فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۱۵ مورد.
نقش ارتباطات در تسهیل گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شکی نیست در این که ارتباطات نقش عمدهای هم اکنون در زندگی بشر یافته است. از طرفی دو دیدگاه مطرح یعنی جنگ تمدنها و برخورد آنها در رقابتی سخت، با یکدیگر به چالش میپردازند؛ نویسنده در این مقاله بررسی میکند که ارتباطات در این میانه از کدام دیدگاه پشتیبانی میکند، هر چند که فرضیهی خود او پشتیبانی از دیدگاه گفتگو است.
در آغاز، کاوشی توصیفی از ارتباطات به دست میدهد و رابطهی دیالوگ را با آن روشن میسازد تا پلی واقع گردد برای عبور به بخش اصل مقاله، یعنی نقش ارتباطات در تسهیل گفتگو.
نویسنده با رویکرد به این تئوری که «ارتباطات چون موجب کم شدن فاصلههاست، لذا امری انرژی زا و تحلیل گراست و در نتیجه، بر فرهنگها تأثیر تحلیل گرانه میگذارد» ارتباطات را نوید دیدگاه گفتگو مییابد: لیکن با توجه به قوانین ناشناخته طبیعت که همواره بین تئوری تا عمل فاصله میاندازد، کمی در آن تردید میورزد.
در عین حال، نویسنده با پذیرفتن واقعیت در گفتگوی تمدنها. پیش شرطهایی ارائه میدهد که به صورت «دکترین پیشنهادی در یک دیالوگ برای ارتباطات سودمند» میتواند به عنوان اصول محکم بنیادینی برای یک دیالوگ ارتباطات قلمداد گردد» و راه را برای حاکمیت یافتن دیدگاه گفتگو هموار سازد.
در آمد، تحلیل تطبیقی از فرضیه ی برخورد و ایده ی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در بحث تمدنها، ایدهی گفتگو و فرضیهی برخورد تمدنها در دنیا بسیار مطرح شدهاند، بجاست که جهت فهم جایگاه صحیح این دو رأی و نقد هر یک به نکاتی منطقی و روششناختی دربارهی آنها توجه نمود. به خصوص برای نقد دقیق فرضیهی برخورد تمدنها و تلاش برای ابطال علمی آن باید جایگاه درست آن را شناخت وگرنه نقدها بیاثر و شعاری خواهند بود، چنانکه تاکنون کثیری از نقدها چنین بودهاند و مقام توصیف و تبیین را با مقام توصیه و تکلیف خلط نمودهاند. این مقاله بر آن است که نشان دهد بر فرض عدم ابطال فرضیهی برخورد تمدنها باز هم ایدهی گفتگوی تمدنها، که ورای هر فرضیهی علمی از ارزشهای والای اخلاقی سرچشمه میگیرد، میتواند الگویی مفید و سازنده باشد.
در این مقاله، نویسنده با تفکیک رویکرد توصیفی - تبیینی (علمی) در پاسخ به مسألهی تمدنها و رویکرد توصیهای - ارزشی (اخلاقی) در پاسخ به آن، بر آن است که رویکرد فرضیهی «برخورد تمدنها» توصیفی - تبیینی (علمی) است و رویکرد ایدهی «گفتگوی تمدنها» توصیهای - ارزشی (اخلاقی) است و این دو، به دلیل تفاوت رویکردها، لزوماً با یکدیگر در تعارض نیستند و منفصلهی حقیقیه پنداشتن عبارتی که یک طرف آن فرضیهی برخورد و طرف دیگر آن ایدهی گفتگو باشد، مغالطه است.
نویسنده ضمن اینکه مخاطب را به این نکته توجه میدهد که در این بحث منطقی و روش شناختی درصدد داوری و ارزیابی فرضیه یا ایدهای نیستیم، تأکید میکند که هر سخن علمی لزوماً درست نیست و هر سخن درستی نیز لزوماً علمی نیست و دایرهی درست و نادرست بزرگتر از علمی و غیرعلمی است.
نویسنده، در ادامه، به بررسی تطبیقی فرضیهی علمی «برخورد تمدنها» و ایدهی اخلاقی «گفتگوی تمدنها» پرداخته و پس از بررسی مواضع خلاف و وفاق، در بخش نتیجهگیری، این نکته را مطرح میکند که فرضیهی برخورد و ایدهی گفتگو نه تنها، لزوماً، با هم ناسازگار نیستند، بلکه حتی میتوان میان آنها نوعی نزدیکی و مکملیت تصویر نمود، به نحوی که فرضیهی «برخورد تمدنها»، در صورت عدم ابطال به روش علمی، واقعیت را آنچنان که هست (یا ممکن است در آینده باشد) نشان داده و امکان کنترل آن را به دست دهد، و ایدهی «گفتگوی تمدنها» واقعیت را به صورتی که مطلوب است (آنچنان که باید باشد) تغییر داده و مانع از حوادث تلخ و ناگوار، برای جوامع بشری، در آینده، شود.
فقر، نابرابری و مسأله ی گفتگوی تمدنها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گفتگو و تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سازنده در بین کشورها و جوامع بشری بیتردید گام مثبتی در حل مناقشات اجتماعی است.
بر این اساس ایدهی گفتگوی تمدنها که به مفهوم «وانهادن و ترک ارداهی معطوف به قدرت و تمسک و گرایش معطوف به عشق است.» با الهام از اصول همزیستی، همکاری و همیاری با جوامع دیگر و پذیرش تعاملات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در عرصهی سیاست و روابط بینالملل میتواند بر مسائل و مشکلات، جنگ و نزاع، فقر و ناامنی در جهان فائق آید.
در این نوشتار نویسنده در پی دستیابی و پاسخگویی به این مسأله است، که آیا با وجود فقر حاکم بر جهان و نابرابریهای موجود و روبه افزایش در جهان کنونی جایی برای گفتگوی تمدنها وجود دارد؟ همچنین با توجه به مبانی لیبرال دموکراسی که ریشه در فردگرایی دارد، و نیز روح حاکم بر جهان سیاست و اقتصاد را در روابط بین الملل تشکیل میدهد تا چه اندازه میتوان به انجام و مفید بودن گفتگوی تمدنها امیدوار بود؟ و در نهایت چه راهبردی را میتوان برای دستیابی به هدف گفتگوی تمدنها در نظر آورد؟
چگونگی گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شک نیست که تمدّن، همچون هر فرآوردهی عقلی دیگر بشر، دارای گونههای مختلفی است. همچنین، گفتگو، به جز صورتهای مرسوم و معمول آن، میتواند گفتگوی حقیقی بدون نام، یعنی به زبان واقعیّتهای آفرینشی، باشد.
ما همواره دو زبان برای گفتگو داریم؛ یکی زبان قال، و دیگری زبان حال، و چنانچه در عرصهی فناوری، شاهد هستیم، کارامدترین زبان است و ما برای گفتگو با دیگران، در عرصهی فناوریها چه زبانی را شایسته یافتهایم؟
در باب زمینهها دو مورد، مناسب برای گفتگو است : یکی مسائل مورد علاقه، و دیگری متولّیان آنها.
مسائل متفاوت، متولّیان متفاوتی هم دارند و شک نیست که اگر کار گفتگو در هر موضوعی به اهل آن واگذار شود، بهتر نتیجه میدهد، لیکن پیش از هر چیز، باید روشن شود چه موضوع هایی از اولویّت بحث و بررسی برخوردارند؟
برای این که اولویّت را زودتر دریابیم، باید به دلیل گفتگوها توجّه کنیم و ببینیم چرا باید گفتگو کنیم؟
آنچه از اولویّت برخوردار است، همانا مسائل عقیدتی و، به عبارتی، ایدئولوژیکی است و مسائلی که تماس نزدیکتری با زندگی دارند مقدّمتر میباشند.
مهمّ در گفتگو، داشتن آمادگیهای نقدینهای متناسب برای گفتگو است، که هم علاقهی طرف را به انجام گفتگو برمیانگیزاند و هم خود انسان را قویدل و شجاع، به میدان میفرستد.
تمدّن، تنها صبغهی مادّی ندارد، صبغهی معنوی تمدّن، پرقیمتتر است و این کالا اگر در هیچ بازاری رونق نداشته باشد در این بازار، که ویژهی تمدّن است از ارزش درجهی یک برخوردار است.
* پیش از هر چیز باید بدانیم که مسألهی گفتگو، غیر از مسألهی برخورد تمدّنها است؛ یعنی عکس پارادیم برخورد تمدنها، نمیتواند در جهت نتیجهی معکوس آن به کار رود و ما نمیتوانیم تمدّنها را از قبل دسته بندی کنیم.
* باید رقابتهای سالمِ «بهگزینی» را به راه انداخت تا همه شرکت کنند و به طور طبیعی، «خود» شان را نشان دهند.
* پارادیم پیشنهادی ما این است که باید شکل رقابتی را به موضوع گفتگوی تمدّنهابدهیم.
* در یک دعوت جهانی به اقتضای طبع آن، نمیتوان پارامترهای کوتاه و جداکننده را در پارادیم آن، شرکت داد؛ بلکه برعکس، هرچه از شمار جداکنندهها بکاهیم موفّقتر خواهیم بود.
* استفادههای غیرهدفی، در خلال این برنامه، به ناکامی آن منتهی خواهد شد، زیرا دیگران نیز، یا همین کار را خواهند کرد و یا در مقابل آن، باب دیگری خواهند گشود و یا از آن، زده خواهند شد و به ادامهی روند، رغبتی نخواهند داشت، که هر دو به شکست گفتگوها میانجامد.
تیمهای پیشرو، طبعا حالت الگویی پیدا میکنند و تیم الگو، آموزشهای غیرمستقیمی برای همگان دارد که در قانون طبیعت، رقم خورده و چیزی همچون سرنوشت محتوم است.
جهانى شدن; اجبار یا اختیار؟
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن از ابعاد و زوایاى مختلفى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است . تفاوت جهانى شدن و جهانىسازى، از جمله موضوعاتى است که مىتواند محور طرح مباحث جدیدى در این رابطه باشد . این نوشتار در پى آن است تا تفاوت دو اصطلاح یاد شده را تحت عنوان دو قرائتیا برداشت از جهانى شدن، مورد دقت قرار داده و ابعاد، آثار و لوازم هر یک را به شکلى مستند بررسى کند و جمعبندى مناسبى از این بحث در اختیار خوانندگان بگذارد .
ماهیت انسان و روابط بین الملل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
مطالعه متون کلاسیک و جدید صاحب نظران علوم انسانى و سیاسى نشان مىدهد که بحث از انسان در کانون توجه آنها بوده است و اگر قلمرو سیاست و روابط بینالملل را تحت تأثیر انسان یا انسانها در قالب دولتها بدانیم نوع نگرش به ماهیت انسان باعث شکلگیرى دیدگاههاى متفاوتى به پدیدهها و مسائل بینالمللى مىگردد. بررسى ضمیر انسان در سه حالت لوح پاک، شرور یا تلفیقى از آنها به همراه تبیین رهیافت اسلامى در این مقاله آمده است.