فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی و به ویژه در بخش تاریخی آن، اسامی مکان ها و نام جای های بسیاری از جمله شهر جهرم آمده است. بنای شهر جهرم در سرزمین پارس را به چهر ه هایی اسطوره ای چون بهمن پسر اسفندیار نسبت داده اند؛ قهرمانانی چون: بُناک، مهرک نوشزاد و دختر مهرک، بهرام گور و باربُد، از چهر ه های معروف شهر جهرم در شاهنامه ، روایات عامیانه و برخی تواریخ اولیه اسلامی هستند. نام جهرم در نسخ مختلف شاهنامه بین ۸ تا ۱۷بار تکرار شده و محل وقوع برخی از اتفاقات مهم این حماسه ملی است. هدف از پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، تأیید اصیل بودن نام جهرم در شاهنامه و تحلیل جایگاه استراتژیک و نظامی در گذشته تاریخی و اساطیری آن است. بر اساس یافته های این پژوهش، وجود قوای نظامی، وجود قلعه ها و ولیعهد نشینی این شهر از دلایل تکرار نام آن در شاهنامه است. روایات ملی و شخصیت های شاهنامه در فرهنگ محلی جهرم به صورت نامگذاری بر اماکن جغرافیایی چون: قلعه مهرک و شاپورآباد، بازآفرینی روایات شاهنامه ، نام های خانوادگی و... حفظ شده اند. باقی ماندن نام ها یا شهرت های خانوادگی مرتبط با پهلوانان و خاندان شاهی در شاهنامه ، بناها و نام جای ها به نام شاهان و پهلوانان از دیگر نشانه های تاریخ حماسی این شهر در روزگار حاضر است. داده های محلی این مقاله نیز به کمک پژوهش های میدانی جمع آوری شده است.
اساطیر فرجام شناسی نوین فضایی در رمان های علمی- تخیلی آرتور کلارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
175 - 202
حوزه های تخصصی:
آرتور کلارک به دنبال ارائه یک فرجام شناسی نوین فضایی است. تا کنون تحلیل گران فقط به شکل پراکنده و غیر منسجم به ماهیت فرجام شناسانه و دینی حضور بیگانه ها وخدایان در کنار سفرهای فضایی اشاره کرده اند، در این مقاله به تحلیل منسجم کلیت عناصر فرجام شناسانه و مقایسه این مفاهیم فرجام شناسانه با منشاء آن ها پرداخته ایم. این عناصر فرجام شناسی نوین فضایی، پاسخ های اسطوره ای، به نیازهای دوران معاصر بر بستر پیش فرض های فکری مدرنیته هستند. روش کار تحلیلی تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان های کلارک مانند داستان چکش خدا، ادیسه فضایی و پایان کودکی یک فرجام شناسی به ظاهر نوین را با اسطوره هایی پیرامون مفاهیم جاودانگی، رستاخیز و پایان تاریخ بشری ارائه کرده است تا پاسخی به نیازهای فکری بشر معاصر باشد، اما او در این کار همچنان عناصر فرجام شناسی گذشته را مورد بهره برداری قرار داده است که نشان دهنده عدم گسست کامل او از نظام های فرجام شناسی قبلی و احیای استحاله یافته آن هاست.
نقد بلاغی؛ چیستی و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
35 - 52
حوزه های تخصصی:
بلاغت یکی از دانش های مورد توجه شاعران، نویسندگان و کاتبان ایرانی و عرب بوده و برای تبیین مفهوم آن از گذشته تا عصر حاضر مقالات و کتاب های متعددی نوشته شده است. همچنین از بلاغت برای تحلیل متن استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر با نگاه به آثار بلاغی و پژوهش های انجام شده درباره آن سعی بر این است که نقد بلاغی به عنوان یکی از گونه های مهم در نقد ادبی تبیین شود. دانش بلاغت (سنتی و مدرن) یکی از مهم ترین ابزارها برای تولید معنا و تأثیرگذاری بر مخاطب است که با بهره گیری از آن در نقد بلاغی می توان به معنای نهفته در متن نزدیک شد و حتی کلیت یک اثر را نسبت به شرایط فرهنگی و اجتماعی روزگارش سنجید. در این پژوهش پس از بازتعریف نقد بلاغی، به دو روش این نقد که دربرگیرنده نقد توصیفی، نقد کاربردی تحلیلی است، پرداخته شده است. برای تبیین بهتر مطالب برای هر گونه نقد بلاغی چند نمونه معرفی شده است.
بازنمایی داعیه های سیاسی، مذهبی، و فرهنگی حاکمیت صفویان در داستان عامیانه حسین کرد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصّه حسین کرد شبستری از منابع داستانی عصر صفوی و دارای مضمونی عامیانه حماسی است. این داستان سرگذشت پهلوانان (عیّاران) عصر شاه عباس صفوی (۹۹۶ ۱۰۳۸ ه ق.) را روایت می کند. داستان در زمینه تاریخی اختلافات ایران با عثمانی ها، ازبکان و گورکانیان هند روایت شده است. دو محور اصلی این داستان، متشکل از درک و دریافت قهرمان های ملّی از ضرورت پاسداشت وطن در برابر تعرّض بیگانگان و حفظ و صیانت از پادشاهی صفویه است. ویژگی مشترک این دو محور مفهومی در داستان، اتّصال به مذهب تشیع و سرزمین ایران است. این مقاله با استفاده از الگوی طبقه بندی عناصر داستان های عامیانه پراپ در صدد تحلیل و بررسی چگونگی شکل گیری و بازتاب داعیه های سیاسی، مذهبی و فرهنگی صفویان در ذهنیت عامه است. این تحقیق مشخص می کند که داستان حسین کرد منعکس کننده ذهنیت عامه مردم از دین، مذهب، ملّیت و هویت ایرانی در عصر صفوی است.
تحلیل نمود نحویِ روایت در خسرو و شیرینِ نظامی، مجنون و لیلیِ دهلوی و نل و دمنِ فیضی براساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نمود نحوی در روایت شناسی ساختارگرا بویژه در نظریه تودوروف جایگاهی ویژه دارد. در نمود نحوی، پی ریزیِ کوچک ترین واحدِ روایی یعنی: گزاره و انواع آن، پی رفت(سطح بالاتر از گزاره) و متن(نحوه ترکیب پی رفت ها) مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از این الگویِ نحوی، ساختار روایت های خسرو و شیرین، مجنون و لیلی نل و دمن مورد بررسی قرارگیرد.بررسی سطوح مختلف نحوِ روایت؛ از گزاره تا متن نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین نحو روایت و چگونگی ارائه روایت وجود دارد؛ غلبه گزاره های وصفی، ایستایی و بسامد گزاره های فعلی، کنش و پویایی رویدادها و شخصیت ها را منعکس می کنند. در تمامی روایت های مورد بررسی در این پژوهش یک کلان پی رفت متشکل از سه گزاره ایستا و دو گزاره پویا وجود دارد که گزاره چهارم آن، تمامی پی رفت های بعد از خود را به شکل درونه ای در خود جای داده است. درواقع تمامی حوادث و رویدادها و گزاره های این پی رفت ها در نقش نیرویی که تلاش دارد با کنش خود تعادل را به ساحت داستان بازگرداند عمل می کنند. مطالعه ساختار پی رفت های تشکیل دهنده متنِ روایت ها نشان می دهد که در بیشترِ موارد، پی رفت ها به گونه زنجیره ای با هم ترکیب شده اند وحالت های ترکیبیِ تناوبی و درونه ای بسامد کمتری دارند. با توجّه به تأثیر مستقیمِ تعداد پی رفت های هر روایت بر ساختار آن، روایتی که نظامی از خسرو و شیرین ارائه داده است به علّت تعداد بیشترِ پی رفت های تشکیل دهنده آن و در نتیجه تعداد بیشترِ کنش هایی که اتّفاق می افتد، پیرنگی به مراتب قوی تر و جذابیت بیشتری نسبت به سایر روایت های مورد بررسی برای مخاطب ایجاد کرده است.
بازتاب/بازتولید مؤلفه های حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه ایران باستان که به عنوان «حکمت خسروانی» شناخته می شود، اندیشه ای اشراقی مبتنی بر نور و ظلمت است که هستی در آن ساختاری ذومراتبی و تشکیکی دارد. با گذشت زمان، پیوند این منظومه فکری با دوران پس از خود گسسته نشده بلکه در طی تاریخ، به شکل های مختلف بازتولید شده است. این تفکر پس از آمیخته شدن با پاره ای مؤلفه های اسلامی به آثار حماسی و عرفانی این دوره راه یافته است. هنگام مطالعه در باب عرفان ایرانی، پژوهشگران، غالباً از غور در منطق الطیر عطار و بررسی آن بی نیاز نیستند، لذا روشن ساختن وجوه مختلف آن، از منظر محتوایی، آمیختگی فرهنگی، ریشه تفکرات، و داد و ستد های عقیدتی و مسائلی از این دست به درک بهتر این اثر و به دنبال آن شناخت کامل تر عرفان خراسان یاری می نماید. تطابق مسئله وحدت وجود در عرفان اسلامی و آفرینش وابسته به نقطه واحد اهورایی در حکمت خسروانی، همچنین مراتب سلسله وار وجود و نور در این دو، باعث امتزاج و پیوند هرچه بیشتر این مفاهیم در منطق الطیر شده است. عطار متأثر از میراث کهن فرهنگ و فلسفه ایرانی به شرح مفاهیم عرفانی در قالب تمثیل و داستان پرداخته است. در تحقیق حاضر بازتولید پوشیده مؤلفه های حکمت خسروانی را در «منطق الطیر» بررسی کرده ایم.
تحلیل کمّی و کیفی احادیث مورد اهتمام عارفان مسلمان در متون عرفانی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه مسلمانان پس از قرآن کریم، احادیث معصومین(ع) مهم ترین میراث دین مبین اسلام است. این گنجینه گران بها مورد توجه نحله های مختلف اسلامی از جمله عارفان مسلمان است. اهل عرفان در پرداختن به حدیث، مبانی خاص خود را دارند. اختلاف مبنای ایشان با علمای حدیث باعث بروز اختلافاتی شده است. گاهی اهل عرفان به جعل و تحریف احادیث منسوب شده اند. به نظر می رسد تجزیه و تحلیل احادیث مورد اهتمام اهل عرفان با روش های دقیق علمی راهگشای فهم مبانی و قواعد ایشان در مواجهه با احادیث باشد. این تحقیق به بررسی هفت حدیث مورد اهتمام عارفان مسلمان در 110 منبع عرفانی پرداخته است. تلاش شده است این احادیث با بهره گیری از روش های تحقیق نوین مورد تحلیل کمی و کیفی قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد برخی از احادیث عرفانی بیشتر مورد توجه اهل عرفان بوده و استناد به این احادیث در منابع عرفانی به وفور دیده می شود.
نوآوری های ادبی و بلاغی در منظومۀ عاشقانۀ «دول رانی و خضرخان» امیرخسرو دهلوی
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
90 - 108
حوزه های تخصصی:
امیر خسرو دهلوی از عارفان و شاعران مشهور پارسی گوی هندوستان، در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. او مرید نظام اولیا (متوفی ۷۲۵ ه.ق) بود و تربیتی که از او یافت، در حوزه تصوف به او مقام و مرتبه ویژه ای بخشید. منظومه عاشقانه « دُوَل رانی و خَضِر خان» در قالب مثنوی و به بحرهزج مثمن مقصور یا محذوف در 4519 بیت سروده شد. موضوع این مثنوی عاشقانه، در حکایت واقعی عشق خضر خان، پسر علاء الدیّن محمّد شاه خلجی با «دیول دی» دختر راجه گجرات است. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ می دهد که با وجود تقلیدی بودن منظومه غنایی دولرانی و خضرخان از خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی گنجوی، برجسته ترین ابداعات و نوآوری های امیرخسرو در این اثر غنایی کدام است؟ براساس دستاورد تحقیق مهم ترین ابداعات امیرخسرو در این منظومه عاشقانه، کاربرد استعارات نو و تشبیهات تازه، هنجارشکنی در به کارگیری التزام بی بدیل، ده نامه نویسی عاشقانه و اجرای طرحواره قالب قصیده و غزل در قالب مثنوی دولرانی و خضرخان است.
بازآفرینی؛ محدودیت و تکرار یا امکان و دیگر بودگی درنگی بر بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۴۲-۱
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی، خلاقانه ترین امکان در ساحت/ کنش اقتباس است. سیاق و جنس مواجهه نویسنده یا بازآفرین، هضم، استحاله و از آن خود کردن متن/ متون اصلی و پیشین، امکان آفرینشی دیگرگون و متفاوت را رقم می زند. از این منظر، متن بازآفریده، دومی است، اما درجه دوم نیست، بلکه تکرار و دیگر بودگی را توأمان داراست . پژوهش حاضر با ارائه تعاریف، ظرفیت ها و امکان های بازآفرینی، دلایل ایستایی، سکون و محدودیت بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان ایران را واکاوی و تحلیل می کند و نشان می دهد که تلقی از سنت به مثابه امری سپری شده، جهت گیری تعلیمی - اخلاقی در خلق متون، بی توجهی به متون مختلف فلسفی، اسطوره ای، دینی، تاریخی و...، آگاه نبودن به اهمیت داستان/ رمان به مثابه امکانی برای دگرگونی تجربه، لذت بخشی و رشد تفکر خلاق کودک و نوجوان، و مخاطب را به مثابه ابژه نسلی؛ مفعول و منفعل دانستن، بازآفرینی در ایران را به تغییر زاویه دید، شخصیت های داستان، مکان و زمان، لحن، پایان بندی و... تقلیل داده است. پژوهش حاضر پس از تحلیل دلایل این ایستایی و درجا زدن ها، با مقایسه چند رمان نوجوان بازآفریده غیرایرانی و ایرانی، گستردگی، ظرفیت و لایه لایه بودن (تودرتویی) و درهم تنیدگی التقاطی رمان های بازآفریده غربی را نشان می دهد. رمان هایی که توأمان از متون و آبشخورهای متنوع فکری، معرفتی و هنری در حد یک گزاره، تمثیل، ایده و یا تم اصلی استفاده کرده اند.
Analyse de l’écriture de la guerre dans l’œuvre d’Andrée Chedid selon la théorie des actes de langage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Andrée Chedid, écrivaine francophone née en Égypte d’origine syro-libanaise, a créé des œuvres appartenant à divers genres littéraires, mais quasi entièrement marquée par les effets physiques et psychiques de la guerre. L’exploitation de la thématique de la guerre a été l’occasion pour Chedid d’aborder une réflexion profonde sur le sens de la vie et de la mort, pour lancer un appel universel à la paix et à la solidarité, tout en décrivant et en dénonçant la violence et la barbarie. Cette étude se propose d’analyser l’écriture de la guerre dans les textes chedidiens, selon la théorie des actes de langage, élaborée par John L. Austin, et développée par son disciple John R. Searle. Pour ce faire, l’on cherche d’abord à montrer par quels effets linguistiques et procédés narratifs Chedid écrit la guerre (acte locutoire). Ensuite, l’on se concentre sur les intentions et objectifs poursuivis par l’écrivaine (acte illocutoire). Et enfin, après avoir répondu aux questions de comment et pourquoi, l’on aborde celle de que, autrement dit, l’on s’interroge sur l’impact de ses écrits sur les lecteurs (acte perlocutoire). Les résultats de cette recherche montrent que les actes de communication entrepris par Chedid, à travers ses œuvres sur la guerre, lui permettent d’agir activement sur ses lecteurs, menant non seulement à les inspirer mais aussi et surtout à les faire prendre position contre l’intolérance et le fanatisme, causes de la plupart des conflits humains dans le monde.
روش شناسی و نقد برگردان واژگان و ترکیب های منتخب از قرآن کریم بر اساس شگردهای شش گانه جوزف مالون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد ترجمه به معنای پرداختن به ابعاد مختلف ترجمه و بیان نقاط و ضعف و قوت آن و ارائه سبک جدید است که پرداختن به این امر باعث گسترش شگردهای نقدی و فراهم شدن زمینه برای افزایش و بهبود کیفیت ترجمه می گردد. امروزه برای نقد و ارزیابی ترجمه، تئوری های گوناگونی وجود دارد که یکی از این تئوری ها، نظریه جوزف مالون است. مالون برای ترجمه، شگردهایی نظیر: تطابق (جانشینی و برابرسازی)، سازگاری (بسط و کاهش)، باز مجموعه سازی (پراکنده سازی و متراکم سازی)، متناوب سازی (واگرایی و همگرایی)، آرایش یا رمزگذاری تازه و پل سازی را مطرح می کند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، ترجمه های ارفع، استاد ولی، آیتی و برزی از واژگان و ترکیب های انتخابی از قرآن کریم بر اساس الگوی جوزف مالون مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. با توجه به این که بافت آیات قرآنی بر اساس معیارها و چارچوب های زبانی، فرهنگی، اجتماعی و... ایجاد شده است. بنابراین، ترجمه های انتخابی از قابلیت بررسی و ارزیابی بر اساس رویکرد مالون برخوردارند، رویکردی که مبتنی بر معیارهای مزبور است. برآیند پژوهش نشان می دهد در واگرایی و همگرایی عناصر مختلف سبکی، عاطفی، کنایی و... مورد نظر است. در بخش واگرایی اغلب مترجمان به جز ارفع، با در نظر گرفتن عناصر مذکور، برای هر یک از تعابیر و عبارات، برابرنهاد مناسب با آن را تعیین نموده و سعی در ایجاد پیوستگی، ارتباط و تقارب معانی میان متن اصلی و ترجمه داشته اند. در قسمت همگرایی نیز عبارات قرآنی مطابق با این قاعده در ترجمه هیچ یک از مترجمان بازتاب نیافته است.
بررسی معادل یابی استعاره های مفهومی «لباس» و «کشتزار» درباره زنان در ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای یافته های اخیر علوم شناختی، ذهن انسان با بهره گیری از تجربه های حسی روزمره به بازنمایی مفاهیم انتزاعی بر پایه مفاهیم عینی می پردازد. در قرآن کریم نیز شواهد فراوانی از این نحوه مفهوم سازی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، دو آیه از آیات قرآنی که به زوایای پر اهمیت در مفهوم سازی های استعاری درباره زنان پرداخته، در ترجمه های انگلیسی خانم ها بختیار و صفار زاده و ترجمه های فارسی دهه اخیر مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. این استعاره ها در بستر گسترده ای از انگاره های فرهنگی شکل گرفته اند و متأثر از تجربه های رایج دوران نزول قرآن هستند. مفاهیمی نظیر «لباس» و «کشتزار»، از جمله حوزه های مبدئی هستند که قرآن برای مفهوم سازی نحوه تعامل زنان و مردان از آن ها بهره گرفته است. در گام نخست نام نگاشت های تسهیل گر در درک این دو مفهوم استعاری و تناظرهای میان قلمرو معنایی مبدأ و مقصد در آنها مشخص می شوند. این بررسی درجه بالایی از نظام مندی در استعاره های زبانی مربوط به زنان را نشان می دهد و در ساختاری کل نگر، یک مدل شناختی مطلوب در فرهنگ قرآنی را بازنمایی می کند. در ادامه ضمن دسته بندی ترجمه ها بر اساس روش های مختلف و با توجه به عناصر مفهومی حوزه های مبدأ (لباس و حرث)، به مقایسه معادل یابی مترجمان پرداخته می شود. بر اساس مبانی نظری پژوهش، ارائه ترجمه موفق در گرو انتخاب معادلی است که بیشترین قلمرو معنایی حوزه مبدأ را پوشش دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان 24 ترجمه انتخابی، معادل یابی آقای ملکی برای هر دو استعاره مفهومی، بیش از همه به این معیار نزدیک شده است.
بررسی اسلوب حذف معطوف علیه قبل از لام تعلیل بر سر فعل مضارع در قرآن کریم و تاثیر آن در ترجمه آیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اسلوب های قرآن کریم «معطوف علیه: لام تعلیل+فعل مضارع (مصدر موؤل مجرور به لام و متعلق به فعل موجود یا مقدر در آیه)؛ واو+ معطوف: لام تعلیل+ فعل مضارع (مصدر موؤل مجرور متعلق به فعل معطوف علیه)» است. در این اسلوب معطوف علیه و معطوف با توجه به این که لام تعلیل بر سر آنها آمده علت برای فعل متعلق خود در آیه می باشند. گاهی در این اسلوب معطوف علیه ذکر و گاهی حذف می شود؛ از آنجا که خداوند حکیم است، حذف معطوف علیه در این اسلوب حکمتی دارد. مقاله پیش رو با روش تحلیلی-توصیفی به بررسی این حکمت و تاثیر آن در ترجمه این آیات پرداخته که یافته ها و نتایج آن بدین شرح است: حکمت عدم ذکر معطوف علیه وجود اسراری است که در مقام تخاطب نمی گنجیده، از این رو خدای متعال برای رعایت حال عموم مخاطبین، معطوف علیه را حذف نموده، نگارنده حکمت حذف موضوعات این آیات را تحلیل نموده، از جمله این که موضوعات آیات در مقام بیان علل احکام تکوینی و تشریعی و یا جبر و اختیار است که برای عموم مردم قابل درک نیست. از این رو خدای متعال برای رعایت مقام تخاطب عموم افراد معطوف علیه را حذف نموده است. ترکیب این آیات این گونه است: واو عاطفه، لام تعلیل+ فعل مضارع موؤل(جار و مجرور) عطف بر معطوف علیه مقدر(جار و مجرور) که متعلق به فعل مذکور یا مقدر در آیه است. این نحوه ترکیب، در ترجمه آیات مخاطب را آگاه می کند که معطوف مذکور در آیه تعلیل نهایی برای فعل متعلق لام تعلیل نیست و غایات والای علاوه بر آن در آیه وجود دارد که حذف شده است.
میرزا احمد ملال دزکی پیشگام نگاه عرفانی در ادبیات عاشورایی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
73 - 94
حوزه های تخصصی:
میرزا احمد ملال دزکی شاعر قرن دوازدهم وسیزدهم هجری که سخنوری تواناو در عین حال ناشناخته در حوزه ی ادبیات آیینی بویژه عاشورایی است که دیوان اشعارش سرشار از سوگسروده ها و مراثی های جانسوز و زیبایی است که عمق ارادت و دلباختگی اش را به آستان ملکوتی حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین (ع) به خوبی به نمایش می گذارد شاید بزرگترین ویژگی شعری میرزا احمد ملال را باید در اشعار عاشورایی و سوگسروده های ماندگار او جستجو کرد . حدود هفتاد درصد از دیوان اشعار ملال را مراثی و غمناله هایش تشکیل می دهند و یکی از ویژگی های مرثیه های مرحوم ملال ، داشتن نگاه عرفانی و استفاده از ظرفیت مطالب و رویکردهای عرفانی برای اندیشه های عاشورایی و حوادث جانسوز روز دهم و نهضت خونین حسینی است . دربند نخستین یکی از ترکیب بندهای پر سوز وگداز میرزا ملال نگاهی نو را به مخاطب اشعار عاشورایی عرضه می کند . نگاهی که پیشگامی اورا در ارائه نگاه عرفانی وعاشقانه اندیش به عاشورا را تایید می کند و نشان می دهد که او پیش از صفی علی شاه اصفهانی و میرزا نوراله عمان سامانی به این رویکرد توجه داشته است .
کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های اجتماعی نوجوانان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
134 - 159
حوزه های تخصصی:
افزایش مهارت های اخلاقی و اجتماعی نوجوان و فراهم کردن بستر لازم برای حل مسأله در برخورد با زندگی فردی و اجتماعی از هدف های تعلیم و تربیت است. چگونگی امر و نهی مهّم است و فرایند آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی به نوجوانان به دلیل غلبه دوره بلوغ و آغاز استقلال دوره نوجوانی دشواری هایی دارد که در بستر قصّه های آموزنده بر پایه ویژگی های روحی و روانی نوجوان آسان می گردد. قصّه های رضوی گروه نوجوان که بر پایه آداب سلوک، منش اخلاقی و سیمای امام رضا (ع) و نیز پژواک فرهنگ رضوی نوشته شده اند، می توانند مهارت های اخلاقی- اجتماعی را که نوجوان در زندگی به آن احتیاج دارد، به صورت غیر محسوس به وی آموزش دهند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین کارکرد مجموعه داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های زندگی به نوجوانان با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است که پاسخی به چندی و چونی کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش این ارزش ها و مهارت ها به نوجوانان است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رخدادهای داستانی مجموعه داستان ماه غریب من برگرفته از سلوک و سیمای امام رضا (ع)، ایمان نوجوانان و نیز گرایش به سلوک و سیمای امام رضا (ع) را تقویّت کرده است و به آن ها رفتار اخلاقی و اجتماعی صحیح را در برخورد با رخدادهای اجتماعی، فکرورزی انتقادی و ارزش های همدلانه و احترام به دیگران آموزش می دهد.
معرّفی تحفهالغیب محمودبن حسین مشهدی؛ رساله ای در تصوّف از اوایل قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
163 - 191
حوزه های تخصصی:
دربار عثمانی در زمان سلطان محمّد فاتح و فرزندش، سلطان بایزید دوم، از مراکز حامی زبان و ادب فارسی بود؛ به گونه ای که برخی ایرانیان با شنیدن اخبار امنیت و حمایت پادشاهان آن دیار، راه مهاجرت اختیار کردند. یکی از این افراد، صوفیی با نام محمودبن حسین موسوی مشهدی بود که بر اثر فتنه ها و ظلم های حادث شده در خراسانِ اواخر قرن نهم، ناگزیر به سوی دربار عثمانی روانه شد. او در قیصریه، با شیخ سیدعبیدالله تستری شیرازی ملاقات و دو سال و نیم در خانقاه او اقامت کرد. پس از آن، بدان نیت که به دربار سلطان بایزید دوم راه یابد و بنا به توصیه سیدعبیدالله، رساله ای در تصوّف با نام « تحفهالغیب » نوشت. این رساله، یک مقدّمه و چهار باب دارد و در آن، ابیات فارسی و عربی درخور توجّهی از شاعران مشهور و ناشناخته آمده است. در این مقاله، به شناسایی محمودبن حسین مشهدی و شیخ او، سیدعبیدالله، می پردازیم. پس از آن، ضمن تعیین حدود زمانی تألیف تحفهالغیب ، تنها نسخه خطی شناخته شده آن (محفوظ در کتابخانه ایاصوفیا، استانبول) را معرّفی می کنیم. در بخش معرّفی رسم الخط اثر با یکی از ویژگی های درخور توجّه آن، یعنی نقطه گذاری، آشنا می شویم. ضمناً موضوع این رساله و مشرب فکری نویسنده آن را از نظر می گذرانیم و در نهایت به سبک زبانی و وجه ادبی تحفهالغیب اشاره می کنیم.
تحلیل تأثیر شاهنامه بر نام گذاری های دوران غزنوی و سلجوقی به کمک نظریه تاریخ ذهنیت ها
حوزه های تخصصی:
تأثیر شاهنامه در ذهنیت ایرانی ابعاد مختلفی دارد که جنبه ای از آن، تأثیری است که بر نام گذاری های ایرانیان بر فرزندانشان نمود یافته است. ازآنجاکه در مطالعات شاهنامه از منظر تاریخ ذهنیت ها در شکل دهی روح زمانه های مختلف به شاهنامه توجه نشده است، بررسی و تحلیل نمودهای آن می تواند افقی جدید در مطالعات شاهنامه پیش روی ما بگشاید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، از دیدگاه تاریخ ذهنیت ها (ذهنیت عامه)، تأثیر شاهنامه بر نام گذاری های اعیان در دوران غزنوی و سلجوقی بررسی شده است تا نمودی از این تأثیر بر ذهنیت عامه و روح زمانه دوران غزنوی و سلجوقی آشکار شود. یافته ها نشان می دهد پس از مدتی که از زمان حضور این حاکمان در ایران می گذرد، نام هایی که برای فرزندان خود برمی گزینند، ایرانی شاهنامه ای می شود و این رویکرد حاصل تأثیر شاهنامه بر رفتار اعیان از مجرای پندارهای عامه و ذهنیت عامه است که روح زمانه ویژه ای منطبق با گرایش های ایرانی شاهنامه ای را در فضای اندیشگانی جامعه به وجود آورده بود.
نگاهی تازه به کاربرد تک واژ «که» در بندهای ساده از منظر دستور نقش گرای نظام مند
حوزه های تخصصی:
تکواژ «که» که در ساخت زبان فارسی انعطاف و تنوع معنایی و نحوی بسیاری دارد تاکنون ظاهراً در هیچ نوشته یا اثر پژوهشی از منظر یک نظریه جامع زبان شناسی بررسی نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است، از میان نقش های چندگانه آن، کاربرد این تکواژ را در بندهای ساده زبان فارسی از دیدگاه دستور زبان شناسی نقش گرا بررسی کند. در این جستار، تکواژ از دیدگاه نقشی که در ساختار بند به مثابه پیام (فرانقش متنی) و نقشی که به مثابه تعامل و تبادل (فرانقش بینافردی) ایفا می کند، در نمونه بافت های زبانی با روش توصیفی تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است. نویافته ها حاکی است که این تکواژ در واحد زبانی بند، نقش آغازگرنما را بر عهده دارد و آغازگر را از نظر معنایی فشرده سازی و آماده انتقال و پیشبرد جریان پیام می کند. همچنین از منظر فرانقش بینافردی، نگرش گوینده را نسبت به خود و مخاطب و نوع مناسباتی که بین آن ها شکل می گیرد، برجسته نمایی می کند. یافته های پژوهش می تواند توجه پژوهشگران را به کاربست بیشتر رویکردهای نوین دستوری، از جمله دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به ظرفیت های بکر و شگرف زبان فارسی جلب کند.
بررسی روایی و نقد ژانری نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
115 - 146
حوزه های تخصصی:
ﻨﻔﺛهالمصدور ، نوشته شهاب الدین محمد نسوی خرندزی زیدری به دلیل سبک نگارش و محتوا عمدتاً در دو حوزه ادبیات و تاریخ کلاسیک مورد توجه بوده است. با توجه به رویکردهای جدید روایت شناسی و مطالعات بین رشته ای این کتاب می تواند از حوزه مطالعات کلاسیک صرف در عرصه های تاریخ و ادبیات، وارد قلمروهای جدید مطالعات روایت شناسی و نقد معاصر شود. بررسی ژانری و روایت شناسانه ﻨﻔﺛهالمصدور ، تعبیه انواع ادبی متعددی را در این اثر نمایان می کند. اگرچه به نظر می رسد هریک از این انواع، شامل خودشرح حال نگاری، نامه نگاری و مقامه نویسی، در بافت و بستری از ارجاعات فرامتنی و بینامتنیِ تاریخی، به گونه ای با یکدیگر ترکیب شده اند که نمی توان به راحتی ﻨﻔﺛهالمصدور را در نوع ادبی خاصی محدود کرد؛ اما بررسی ژانری اثر نشان می دهد که چنین نیست. همچنین خوانش از شیوه روایی خاصی که نسوی در بازگویی وقایع برگزیده است متأثر از سنت روایی نثر فنی و زیبایی شناسی قرن ششم این کتاب را در حد یک اثر ادبی صرف محدود کرده و قصدمندی اولیه نویسنده، در پرتو خوانش های فرهیختگان دانشگاهی، نادیده و مخدوش شده است. مقاله حاضر به بحث هایی پیرامون ساختار روایی در ﻨﻔﺛهالمصدور و نقد ژانری آن می پردازد تا نشان دهد که این اثر درواقع، از نوع نامه های خصوصی موسوم به اخوانیات است که ذکر برخی اشخاص و وقایع مهم عصر مغول به آن جایگاه و ارزشی تاریخی بخشیده است اما نمی توان و نباید آن را اثری چندژانری محسوب کرد.
نظریه ادبی و نسبت آن با فلسفه قاره ای (با تأکید بر نظریه های خواننده محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
213 - 242
حوزه های تخصصی:
فلسفه قاره ای در تلازم، تعامل و دیالکتیک با نظریه های ادبی، و در نسبت با ایدئالیسم و رمانتیسم آلمانی، و با ابتناء بر سوبژکتیویسم، نقادی، سنت مندی، تاریخ گرایی و اقتدارستیزی، با بسیاری از نظریه های ادبی تأثیر و تأثر داشته است. مقاله حاضر نشان می دهد که در نزاع میان رویکرد «قاره ای» و «تحلیلی»، هریک از این دو، بر نظریه های ادبی مختلفی تأثیرگذار بوده اند. دراین میان، فلسفه قاره ای به واسطه بینش های «ادبی» و «ذوقی» و همچنین عدم قطعیت معنا، تکثر روش (حتی ضدیت با روش)، فاصله گیری از روش های علوم طبیعی(پوزیتویستی)، وجودگرایی و سوژه محوری، محمل و مجرای مناسبی برای گسترش و کاربرد نظریه های مبتنی بر خواننده بوده است. در مقاله حاضر ضمن برشمردن خصایص مشترک ادبیات و فلسفه قاره ای، نشان داده خواهد شد که نظریه های مبتنی بر پدیدارشناسی، هرمنوتیک و نظریه های خواننده محور، در تعامل با فلسفه قاره ای بوده و بر یکدیگر تأثیرات متقابل نهاده اند. همچنین نشان داده خواهد شد که علاوه بر خاستگاه های سیاسی و دانشگاهی، که در پیدایش مکاتبی چون کنستانس دخیل بودند؛ بحران های متعدد عصر روشنگری ازجمله شکست عقلانیت و تبعات ناخوشایند سرمایه داری و گسست از معنا و رنگ باختنِ کلان روایت های مسیحی، عمیقاً بر شکل گیری نظریه های خواننده محور اثرگذار بوده اند و در این میان سوبژکتیویسم در یک ضرورت و صیرورت تاریخی و در یک موقعیت متناقض، هم مجرایی برای شکل گیری نیهیلیسم و هم پاسخی به آن بوده است..