فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر زمان روز بر شاخص های سوخت و ساز چربی در زمان استراحت و در پاسخ به فعالیت بدنی زیر بیشینه و دوره بازیافت (ریکاوری) بوده است. در این پژوهش، تعداد 9 مرد سالم با (میانگین± انحراف معیار ، سن 5 ± 26 سال، وزن 9/5 ± 74 کیلوگرم و قد6/4 ±4/177 سانتی متر) در دو روز مجزا و با فاصله سه روز، دو جلسه دویدن با شدت 65درصد اکسیژن مصرفی اوج را برای مدت 45 دقیقه روی نوارگردان در صبح (ساعت 8) و بعد از ظهر (ساعت 20) اجرا کردند. ضربان قلب در طی دوره فعالیت ثبت شد و سه نمونه خونی سیاهرگی قبل از فعالیت، سریعاً بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه بازیافت غیر فعال گرفته شد. نمونه های خونی برای اندازه گیری اسید چرب آزاد استریفیه نشده (NEFA)، گلیسرول، بتا هیدروکسی بوتیرات، لاکتات و گلوکز تجزیه و تحلیل شدند. مقدار سوخت و ساز چربی و کربوهیدرات برای دوره های 5 دقیقه ای در قبل از فعالیت بدنی، سریعاً بعد از فعالیت و 5 دقیقه آخر دوره بازیافت با استفاده از VCo2 و VO2به دست آمده از گازهای تنفسی محاسبه شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که غلظت گلیسرول و NEFA در هر دو جلسه صبح و بعدازظهر بعد از 45 دقیقه دویدن افزایش معنی داری (05/0P<) داشت و در پایان دوره بازیافت به سطح قبل از ورزش بازگشت. بتا هیدروکسی بوتیرات در طی فعالیت زیر بیشینه، تغییر معنی داری نداشت اما در طی دوره بازیافت دارای افزایش معنی داری بود. بین مقادیر استراحتی تمامی شاخص ها به استثنای NEFA در صبح و بعد از ظهر تفاوت معنی داری مشاهده نشد. غلظت استراحتی NEFA در بعد از ظهر به طور معنی داری (05/0P<) بالاتر از صبح بود. با این حال، زمان روز بر پاسخ شاخص های متابولیکی خون به ورزش تأثیر معنی داری نداشت. میزان سوخت کربوهیدرات به طور معنی داری در 5 دقیقه بعد از ورزش بالاتر از داده های قبل از ورزش بود و همچنین در طی دوره بازیافت، کاهش داشت، در حالی که سوخت چربی در طی ورزش بدون تغییر، و در دوره بازیافت، افزایش نشان داد. تفاوت معنی داری بین سوخت چربی و کربوهیدرات در زمان استراحت و در پاسخ به ورزش در دو جلسه صبح و بعد از ظهر مشاهده نشد. بر اساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که زمان روز بر پاسخ شاخص های سوخت وساز چربی به ورزش زیر بیشینه در مردان تأثیری ندارد و تغییرات این شاخص ها در طی فعالیت زیر بیشینه، وابسته به زمان روز نمی باشد.
تمرین های مقاومتی برای کودکان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
ررسی ترکیب بدن و نقش آن بر وزن دانش آموزان دختر
حوزه های تخصصی:
تاثیر رقابت رسمی فوتبال بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین تاثیر رقابت رسمی فوتبال بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد بود. به این منظور، 14 بازیکن ثابت با میانگین سنی 3/4 ±24/28 سال به طور مساوی از دو تیم رو در رو در جام حذفی سال 1388 انتخاب شدند. نمونه های بزاقی در زمان استراحت و بلافاصله بعد از نیمه اول، قبل از نیمه دوم و بعد از نیمه دوم گردآوری و مقادیر مربوط به غلظت کورتیزول و تستوسترون با استفاده از روش رادیوایمنواسی و غلظت ایمونوگلوبولین A با استفاده از روش نفلومتری تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر و t جفت شده در سطح 05/0 P≤ صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که اثر اصلی مسابقه فوتبال بر تغییرات غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A بزاقی بازیکنان مرد معنی دار است (001/0 P<). این یافته ها پیشنهاد می کند که رقابت رسمی فوتبال ممکن است به کاهش غلظت ایمنوگلوبولین A در بازیکنان مرد منجر شود و بازیکنان را در معرض ابتلا به عفونت مجاری تنفس فوقانی قرار دهد.
بررسی سازگاری های عصبی درون عضلانی و برون عضلانی پس از تمرینات قدرتی ایزوتونیک در اندام تحتانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سازگاری های عصبی درون عضلانی و برون عضلانی، پس از تمرینات قدرتی ایزوتونیک در اندام تحتانی بود. آزمودنی های این تحقیق را 30 دانشجوی مرد ورزشکار با دامنة سنی 37/1 72/21 سال، میانگین قد 40/5 90/173 سانتی متر و میانگین وزن 25/6 27/74 کیلوگرم و سابقه ورزشی 12/1 6/2 سال تشکیل می دادند که هیچ گونه سابقه آسیب دیدگی در مفاصل زانو، مچ پا، عضلة دوقلو و دیگر عضلات و تاندون های درگیر در حرکت پلانتار فلکشن نداشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی تمرینات قدرتی با وزنه (15=n) و گروه کنترل (15=n) تقسیم شدند. اطلاعات الکترومیوگرافی (انتگرال الکترومیوگرافی، IEMG) عضلات دوقلو و ساقی قدامی پای برتر آزمودنی ها در خلال حرکت پلانتا رفلکشن در پیش آزمون و پس آزمون بررسی شد. همة اندازه گیری های الکترومیوگرافی با اعمال حداکثر انقباض ارادی توسط آزمودنی ها انجام شد. گروه تجربی حرکت بلندشدن روی پنجه پا را سه جلسه در هفته، به مدت هشت هفته انجام داد. برای تعیین تفاوت آماری در متغیرهای تحقیق از آزمون t استودنت در سطح معنی داری 05/0P≤ استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اندازه گیری های IEMG عضله موافق (دوقلو) و مخالف (ساقی قدامی) گروه کنترل و تجربی در پس آزمون تفاوت معنی-داری وجود دارد و گروه تجربی افزایش معنی داری در پارامترهای مورد نظر، نسبت به گروه کنترل نشان داد. نتایج کلی این تحقیق نشان داد زمانی که ورزشکار تحریک تمرینی جدیدی را از سر می گیرد، سازگاری های عصبی درون عضلانی شامل افزایش به کار گیری واحد حرکتی، میزان و مدت آتش باری این واحدها و سرعت توسعه نیرو و سازگاری های عصبی برون عضلانی (کاهش هم کنشی عضله مخالف) در عضله شکل می گیرد. در نتیجه، با توسعه قدرت فعال سازی واحدهای حرکتی عضله موافق افزایش یافته و از طرفی، فعالیت عضله مخالف حین عمل عضله موافق کاهش می یابد.
مقایسه آثار دو برنامه تمرینی کم و پر شدت استقامتی بر تغییرات مولکول چسبان سلولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاقی به عنوان عامل فزاینده بیماری های قلبی و نیز سطوح پلاسمایی مولکولی چسبان سلولی در پیشگویی خطر بروز گرفتگی های عروق کرونر نقش مهمی دارد. ازاین رو هر مداخله ای که آثار مفیدی در این موارد داشته باشد، در توسعه سلامت عمومی بسیار ارزشمند است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو برنامه تمرینی کم و پرشدت استقامتی بر تغییرات مولکول چسبان سلولی (sICAM-1) پلاسما و نیز ارتباط آن با توزیع چربی و نیمرخ های لیپیدی است. به این منظور 27 آزمودنی از جامعه آماری افراد چاق کم تحرک به ترتیب با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی، وزن و شاخص توده بدنی 34/1? 55/20 سال، 07/4?84/26 درصد، 02/9?05/93 کیلوگرم و 84/2?55/30 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تجربی تقیم شدند. برنامه تمرین استقامتی در طول 4 ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60-45 دقیقه و برای گروه تجربی 1 با شدت 45-40 درصد و گروه تجربی 2 با شدت 85-80 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا شد. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در آغاز و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اختلاف پیش تا پس و آزمون تعقیبی بن فرونی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سطح ICAM-1 پلاسمایی در دو گروه تجربی کاهش داشته، اما تنها در گروه تجربی 2 معنی دار است (015/0 = P)، از سوی دیگر، تغییرات ICAM-1 در گروه تجربی 2 با گروه کنترل معنی دار است (004/0 = P). بین سطوح ابتدایی sICAM-1 با هر یک از متغیرهای جسمانی و نیمرخ های لیپیدی رابطه معنی داری مشاهده نشد (05/0 P>) . در بخش رابطه مجموع تغییرات در گروه های تجربی یا مجموع تغییرات متغیرهای ترکیب بدنی، بین تغییرات درصد چربی (48/0= R، 012/0 = P) و وزن توده چربی (44/0 =R، 022/0=P) با تغییرات غلظت ICAM-1 همبستگی معنی داری مشاهده شد. سطوح کلسترول، LDL-C و عوامل خطر در گروه تجربی 2 به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 P<) . تغییرات معنی دار افزایشی در مقدار HDL-C تنها در گروه پرشدت مشاهده شد (031/0 = P)
تاثیر فعالیت هوازی بر عوامل خطرزای قلبی عروقی (مولکول های چسبان سلولی، عروقی و نیمرخ لیپیدی) در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح پلاسمایی مولکول های چسبان و نیمرخ لیپیدی، به عنوان شاخص های مهمی در برآورد خطر بیماری های قلبی – عروقی بشمار می رود. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تاثیر فعالیت هوازی منظم بر عوامل خطرزای قلبی – عروقی (مولکول های چسبان سلولی، عروقی و نیمرخ لیپیدی) در مردان چاق کم تحرک است. 18 مرد چاق کم تحرک به ترتیب با میانگین و انحراف سن، وزن و شاخص توده بدن 97/0± 1/20 سال، 70/10± 3/93 کیلوگرم و 40/3 ±7/30 کیلوگرم بر مترمربع به دو گروه 9 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل 16 هفته فعالیت هوازی دویدن با شدت 60 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره، 3 روز در هفته به مدت 45 تا 60 دقیقه بود. در آغاز و پایان پژوهش، خونگیری در شرایط ناشتایی به منظور ارزیابی مقادیر VCAM-1 و ICAM-1 و نیمرخ لیپیدی اجرا شد. یافته های آزمون t زوجی نشان داد که تغییرات پیش تا پس آزمون sICAM در گروه تجربی معنی دار است (7% ، 01/0= P). LDL-C(30%، 04/0 = P) و نسبت عوامل خطرساز در گروه تجربی به طور معنی داری کاهش یافت. سطح HDL-C خون در گروه تجربی 5/7 درصد افزایش داشت (05/0 P>). نسبت دور کمر به لگن (WHR) (21%، 05/0P<) ، وزن و شاخص توده بدن نیز در گروه تجربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 P<). بین مقادیر نسبت دور کمر به لگن با سطح استراحتی (40/0 = R) و VCAM-1 (32/0= R) ارتباط متوسطی مشاهده شد. در ضمن، همبستگی متوسطی بین تغییرات درصد چربی بدن و LDL-C با ICAM-1 پلاسما مشاهده شد (47/0=R ، 05/0 = P). نتایج نشان داد تغییرات سطوح کلسترول، LDL-C و مولکلول های چسبان عروقی در صورتی که تمرین با شدت 60 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا شود، امکان پذیر است. از سوی دیگر، تغییرات درصد چربی، وزن و چاقی مرکزی آزمودنی ها اگر چه به موازات کاهش سطوح مولکول های چسبان عروقی روی می دهد، اما ممکن است در مردان جوان با یکدیگر همبستگی معنی داری نداشته باشد.
تاثیر تمرینات استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی و سیتوکروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان داده اند که تمرینات استقامتی طولانی موجب فقر آهن (آنمی) در ورزشکاران می شود. این مسئله ممکن است در عملکرد فیزیکی آنان اثر منفی داشته باشد. در این پژوهش تاثیر تمرین استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی (TIBC RBC، HC، Hb و فریتین) و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز (COX) موش های نر صحرایی بررسی شد. به این منظور 40 سر موش نر صحرایی نژاد Wistar14848 با میانگین وزن 54/8±05/215 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تجربی I تحت تمرین دو استقامت روی تردمیل به مدت 12 هفته با سرعت m.min-132 به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 جلسه در هفته قرار گرفتند (T) . گروه تجربیII ، با همان برنامه تمرینی، روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن (سولفات فرو) به صورت خوراکی (Gavage) دریافت می کردند (Ti) . گروه کنترل بدون تمرین بودند (S) و گروه کنترل II ضمن اینکه تمرین نمی کردند، همانند گروه تجربیII مکمل آهن دریافت می کردند (Si). پس از 12 هفته ، موش ها کشته شدند. برای اندازه گیری شاخص های آنمی، نمونه خونی آزمودنی ها در آزمایشگاه برآورد شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح 05/0 P< بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، پروتکل تمرینی موجب شد تا گروه T دچار فقر آهن بدون کم خونی شوند، اما استفاده از مکمل آهن، علاوه بر بهبود شاخص های آنمی، به ا فزایش فعالیت آنزیم سیتوکروم C اکسیداز در گروه Ti منجر شد. قابل توجه اینکه مکمل آهن اثر مثبتی روی موش های غیرفعال نداشت.
اثر مکمل گیری کراتین بر تغییرات ناشی از دو وهله فعالیت توانی بیشینه در مقادیر لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعة اثر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین بر تغییرات ناشی از دو وهله فعالیت توانی بیشینه در مقادیر لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران تمرین کرده بود. نمونة آماری این پژوهش، تعداد 16 تکواندوکار تمرین کردة مرد با میانگین سنی 20/1±43/18 سال، وزن 03/3±49/64 کیلوگرم و با سابقة تمرین 36/1±46/6 سال بودند که بر اساس وزن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی و در یک طرح دوسوکور، به دو گروه همگن کراتین و دارونما (هر گروه، 8 نفر) تقسیم شدند. گروه کراتین به مدت 6 روز، هر روز 20 گرم کراتین در 4 وعده (5×4 گرم) مصرف کردند، در حالی که گروه دارونما به همین صورت نشاسته استفاده کردند. آزمون مورد نظر برای برآورد توان بی هوازی شامل انجام آزمون پرش های عمودی متوالی به مدت 30 ثانیه روی دستگاه ارگوجامپ بود که این آزمون در دو وهله با یک دقیقه استراحت بین آنها اجرا شد. خونگیری جهت اندازه گیری مقادیر لاکتات خون، در دو مرحله (قبل و بعد از مکمل گیری)، هر مرحله در سه نوبت (قبل و بلافاصله پس از دو وهله انجام آزمون) و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی LSD و t مستقل در سطح معنی داری 05/0≥ P تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین سبب افزایش لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران به ویژه در وهلة دوم آزمون نسبت به مراحل مشابه قبل می شود که این افزایش تنها در توان بی هوازی و در دومین وهله از انجام آزمون معنی دار بود (001/0= P). همچنین تغییرات بین گروهی توان بی هوازی در وهلة دوم آزمون بعد از مکمل گیری، در گروه کراتین نسبت به دارونما، افزایش معنی داری را نشان داد(006/0= P). با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت مکمل گیری کراتین باعث افزایش توان بی هوازی تکواندوکاران تمرین کرده (به ویژه در مبارزات نهایی) می شود، اما اثر قابل توجهی بر پاسخ لاکتات خون ندارد.
اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر برخی از شاخص های سرمی آسیب سلولی در دختران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر شاخص های سرمی آسیب سلولی شامل آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلدولاز (ALD)، کراتین کیناز(CK) در دختران غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق را تعداد 27 دختر غیر ورزشکار (سن 2.20 18.55 سال و وزن 9.86 56 کیلوگرم و قد 5.33 162سانتی متر) تشکیل می دادند که به طور تصادفی در سه گروه هرمی (10 نفر)، هرمی واژگون (10نفر) و کنترل (7 نفر) قرار گرفتند. گروه هرمی و هرمی واژگون به مدت شش هفته، هفته ای سه جلسه در شش ایستگاه (جلوبازو، پشت بازو، کشش جانبی، جلوران، پشت ران، پرس پا) به تمرین پرداختند. حرکت هر ایستگاه در سه ست و دو دقیقه استراحت بین ست ها انجام می شد. در گروه هرمی، ست اول با 50 درصد ده تکرار بیشینه و ست دوم با 75 درصد، ده تکرار بیشینه و ست سوم با 100 درصد، ده تکرار بیشینه و در گروه هرمی واژگون به صورت برعکس اجرا می شد. گروه کنترل نیز فعالیت عادی خود را انجام می دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از جلسه اول، و قبل و بلافاصله پس از جلسه آخر تمرینات، به منظور ارزیابی فعالیت آنزیم های AST,ALD,CK سرمی از طریق روش آنزیماتیک گرفته شد. برای مقایسه داده های درون گروهی از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری، و بین گروهی از t مستقل استفاده شد. در تمام موارد سطح معنی داری 05/0 p< در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد، متعاقب یک جلسه تمرین در هر یک از گروه ها AST,ALD افزایش غیر معنی داری داشته اند، ولی کراتین کیناز در هر دو گروه افزایش معنی داری داشته است. مقایسه بین گروهی نیز تفاوت معنی داری را نشان نداد. به هر حال، متعاقب یک دوره شش هفته ای نیز AST, ALD تغییر معنی داری نداشتند، اما CK در هرمی واژگون افزایش معنی داری داشت که میزان این افزایش در جلسه آخر تمرینات نسبت به جلسه اول تمرینات کمتر بود و فقط در گروه هرمی واژگون معنی دار شد، به علاوه افزایش CK در جلسه آخر تمرینات نسبت به جلسه اول تمرینات در دو گروه کاهش داشت که این کاهش در گروه هرمی معنی دار بود. این امر نشان می دهد که شش هفته تمرین مقاومتی باعث آماده شدن عضله و ایجاد سازگاری شده است، به طوری که پس از تمرین، عضله متحمل فشار کمتر و یا احتمالاً آسیب کمتری می شود. همچنین تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر پاسخ آنزیمی اثر دارند.
تأثیر وضعیت های بدنی مختلف حین فعالیت های مقاومتی تقویت کننده عضلات چهارسر ران بر شاخص های عملکردی قلبی-عروقی مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر وضعیت های بدنی مختلف حین فعالیت های مقاومتی تقویت کننده عضلات چهارسر ران بر حاصل ضرب دوگانه (RPP) و سایر شاخص های عملکردی قلبی-عروقی مردان تمرین کرده بود. به این منظور، 13 مرد سالم (میانگین±انحراف استاندارد: سن 14/1±3/20 سال، قد 1/9± 34/178 سانتی متر، وزن 95/6±4/75 کیلوگرم، سابقه ی تمرین >3 سال) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. از شاخص های قلبی-عروقی برای بررسی و مقایسه پاسخ های همودینامیکی در سه حرکت پرس پا، اسکوات ایستاده و اسکوات هاگ با شش تکرار در 85 درصد یک تکرار بیشینه استفاده شد. شاخص های عملکردی ضربان قلب، فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و حاصل ضرب دوگانه، طی سه روز متوالی و بلافاصله قبل از شروع حرکت و آخرین تکرار فعالیت های مقاومتی اندازه گیری شدند. ابتدا، نرمالیتی داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف تأیید شد و سپس داده ها با استفاده از آزمون های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 5 درصد تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد سه شاخص ضربان قلب، فشار خون سیستولی و حاصل ضرب دوگانه، پس از فعالیت های مقاومتی تقویت کننده عضلات چهارسر ران افزایش معنی داری داشتند (05/0≥P). دامنه تغییرات شاخص حاصل ضرب دوگانه در حرکت اسکوات هاگ بزرگ تر از دو حرکت دیگر بود با این حال اختلاف معنی داری بین اسکوات هاگ و اسکوات ایستاده مشاهده نشد (05/0<P). پژوهش حاضر نشان داد حاصل ضرب دوگانه در پرس پا کوچک تر از دو وضعیت دیگر بود؛ بنابراین پرس پا می تواند وضعیت بدنی کم خطرتری برای تقویت عضلات چهارسر ران در افراد دارای مشکلات قلبی-عروقی باشد. به علاوه، اسکوات هاگ ممکن است در مقایسه با پرس پا و اسکوات ایستاده، فشار نامطلوب بیشتری به عضله قلب ورزشکاران وارد سازد. با این حال، اظهار نظر قطعی در این زمینه نیازمند تحقیقات بیشتری است.
مقایسه تغییرات ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان فوتبال طی فصل مسابقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: آمادگی جسمانی یکی از عوامل کلیدی موفقیت بازیکنان به هنگام مسابقه فوتبال است. در این میان عواملی چون ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی نقش اساسی در موفقیت تیم دارند. بنابر این هدف ما از این تحقیق مقایسه تغییرات ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان فوتبال طی فصل مسابقات بود. روش شناسی: در این تحقیق 24 بازیکن (8 مدافع، 8 هافبک و 8 مهاجم) از تیم فوتبال پاسارگاد مشهد حاضر در لیگ دسته دوکشور، به روش نمونه گیری انتخابی و در دسترس به طور داوطلبانه شرکت کردند. در شروع فصل مسابقات و بعد از انجام 15 مسابقه با استفاده از دستگاه سنجش ترکیب بدن، پروتکل نوارگردان آستراند و آزمون رست به ترتیب نمایه توده بدن، درصد چربی بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان اندازه گیری و با استفاده از آزمون تی استیودنت همبسته و آنالیز واریانس نتایج در سطح معنی داری 0.05≥P مقایسه شد. یافته ها: در طی فصل مسابقه، نمایه توده بدن بازیکنان مدافع(0.001=P)، میانی(0.001=P) و مهاجم(0.0009=P) کاهش معنیدارینشان داد. درصد چربی بازیکنان میانی(0.001=P) و مهاجمان(0.015=P) کاهش معنیداری داشت؛ ولی این کاهش در مدافعان معنی-دار نبود. حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان میانی(0.006=P) و مهاجم(0.001=P) افزایش، و مدافعان(0.013=P) کاهش معنی داری داشت. توان بیهوازی مدافعان و مهاجمان افزایش معنیداری نشان داد(0.001=P). بحث و نتیجه گیری: فصل مسابقات احتمالاً میتواند تغییراتی در نیمرخ ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان مدافع، میانی و مهاجم ایجاد کند؛ البته این تغییرات به ویژگی وظایف پستها و سبک یا روش بازی تیم بستگی دارد. این یافته ها به مربیان توصیه می کند که با انجام آزمون هایی در طی فصل مسابقات از میزان تغییرات آگاهی یابند و تمرینات فصل را مطابق با وظایف پستی طرح کنند تا آمادگی بازیکنان دچار نقصان نشود.
اثر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی میوستاتین ومقاومت به انسولین در مردان چاق - اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر 10 هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی، توده بدون چربی، سطح سرمی میوستاتین و مقاومت به انسولین در افراد چاق – اضافه وزن بود. به این منظور هفده مرد چاق دارای اضافه وزن (سن : 7/4 ? 1/43 سال، شاخص توده بدنی : 17/2 ?1/29 کیلوگرم بر مترمربع) در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به گروه های تمرین مقاومتی (9 نفر ) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته و به مدت 10 هفته بود. ترکیب بدنی، شاخص های متابولیکی و میوستاتین قبل و بعد از مداخله، اندازه گیری شد. بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 P<)، اما شاخص های آدیپوسیتی همچون وزن بدن، شاخص توده بدن، توده چربی و دور کمر تغییر نکرده (05/0 P>). همچنین به دنبال تمرین مقاومتی توده بدون چربی و قدرت عضلانی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 P<) . به طور همزمان، غلظت سرمی میوستاتین در پاسخ به تمرین مقاومتی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 P<). نتایج این تحقیق نشان داد که 10 هفته تمرین مقاومتی، مستقل از تغییر در چربی بدن، موجب بهبود مقاومت به انسولین در مردان چاق – اضافه وزن می شود و این بهبودی با کاهش سطح میوستاتین همراه بود. بر اساس این داده ها می توان گفت که تغییرات ایجاد شده در اثر تمرین مقاومتی در سطح میوستاتین ممکن است در بهبود حساسیت انسولینی ناشی از تمرین مقاومتی نقش داشته باشد.
اثر تمرین استقامتی و مصرف زیره کوهی بر نیمرخ لیپیدی و عوامل قلبی - عروقی موش های نر هیپر کلسترولمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر نیمرخ لیپیدی و استقامت قلبی- عروقی در موش های سوری نر هیپرکلسترولمیک پس از مصرف عصاره زیره کوهی بوده است. بدین منظور، تعداد 60 سر موش سوری نر هیپرکلسترولمیک (8 هفته ای با وزن40-20 گرم) به 4 گروه شاهد، تمرین استقامتی، زیره کوهی و تمرین استقامتی+ زیره کوهی تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 6 هفته (5 روز در هفته و به مدت 40 دقیقه با سرعت 18 متر بر دقیقه) انجام شد. عصاره زیره کوهی نیز در طی 6 هفته و به میزان 8/0 میلی گرم (محلول در 4/0 میلی لیتر آب مقطر) در گروه های زیره کوهی و تمرین استقامتی+ زیره کوهی مصرف شد. تریگلیسیرید (TG)، کلسترول تام (TC)، HDL-c و LDL-c، ظرفیت تمرین هوازی، ضربان قلب، فشار خون سیستولی و دیاستولی استراحتی قبل و در پایان دوره، اندازه گیری شد. یافته ها حاکی از آن بود که 6 هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره زیره کوهی (به عبارتی نتایج گروه تمرین استقامتی + زیره کوهی)، باعث افزایش معنی دار ظرفیت تمرین هوازی (پیش آزمون (متر) 9/19±4/293، پس آزمون (متر)2/39±7/600، 000/0P=) شد، همچنین کاهش معنی دار غلظت TC (پیش آزمون (mg/dl) 08/37±7/297، پس آزمون (mg/dl) 8/30±1/146، 019/0P=)، LDL-c (پیش آزمون (mg/dl) 4/14±8/151، پس آزمون (mg/dl) 7/8±12/0، 001/0P=)، ضربان قلب استراحتی (025/0P=) و فشار خون سیستولی استراحتی (010/0P=) را در مقایسه با سایر گروه ها به همراه داشت. از طرفی، مصرف زیره کوهی، به افزایش معنی دار HDL-c منجر شد (پیش آزمون (mg/dl) 1/12±9/75، پس آزمون (mg/dl) 9/17±9/119، 003/0P=). همچنین نتایج تحقیق نشانگر عدم تغییر معنی دار وزن بدن در گروه تمرین استقامتی+ زیره کوهی بود. نتایج تحقیق پیشنهاد می-کند که اجرای برنامه یاد شده (6 هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف زیره کوهی)، به طور معنی داری نیمرخ لیپیدی، ظرفیت تمرین هوازی، ضربان قلب و فشار خون سیستولی را تحت تأثیر قرار می دهد و در حفظ وزن بدن موش سوری نیز مؤثر است؛ بنابراین ممکن است جهت پیشگیری از بروز بیماری قلبی مفید باشد.
تاثیر دو نوشیدنی انرژی زا بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف نوشیدنی های انرژی زا بین ورزشکاران رواج زیادی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان دختر ورزشکار بود. به این منظور، 12 نفر از دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه تهران (با میانگین سن 63/0 + 2/22 سال، قد 8/5 + 1/162 سانتیمتر و وزن 79/6 + 91/56 کیلوگرم) به صورت داوطلب و در دسترس انتخاب شدند و سه جلسه آزمون بروس را به فاصله 4 روز از هم انجام دادند. در هر جلسه با طرح دوسوکور، به طور تصادفی و در شرایطی یکسان 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، دارونما، دراگون یا فانتوم، 40 دقیقه قبل از آزمون مصرف شد. نتایج نشان داد مصرف نوشیدنی فانتوم و دراگون موجب تفاوت معنی داری بین VO2max و زمان درماندگی و نیز مقدار درک فشار در پس آزمون شد (05/0P<). بین ضربان قلب پیش آزمون هنگام مصرف دو نوشیدنی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>) و دراگون موجب افزایش معنی دار حداکثر ضربان قلب نسبت به دارونما و فانتوم شد (05/0P<). در نتیجه، به نظر می رسد مصرف دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون اثر ارگوژنیکی بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دارد.
بررسی تاثیر عصاره گیاهان زنجبیل، خارخاسک، جنکوبیلوبا، جین سینگ و سویا در توان هوازی ورزشکاران استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: گیاهان دارویی دارای تاریخچه طولانی به خصوص در مشرق زمین هستند امروزه به شکل ویژه ای مورد توجه قرار گرفته اند و مطالعات زیادی بر روی آنها به منظور تولید داروهای مختلف و جدیداً مکمل های غذایی صورت گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر عصاره گیاهان زنجبیل، خارخاسک، جنکوبیلوبا، جین سینگ و سویا بر توان هوازی ورزشکاران استقامتی می باشد. روش بررسی: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی یک سوکور بر روی 70 نفر در طول 4 هفته انجام شد. افراد دارای سابقه طولانی مدت در ورزش بوده و به صورت تصادفی به 7 گروه 10 نفره تقسیم شدند. برای تهیه مخلوط گیاهی ابتدا 10 گرم از پودر هر گیاه در 100 میلی لیتر متانول خالص حل شده و سپس محلول به مدت 24 ساعت بر روی دستگاه هم زن قرار گرفت. پس از آن به وسیله پمپ خلاء و صافی محلول صاف شد و در فشار پایین و در دمای 45 تا 55 درجه سانتی گراد تغلیظ و عصاره خشک بدست آمده از گیاهان همراه با نشاسته به شکل قرص250 گرمی تهیه شد. عصاره گیاهان بدون اسم و با کد در بسته بندی های مشابه تهیه و در اختیار افراد در گروه ها قرار داده شد. زمان استقامت و توان هوازی (میلی لیتر بر کیلو گرم در دقیقه) در گروه ها و هر فرد قبل و پس از تمرینات ورزشی ثبت شد. آنالیز آماری داده ها از طریق11 SPSS ver, انجام شد و سطح معنی داری در این تحقیق با (05/0 p < ) تعیین شد. یافته ها: این پژوهش نشان داد که مکمل های سویا و خارخاسک بر زمان استقامت (s) (05/0 p < ) در مقایسه با پلاسبو تفاوت آماری معناداری نداشته است اما مکمل های جینکوبیلویا و جین سینگ بر VO2max (ml.kg-1.min-1) اختلاف معناداری در مقایسه با پلاسبو (05/0 p < ) نشان دادند. نتیجه گیری: این نتایج تاثیر نیروزایی مکمل غذایی تهیه شده از مخلوط این گیاهان و زنجبیل را که دارای بیشترین خاصیت ارگوژنیکی بوده است پس ازتمرینات ورزشی نشان داد.
مقایسه تأثیر تمرینات مقاومتی و سرعتی بر میزان انعطاف پذیری، قدرت عضله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی و سرعتی بر برخی عوامل آمادگی جسمانی در دانشجویان مرد غیر ورزشکار بود. روش شناسی: تعداد 36 دانشجوی مرد غیر ورزشکار (میانگین سن 1/21 سال، میانگین وزن6/73 کیلوگرم و میانگین قد 76/1 سانتی متر) به طور تصادفی انتخاب و به سه گروه تمرین مقاومتی، سرعتی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین مقاومت (به شکل هرمی) و سرعتی (به شکل هرمی) هر یک برنامه تمرین ویژه خود را به مدت 6 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا کردند. نتایج: نتایج به دست آمده از روش آماری t مستقل نشان داد که تمرین مقاومتی و سرعتی موجب تغییر معنی داری در انعطاف پذیری، قدرت و توان بی هوازی شدند (0001/0 =p) هم چنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین این دو نوع تمرین از نظر انعطاف پذیری و توان بی هوازی اختلاف معنی داری وجود نداشت (34/0= p)، اما این تفاوت در قدرت معنی دار بود (0001/0 =p). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات هرمی مقاومتی و سرعتی می توانند موجب بهبود انعطاف پذیری، قدرت عضله همسترینگ و توان بی هوازی شوند، اما به نظر می رسد تمرینات مقاومتی روش موثرتری بر قدرت عضله همسترینگ باشد.
تاثیر ورزش فوتسال بر سطح و محتوای مواد معدنی استخوان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه سطح و محتوای مواد معدنی استخوان بین زنان فوتسالیست و غیر ورزشکار. نمونه های این پژوهش 15 زن فوتسالیست (سن 8/2±3/24 سال، قد 4/4±1/161سانتی متر، و وزن 7±3/54 کیلوگرم) و 15 زن سالم غیر ورزشکار (سن 2±8/23 سال، قد 7±9/160 سانتی متر، و وزن 6/9±5/51 کیلوگرم) بودند. همه نمونه ها سالم بودند و هیچ گونه سابقه بیماری و پوکی استخوان یا شکستگی نداشتند. همچنین، هیچ دارویی نیز استفاده نمی کردند. سطح و محتوای مواد معدنی استخوان با دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) در مهره های دوم تا چهارم کمری، همچنین گردن و تروکانتر استخوان ران هر دو پا اندازه گیری شد. آزمون t مستقل در تحلیل داده ها به کار رفت. نتایج نشان داد میزان محتوای مواد معدنی استخوان مهره های کمری، و پای برتر و غیر برتر زنان فوتسالیست (8/2477±0/53607، 3/2393±6/35130 و 8/2177±2/36791 میلی گرم) به طور معناداری (05/0>P) بیشتر از زنان غیرورزشکار (2/1979±3/45877، 8/2178±8/27082 و 4/1848±2/26739 میلی گرم) بود. اما، بین سطح استخوانی در مهره های کمر، و پای برتر و غیر برتر زنان فوتسالیست (5/2±4/42، 8/1±2/31 و 9/1±2/31 سانتی مترمربع) و افراد غیرورزشکار (5/2±5/41، 9/1±9/30 و 9/1±4/30 سانتی مترمربع) تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0
تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات بر سطوح هموسیستئین پایه و به دنبال یک جلسه فعالیت وامانده ساز در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اانجام این پژوهش، بررسی تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات در سطوح هموسیستئین پایه و به دنبال یک جلسه فعالیت وامانده ساز در مردان فعال بود. به این منظور 12 نفر از اعضای تیم فوتبال دانشگاه مازندران (با میانگین سن 20/2 ±83/21 سال، شاخص توده بدنی 39/1± 99/22 کیلوگرم بر مترمربع و هموسیستئین 58/0 ±53/13 میکرومول بر لیتر) انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (6=n) و کنترل (6=n) تقسیم شدند. از آزمودنی ها در پیش آزمون در وضعیت حداقل 12 ساعت ناشتایی، قبل و بلافاصله بعد از انجام آزمون وامانده ساز بروس بر روی نوارگردان خون گیری به عمل آمد. گروه تجربی به مدت 5 روز به مقدار 3/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مکمل کراتین مونوهیدرات دریافت کرد. پس از دوره مکمل گیری، قبل و بلافاصله بعد از آزمون وامانده ساز بروس، بار دیگر خون گیری به عمل آمد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون های آماری t وابسته و مستقل (5/0 P≤) نشان داد که 5 روز مکمل گیری کراتین مونوهیدرات سبب کاهش معناداری در سطوح پایه هموسیستئین پلاسما (017/0 =P) و به دنبال یک جلسه فعالیت وامانده ساز (013/0=P) در فوتبالیست های دانشگاهی می شود. به نظر می رسد مکمل گیری کراتین مونوهیدرات با کاهش سطوح پایه و به دنبال فعالیت های وامانده ساز، از عوارض احتمالی هموسیستئین بر سلامتی جلوگیری به عمل آورد.