُنش های رفتاری او در موارد گوناگون، نظریه فوق را بیشتر برجسته می-سازد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیف رفتار های آنان صورت گرفته تا شخصیت هر کدام از زنان مورد بحث در شاهنامه را مورد ارزیابی قرار داده و با استفاده از نظریات یونگ، کهن الگوهای مختلف هر یک از افراد را به خوبی تفسیر و تبیین نموده ایم.
تحلیل انتقادی گفتمان شیعی در شعر فارسی از رودکی تا غضائری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
1 - 26
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی دیرزمانی است که تجلی گاه گفتمان شیعی است. رخدادهای بزرگِ تاریخ تشیع چون غدیر، سقیفه و عاشورا هرکدام در مقام خود در اندیشه و به دنبال آن در شعر شاعران بازتاب یافته اند. حوادثی که بر سر جانشینی پیامبر اسلام روی داد، مسلمانان را با پدیده ی اختلاف درونی و انشعاب در امت اسلامی مواجه و آنان را با پرسش هایی پیرامون مسائل اساسی اولین تجمع سیاسی شان آشنا کرد. این مقاله با هدف بازنمایی تأثیر این گفتمان بر شعر فارسی از رودکی تا غضائری و با مطالعه ی منابعِ اصلی و تجزیه وتحلیل داده ها انجام شده است. با بررسی اشعار پارسی گویانِ نامی از رودکی تا غضائری به ویژه بُندار رازی، فردوسی، کسایی و غضائری رازی براساس روش انتقادیِ نورمن فرکلاف، یعنی بررسی متن، عمل گفتمانی و عمل اجتماعی، روشن شد که گفتمانِ غالب در شعر این شاعران، حب اهل بیت و افضلیت علی است. رودکی، دقیقی، بندار، کسایی، فردوسی و غضائری با اشعار خود در مقام رخدادی ارتباطی نه تنها به بازتاب گوشه ای از عمل اجتماعی روزگار خود پرداخته اند که نظمِ گفتمانی شیعی را نیز در شعر فارسی پی ریزی کرده اند.
شخصیّت پردازی در خاوران نامه ابن حسام خوسفی
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
203 - 224
حوزه های تخصصی:
ابن حسام نخستین پردازشگر بزرگ و نامدار شعرِ مذهبی و حماسه دینی است. خاوران نامه وی قدیمی ترین حماسه دینی در ادب فارسی در بحر متقارب بوده و به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده است. ابیات خاوران نامه حدود 22500بیت در خصوص جنگ های حضرت علی (ع) و یاران آن حضرت با شاه خاوران و امرای بت پرست دیگر مانند تهماس شاه و صلصال شاه برای اشاعه اسلام و برانداختن کفر در خاورزمین می باشد. این پژوهش، در صدد است تا شیوه های شخصیّت پردازی در این منظومه حماسی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در بیان اهمیّت شخصیّت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیّت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در خاوران نامه حدود95 شخصیّت نقش آفرینی کرده اند. که از این تعداد 14 شخصیّت پویا و مابقی ایستا می باشند. بسامد هر یک از انواع شخصیّت به ترتیب عبارتند از؛ شخصیّت های قراردادی 80، نوعی 77 مورد، همه جانبه 36، نمادین10، تمثیلی 3، قالبی0 و این نشان می دهد که علاوه بر ایستا بودن اکثر شخصیّت ها، ابن حسام به توصیف دقیق و کامل شخصیّت های حماسه خود پرداخته و از گزینش شخصیّت های کلیشه ای خودداری نموده است. همچنین وی در شخصیّت پردازی این منظومه حماسی از دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم بهره برده است. در نمایش و بیان آنان در بعضی مواقع از توصیف و گاهی با نمایش اعمال اشخاص، آنان را به مخاطب می شناساند. وی توانسته است به خوبی شخصیّت را درون کاوی نماید و هنر نویسندگی خود را نشان دهد.
تحلیل بلاغی اشعارهوشنگ ابتهاج بر پایه ی هنجارگریزی معنایی با تکیه بر دفتر«سیاه مشق»
حوزه های تخصصی:
توانایی برقراری ارتباط از جمله امکاناتی است که بشر به بلندای تاریخ از آن در گفتار و نوشتار استفاده کرده است، در این میان، آرایش سخن نیز همواره مورد توجه سخن وران بوده است؛ بنابراین در تمامی آثار بزرگان پیرایگی و آراستگی کلام وجود دارد. در مراتب گوناگون زیبا سازی اثر هنری، هنجارگریزی یکی از شیوه های آشنایی زدایی و موضوعات نقد ادبی در مکتب فرمالیسم روس است. در هنجارگریزی معنایی شاعر بر اساس قواع د معنایی ح اکم ب ر زبان هنجار، از دو روش همنشینی و جانشینی کمک می گیرد. با توجه به اینکه حوزه ی معنا بیش از دیگر سطوح زبان در برجسته سازی م ورد نظر اس ت، هر شاعری که بتواند بر حسب توانایی های ذوقی و علمی خود در این زمینه موفّق باشد، از اشعار ناب تری برخوردار خواهد بود. یعنی شاعر یا نویسنده در عین بیان موضوع به دنبال زیباتر بیان کردن آن نیز می باشد. در بررسی های زبانی و پژوهش های ادبی فارسی نیز نگرش فرمالیست ها، جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. این پژوهش با بررسی هنجارگریزی معنایی و تحلیل چگونگی به کارگیری عناصر هنجارگریزی معنایی در شعر هوشنگ ابتهاج به گونه های مختلف هنجارگریزی معنایی از جمله تشبیه، استعاره، کنایه، مج از، ایهام، تض اد، پارادوکس در صد غزل هوشنگ ابتهاج می پردازد.
نمایش های آیینی زنانه: برساخت نمادین دغدغه های زن ایرانی در فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
303-339
حوزه های تخصصی:
زنان تهرانی در محفل های زنانه و دور از چشم مردان به اجرای نمایش می پرداختند. به نظر می رسد می خواستند تصویری موقت از آرزوهای خود را به نمایش درآورند، زیرا شرایط زندگی آن ها توأم با سلطه ای نشئت گرفته از قوانین فرهنگی جامعه ضمن آنکه آزادی و قدرتشان را تهدید کرده بود نیازها و امیالشان را نیز در حیطه آرزو و رؤیاها از منظری دیگر تحدید کرده بود. در چنین شرایطی و تحت چنین فشاری اتفاقی که رخ می دهد عملکرد زنان در خفا و دور از نگاه سلطه گر جامعه است و این پرسش را در ذهن تولید می کند: نمایش ها یا آیین ها چه نسبتی با آرزوهای زنان از یک طرف و از طرفی چه نسبتی با موقعیت آن ها به منزله جنس دوم دارد؟ روش هایی که برای این پژوهش اتخاذ شده است روش های اسنادی و میدانی است. برای مصاحبه 27 زن تهرانی انتخاب شد که در رده سنی 60 تا 70 سال به بالا بودند و بازسازی خاطره آن ها صورت گرفت. همچنین، مصاحبه ها برای فهم بهتر موضوع از سوی روایت های زنده از این آیین ها انجام شد، در حالی که میدان مطالعه و بستر اصلی تحلیل همان داده های اسنادی است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده بر منطق روش تحلیل تماتیک انجام شد. ابتدا برای درک آیینی نمایش های موردمطالعه از رویکرد انسان شناسی نمادین ترنر و نظریه اجرای شکنر، سپس برای تجزیه و تحلیل تضاد و تناقضی که بین نقش های موجود در ساختار نمایشی بود از نظریه آیین های وارونگی گلاکمن استفاده شد. نتایج دال بر آرزوی داشتن فضای امن تر و قدرت بیشتر به مثابه قدرتی مردانه برای داشتن امنیتی بیشتر برای زنان بوده است.