همانطور که قرن بیستم زودتر از تقویم، درسال 1876، بااختراع تلفن توسط گراهامبل آغاز شد؛ قرن بیستویکم نیز درواقع با انقلاب دیجیتال و اینترنت در دهه 1990، از راه رسید. جهان رسانهها در این دهه بیش از سه دهه قبل از آن متحول شده است و اطلاع و خبررسانی را به ضرورتی غیرقابل انکار برای زندگی در جوامع مدرن تبدیل کرده است. دهه 1990، آغاز دوران جدیدی در رقابت بین شبکههای چند رسانهای محسوب میشود. دراین دهه، اینترنت و خدمات ارائهشده توسط آن، به سرعت گسترش یافته است ولی با این حال بهطور قطع میتوان گفت که اینترنت سالهای 2000 نسبت به دهه قبل از آن مانند سینمای رنگی نسبت به سینمای صامت اوایل قرن بیستم خواهد بود.
بعداز روزنامهها و کتابها، اکنون رادیوها و تلویزیونها نیز از شبکه اینترنت برای پخش پیامها و برنامههای خود استفاده میکنند. دراوایل 1999، بیش از دو هزار ایستگاه رادیوئی و پنجاه(1) شبکه تلویزیونی از طریق اینترنت برنامه پخش میکردند و پیشبینی میشود باتوجه به اینکه امروز تقریبا هر کس میتواند شبکه تلویزیونی خاص خود را در اینترنت داشته باشد در سالهای آینده سازمانها و شرکتهای مختلف به تاسیس شبکه تلویزیونی اقدام کنند.
امروزه برخی عصر جدید را عصر ارتباطات میدانند و اغلب سخن از وسایل ارتباط جمعی به میان آورده میشود. در جامعه امروزی همه افراد از رسانهةای گروهی تاثیر میپذیرند و در واقع یکسوم اوقات بیداری ما صرف دیدن و شنیدن رسانهها میشود.
ارتباط و فرهنگ محکوم به همزیستی هستند.ارتباطات محصول فرهنگ و فرهنگ، مشخص کننده ساختار، معنا و زمینهارتباطی است که صورت میگیرد. بدون ارتباط هیچ فرهنگی قادر به بقا نیست.
بنابراین بین مجموعه فرهنگ و ارتباطات، روابط تنگاتنگ و پویایی است. وقتی که از فرهنگ یا فرهنگ عمومی بحث میکنیم، نمیتوانیم از نقش رسانههای همگانی با وسایل ارتباط جمعی، غفلت کنیم زیرا این وسایل نقش و تاثیری بسزا در فرهنگسازی دارند.
آگاهیهای اجتماعی درجامعه، وقتی به صورت فرهنگی عمومی درمیآید که به طور مستمر از طریق وسایل ارتباط جمعی در مجامع مختلف مطرح شود.
بااین توضیح مقدماتی آنچه در این مقاله بررسی میشود، تاثیر اجتماع و نهادهای اجتماعی (دراینجا اختصاصا وسایل ارتباط جمعی) درشکل گیری و انتقال اخلاق اجتماعی و محتوای آن به خصوص درمیان نوجوانان و جوانان است.
در آستانه ورود به قرن بیستویکم یکی از ویژگیهای اصلی زندگی ما یعنی اعضای جامعه جهانی این است که هرلحظه در معرض پیامهای مختلف قرارداریم پیامهایی از جنس خبر یا تبلیغ و پیامهایی که در آنها مرزهای خبر و تبلیغ به هم نزدیک میشوند، تاجایی که در تعریفی از تبلیغ میتوانیم: «تبلیغ تجاری عبارت است از برانگیختن تقاضای محصول یا خدمت از طریق خبر، یا ایجاد جو مساعد برای کالا از طریق رادیو، تلویزیون و... که بابت آن پولی توسط تهیهکننده یا فروشنده پرداخت نمیشود.»
رادیو و تلویزیون به عنوان مهمترین وسیله ارتباط جمعی که میتواند در بین تمام اقشار جامعه نفوذ کند، مهمترین وسیله تبلیغات نیز به شمار میرود. بادرنظر گرفتن جمعیت بیسواد جهان، که درصد عظیمی را شامل میشوند و همچنین جمعیت خردسالان جهان، که فقط از رادیو و تلویزیون میتوانند استفاده کنند، به اهمیت این وسایل ارتباط جمعی بیشتر پی میبریم. به رغم دیدگاههای مثبت و منفی موجود در مورد پخش آگهیهای تبلیغات تجاری از تلویزیون، تلویزیونهای دنیا (چه دولتی و چه خصوصی) از پخش آگهیهای تبلیغات تجاری ناگزیرند، چون همه یا بخشی از هزینههای تولید و پخش برنامه ها از این طریق به دست میآید، در ایران بعداز انقلاب اسلامی، از سال 1373 به بعد بخشی از هزینه های سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از طریق پخش آگهیهای تبلیغاتی تامین میشود.
مجرای طنز بستر مناسبی است تا انسان کمال یافته و اهل درد و فضل، بتواند احساسات خودرا، اعم از خشم و نفرت، تاسف، رنج و قهر، ابراز کند. از این رو، زمانی که واکنشی جدی به منظور بیان احساس مقدور نباشد، «طنز» آغاز میشود.
طنز، فریادی است که دراوج انفجار به پوزخند تبدیل میشود و گریهای است که به صورت خنده بروز میکند.
طنز، بنابه تعریف با مسخرگی متفاوت است، مسخرگی تنها میخواهد بخنداند و در تحقق این هدف از هروسیلهای استفاده میکند، دراین رهگذر، گاه هدف همان وسیله و وسیله عین هدف است و این دو از لحاظ زمانی هیچ فاصلهای با یکدیگر ندارند.
سخن طنز آمیز ممکن است ایجاد خنده نکند یا تنها تبسمی برانگیزاند اما این تازه اول کار است؛ خنده در اینجا مقدمه تفکر و تنبه است حال آن که در مسخرگی ممکن است تفکر، مقدم برخنده باشد. گاه ممکن است مدتی فکر کنیم تا منظور یا مفهوم یک شوخی را دریابیم و بعد به خنده بیفتیم ولی در طنز، بعد از خنده و احیانا قهقهه تازه به فکر فرو میرویم و اگر «طنز سیاه» درکار باشد ممکن است به گریه بیفتیم، تلقی ما از یک واقعه و عکسالعمل ما در قبال آن بین خنده و گریه در نوسان است.
غلط فاحش در نوشته فردی تحصیلکرده و بازگویی آن همه را میخنداند اما کسی از گوشهای میگوید: «آقایان به خدا این خنده ندارد، بل، گریهدارد». آنگاه انسان به فکر فرو میرود که حق با اوست.
طنز مطلوب هدایت افکار مردم از مسیر خنده به تفکری منطقی یا انتقادی سالم و عاملی بالقوه در تسریع ارتباط با مخاطبان است.طنز در تضاد با جدیت با ایجاد فضایی دوستانه و ازطریق لبخند و تبسم که نماد پذیرش متقابل است به وادی معقولات وارد میشود و پیام خود را به مخاطب انتقال میدهد. نقش صداوسیما به عنوان رسانهای قوی و موثر برافکار عمومی درصورتی که غنی از بنیانهای اخلاقی و بهره گرفته از گنجینه ادب و هنر این مرزوبوم باشد علاوه بر ارج نهادن به ارزشهای فرهنگی و هنری و ملی - مذهبی، یک سرگرمی پندآموز تمام وقت، شیرین گفتار، خوشکردار، نیک سیما و قابل اعتماد خواهد بود که همه مخاطبان گرانترین سرمایه خود را که وقت است با رغبت و رضایت به پای آن میریزند و اینگونه جایی خالی و مستعد نفوذ برای ضدارزشهای القایی از طریق رسانههای جهانی باقی نمیماند.
مطلب پیش رو، پرسش و پاسخ درباره تحقیقی است که با عنوان فوق درسال 1377 در امور مطالعات مرکز تحقیقات صداوسیما صورت گرفته است. مجری این طرح سرکار خانم دکتر پریرخ دادستان بودهاند و سرکار خانم علیشاهی نورانی، آقای محمود احمدی نژاد و آقای محمدرضا رضایی بایندر، از مرکز تحقیقات، باایشان همکاری کردهاند.
به لحاظ اهمیت موضوع و ویژگی این شماره از فصلنامه، تصمیم گرفته شد تا حول محور تحقیق انجام شده، سوالاتی را به صورت کتبی خدمت خانم دکتر دادستان ارائه دهیم تا ایشان هم با پاسخهای کارشناسانه خود راهگشای مسیری باشند که حول آن - تاثیر تلویزیون بر کودکان - نگرانیهای جهانی به وجود آمده است.
سرکار خانم دکتر دادستان، دارای درجه دکتری از دانشگاه ژنو(سوئیس) در رشته روان شناسی ژنتیک و بالینی هستند و سالها به عنوان استاد دانشگاه تهران،مدیر دفتر تحقیقات روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و مدرس دانشگاه تربیت مدرس در این حوزه فعالیت کردهاند. گفتنی است کتاب «روان شناسی مرضی تحولی» ایشان برنده جایزه کتاب سال 1370 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است.
امیدواریم که این پرسش و پاسخ بتواند ضمن پاسخگویی به سؤالات موجود تاحدی در رفع نگرانیهای والدین و مربیان کودکان و نوجوانان و دست اندرکاران رسانه ها موثر و همچنین راهگشای مسیرهای تحقیق در این حوزه باشد.