مقالات
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدّس از عمده ترین عواملی بودند که سبب شدند در چهار دهه اخیر بسیاری از آثار ایدئولوژیک و اعتقادی ظهور یابند. آثاری که به صراحت اعتقادات مردم را بازتاب می دهند. در این گونه آثار، توجه نویسنده به اصول و اندیشه های دینی، سبب می شود برای القای افکار و اعتقادات خود از قابلیت های عناصر زبانی و ادبی بهره ببرد. مطالعه و بررسی آثار یادشده، روابط متقابل عناصر زبانی و شگرد های ادبی را با مبانی ایدئولوژیک نشان می دهد. باتوجه به جایگاه سعید عاکف در حوزه ادبیات دفاع مقدّس و موفقیت آثار او، این پژوهش تلاش دارد به تحلیل سبکی آثار نویسنده با تکیه بر مبانی اعتقادی او بپردازد. بررسی نشانه های زبانی و نقش آن در القای معانی و قدرت شگرد های بلاغی در بازتاب مفاهیم ایدئولوژیک و روابط متقابل صورت و معنا در آثار سعید عاکف از اهداف اصلی پژوهش است. براساس نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سادگی و صمیمیت بیان سعید عاکف، غلبه عناصر زبانی، بسامد واژه های قرآنی، گزینش عنوان های هدفمند و نشاندار، تلمیح به داستان های قرآنی و حوادث عاشورا، بهره گیری از کنایاتی با بن مایه های بینش مذهبی، پیوند تنگاتنگ متن را با اندیشه های ارزشی و اهداف عقیدتی نویسنده نشان می دهد.
معرفی و بررسی ویژگی های زبانی حماسه مذهبی صحیفه قاصریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صحیفه قاصریه سروده غلامرضا قاصر کرمانی از شاعران دوره قاجاری، در پنج مقصد است: مقصد نخست به حسب حال نویسنده، مقصد دوم شهادت اطفال در حادثه عاشورا، به خصوص طفلان مسلم، عبدالله بن حسن و علی اصغر، مقصد سوم به وقایع ستم بر امام حسین (ع) و بریدن سر آن حضرت تا اثبات حقانیت امام با ذکر اعتراف گروهی از نصارا و یهودیان در حضور یزید، مقصد چهارم به فضیلت علما و طلاب با تأسی از احادیث و حکایات مربوط به پیامبر اسلام تا امامان معصوم، مقصد پنجم مناجات شاعرانه که نقل مضمونی از صحیفه سجادیه است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد معرفی دقیق صحیفه قاصریه و بیان ویژگی های برجسته سبکی و زبانی اثر و نشان دادن جایگاه و اهمیت آن در میان حماسه های مذهبی است. نتایج نشان می دهد که حماسه در زمینه و مضمون های سروده شده، تازه و نو است؛ به خصوص در بیان تألمات و رنج های وارد شده بر کودکان در حادثه عاشورا، ازجمله طفلان مسلم که شاعر به تفصیل رویدادهای مربوط به شهادت آنان را برای آشکارکردن چهره بی رحمانه دشمن و جلب نظر خواننده به وقایع رخ داده شده، بیان کرده است. لحن به کاررفته در این حماسه، لحنی نزدیک به تعزیه است و این شیوه، حادثه غمناک عاشورا را پیش از پیش برای خوانندگان مجسّم می کند. از دیدگاه زبانی تحت تأثیر سبک بازگشت ادبی، به خصوص زبان شعری فردوسی است و از منظر فکری، بیان غم ها و دغدغه های فردی است که با روحیات و اعتقادات مذهبی شدید، مسائل را از دریچه ذهن و زبان خود می نگرد و آنها را نقل می کند. نوع پژوهش بنیادی، از گونه تحلیل محتوای کیفی است که مطالب مورد نظر با روش کتابخانه ای جمع آوری شده است.
بررسی هنجارگریزی معنایی در مثنوی های «حسن گلوسوز» و «ساقی نامه میکده شوق» رشید تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه فرمالیسم وجه شعری براثر عدول از هنجار زبان برای اغراض هنری پدید می آید. از مهم ترین این شیوه ها در زبان خودکار، هنجارگریزی معنایی است که با کاربرد صورت های خیالی و ایجاد روابط معنایی بدیع به دست می آید. باتوجه به کاربرد فراوان عناصر خیال در شعر رشید تبریزی، بررسی شیوه های هنجارگریزی معنایی در شعر این شاعر در شناخت اسلوب ادبی شعر قرن یازدهم اهمیت ویژه ای دارد. در این جستار دو مثنوی «حسن گلوسوز» و «ساقی نامه» ازنظر هنجارگریزی های معنایی با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. پس از مطالعه و بررسی، نشان داده شد که رشید تبریزی از تنوع گسترده ای از عناصر خیالی و روابط معنایی برای عدول از هنجار زبان خودکار و نرم های زبان ادبی بهره می برد. در این کار بیش از همه از ترکیب های اضافه تشبیهی و تصاویر همراه با استعاره های کنشی بهره می برد؛ بنابراین کاربرد تصاویر پویا و ترکیبات بدیع مهم ترین خصیصه شاعر در هنجارگریزی های معنایی اوست. همچنین صبغه عرفانی شعر او در کاربرد برخی صورت های نُرم شکنی او همچون متناقض نمایی و اغراق تأثیرگذار بوده است.
تلمیح در گذر از ترجمه؛ موردپژوهی: ترجمه انگلیسی داستان شاهزادگان در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه هریک از انواع متون، با چالش ها و دشواری های خاص خود همراه است. در این میان، شاید بتوان گفت ترجمه شعر به سبب اهمیت صورت و معنا در نوع برداشت و واکنش برانگیخته شده در مخاطب، چالش برانگیزتر است. در این تحقیق با مقایسه دو ترجمه انگلیسی از هفت پیکر نظامی با متن مبدأ تلاش شد تا راهکارهای انتخاب شده مترجمان برای ترجمه تلمیحات - عناصر مذهبی- این اثر استخراج شود تا بدین ترتیب میزان موفقیت متن مقصد در انتقال معانی نیمه نهفته در این عناصر ارزیابی شود. درمجموع شصت مورد از این تلمیحات از میان داستان های شاهزادگان هفت پیکر انتخاب و براساس چهارچوب نظری گمبیر (Gambier, 2001) راهکارهای ترجمه آن ها از هردو نسخه انگلیسی استخراج شده است. پرکاربردترین راهکار دو مترجم «ترجمه تحت اللفظی» بود (راهکار B). مترجم نخست (Wilson, 1924) این اثر منظوم را به نثر ترجمه کرده و ترجمه دوم آن Meisami, 2015)) منظوم است. از بین دو ترجمه حاضر می توان ترجمه دوم را تا حدی موفق ارزیابی کرد؛ زیرا راهکار دوم این مترجم، افزودن توضیحات (C)، در بسیاری از موارد ابهام زدایی کرده است. در ترجمه ویلسون به دلیل استفاده فراوان از راهکار ترجمه تحت اللفظی، ترجمه نادرست بسیاری از ابیات و حذف مواردی، نسخه ای مبهم از ترجمه در اختیار مخاطب قرار گرفته و می توان گفت در انتقال مفاهیم فرهنگ اسلامی و تأثیرگذاری بر خواننده عملکردی ضعیف داشته است.
تحلیل سبک شناختی «تمهیدات» عین القضات همدانی؛ با رویکرد پاول سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش دانش «زبان شناسی» پژوهش های «سبک شناسی» را سمت وسویی تازه بخشیده است؛ به گونه ای که امروزه مطالعه سبک آثار ادبی برمبنای زبان شناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبک شناس معاصر، از نظریه پردازانی است که الگوی سبک شناسی خود را بر پایه زبان شناسی مطرح و در این زمینه راهکارهای عملی و روشمندی مطرح کرده است. یکی از مباحثی که سیمپسون به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. الگوی سبک شناسانه «نظام گذرایی» سیمپسون در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقش گرای هلیدی بنا شده است. نظام گذرایی ابزارهای دستوری خاصی هستند که برای تجسّم تجربه در زبان به کار می روند و شامل سه عنصر فرایند (عبارت های فعلی)، مشارکین (عبارت های اسمی) و عناصر پیرامونی فرایند (گروه قیدی و حرف اضافه ای) می شود. بنابراین، در تحلیل سبکی متون با الگوی تحلیل نظام گذرایی، به عناصر زبانی فوق تأکید می شود. از سویی دیگر، پژوهش های حوزه ادبیات عرفانی، بیشتر در خصوص ساختارهای درونی نظیر محتوای مفهومی و همچنین حوزه های فکری نویسندگان انجام شده و کمتر به ساختار بیرونی و سطوح زبانی این آثار پرداخته شده است؛ درحالی که ارزیابی آن ها با معیارهای نوین در شناخت هرچه بیشتر این میراث گران بها بسیار موثر خواهد بود. در این مقاله تمهیدات عین القضات همدانی با استفاده از رویکرد تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سیمپسون ارزیابی شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد عین القضات براساس روحیات و متناسب با اهداف خویش، به نحو گزینش گرانه ای دست به انتخاب زده است و ضمن استفاده از «نقش اندیشگانی» زبان، در انتقال محتوای تعلیمی و اعتقادی خویش در قالب گزاره های خبری، امری و پرسشی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر انواع استفاده کرده است. همچنین با روش های نوآورانه در فرایندهای کلامی و ذهنی ویژگی هایی ایجاد کرده و با این شیوه ها به اثر خویش تشخّص های سبکی گاه منحصربه فرد بخشیده است.
رویکردی تازه به صنعت تشخیص براساس زبان حال (آنیمیسم) و بافت موقعیتی کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون در اغلب کتاب های بیان سنتی، صنعت تشخیص را نسبت دادن صفات و عواطف انسانی (جانوری) به اشیا و مظاهر طبیعت و امور انتزاعی دانسته اند. به این معنی که شاعر از رهگذر نیروی تخیل خویش به آنها خصوصیت انسانی بخشیده است؛ درحالی که در بیان جدید براساس زبان حال (آنیمیسم)، همه موجودات و پدیده ها همچون انسان، زنده و گویا هستند و از احساسات و عواطف خاصی برخوردارند. این تفکر هم در اندیشه انسان باستان و هم در قرآن و احادیث و آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان بازتابی وسیع داشته است. بنابراین قدرت تخیل شاعر نیست که این گونه صفات را به موجودات نسبت می دهد، بلکه هنر مهم شاعر درک و شناخت این گونه احساسات و خصوصیات موجودات است که آن را با زبانی شیوا و پر از احساس بیان می کند. همچنین یکی دیگر از معیارهای تمییز صنعت تشخیص از غیر آن، توجه به بافت موقعیتی کلام و لایه های متن است، یعنی از بافت کلی و ترکیب مجموع اجزای کلام در هندسه شعر و معنا و قرائن موجود در عبارت، می توان صنعت تشخیص را از غیرآن معلوم ساخت.
بررسی سنّت ادبی «استقبال» در دیوان واصل کابلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهضت بازگشت ادبی که در واکنش به انحطاط سبک هندی در اصفهان آغاز و در سراسر ایران گسترده شد، تأثیری در ادبیات افغانستان نداشت و شاعران افغانستان بدون توجه به آن، به سرودن شعر در سبک هندی و طرز بیدل دهلوی ادامه دادند. در میان موج مستمرّ بیدل گرایی در افغانستان، واصل کابلی (1244-1309ق) از شاعرانی است که به شعر شاعران پیش از سبک هندی نیز توجه داشته و در سرودن اشعار خویش به استقبال از شاعران قدیم به ویژه حافظ رفته است. اثرپذیری واصل از شاعران پیشین، اگرچه هردو ساحت صورت و محتوا را دربر می گیرد؛ در ساحت صورت به ویژه ازمنظر وزن و قافیه و ردیف چشمگیرتر بوده است. ازاین رو پژوهش پیشِ رو با اتکا به نظریه بینامتنیت و با تکیه بر داده های آماری و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی کوشیده است موارد اثرپذیری شکلی واصل کابلی از شاعران پیش از خود را بررسی کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد واصل کابلی ضمن استقبال گاه به گاه از طیف گسترده ای از شاعران پیش از خود، به گونه ای نظام مند از حافظ تقلید کرده است؛ چنانکه حدود 50درصد از اشعار برجای مانده از واصل کابلی در استقبال از حافظ شیرازی سروده شده است. مجموعاً 62 غزل، 33 مرثیه، 3 قصیده، 2 مثنوی و 5 قطعه و مفرد وجود دارد که از این تعداد، 32 غزل و یک قصیده را در استقبال از شعر حافظ سروده است. واصل کابلی بعد از حافظ، بیشترین توجه را به غزلیات مولوی نشان داده و 6 غزل از غزلیات دیوان شمس تبریزی را استقبال کرده و در مرتبه بعد از مولوی، به استقبال اشعار بیدل دهلوی توجه کرده است. واصل کابلی 42درصد از کلمات قافیه موجود در غزل های استقبال شده از حافظ را عیناً به شعر خویش راه داده و قریب 58درصد از کلمات قافیه در اشعار وی مختص خود واصل بوده که با عنایت به نقش قافیه در مضمون پردازی، نشان دهنده تنوع بیشتر مضامین در شعر واصل کابلی است. نکته مهم دیگر این است که واصل در استقبال از یک شعر، گاه دو شعر سروده است که نمونه های آن را می توان در استقبال از شعر مولانا و حافظ و قدسی مشهدی مشاهده کرد. مهم تر اینکه گاهی شعر شاعری را با واسطه شاعری دیگر استقبال کرده است؛ مانند نمونه ای که در استقبال از مولوی و امیرخسرو دهلوی دیده می شود. گفتنی است که تأثیرپذیری واصل کابلی از حافظ و سایر شاعران یادشده تنها در مقوله استقبال(اثرپذیری در وزن و قافیه) خلاصه نمی شود و چنانکه در تحلیل استقبال از نخستین غزل دیوان حافظ بحث شد، تمامی حوزه های شکلی اعم از موسیقی، زبان، صورخیال و ...) و همچنین همه ساحت های معنایی را دربر می گیرد.
کاربست نظریه مایکل ریفاتر در خوانش و مقایسه حکایت «خلیفه و اعرابی» مثنوی مولوی و مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی عنوان عامی است که مجموعه متکثّر و متنوّعی از رویکردهای نقادانه ذیل آن طبقه بندی می شوند. براساس نظریه ریفاتر متون ادبی کارکردی لزوماً غیرمستقیم دارد که معنا در آن به وسیله صناعات ادبی به خواننده القا می شود. تحقق نظریه مذکور مستلزم فرایندی متفاوت در خوانش شعر است. در این نظریه خاستگاه شعر ازطریق تحلیل مؤلفه هایی همچون: «انباشت، منظومه های توصیفی، تعیّن چندعاملی، تبدّل و بسط» از سطح محاکات فراتر رفته و به منظومه ای دلالتمند و واحد مبدّل می شود. به دلیل تنظیم نظریه ریفاتر برپایه اصول و قواعد جهانی، امکان خوانش اشعار تمام زبان ها در چهارچوب نظری او وجود دارد. حکایت «خلیفه و اعرابی» در زمره مهم ترین تمثیلات مثنوی مولوی است که ساختار بنیادین آن بر پایه «مصیبت نامه» عطار بنا شده و به دلیل ماهیت نمادین آن قابل تحلیل با نظریه نشانه شناسیِ شعر است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به خوانش و مقایسه این دو حکایت در مثنوی و مصیبت نامه پرداخته و با ارائه قرائن در پی اثبات آن است که حکایت «خلیفه و اعرابی» در هردو منظومه، محصول بسط خاستگاه نسبتاً همسویی (قلّت معرفت و طاعت بشری) است که دلالتمندی شعر به آن وابسته است. این ماتریس در مثنوی به سه شاخه «جدال عقل و نفس، تلاش عقل جزئی برای گذر از وادی آزمون و درنهایت پیوستن به عقل کل» تقسیم می شود که در مصیبت نامه تنها به دو زنجیره آخر بسنده شده است. مولوی در« انباشت» به دلیل نگرش روان شناسانه به امور، زنجیره واژگانی عینی تری را برگزیده و در منظومه های توصیفی نیز با افزودن یک مدل فلکی نسبت به مصیبت نامه علاوه بر گسترش پیرنگ داستان در شرح تباین میان عقل و نفس موفق ترعمل کرده است.
بررسی ظرفیت های مناسب ساخت پویانمایی (انیمیشن) اقتباسی از حکایت سرپاتک هندی الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پویانمایی (انیمیشن) یکی از پرمخاطب ترین ژانرهای هنر سینما در سطوح مختلف سنی، فکری و فرهنگی است که هنرمندان بزرگ و آثار درخشانی را در عرصه تاریخ این هنر معرفی کرده و هرروز نیز بر روند گسترش و تنوع ارائه آن افزوده می شود. اقتباس از متون ادبی نیز یکی از شیوه های پررونق ساخت این آثار است که همسو با جریان جهانی آن، در ایران نیز با عنایت به وجود ادبیات غنی فارسی، این ظرفیت را دارد که بیشتر بدان توجه شود. با این رویکرد، آثار عرفانی و خاصه منظومه های عطار یکی از بسترهای مطلوب اقتباس است. پرسش پژوهش این است که وجود و تعدد چه عناصری در حکایتی مانند «سرپاتک هندی» در الهی نامه و نمونه های مشابه، این نوع از آثار را برای ساخت انیمیشن اقتباسی مناسب می کند. قابلیت های نمایشی این اثر با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. ظرفیت هایی مانند داستان و درونمایه ی استاندارد و قابل گسترش، انواع گره افکنی و گره گشایی داستانی، حضور شخصیت های دوست داشتنی و وجود ظرفیت پرداخت بیشتر آنها با تمرکز بر توصیف و گفت وگوی موجود در متن و بهره مندی از نقاط بحران و اوج، کشمکش های عمل محور و تعلیق ساز و درنهایت قابلیت خلق انواع صحنه ها و موقعیت های جذاب مناسب برای فضای پویانمایی. می توان این طور نتیجه گرفت که این حکایات و نمونه های مشابه آن در آثار عرفانی ادبیات کلاسیک فارسی، می توانند به مثابه چارچوب های مناسبی برای ساخت انیمیشن اقتباسی به روش وفادار و برداشت آزاد در نظر گرفته شوند.
بررسی تطبیقی عناصر حماسی در علی نامه و خاوران نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی نامه و خاوران نامه از نمونه های برجسته حماسه های دینی قرن پنجم و نهم در ادب پارسی هستند که در توصیف جنگ های اسلام به فرماندهی حضرت علی (ع) به نظم کشیده شده اند. عناصر حماسی باتوجه به محتوا و درون مایه داستان ها شکل می گیرد و ساختار، متناسب با چگونگی درون مایه ترسیم می شود. تحلیل تطبیقی عناصر حماسی نو در حماسه های کهن، موضوع اصلی این مقاله است. در این دو منظومه، عناصر اصلی حماسه مشتمل بر قالب داستانی، قهرمان پردازی، زمان، مکان، عناصر و نیروهای خارق العاده ترسیم شده و تقلید از شاهنامه فردوسی در زمینه های شیوه سخن پردازی، لفظ و نیز محتوا به روشنی جلوه گر است. نتایج این پژوهش، گویای این مسئله است که اگرچه این دو منظومه ازنظر ظواهر و عناصر حماسی با یکدیگر شباهت های زیادی دارند، درون مایه و شکل بروز عناصر حماسی در داستان ها با یکدیگر متفاوت است؛ باوجود اینکه این دو کتاب در زمینه های خرق عادت و داستانی بودن منسجم هستند، محبوبیت و دور نبودن قهرمانان این دو منظومه از صفات والای اخلاقی سبب شده است که عامه مردم، قهرمان اصلی داستان را نمونه و مظهر انسان آرمانی و حماسی خود بدانند.