فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر مکمل ال کارنیتین بر سطوح ال کارنیتین آزاد، سایتوکین التهابی (6IL-)، و CRP متعاقب یک دوره تمرینات فزاینده شنا در دانشجویان پسر شناگر. بدین منظور 19 دانشجوی داوطلب شناگر دانشگاه ارومیه با میانگین سن 2/1±12/22 سال، وزن 2/7±1/72 کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 1/3±2/50 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مدت 6 هفته تمرینات فزاینده شنا (2000-3500 متر در روز، سه روز در هفته) انجام دادند؛ گروه تجربی (مکمل) روزانه 1000 میلی گرم مکمل ال کارنیتین خوراکی به مدت 6 هفته و گروه کنترل (دارونما) در مدت مشابه دارونما (نشاسته) مصرف کردند. نمونه های خونی به منظور بررسی سطوح ال کارنیتین آزاد، 6IL-، و CRP سرم قبل از شروع دوره و در پایان هفته ششم بعد از فعالیت جمع آوری شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها که با آزمون t مستقل و وابسته انجام گرفت، نشان داد در گروه مکمل در پایان هفته ششم غلظت ال کارنیتین آزاد سرم نسبت به سطوح اولیه 27 درصد افزایش (01/0P≤) یافت که در مقایسه با گروه دارونما معنادار بود (001/0P≤). در گروه مکمل غلظت 6IL- و CRP سرم در پایان دوره نسبت به مقادیر قبل از شروع تمرینات تغییرات معناداری نداشت، ولی در گروه دارونما افزایش معناداری مشاهده شد. افزایش غلظت 6IL- و CRP در پایان هفته ششم در گروه دارونما در مقایسه با گروه مکمل از لحاظ آماری معنادار بود (02/0P≤ و 001/0P≤). به نظر می رسد مصرف مکمل ال کارنیتین باعث کاهش پروتئین های التهابی 6IL- و CRP سرم در شناگران می شود. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که مکمل کارنیتین عملکرد سیستم ایمنی و ضد اکسایشی ورزشکاران را بهبود می بخشد.
تأثیر فعالیت بدنی منظم هوازی بر تغییرات گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله خون و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
10 - 16
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری دیابت می تواند تأثیرات منفی بر سلامت عمومی و احساس خوب بودن بیماران داشته باشد و میزان کیفیت زندگی بیماران دیابتی معیاری مناسبی برای بحث درباره زندگی شخصی و تحمل بار بیماری بر زندگی آنان است. هدف اصلی از این پژوهش تعیین تأثیر فعالیت بدنی منظم هوازی بر تغییرات گلوکز ، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع2 بود. مواد و روش ها: پنجاه و سه بیمار دیابتی نوع2 با دامنه سنی (11/6 ± 15/45 سال) و میانگین مدت بیماری 3 ± 5 سال به صورت هدف دار انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (27نفر) و کنترل (26نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در یک برنامه فعالیت بدنی منظم هوازی شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل 45 تا 60 دقیقه فعالیت هوازی با شدت 70- 60 درصد ضربان قلب ذخیره روی دوچرخه کارسنج سه بار در هفته و به مدت 8 هفته بود. پیش وپس از فعالیت بدنی منظم هوازی میزان گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله خون و حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) آزمودنی ها اندازه گیری شد. همچنین کیفیت زندگی آزمودنی ها درهر دو گروه توسط پرسشنامه SF – 36ارزیابی گردید.روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود و درتجزیه وتحلیل آماری اطلاعات از روش t مستقل استفاده شد. یافته ها: فعالیت بدنی منظم هوازی به مدت 8 هفته تأثیر معنی داری بر میزان کاهش گلوکز خون و افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع2 داشت (05/0< p ). ولی برمیزان هموگلوبین گلیکوزیله تاثیر معنی داری مشاهده نشد (05/0< p ). نتیجه گیری: فعالیت بدنی منظم هوازی در این تحقیق برای بیماران دیابتی نوع2 می تواند نمونه ای از برنامه های ارتقاء سلامت بوده و در افزایش کیفیت زندگی و همچنین کاهش میزان قند خون بیماران دیابتی مؤثر باشد.
مقایسه ی شیوع علائم سندرم پیش از قاعدگی در دختران ورزشکار دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
پاسخ مزمن حجم ها و ظرفیت های ریوی به کورتیزول سرم در کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ درازمدت حجم ها و ظرفیت های ریوی به غلظت های سرمی کورتیزول در کشتی گیران جوان بود. در این پژوهش، 24 کشتی گیر آماتور جوان و داوطلب سالم با میانگین سن 8/0± 9/23 سال، قد 7/5 ± 64/180، وزن 3/7 ± 3/76 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 5/8 ± 4/23 شرکت داشتند. آزمودنی های تحقیق، تمرینات خاص کشتی را به شکل فزاینده و تا شدت 85 درصد حداکثر ضربان قلب تمرین، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام دادند. از کشتی گیران جوان در وضعیت پایه، 6 هفته اول تمرینات تا شدت 75 درصد ضربان قلب تمرین، 6 هفته دوم تمرینات تا شدت 85 درصد ضربان قلب تمرین و هفته اول بازگشت به حالت اولیه آزمون های ریوی به عمل آمد. نمونه های خون جمع آوری و غلظت های کورتیزول سرم آنها با روش ELISA اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تغییرات کورتیزول سرم، متغیرهای عملکرد ریوی FEV1 (001/0 = P، مراحل اول و دوم تمرینات)، FVC (001/0=P، مراحل اول و دوم تمرینات)، FIV1 (001/0 = P، مرحله دوم تمرینات)، VC (037/0=P، مراحل اول و دوم تمرینات) ، وTV/TI (0001/0 =P، مرحله دوم تمرینات) را طی تمرینات شدید کشتی به طور معنی داری تحت تاثیر قرارداد، به طوری که به ازای تغییر هر واحد از سطح کورتیزول، این متغیرهای ریوی به طور معنی داری تغییر یافتند. در مجموع، نتایج تحقیق نشان می دهد که متعاقب 12 هفته تمرینات شدید کشتی، برخی از حجم ها و ظرفیت های تنفسی کشتی گیران جوان تحت تاثیر تغییرات غلظت کورتیزول سرم، تغییر می یابند. و این نوع یافته ها تاکنون گزارش نشده است.
بررسی تفاوتهای رده های سنی از نظر فیزیولوژیکی و نتایج مسابقات جهانی در والیبال
حوزه های تخصصی:
مقایسه تاثیر 3 و 5 جلسه تمرین تناوبی هوازی بر HS-CRP موش های صحرایی ماده ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از مقایسه تاثیر 12 هفته تمرین تناوبی هوازی با تواتر 3 و 5 جلسه در هفته بر حساس ترین شاخص التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی- عروقی (پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت بالا) در موش های صحرایی. برای این منظور 56 سرموش صحرایی ماده نژاد ویستار (با وزن 93/4 ± 6/325گرم، سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آن ها گذشته بود) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه اصلی شامل گروه کنترل، گروه های تمرینی تناوبی3 و 5 جلسه ای، و زیرگروه های پیش آزمون، میان آزمون، و پس آزمون تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 یا 5 جلسه تمرین با بار پیشرونده و با سرعت 12 تا 23 متر در دقیقه و مدت 10 تا 80 دقیقه اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی در سه مرحله پیش آزمون، میان آزمون، و پس آزمون با شرایط مشابه انجام و مقادیر HS-CRP به روش ایمنوتوربیدیمتریک و شاخص های کنترلی LDL-C و HDL-C نیز با روش آنزیماتیک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس و اندازه گیری های مکرر و آزمون های تعقیبی شفه و LSD تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر درون گروه های HS-CRP گروه کنترل پس از 6 و 12 هفته افزایش معناداری داشت، در حالی که در هر دو گروه تمرینی در 6 هفته نخست تمرین، کاهش غیرمعناداری مشاهده شد که این کاهش در پایان هفته دوازدهم فقط در گروه تناوبی 5 جلسه ای به لحاظ آماری معنادار بوده است. از سوی دیگر، بررسی تفاوت HS-CRP سه گروه نشان داد این تفاوت فقط بین دو گروه تناوبی 3 و 5 جلسه ای با گروه کنترل به دنبال 12 هفته تمرین معنادار است. تغییرات مشابهی نیز در مقادیر LDL-C و HDL-C بین سه گروه مشاهده شد. با توجه به یافته های این تحقیق می توان گفت فعالیت بدنی نقش قابل توجهی در کاهش التهاب و در نتیجه پیشگیری از بیماری قلبی- عروقی دارد و در این خصوص تعداد جلسات تمرینی و تداوم تمرینات و اجرای آن به صورت منظم جزء مهمی از برنامه تمرینی محسوب می شود.
ارتباط بین قد و توان هوازی بیشینه در آزمون های پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین قد و توان هوازی بیشینه (VO2 max) در آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج بود. 54 دانشجوی دختر تمرین کرده با میانگین سنی 93/1 ±22/23 سال قد 19/8 ±13/162 سانتی متر توده بدن 59/8 ± 97/57 کیلوگرم شاخص توده بدنی 24/2 ± 03/22 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی بدن 79/4±24/24 درصد آزمودنی های پژوهش بودند که به سه گروه قدی کوتاه 11/3 ± 22/153 سانتی متر متوسط 77/1 ± 27/161 سانتی متر و بلند 17/3 ± 91/171 سانتی متر تقسیم شدند. توان هوازی بیشینه با استفاده از دو آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد بین توان هوازی بیشینه در گروه های کوتاه متوسط و بلند قد در هر یک از دو آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p). به هنگام مقایسه توان هوازی بیشینه اندازه گیری شده در آزمون های پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج در درون هر یک از گروه های قدی تفاوت معناداری دیده شد (001/0 P<)؛ به این ترتیب که توان هوازی بیشینه به دست آمده در پله کویین در هر سه گروه بیشتر بود. همچنین بین توان هوازی بیشینه و قد در کل آزمودنی ها در هر دو آزمون همبستگی معناداری دیده نشد (05/0> P). نتیجه این که بین توان هوازی بیشینه و قد در دو آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج ارتباطی وجود نداشت؛ بنابراین می توان گفت بین توان هوازی بیشینه و قد در آزمون پله کویین ارتباطی وجود ندارد.
تاثیر تمرینات مسدود و تصادفی بر عملکرد و یادداری مهارت های پاس فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ، بهبود مهارت های حرکتی از طریق تمرین، مورد توجه محققان و مربیان تربیت بدنی است، با این حال روشن شده که تغییرپذیری شیوه های تمرینی برای اجرا و یادداری مهارت حرکتی نیز مفید و مؤثر است. هدف کلی این تحقیق، بررسی تعیین تاثیر تمرین به روش مسدود و تصادفی بر عملکرد و یادداری مهارت های پاس فوتبال در نوآموزان 12 سالة مدرسة فوتبال باشگاه فرهنگی _ ورزشی دانش استان آذربایجان شرقی است. به این منظور و به عنوان نمونه، 24 نوآموز پسر 12 ساله به صورت تصادفی انتخاب و بعد از برابرسازی میانگین ها در گروه 12 نفری گروه بندی و سپس آموزش و تمرینات لازم ارائه شد و در نهایت آزمون های لازم محقق ساخته با روایی و اعتبار مناسب (پاس بغل پا = 86/0، پاس کات داخل پا= 81/0 و پاس کات بیرون پا = 79/0 ) از آنها به عمل آمد. متغیرهای تحقیق، روش های تمرینی مسدود و تصادفی (مستقل) و عملکرد و یادداری (وابسته) بود. از آمار توصیفی برای طبقه بندی داده ها و در آمار استنباطی از روش های آماری تی تست و یو من ویتنی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اختلاف معنی داری بین عملکرد و یادداری مهارت های پاس فوتبال در تمرینات مسدود و تصادفی در سطح کمتر از 05/0 وجود دارد، به این معنی که تمرین به روش مسدود، عملکرد نوآموزان و تمرین به روش تصادفی، یادداری مهارت های پاس فوتبال نوآموزان را تحت تاثیر قرار می دهد و بهبود می بخشد.
بررسی اثر برنامه های مداخله ای تمرینات تحمل وزن و مصرف منظم مکمل غذایی کلسیم بر چگالی مواد معدنی استخوان های ران کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسة اثر برنامه های مداخله ای تمرینات تحمل وزن و مصرف منظم مکمل غذایی کلسیم بر چگالی مواد معدنی استخوان های ران کودکان بود. به این منظور نمونه ای 32 نفری از بین کودکان مهد ""راه ظفر"" با رضایت والدین به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. این کودکان در چهار گروه مختلف به مدت پنج ماه تحت برنامه های مداخله ای قرار گرفتند. همگن بودن گروه ها از نظر کلسیم مصرفی ماهانه به وسیلة پرسشنامة مصرف کلسیم بررسی شد. جمع آوری داده ها توسط دستگاه چگالی سنجی (DEXA) انجام و برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس یک متغیره و t گروه های همبسته استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد اختلاف معناداری بین کلسیم مصرفی ماهانة گروه های تحقیق وجود ندارد (192/0 = Sig و 696/1= F). نتایج مقایسة اختلاف میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون BMD گردن استخوان ران در همة گروه ها معنادار بود (تمرینات تحمل وزن همراه با مصرف مکمل غذایی کلسیم، 002/0 = Sig و 919/4 = t ؛ تمرینات تحمل وزن ، 00/0 = Sig و 232/6= t؛ مصرف مکمل غذایی کلسیم، 00/0 = Sig و 86/7- = t و کنترل 002/0 = Sig و 499/5 = t). در مجموع، مقایسة نمره های BMD گروه های تحقیق نشان داد، تفاوت بین میانگین نمره های گروه ها معنادار است (019/0 = Sig و 981/3= F) و بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی اختلاف معناداری بین میانگین گروه های 1 و 2 با گروه کنترل وجود داشت. این یافته ها بر اهمیت دوران کودکی و نوجوانی به عنوان سنین حساس زندگی در شکل گیری تراکم استخوان تأکید دارد و مؤید این نظریة مکانیکی در رابطه با استخوان هاست که ""استخوان ها نسبت به بار وارده به وسیلة اضافه کردن مواد معدنی پاسخ می دهند"".
تاثیر تمرین هوازی بر وزن چربی احشایی موش های صحرایی اوارکتومی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر الگوی توزیع چربی در زنان یائسه با کاهش عملکرد تخمدان ها ارتباط دارد و این امر منجر به افزایش میزان شیوع بیماری های قلبی- عروقی پس از یائسگی می شود. لذا شناسایی روش های کم خطر برای کاهش چربی احشایی در شرایط فقدان استروژن اهمیت دارد. هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر تمرین هوازی بر وزن چربی احشایی موش های صحرایی اوارکتومی شده. برای این منظور، تعداد 32 سرموش صحرایی ماده 11 هفته ای از نژاد ویستار با میانگین وزن 36/13± 56/168 گرم به صورت تصادفی هدفدار در سه گروه (اوارکتومی شده و تمرین، شم، اوارکتومی شده) قرار گرفتند. دو هفته بعد از جراحی، موش ها به مدت 8 هفته ( هر هفته 5 روز و هر روز 60 دقیقه با سرعت 26 متر بر دقیقه و شیب 10 درجه) روی تردمیل جوندگان تمرین کردند. در پایان برنامه، همه حیوانات کشته شدند و چربی احشایی به روش جراحی باز استخراج و توزین گردید. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس یکطرفه با آزمون تعقیبی شفه و آزمون t هم بسته استفاده شد. سطح معناداری آماری05/0 P< تعیین شد. نتایج نشان داد که بعد از 8 هفته، اختلاف در وزن بدن و چربی احشایی گروه های اوارکتومی شده و شم معنادار بود. بین وزن بدن گروه های تجربی و کنترل (اوارکتومی شده) بعد از 8هفته تمرین هوازی تفاوت معناداری مشاهده نشد، درحالی که اختلاف چربی احشایی آن ها معنادار بود. وزن بدن و وزن چربی احشایی گروه اوارکتومی شده و میانگین غذای مصرفی و قد گروه تجربی (اوارکتومی شده و تمرین) نسبت به دو گروه دیگر افزایش معناداری داشت. این یافته ها بیانگر نقش ورزش در کاهش چربی احشایی حتی در شرایط فقدان استروژن است.
بررسی تاثیر دوره های کوتاه مدت و متناوب دو نوع برگشت به حالت اولیه فعال و غیرفعال بر سطح لاکتات خون و آنزی مهای لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین فسفوکیناز (CPK) در مردان صخر هنورد شهر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برتری برگشت به حالت اولیه با فعالیت های تداومی ملایم (continuous) در مقابل برگشت به حالت اولیه غیرفعال به خوبی مشخص شده اما زمانِ این گونه برگشت به حالت اولیه طولانی است (60 – 20 دقیقه) و شدت آن نیز قابل کنترل نیست. از طرفی بعد از اغلب فعالیت های ورزشی کوتاه مدت، به برگشت به حالت اولیه کوتاه مدت نیاز است تا ورزشکار به سرعت به حالت طبیعی برگردد و اجرای مطلوب تری داشته باشد. این نوع برگشت به حالت اولیه، به طور کامل از نظر مدت، شدت و نوع فعالیت شناخته نشده است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر برگشت به حالت اولیه کوتاه مدت (3 دقیقه) در تکرار فعالیت های صخره نوردی بر روی غلظت لاکتات CPK، LDH خون صخره نوردان نخبه مرد است. به این منظور 10 صخره نورد مرد نخبه (با میانگین سنی 92/2± 24 سال، وزن 19/6 ± 60 کیلوگرم، قد 73/5 ± 173 سانتیمتر و BMI 98/2 ± 19) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. در این مطالعه، صخره نوردران به صورت جابه جایی یا Cross over به فاصله 5 روز در دو آزمایش شامل چهار مرحله 2 دقیقه ای فعالیت صخره نوردی با 3 دقیقه برگشت به حالت اولیه غیرفعال بعد از هر فعالیت در آزمایش اول و 3 دقیقه برگشت به حالت اولیه فعال بعد از هر فعالیت در آزمایش دوم شرکت کردند. هنگام برگشت به حالت اولیه فعال، آزمودنی با شدت VO2max45 درصد بر روی تردمیل می دوید. قبل از هر صعود 2 دقیقه برای نمونه گیری خون از آزمودنی ها در نظر گرفته شد. برای اندازه گیری لاکتات نمونه خونی از مویر گ های لاله گوش و برای LDH و CPK خون، نمونه خونی از ورید ساعد در هر دوره گرفته شد. نمونه گیری خون قبل از صعود اول و بلافاصله بعد از هر دوره برگشت به حالت اولیه انجام گرفت. نتایج نشان داد بین برگشت به حالت اولیه فعال و غیرفعال در مقدار لاکتات و LDH (005/0P<) و CPK (039/0 P<) اختلاف معنی داری وجود دارد. بنابراین بعد از هر دوره برگشت به حالت اولیه فعال، صخره نوردان صعود بعدی را با مقدار لاکتات، LDH و CPK کم تری نسبت به برگشت به حالت اولیه غیرفعال شروع کردند.
بررسی اثر تداخلی تمرینات ترکیبی (قدرتی و استقامتی همزمان) بر قدرت و توان هوازی بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج پژوهش های مختلف درباره اثر تداخلی تمرینات ترکیبی بر قدرت و توان هوازی بیشینه (VO2max) متفاوت است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شش هفته تمرینات ترکیبی بر قدرت بیشینه و VO2max مردان غیرورزشکار بود. به این منظور 34 دانشجوی غیرفعال و سالم (با میانگین سن 18/1± 22 سال، قد 48/6 ±54/173 سانتیمتر و وزن 50/8 ± 01/65 کیلوگرم) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در یکی از چهارگروه استقامتی (10=n)، قدرتی (8 = n)، ترکیبی (8 = n) و کنترل (8 = n) قرار گرفتند.گروه استقامتی، برنامه تمرین استقامتی اینتروال بومپا (3 روز در هفته، 25 – 5/12 دقیقه، 70 – 50 درصد HRR) را به مدت شش هفته انجام دادند. گروه قدرتی، برنامه تمرینی قدرتی (3 روز در هفته، 3 ست / 6 حرکت، 85 – 70 %RM1) و گروه ترکیبی نیز از تمرینات استقامتی و قدرتی (تمرین استقامتی قبل از ظهر و تمرین قدرتی بعد از ظهر) را اجرا کردند. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از برنامه تمرینی آزمون های ارزیابی قدرت (حرکت لیفت با دستگاه) و VO2max (آزمون بروس) را انجام دادند. نتایج تحقیق حاضر با تی وابسته نشان داد، اجرای تمرینات ترکیبی به افزایش معنی دار قدرت (00/0=P) و VO2max (00/0=P) آزمودنی ها منجر شد. به علاوه، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین توسعه VO2max در دو گروه استقامتی (18%) و ترکیبی (16%)، اختلاف معنی داری مشاهده نشد (95/0=P). بین مقدار افزایش قدرت بیشینه در گروه قدرتی (39%) و ترکیبی (31%) به لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (31/0=P). نتیجه این که اجرای تمرینات ترکیبی هیچ اثر تداخلی در افزایش قدرت و توان هوازی بیشینه نسبت به گروه های قدرتی و استقامتی نداشت.
پاسخ های قلبی – عروقی و متابولیکی و ارتباط آنها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا در کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ورزش دست در مقایسه با ورزش پا در پاسخ به نوع و شدت تمرینات، تفاوت های فیزیولوژیک وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه پاسخ های لاکتات خون، ضربان قلب، فشار خون و هم چنین بررسی ارتباط این شاخص ها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا بود. به این منظور 8 کاراته کار جوان با میانگین سنی 2/21±9/18 سال در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی های تحقیق، دو آزمون ورزشی فزاینده را روی دوچرخه کارسنج دستی و دوچرخه کارسنج پایی پیشرفته مونارک (مدل E838)، با فاصله استراحت یک هفته ای اجرا کردند. شاخص های قلبی و عروقی (ضربان قلب بیشینه و فشار خون) و زمان خستگی بی درنگ پس از پایان هر آزمون اندازه گیری و ثبت شد. هم چنین نمونه های خونی پس از پایان آزمون های ورزشی دست و پا جمع آوری و غلظت های لاکتات خون (میلی گرم /دسی لیتر) با استفاده از روش آنزیمی Enzymatic lactate reagrent اندازه گیری شد. یافته های تحقیق اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون، بین آزمون های ورزشی دست و پا نشان نداد (به ترتیب 22/0 = p و 15/0 = p)، اما حداکثر ضربان قلب به طور معنی داری در آزمون پا بیش تر از آزمون دست بود (02/0 = p). هم چنین ارتباط بین مقادیر لاکتات خون، بیشینه ضربان قلب، فشار خون سیستول با زمان خستگی برای آزمون دست به ترتیب 88/0 = r، 68/0 = r، 76/0 = r و برای آزمون پا 71/0 = r، 57/0 = r، 49/0 = r به دست آمد. در مجموع، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا، اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون سیستول وجود ندارد اما مقادیر بیشینه ضربان قلب بین این دو به طور معنی داری متفاوت است. بنابراین در تدوین برنامه های ورزشی با ارزیابی عملکرد ورزشکاران بر مبنای ضربان قلب باید این معیار به طور جداگانه برای ورزش های دستی و پایی در نظر گرفته شود.
اثر پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته برنامه پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب (TG، TC، HDL) در مردان سالمند بود. به این منظور 20 مرد سالمند سالم (با میانگین سنی 24/7±4/72 سال، قد 11/6 ±59/163 سانتیمتر و وزن 19/9±31/68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره پیاده روی و شاهد تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه پیاده روی به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 45 – 30 دقیقه با شدت 75 – 60 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره روی نوارگردان تمرین کردند. کیفیت خواب آزمودنی ها توسط پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) و کمیت خواب توسط ثبت طول مدت خواب مفید شبانه آزمودنی ها ارزیابی شد. متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب نیز (TG، TC، HDL)، قبل و بعد از هشت هفته پیاده روی توسط نمونه گیری خون سنجیده شد. نتایج نشان داد که در گروه پیاده روی کیفیت خواب آزمودنی ها 31 درصد بهبود یافت و کمیت خواب نیز 45 دقیقه افزایش داشت که از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0P<). به علاوه، در گروه پیاده روی تغییرات TC و HDL بهبود معنی داری داشت (05/0P<). نتایج آزمون t مستقل هم نشان داد که کیفیت و کمیت خواب بین دو گروه پیاده روی و شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0P<). با این حال هیچ رابطه ای بین تغییرات کیفیت و کمیت خواب با تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت هشت هفته پیاده روی کیفیت و کمیت خواب را به همراه برخی از پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در سالمندان بهبود می بخشد و به عنوان راهی برای درمان مشکلات خواب در سالمندان مفید خواهد بود.
مدل سازی هفت عاملی آمیخته بازاریابی صنعت خدمات ورزش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات هورمون رشد و حجم پلاسما در ورزش با شرایط آبزدایی و آبگیری طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور تعیین تغییرات هورمون رشد و حجم پلاسما در ورزش با شرایط آب زدایی (دی هیدراسیون) و آب گیری طبیعی(یوهیدراسیون)، 10 فوتبالیست مرد داوطلب با میانگین سنی 57/1±24سال، وزن80/3±77/71 کیلوگرم و قد 37/4 ±3/177 سانتی متر در دو جلسه تمرینی مشابه (30دقیقه دویدن با شدت60 % درصد از حداکثر ضربان قلب) شرکت داشتند درحالی که در جلسهدوم به اندازه کاهش وزن مشاهده شده در جلسه اول74 ±463 میلی لیتر آب مقطر مصرف کردند. در هر دو جلسه، پس از اندازه گیری وزن، هماتوکریت و سطوح هورمون رشد پلاسما در زمان های پیش و پس از تمرین، میزان تغییرات حجم پلاسما از طریق فرمول محاسبه شد. پس از تحلیل داده ها با آزمون t همبسته مشخص شد که وزن بدن در جلسه اول به مقدار74± 463 گرم کاهش یافت و مقدار این کاهش در جلسه دوم علی رغم جایگزینی مایعات، معنی دار نبوده و فقط به اندازه 65±41 گرم بیشتر بود. همچنین، حجم پلاسما در طول جلسه اول دچار کاهش(161±380 میلی لیتر) شد، اما در جلسه دوم، به میزان195±117 میلی لیتر افزایش یافت(05/0>P) که این افزایش معنی دار نبود. سطوح هورمون رشد پلاسما نیز در پایان جلسات اول و دوم، نسبت به ابتدای جلسات به ترتیب به مقدار57/1±11/6 و 87/1 ± 77/9 نانوگرم در میلی لیتر افزایش نشان داد(05/0>P). یافته های این پژوهش نشان داد، ورزش به همراه آب گیری طبیعی، سبب افزایش بیشتر سطوح هورمون رشد پلاسما نسبت به حالت آب زدایی می شود.
اثر یک دوره مسابقه شبه رسمی کاراته بر شاخص های دستگاه ایمنی (CD4، CD8 و CD4/CD8) مردان نخبه کاراته کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از مطالعه تاثیر یک دوره مسابقه شبه رسمی کاراته و یک دوره زمانی ۲٤ ساعته بازیافت بر پاسخ سلول های دستگاه ایمنی (4CD، 8CD و 8CD/4CD). بدین منظور ١۲ کاراته کار تیم ملی به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و در دو جدول منهای ٧٠ کیلوگرم با قد معادل 2/5 ± 175 سانتی متر و BMI معادل 68/1 ± 7/21 کیلوگرم بر مجذور قد، به علاوه ٧٠ کیلوگرم با قد معادل 9/2 ± 8/181 سانتی متر و BMI معادل 3/2 ± 4/25 کیلوگرم بر مجذور قد، به صورت دوره ای به رقابت پرداختند و هر کدام در یک روز ٥ مسابقه را به روش مسابقات رسمی برگزار کردند. نمونه های خونی قبل از مسابقه اول، بعد از مسابقه اول، سوم، پنجم، و بازیافت (۲٤ ساعت پس از اتمام مسابقات) گرفته شد و در آزمایشگاه تخصصی و با روش های ویژه مورد سنجش قرار گرفت. آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون t وابسته برای مقایسه بین مراحل مسابقه و بازیافت استفاده شد. در این پژوهش سلول های 4CD پس از یک دوره مسابقه، در مقایسه با مرحله پیش آزمون، ٤٦ درصد افزایش و ۲٤ ساعت پس از اتمام مسابقات، ٤٤ درصد کاهش نشان دادند. سلول های 8CD نیز پس از مسابقات، در مقایسه با مرحله پیش آزمون، ١۲ درصد کاهش و ۲٤ ساعت پس از آن ٤ درصد افزایش نشان دادند. نسبت سلول های 8CD/4CD در پایان مسابقات، ٨٩ درصد افزایش و ۲٤ ساعت پس از آن ۲١ درصد کاهش داشت. با وجود این، هیچ کدام از این تغییرات معنادار نبود. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد مقادیر استراحتی سلول های 4CD، 8CD و نسبت 8CD/4CD پس از یک دوره مسابقه شبه رسمی کاراته و یک دوره بازیافت ۲٤ ساعته تغییر معناداری نداشتند.
تاثیر بارگیری مکمل کراتین بر آنزیم های شاخص آسیب سلولی در سرم فوتبالیست های جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف مکمل کراتین منوهیدرات در دو دهه اخیر برای بهبود عملکرد ورزشی و افزایش توده عضلانی در بین ورزشکاران جوان شیوع زیادی پیدا کرده است. با توجه به تناقضات موجود در زمینه عوارض ناشی از مصرف این مکمل پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر بارگیری مکمل کراتین بر آنزیم های شاخص آسیب سلولی (LDH CK و(CKMB) در سرم 18 نفر فوتبالیست جوان (با میانگین سنی 3/0±5/17 سال قد 50/6±33/173 سانتی متر و وزن 8/11 ±61/68 کیلوگرم) در قالب طرح نیمه تجربی دو گروهی دوسویه کور با جایگزینی تصادفی انجام شد. گروه آزمون روزانه 3/0 گرم کراتین به ازای هرکیلو گرم از وزن بدن به مدت یک هفته به شکل محلول قندی سوکروز پنج درصد دریافت کردند. در حالی که گروه کنترل به همان اندازه شبه دارو مصرف نمودند. گروه های مورد مطالعه طی دوره بارگیری در تمرینات دایره ای هشت ایستگاهه با شدت60% یک تکرار بیشینه شرکت کردند. میزان تغییرات فعالیت آنزیم های سرمی قبل از بارگیری و 24 ساعت پس از تمرینات دایره ای در حالت پایه با دستگاه اتوآنالایزر به صورت واحد بین المللی در لیتر اندازه گیری شد. میانگین و دامنه اختلافات فعالیت آنزیمی دو گروه پس از بارگیری با آزمون «تی» مستقل در سطح معنی داری پنج درصد بررسی شد. یافته های تحقیق حاکی است که بارگیری مکمل کراتین به طور معنی داری نمی تواند دامنه تغییرات فعالیت آنزیم 52/0 = t LDH 609/0 ≥ p) افزایش دهد. درحالی که دامنه تغییرات فعالیت آنزیم CK (13/5 = t 0004/0 ≥ p) CKMB(10/2 = t 05/0 ≥ p ) به طور معنی دار افزایش پیدا کرد. از این رو می توان نتیجه گیری کرد که بارگیری کراتین منوهیدرات ممکن است تغییرات نامطلوب آنزیم های سرمی شاخص آسیب های بافتی را موجب شود. اما تا روشن شدن نتایج قطعی در مطالعات آتی لازم است ورزشکاران با احتیاط بیشتری از مکمل کراتین منوهیدرات استفاده کنند.
بررسی میزان تروپونین قلبی و کراتین کیناز در یک جلسه تمرین استقامتی طولانی مدت در ورزشکاران برتر زن سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
38 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تروپونین قلبیT (cTnT) و تروپونین قلبی I (cTnI) پروتئین های موجود در سیستم انقباضی سلول های قلبی و شاخص های بسیار حساس و ویژه از نکروز سلول های قلبی می باشند. هدف این پژوهش مطالعه تاثیر یک جلسه تمرین شدید استقامتی بر برخی از شاخص های آسیب قلبی مثل تروپونین قلبی (cTnT ،cTnI )و کراتین کیناز( (CKو ایزوآنزیم آن ( CK-MB ) در ورزشکاران زن برتر رشته سه گانه می باشد. روش شناسی: به همین منظور ۱۰ زن برتر رشته سه گانه به صورت هدفدار انتخاب شدند. آزمودنیها مسابقه واقعی شامل ۵ کیلومتردویدن، ۲۰ کیلومتر دوچرخه سواری و ۵/۲ کیلومتر دو را طی نمودند. نمونه های خونی در۳ مرحله قبل، بلافاصله و۳ ساعت بعداز فعالیت انجام گرفت. از آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری و آزمونt همبسته برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: افزایش معنی داری در میزان cTnT سرمی مشاهده نشد . افزایش معنی داری در میزان cTnIسرمی (μg/l 025/0) ۳ ساعت بعد از فعالیت مشاهده شد(01/0.>P).ا فزایش معنی دار در میزان CK-MB بلافاصله پس از فعالیت مشاهده شد ( ng/ml۵۱۴/۳ در برابر ng/ml ۵۲۶/۵) (01/0>P). هر چند این افزایش ناپایدار بود و ۳ ساعت بعد از فعالیت به میزان پایه نزدیک شد (ng/ml۸۵۵/۴). رابطه معنی داری بین میزان cTnI و CK-MB با cTnT وجود نداشت. اما بین افزایش cTnIو CK-MB رابطه معنی دار مشاهده شد(۶۶۹/۰=r و۰۳۴/۰=P). افزایش معنی داری نیز در میزان CKبعد از 3 ساعت تمرین در تمام ورزشکاران مشاهده شد (01/0>P). بین افزایش CK و CK-MB بعد از فعالیت رابطه معنی داری وجودداشت(022/0=P و707/0 r =). بحث و نتیجه گیری : افزایش CK احتمالا در پاسخ به آسیب عضله اسکلتی بوجود می آید سطح ناپایدار cTnT نشان داد که چنین فعالیت استقامتی منجر به آسیب ساختار قلبی نمی شود و افزایش ناپایدار CK-MB می تواند در پاسخ به فشارهای فیزیولوژیکی تحمیل شده در نتیجه خستگی قلبی باشد. افزایش معنی دار cTnI می تواند در پاسخ به فشارهای همودینامیکی و فیزیولوژیکی یا خستگی قلبی پس از فعالیت استقامتی باشد.