جلال الدین محمد بلخى در جاى جاى مثنوى از داستان پیامبران بهره برده است، یکى از این قصه ها، قصه پیامبر(ص) است. مولانا از این قصه در راستاى آموزش اعتقادات، اخلاقیات و عرفان فراوان بهره گرفته است. او از فراز گم شدن پیامبر(ص) فطرت الهى را نتیجه گرفته و از نمودن جبرئیل خویش را به پیامبر(ص) در خدمت قهر الهى سود مى برد، چنان که از معجزات پیامبر(ص)، دشمنى ابولهب با پیامبر، برخورد پیامبر با سائل و یهودیان، اُذن خواندن پیامبر، ارتداد کاتب وحى، دشمنى اوس و خزرج، فتح مکه نیز به ترتیب بهره هاى زیر را مى گیرد: قدرت خدا، تجانس موجودات، مقام نیازمندان، شیرینى مرگ، مقام پیامبر، نکوهش تکبر، ناپسندى قیاس، نقش پیامبر (ص) در ایجاد الفت و دوستى، مذمت دنیا دوستى.
از نگاه قرآن کریم، زیبایی از جایگاه و ارزش والایی برخوردار است. به همین سبب، در آیات بسیاری به جلوه های گوناگونی از زیبایی، عوامل و نشانه های آن و نیز حوزه های زیبایی اشاره شده است. قرآن کریم مفهوم زیبایی را فراتر از زیبایی های محسوس می داند و آن را به زیبایی های متافیزیکی، اخلاقی و معنوی گسترش داده است. در این پژوهش توصیفی، ابتدا مفهوم زیبایی در قرآن و گسترة آن در محسوسات و امور معنوی و اخلاقی، تبیین، و آنگاه مفردات دالّ بر زیبایی شناسی قرآنی در منظومه ای مشتمل بر «جمال»، «حُسن»، «زینت»، «حلیه»، «بهجت» و واژگان بیانگر عناصر زیبایی مانند اندازه و رنگ بررسی شده است. از بررسی واژگان و مفاهیم زیبایی شناختی قرآنی، چنین به دست می آید که منظومه ای از مفاهیم مادّی، معنوی، اخلاقی و ماورای طبیعی در پرتو درک واژگان دالّ بر زیبایی شناسی در قرآن، با یکدیگر پیوستگی دارند و طرحی جامع و منسجم از زیبایی ارائه می کنند.
لایه دار بودن واژگان قرآن کریم، زمینه جست وجوی معناشناسانه «طمأنینه» را در این پژوهش فراهم نموده است. از آنجا که یکی از شیوه های تبیین معنایی واژگان، کشف روابط معنایی واژه و شبکه معنایی آن است، در این پژوهش، ارتباط معنایی «طمأنینه» با واژه های همنشین در شعر جاهلی، و با واژه های همنشین، متقابل و جانشین در قرآن بررسی گردیده است. حاصل تحقیق حاکی از آن است که واژه «طمأنینه» در شعر جاهلی، با توجه به فرهنگ آن عصر و تضاد خوی تند جاهلیت با طمأنینه، بیشتر در معنای امنیت جسمانی و آرامش مادی به کار رفته است و به دلیل انتقال در کاربرد و هنرآفرینی در اشعار جاهلی و قاموس لغت، از ویژگی چندمعنایی برخوردار شده و با نزول قرآن توسیع و ترفیع معنایی یافته است. حاصل مطالعه توصیفی در بافت قرآن نیز نشان می دهد که «طمأنینه» یک فعل ادراکی است که با همنشین های خود، رابطه تقابلی، جانشینی، مکملی، اشتدادی و شمول معنایی دارد و «ایمان» به عنوان فعل ادراکیِ توأم با عمل و با دارا بودن عنصر عاطفی و معرفتی، و «ذکر» به عنوان فعل ادراکی، مٶلفه های شرطیِ «طمأنینه» را تشکیل می دهند و «کشف حقیقت و یقین»، «رضای الهی»، «معیشت طوبی»، «سکینه» و «ربط قلب»، مٶلفه های ماهوی آن را می سازند و با واژه های «ارتداد»، «انقلاب قهقرایی در فتنه ها» و «خوف» تقابل مدرج دارد.