بر مبنای یافته های اخیر علوم شناختی، ذهن انسان با بهره گیری از تجربه های حسی روزمره به بازنمایی مفاهیم انتزاعی بر پایه مفاهیم عینی می پردازد. در قرآن کریم نیز شواهد فراوانی از این نحوه مفهوم سازی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، دو آیه از آیات قرآنی که به زوایای پر اهمیت در مفهوم سازی های استعاری درباره زنان پرداخته، در ترجمه های انگلیسی خانم ها بختیار و صفار زاده و ترجمه های فارسی دهه اخیر مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. این استعاره ها در بستر گسترده ای از انگاره های فرهنگی شکل گرفته اند و متأثر از تجربه های رایج دوران نزول قرآن هستند. مفاهیمی نظیر «لباس» و «کشتزار»، از جمله حوزه های مبدئی هستند که قرآن برای مفهوم سازی نحوه تعامل زنان و مردان از آن ها بهره گرفته است. در گام نخست نام نگاشت های تسهیل گر در درک این دو مفهوم استعاری و تناظرهای میان قلمرو معنایی مبدأ و مقصد در آنها مشخص می شوند. این بررسی درجه بالایی از نظام مندی در استعاره های زبانی مربوط به زنان را نشان می دهد و در ساختاری کل نگر، یک مدل شناختی مطلوب در فرهنگ قرآنی را بازنمایی می کند. در ادامه ضمن دسته بندی ترجمه ها بر اساس روش های مختلف و با توجه به عناصر مفهومی حوزه های مبدأ (لباس و حرث)، به مقایسه معادل یابی مترجمان پرداخته می شود. بر اساس مبانی نظری پژوهش، ارائه ترجمه موفق در گرو انتخاب معادلی است که بیشترین قلمرو معنایی حوزه مبدأ را پوشش دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان 24 ترجمه انتخابی، معادل یابی آقای ملکی برای هر دو استعاره مفهومی، بیش از همه به این معیار نزدیک شده است.