فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه شیوایی و بلاغت زبان مولوی عنصر ترکیب سازی است. پژوهشگران بیشتر به ادراک رموز عرفانی مثنویتوجه کرده و از روساخت و زبان مثنویاشاره وار گذشته اند. یکی از فنون مولوی در انعطاف بخشی به صورت کلام و باروری موسیقی کناری، به کارگیری ترکیب های بکر اشتقاقی در جایگاه قافیه است. بیشتر ترکیب های برساختة او در مکان قافیه به پیروی از اصل برجسته سازی با قاعده افزایی ها و هنجارگریزی های مخصوص است که التذاذ وافر خواننده را از شعرش موجب می شود. بر انگیختن توجه مخاطب به صورت کلام یا نگارگری در عرصة سخن سرایی، افزودن بر بار موسیقیایی کلام و انباشت جای خالی قافیه از مهم ترین انگیزه های مولوی از به کارگیری این فن است. انواع ترکیبات اشتقاقی که مولوی جهت غنای موسیقی کناری و باروری قوافی شعری در مثنوینمایانده است ذیل عناوینی چون ترکیبات ونددار، ترکیبات شبه ونددار، صفات فاعلی مرکب مرخم، ترکیبات وصفی، ترکیبات مصدری و کلمات پیوندی تحلیل و بررسی شده اند.
«بررسی میزان هماهنگی وزن و محتوا در اشعار حکیم سنایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن شعر یکی از عوامل جدایی ناپذیر آن است که باید متناسب با مضمون و دیگر عناصر شعر انتخاب شود. حکیم سنایی، شاعر بزرگ اوایل قرن ششم، اشعار بسیاری از جمله قصیده، غزل، مثنوی و رباعی از خود به یادگار گذشته است. اشعار سنایی مصداق شایان توجهی از هماهنگی میان وزن و محتوا هستند. در این جستار، پس از بررسی گزیده ای از اشعار این شاعر نامدار (330 غزل و قصیده)، به کیفیت و کمیت انواع وزن در آن و همین طور میزان هماهنگی وزن و محتوای آنها پرداخته می شود. در این تحقیق که به روش کتابخانه ای انجام شده است، اشعار سنایی با توجه به مضمون آنها به چهار گروه وعظ- حکمت، عاشقانه ها، عارفانه ها - قلندریات و مدحیات تقسیم شده است. در اشعار بررسی شده، 26 بحر از بحور عروضی به کار گرفته شده است که در میان آنها بحرهای «رمل مثمن محذوف» و «هزج» بسامد بالایی دارد. اشعار گروه اول و چهارم بیشتر در وزن های روان و جویباری و اشعار با مضامین عاشقانه و قلندرانه با وزن هایی با تنوع چشمگیرتر و بیشتر در قالب بحر مسدس سروده شده است که کوتاهی آن گاهی هیجان بیشتری به کلام القا می کند.
جنبه های برﺟﺴﺘﮥ سبکی در موسیقی شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای کسی که اندک اطّلاعِ سبک شناختی از ادوار شعر فارسی دارد، مسلّم است که قصاید ناصرخسروهم از نظر فنّی و هم از لحاظ محتوایی به کلی با قصاید سایر شاعران قرن پنجم هجری متفاوت است. این تفاوت حتی در حوزه هایی از شعر او به چشم می خورد که شاعر برای ایجاد تنوّع و نوآوری با محدودیّت روبه روست. در این مقاله، سعی شده است از طریق مقایسة قصاید ناصرخسروبا سه تن از معروف ترین معاصرانش ( عنصری، فرخیو منوچهری) در سه حوزﮤ بیرونی، کناری و درونی موسیقی شعر، برجسته ترین ویژگی های سبکی شعر او تعیین و تبیین شود. حاصل این بررسی مشخص می کند که استفادﮤ ناصرخسرواز اوزان کم کاربرد و وجود سکته در وزن شعر، از مهم ترین موارد سبک ساز در بخش موسیقی بیرونی شعر اوست. همچنین کاربرد ردیف های غیرفعلی و نیز بسامد بالای جناس و استفاده از آن به عنوان محور طنز و انتقاد، به ترتیب از برجسته ترین موارد تمایز سبکی شعر ناصرخسرودر حوزه های موسیقی کناری و درونی محسوب می شوند.
نقد موسیقایی لامیه التُرک و لامیه الکُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لامیه نویسی که از دوره پیش از اسلام با لامیه العرب شهرت و با لامیه العجم امتداد یافت، همواره مورد توجه شاعران بوده است. دو نفر از ایرانیان عربی سرای معاصر به نام محمد تقی حجت الاسلام و عبدالحمید سنندجی نیز به ترتیب لامیه الترک را در مدح امیرالمؤمنین علی (ع) و امام زمان (عج) و لامیه الکرد را در مدح حسنعلی خان حاکم سنندج و در استقبال از لامیه العرب و لامیه العجم سروده اند. از آن جا که جنبه شکلی در استقبال های شعری بر جنبه معنایی مقدم است، نقد موسیقایی نیز در این باب اهمیت می یابد. این نوع نقد در دوران معاصر مفهوم گسترده تری نسبت به گذشته پیدا کرده است، تعریف آن از بررسی شعر به عنوان کلام موزون و مقفی فراتر رفته است و چهار بعد موسیقی درونی، بیرونی، کناری و معنوی را در برمی گیرد. نگارندگان برآنند در قالب روش توصیفی، تحلیلی این دو قصیده را از لحاظ موسیقایی بررسی کنند تا مشخص شود کدام یک از دو شاعر بیشتر از افزاینده های موسیقایی بر مبنای نقد جدید استفاده کرده اند. از نتایج بحث این که هر دو شاعر، بحری متناسب با غرض شعر خود برگزیده اند و ائتلاف بین وزن و معنا را رقم زده اند اما هر دو قصیده در باب عروض با مشکلاتی مواجه شده اند. در بحث موسیقی کناری عیوبی بر لامیه الترک عارض شده است. صفات حروف پرتکرار در دو قصیده نیز نشان از ائتلاف لفظ و معنا دارد. هر دو شاعر نیز کوشیده اند با استفاده از صنایع معنوی، زیبایی موسیقایی حاصل از تلاش ذهنی و حدس فنی و استدلالی را نیز پدید آورند.
سبک شناسی عروضی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره تعداد رباعیات اصیل خیام همواره اختلاف نظر وجود داشته است. بررسی های سبک شناسانه در کنار سایر روش ها می تواند به شناخت رباعیات اصیل کمک کند. علم عروض نیز از دانشهای ادبی است که توانایی ارائه ی ویژگی ها و مشخصات سبکی را دارد و می تواند از ابزارهای شناخت سبک رباعیات خیام شمرده شود. در این مقاله اگرچه هدف اصلی، شناخت سبک عروضی رباعیات خیام از طریق تعیین بسامد متغیرهای مختلف عروضی است، به ناگزیر وزن رباعی در معنای عام نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برخی از ویژگی های عروضی در رباعیات خیام چنان بسامد کم یا چنان بسامد زیادی دارند که می توانند ما را به سمت وسوی شناخت سبک فردی- عروضی رهنمون شوند: در رباعیات خیام شاخه اخرم بسیار به ندرت به کار می رود. رکن دوم رباعیات خیام تسکین نمی گیرد. بیش از 95 درصد مصراع ها تنها در چهار وزن سروده شده اند و در کل 256 الگوی اصلی برای رباعیات خیام وجود دارد.
بازخوانی مؤلّفه موسیقایی وزن «شعر» و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن به عنوان یکی از مؤلّفه های مهم موسیقایی اهمّیّت ویژه ای در شعر فارسی دارد. با وجود اقبال خاصّ محقّقان به مبحث موسیقی شعر در دهه های اخیر، مطالب ناگفتة فراوانی در خصوص وزن و سایر مؤلّفه های موسیقایی باقی است. این مقاله تلاش می کند با معرفی عوامل مؤثر در زیبایی «وزن» و آشنا کردن مخاطب با انواع شیوه های غنی کردن موسیقی شعر، از یک سو امکان التذاذ بیشتر مخاطبان از زیبایی های آن را فراهم کند و از سوی دیگر شعرای جوان را به استفاده از این عناصر ارزشمند موسیقایی ترغیب کند. مهم ترین عوامل موسیقایی که در این مقاله بررسی شده اند عبارت اند از: نسبت و ترتیب قرارگیری انواع هجاها در اوزان عروضی، استفادة آگاهانه از هجاهای کشیده، ایجاد مطابقت بین آخر واژه ها با آخر ارکان، ایجاد وزن عارضی در کنار وزن عروضی، استفاده از فواصل مرتب واژه ها خارج از فواصل ارکان، استفاده از دو یا چند بحر عروضی در یک شعر، ایجاد قابلیت خوانده شدن یک شعر به چند وزن، کاربرد وزن دوری، توجه به ارزش سکوت در وزن و استفادة کم و در عین حال، هنرمندانه از ضرورات و اختیارات شاعری. بررسی اشعار شعرای ادوار مختلف نشانگر آن است که سبک «عراقی» مهم ترین نمودگاه مؤلّفة موسیقایی «وزن» است.
«بررسی عکس اختیار تسکین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسکین یکی از اختیارات شاعری است که طی آن شاعر می تواند یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه بیاورد؛ اما عکس اختیار تسکین (آوردن دو هجای کوتاه به جای یک هجای بلند) از نظر عروض پژوهان، صحیح نیست؛ لکن در شعر قدیم و نیز دورة متأخرتر، اشعاری دیده می شود که در آن ها از عکس اختیار تسکین استفاده شده است. عکس تسکین اگرچه ظاهراً به تقلید از شعر عرب (تبدیل مفا عیلن به مفا عِلَتن) اما غالباً در اوزان دوری که خاص شعر فارسی است به کار رفته است و به واسطة «واوِ» غیردوری، با تبدیل هجای بلند وسط مصراع به دو هجای کوتاه، وزن «مفعول فاعلاتن دوبار» را بدل کرده است به «مفعول فاعلا ت مفاعیل فاعلاتن» که در شعر معزی، عطار و اوحدی و به ویژه خاقانی سابقه دارد و نیز این اختیار در وزن هزج اخرب «مفعول مفاعیلن دوبار» در شعر خاقانی و قوّامی مشهود است. عکس اختیار تسکین گاهی نیز در ارکان مفا عیلن و مف عولن اعمال شده و این ارکان را به ترتیب به مفاعِلَتن و مفتعلن بدل کرده که در شعر مولوی و حزین لاهیجی به کار رفته است
کارکردهای هنری ردیف دردیوان عطارنیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ردیف مختص زبان فارسی است، زیرا ردیف با زبان فارسی یک نوع پیوستگی طبیعی دارد که در ادب هیچ زبانی، به وسعت شعر فارسی نیست. ردیف در بردارنده موسیقی و مایه قدرت نمایی شاعران است. در این پژوهش تلاش گردید با بررسی آماری، بسامد بالای ردیف در شعر عطار نیشابوری مشخص گردد، زیرا عطّار از جمله شاعرانی است که در به کار بردن انواع ردیف طبع آزمایی کرده است با بررسی آماری دقیق و تک به تک غزلیات و قصاید دیوان عطّار این برآیند حاصل گردید که از تعداد 633 غزل در دیوان عطّار 473 مورد مردفّ هستند، یعنی 72/74 درصد که دلنشین-ترین و موسیقایی ترین غزلیات عطّار به حساب می آیند .بیشتر ردیف های شعر عطّار را ردیف های فعلی (تام) تشکیل می دهد که هم موسیقی شعر را غنا بخشیده است و هم در پویایی و تحرک شعر نقش بارزی دارند، همچنین در گسترش و تقویت صور خیال شعر او و تکمیل مفهوم شعر و القای احساس و افکار شاعر مؤثر افتاده است. افزون بر این، ایجاد وحدت تخیل و اندیشه ،پوشاندن عیوب قافیه، ایجاد صور خیال و مفاهیم جدید، اقتباس شعر و ردیف از دیگران، نشان دادن افکار شاعر، تقارن دیداری و شنیداری، القای حس درونی شعر، ایجاد وحدت بین شاعر و مخاطب، فرا هنجاری و...از کارکرد های مهم ردیف در غزل های عطار می باشند.
کارکردِ عروضیِ ردیف در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین و مهم ترین کارکردهای ردیف که انطباق واژه ها و کلمات گونه گون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آن ها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف غالباً گونه ای آزادی به واژه قافیه می بخشد، آزادی ای که به سببِ آن، کلمه قافیه در سراسرِ زنجیره موسیقاییِ مصرع دوم و حتی تا نزدیک به صدرِ آن می تواند حرکت کند. بر پایه همین کارکردِ ردیف، واژه هایی که از لحاظ وزن عروضی به عنوان قافیه در بحری خاص نمی توانند استفاده گردند، به جلو رانده می شوند تا در جایگاهی که منطبق با عروض مصراع هستند، قرار گیرند. مثلاً کلمات (جهان، روان ، جوان، و...) در بحر متقارب مثمن سالم (بدون ردیف یا حروف وصل و خروج و نایره) در جایگاه قافیه نمی توانند قرار گیرند، به همین سبب است که با آوردن یک «ی» و یا «را» و امثال آن در پس این کلمات می توان از این واژه ها در جایگاه قافیه در این بحر استفاده کرد. با نگاهی اجمالی به آثار شاعران دوره های نخستین شعر فارسی، می توان دریافت که در شمار قابل توجهی از اشعار، ردیف به منزله اهرمی است که واژه های قافیه را به حرکت در می آورد تا آن-ها را با برخی بحور سازگار نماید. در این تحقیق به بررسی اجمالی همین کارکرد مهم و اساسیِ ردیف پرداخته شده و نشان داده شده است حتی در غزل های کوتاه که نیازی نیز به قوافی بسیار در آن ها وجود نداشته، باز هم برای سازگاری کلمات قافیه جدید با بحور متفاوت از ردیف استفاده شده است.
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
الضّرورة الشّعریة عند الرّضی الأسترآباذیّ فی شرح الکافیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یضطرّ الشعراء فی بعض الأحیان إلى الخروج من قواعد اللغة والشعر وأصولهما حتّى یستطیعوا أن یحفظوا موسیقى الشعر وجماله. قد سمّی هذا الاضطرار أو الاختیار الشاعریّ ب «الضرورة الشعریة». والرضی الأسترآباذی من أشهر العلماء الذین بذلوا جهدا کثیرا فی البحث والدراسة فی مجال الضرورة الشعریة. ویحاول هذا المقال دراسة الضرورة الشعریة عند الرضی الأسترآباذیّ فی کتاب شرح الکافیة، بناء على المنهج الوصفی التحلیلی لتحدید آراء الرضی حول الضرورة الشعریة وکیفیة معالجتها فی کتاب شرح الکافیة. فی رأی الرضی خروج الشاعر من قواعد اللغة ووزن الشعر، مسموح به. ولا یوجد هذا الخروج فی الشعر فقط بل یوجد فی الآیات القرآنیة والأحادیث الشریفة وکلام العرب، یعنی أنّ الشعراء والکتاب والمتکلمون، یحفظون جمال الکلام بالاستعانة من التغییر أو الزیادة أو النقص فی الکلمات وعدم مراعاة قواعد اللغة والشعر، وموسیقاه فی بعض الأوقات. والرضی یأتی بمثال من دواوین الشعراء لکل ضرورة شعریة ویشرحه ویفسّره بشکل دقیق.
توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی بر اساس نظریه آواشناسی عمومی
حوزه های تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
بررسی نقش قافیه در تحولات آوایی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش انواع قافیه در سیر دگرگونی های آوایی و تلفظ واژگان در زبان فارسی است. بدین منظور، به اشعار شاعران فارسی از قرن چهارم تا قرن هشتم و به بیانی دوره رشد و تکوین زبان فارسی پرداخته شده است. قافیه همواره از ارکان مهم و کلیدی شعر فارسی بوده است. شاعران نیز پیوسته به قافیه اندیشیده اند و چنانکه از برخی نقد و نظرها و آثار منتقدان بلاغت پیداست، سرودن شعر با قافیه دشوار را نشان مهارت در شاعری دانسته اند. نویسندگان و صاحب نظران هم در باب آن بسیار سخن رانده ، و مقفا بودن را علاوه بر موزون بودن از لوازم وجوبی شعر دانسته اند. از همین روست که از زمان های گذشته تا به امروز به قافیه توجه کرده و نقش هایی را برای آن ذکر کرده اند. بر اساس نتایج این پژوهش، قافیه باعث ماندگاری تلفظ های گوناگون از یک واژه می شود. دیگر اینکه قافیه، گویش ها و لهجه های گوناگون از زبان فارسی را در مناطق مختلف ایران به خوبی بیان می کند. همچنین رجوع شاعر به پاره ای از واژه های کهن تر به خاطر عنصر قافیه، دخل و تصرف های شاعر را در واژه هایی که در مرکز قافیه قرار می گیرند نشان می دهد و از همه مهم تر اینکه قافیه می تواند نشانه ای باشد برای بررسی تحولات زبانی که در طول زمان صورت گرفته است. در نهایت، به دلیل اشتراک هجای یکسان قوافی ابیات، یعنی روی و حرکات و تبعات آن به راحتی می توان تلفظ کل واژه هایی را که در قافیه قرار می گیرند، مشخص کرد.
موسیقی کناری در رباعیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل موسیقی بخش در شعر، موسیقی کناری است که مهم ترین جلوه های آن قافیه و ردیف است. مولانا در کاربرد قافیه و ردیف در رباعی های خود شگفتی های زیادی از خود نشان داده است. درواقع وی به بار فونتیکی یا موسیقی کناری می اندیشیده است. از این رو گاه در ساختار کاملاً طبیعی و بی تکلّف برای تأکید و تکمیل وزن یا غنای موسیقایی کلام قافیه و ردیف را در رباعیات خود تکرار می کند یا آن را در مصراع سوم نیز لازم می شمرد و برعکس، گاه از آن صرف نظر کرده، به گونه ای ماهرانه ردیف را جانشین آن می سازد و با به کارگیری ردیف های بلند و درآمیختن قافیه و ردیف با یکدیگر و شیوه های خلّاق دیگر در قالب موسیقی کناری شعر، به ویژه رباعی شوریده حالی و هیجانات عاطفی خود را از این طریق به خواننده انتقال می دهد. در این جستار، تمام این ابتکارات مولانا در به کارگیری ردیف در رباعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی جنبه های نوگرایی در وزن شعر ابوالقاسم لاهوتی و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی، شاعر، نویسنده، معلم و روزنامه نگار معاصر(1264- 1336 ش) از پیشگامان تجدد در شعر معاصر فارسی است. خروج از وزن عروضی و سرودن شعر در وزن هجایی از مهم ترین جنبه های نوگرایی او در شعر محسوب می شود. در این مقاله، بیست و هشت قطعه شعر او که دارای وزن هجایی است مشخص گردیده و پس از تقطیع، اوزان آن ها بررسی شده است؛ سپس این اوزان با وزن های مشابه در زبان کُردی که لاهوتی گویشور آن بوده انطباق داده شده است. حاصل این بررسی و مقایسه این است که لاهوتی پیش از آن که به اوزان شعر روسی، فرانسوی و ترکی نظر داشته باشد چنانکه عده ای بر این باورند به سنت های وزنی شعر بومی ایران نظر داشته و با الهام از آن ها دست به نوآوری درشعر فارسی زده است. این اوزان در دو دسته ی اوزان ترکیبی و غیر ترکیبی دسته بندی و متفرعات هر یک از اوزان در ذیل دسته بندی ها به تفصیل توضیح داده شده است.
نقش موسیقی در گزینش واژگان ِ نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزه های تخصصی:
نفثه المصدور زیدری نسوی از معدود آثار نثر فنی است که هدف از نوشتن آن، به جای ارسال معنا، انتقال عاطفه است. زیدری با توجه به سویه عاطفی ادبی متن خود، موسیقی را عاملی مناسب در انتقال احساس دانسته و به شیوه های گوناگون، ازجمله کاربرد ارکان عروضی، صناعات موسیقی ساز، و گزینش و چینش واژگان در محور جانشینی و هم نشینی، به ایجاد فضایی موسیقایی دست یافته است. بدین ترتیب، او با دیدگاهی فرمالیستی و با کاربرد متفاوت واژگان و استفاده از وجه جمال شناسیک متن، نه تنها متنی موزون پدید آورده، بلکه به دلیل غلبه وزن، به شکل گردانی معنی از این طریق نیز پرداخته است. این شیوه باعث دقت بیشتر او در انتخاب واژه ها شده است؛ زیرا تغییر زبان معیار در کتاب او زیر فشار تمهیدات آوایی باعث آشنایی زدایی شده است و مشخص می کند که کدام واژه از میان مترادفات خود می تواند در بافت جمله قرار گیرد تا با ایجاد موسیقی به انتقال تجارب او کمک کند. همین امر کار او را به تخیل هم کشانده و اثرش را از گزارش تاریخ به ادب غنایی و شعر نزدیک کرده است.
کارکردهای متمایز قافیه و ردیف دوبیتی های عامه در لفظ و معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جنبه های ساختاری و عناصر شاعرانه در دوبیتی ها ، به دلیل جایگاه آن در اتصال شعر رسمی و عامه، می تواند برخی از ویژگی های متمایز این دو حوزه را تبیین کند. باتوجه به اهمیت نقش قافیه و ردیف در این قالب، در این مقاله به روش تحلیلی- مقایسه ای، ضمن بررسی بیش از 3،000 دوبیتی عامه، زوایایی چون شباهت ها و تفاوت های لفظی و معنایی و تسامح های مرسوم در موسیقی کناری آن ها، متناسب با تفاوت اقلیم، تحلیل و با ادب رسمی مقایسه شده است.
خلاف جلوه های جغرافیایی، روستایی، فردی و طبیعی، مباحث ایدئولوژیک، فلسفی، اجتماعی و شهری در موسیقی کناری دوبیتی های عامه نمود ندارد. از جنبه های تمایز کله فریادهای خراسان، نگاه نسبتاً زمینی به معشوق و اشاره مستقیم به نام زنان در جایگاه ردیف است. همچنین در شروه ها، اصرار بر برخی التزام های آوایی و همچنین استفاده از تلمیح و جناس (به ویژه جناس مرکب) بسامد بسیاری دارد. از تسامح های لفظی مرسوم در قافیه گزینی، شگردهایی همچون استفاده از ردیف به جای قافیه، رعایت نکردن حرف قبل از روی، تکیه بر حرف یکسان قبل از روی، استفاده از ضمایر، شناسه ها به جای قافیه و حذف صامت میانی، ویژه شعر عامه است و در دوبیتی های رسمی کمتر از آن ها استفاده شده است.
بررسی روابط متقابل تغزل سعدی و موسیقی آوازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرم های شعر فارسی حداقل از زمان رودکی تاکنون نقش عمده ای در شکل گیری موسیقی آوازی ایران ایفا کرده است. در اغلب آوازهای ایرانی، از روزگاری که بر روی صفحه های گرامافون ضبط می شده تا امروز، رد و نشانی از غزل های سعدی آشکار است. این نشان گاه چنان برجسته است که گویی برای روایت موسیقایی احوال درونی خواننده (و نوازنده)، بستری سازگارتر از غزل سعدی فراهم نبوده است. پرسش اینجاست که چرا تا این اندازه غزل سعدی با موسیقی ایرانی عجین شده است؟ یا کدام ویژگی در سخن سعدی است که غزل او را در روایت موسیقی ایرانی با چنین اقبالی مواجه کرده است؟ چنانکه گویی سعدی غزل هایش را جز به این هدف نسروده، یا با ردیف کنونی موسیقی ایرانی آشنا بوده است! برخلاف شعرایی مانند منوچهری، رودکی، فرخی و... که به صراحت به نوازندگی و خوانندگی خود اشاره کرده اند، سعدی ادعایی در موسیقی دانی ندارد. پس کدام لطیفه نهانی شعر وی را بیشتر از شعرای مدعی با ردیف موسیقی ایران سازوار کرده است؟ مقاله حاضر، با تکیه بر روش تحلیل محتوا، تلاشی برای پاسخ به این چراهاست. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که غزل سعدی نمونه ای بی نقص از سهولت و روانی توأم با وحدت موضوع و اشتراک مضمون است. همچنین، سخن سعدی دارای وزن سیال و روان، مبتنی بر روایت یک واقعه است. از سوی دیگر، همنشینی سحر آمیز واج ها اثرگذاری آهنگ غزل او را بیشتر کرده و رابطه متقابلی را میان ابیات غزل و نغمه های موسیقی پدید آورده است. چنین مشخصه هایی سخن سعدی را در روایت موسیقی آوازی ایران با اقبالی بی نظیر مواجه کرده است.
ظاهرة التشابه الإیقاعی بین البحور الشعریة: دراسة موردین من مواردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنَّ ظاهرة اختلاط أوزان أکثر البحور – فی بعض أنواعها – أمر واقع، وحقیقة لا مفر من الإقرار بها ودراستها بغیة الوصول الی حلول لها، وهی ظاهرة بالغة الأهمیة، تستثیر أسئلة مهمة، لابد من الإجابة علیها، وتتلخص هذه الأسئلة فی السؤالین التالیین: کیف یتم الاطلاع علی کیفیة حصول هذه الاختلاطات الإیقاعیة بین الأوزان؟ وکیف نستطیع معرفة بحر الشعر الوارد علی الوزن المشترک؟ ولاشک أنَّ أساتذة علم العروض، ودارسیه من المحققین والمؤلفین، بحاجة ماسة إلی الإجابة علی السؤالین السابقین. وقد تکفلت هذه المقالة بالإجابة علیهما، لکن فی موردین من موارد التشابه الإیقاعی، لأنَّ هذا الاختلاط قد وقع فی أکثر البحور الشعریة؛ لذلک فموارده کثیرة، ولا یمکن دراستها کلها فی مقالة واحدة. والجدیر بالذکر أنَّ هذا البحث یتعدی القواعد العروضیة لیتناول ما خرج عنها، فهو غیر مقصور علیها، ولامقید بها، بل هو مقید بالسماع أکثر؛ لأنَّ القواعد منه تؤخذ. والموردان المدروسان فی هذه المقالة هما: التشابه الإیقاعی بین البحر الوافر المجزوء والبحر الهزج، والتشابه الإیقاعی بین البحر المدید والبحر الرمل.
بررسی میزان تاثیر محتوای اشعار بر انتخاب وزن، در قصاید فارسی پیش از مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ارتباط اوزان شعر فارسی با محتوا و مضامین آن می پردازد. این که آیا وزن و محتوا در شعر فارسی با یکدیگر پیوندی تنگاتنگ دارند، از سؤال هایی است که برخی پژوهشگران، کوشیده اند به آن پاسخ دهند. از منظر آنان، وزن های اصلی شعر فارسی را می توان بر اساس ارتباط با مضامین و مفاهیم طبقه بندی کرد و اغلب شاعران بزرگ، دانسته یا نادانسته این تناسب را رعایت کرده اند. از این رو، باتوجه به ضرورت مقایسة کاربرد اوزان در مفاهیم مختلف برای رسیدن به نتیجه ای قابل اعتماد، ابتدا 3209 قصیده از بیست شاعر شاخص پیش از مغول مطالعه و پس از بررسی، 1018 قصیده که محتوای نسبتاً مشخصی داشته اند، در دو دستة اصلی شادیانه ها (تبریک و تهنیت اعیاد، فتح ها و مناسبت های شاد) و غمگنانه ها (مرثیه، حبسیه و شکواییه) طبقه بندی و پس از بسامدیابی، به روش تحلیلی- توصیفی بحرها و وزن های اصلی معرفی و میزان رعایت تناسب محتوایی در کاربرد هریک بررسی شده است. بنابر یافته های این پژوهش، دست کم در سنت قصیده سرایی تا آغاز سدة هفتم، شاعران در انتخاب وزن های اشعار خود توجهی به محتوا نداشته اند و از اغلب بحرها و وزن ها، در مضامین متضاد، استفاده کرده اند. اندک تمایز موجود در برخی گونه های عروضی هم، برآمده از سلیقه و ذوق فردی، تفاوت جغرافیای شاعری و سنت ادبی غالب بر سبک شاعر بوده است.