فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرین دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اظهار شده که ممکن است گرلین در پاسخ هورمون رشد به فعالیت های ورزشی نقش داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی است. به این منظور، 30 نفر از کشتی گیران تمرین کرده با میانگین سنی 5/1± 5/18 سال و BMI 81/6 ± 8/24 به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. متغیرهای اندازه گیری عبارت بودند از: گرلین و گلوکز پلاسما، هورمون های رشد، کورتیزول و انسولین سرمی که گرلین پلاسما به روش الیزا، گلوکز به روش آنزیمی و مابقی توسط کیت های رادیوایمونواسی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری t زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که شش هفته تمرین کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی موجب کاهش معنی دار هورمون های رشد، انسولین و کورتیزول و افزایش معنی دار گرلین شد. در نتیجه می توان گفت که افزایش گرلین در پاسخ به تعادل منفی انرژی، ترشح هورمون رشد را تحریک نمی کند و ساز و کارهای دیگری در این زمینه مؤثرند.
تاثیر تمرین ویبریشن (WBV) بر آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی دختران دانشجوی ورزشکار و غیر ورزشکار
تاثیر روش درمان روان- فیزیولوژیکی ترکیبی بر قند خون بیمارن دیابتی نوع دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
تاثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات لپتین و هورمونهای مرتبط با آن در دانشجویان دختر غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
55 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات لپتین و برخی هورمون های مرتبط در دانشجویان دختر غیر ورزشکاراست. روش شناسی: در ابتدا 40 دانشجوی غیر ورزشکار( با میانگین و انحراف معیار سنی 2/1±21سال، وزن 6 ± 62 کیلوگرم، طول قد 3 ± 160 سانتیمتر، شاخص توده بدنی5/0± 7/24 کیلوگرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 7/1 ± 2/42 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها بعد از 20 دقیقه گرم کردن به مدت 45 دقیقه برنامه تمرین با وزنه داشتند (روش دلورم-واتکینز). برنامه تمرینی شامل 8 هفته و هر هفته سه جلسه بود. متغیرهای تحقیق در 5 مرتبه (قبل از شروع تمرینات ودر پایان هفته های دوم،چهارم،ششم و هشتم) اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان لپتین و انسولین در دو هفته اول کمی افزایش دارد اما به مرور تا پایان تمرینات کاهش معنادار پیدا می کند (05/0(p < و (79/0=r). هم چنین مشخص گردید میزان کورتیزول،تیروکسین وتری یدوتیرونین افزایش پیدا کرده است اما این تغییرات معنادار نیست (05/0 p>). نتیجه گیری: مشخص گردید شدت و حجم برنامه تمرینی و سطح آمادگی آزمودنی ها می تواند منجر به ایجاد تغییرات معنادار در لپتین و انسولین شود. این تغییرات هورمونی به سمتی حرکت می کند که در نهایت منجر به افزایش انرژی قابل دسترس می شود. این موضوع باعث تقویت این فرضیه است که افزایش انرژی قابل دسترس منجر به کاهش تولید لپتین می گردد .
برآورد حداکثر نبض اکسیژن زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبض اکسیژن، به عنوان شاخص برآورد انتقال اکسیژن در دستگاه گردش خون به تازگی در تحقیقات بالینی و ورزشی مورد توجه قرار گرفته و اطلاعات زیادی از این شاخص ارزیابیکننده کارائی قلبی و عروقی ارائه نشده است. هدف پژوهش حاضر، برآورد حداکثر نبض اکسیژن در زنان یائسه بوده است. تعداد 33 زن یائسه سالم با میانگین سنی 66/2 ± 82/50 سال، قد 33/3 ± 36/159 سانتی متر و وزن 74/9 ± 73 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیهای تحقیق، آزمون میدانی پیاده روی یک مایل (راکپورت)، آزمون پله سایکونلفی، و آزمون دوی یک مایل را اجرا کردند، سپس با پروتکل مرجع جونز مقایسه شدند. مقادیر نبض اکسیژن به دنبال آزمون راکپورت( 55/1 ± 97/ 9 میلیلیتر در ضربه) و پله سایکونلفی(74/0 ± 77/5 میلیلیتر در ضربه ) تفاوت معنیداری را با شاخص (001/0 = p) نشان داد. با وجود این، اگرچه آزمون دوی یک مایل (15/1 ± 29/15 میلیلیتر بر ضربه) تفاوت معنیداری را با شاخص جونز (001/0= p) نشان داد، اما بسیار نزدیک به آن بود. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد برآورد حداکثر نبض اکسیژن با آزمون ورزشی دوی یک مایل، واقع بینانهتر از آزمونهای راکپورت و پله سایکونلفی است، به گونهای که مقادیر حداکثر نبض اکسیژن حاصل ازاین آزمون، به مقادیر حداکثر نبض اکسیژن شاخص جونز بسیار نزدیک است.
رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان بود. به این منظور 384 دانش آموز پسر و دختر مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان شهرستان اراک (با میانگین سن 6/3± 5/12 سال، وزن 4/13± 48/51 کیلوگرم و قد 27/11±163 سانتیمتر) به طور تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای تعیین کم وزنی و اضافه وزن از BMI – Cut off و صدک های آن استفاده شد. به این صورت که اگر BMI کوچک تر یا مساوی نقطه 15 درصد باشد، فرد کم وزن و اگر بین نقطه 15 تا 85 درصد باشد، فرد در رده وزنی قابل قبول است. اگر BMI بین نقطه 85 تا 95 درصد باشد، فرد اضافه وزن دارد و اگر BMI بزرگ تر از نقطه 95 درصد باشد، فرد چاق است. برای بررسی وضعیت آمادگی جسمانی از شاخص های استقامت عضلانی (دراز و نشست)، توان انفجاری (پرش ارتفاع)، انعطاف پذیری (رساندن دست در حالت نشسته به پا)، چابکی (دوی 4 ´ 9 متر) و استقامت قلبی تنفسی (دو 540 متر) و برای بررسی وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده ها از پرسشنامه وضعیت اجتماعی اقتصادی استفاده شد. در پژوهش حاضر، از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین کم وزنی و اضافه وزن با وضعیت اجتماعی، اقتصادی و از روش ضریب همبستگی اسپیرمن برای بررسی ارتباط بین آمادگی جسمانی با کم وزنی و اضافه وزن و همچنین ارتباط آن با وضعیت اجتماعی – اقتصادی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین کم وزنی با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 P£)، درحالی که بین اضافه وزن با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری مشاهده نشد. علاوه بر این، بین شاخص توده بدن (BMI) با آمادگی جسمانی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری دیده شد (05/0 P£). از سوی دیگر، بین هر یک از متغیرهای وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0P£)، درحالی که به تفکیک جنسیت بین دانش آموزان پسر رابطه معنی دار (05/0P£)، ولی بین دانش آموزان دختر رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، دانش آموزانی که از نظر BMI پایین تر از وزن قابل قبول بودند، از نظر آمادگی جسمانی آماده تر از دیگر دانش آموزان بودند. همچنین وضعیت اجتماعی – اقتصادی ارتباطی با BMI دانش آموزان نداشت، ولی آمادگی جسمانی دانش آموزانی که وضعیت اجتماعی – اقتصادی بهتری داشتند، بهتر بود.
بررسی میزان آگاهی کشتی گیران باشگاه های شهر تهران در مورد دوپینگ و برآورد آنها از شیوع فعلی در کشور (1385 –1386)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دوپینگ در ورزشکاران به معضل پیچیده ای تبدیل شده است. باتوجه به اینکه کشتی، ورزش ملی و بومی کشور محسوب می شود و با عنایت به اینکه احتمال سوء مصرف دارو باتوجه به ماهیت قدرتی این رشته زیاد است، بر آن شدیم تا میزان آگاهی کشتی گیران باشگاه های شهر تهران در مورد دوپینگ و برآورد آنها از شیوع فعلی در کشور را بررسی کنیم. به این منظور در یک مطالعه مقطعی، 426 نفر در دوره زمانی 86 – 1385 مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این کار از پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن به صورت pilot بر روی 30 نفر مورد سنجش قرار گرفته بود، استفاده شد. برای اجرا، پرسشگران طرح به باشگاه هایی که با نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند مراجعه و پرسشنامه را بین ورزشکاران توزیع و پس از تکمیل، دریافت کردند. داده ها با برنامه SPSS آنالیز آماری شد.یافته های تحقیق نشان داد آگاهی کشتی گیران از سه حیطه دوپینگ، آشنایی با داروهای غیرمجاز و شناخت عوارض جانبی به ترتیب در 8/70، 8/95 و 5/99 درصد موارد ضعیف یا متوسط ارزیابی شد. در مورد مشاوران ورزشکاران، 8/40 درصد دوستان، 13 درصد مربی و 2/5 درصد پزشکان را عنوان کردند. به ترتیب 4/35 و 5/12 درصد کشتی گیران شیوع سوءمصرف در رقابت های لیگ و ورزشکاران هم باشگاهی خود را بیش از 50 درصد برآورد کردند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که کشتی گیران شهر تهران در حوزه دوپینگ دانش مناسبی ندارند، به همین دلیل تدوین برنامه آموزشی جامع با عنایت به کلیه مخاطبان و با هدف رفع ناآگاهی، اصلاح باورهای نادرست، هوشیار ساختن آنان در مورد تبعات دوپینگ و توجه به ارزش ها در مواجهه با دوپینگ، ضروری است.
مقایسه برخی شاخص های ریوی مصدومین شیمیایی با افراد سالم در وضعیت-های مختلف بدنی: تجویز تمرینات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
45 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: از تحقیق حاضر، مطالعه شاخص های ریوی در وضعیت های مختلف بدنی (ایستاده، نشسته روی صندلی، طاقباز و دراز کشیده به پهلو) در مصدومین شیمیایی و مقایسه آن با افراد سالم بود. روش شناسی: 15 فرد سالم (سن 5±4/39 سال، قد 1/6±7/170 سانتی متر، وزن 2/4±6/71 کیلوگرم) و 10 جانباز شیمیایی (سن 5±7/42 سال، قد 4/5±8/174 سانتی متر و وزن 6±8/80 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند. پارامترهای تنفسی شامل اوج جریان بازدمی (PEF)، تهویه دقیقه ای (VE) و تواتر تنفسی (fb) در وضعیت های مختلف بدنی به وسیله دستگاه اسپیرومتر مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بالاترین و کمترین مقدار اوج جریان بازدمی و تهویه دقیقه ای در هر دو گروه، به ترتیب در وضعیت ایستاده و دراز کشیده بدست آمد که براساس آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، تفاوت معنی داری با دیگر وضعیت ها داشتند (05/0 ≥p)، اما تفاوت معنی داری در تواتر تنفسی بین وضعیت های مختلف بدنی مشاهده نگردید. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، کارایی دستگاه تنفسی در جانبازان شیمیایی نسبت به افراد سالم پائین تر است، پیشنهاد می شود که این افراد در هنگام بروز مشکلات تنفسی و همچنین در هنگام انجام فعالیت های ورزشی در وضعیت ایستاده باشند.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب روی چرخ کارسنج با برخی شاخص های تهویه ای در مصدومین شیمیایی گازهای جنگی (گازخردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرین هوازی منتخب بر برخی شاخص های تهویه ای مانند حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول( ) تهویه ارادی بیشینه (MVV) ظرفیت حیاتی (VC) و حجم جاری (TV) در مصدومین شیمیایی گازهای جنگی(گاز خردل) بود. به همین منظور 14 نفر از جانبازان شیمیایی ریوی که در اثر تماس با گاز خردل دچار ضایعه ریوی در حد متوسط (ملاک جهت ورود به تحقیق در دامنه بین 51 تا 65 درصد پیش بینی شده)دچار هستند با میانگین سنی 08/8±89/44 سال وزن57/12±41/77 کیلوگرم حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول 42/9±81/61 درصد پیش بینی شده انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (6 نفر) و تجربی (8 نفر) تقسیم شدند. ابتدا بیماران پیش آزمون اسپیرومتری مربوط به MVV VCو TV و سپس آزمون اصلاح شده بروس را برای تعیین اجرا کردند. آنگاه گروه تجربی به مدت 4 هفته برنامه تمرین هوازی منتخب را با چرخ کارسنج با شدت 70 تا 80 درصد به مدت 20 تا 30 دقیقه و سه بار در هفته اجرا کردند و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. پس از آنالیز آماری در سطح 05/ 0 < P نتایج تحقیق نشان داد که تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر مقدار MVV VCو TV گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تاثیر اندکی داشته است که از نظر آماری معنی دار نبوده است (مقادیرp به ترتیب 361/0 528/0 063/0 187/0). همچنین تغییرات بین گروهی عوامل مذکور در مقایسه با پیش آزمون و پس آزمون نیز معنی دار نبوده است(مقادیرP به ترتیب 724/0 898/0 445/0 628/0). نتایج نشان می دهد تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج به مدت 4 هفته ی بر شاخص های تهویه ای ( MVV VCو TV) جانبازان شیمیایی ریوی تاثیر ندارد.
تاثیر تمرین بدنی و ذهنی بر یادگیری حرکتی دانش آموزان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسة تأثیر شیوه های مختلف تمرین بدنی و ذهنی بر یادگیری مهارت شوت بسکتبال بود. به منظور تحقق اهداف 40 نفر از دانش آموزان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر مبتدی مقطع راهنمایی استان تهران به صورت تصادفی انتخاب شده و بر اساس نمره های پیش آزمون و بهرة هوشی در 5 گروه 8 نفری همگن سازماندهی شدند. پس از توجیه کلی در مورد چگونگی انجام تمرینات مربوط، آزمودنی ها تمرینات خود را به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به تعداد 30 تکرار انجام دادند. جمع آوری اطلاعات لازم در زمینة چگونگی وضعیت و پیشرفت آزمودنی ها در مهارت ملاک، با استفاده از آزمون پرتاب آزاد بسکتبال از نقطة پنالتی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها که با استفاده از آزمون آماری K-s، t همبسته، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد، نشان داد که تمرین بدنی و ذهنی بر یادگیری حرکتی دانش آموزان عقب ماندة ذهنی تأثیر معنی داری داشته است و تمرین بدنی که تمرین ذهنی دنبال شود، به بیشترین میزان یادگیری منجر می شود. ازاین رو، نتایج تحقیق نشان می دهد ترکیب تمرین بدنی و تمرین ذهنی در افراد کم توان ذهنی به بیشترین میزان یادگیری منجر می شود.
اثز برنامه تمرین مقاومتی بر لپتین سرم و برخی از عوامل وابسته به بیماری کرونر قلب در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف ژن چاقی در حدود 15 سال پیش افقهای جدیدی بر چگونگی ساز و کارهای تنظیم وزن و ترکیب بدن گشود. لپتین که محصول ژن چاقی است، نقش ویژه ای در بروز مشکلات قلبی ایفا میکند (1). برای بررسی اثر برنامه تمرین مقاومتی بر لپتین سرم، تعداد 18 دختر چاق با شیوه زندگی بی تحرک که در یک سال اخیر در هیچ برنامه تمرینی یا رژیم غذایی شرکت نداشتند، داوطلب شرکت در تحقیق شدند. از این تعداد، 9 نفر به طور تصادفی در گروه تمرین با وزنه (5/1 ±1/21 سال، شاخص توده بدنی 7/1± 9/31 کیلوگرم بر متر مربع) و نه نفر در گروه کنترل ( 3/1 ±2/21 سال، شاخص توده بدنی 3/1± 2/32 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه تمرین مقاومتی در حدود یک ساعت ( 12 ایستگاه، 4 دوره، هر دوره 15 تکرار با 60 درصد یک تکرار بیشینه و سه دقیقه استراحت) را به اجرا درمیآوردند.آزمودنیهای گروه کنترل در طول دوره تحقیق به زندگی معمول خود ادامه دادند و در برنامه خاص رژیم غذایی یا تمرین ورزشی شرکت نداشتند. فاکتورهای بیوشیمیایی، ترکیب بدن و Vo2max در آغاز مطالعه، 4 و 8 هفته پس از برنامه تمرینی در هر دو گروه اندازهگیری شد. اندازهگیریها در دوره فولیکولی از سیکل قاعدگی انجام شد ( بر اساس اطلاعات سه ماه قبل از شروع مطالعه). فاکتورهای بیوشیمیایی عبارت بودند از: لپتین، انسولین (روش الایزا) و برخی نشانگرهای خطر بیماری کرونر قلب. روش آماری در این تحقیق، آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر بود و از آزمون تعقیبی LSD برای تعیین محل و جهت اختلاف استفاده شد. نتایج تحقیق، حاکی از عدم تغییر معنیدار لپتین پس از 4 و 8 هفته از شروع برنامه، در گروه تمرینی و کنترل بوده است (05/0 p <)). در همین زمان تغییرات انسولین نیز در سه بار اندازهگیری در دو گروه، اختلاف معنیداری را نشان نداد (05/0 p <). از سوی دیگر، کلسترول تام، LDL-C، HDL-C، تریگلیسرید و گلوکز سرم در بین هیچ یک از فواصل زمانی اندازهگیری شده در دو گروه، تغییر معنیداری نداشت (05/0 p <). کاهش تریگلیسرید سرم در مقایسه با گروه کنترل در گروه تمرینی در مراحل قبل و پس از 4 هفته معنیدار بود. در حالی که نسبت دور کمر به دور لگن و شاخص توده بدنی در گروه تمرین مقاومتی به طور معنیداری کاهش یافته بود (05/0 p <). کاهش درصد چربی در گروه تمرینی از اولین اندازهگیری تا 4 هفته معنیدار بود، اما از 4 تا 8 هفته معنیدار نبوده است. البته تفاوت بین درصد چربی از آزمون اولیه تا 8 هفته نیز معنیدار بوده است (05/0 p <). مقدار Vo2max نیز در گروه تمرین مقاومتی افزایش معنیداری را پس از 4 و 8 هفته تمرین نشان داد و البته این روند افزایشی بین 4 و 8 هفته نیز مشاهده شد (05/0< p). به نظر میرسد برنامه تمرین مقاومتی 8 هفته ای که محدودیت کالری دریافتی نداشته باشد، برای ایجاد تغییرات مطلوب لپتین در دختران چاق کافی نباشد. احتمالاً افزایش زمان برنامه به بیش از 12 هفته و یا محدودیت در رژیم غذایی، نتایج مطلوبتری را در سطوح لپتین به دنبال خواهد داشت.
تاثیر حرکات کششی ایستا و دستگاه ماساژ LPG بر شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری پس از یک جلسه تمرین مقاومتی در زنان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر حرکات کششی ایستا و دستگاه ماساژ LPG بر شاخص های کوفتگی عضلانی تأخیری پس از یک جلسه تمرین مقاومتی بود. این مطالعه بر روی 30 نفر زن غیر ورزشکار داوطلب با میانگین سنی 14/1±8/21 سال و درصد چربی 43/1±69/23 درصد، در سه گروه جداگانه و همگن (حرکات کششی 12 ساعت پس از تمرین، ماساژ 15 دقیقه ای LPG یک ساعت پس از تمرین و گروه کنترل) انجام شد. برنامه مقاومتی کشش پشت ران شامل 15×3 با 1RM70% بود. متغیرهای کراتین کیناز، درد، دور ران(تورم)، انعطاف پذیری، قدرت بیشینه هم طول و توان عضلات پشت ران در دو نوبت قبل و 24 ساعت پس از تمرین اندازه گیری شدند. ابتدا داده ها در قالب طرح 2×3 بررسی شد و سپس دامنه ی اختلافات با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0 تحلیل شد. نتایج نشان داد که دامنه تغییرات کراتین کیناز، درد و دور ران گروه های کششی ایستا و ماساژ LPG به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود. همچنین دامنه تغییرات انعطاف پذیری، قدرت بیشینه هم طول و توان عضلانی گروه کنترل به طور معنی داری کمتر از گروه های کششی ایستا و ماساژ LPG بود. درحالی که بین دو گروه کششی ایستا و ماساژ LPG در هیچ کدام از متغیرها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. به هرحال، با توجه به عدم تفاوت معنی داری بین دو روش و بالا بودن هزینه درمانی و نیاز تخصصی بالای ماساژ LPG، می توان از روش کم هزینه و آسان حرکات کششی ایستای پیش و پس از تمرین استفاده کرد. اما با در نظر گرفتن برتری ماساژ LPG در برخی از شاخص های پاتولوژیک و فیزیولوژیک، انجام تحقیقات بیشتر ضروری به نظر می رسد.
اثر تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن، غلظت پلاسمایی و سلولهای خونی در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
27 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن و سلولهای خونی در دختران چاق بود. روش شناسی: تعداد 24 نفر ( میانگین سنی 30/2 ± 61/21 سال، قد 89/6 ± 159 سانتی متر، وزن 23/10± 68/80 کیلوگرم و شاخص توده بدن 34/3 ± 26/32 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی تمرینات مقاومتی، به مدت 8 هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 1RM70-60%، انجام دادند و به دنبال آن 10 روز بی تمرینی داشتند. قبل از شروع تمرینات، بعد از پایان دوره تمرین و دوره ی بی تمرینی از افراد دو گروه به منظور اندازه گیری فیبرینوژن و سلولهای خونی دختران چاق، خونگیری انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری در رابطه با تفاوت میانگین های غلظت فیبرینوژن (052/0=p)، تعداد پلاکتها (422/0=p)، گلبولهای سفید (775/0=p)، مقدار هموگلوبین (145/0=p) و اسمولالیته (451/0=p) بین دو گروه نشان داد که تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر این عوامل نداشت، اگرچه تفاوت معنی داری بین میانگین تعداد گلبولهای قرمز (005/0=p) و درصد هماتوکریت (036/0=p) خون دو گروه متعاقب تمرین مشاهده شد. همچنین قدرت عضلانی نیز متعاقب تمرین افزایش معنی داری (001/0=p) را نشان داد. بعد از 10 روز بی تمرینی، تفاوت معنی دار مشاهده شده پس از تمرین در قدرت (227/0=p)، تعداد گلبولهای قرمز(377/0=p) و درصد هماتوکریت (053/0=p) دیگر وجود نداشت . بحث و نتیجه گیری: درحالی که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی و همزمان کاهش تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت می شود، اما تأثیری بر غلظت فیبرینوژن، تعداد پلاکتها وتعداد گلبولهای سفید ندارد. این نتایج بیان می کند، برای اثر بخش بودن تمرین مقاومتی بر غلظت فیبرینوژن و سایر سلولهای خونی احتمالا تمرین مقاومتی برای مدت زمان طولانی تر و با شدت بیشتر باید انجام شود.
اثر وضعیت آب گیری بدن بر فاصله QTC در کشتی گیران فرنگی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طولانی شدن فاصله QTC از شاخص هایی است که زمینه را برای ایجاد بی نظمی های قلبی و مرگ ناگهانی فراهم می کند. هدف این پژوهش مطالعه اثر آب زدایی و آب گیری مجدد بر فاصله CQT در کشتی گیران فرنگی کار بود. 14 کشتی گیر با میانگین وزن 20/10± 17/77 کیلوگرم و سن 59/2±14/18سال به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی 3 تا 4 درصد از وزن خود را از طریق آب زدایی در سونای خشک از دست دادند، درحالی که گروه کنترل در حین سونا به تناسب وزن از دست رفته شان، از آب معدنی استفاده کردند. پروتکل کارسنج دستی نیز طوری اجرا شد که در آن 6 دقیقه تمرین تناوبی به صورت 8 تکرار 15 ثانیه ای با شدت بالا و 30 ثانیه بازگشت فعال متعاقب هر وهله تلاش بیشینه با چرخاندن چرخ طیار در حالت بدون بار در دو گروه اجرا شد. نمونه گیری خونی و ادراری و همچنین الکتروکاردیوگرام 12 کاناله در سه مرحله قبل از سونا، در وضعیت های آب زدایی و آب گیری مجدد انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر و آزمون t مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر QTC در گروه تجربی بلافاصله پس از آب زدایی تفاوت معنی داری نداشت (43/0=p) اما پس از آب گیری مجدد افزایش معنی داری در مقایسه با مرحله آب زدایی (038/0=p) و همین طور مرحله آب گیری طبیعی قبل از سونا (039/0=p) نشان داد. به علاوه، تغییرات QTC گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل در مرحله آب گیری مجدد معنی دار بود. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت کاهش سریع وزن از طریق آب زدایی ممکن است پیامد های خطرناکی را به ویژه در چندین ساعت پس از آب زدایی به دنبال داشته باشد.
مقایسه هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین دختران چاق و با وزن طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفِ پژوهش حاضر بررسیِ هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین دو گروه دانشجویان دختر غیرورزشکار چاق و با وزن طبیعی بوده است. آزمودنی های این پژوهش را تعداد 19 دختر دانشجو که بر اساس شاخص توده بدن(BMI)به دو گروه چاق (9 n= 7/1±1/32=BMI کیلوگرم بر متر مربع) و با وزن طبیعی(10 n= 4/1±4/21= BMI کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند تشکیل دادند. برای اندازه گیری هزینه انرژی آزمودنی ها VO2 و VCO2 آزمودنی ها هنگامی که در شش سرعت (5/0 75/0 1 25/1 75/1 متر بر ثانیه؛ در دوره های پنج دقیقه ای و بین هر دوره پنج دقیقه استراحت) راه می رفتند توسط دستگاه تحلیل گر گاز اندازه گیری شد. هزینه انرژی ایستادن در ابتدای آزمون و در شرایطی که آزمودنی ها بدون هیچگونه تحرکی ایستاده بودند به مدت پنج دقیقه اندازه گیری شد. نتایج آزمون افزایش معناداری در میزان هزینه انرژی ناخالص (8/0± 31/4) و میزان هزینه انرژی خالص ( 6/0± 2/3) گروه چاق در مقایسه با میزان هزینه انرژی ناخالص (5/0± 13/3) و میزان هزینه انرژی خالص (5/0± 2/1) گروه با وزن طبیعی نشان داد. این در حالی است که وقتی داده ها را نسبت به وزن بدن استاندارد کردیم تفاوت بین دو گروه در رابطه با هر دو میزان هزینه انرژی ناخالص و خالص معنادار نبوده است. بر این اساس میزان هزینه انرژی ناخالص افراد چاق بیشتر از افراد با وزن طبیعی است؛ این تفاوت
در میزان هزینه انرژی خالص دو گروه نیز وجود دارد اما به دلیل میزان هزینه انرژی ایستاده کمتر در افراد چاق مقدار آن کمتر می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد وزن بدن عامل اصلی تفاوت هزینه انرژی در سرعت های مختلف راه رفتن بین زنان چاق و با وزن طبیعی باشد اما موارد دیگری نظیر: عوامل بیومکانیکی و فیزیولوژیکی نیز نقش مؤثری در این افزایش دارند.
تاثیر تمرینات هوازی بر لپتین و برخی هورمون ها و ارتباط آنها در دانشجویان پسر غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تأثیر تمرینات هوازی بر تغییرات لپتین و برخی هورمونهای (انسولین، کورتیزول،تیروکسین و ترییدوتیرونین) و ارتباط آنها در دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه شیراز است. در ابتدا تعداد 40 دانشجوی پسر غیر فعال با میانگین سنی 7/1±20سال، وزن 8± 86 کیلو گرم، قد 4±173 سانتیمتر، شاخص توده بدنی 5/0±7/28 کیلو گرم برمترمربع وحداکثر اکسیژن مصرفی 7/3±2/44میلیلیتر بر کیلو گرم در دقیقه انتخاب و به دو گروه تمرینی یا تجربی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 8هفته تمرین و هر هفته 3جلسه بود.شدت تمرینات با 50 تا 55 درصد شروع و به صورت پیشرونده در هفته آخر با 65 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب بود که در قالب آزمون میدانی بالک به مدت 15 دقیقه اجرا میشد. متغیرهای تحقیق در 5 مرتبه (قبل از شروع تمرینات در پایان هفتههای دوم، چهارم،ششم وهشتم) اندازهگیری شد.در این مطالعه، آزمودنیهایی که از داروهای خاص استفاده میکردند، حذف شدند. لپتین پلاسما با روش RIA وسطوح انسولین، کورتیزول، تیروکسین و ترییدوتیرونین با کیت مخصوص و به روش ELISA اندازهگیری شد.
نتایج حاصل از پیش آزمون نسبت به پس آزمون در گروه تمرینی نشان داد با انجام تمرین، سطوح لپتین و انسولین کاهش معنیدار و سطوح کورتیزول و تیروکسین افزایش معنیدار یافته است (05/0=P).به علاوه، بین کاهش لپتین و انسولین (82/0=r) وکاهش لپتین با افزایش کورتیزول وتیروکسین رابطه معنیدار (به ترتیب 67/0- = r و 62/0- = r) مشاهده شده است.
براساس این یافتهها، شدت وحجم برنامه تمرینی وسطح آمادگی آزمودنیها، از عوامل مؤثر برای ایجاد تغییرات قابل توجه سطوح لپتین، انسولین، تیروکسین، کورتیزول و ترییدوتیرونین میباشند.
اثر آسیب زای برخی برنامه های تمرینی در عضله پهن خارجی موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثرات کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (36 جلسه) فعالیت های ورزشی گوناگون (سرعتی، استقامتی و ترکیبی) در ایجاد آسیب های بافت عضلانی (پرخونی، خونریزی، ادم، نکروز، تغییرات هسته از نظر تعداد و میزان فعالیت، دژنراسیون، فیبروز، و وجود سلول های التهابی) می باشد. برای این منظور 40 سر، موش صحرایی جوان سه ماهه به شکل تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل (بدون برنامه تمرینی)، تمرین استقامتی (با 80-70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، تمرین سرعتی (100 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و تمرین ترکیبی (ترکیبی از استقامتی و سرعتی) قرار گرفتند. 24 ساعت پس از نخستین و سی و ششمین جلسه تمرینی، نمونه های بافتی (از عضله پهن خارجی) برداشته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کراسکال والیس و آزمون من ویتنی نشان داد، در هر سه گروه تمرینی پس از یک جلسه فعالیت ورزشی، پرخونی در حد خفیف و تغییرات هسته از نظر افزایش تعداد و فعالیت در حد متوسط تا شدید به وجود آمد. به دنبال 36 جلسه فعالیت ورزشی، علاوه بر تغییرات هسته در همه گروه های تمرینی، به خصوص گروه سرعتی، دژنراسیون، نکروز، فیبروز و وجود سلول های التهابی نیز در گروه تمرین ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. به طور کلی یافته های این پژوهش در مورد نمونه های حیوانی و با استفاده از چنین پروتکل هایی نشان می دهد انجام فعالیت های حاد و طولانی مدت ورزشی باعث بروز آسیب های متعدد عضلانی خواهد شد و شدت این آسیب ها در گروه تمرین ترکیبی بیش از دو گروه دیگر تمرینی خواهد بود.
تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمانST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC انجام گرفته است. در این تحقیق تعداد 13 نفر آزمودنی مرد با میانگین و انحراف معیار سن 3/2± 7/23 سال وزن 2/4± 69 کیلوگرم و قد 3/2±5/176 سانتی متر از میان دانشجویان دو سال آخر رشته تربیت بدنی شرکت کردند. در ساعت 8 صبح از آزمودنیها نمونههای الکتروکاردیوگرام وضعیت استراحت ECG) استراحت( گرفته شد. سپس آزمون 195 PWC به اجرا درآمد و بلافاصله پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) صبح( گرفته شد. در ساعت 17 همان روز مجدداً آزمون 195 PWC به اجرا در آمد و پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) عصر( ثبت شد. آزمون 195 PWC باعث تغییر معنی دار پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران در هر دو نوبت صبح و عصر نسبت به حالت استراحت شد اما تفاوت معنیداری بین میانگین اندازههای صبح و عصر مشاهده نشد (استراحت: 017/0± 053/0 صبح: 011/0± 023/0 عصر:
004/0± 000/0 میلی ولت 05/0P<). یافتههای تحقیق نشان میدهد هر چند که آزمون 195 PWC باعث کاهش معنیدار (از لحاظ آماری) ولتاژ سگمان ST میشود اما این کاهش از لحاظ پاتولوژیک معنیدار نیست (کمتر از 1/0 میلی ولت)؛ ضمن اینکه وقت روز (صبح یا عصر) روی پاسخ سگمان ST تاثیر نمیگذارد.