فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
19 - 38
حوزه های تخصصی:
صحیفه قاصریه سروده غلامرضا قاصر کرمانی از شاعران دوره قاجاری، در پنج مقصد است: مقصد نخست به حسب حال نویسنده، مقصد دوم شهادت اطفال در حادثه عاشورا، به خصوص طفلان مسلم، عبدالله بن حسن و علی اصغر، مقصد سوم به وقایع ستم بر امام حسین (ع) و بریدن سر آن حضرت تا اثبات حقانیت امام با ذکر اعتراف گروهی از نصارا و یهودیان در حضور یزید، مقصد چهارم به فضیلت علما و طلاب با تأسی از احادیث و حکایات مربوط به پیامبر اسلام تا امامان معصوم، مقصد پنجم مناجات شاعرانه که نقل مضمونی از صحیفه سجادیه است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد معرفی دقیق صحیفه قاصریه و بیان ویژگی های برجسته سبکی و زبانی اثر و نشان دادن جایگاه و اهمیت آن در میان حماسه های مذهبی است. نتایج نشان می دهد که حماسه در زمینه و مضمون های سروده شده، تازه و نو است؛ به خصوص در بیان تألمات و رنج های وارد شده بر کودکان در حادثه عاشورا، ازجمله طفلان مسلم که شاعر به تفصیل رویدادهای مربوط به شهادت آنان را برای آشکارکردن چهره بی رحمانه دشمن و جلب نظر خواننده به وقایع رخ داده شده، بیان کرده است. لحن به کاررفته در این حماسه، لحنی نزدیک به تعزیه است و این شیوه، حادثه غمناک عاشورا را پیش از پیش برای خوانندگان مجسّم می کند. از دیدگاه زبانی تحت تأثیر سبک بازگشت ادبی، به خصوص زبان شعری فردوسی است و از منظر فکری، بیان غم ها و دغدغه های فردی است که با روحیات و اعتقادات مذهبی شدید، مسائل را از دریچه ذهن و زبان خود می نگرد و آنها را نقل می کند. نوع پژوهش بنیادی، از گونه تحلیل محتوای کیفی است که مطالب مورد نظر با روش کتابخانه ای جمع آوری شده است.
بررسی هنجارگریزی معنایی در مثنوی های «حسن گلوسوز» و «ساقی نامه میکده شوق» رشید تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
39 - 60
حوزه های تخصصی:
در نظریه فرمالیسم وجه شعری براثر عدول از هنجار زبان برای اغراض هنری پدید می آید. از مهم ترین این شیوه ها در زبان خودکار، هنجارگریزی معنایی است که با کاربرد صورت های خیالی و ایجاد روابط معنایی بدیع به دست می آید. باتوجه به کاربرد فراوان عناصر خیال در شعر رشید تبریزی، بررسی شیوه های هنجارگریزی معنایی در شعر این شاعر در شناخت اسلوب ادبی شعر قرن یازدهم اهمیت ویژه ای دارد. در این جستار دو مثنوی «حسن گلوسوز» و «ساقی نامه» ازنظر هنجارگریزی های معنایی با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. پس از مطالعه و بررسی، نشان داده شد که رشید تبریزی از تنوع گسترده ای از عناصر خیالی و روابط معنایی برای عدول از هنجار زبان خودکار و نرم های زبان ادبی بهره می برد. در این کار بیش از همه از ترکیب های اضافه تشبیهی و تصاویر همراه با استعاره های کنشی بهره می برد؛ بنابراین کاربرد تصاویر پویا و ترکیبات بدیع مهم ترین خصیصه شاعر در هنجارگریزی های معنایی اوست. همچنین صبغه عرفانی شعر او در کاربرد برخی صورت های نُرم شکنی او همچون متناقض نمایی و اغراق تأثیرگذار بوده است.
دلایل شمس تبریزی ستیزیِ قونویان و درنگی بر فرجام کار وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متأسفانه با وجود رخدادهای شگرف در زندگانی شمس تبریزی (ف. پس از 645 ق.)، بخش های ناشناخته بسیاری، به ویژه در ماه های اقامت در قونیه، در زندگی او وجود دارد. مقاله پیش رو با هدف روشن کردن زوایای تاریک مانده زندگی شمس تبریزی و نشان دادن درستی و نادرستی اطلاعات و روایت های در پیوند با سرنوشت اوست. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر بنیاد منابع کتابخانه ای فراهم آمده است. در آغاز، سه دلیل برای دشمنی قونویان با شمس در ایام کوتاه اقامتش در این شهر، ارائه و توضیح داده شده است: 1) ناآشنایی با مقام عرفانی شمس، در مرتبه یک ولیّ مستور؛ 2) سلوک اجتماعی شمس؛ 3) تحریکات علاءالدین محمد، پسر کهتر مولانا. بی تردید دشمنی قونویان با شمس نمی توانست فرجام خوشی داشته باشد و این دشمنی تنها با نبود شمس از میان می رفت. غیبت ناگهانی شمس از قونیه در سال 645 ق. بازار افسانه سازی و شایعه پردازی را درباره سرنوشت او گرم کرد. برخی برآن اند که شمس در توطئه ای کشته شده که علاءالدین نیز در آن دخالت داشته است. برخی دیگر معتدند او به مهاجرتی خودخواسته از قونیه به تبریز ناگزیر شده است؛ ازاین رو به باور برخی، آرامگاه شمس در قونیه و به باور برخی دیگر، در خوی است. پذیرفتن هرکدام از این نظریات مستلزم آن خواهد بود که دلایل موجّهی برای رقم خوردن چنان سرنوشتی برای شمس ارائه شود. با وجود دشواری مسئله، به ویژه به سبب سکوت اسناد و آثار معتبر، تلاش شده است تا در یک بازخوانی، درستی یا نادرستی روایت های موجود در پیوند با این مسائلْ ارزیابی، و سنجیده ترین آنها بیان شود.
شیوه شکل گیری اصول یازده گانه سلسله نقشبندیه در متون بازمانده از بزرگان این طریقت از آغاز تا رشحات عین الحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر متون عرفانی به پیروی از گفته فخرالدین علی صفی در کتاب رشحات عین الحیات ، از مهم ترین منابع نخستین طریقت نقشبندی، چنین آمده است که هشت اصل نخست این طریقت از خواجه عبدالخالق غجدوانی، سرسلسله طریق خواجگان است و بهاء الدین نقشبند سه اصل «وقوف عددی» و «وقوف زمانی» و «وقوف قلبی» را به آن افزوده است؛ آن هشت اصل نخست نیز عبارت است از: «هوش در دم»، «نظر در قدم»، «سفر در وطن»، «خلوت در انجمن»، «یادکرد»، «بازگشت»، «نگاهداشت» و «یادداشت». با توجه به اینکه در آثار غجدوانی و یوسف همدانی ذکری از این اصول نیست، این پرسش مطرح می شود: این انتساب که تقریباً همه پژوهشگران به آن اقتدا کرده اند تا چه حد درست است و آیا در میان آثار خلفای غجدوانی نشانه ای از این اصول می توان یافت؟ برای پاسخ به این پرسش، همه آثارِ در دسترس از قدمای طریقت خواجگان و نقشبندی (اعم از نسخ خطی و چاپی) مطالعه، و اینگونه نتیجه گرفته شد که این اصطلاحات برساخته خواجگان قرن هفتم و هشتم هجری است که به تدریج در میان ایشان شکل گرفته و پذیرفته شده است و آن را به اسلاف سلسله خود نسبت داده اند. کهن ترین مأخذی که می توان به آن استناد کرد، کتاب مسلک العارفین است که این اصطلاحات نخستین بار در آن آمده است. روش این پژوهش کتابخانه ای، تحلیلی توصیفی است.
پژوهشی پیرامون چهره اولیاءاللهی و عرفانی کاوه آهنگر در روایات عامیانه و نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاوه آهنگر به عنوان اولین پهلوان شاهنامه ، از جمله شخصیت هایی است که نامی از او در متون اوستایی و پهلوی نیست و به عقیده برخی پژوهشگران، چهره ای نوظهور در ادب حماسی به شمار می آید. تنها خویشکاری های کاوه در شاهنامه ، یاری رساندن فریدون در قیام علیه ضحاک و ساخت درفشی ملّی برای ایرانیان است. او پس از به انجام رساندن این دو خویشکاری، ناگهان از صحنه داستان کنار می رود و گرفتار سرانجامی نامشخص می شود، اما در برخی متون نقّالی و عامیانه، داستان این چهره پهلوانی گونه ای دیگر است. شخصیت او در این متون، نه به عنوان پهلوانی ملی، بلکه به عنوان یکی از اولیاءالله که با یاری جستن از نیروهای قدسی و ماورائی، در برابر نیروهای اهریمنی می ایستد، نمود یافته است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بیان مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر با توجه به متون عامیانه و نقّالی شاهنامه است. نگارنده بر این باور است که بسیاری از مضامین داستانیِ زندگی کاوه آهنگر در متون عامیانه و نقّالی شاهنامه از قبیلِ: رسیدن به مقام اولیاءاللّهی، ساخت درفش کاویانی به یاری اسماءالله و نقوش و نوشته های مینوی، طلسم افکنی بر راهِ شخصیت های اهریمنی، منطق الطیردانی او، و سرانجامِ زندگیش که با مرگی اختیاری پایان می یابد، همگی برگرفته از داستان های اولیاءالله، متصوفه و شاهانِ فره مندِ ایرانی است.
بحر المحبه فی اسرار الموده تفسیری ادبی- عرفانی از سوره یوسف علیه السلام و ناگفته هایی درباره آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
9 - 38
حوزه های تخصصی:
بحر المحبه فی اسرار الموده ازجمله تفاسیر صوفیانه به زبان عربی است که در آن، سوره یوسف همراه با برخی نکات، اشارات، اقوال و حکایات عرفانی در ساختار و نثری ساده و دلنشین تفسیر شده است. محتوای جذاب و اهمیت این اثر موجب ارائه چهار ترجمه از آن در سده اخیر شده، اما با وجود این، هنوز تصحیحی انتقادی از آن در دست نیست و حتی نشانی از تلاشی جدی در پی شناخت دقیق اثر و نیز مؤلف، زمان تألیف، خاستگاه، نحوه شکل گیری و نیز جایگاه آن در سنت تفسیرنگاری عرفانی یافت نمی شود. این تفسیر با رویکرد عملی در عرفان و ملتزم به شریعت و اخلاق ، در بستر سنت تفسیری صوفیان در سده های نخست اسلامی و پیش از قرن هفتم به نگارش آمده است. بحر المحبه فی اسرار المودهکه نسخه های متعددی از آن در ایران موجود است، گاه به ابوالفتوح احمد غزالی و گاه به برادر بزرگ ترش ابوحامد محمد نسبت داده شده، اما گویا هر دو نسبت خطاست. به نظر می رسد صبغه این اثر، تدوینی و حاصل گردآوری و شاید ترجمه برخی روایات و اقوال فارسی مندرج در تفاسیر متقدم اسلامی به ویژه انیس المریدین و شمس المجالس ، انس المریدین و روضه المحبین و قصه یوسف باشد که حدود چهار یا پنج قرن پیش و به زبان عربی به تألیف درآمده است. نوشتار پیش رو، ضمن بررسی متن اثر با توجه به چندین نسخه موجود، از تحلیل محتوای فهرست های نسخ خطی، تفاسیر سده های متقدم و نیز پژوهش هایی که تاکنون دراین موضوع به نگارش درآمده، حاصل شده است.
بررسی انواع شکواییه در مثنوی های عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
33 - 58
حوزه های تخصصی:
بث الشکوی یا شکواییه، یکی از مضامین و انواع ادبی فرعی است که به معنی درددل و گلایه کردن از رویدادهای رنج آور و دردناک زندگی و بازگو کننده درد و یأس و تیره روزی گوینده آن است. شکواییه ها از نظر موضوع و محتوا متنوعند؛ عوامل بسیاری از جمله حساسیت ها و شرایط روحی خود شاعر و هچنین عوامل اجتماعی و سیاسی حاکم بر محیط زندگی او بر تنوع مضامین و مفاهیم موجود در گلایه ها تأثیرگذارند. آشفتگی ها و نابسامانی های سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه در قرن ششم، بالا بودن بسامد شکواییه در شعر شاعران این عهد را باعث شده است. در این مقاله با بررسی مثنوی های عطّار (منطق الطیر، الهی نامه، مصیبت نامه، اسرارنامه)، شکواییه ها هم از لحاظ زبان و بیان و هم از نظر محتوایی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. از نظر محتوایی، شکواییه ها به پنج دسته سیاسی، اجتماعی، عرفانی، فلسفی و شکواییه های شخصی، تقسیم شده و هر کدام به صورت جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این اعتراض ها و گلایه ها گاه با زبانی غیرمستقیم و طنزآمیز و گاه به صورت جدی و مستقیم بیان شده اند.
تحلیل مقایسه ای استعاره های مفهومی در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان با تکیه بر حوزه مفهومی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
273 - 305
حوزه های تخصصی:
در نظریه استعاره مفهومی، استعاره ها متکی بر روابط معنایی میان واژه ها هستند که به عنوان ابزاری برای درک نوع فهم انسان از امور انتزاعی و امور محسوس جهان عمل می کنند. ادبیات در پیوند با نظریه «استعاره مفهومی» دارای «حوزه های مبدأ» و «حوزه های مقصد» گوناگونی هستند که از طریق این حوزه ها مفاهیم انتزاعی را به صورت ملموس برای آن مخاطبان تبیین می کنند. مسأله این پژوهش بررسی اشعاری از فروغ فروخزاد و غاده السمان است که حوزه مبدأ یا مقصد آن ها «عشق» و واژه های هم حوزه با آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش کاربرد مبانی و اصول این نظریه در اشعار این دو شاعر و شناخت حوزه های مبدأ پرکاربرد است تا از این طریق به هدف ویژگی های شناختی، ساخت های فرهنگی، اجتماعی و جهان بینی های ذهن این دو شاعر زن از دو ناحیه متفاوت در ارتباط با عنصر عشق دست یافته شود. از جمله نتایج حاصل از پژوهش انتخاب قلمروهای مبدأ چون اشیاء، حیوان، گیاه و پدیده های طبیعی و نوع بار معنایی حاصل از آن ها است که نوع دیدگاه این شاعران زن را نسبت به عشق آشکار می کند. از دیگر نتایج حاصلْ بسامد حوزه های مفهومی با بار معنایی مثبت چون سرزندگی و آرامش بخش بودن عشق، شور و حیات بخشی آن، جاودانگی، نشاط بخش بودن آن، محبوب بودن آن و... در استعاره های مفهومی این دو شاعر بیشتر از حوزه های مفهومی با بار معنایی منفی چون دردآلود بودن، غم آور، نابودگر، ستمگر، آسیب رساننده، ناعادلانه، قابل پیشبینی نبودن آن و... است. در نهایت این دو شاعر در حوزه های مبدأ غیرملموس نیز معانی مثبت و منفی چون ایثار، هنر، نفرین، خیرگی، فراق و... برای عشق در نظر گرفته اند.
بررسی مهارت های تفکر انتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی در داستان های فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت های تفکرانتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی نقش مهمی در زندگی کودکان و نوجوانان دارند. نویسندگان کودک و نوجوان از طریق دنیای داستان و رمان می توانند این مهارت ها را در کودکان تقویت کنند. کودکان و نوجوانان برای ورود به اجتماع و زندگی به آموختن برخی از مهارت ها نیاز ضروری دارند. مهارت هایی که کودکان را برای رویارویی با چالش ها و مشکلات زندگی آماده می کند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهارت های خودآگاهی، تصمیم گیری، همدلی و تفکر انتقادی در آثار داستانی فرهاد حسن زاده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان مهارت های مورد بررسی، مهارت همدلی و خودآگاهی بیشترین کاربرد را در میان دیگر مهارت ها داشته اند. از میان مولفه های مهارت خودآگاهی، مولفه شناخت نقاط ضعف و قوت و از میان مولفه های مهارت همدلی، مولفه های احترام به دیگران و دوست یابی بیشترین کاربرد را داشته اند. نکته دیگر اینکه به مولفه هایی چون تحمل افراد و توجه به ارزش های خود، تفکر انتقادی و شناخت حقوق و مسئولیت کمتر توجه شده است.
الملامح المشترکه بین «حیدربابا» لشهریار و «دجله الخیر» للجواهری (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یُ عتبر شهریار ومحمّد مهدی الجواهری من أعلام الشعر بإیران والعراق فی العصر الحدیث، الّذینِ عاشا فی حیاتهما تجارب مشترکه وقریبه جداً؛ فکلاهما ابتعدا عن مَسقط رأسهما وذاقا ألم الغربه والمنفى، مما أدّى إلى خلق وتقدیم آثار شعریه خالده، لاسیّما منظومه «حیدربابایا سلام» لشهریار وقصیده «یا دجله الخیر» للجواهری. یتمیّز کلٌّ منهما بالحنین الجارف إلى الوطن والتعلّق الشدید بهلدى صاحبه والشعورِ بالغربه وعدمِ التکیّف مع الواقع والظروف المحیطه به، والبحثِ عن الیوتوبیا وذکریات الطفوله والماضی (النوسطالجیا) وإعادتها. فضلاً عن هذا، فهما من الشعراء الملتزمین، فالالتزامُ تُجاه القضایا السیاسیه العراقیه عند الجواهری والاجتماعیه الإیرانیه عند شهریار هی من ملامح شعرهما البارزه، حیث استخدما أشعارهما على وجه العموم وقصیدتیهما المذکورتین على وجه الخصوص للاهتمام بما یجری فی بلدیهما إلى جانب وصفهما للطبیعه الجمیله والخلّابه وصفاً مُذهلاً یشبه برسوم الرسامین أکثر ممّا یُشبه بأشعار الشعراء، فشهریار شاعرٌ رومنطیقیٌ بکلّ ما للکلمه من معنى والجواهری مع أنَّه رومنطیقیٌّ إلا أنّ فی قصیدته مَسحهً من الواقعیه، ورومنطیقیتُه اجتماعیه وسیاسیه.
صداهای خاموش در کشمکش های گفتمانی سده هفتم از دید سعدی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادن تاریخیتِ متون ادبی به نمایاندن طبقات برتران و فروتران و همچنین گفتمان های جاری زمان و تعارض موجود میان آنها در شبکه قدرتِ قرن هفتم پرداخته شده است. رخ نمودنِ شکاف هایی میان مفاهیم ناظمان و برهم زنندگان نظم، فرایندی است که از پسِ تغییر جریان قدرت برآمده است و پیروِ آن، مدلول های جدیدی برای دال های پیشین در متون شکل گرفته؛ چراکه گفتمان ها با تغییر مرکز قدرت دچار دگرگونی و تعارض شده اند. رویکرد مقاومتی متن در برابر برخی از گفتمان ها و گروه های مقتدر، نشان دهنده وجود قدرت های اصلی و همچنین گفتمان سازی نوینی در جامعه است. درعین حال، در کشمکش های گفتمانی، مطابق با آرمان تاریخگرایی نو، نشان داده شده که چگونه لایه های فرودین یا اقلیت خاموش شده جامعه در متون به صدا درمی آیند و با این چندصدایی از ابژه بودگی به جایگاه سوژ گی برمی نشینند و گاه خود از طریق همان ایدئولوژی که آنان را در طبقه رعیت جای داده، به تأدیب پیشوایان می ایستند. جامعه آماری بر کتاب گلستان سعدی استوار است؛ درعین حال با توجه به رویکرد بینامتنی، به متون همزمان با آن نیز پرداخته شده؛ روش اتخاذشده در جستار نیز بر مبنای نظریه قدرت و مقاومت فوکو است.
محاسبه تضمن های کلامی در غزلی از حافظ با بهره گیری از نظریه استنباطی گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گفتمان شناسی برای کشف و توجیه رابطه صورت و بار منظوری سخن در ارتباط کلامی و تشخیص منظور گوینده، بهره گیری از نظریه استنباطی گرایس به ویژه تضمن و تلمیح مطرح در آراءِ او بسیار اهمیت دارد. در تحلیل متون ادبی نیز که صحنه حضور صور خیال است و غالباً کلمات و جملات، حامل معانی ضمنی و مجازی است، تضمن های کلامی گرایس، قابلیت و کارایی لازم برای توجیه و تفسیر معانی ضمنی را داراست. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استنباطی و اصول همکاری گرایس و نیز مبحث اقتضای ظاهر در معانی سنتی، چگونگی عدول از هنجارهای زبان خودکار و تبدیل آن به زبانی ادبی- عرفانی را در غزلی از حافظ بررسی و معانی تلویحی و تضمن های عرفانی آن را در چارچوبی روشمند، محاسبه و استنباط می کند. بدین منظور ابتدا نظریه گرایس تشریح و با مبحث اقتضای ظاهر تکمیل می شود. سپس با تکیه بر آن و با بهره گیری از روشی توصیفی- تحلیلی، نخستین غزل دیوان حافظ بررسی و پیام های افزون بر کلام او که معنای مقصود اوست استخراج می شود. این تحلیل نشان می دهد که حافظ در این غزل با عدم رعایت اصول همکاری گرایس و عدول از هنجارهای زبان معیار، کلمات و جملات را در معانی دیگر به کار برده و با ایراد کلام برخلاف مقتضای ظاهر، زبانی عرفانی را در قالب غزلی تلفیقی پدید آورده است. تحلیل زبان عرفانی در آثار ادبی از حوزه های جدید ادبیات عرفانی است و دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی و روشمند زبان عرفانی حافظ در غزل مورد نظر، با استفاده از ابزارهای قابل اتکاءِ کاربردشناسی زبان است.
درآمدی به نظریه نثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
191 - 210
حوزه های تخصصی:
کاربرد فراگیر نثر در زبان گفتار و نوشتار باعث نشده است تا صاحب نظران عملاً آن را هم ارز نظم تلقی کنند. براین پایه، هنوز یک تعریف مشخص از نثر در اختیار نداریم. شاید دلیل این کاستی، دشواری تعریف این نوع سخن یا بداهت وجودی آن باشد؛ اما فیلسوفان، بلاغیان، عروضیان، سبک شناسان، منتقدان و زبان شناسان، ضمن بحث های عام تر یا خاص تر، کمابیش به توصیف و گاه تعریف نثر تمایل نشان داده اند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است پس از واکاوی تعریف های پیشین نثر به تعریف منطقی آن بپردازد این مقاله به دنبال نقد دیدگاه های پیشینیان، سرانجام نتیجه می گیرد که نثر عبارت است از «کلام متّصل»، ولی مشخصه ممیّز بارز نثر در مقابل نظم، این است که در نثر، قوانین آوایی- نحوی زبان بر چیدمان سخن حکم می راند و در نظم، قوانین وزنی- موسیقایی از بیرون روی آن قوانین بار می شود و چیدمان سخن را دگرگون می کند. همچنین نثر موزون، شعر منثور، نثر ادبی و نثر مسجع از جهت عوامل نثریت و نظمیت آنها مورد بحث قرار گرفته اند.
کاربست استعاره دستوری در تحلیل متون نمونه موردی: داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره دستوری به معنای جایگزینی یک طبقه دستوری یا یک ساختار دستوری با طبقه یا ساختاری دیگر است؛ این استعاره در فرا نقش های اندیشگانی و بینا فردی نمودِ بیشتری دارد. استعاره دستوری در هریک از این فرا نقش ها می تواند کنشگران و معانی فرایندها را دگرگون نماید. هرچند برخی معتقدند این استعاره مختص متون علمی است که از عینیت بیشتری برخوردارند اما کاربست این استعاره در تحلیل دیگر متون، همانند متون تاریخی که مدعی گزارش واقعیت اند، نیز کارا است. یکی از متونی که مؤلف بر بیان واقعیت تأکید می نماید تاریخ بیهقی است. به نظر می رسد استعاره دستوری می تواند برای سنجش مدعای این اثر کارا باشد. در این پژوهش برای بررسی ادعای بیهقی، داستان حسنک وزیر را از منظرِ استعاره دستوری بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد فرایندهای مادی بیشترین فرایند این متن اند؛ استعارات دستوری اسمی، معانی دیگر، به کارگیری جملات در نقش های غیرمعمول و به کار بردن فرایندها به جای یکدیگر در فرا نقش بینا فردی، حذف عامل یا کنشگر فرایند و... از دیگر نتایج این پژوهش است. بر اساس یافته ها می توان گفت بیهقی در عین اینکه بر گزارش امرِ واقع تأکید می نماید، واقعیت را کامل گزارش نمی کند بلکه بخشی از واقعیت را که بی خطر یا کم خطر است بازگو می کند و در مقابل بخشی را نیز وامی نهد.
بررسی روابط قدرت حکومت، عشق و سرمایه در داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامینیک داستان عاشقانه پارتی از فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم است که در آن مسئله ی عشق و ازدواج بر مبنای ساختارهای اجتماعی پیش از اسلام مطرح شده است. فارغ از عشق ممنوع و ریشه های شکل گیری آن در این داستان، می توان آن را نمودی از برتری قدرت و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت محسوب داشت. ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روابط میان اعمال قدرت حکومت و سرمایه از یک سو و عشق و عواطف انسانی از سوی دیگر پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکس العمل شخصیت های این داستان در مقابل قدرت متفاوت است. «شهرو» تسلیم قدرت سرمایه می شود. عکس العمل «ویرو» در برابر قدرت حکومت ایستادگی است؛ اما درنهایت تسلیم آن می شود. «ویس» با استفاده از قدرت عشق به جنگ سرنوشتی می رود که به طور ناخواسته بر وی تحمیل شده است و روند رو به تکاملی را نیز در این مسیر طی می کند.
کارآگهان و کارآگهی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشخاص و مناصب در شاهنامه گوناگون اند، از جمله کسانی که در شاهنامه حضوری فعال دارند، کارآگهان هستند که به کارآگهی می پردازند و منظور از کارآگهی، جاسوسی، کسب خبر و اطلاع رسانی است. در این پژوهش ویژگی های شخصیتی، وظایف، انگیزه ها، و شگردهای کارآگهی این افراد بررسی می شود. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که این گروه در ویژگی های فنی و عناصر داستانی شاهنامه نقش دارند. از لحاظ شخصیتی مورد ستایش فردوسی قرار گرفته اند و با صفاتی چون خردمند، کاردان و بیدار از آن ها یاد می شود. مهم ترین وظایف آن ها آگهی از وضعیت سپاه دشمن، شمارش آن ها و تحت نظر گرفتن افراد موردنظر شاه است و بعد از شاه فقط به سپهبد گزارش می داده اند. کارآگهان برای کامیابی در مأموریت ها از شگردهای گوناگون مانند تغییر چهره، پنهان نمودن نام و هویت، پوشیدن لباس دشمن و... استفاده می کردند. کسب شهرت و افتخار، گرفتن پاداش، نشان دادن قدرت و لیاقت از مهم ترین انگیزه های کارآگهان در شاهنامه است.
بررسی و تبیین ضبط های چندگانه برخی ابیات در مجموعه اشعار رودکی با تکیه بر تصحیح نفیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار شاعران پارسی زبان به ویژه شعر شاعران حوزه ی خراسان، با توجّه به این که در کتاب های لغوی، بلاغی، تذکره ها، و نیزنسخه های خطّی از جمله: جُنگ ها، سفینه ها و ... با تعدد ضبط و صورت های متفاوت همراهند، باید با احتیاط خاصّی، بررسی شوند. از جمله ی این شاعران، رودکی سمرقندی است که مصححان و گردآورندگان اشعار وی، با استفاده از منابع متعدد، به تعداد اندکی از اشعار و ابیات پراکنده ی این شاعر، دست یافته اند. باوجود این، در برخی از چاپ های دیوان رودکی به ویژه چاپ دوّم محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی از نفیسی، برخی ابیات بنابه نظر مصحح یا دلایل دیگر، با صورت های دوگانه یا چندگانه ضبط شده، که اغلب نتیجه ی تصحیف و تحریف کاتبان و مؤلفان منابع مستند اشعار رودکی هستند.این صورت های چندگانه ی ابیات، علاوه بر آن که نیازمند تصحیح انتقادی مجدد هستند، از آنجا که به عنوان ابیاتی مستقل وارد دیوان رودکی شده اند، می باید دوباره واکاوی و تبیین شوند. نگارندگان این پژوهش، سعی دارند پس از بررسی مجدد منابع مستند اشعار رودکی، با استفاده از منابع چاپی و خطّی متعدد، ریشه ی تعدد در صورت های مختلف این ابیات را نشان دهند؛ سپس ایرادِ ورودِ برخی از این ابیات را به عنوان یک بیت مستقل از رودکی در چاپ های مختلف دیوان وی به ویژه تصحیح نفیسی، برطرف سازند.
عشق؛ یک مفهوم و سه درک استعاری (بررسی و تحلیل نظام استعاره های مفهومی در سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها ی مفهومی هر متن به دلیل خاستگاه شناختی استعاره ها، فهمی تازه از شیوه ادراک هر نویسنده به دست می دهد؛ درنتیجه بررسی پیوند و ساختار برآمده از استعاره های مفهومی هر متن، راهی به فهم دقیق تر متن، شرح بهتر آن، تحلیل ساختار معنایی و جهان بینی نویسنده آن است؛ بنابراین در مقاله حاضر می کوشیم به سه سؤال مهم پاسخ دهیم: مهمترین استعاره های مفهومی سوانح العشاق کدام اند؟ این استعاره ها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ساختار برآمده از این استعاره ها چگونه است؟ برای یافتن پاسخ، به شیوه استقرایی، استعاره های مفهومی هر فصل را به طورجداگانه بررسی و براساس دو معیار «پرتکراربودن» و «جایگاه در ساختار استعاره ها»، مهمترین استعاره های متن را مشخص کردیم. بررسی ها، گویای این است که «پیوند» مهمترین مفهوم متن است که با عشق درک می شود. سپس «عشق» با حوزه های مفهومی «مرغ»، «آینه»، «گیاه»، «اشتقاق»، «خورشید»، «پادشاه» و «ویرانی» درک می شود. از میان اینها ویرانی نقش ویژه ای دارد؛ زیرا این مفهوم برای درک غایت عشق، «فنا»، نیز به کار می رود. همچنین در جایگاه کلان استعاره با حوزه های مفهومی «سکر»، «آتش»، «جنگ» و «خورندگی» نمود می یابد. درنهایت مهمترین استعاره های مفهومی متن عبارت اند از: «پیوند عشق است»، «عشق آینه است»، «عشق ویرانی است».
نشانه شناسی حافظه فرهنگی «هزار و یک شب» و «هزار و یک روز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
66 - 79
حوزه های تخصصی:
«هزار و یک شب» و «هزار و یک روز» از رسته ادبیات عامیانه فارسی و بخش معنادار حافظه تاریخی فرهنگ مردم ایران اند. این دو اثر که در بستر زبان فارسی و سپهر نشانگانی فرهنگ خودی (ایرانی) برای ایجاد هنجار و نظم سیستم فرهنگی ایجاد شده بودند در فرایند ترجمه موجب شگفتی فرهنگ دیگری شدند و در گذر زمان بر ادبیات جهان تأثیر بسزایی گذاشتند. این دو اثر با همسانی نشانه ها، چینش نشانه ای و دلالت معنایی در سپهر نشانگانی و متون همریخت قصه های ایرانی این پرسش را تولید می کنند که مناسبات این دو اثر در حافظه متن ادبیات جهان چگونه است؟ از این رو این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر پایه نظریه نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان، مطالعه ارتباط دوسویه و نقش مند میان نظام های نشانه ای متفاوت، با بررسی ترجمه ها و متون تأثیرگرفته از این دو اثر در حافظه فرهنگی ادبیات جهان نتیجه می گیرد: نشانه های فرهنگی این دو کتاب بازنمونی از ستیز، مدارا و گفتگوی انسان ایرانی با طبیعت، جامعه و با فرهنگ های مجاور است. ترجمه این قصه ها گفتمان فرهنگ ایرانی با فرهنگ های دیگری بود. شروع این گفتمان با تکرار و تسلسل تولید ترجمه همراه بود، سپس با تأثیرگذاری بر شیوه تولید متن های جدید بر پایه الگوی قصه های ایرانی، خودکارشدگی و بازتاب آن در فرهنگ های دیگری موجب تحول آن فرهنگ ها شد.
«کافر عشق ای صنم گناه ندارد» جستاری درباره معنای بیتی از حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیت «حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد» در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیت هایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر می رسد. بسیاری از شارحان در ارائه معنای بیت دچار لغزش شده اند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب «کافرِ عشق» است که سبب شده بیشتر شارحان به معنای کلّی بیت اشاره کنند و به تفسیر و شرح عبارت های کلیدی نپردازند. از این رو باید گفت که بیشتر شرح های این بیت بر منطق و استدلال درستی استوار نیست و برخی از شارحان، همان سخن نادرست پیشینیان را تکرار کرده اند. با در نظر گرفتن این نکته باید پرسید که معنای این بیت با توجه به اندیشه حاکم بر غزلیات حافظ چیست؟ این جستار به روش توصیفی-تحلیلی بر مرور شرح های بیتِ مذکور و نقد آنها استوار است. براساس معنای ترکیب «کافرِ عشق» در ادبیات فارسی، می توان دریافت که معشوق، حافظ را به سبب سجده کردن به غیر خدا سرزنش کرده و حافظ نیز در پاسخ، کافرِ عشق را عاری از گناه و خطا دانسته است؛ زیرا از عاشق چنین خطا و گناهی سرمی زند.