فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین ویژگی های پیکری، فیزیولوژیکی و ترکیب بدن تکواندوکاران نخبه مرد با موفقیت آنها بود. به این منظور 20 تکواندوکار مرد نخبه (میانگین سن 75/25 سال، وزن 6/73 کیلوگرم و قد 55/180 سانتیمتر) که در سال 1385 به اردوی تیم ملی دعوت شده بودند، ارزیابی شدند. از ویژگی های پیکری ترکیب بدنی، قد، وزن، درصد چربی بدن و شاخص توده بدن (BMI)، طول اندام تحتانی و طول بالاتنه و از ویژگی های فیزیولوژیکی، توان هوازی (آزمون شاتل ران) و توان بی هوازی (آزمون سارجنت)، چابکی (آزمون ایلی نویز)، انعطاف پذیری (آزمون خمش به جلو و عقب)، سرعت (آزمون دو 40 یارد) و تعادل (آزمون استورک) سنجیده شد. موفقیت تکواندوکاران باتوجه به مقام های کسب شده در مسابقات کشوری، آسیایی و بین المللی ارزش گذاری شد. از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین، انحراف استاندارد اطلاعات به دست آمده و از روش همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط ویژگی های یادشده با موفقیت تکواندوکاران استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین تعادل (486/0 = r و 05/0P<)، انعطاف پذیری ناحیه کمر (474/0=r و 05/0P<) و توان بی هوازی (559/0=r و 05/0P<) با موفقیت تکواندوکاران نخبه ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین ارتباط بین سن (335/0=r و 149/0P<)، وزن (014/0=r و 935/0P<)، قد (032/0-=r و 392/0P<). طول اندام تحتانی (065/0=r و 068/0P<)، توان هوازی (251/0=r و 286/0P<)، سرعت (224/0=r و 409/0P<)، چابکی (392/0-=r و 086/0P<) و انعطاف پذیری به جلو (180/0=r و 450/0P<) با موفقیت معنی دار نبود. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت موفقیت در رشته تکواندو به عوامل زیادی بستگی دارد و تکواندوکار موفق مرد باید انعطاف پذیری عالی کمر برای داشتن دامنه حرکات خوب در ناحیه کمر، حفظ تعادل مناسب برای افزایش ضربات امتیازآور در موقعیت های گوناگون و توان بی هوازی زیاد برای انجام ضربات و مهارت های سریع و انفجاری داشته باشد. همچنین احتمال می رود عواملی چون سرعت و چابکی تکواندوکاران باید تقویت شود.
مقایسه برخی شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه برخی شاخص های بیو شیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. به این منظور 74 زن یائسه بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی بک در دو گروه فعال) با سن 3/4 ± 89/55 سال ، قد 05/0± 93/156 سانتی متر ، وزن 50/6 ± 18/63 کیلو گرم، درصد چربی 29 /6 ± 25/26، شاخص توده بدن 3/2 ±79/25 کیلو گرم بر متر مربع و آمادگی هوازی 08/5 ±02/34 میلی لیتر بر کیلو گرم وزن بدن در دقیقه) و غیرفعال(با سن 80/4± 57 سال ، قد 052/ ±95/156 سانتی متر ، وزن67/7±9/65 کیلو گرم ، درصد چربی 44/6±07/27 ، شاخص توده بدن 95 /1 ± 69/26 کیلوگرم بر مترمربع و آمادگی هوازی 10/2±21/24 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) قرار گرفتند. از افراد در حالت ناشتا خونگیری به عمل آمد . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که میزان عامل رشد شبه انسولین- یک (IGF-1) در زنان یائسه فعال به طور معنی داری بیشتر از زنان یائسه غیر فعال است. همچنین مقدار پروتئین سوم متصل به عامل رشد شبه انسولین (IGFBP-3 )، نسبت ، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه فعال و غیر فعال تفاوت معنی داری با هم نداشت. می توان گفت انجام طولانی مدت فعالیت های بدنی می تواند سطح بهینه ای را برای شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی ایجاد کند.
مقایسه دو روش تمرین موازی ( پیوسته و گسسته) بر ترکیب بدن، توان هوایی و استقامت عضلانی دانشجویان مرد
اضافه وزن و چاقی در کودکان
حوزه های تخصصی:
تأثیر تمرین هوازی تداومی و تناوبی بر اوج اکسیژن مصرفی و کسر تخلیه بیماران، پس از جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان می دهند که افزایش ظرفیت هوازی، سبب کاهش مرگ حاصل از بیماری های قلبی-عروقی می شود. اگرچه مشخص شده است که تمرینات جسمانی به طور بالقوه سبب افزایش اوج اکسیژن مصرفی می شوند، اما تحقیقات راجع به مؤثرترین شدت تمرین برای بیماران عروق کرونر، نظیر بیماران بای پس قلب اندک است. هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر تمرینات هوازی تناوبی با شدت بالا، در مقایسه با تمرینات تداومی با شدت متوسط، در افزایش اوج اکسیژن مصرفی و کسر تخلیه (EF) پس از جراحی بای پس عروق کرونر می باشد. در این تحقیق 18 بیمار به طور تصادفی در یکی از سه گروه شامل: 33 دقیقه تمرین تناوبی با شدت بالا (95 - 85 درصد اوج ضربان قلب، میانگین سنی 83/47 سال)، 41 دقیقه تمرین تداومی با شدت متوسط (70- 50 درصد اوج ضربان قلب، میانگین سنی 50/51 سال) و گروه کنترل (میانگین سنی 83/53 سال) قرار گرفتند. تمرینات 3 روز در هفته به مدت 8 هفته به صورت پیاده روی بر نوارگردان انجام شد. بعد از تمرینات، اوج اکسیژن مصرفی به میزان 65/22 درصد (002/0 =P) در گروه تناوبی و 55/8 (036/0 =P) در گروه تداومی بهبود یافت، اما EF ثابت ماند و در هیچ یک از گروه ها تغییر معنی داری مشاهده نشد (86/0 =P). تمرین تناوبی با شدت بالا سبب سازگاری های معنی دار بیشتری در اوج اکسیژن مصرفی شد (004/0 =P). تمرینات هوازی تناوبی با شدت بالا باعث افزایش اوج اکسیژن مصرفی بیماران، پس از جراحی بای پس عروق کرونر شد. با این وجود، هیچ-یک از دو نوع تمرین نتوانستند تأثیر معنی داری بر EF بگذارند. از آنجا که اوج اکسیژن مصرفی، منعکس کننده پیوستار بین سلامتی و بیماری قلبی-عروقی و مرگ حاصل از آن است، اطلاعات حاضر می تواند در طراحی مؤثرترین برنامه تمرینی در بهبود سلامتی بیماران در آینده مفید واقع شود.
اثرات شدت تمرین بر شاخص های التهاب سیستمیک مردان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاقی در نتیجه کم تحرکی، از مشکلات اصلی سلامتی به شمار می رود. شدت فعالیتی که موجب جلوگیری از افزایش وزن و تعدیل عوامل التهابی شود، مشخص نشده است. برای مقایسه اثرات شدت تمرین بر شاخص های التهاب سیستمیک و رابطه آن با درصد چربی بدن و نیم رخ لیپیدی مردان چاق کم تحرک، 36 آزمودنی از جامعه آماری افراد چاق کم-تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی، وزن و شاخص توده بدنی (26/1± 4/20سال، 95/3±6/26 درصد، 16/9±4/93 کیلوگرم و 81/2±6/30 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم بندی شدند. برنامه تمرین استقامتی طی چهار ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60- 45 دقیقه اجرا شد. گروه تجربی 1 برنامه تمرینی را با شدت 45-40% ، گروه تجربی 2 با شدت 65- 60% و گروه تجربی 3 با شدت 85-80% ضربان قلب ذخیره اجرا کردند. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان، 48 ساعت پس از از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. پس از تحلیل داده ها مشخص شد غلظت hs-CRP و فیبرینوژن در گروه تجربی 3 (پرشدت) به طور معنی داری کاهش یافته است (به ترتیب 28%، 03/0 P= و 17% ، 03/0P=). سطوح hs-CRP در گروه تجربی 1 (کم شدت) و گروه تجربی 2 (شدت متوسط) نیز به ترتیب 13% و 11% کاهش یافت که از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P>). کاهش مقادیر استراحتی فیبرینوژن در گروه های تمرینی کم شدت و شدت متوسط (به ترتیب 5% و 9%) معنی دار نبود (05/0P>). همبستگی تغییرات بین قبل و بعد CRP و فیبرینوژن با تغییرات ترکیب بدنی و نیم رخ لیپیدی، رابطه معنی داری نشان نداد (05/0P>). در نهایت، تمرین با شدت های مختلف، بهبود ترکیب بدن و چاقی مرکزی را به دنبال دارد، اما برای بهبود سطوح hs-CRP و فیبرینوژن سرم، تمرین باید در شدت های بالاتر اجرا شود. از سوی دیگر، احتمالاً تغییر سطوح شاخص های التهابی با تغییرات درصد چربی بدن در افراد جوان همسو نیست.
تاثیر گام های روزانه (پدومتر) بر عوامل بیوشیمیایی و آنتروپومتریک تهدید کننده قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجم فعالیت بدنی، یک مولفه مهمی در نگهداشت سلامت و توانایی عملی مردان میانسال و سالمند است و در بهبود نیمرخ چربی خون افراد بزرگسال نقش دارد. پیاده روی شکل مفرحی از فعالیت بدنی هنگام اوقات فراغت است که در متن بسیاری از فعالیتهای روزمره آحاد جامعه جریان دارد و با انگیزه نشاط، ارتقای عملکرد ارگانیسم و نوتوانی انجام می شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تعداد گام های روزانه بر نیمرخ عوامل تهدیدکننده بیوشیمیایی چربی خون و آنتروپومتریک قلبی- عروقی مردان میانسال، فراسوی شاخص های فیزیولوژیک %VO2max ، %HRmax، ،%VO2R %HRR، Met و Dmax است. به این منظور گام های روزانه 27 مرد میانسال سالم در دو گروه داوطلب فعال (12 نفر، با حداقل 2 سال سابقه ورزش صبحگاهی منظم) و 15 مرد غیر فعال بدون پیشینه فعالیت بدنی پیوسته، با استفاده از دستگاه گام شمار (پدومتر)، همچنین سطوح پلاسمایی کلسترول تام (TC)، تری گلیسیرید(TG)،HDL-C و LDL-C و نیز متغیر های آنتروپومتری محیط کمر و باسن، نسبت کمر به لگن و لایه چربی زیر جلدی مورد سنجش قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، میانگین شمارش گام های روزانه گروه فعال (3957±12632 گام در روز) به طور معناداری بیش از گروه غیرفعال (1631±5347 گام در روز) بود (001/0>P). مقادیر TGوTC پلاسمایی و نیز TC/HDL-C و LDL-C/HDL-C در گروه فعال به طور معنی داری کمتر از گروه غیر فعال بود (05/0>P)، اما تفاوت معناداری در سطوح HDL-C و LDL-C پلاسمایی دو گروه تحقیق مشاهده نشد (05/0< p). همچنین WHR در گروه فعال کمتر از گروه غیرفعال بود (005/0< p). به نظر می رسد که افراد میانسال و صاحبان مشاغل اجتماعی کم تحرک می توانند با تعداد حداقل 500/12 گام به صورت فعالیت بدنی روزانه همراه ورزش صبحگاهی، به عنوان آستانه ضد خطر عوامل قلبی- عروقی در مسیر ارتقای بهداشت کارکرد دستگاه گردش خون گام بردارند.
روزه داری و ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فشار فیزیولوژیکی وارد بر داوران لیگ برتر فوتبال ایران در شرایط واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فشار فیزیولوژیکی وارد بر داوران لیگ برتر فوتبال ایران در شرایط واقعی طی فصل مسابقات ?? – ???? بود. به این منظور 10 داور نخبه مرد لیگ برتر فوتبال ایران (میانگین سن 24/2±23/36 سال، قد 48/4±1/180 سانتی متر، وزن 4/8 ± 18/78 کیلوگرم، چربی بدن 3/3 ± 38/19 درصد و شاخص توده بدنی 53/1±98/23 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. داده های ضربان قلب در طول مسابقه با استفاده از دستگاه sunnto t6 طی دو مرحله با فاصله زمانی 10 هفته جمع آوری شد. به منظور مقایسه داده های تجزیه و تحلیل دو نیمه از آزمونT همبسته و برای بررسی تغییرات ضربان قلب در هر نیمه از آزمون اندازه گیری های مکرر به روش تک متغیری در سطح معنی داری P<0.05 استفاده شد. میانگین مسافت پیموده شده داوران در طول مسابقه7872 متر با میانگین ضربان قلب 63/158 ضربه در دقیقه (167- 145) بود (86% حداکثر ضربان قلب). داوران تقریباً 9 درصد زمان بازی را با ضربان زیر140، 72 درصد را با ضربان بین 170-140 و 19 درصد را با ضربان بالای 170 ضربه در دقیقه طی کردند و نیز اختلاف معنی داری بین مقادیر دو نیمه مشاهده نشد. علاوه بر این، داوران در هر نیمه تقریباً روند ثابتی را داشتند و نوسانی در میانگین ضربان قلب آنها در فواصل 15 دقیقه ای به لحاظ آماری وجود نداشت. به طور کلی نتایج این پژوهش ضمن مشخص کردن فشار فیزیولوژیکی که داوران در حین مسابقه متحمل می شوند، اطلاعات مفیدی را برای طراحی تمرینات هدفمند و همچنین مقایسه داوران ایران با ملاک های بین المللی در اختیار قرار می دهد.
اثر 8 هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح استراحتی HDL تام، HDL2 و HDL3 پلاسما در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بیماری کرونری قلب علت اصلی مرگ و میر در جهان توسعه یافته و توسعه نیافته امروز می باشد. و به خوبی با افزایش در سطوح کلسترول تام (TC) و لیپوپروتئین کم چگال (C-LDL) و تری گلیسرید (TG) و کاهش لیپوپروتئین پرچگال (C-HDL) که نشانه های مستقل قوی برای CAD هستند محرز شده است. اعتقاد بر این استکه فعالیت هوازی خطر ابتلاء به بیماری قلبی- عروقی را بویژه از طریق افزایش سطح سرمی C-HDL کاهش می دهد. اگر چه این اثرات در میان مطالعات اثر فعالیت بسیار متغیر است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح استراحتی HDL تام، HDL2، HDL3، TG و TC پلاسما در موش های صحرایی نر بود. مواد و روش ها: به این منظور 50 سر موش صحرایی نر 8 هفته ای ویستار با میانگین وزن (6.589± 189.98) گرم خریداری و به طور تصادفی در 5 گروه شامل 3 گروه تمرینی با مدت های مختلف 30، 60 و 90 دقیقه و یک گروه کنترل پایه (داخل قفس) و گروه پایه 2 (شم) قرار گرفتند. گروه های تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز و هر روز با سرعت 20 متر بر دقیقه با مدت های مختلف 30، 60 و 90 دقیقه تمرین داده شدند. 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین کشته شدند و پلاسما جمع آوری شد.HDL تام و HDL3 با استفاده از روش رسوبی و کلسترول آن به روش آنزیمی اندازه گیری شد. مقدار HDL2 نیز از طریق محاسبه به دست آمد. تجزیه و تحلیل نتایج با آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی LSD با استفاده از نرم افزار (16 version)SPSS در سطح معنی داری 0.05 انجام شد. یافته ها: هیچ اختلاف معنی داری در میانگین غلظت C-HDL تام، C-HDL2، C-HDL3، TG، C-LDL، C-VLDL، C-HDL/TC، C-HDL/LDL و C-HDL3/C-HDL2 در بین گروه های پژوهش مشاهده نشد (0.05>p). تنها مقادیر کلسترول تام پس از 8 هفته تمرین استقامتی کاهش معنی داری را در گروه های 30 و 60 دقیقه در مقابل با گروه های شم و کنترل نشان داد.(F=6.566 ،p<0.000)نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که، 8 هفته تمرین استقامتی با سرعت 20 متر بر دقیقه و مدت های مختلف 30، 60 و 90 دقیقه تاثیری بر سطوح HDL2-C/HDL3- و LDL/HDL-C ،TC/HDL-C ،VLDL-C ،LDL-C ,TG ،HDL3 ،HDL2 ،HDL-CC ندارد. اما سطوح کلسترول تام به طور معنی داری پس از 8 هفته تمرین استقامتی کاهش یافت.
اثر یک جلسه دویدن وامانده ساز بر اشتها، میزان گرلین آسیل دار وپپتید YY پلاسما در مردان دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: گرلین آسیل دار و پپتید YY از هورمون هایی هستند که بر دریافت غذا تاثیرگذارند. هدف این پژوهش بررسی اثر یک جلسه دویدن وامانده ساز بر اشتها، میزان گرلین آسیل دار و پپتید YY پلاسما بود. مواد و روش ها: 23 مرد (س ن2.12 ± 19.58 س ال، شاخ ص توده بدن 2.7 ± 21.63 کیل وگ رم بر م تر م رب ع، وزن 6.46 ±64.86 کیلوگرم) یک جلسه دوی وامانده ساز را با شدت 85-60% حداکثر ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از ورزش، نمونه های خونی جهت اندازه گیری گرلین آسیل دار و PYY گرفته شد. یافته ها: یک جلسه ورزش وامانده ساز باعث کاهش معنی دار گرلین آسیل دار (0.023 =P) و پپتید YY پلاس ما (0.021 =P) و همچنین افزایش معنی دار اشتها شد (0.001=p). بحث و نتیجه گیری: سرکوب گرلین آسیل دار پس از ورزش و افزایش اشتها رابطه منفی این دو را نشان می دهد. احتمالا به جز عوامل فیزیولوژیکی، عوامل دیگری نیز در تنظیم اشتها دخیل هستند.
تاثیر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز قبل و پس از آن بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و مهار کننده آن در خون موش های ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای مطالعه اثر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز در قبل و پس از ان بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (t-PA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نوع I (PAI-1) در خون، 48 سر موش صحرایی نر ویستار 3 ماهه به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیرگروه های مربوط شامل پایه، حاد قبل از یک دوره تمرین، استراحتی پس از 8 هفته تمرین، حاد پس از 8 هفته تمرین، استراحتی به دنبال 8 هفته قرارگیری در قفس، حاد پس از 8 هفته قرارگیری در قفس تقسیم شدند (هر گروه 8 سر موش). برنامه های تمرین استقامتی 8 هفته ای (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه) و فعالیت وامانده ساز (5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا حد واماندگی) روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه و پس از دست کم 12 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای انالیز آزمایشگاهی t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1 از روش الایزا استفاده شد. پس از بررسی داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر مشخص شد اجرای فعالیت های وامانده ساز قبل و پی اط تمرینات منظم بدنی موجب تخریب فرایند فیبروینولیز می شود. به طور جالب توجهی این تخریب ناشی از فعالیت وامانده ساز در گروه تمرینی پس از 8 هفته تمرین بدتر از گروه کنترل بود، به طوری که موجب افزایش معنی دار t-PA (04/0 = P) و PAI-1 (000/0 = P) و غیر معنی دار t-PA/PAI-1 (857/0 = P) در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل شد . از سوی دیگر، تمرین منظم بدنی به افزایش معنی دار t-PA (001/0 = P) و کاهش غیرمعنی دار PAI-1 (104/0= P) در مقایسه با گروه کنترل انجامید. بر اساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرینات منظم بدنی تاثیر زیادی بر خرابی ناشی از فعالیت وامانده ساز بر دستگاه هموستای ندارد، اما تمرین منظم با شدت متوسط موجب بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز می شود.
تأثیرتعاملی یک دوره تمرین استقامتی و یک جلسه تمرین وامانده ساز بر میزان فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز پلاسمایی در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات انجام شده حاکی از آن است که تمرین وامانده ساز، منجر به بروز آسیب های کبدی می شود. در برخی از مطالعات بیان شده است که انجام تمرینات استقامتی منظم می تواند مانع از بروز آسیب های کبدی ناشی از تمرین وامانده ساز گردد، اما در این زمینه تحقیقات جامعی صورت نگرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک جلسه تمرین وامانده ساز پس از 8 هفته تمرین استقامتی بر میزان آسیب کبدی در موش های صحرایی بود. در این پژوهش تعداد 40 سر موش صحرایی نر 3 ماهه ویستار با میانگین وزن 4± 151 گرم به صورت تصادفی به 2 گروه تمرین استقامتی و بدون تمرین تقسیم شدند(هر گروه شامل 20 سر موش). گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته با مدت و شدت فزاینده، روی دستگاه نوارگردان به تمرین پرداختند. پس از 8 هفته، دو گروه به طور تصادفی به دو زیرگروه 10 تائی تقسیم شدند که یک زیرگروه از هرگروه یک وهله تمرین وامانده ساز را اجراکردند. پروتکل تمرین وامانده ساز شامل دویدن با شیب صفر درجه و افزایش تدریجی سرعت تا 35 متر در دقیقه بود. خونگیری در گروه تمرین استقامتی در مدت 14 ساعت پس از آخرین تمرین، و در گروه وامانده ساز بلافاصله پس از تمرین وامانده ساز انجام شد و میزان آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز ( GOT,AST)، آلانین آمینو ترانسفراز (GPT,ALT) و TAC تعیین شد. پس از تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه وآزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0P< مشخص شد میزان آنزیم های کبدی در گروه یک وهله تمرین وامانده ساز به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که افزایش معنی داری در سطوح آنزیم ها در موش های گروه استقامتی و گروه استقامتی+وامانده ساز، نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد(05/0P>). فعالیتTAC در گروه وامانده ساز به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود(05/0P<)ولی تفاوت معنی داری بین گروه تمرین استقامتی + یک وهله تمرین وامانده ساز و گروه کنترل دیده نشد(05/0P>). این تحقیق نشان داد که یک دوره تمرین استقامتی می تواند از آسیب های کبدی ناشی از تمرین وامانده ساز در موش های صحرایی جلوگیری کند.
رابطه بین ویژگی های آنتروپومتری و برخی قابلیت های فیزیولوژیکی بازیکنان فوتبال زن، مطابق با پست های بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی های آنتروپومتری و برخی قابلیت های فیزیولوژیکی زنان فوتبالیست، مطابق پست های بازی آنها بود. از 75 بازیکن سه تیم برتر باشگاه های کشور(سایپا، پیکان و آزاد) 38 بازیکن (8 دروازه بان، 10 مدافع، 10 هافبک و 10 فوروارد) با دامنه سنی 18 – 25 سال و سابقه قهرمانی 3- 5 سال، از طریق نمونه گیری تصادفی-طبقه ای انتخاب شدند. متغیرهای آنتروپومتریک (وزن، قد، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن) و فیزیولوژیکی (توان هوازی، توان بی هوازی، چابکی و سرعت) بازیکنان اندازه گیری شد. نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که دروازه بان ها بلندتر، سنگین تر و دارای شاخص توده بدنی بالاتری نسبت به بازیکنان سایر پست ها بودند. در مقابل، فورواردها سبک تر، کوتاه تر و درصد چربی بدن کمتری نسبت به سایر پست ها داشتند. هافبک ها توان هوازی بالاتر و فورواردها و دروازه بان ها توان بی-هوازی بالاتری نسبت به بازیکنان سایر پست ها داشتند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد متغیر وزن با زمان 20 متر سرعت (54/0- , r= 001/0 P<) و زمان چابکی (38/0- , r= 01/0 P<) رابطه دارد. همچنین متغیر درصد چربی بدن با توان هوازی (38/0- , r= 01/0 P<)، توان بی هوازی (54/0- , r= 001/0 P<)، زمان 20 متر سرعت (24/0-r= ,05/0 P<) و زمان چابکی (25/0-r= ,05/0 P<) مرتبط بود. نتایج نشان دهنده این واقعیت است که فشار کاری فیزیولوژیکی متفاوت در هر پست، به تفاوت نیم رخ بدنی منجر می شو؛ بنابراین باید برنامه تمرینی ویژه ای مطابق با شرایط بدنی بازیکنان برای هر پست در نظر گرفته شود.
اثر یک جلسه تمرین غیر رقابتی کیک بوکسینگ به شیوه دایره ای بر برخی متغیر های لکوسیت و ترومبوسیت خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: همچون سایرارگان های بدن، خون نیز به هر نوع فعالیت بدنی ویژه پاسخ یکسانی نمی دهد. نوع فعالیت، زمان، شدت و مدت، شرایطی هستند که بدن به آن واکنشی مناسب از خود نشان می دهد و با توجه به اینکه در رابطه با ورزش کیک بوکسینگ مطلبی گزارش نشده است؛ بنابراین ضرورت دیدیم که به بررسی اثر یک جلسه تمرین غیررقابتی کیک بوکسینگ به شیوه دایره ای بر برخی از متغیرهای لکوسیت و ترومبوسیت خون در کیک بوکسورهای جوان بپردازیم. روش شناسی: 13 پسر کیک بوکسور جوان به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. یک تمرین دایره ای شامل 6 تکنیک کیک بوکسینگ برای 7 دور متناوب، بدون توقف در ایستگاه ها و فقط استراحت در دورها انجام شد. در زمان های 30 دقیقه قبل، بلافاصله بعد، 45 و 90 دقیقه پس از تمرین نمونه گیری خونی به عمل آمد. یافته ها: پس از تصحیح حجم پلاسمایی مشاهده شد که تعداد گلبول سفید، تعداد لنفوسیت و تعداد پلاکت افزایش معنی داری را بلافاصله پس از تمرین نشان دادند؛ ولی تعداد پلاکت های غیرطبیعی، قطر متوسط پلاکتی و حجم متوسط پلاکتی تغییر معنی داری نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، حدس زده می شود که تغییرات در متغیرهای لکوسیتی و ترومبوسیتی در پاسخ به تمرین، احتمالاً به دلیل فرآیند دیمارژینیشن و یا به دلیل تصفیه آدرنالین (اپی نفرین) باشد.
اثر تمرین هوازی بر غلظت گرلین و لپتین پلاسمایی زنان چاق و با وزن طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرلین و لپتین دو هورمونی هستند که در تنظیم تعادل انرژی نقش دارند. هدف این مطالعه عبارت است از مقایسه اثر یک دوره تمرین هوازی بر غلظت ایزوفرم های گرلین پلاسما در زنان چاق و با وزن طبیعی. در این تحقیق هر یک از گروه های چاق (18=n، 83/5±3/44 سال و 6/1±5/30 BMI=) و وزن طبیعی (18=n، 03/6±5/41 سال و 3/1±24 BMI=) به طور تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. گروه های تمرین فعالیت دویدن را به مدت 8 هفته و در هر هفته 4 جلسه با شدت 75ـ65% حداکثر ضربان قلب ذخیره انجام دادند. گرلین آسیل دار و غیرآسیل دار، لپتین (روش الایزا) و وزن بدن و میزان آمادگی هوازی افراد (max2VO)، در وضعیت پایه و پس از 8 هفته تمرین اندازه گیری شدند. با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه، نتایج نشان داد 8 هفته تمرین هوازی اثر معناداری بر تغییرات گرلین آسیل دار نداشته است. در گروه چاق تمرین کرده افزایش گرلین غیرآسیل دار پلاسمایی و کاهش وزن بدن در مقایسه با سایر گروه ها معنا دار بود (001/0≥P). همچنین، سطوح لپتین نیز در گروه چاق تمرین کرده نسبت به سایر گروه ها کاهش معناداری داشت (02/0≥P). بنابراین، به نظر می رسد سطوح گرلین غیر آسیل دار و لپتین پلاسمایی در شرایط کاهش وزن ناشی از فعالیت بدنی هوازی به ترتیب افزایش و کاهش می یابند.
بررسی میزان تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای پسران چاق و کم وزن و رابطه آن با آمادگی جسمانی، سطح فعالیت بدنی و ترکیب بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی میزان تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای پسران چاق و کم وزن و تعیین رابطه آن با آمادگی جسمانی، سطح فعالیت بدنی وترکیب بدنی آنان بود. به این منظور 482 نفر از دانش آموزان 9 تا 15 ساله مدارس دولتی (286 نفر) و غیرانتفاعی (196 نفر) در تحقیق شرکت کردند. نمونه گیری در دو مرحله انجام شد؛ در ابتدا نمونه گیری خوشه ای – تصادفی صورت گرفت و تعدادی از مدارس با توجه به موقعیت جغرافیایی انتخاب شدند، سپس دانش آموزان از کلاس های مختلف به صورت تصادفی انتخاب و در تحقیق شرکت داده شدند. قد، وزن و شاخص توده بدنی آزمودنی ها به ترتیب 1/13±149 سانتی متر، 05/14± 32/45 کیلوگرم و 04/4 ±85/19 کیلوگرم بر مترمربع بود. اطلاعات مربوط به تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای به همراه سطح فعالیت بدنی آزمودنی ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. برای تعیین رده های وزنی (چاقی، اضافه وزن، وزن قابل قبول و کم وزنی) از Cut off-BMI و صدک های آن استفاده شد. علاوه بر این، میزان آمادگی جسمانی با استفاده از آزمون ایفرد ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از ضریب همبستگی کندال، آزمون کروسکال والیس و آزمون یومان ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد بین میزان تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای در پسران دانش آموز چاق و کم وزن تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P<)، به طوری که پسران چاق به نسبت پسران کم وزن اوقات بیشتری صرف تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای می کنند. همچنین یافته ها نشان داد بین میزان تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای و سطح فعالیت بدنی، توده چربی، توده بدون چربی و شاخص توده بدنی رابطه معنی داری وجود دارد (05/0 P<)، اما بین میزان آمادگی جسمانی و میزان تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای رابطه معنی داری مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سطوح بالای تماشای تلویزیون و انجام بازی های رایانه ای با اضافه وزن و چاقی در کودکان همراه است و احتمالاً محدود ساختن زمان تماشای تلویزیون و انجام رایانه ای در جلوگیری از افزایش وزن کودکان مفید است.
اثر دو برنامه تمرین مقاومتی به صورت دایره ای و ست های استاندارد با شدت های مختلف بر پاسخ EPOC در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، اثر دو برنامه تمرین مقاومتی به صورت دایره ای و ست های استاندارد با شدت های مختلف بر پاسخ EPOCدر مردان جوان است. به همین منظور 12 مرد دانشگاهی با میانگین سن 1/1 ± 92/21 سال، قد 55/4 ± 17/175 سانتی متر و وزن 5/7±74/69 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در دو مرحله آزمون (یک وهله ورزش مقاومتی با شدت 50% و 75% 1RM) شرکت کردند. اندازه گیری EPOCبه صورت پیش آزمون و پس آزمون در سه بازه زمانی 30 دقیقه ای به مدت 90 دقیقه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی tهمبسته و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مقادیر VO2 بعد از هر دو برنامه ورزش مقاومتی نسبت به مقادیر VO2 پایه(بر حسب میلی لیتر دردقیقه) 90 دقیقه بعد از ورزش ، افزایش معنی داری داشت، اما این افزایش در 30 دقیقه سوم پس از ورزش مقاومتی با شدت 50 درصد معنی دار نبود. مقدار کالری مصرفی در ورزش با شدت 75 درصد تا یک ساعت پس از ورزش و در ورزش با شدت 50 درصد تا نیم ساعت پس از ورزش افزایش داشت. مقادیر RER بعد از هر دو برنامه ورزش مقاومتی نسبت به مقادیر RERپایه 90 دقیقه بعد از ورزش کاهش معنی داری داشت. با وجود این، در مقایسه بین دو شدت تمرین، مقدار EPOC و انرژی مصرفی اضافی در هر سه بازه زمانی پس از ورزش در مرحله شدت 75 درصد 1RM به طور معنی داری بیشتر از مرحله شدت 50 درصد 1RM بود. اما مقدارRER بین دو شدت تمرین تفاوت معنی داری نداشت. می توان گفت انجام ورزش مقاومتی با ست های استاندارد و شدت بیشتر، EPOC بیشتری را تا 90 دقیقه پس از ورزش تولید می کند که در صورت تداوم این نوع روش تمرینی، می توان از آن برای برنامه های کاهش وزن استفاده کرد.