مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
الشحاذ
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم یکی از مکتب های ادبی است که از اروپا آغاز شد و به ادبیات دیگر ملل از جمله ادبیات عرب راه یافت و بر آن ها تاثیر گذاشت. مصر از کشورهای پیشرو در ادبیات داستانی عربی است که آشنایی نویسندگان مصری با اروپا و ادبیات اروپایی، راه را برای نفوذ جریان های نو ادبی، در آنجا هموارتر کرد. نجیب محفوظ؛ نویسنده ی بزرگ مصری و برنده ی جایزه ی نوبل 1988 از جمله نویسندگانی است که سوررئالیسم در برخی از داستان هایش بازتاب یافته است. نویسنده در داستان معروف الشحاذ (گدا) تصویر شاعری معاصر را ارائه می کند که در برخورد با دنیای جدید دچار نوعی تعارض شده است. این داستان، چگونگی تعارض ها و تلاش هنرمند برای رفع آن ها را نشان می دهد.کارهای انجام شده توسط شخصیت های داستان و نیز شگردهای نویسنده در پردازش آن خواننده را به سوی مکتب سوررئالیسم و اصول و روش های آن سوق می دهد. در این نوشتار به تطبیق مبانی این مکتب با داستان مذکور خواهیم پرداخت.
بررسی نقش مراکز علمی ایران در پیشبرد علوم عربی و ادبی عصر عباسی (مطالعه موردی: دینور، قرمیسین، شهرزور و حلوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی نقش مراکز علمی ایران در پیشبرد علوم عربی و ادبی در حوزه ادبیات تطبیقی مکتب فرانسه می گنجد؛ زیرا مراکز علمی ملتی در ادبیات ملتی دیگر تأثیرگذار بوده است. در دوره عباسی (656-132ه .ق) که علوم عربی و ادبی بیش از هر دوره دیگری شکوفا شد، با در نظر گرفتن مقتضیات و بستر سیاسی و دینی مناسب، نقش چهار مرکز علمی غرب ایران «دینور، قرمیسین، شهرزور و حلوان» در پیشبرد علوم عربی و ادبی و شاخه های آن چون صرف و نحو، بلاغت و نقد، حدیث و فقه، تاریخ نگاری و علوم ادبی محض برجسته است. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی در صدد تبیین نقش سازنده و جایگاه حقیقی این مراکز در اعتلای علوم عربی و ادبی در عصر عباسیان است و یافته های آن حاکی از این است که این مناطق با پرورش اندیشمندان بزرگی چون دینوری ها و شهرزوری ها در به بار نشستن و پیشرفت علوم عربی و فرهنگ اسلامی نقش به سزایی ایفا نموده است.
تحلیل روایی رمان الشحاذ (گدا) اثرِ نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو خوانشی است روایت شناختی از رمان الشحاذ (گدا) اثرِ نجیب محفوظ. در این مقاله، اصلی ترین مؤلفه ها و عناصر روایت شناختی این رمان از قبیل: زاویه دید، کانونی سازی، نحوه ارائه گفتار و افکار، عنوان، توصیف، تشبیه، زمان (زمان روایت و آغاز رمان) و مکان در بوته تحلیل روایت شناختی قرار گرفته است. اصلی ترین نتیجه حاصل از این مقاله این است که رمان گدا با برخورداری از روایتی نسبتاً پیچیده و چندآوا در کنار به کارگیری فن های نوین روایت شناختی (در زمان نگارش رمان) نظیر روش آیینه وار و یا شعروارگی روایت، کامل ترین نمونه از رمان های مرحله سوم حیات ادبی نجیب محفوظ است که از آن به عنوان مرحله رئالیسم فلسفی یا نیمه روان شناختی یاد می شود.
تحلیل رمان ""الشحاذ"" (گدا) بر مبنای کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است: انگاره هایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمان های باستان تاکنون در درون تمامی انسان ها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی می کند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ می دهد. نجیب محفوظ در رمان ""الشحاذ"" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی - بلکه به گذشته بشر و به ناخودآگاه جمعی می برد. ""عمر الحمزاوی"" در این رمان در یک فرآیند فردیت روانی قرار گرفته که محتویات ناخودآگاه جمعی به صورت رؤیا و حالت هایی از خلسه برای او متجلی می شود و در جامه کهن الگوهای مختلف راه فردیت و کمال روانی را به وی نشان می دهد؛ از این رو رمان ""الشحاذ"" قابلیت دارد بر مبنای کهن الگوهای ""یونگ"" بررسی شود. کهن الگوهای یونگ مانند ""سایه""،""آنیما""، ""نقاب"" و ""تولد مجدد"" دقیقاً در مورد ""عمر الحمزاوی"" مصداق داشته و قابل پیجویی است. هدف در این پژوهش این است که با مطالعه رمان ""الشحاذ""، تجلی و کارکرد کهن الگوهای یونگ در فرآیند تفرد روانی عمر الحمزاوی به شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد نقد روانشناختی بررسی شود. نتیجه مقاله حاضر این است که از منظر نقد روانشناختی یونگ، گاهی آشفتگی روانی نشانه بیماری نیست، بلکه تلنگری است برای سیر در مسیر تفرد و نوزایی و نیل به خودآگاهی و تعادل روانی.
مقوِّمات العالمیة الأدبیة فی روایة "الشحَّاذ" لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
العالمیة الأدبیة هو ارتقاء أدب ما، کلیاً أو جزئیاً، إلى مستوى الاعتراف العالمی العام بعظمته وفائدته والإقبال على ترجمته وقراءته وتعرُّفه ودراسته. ترعرع فی أحضان الروایة العربیة روائیّون کنجیب محفوظ الذی حصل علی جائزة نوبل عام 1988م. ولا شکَّ أنها کانت لجهود نجیب محفوظ الروائیة دلالة واسعة وعمیقة فی حرکة الروایة العربیة نحو العالمیة. یحاول هذا المقال أن یدرسَ مقوِّمات العالمیة الأدبیة فی روایة الشحاذ علی أساس آراء حسام الخطیب وذلک یکون من خلال المنهج التلفیقی الذی یجمع بین نظریة العالمیَّة الأدبیة والمنهج التوصیفی – التحلیلی. تدلُّ النتائج علی أنَّ الروایة تمتاز بمیزات تؤهلها للحضور فی الفضاء العالمی حیث أن الروایة فی کلٍّ من المقوِّمات تتمیز بما یؤهلها للعالمیة. علاوة علی حضور العناصر الذاتیة کالتمایز بالمضامین الإنسانیة العدیدة والاتصاف بالسمة المحلیة والجودة الفنیة، کتابة الروایة باللغة العربیة وترجمتها إلی اللغات الأخری مهَّدت الطریق للحضور فی المستوی العالمی. ترجمت الروایة إلی أکثر من عشرین لغةً حیَّة وذلک من آثار فوز الکاتب بجائزة نوبل.
الرؤیة التأمُّلیَّة فی روایة الشحاذ لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الرؤیة التأملیة فی الروایات الفلسفیة مِن أهمّ الدراسات فی الرؤیة الإنسانیة التأملیة لوظیفة الأدب الهادف، فالبحث عن الحقیقة مِن أهمِّ البحوث فی نظریات الأدب الفلسفی، روایة الشحاذ الفلسفیة والتی هی تعبیر مُکمِّل للبُعد الفلسفی والنفسی والصوفی الإنسانی، مِن روایات محفوظ القائمة علی بطل واحد، وهی تعبیر صادق عن بحث الإنسان عن الحقیقة وعن الذات وعن الله –تبارک وتعالی- محفوظ حاوَلَ مِن خلال شخصیة بطل الروایة «عمر الحمزاوی» أن یُبیِّن للجنس البشری أجمع تعاسةَ الإنسان وحیرته فی عالمه هذا، وإنّ الإنسان بحاجة ماسة إلی کشف ذاته، فهو فی الواقع شحاذ یشحذ ذاته وحقیقته ویتسول ویطلب بُعده الإلهی، هذه الروایة تجمع الآراء النفسیة والفلسفیة والصوفیة حیث تدعو الإنسان إلی مراجعة حساباته فی ذاته وفی نفسه وقراءة متطلبات الحیاة وقد توصل البحث إلی أنّ هذه الروایة الفلسفیة تدعو الإنسان إلی التأمّل فی حیاته ومماته، تدعوه للشک وللشکوی من الوضع الموجود وهی تُبیّن الواقع المُرّ المرکون إلیه فهی مزاج مِن الفلسفة والعرفان، تدعو إلی الاعتزال لکن اعتزال مع تأمّل فی مسار الحیاة. وهدف البحث دراسة روایة الشحاذ من منطلق الرؤیة الوجودیة، والمنهج المتّبع وصفی –تحلیلی.
واکاوی بخشی از ترجمۀ رمان "الشحاذ" بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
49 - 72
حوزههای تخصصی:
پس از اینکه، در نخستین سال های قرن بیستم میلادی، عرصه های نوین زبان شناسی معرفی شدند، کم کم توصیفِ زبان های گوناگون، بر اساس معیارهای علمی و بی طرفانه مورد توجه قرار گرفت. در میانه همین قرن، دو پژوهشگر کانادایی با نام های ژان پُل وینی و ژان داربلنه بر اساس الگوهای زبان شناسانه، به توصیف روش های مورد استفاده مترجم ها در برگردان متن هایی از زبان های فرانسه و انگلیسی به یک دیگر پرداختند. از آن زمان تا دوره حاضر، روش های آن ها، مبنای نظریِ پژوهش های گوناگون در حوزه مطالعات ترجمه قرار گرفت. مقاله حاضر کوشیده است با در نظر گرفتنِ تکنیک های مطرح شده در روش وینی و داربلنه (Vinay & Darbelnet, 1985)، به استخراج نمونه های تطبیقی از ترجمه کتاب «الشحاذ» نجیب محفوظ بپردازد که به وسیله محمد دهقانی با نام «گدا» ترجمه شده است، تا در نهایت جمع بندی از تکنیک های به کار گرفته شده در این ترجمه ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مترجم در ارائه ترجمه ای شیوا به زبان فارسی، بیشتر از روش های ترجمه غیرمستقیم بهره جسته و از میان تکنیک های گوناگون روشِ مورد اشاره، به همانندسازی روی آورده است.
بررسی نشانه – معناشناختی تطبیقی؛ الشّحاذ نجیب محفوظ و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
10.22126/jccl.2019.79.1042
حوزههای تخصصی:
در بررسی معناشناختی تطبیقی، شناخت زبان به مثابه پدیده ای پیچیده و در حال تحوّل است و چگونگی درک ویژگی های این پدیده نیازمند رویکردی جزءنگر و ژرف کاوی در بن مایه های زایش، شکل گیری و تولید واحدهای زبانی است؛ ضرورتی که در گذر زمان با پیشرفت مداوم زبان شناسی و رشته های مرتبط بیش از پیش رخ می نماید. پژوهش حاضر، تحلیلی نشانه - معناشناختی از دو داستان ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی و الشّحاذ نوشته نجیب محفوظ است و کوشیده است تا فرایند نشانه - معناشناختی این گفتمان را براساس الگوی مطالعاتی گرمس بررسی کند. وجه اشتراک این دو اثر، رهایی از وضعیّت موجود است، قهرمان رمان الشّحاذ (عمر الحمزاوی)، در پی آن است تا از بیماری ای که به آن دچار شده و هیچ سبب طبیعی و هیچ گونه عوارضی ندارد، رهایی یابد و برای رهایی و تغییر وضعیّت موجود می کوشد. در داستان ماهی سیاه کوچولو ، ماهی کوچولو که قهرمان داستان است نیز در پی گذر از مرحله ای است که توقّف در آن را نابودی خود می داند. این وجه اشتراک، رهایی از وضع موجود، کنش کنش گر را به تکاپو وامی دارد و زایش معنایی صورت می گیرد، نوشتار پیش رو در پی بررسی عناصر اصلی و دخیل در تولید معنا در این دو اثر است؛ روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است.
بررسی سنجشی مضمون و ساختار در دو رمان کوتاه «شازده احتجاب» گلشیری و «الشحاذ» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
89 - 111
حوزههای تخصصی:
درپی تحولات سیاسی و اجتماعی جهان و آشنایی با آثار ادبای غرب، ایران و مصر نیز همچون سایر کشورها به نشر مفاهیم و تفکرات ادبی خود دست زدند. در همین راستا شرایط مشابه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دو ملّت ایران و مصر باعث ایجاد تفاهم فکری میان این دو کشور بوده و حاصل آن نزدیکی ادبیات دو کشور است. ازجمله این تشابهات، وجود دو رمان الشحاذ از نجیب محفوظ و شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری است که از ویژگی های مضمونی مشابهی چون؛ سرگردانی شخصیّت، جستجوی هویت، افتادن در ورطه سقوط و ویژگی های ساختاری همسانی چون؛ جریان سیّال ذهن، وجود شاخصه های سوررئالیسم، و توصیف های ظاهری و باطنی برخوردارند. هدف آن است که با سنجش این همانندی ها، دریافت تازه ای از ساختار و محتوای این دو اثر ارزشمند در حوزه ادبیات تطبیقی حاصل شود. روش کار به صورت توصیفی-تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. برخی نتایج به دست آمده به این قرار است: الف) وجود ساختارهای مشابه در این دو رمان نشان می دهد دو نویسنده تحت تأثیر فنون داستان پردازی ادبیات غربی هستند. ب) حضور پررنگ شاخصه های سوررئالیسم در دو رمان باعث پذیرش آن ها در زمره رمان های این مکتب می شود. ج) برخورد با شرایط اجتماعی همچون خفقان سیاسی و اجتماعی و نبود آزادی بیان، دستاویزی برای دو نویسنده است تا به سبکی ویژه از نگارش سوررئالیسم و جریان سیّال ذهن برای بیان مقاصد خویش دست یابند.