آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

همچون بذرهاى روى سنگ، بى ریشه و بى دوام است .
«یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى کالذى ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله والیوم الآخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لا یقدرون على شى‏ء مما کسبوا والله لا یهدى القوم الکافرین‏» (1) .
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمى‏آورد، کار او همچون قطعه سنگى است که بر آن قشر نازکى از خاک باشد [و بذرهایى در آن افشانده شود] و رگبار باران به آن برسد، و آن را صاف و خالى از خاک و بذر رها کند آنها از کارى که انجام داده‏اند، چیزى به دست نمى‏آورند، و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند» .
تفسیر واژه‏ها
1 . «صفوان‏» جمع «صفوانه‏»: سنگ صاف .
2 . «صلد» سنگ براق .
3 . «وابل‏» باران درشت .
دو دیدگاه متفاوت در عمل نیک
در ارزیابى عمل نیک دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: یکى مربوط به مکاتب مادى، یعنى افرادى که به مسایل اجتماعى از دیدگاه «منهاى مذهب‏» مى‏نگرند، دیگرى از آن انسانهایى که رضاى خدا را محور فعالیتهاى اجتماعى مى‏دانند، اینک تشریح هر دو نظریه:
1 . نظریه نخست
واقعیت عمل نیک، یک چیز بیش نیست و آن کارى است که گره از جامعه بگشاید، خواه انگیزه آن خدمت‏به خلق باشد یا خودنمایى و ظاهرسازى، و کسب رضاى مردم براى نیل به مقامات و مناصب دنیوى .
در این نظریه معیار ماهیت عمل است و از سرچشمه عمل که نیت و انگیزه است، خبرى نیست . در این مکتب، انگیزه هر چند هم آلوده و نفسانى باشد، ضررى به زیبایى عمل نمى‏زند ولذا هرگاه فردى دست‏به ساختن بیمارستان بزند که در سایه آن در انتخابات کشورى و یا منطقه‏اى حائز اکثریت آراء باشد، عمل او مورد ستایش است و در گشایش آن رسانه‏هاى گروهى به ستایش سازنده آن مى‏پردازند .
2 . نظریه دوم
در این معیار عمل نیک دو چیز است:
1 . خود عمل زیبا باشد و گرهى از جامعه بگشاید .
2 . انگیزه از عمل کاملا الهى باشد و یا لااقل انسانى باشد، با اجتماع این دو شرط، مى‏توان عمل را نیک و فرد را نیکو کار دانست و از دیگران جدا ساخت .
در این نقطه برترى مکتب تربیتى قرآن بر دیگر مکاتب روشن مى‏گردد، مکاتب «منهاى مذهب‏» ظاهر بین و زودگذرند، با رویه عمل سر و کار دارند نه با ریشه آن، در حالى که در اسلام، هم رویه عمل و هم ریشه آن مطرح است .
تعجب نخواهید کرد که اسلام حق هر نوع مسجد سازى را از مشرکان سلب مى‏کند و آن را از آن افراد با ایمان مى‏داند . در حالى که از نظر گروه نخست کار زیبایى صورت مى‏دهند ولى چون نیت آنان آلوده است، خدا پذیراى عمل آنان نمى‏باشد، زیرا هدف از مسجدسازى پرستش خداست درحالى که مشرکان به جاى خدا بت‏ها را مى‏پرستند، لذا مى‏فرماید:
«ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله شاهدین على انفسهم بالکفر اولئک حبطت اعمالهم و فى النار هم خالدون)» (2) .
«مشرکان حق ندارند مسجدهاى خدا را تعمیر و آباد کنند در حالى که بر کفر خویش گواهى مى‏دهند و بر بت پرستى به جاى خداپرستى تظاهر مى‏کنند، [اعمال آنان تباه و همیشه در آتش است]» .
قرآن در حالى که به اعمال مشرکان هرچند از نظر ظاهر زیبا است، ارزش قائل نمى‏شود; این حق را تنها به افراد با ایمان مى‏دهد (که به انگیزه الهى دست‏به مسجدسازى مى‏زنند) و مى‏فرماید:
«انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر و اقام الصلاة و آتى الزکاة و لم یخش الا الله فعسى اولئک ان یکونوا من المهتدین‏» (3) .
«مساجد خدا را تنها کسى آباد مى‏کند که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و جز از خدا نترسد، امید است چنین گروهى از هدایت‏یافتگان باشند» .
با توجه به این اصل، به تشریح آیه مى‏پردازیم:
در تمثیل هفتم - چنانکه گذشت - ، قرآن از انفاق توام با منت و آزار، جلوگیرى نمود و در تمثیل هشتم که هم اکنون در صدد تفسیر آن هستیم، علاوه بر انتقاد از انفاق توام با منت و آزار، به نکوهش انفاق ریایى مى‏پردازد، انفاقى که کاملا به ظاهر آراسته ولى در باطن آلوده است، عمل زیبایى که به ظاهر فریبنده است و انسان تصور مى‏کند که عواطف انسانى و یا جلب رضاى خدا او را بر این کار وادار کرده است ولى در باطن انگیزه دیگر، او را به این کار کشیده در حالى که قلب او مانند سنگ خارا، سخت و صاف است .
عمل ریایى شاخه‏اى از نفاق است; نفاقى که عقل و شرع در نکوهش آن همفکرند، سرایندگان شیرین زبان در ادب فارسى در نکوهش ریا تشبیه هایى دارند که آنها را قبل از بیان تشبیه قرآن مطرح مى‏کنیم تا به هنگام مقایسه، برترى تشبیه قرآن کاملا روشن گردد .
فردوسى مى‏گوید:
زنا و ریا آشکارا شود
دل نرم چون سنگ خارا شود
ناصر خسرو مى‏گوید:
اگر احسان کنى با مستحق کن
نه از بهر ریا، از بهر حق کن
خاقانى مى‏گوید:
مى خورى، به ز ریا طاعت کنى
گفتم و، تیر از کمان آمد برون
سعدى مى‏گوید:
این درونش برهنه از تقوا
کز برون جامه ریا دارید
در این اشعار و نظایر آن فرد ریاکار و انگیزه او و قلب او به گونه‏اى تشریح شده است، اکنون ببینیم قرآن درباره عمل ریایى چه مى‏گوید و ریاکار را به چه چیز تشبیه مى‏کند .
عمل ریایى; کشتزارى بر قطعه سنگ خارا
قطعه سنگ عظیمى را در نظر بگیرید که چند هکتار زمین را با سختى تمام پوشانیده است، و نفوذ در دل زمین با وجود چنین مانع، مشکل مى‏باشد ولى قشر نازکى از خاک چهره آن را پوشانیده و انسان تصور مى‏کند که عمق خاک به ده متر مى‏رسد، کشاورز ناآگاه از درون زمین، در آن بذر مى‏افشاند به امید این که چند برابر برداشت کند، کار پایان مى‏یابد و چند روزى آفتاب مى‏تابد ولى ناگهان باران درشت دانه‏اى فرود مى‏آید، آن قشر نازک خاک را با دانه‏هاى نهفته در آن مى‏شوید و همه را همراه آرزوى دهقان ناآگاه به رودخانه مى‏ریزد، و در چشم انداز کشاورز جز سنگ خشن و سیاه، چیزى نمى‏ماند .
قلب ریاکار به خاطر دورى از معنویت‏بسان سنگ خارایى است که نفوذپذیر نیست .
انفاق ظاهر پسند او، بسان بذرى است که بر روى این سنگ پوشیده از خاک نازک افشانده شود، همان طورى که کشاورز از آن بذر نتیجه نمى‏گیرد چون ریشه در زمین ندارد، فرد ریاکار نیز در روز رستاخیز از عمل خود بهره نمى‏گیرد چون ریشه در قلب و روح او نداشته است، و چون انگیزه او جلب رضاى مردم و سپس نیل به مناصب دنیوى است، پاداش عمل خویش را مى‏گیرد، دیگر حق ندارد در روز قیامت از خدا پاداش بطلبد .
از این بیان روشن مى‏گردد که گروهى مخترع و مبتکر که با اعمال نیک خود خدمتگذار جامعه مى‏باشند به دو گروه تقسیم مى‏شود:
1 . برخى از آنها انگیزه الهى و انسانى داشته‏اند و با انگیزه پاک وارد عمل مى‏گردند، این گروه مسلما بى پاداش نخواهند بود .
2 . گروهى دیگر کسانى هستند که در استخدام قدرتهاى جهانى و شیطانى درآمده و با قراردادهاى سنگین مشغول تحقیق مى‏گردند، آنان پاداش خود را از کارفرمایان خود دریافت نموده و در روز رستاخیز طلبى نخواهند داشت .
پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:
«ان الله لا ینظر الى صورکم ولکن ینظر الى قلوبکم و اعمالکم‏» (4) .
«خدا به ظاهر شما نمى‏نگرد، بلکه به نیات و اطاعت‏شما نگاه مى‏کند» .
ریاى عابدان و زاهدان
ریا دام گسترده براى آن گروه است که نفس سرکش را از گناه آشکار باز مى‏دارند، و شیطان از جذب آنان به گناهان و جرائم ظاهرى مایوس مى‏گردد .
در این صورت، خویشتن دارى از گناه، و ترک لذایذ نفسانى از طریق قواى ظاهرى، در درون آن گروه که روح آنان از عشق به خدا و معنویت‏خالى است، خلا عظیمى پدید مى‏آورد و نفس هوسباز، پیوسته به دنبال روزنه‏اى مى‏گردد که از آن راه این خلا را پر کند، از این جهت نفس به خاطر بریدگى از ظاهر، متوجه درون و دل مى‏گردد، و آنجا را نقطه فعالیت‏خود قرار مى‏دهد . چون لذت عبودیت و پیوستگى به کمال مطلق را نچشیده، تحسین و تمجید مردم و ستایشگرى‏هاى آنان در کام او شیرین مى‏آید، سپس کم کم با تلویح یا تصریح، کارهاى خیر و نیک گذشته را به رخ این و آن مى‏کشد، و آن بخش از کارهاى نیک را انجام مى‏دهد که سر و صدا آفرین بوده و اعجاب ستایشگرى مردم را برانگیزد . با اوج‏گیرى این روح، کم کم از مرز معنویت دور شده و به حریم گناه نزدیک مى‏گردد، انگیزه او در کار نیک به جاى «مرضات الله‏» و یا پاداشهاى اخروى، همان شهرت و ستایش مردم مى‏گردد، و عمل صالح در نظر او، جز پل پیروزى براى کسب جاه و مقام، و تحصیل شهرت و موقعیت، حقیقت دیگرى پیدا نمى‏کند، سپس کار به آنجا مى‏رسد که فرایض الهى را از آن نظر انجام مى‏دهد که مردم او را عابد و زاهد، متقى و پرهیزگار بیندیشند و تقوا و پرهیزگارى و نیکوکارى او نقل محافل گردد و در اجتماع از احترام فوق‏العاده‏اى برخوردار شود .
یک چنین فرد به ظاهر خداپرست، خودپرست و خودمدار است، خداى او، نفس او است، دین او لذایذ نفسانى او است و به قول مولوى:
چون سزاى این بت نفس، او نداد
از بت نفس، بتى دیگر بزاد
مادر بت‏ها، بت نفس شما است
زانکه آن بت، مار; و این بت اژدهاست
برخى تا پایان عمر در این حد باقى مى‏مانند و به تظاهر و ریا عمر خود را به سر مى‏برند و دست از فرایض و واجبات و اعمال صالح به صورت ریاکارانه برنمى‏دارند، و برخى دیگر پس از گذشت زمان نقاب نفاق از چهره برمى‏کشند، از ریا و تزویر، براى کسب مقامات دولتى و مناصب اجتماعى بهره مى‏گیرند و با آن زهد و عبادت دروغین نیز وداع مى‏نمایند، و پس از ارتقاء به پاره‏اى مقامات، از تظاهر به زشت کارى و الحاد نیز اباء نمى‏کنند .
صورت ملموسى از تمثیل قرآن
در رژیم گذشته، در یکى از شهرهاى جنوب، شهردار ریاکارى بود که در محل چمن‏هاى فلکه بزرگ شهر، گل کارى نکرده بود، اتفاقا گزارش رسید که طاغوت وقت عازم جنوب است و از آن نقطه عبور خواهد کرد، شهردار ریاکار یک روز پیش از ورود طاغوت، گل‏هایى را از گل فروشى‏ها خرید و بر زمین چمن نشاند تا لحظه‏اى توجه ارباب خود را جلب کند، آنگاه پس از دو روز گلها افسره شد و چمن، آرایش دروغین خود را از دست داد . من پس از شنیدن این جریان به یاد آیه‏اى افتادم که عمل ریاکار را به شکل عمل آن شهردار ریاکار توصیف مى‏کند و روشن مى‏سازد که عمل ریاکاران کاملا بى عمق و بى ریشه است، در حالى که کارهاى الهى کاملا عمیق و ریشه دار مى‏باشند .
پى‏نوشت:
1) بقره، 264 .
2) توبه 17 .
3) توبه: 18 .
4) المحجة البیضاء: 6/108 .

تبلیغات