آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

سعدی در رساله; هفتم از نصایح خود،در نصیحت یکی از امرای مغول در فارس مینویسد:
1- حاکمان مثال سراند و رعیت مثال بدن، نادان سری باشد که بدن خود را به دندان پاره کند… که پادشاه به رعیت محتاجتر است که رعیت به پادشاه ؛زیرا که رعیت اگر پادشاه هست یا نیست همان رعیت است و پادشاه بی وجود رعیت متصور نشود.
عبارت فوق تلمیح است به حدیث معروف«کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیته»
2- موسی (ع) قارون را نصیحت کرد که:)…احسن کما احسن الله الیک…)؛…نیکی کن چنانکه خدا با تو نیکی کرد….(سوره قصص،ایه 77) نشنید و عاقبتش شنیدنی.
3- جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم ،دین به دنیا فروشان خَرَند، یوسف فروشند تا چه خرند:)الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشّیطان …)؛ایا با شما پیمان نبستم که شیطان را عبادت نکنید؟(سوره یاسین ایه60)
4- صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیردو ماهی بی اجل در خشکی نمیرد.که تلمیح است به دو ایه; زیر:
1. )و ما من دابّة فی الأرض الّا علی اللّه رزقها…)؛هیچ جنبندهای در زمین نیست،مگر اینکه روزی او بر عهده; خداست.(سوره هود، ایه; 6)
2.)و ما کان لنفس أن تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلاً…)؛هیچ کس را نشاید که جز به اذن خدا بمیرد،خداوند مرگ را سرنوشتی معین شده قرار داده است.(آل عمران، ایه; 145)
5- مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب.عامی متعبّد،پیاده; رفته است و عالم ُمتهاوِن،سوار خفته.عامی که دست بر دارد1.به از عابد که در سر دارد2.
عبارت فوق تلمیح است به چند ایه ازجمله:)و من النّاس من یعبد اللّه علی حرف فان اصابه خیر اطمأنّ به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه…)؛و از مردمان کسی هست که خدا را به ظاهر (الفاظ قرآن و به سستی) میپرستد.پس اگر او را خیری برسد،به آن آرام گیرد و اگر به او بلایی رسد،روی برگرداند…(سوره حج، ایه 11)
6- …دیدم که نصیحت نمی پذیرد و دم گرم من در آهن سرد او اثر نمی کند،ترک مناصحت بگردانیدم وروی از مصاحبت برگردانیم و قول حکما به کار بستم که گفتهاند:بلّغ ما علیک فان لم یقبلوا ما علیک…
که به احتمال زیاد اقتباس از ایه 67 سوره مائده است که میفرماید:)یا ایها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک…)؛ای پیامبر آنچه را که از پرودگارت بر تو فرود میاید،برسان…
یا تلمیح است به:)…و ان تولّوا فانّما علیک البلاغ…)؛و اگر روی برگردانیدند بر تو تنها رسانیدن پیام است.(سوره آل عمران، ایه 20)
7- بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا (برادران پاکدل) گفت:آن که مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدم دارد و حکما گفتهاند:برادر که در بند خویش است،نه برادر و نه خویش است…
چون نَبُوَد خویش را دیانت و تقوی قطعِ رحم بهتر از مَودَّتِ قربی
یاد دارم که مدعی در این بین بر قول من اعتراض کرده بود و گفته:حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و این چه تو گفتی مناقض آن است.گفتم :غلط کردی که موافق قرآن است:…)و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما…)؛آدمی را توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند (و گفتیم) اگر آن دو بکوشند تا تو برای من شریک قرار دهی،در چیزی که بدان آگاهی نداری از آن دو اطاعت مکن.(سوره لقمان،ایه; 15)هزار خویش که بیگانه از خدا باشد فدای یک تن بیگانه که آشنا باشددر اینجا سعدی به ایه; 83 سوره بقره اشاره میکند که میفرماید: )…و بالوالدین احساناً و ذی القربی و الیتامی و المساکین)؛به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و درویشان نیکی کن ….
9- فقیهی پدر را گفت:هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمیکند،به حکم آن که نمیبینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار…)اتامرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم…)؛ایا مردم را به نیکوکاری امر میکنید و خود را فراموش میکنید؟(سوره بقره،ایه 44)
عالم که کامرانی وتن پروری کند اوخویشتن گم است که رارهبری کند…
10- یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشهای خفته.
شوریدهای که در آن سفر همراه ما بود،نعرهای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت.
چون روز شد،گفتمش آن چه حالت بود؟ گفت:بلبلان را دیدم که با نالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه،اندیشه کردم که مروّت و جوانمردی نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته…
که تلمیح لطیفی است به ایات:)تسبّح له السّماوات السّبع و الارض و من فیهنّ و ان من شیء الّا یسبّح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم… )؛آسمانهای هفتگانه و زمین و هر چه درآنهاست خدا را تسبیح میگویند و چیزی نیست،مگر این که او را تسبیح میگوید ولکن شما تسبیح آنها را در نمییابید. (سوره اسراء،ایه 24)
)الم تر أنّ اللّه یسبّح له من فی السّماوات و الارض و الطیر صافّات کلّ قد علم صلاته و تسبیحه واللّه علیم بما یفعلون)؛ ایا نمیبینی که آنچه در آسمان ها و زمین است و پرندگان گشوده بال خدا را تسبیح میگویند، همه موجودات راه، عرضه نیاز خود را به درگاه خدا میدانند و از تسبیح گفتن خود آگاهند و خدا به آنچه میکنند، داناست. (سوره نور،ایه; 41)1. دست برداشتن: کنایه از دعا ونیایش و اظهار عجز ونیاز کردن و یا ترک گناه کردن2. در سرداشتن : کنایه از غرور و خودبینی

تبلیغات