فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
گمان می رود نگارش متون عرفانی در ادب فارسی از نیمة دوم قرن پنجم هجری آغاز شده است. در این آثار بسیاری از آیات قرآن کریمو احادیث به طور پراکنده شرح و تفسیر می شود؛ البته اطلاعات دقیقی از نخستین تفسیرهای عرفانی قرآن کریمو احادیث به زبان فارسی و شیوة بیان آنها در جمع های علمی و عرفانی در دست نیست. از قرن ششم تفسیرهای سنتی فارسی رشد بسیاری یافت. برپایة اسناد و متون موجود به نظر می رسد برخی از حکیمان و عارفان با جهان بینی عرفانی و با تأکید بر جنبه های معرفتی آیات و احادیث به تفسیر روی آوردند. اکنون دو رساله در تفسیر آیات و احادیث موجود است که از نخستین نمونه های کم یاب در این زمینه است. این دو رساله با نگارش مستقل و مجزا در مجموعة دست نوشته های سلیم آغا و کتابخانة سلیمانیه نگهداری می شود. فروزانفر یکی از این دو رساله را با عنوان تفسیر سورة محمد و سورة فتحبه صورت تک نسخه تصحیح کرد؛ اما رسالة ترجمه و تفسیر احادیث همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این جستار شیوة شکل گیری و دگرگونی تاریخی تفسیرهای عرفانی فارسی قرآن کریمتحلیل و یکی از کهن ترین نمونه های تفسیر عرفانی احادیث نبوی نیز معرفی و بررسی می شود.
ترسیم صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوهای قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کانونی بودن گفت وگو در کنش ارتباطی و نقش تحلیل کلام در بازسازی و استقرار گفتمان، 133 گفت وگوی موجود در قرآن به روش تمام شماری استخراج و سپس به ترتیب نزول سوره ها (و نه به ترتیب مصحف) با اقتب اس از دیگر پژوهش های قرآنی، در چهار مرحله، دعوت علنی پی امبر و ایمان مخفی مؤمنان؛ گسترش دعوت و علنی شدن اعتقادات مؤمنان؛ تشکیل جامعه ایمانی؛ و تثبیت و پایش جامعه اسلامی طبقه بندی شدند (مراحل اول و دوم مکی و مراحل سوم و چهارم مدنی است).
سپس با به کار بستن یک ترکیب چند سطحی از انواع و سطوح مختلف نظریه و روش تحلیل گفتمان، ابتدا مهم ترین عناصر زبان شناختی گفت وگوها بر اساس مکتب نقش گرای هلیدی استخراج و سپس گفت وگوها در بافت و زمینه متن و کلان اجتماع بازخوانی شدند. در انتها با استخدام مفاهیم نظریه گفتمانی لاکلائو و موف؛ صورت بندی تطورات گفتمانی گفت وگوها طی 23 سال نزول قرآن ترسیم و ارائه شده است که در آن فرآیند اضمحلال گفتمان شرک آلود حاکم و شکل گیری اولیه گفتمان حاکمیت اسلامی در چهار مرحله «بی قراری گفتمان حاکم»؛ «غیریت سازی»، «مفصل بندی گفتمانی» و «پیرایش گفتمانی» معرفی شده است.
بررسی تأثیر عوامل درون متنی بر ناهمسانی ترجمه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، هیچ نوشته و کتابی مانند قرآن، در کانون توجه جوامع بشری نبوده و مورد ترجمه، شرح و تفسیر واقع نشده است. نگاهی گذرا به ترجمه های قرآنی گویای آن است که اختلاف و ناهمگونی بسیاری در جای جای این ترجمه ها دیده می شود. مسلمانان در همه جای دنیا، با قرآنی واحد و متنی یکسان سر و کار دارند؛ اما در ترجمه قرآن، با صدها متن و محتوای گوناگون روبرو هستند. بررسی عوامل و زمینه های ناهمسانی ترجمه های قرانی، ما را به دو دسته عوامل برون متنی و درون متنی رهنمون می سازد. مراد از عوامل درون متنی، اموری هستند که ناشی از ویژگی های ذاتی و درون متنی قرآن کریم بوده و موجب ناهمسانی و گونه گونی ترجمه های قرآنی شده اند. عواملی مانند وجود متشابهات، مجازهای گوناگون همچون کاربرد جمله انشایی در معنای خبری و نام بردن از شیء با نام گذشته اش و نیز انواع مجملات در قرآن همچون اشتراکات لفظی، احتمال ارجاع یک ضمیر به مراجع متعدد، احتمال عطف یا استیناف در واو و... . از تاثیر اینگونه عوامل در ناهمسانی ترجمه های قرآنی که برخاسته از ویژگی های درونی قرآن کریم بوده، گریزی نیست. به خلاف عوامل بیرونی که تا حد بسیاری قابل کنترل و تحدید بوده و در این راستا می توان ترجمه های قرآنی را به یکدیگر نزدیک کرده و از تشتّت محتوایی آنها جلو گیری نمود. این نوشتار ضمن جداسازی عوامل و زمینه های درونی و برونی این امر، به علت گستردگی دامنه بحث، صرفا به بررسی عوامل درون متنی ناهمسانی ترجمه های قرآن کریم پرداخته است.
ارزیابی مقایسه ای انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل بر اساس نظریه هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در زبان شناسی متن بنیاد همواره مورد توجّه تحلیلگران متون مختلف قرار گرفته، انسجام (Cohesion) و هماهنگی انسجامی در متن است. در این پژوهش، بر اساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مند هالیدی و حسن (1985م.)، و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوته نقد و ارزیابی توصیفی تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نویسندگان برآنند تا با نگاهی فراجمله ای، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام و نیز میزان این انسجام را در متن سوره علق و ترجمه آن مشخص نموده، سپس هر دو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کنند. دستاورد پژوهش نشان می دهد که هر دو متن، منسجم هستند و با توجّه به درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفّق بوده است.
بررسی تفسیر آیه پنجاه و چهار سوره مائده در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف در این پژوهش، نشان دادن جریانی است که در آن مفهوم حبّ الهی تبیین می شود. این بررسی همراه با تأویل عارفان از قرآن کریمو تحلیل نوشته های متون تفسیری و غیرتفسیری عرفانی دربارة آیه پنجاه و چهار سوره مائده (معروف به آیه ارتداد) است. آثار بررسی شده در این مقاله از ابتدا تا قرن چهاردهم هجری، به ترتیب تاریخ نگارش است. نویسندگان عارف، باتوجه به «یحبّهم و یحبّونه»، آیه ارتداد را مجوز حبّ الهی دانسته اند. صوفیان از قرن سوم در آثار غیرتفسیری کوشیدند درستی اعتقاد به حبّ الهی را ثابت کنند. آنان از قرن ششم به بعد دیدگاه های گذشتگان را تکرار و تبیین می کنند. از قرن هشتم با توجه به روشن شدن مسئله حبّ الهی، توجه به تأویل برای آیه ارتداد در این آثار کم می شود. شیوه نگارش در آثار تفسیری صوفیه همراه با پروا و دوراندیشی بیشتری است و به همین سبب مراحل بالا در این آثار به کندی رخ می دهد. تفسیرهای عرفانی تا قرن پنجم هجری، دربارة آیه ارتداد سکوت کردند. این آثار تا قرن نهم کوشیدند روابودن حبّ حق را اثبات کنند و پس از آن تأویل های پیشینیان را با زبان تازه تکرار کردند.
روش شناسی برگردان تصویرهای استعاری صحنه های قیامت در قرآن بر اساس الگوی نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنای تصویرهای استعاری در مباحث معنی شناسی و ترجمه از جایگاه مهمی برخوردار است و این مهم در ترجمة متون مقدسی همچون قرآن کریم نمایان تر می شود؛ بنابراین در مطالعات نوین ترجمه، از جمله الگوهای ترجمه تصویرهای استعاری، نظریه پیترنیومارک است که بر ترجمه پذیری استعاره تاکید دارد. نیومارک هفت راهبرد را برای ترجمة استعاره معرفی می کند که با تکیه بر آنها می توان تصویرهای استعاری را به زبان مقصد منتقل نمود. جستار حاضر در پرتو نظریه پیترنیومارک و با روش توصیفی- تحلیلی از نوع انتقادی، به نقد و بررسی شیوه های برگردان تصویرهای استعاری صحنه های قیامت در قرآن پرداخته و ضمن تبیین شیوه های انتقال تعابیر استعاری، عملکرد پنج ترجمه فارسی از دو جزء پایانی قرآن را مورد سنجش قرار داده است. بدین منظور پنجاه و شش تصویر استعاری از مناظر قیامت با دویست و هشتاد برابر نهاد آن، بررسی شد. برآیند پژوهش نشان می دهد که از هفت شیوه مطرح شده در نظریه نیومارک، الهی قمشه ای از پنج روش، رضایی اصفهانی و فولادوند از چهار روش و آیتی و معزی از سه روش، بهره برده اند. رویکرد مترجمان، بیشتر بر ترجمه تحت اللفظی استوار است و این مسئله حاکی از این است که مترجمان، بیش از انتقال صریح معنا، سعی در باز تولید استعاره در زبان مقصد داشته اند و از میان روش های یادشده، آیتی، معزی و فولادوند از روش تحت اللفظی، الهی قمشه ای از روش معنایی و رضایی از روش ترجمه تحت اللفظی با افزوده های تفسیری، بیشترین بهره را برده اند.
پیوند ویرایش با سه عنصر ترجمه در نظریّة نایدا (موردپژوهی در ترجمة قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یوجین نایدا (Eugene Nida) از پیشگامان عرصة ترجمه و زبانشناسی است که در نظریة ترجمة خود در کتاب به سوی علم ترجمه، عناصری را در فرایند ترجمه ذکر کرده است که عبارتند از: «اضافه، حذف و تغییر». این مقوله ها را می توان با فرایند ویرایش در سه سطح ساختاری، محتوایی و فنّی سنجید. در این مقاله، نخست شباهت عناصر مذکور در نظریة ترجمة نایدا با انواع ویرایش ذکر می شود و آنگاه این عناصر مشابه در ترجمه های قرآن کریم به عنوان یک متن بررسی، و بر این نکته تأکید می شود که ترجمه های قرآن نیز انواع ویرایش را برمی تابند؛ بنابراین، مقالة حاضر دو هدف را دنبال می کند: اوّل اینکه عناصر ویرایش و عناصر ترجمه در نظریة نایدا با یکدیگر شباهت و اشتراک دارند. دوم آنکه عناصر مذکور در ترجمه های قرآن قابل اجراست. برای انجام این پژوهش، به روش تحلیل علمی، عن اصر نظ ریّة نایدا و پیوند آن با انواع وی رایش در س ه ح وزة 1. اضافة ترجمه ای و ویرایشی، 2. حذف ترجمه ای و ویرایشی و 3. تغییر ترجمه ای و ویرایشی و در پایان، در ترجمه های قرآن بررسی شده است و با ذکر شواهد، برخی از نقص های ویرایشی در ترجمه های قرآن کریم نشان داده شده است که خود، ضرورت همکاری مترجم و ویراستار را تأیید می کند، به گونه ای که مترجمان باید برای تبیین بهتر آیات، یا خود دست به ویرایش بزنند و یا با ویراستار در ارتباط باشند و با ویرایش ترجمه های خود بر کیفیّت آن ها بیفزایند.
تقدیم و تاخیر و بازتاب آن در ترجمه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر زبانی برای ترتیب واژگان جمله، «اصلی»وجود دارد که البته رعایت این اصل گاهی واجب و در مواردی ممتنع و در مواردی نیز جائز است. جواز در امر تقدیم و تاخیر بستگی به بافت متن دارد که نویسنده بسته به توان و هنرش، در متن خویش بدان مبادرت می ورزد و اوج این هنر را در قرآن مشاهده می کنیم .در قرآن آیه هایی با همان واژگان چند بار تکرارشده اند؛ اما در هر بافتی که قرار گرفته اند، ترتیب و ساختار آنها متفاوت گشته و باعث اختلاف معنا شده است. نوشتار حاضر سعی کرده با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این پدیده بپردازد. هدف از انجام این پژوهش بررسی زیباشناسانه این اسلوب و ظرافتهای آن می باشد. این بررسی نشان داد که زیبایی این هنر در پرتو نظریه سیاق یا نظم واژگان قابل فهم بوده و در پرتو همین نظریه، ترجمه ی هرمتن ادبی به ویژه قرآن که دارای نظم فرا بشریست مشکل است؛ اما با این وجود می توان با یافتن معادلی مناسب در زبان مقصد به ترجمه برخی از تقدیم و تأخیرها مبادرت ورزید؛ هر چند در ترجمه های مورد بررسی غالب تقدیم و تأخیرها مغفول مانده اند.
بررسی محتوایی بحرالاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور قرآن، در میان عرب ها به پیدایش و گسترش بسیاری از علوم مانند بلاغت، نحو، قرائت، تاریخ، تفسیر و... انجامید. یکی از حوزه های علوم قرآنی، انواع تفسیرهای گوناگون و رویکردهایی است که در دوره های مختلف از این اثر بزرگ ایجاد شده است؛ تفسیر های عرفانی قرآن مجیداز این جمله است و البته ایرانیان مسلمان در دوره های گوناگون، در این زمینه آثار بسیاری آفریده اند. در این نوشتار، کوشش می شود تا جایگاه تفسیر تک سوره ای منظوم و عرفانی بحرالاسراربازشناسی شود. این اثر یکی از تفسیرهای مهم و ناشناختة عصر قاجار است. این تفسیر به قلم میرزا محمدتقی کرمانی، ملقب به مظفرعلیشاه، است. او از عارفان مشهور اوایل دورة قاجار و از اجداد مرحوم سعید نفیسی است. تفسیر منظوم بحرالاسراریا سبع المثانی، تفسیر عرفانی سورة حمد، در قالب مثنوی است که حدود 4000 بیت را در بر می گیرد. مظفرعلیشاه در این تفسیر، افزون بر بیان مراتب وجود، سوره مبارکه حمد را در بیست بحر شرح می دهد و نکته های باریک عرفانی آن را در این بحرها بیان می کند. در میان این ابیات، اشاراتی نیز به نثر می شود و گاهی مطالبی از آیات قرآنو احادیث ائمه و اشعار بزرگان مانند مولانا، برای تأکید استفاده شده است. در این مقاله با معرفی این اثر و مفسر آن، به درون مایه و محتوای این منظومه پرداخته می شود.
هارمونی، آهنگ و سجع در ترجمة آلمانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا چه میزان در ترجمه های متون قرآنی ʺآهنگʺ و ʺفرمʺ آیات و سوره های قرآن رعایت می گردد و تا چه میزان این اصول مهم متن قابل ترجمه هستند در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. هر متنی دارای ابعاد مختلفی است و از نظر شکل و آهنگ نیز متون دینی دارای پیام خاصی هستند، که از جهت تأثیرگذاری خاص بر مستمعین دارای اهمیت فراوانی است. این ویژگی های مهم متنی بایستی لزوماً در ترجمه منعکس شوند. در تحقیق حاضر سعی می گردد این مشخصه ها و معیارهای متن در ترجمه های آلمانی قرآن کریم توسط فریدریش روکرت (Friedrich Rückert 1788 – 1866) بررسی گردد و به این سئوال پاسخ داده شود، که تا چه میزان این ترجمه از قرآن موفق به انتقال شکل و لحن بیان متن اصلی خود شده است. با مثالهای مختلف از سوره های آهنگین و کوچک قرآن و در مقایسه با ترجمه های فارسی این ظرافتهای ادبی و زبانی مهم متون دینی بررسی می گردد و کیفیت ترجمه در مقابل اصل متن قرآنی مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد.
خطاهای ترجمه در باهم آیی های قرآنی با تکیه بر دیدگاه های نیومارک، بیکر و لارسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان ترجمه به نقش باهم آیی در ترجمه اذعان کرده اند و در بخشی از مطالعات خود، نقش این پدیده زبانی در ترجمه را بررسی نموده اند، اما در حوزه ترجمه قرآن، هنوز این مسئله بررسی نشده است و با چالش های زیادی روبه روست. در پژوهش حاضر با تکیه بر دیدگاه های نیومارک، بیکر و لارسون از یک طرف، و ترجمه قرآناز طرف دیگر، یک تقسیم بندی جدید از چالش های ترجمه در باهم آیی های قرآنی، فارغ از تقسیم بندی نحوی آن، ارائه شده است و با استخراج شواهدی برای این چالش ها از ده ترجمه معاصر قرآن، راهکارهایی برای حل این چالش ها پیشنهاد می کند. جامعه آماری این پژوهش شامل صد باهم آیی قرآنی است که بر اساس معیار بسامد از قرآناستخراج شده اند و مواردی از باب نمونه در این مقاله به بحث گذاشته شده است. پنج چالشی که در باهم آیی های قرآنی فراروی مترجم است، عبارتند از: 1 برداشت نادرست از یک باهم آیی. 2 تفاوت بین درست بودن و طبیعی بودن معادل ها در زبان فارسی. 3 تفاوت ترتیب قرار گرفتن باهم آیی ها در زبان مبدأ و مقصد. 4 رعایت وحدت معادل. 5 یکسان سازی و هماهنگی در معادل ها و ترجمه واحد از باهم آیی های مختلف در قرآن. با عنایت به این چالش ها و راهکارهای پیشنهادی نگارندگان، می توان ترجمه ای شیواتر و رساتر از قرآنارائه کرد.
معنی شناسی حرف «فاء» در قرآن و چالش های ترجمه ی آن به زبان فارسی با تکیه بر دستور زبان عربی (بررسی موردی ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم ساختار نحوی، صرفی و بلاغی محکمی است. فرآیند برگرداندن این کتاب آسمانی مستلزم توجّه شایانی به نحو یا دستور زبان عربی است. در این زبان، حرف «فاء» یکی از حروف معانی است که از تنوّع بسیاری برخوردار است و این مسئله کار مترجم را هنگام برگردان آن به زبان فارسی دشوار می کند. مترجمان فارسی برای ترجمة «فاء» برابر نهادهای «پس»، «سپس» و «آنگاه» را ارائه داده اند که با توجّه به تنوّع این حرف، ناکافی است. هدف این پژوهش آن است که از نظر دستوری بررسی کند مترجمانی مانند الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی چگونه این حرف را در قرآن ترجمه کرده اند. از جمله نتایجی که به دست آمده این است که مترجمان در ترجمة «فاءِ» عطف و جزای شرط عملکرد مطلوبی داشته اند، امّا در ترجمة «فاءِ» استیناف، سببیّه، زائده و فصیحه به خوبی از عهده برنیامده اند، به گونه ای که برای فاءِ استیناف و زائده برابرنهادهایی را قرار داده اند که نادرست است؛ زیرا نباید این نوع از فاء، ترجمه شود. آنها در ترجمة فاءِ سببیّه نیز در بسیاری موارد جنبة سبب و مسبّب بودن را رعایت نکرده اند و علّیّت را نشان نداده اند. چنان که در فاء فصیحه نیز فقط جنبة عاطفه بودن آن را لحاظ کرده اند و به بخشی از جمله که حذف شده است و وظیفة افصاح کلام را بر عهده دارد، توجّهی نداشته اند و این بی توجّهی نیز سبب شده است که در برگردان آن به اشتباه بروند.
تحلیل و بررسی مبانی رویکرد ادبی در تفاسیر تنزیلی تحلیل و بررسی مبانی رویکرد ادبی در تفاسیر تنزیلی با تأکید بر تفسیر بیان المعانی ملاحویش آل غازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان المعانی نخستین تفسیر تنزیلی است که در آن تمامی سوره های قرآن کریم را با الهام از مصحف امام علی (ع)و تکیه بر سیاق و نظم آیات و توجه به مقتضیات زمان نزول، از منظری تاریخی و بر اساس ترتیب نزول مورد بررسی قرار داده است. او بهترین روش تفسیری را روشی می داند که در بستر عصر نزول قرآن و بر اساس ترتیب نزول آن باشد. از آنجا که قرآن کریم به زبان عربی نازل شده، درک و فهم و تفسیر آن، آشنایی با علوم ادبی را می طلبد؛ ملاحویش رجوع به علوم ادبی را برای درک و فهم و تفسیر آیات، ضروری دانسته و از ادبیات عرب به شکل وسیعی استفاده کرده است. رویکرد خاص مفسر نسبت به علوم ادبی و مبانی و شیوه های نقد و تحلیل آن ها، موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. استناد به آیات قران به عنوان منبع اصیل ادبی و استفاده از سیاق آیات، استناد به روایات تفسیری صحیح، ترجیح سیاق بر روایات، استفاده از عرف عرب، استناد به اشعار عرب، توجه به فضای عصر نزول، تکیه بر مستندات تاریخی و استفاده ابزاری از علوم ادبی در فهم قران، برخی از مبانی رویکرد ادبی این مفسر می باشند. کلیدواژه ها:روش تفسیر تنزیلی، رویکرد ادبی، ملاحویش آل غازی، تفسیر بیان المعانی علی حسب ترتیب النزول، علوم ادبی.
نقد رویکردهای ادبی- قرآنی اشاعره و معتزله با تکیه بر واژه ""نَظَر"" و"" اِلی""در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله کلامی امکان یا امتناع رویت خداوند، سبب اختلافات زیادی در تفسیر ادبی آیات مختلف قرآنی گردیده است. یکی از این موارد، همراهی فعل ""نظر"" با حرف اضافه ""الی"" می باشد که از دیدگاه ادیبان اشعری مسلک، چنین ترکیبی به معنای رویت و دیدن است، در مقابل از دیدگاه ادیبان معتزلی، این ترکیب به معنای دیدن نیست بلکه به معنای گرداندن حدقه چشم در جهت شیء دیدنی می باشد. هر یک از این دو گروه، در اثبات نظریه ادبی خویش، به آیات قرآنی، اشعار عربی و مکالمات روزمره مردم عرب زبان استشهاد جسته اند. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که در ادبیات عرب و بالتبع زبان فصیح قرآنی، فعل نظر همراه با حرف اضافه الی به معنای دیدن و رویت است و گرداندن حدقه چشم از لوازم آن می باشد نه معنای لفظی و ادبی فعل نظر. از این جهت ادیبان معتزلی در ارائه نظریه خویش میان معنای لفظی با لوازم خارجی آن خلط نموده اند و دچار مغالطه گشته اند.
معنای اصلی و تبعی در ترجمه ی غلامعلی حدّاد عادل از قرآن کریم (مطالعة موردپژوهانه ی سوره ی نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمده ای از این ضرورت ها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفی نحوی و بلاغی را در ترجمه نادیده انگاشته، در مواردی نیز ترجمة واژگان (اسم، فعل و حرف)، ترکیب ها و اصطلاحات در مقابل هم قرار نگرفته است. بنابراین، لازم معنا یا معنای تبعیِ واژگان، ترکیب ها و اصطلاحات در ترجمه لحاظ شده است، نه معنای اصلی و دقیق آنها. این پژوهش درصدد است تا با مطالعة موردپژوهانة «سورة نمل»، ترجمة ایشان را از زوایای مختلف واژگانی، صرفی نحوی، بلاغی و ویرایشی، به بوتة نقد، تحلیل و تطبیق بسپارد تا مواردی که در ترجمة این سورة مبارکه نیازمند بازنگری دقیق تری هستند، بازشناسی نماید. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمة مترجم، در عین برخورداری از امتیازهای فراوان، از جمله نوآوری در شیوة ترجمة وفادار و معنایی، التزام به پیام و محتوای زبان قرآن، شیوایی بیان و استفاده از واژه های فارسی روان، پرهیز از زیاده نویسی و فارسی گرایی افراطی و... در حوزه های صرف و نحو، بلاغت، ترجمة واژگان و... نیاز به بازنگری دقیق تری دارد که برخی از آنها در این پژوهش موردی، واکاوی و تحلیل توصیفی شده است.
تحلیل ساختار «لا أقسم» در ترجمه های انگلیسی قرآن بر اساس روش تطبیقی مبتنی بر هم ارزی متنی هاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم مشتمل بر انواع روش های تأکید از جمله قَسَم است. قَسَم با شیوه های گوناگونی بیان می شود که در این بین، ساختار «لا أقسم» موردی است که به لحاظ ساختاری، محل تضارب آراء است. بررسی این ساختار به عنوان یک مقولة نحوی تأکیدی در ترجمه های انگلیسی قرآن می تواند اختلاف و نارسایی معادل های آن ها را بر اساس نظریات موجود در این علم نشان دهد. با توجه به موقعیت و کارکرد این ساختار در زبان مبدأ، نقد و ارزیابی معادل های آن بر اساس الگوی متن گرایی هاوس می تواند راهگشای ترجمه ای دقیق تر در این زمینه باشد. از بین شش وجه تفسیری ذکر شده برای این ساختار، احتمال اینکه اکثر مترجمان «لا» را زائد و «أقسم» را قَسَم، و یا کلّ ساختار «لا أقسم» را به عنوان یک صیغة قَسَم در نظر گرفته باشند، بیشتر از وجوه تفسیری دیگر است؛ زیرا نوع معادل یابی آن ها هماهنگ با نظرات مفسّران این دو نظریه است. اما به طور کلّی، علی رغم عملکرد بهتر در زمینة ایجاد تعادل واژگانی، نقص عمدة معادل های اکثر مترجمان با گرایش های مختلف تفسیری، نداشتن هم ارز گرایی ساختاری و معادل یابی تأکیدی خود جملة قَسَم (أقسم) است که در اکثر موارد، با ساختار تأکیدی دستور زبان مقصد مطابقت ندارد. گرچه اعجاز بیانی قرآن، تفاوت های دستوری دو زبان و نقش خود مترجم در ترجمة متعادل و یا نامتعادل این ساختار، تأثیر مشهودی دارد، اما با توجه به موقعیت زبانی این ساختار در متن مبدأ، می توان با استفاده از روش ترجمة آشکار هاوس و عبارت «I do swear by» برگردانی هم ارز با متن مبدأ ارائه نمود.
بررسی و تحلیل وجه تنزیه پیامبر (ص) از شعر در آیه 69 سوره یس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در آیه 69 سوره یس با منزه خواندن پیامبر اکرم (ص) از «شعر» می فرماید: «وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا یَنبَغِى لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَ قُرْءَانٌ مُّبِینٌ». این امر که چرا در این آیه علاوه بر نفی تعلیم «شعر» به پیامبر اکرم (ص)، حتی ساحت ایشان از شعر منزه دانسته شده، مساله ای است که مفسران آراء متفاوتی را پیرامون آن ارائه کرده اند. این پژوهش با تحلیل واژه «شعر» در لغت و اصطلاح و همچنین با اشاره به باورهای عرب عصر نزول نسبت به شعر، آراء مفسران پیرامون این آیه را ارزیابی کرده و به این نتیجه دست یافته که نگرش خاص عرب عصر نزول به شعر و باور به نقش شیاطین در الهام اشعار به شعراء، وجه منزه دانستن پیامبر (ص) و قرآن مجید از شعر می باشد، چرا که نه شیاطین لیاقت وساطت نزول معارف قرآن کریم بر پیامبر اکرم (ص) را دارند و نه برای پیامبر اکرم شایسته است که قرآن کریم را بسان «شعر» از شیاطین دریافت کند.
رویکردی انتقادی از منظر میزان توجّه به جایگاه سیاق در ترجمه های تحت اللّفظ، امین، معنایی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث تعیین کننده در فهم قرآن کریم، میزان توجّه به سیاق است. شکّی نیست که توجّه به بافت سخن و سایر اجزای کلام، در فهم مراد گوینده نقشی اساسی دارد. بر این اساس، توجّه به سیاق در ترجمة قرآن کریم نیز ضروری می نماید؛ چراکه هر ترجمه ای مستلزم فهم صحیح آیات است. امّا این موضوع که کدام یک از روش های ترجمة قرآن کریم به مقولة سیاق توجّه داشته است و از ظرفیّت لازم در این راستا برخوردار است، درخور تأمّل و تحقیق است. این پژوهش با بررسی مهم ترین انواع ترجمه های موجود از قرآن کریم، میزان توجّه مترجمان به سیاق را در ترجمه های تحت اللّفظی، امین، معنایی و تفسیری مورد ارزیابی و نقد قرار داده است و به این نتیجه دست یافته که از میان ترجمه های یادشده، میزان توجّه به سیاق در ترجمة تفسیری بیشتر است.
بررسی و نقد مبانی ادبی ابن تیمیه در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن تیمیه، به عنوان اثرگذارترین عالم سلفی، دارای مبانی و دیدگاه هایی خاص در تفسیر قرآن است. پیرامون این مبانی، تألیفات گسترده ای انجام شده، ولی درباره مبانی ادبی وی در تفسیر، تحقیقی صورت نپذیرفته است. در مقاله حاضر، مهم ترین مبانی ادبی ابن تیمیه در تفسیر قرآن را تبیین کرده و سپس مورد بررسی و نقد قرار می دهیم و نشان می دهیم که انکار مجاز، مهمترین مبنای ادبی در دیدگاه تفسیری ابن تیمیه است. ادله ابن تیمیه در انکار مجاز را که عبارت است از: عدم ذکر مجاز در کلام صحابه و تابعین و علمای سلف، عدم تعریف جامع و مانع از مجاز، انکار وضع لغات و ادعای توقیفی بودن زبان، عدم وجود علامت صحیح برای تشخیص حقیقت و مجاز و انکار استعمالات مجازی را بررسی و نقد می نماییم. سپس، دیگر مبانی ادبی ابن تیمیه در تفسیر را که شامل: تأکید ناپذیری مجاز، تغایر لازمه عطف، انکار افاده نفی ابدی برای ""لن"" ، عدم بکارگیری حروف به جای یکدیگر و تحریف اصطلاحات و ضرب المثل ها را گزارش و نقد می نماییم.
بررسی اشعار فارسی در منشور جاوید
حوزه های تخصصی:
قرآن کتاب هدایت است و برای هدایت انسان به سوی سعادت ابدی آمده، لذا قرآن راهنمای انسان است به سوی زندگی سالم، و تضمین کننده ی سعادت در دنیا و آخرت می باشد. از آنجا که ادبیات فارسی ارتباط وثیقی با معارف و تفاسیر دارد و شاعران به وسیله اشعار خود به تبیین تعالیم دینی می پردازند، دانشمندان و عالمان دینی جهت اثرگذاری بیشتر از آن اشعار استفاده می کنند. در این پژوهش که مربوط به بحث بررسی اشعار فارسی در منشور جاوید می باشد، تلاش شده که شواهد شعری استخراج و مورد بررسی قرار گیرد. کثرت استناد به متون نظم بیانگر تسلط مؤلف بر ادبیات فارسی و تنیدگی آن با معارف الهی می باشد.