تجلی قرآن در شعر و ادب فارسی
آرشیو
چکیده
متن
قرآن مجید کلام خداوند و کتاب دینی مسلمانان، بی گمان سنگ زیرین و محور بنیادین فرهنگ و تمدّن برجسته و با شکوه اسلامی است، و آثار مبارک و خجسته آن در همه ابعاد و اضلاع این فرهنگ فرخنده آشکار است. در این گفتار و گفتارهایی که در پی آن خواهد آمد، برآنیم تا به یاری خدای بزرگ، گوشههایی از اثر گذاریهای این کتاب عظیم آسمانی را بر شعر و ادب پارسی بازنماییم.
زمینه و پیشینه بهرهگیری شاعران فارسی از قرآن
می دانیم که شعر و ادب پارسی، از آغازههای سده سوّم، با کوششهای پیگیر نخستین شاعران و سخنوران پارس، مانند حنظله بادغیسی، محمد ابن وصیف، فیروز مشرقی... ابوشکور بلخی، رودکی سمرقندی و… پا میگیرد و استوار میشود. در همین روزگاران، زبان عربی نیز که زبان قرآن و اسلام بود، گسترشی چنان فراگیر و ریشه دار یافته بود که کتابها به این زبان نوشته میشد، درسها به این زبان گفته و آموخته میشد، وعظها به این زبان صورت میگرفت.
از سوی دیگر بسیاری از شاعران پارسی زبان آن روزگار، زبان عربی را در مدرسه آموخته بودند و با فرهنگ و معارف قرآنی آشنا گشته بودند و چون از این چشمه جوشان فصاحت و بلاغت، و معرفت و درایت جرعهها نوشیده و بهرهها اندوخته بودند، طبیعی بود که از این کتاب عظیم اثر پذیرفته و پارهای از معارف و ظرایف آن را در شعر خویش بیاورند، به ویژه که قرآن از دیدگاه ادبی و بلاغی نیز پایگاه بسیار والایی داشت. افزون بر اینها، بهرهگیری از قرآن و کلام خدا، به سخن آنان رنگی از تقدّس نیز میبخشید و آن را برای خواننده، خواندنیتر و پذیرفتنیتر میساخت.
شیوهها و گونههای اثر پذیری از قرآن
اثر پذیری از قران کریم بر دو گونه واژگانی و گزاره ای میباشد.
1. اثر پذیری واژگانی:
در این شیوه اثر پذیری، شاعر در به کارگیری پارهای از واژهها و ترکیبها وام دار قرآن و حدیث است. یعنی واژهها و ترکیبهایی که ریشه قرآنی و یا حدیثی دارند و مستقیم یا غیر مستقیم توسّط خود شاعر یا دیگران به زبان و ادب پارسی راه یافتهاند.
اثر پذیری واژگانی خود به سه شیوه وام گیری، ترجمه و برآیند سازی، انجام پذیراست:
الف:وامگیری
در این شیوه، واژه یا ترکیبی قرآنی یا حدیثی با همان ساختار عربی خود، بی هیچ دگرگونی یا با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی، بی آن که ساختار عربی آن چندان آسیب ببیند، به زبان و ادب فارسی راه مییابد، مثلاً در بیت:
نه من از پرده تقوا به در افتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
(حافظ)
واژه «تقوا» واژهای قرآنی است که با بسامد بسیار بالایی در این کتاب کریم به کار رفته است. از جمله در آیه «تَزَوّدوا فإنَّ خیرالزادِ التَقوی؛ توشه برگیر ید که نیکوترین توشه تقواست»1
و از آن جا به زبان و ادب پارسی راه یافته است. و یا در بیت:
نوشتهاند بر ایوان جنّة المأوی
که هر که عشوه دنیا خرید وای به وی
(حافظ)
نیز ترکیب «جنة المأوی» ترکیبی قرآنی است که با همین ساختار در این آیه آمده است:
«وَلَقَد رَءاهُ نَزلِةً اُخری، عِندَسدرة المنتهی، عِندَها جنَّةُ المأوی؛همانا که [پیامبر(ص)] باری دیگر جبرئیل را دید، در سدرة المنتهی که جنةالمأوی نیز آنجاست»2.
گفتیم که اینگونه اثر پذیری، گاه با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی نیز همراه است. مثلاً واژه «حور» (دوشیزگان بهشتی خوش چشم) که واژهای قرآنی است و در ساختار عربی خود جمع «حوراء» است و از اینرو، در آیه «حُور مقصورات فی الخیام؛ حوریان پرده نشین در سراپردهها»3، برای آن صفت جمع آمده است، با اندک دگرگونی معنایی در شعر و زبان پارسی، مفرد پنداشتهشده و هرگاه نیاز بوده مانند بیت زیر با نشانه جمع همراه شده است:
شکر آن را که میان من و او صلح افتاد
حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
(حافظ)
و یا مثلاً ترکیب قرآنی «کِراماً کاتبین»، یعنی فرشتگان بزرگواری که شبانهروز، آدمی را میپایند و آنچه را میکند مینویسند، با اندک دگرگونی لفظی، به صورت «کرام الکاتبین» به شعر فارسی راه جسته است:
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است
(حافظ)
ب:ترجمه:
در این شیوه ، شاعر ازگردانیده(ترجمه) فارسی یا پارسی شده واژه یا ترکیبی قرآنی، حدیثی بهره میگیرد. برای نمونه ترکیب «شب قدر» در بیت:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب ا ست
یا رب این تأثیر دولت درکدامین کوکب است
(حافظ)
گردانیده فارسی ترکیب «لیلة القدر» است که سه بار در سوره قدر به کار رفته است.
و یا ترکیب «وادی ایمن» در بیت:
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی اَرِنی گوی به میقات بریم
(حافظ)
پارسی شده «الواد الایمن» است که در این آیه شریفه آمده است:«فلَمّا اَتیها نودی مِن شاطی الواد
الأیمن فی البُقعَةِ المبارَکَةِ منَ الشَجَرَة اَن یا موسی اِنّی انا اللّهُ ربُ العالمین؛ چون به سوی آن [آتش] آمد، از کرانه راست صحرا، در جایگاهی مبارک از درخت ندا برآمد: موسی! همانا که من خداوندم، پروردگار جهانیان»5.
ج: برآیند سازی
دراین شیوه، واژه یا ترکیبی، بی آن که به همان صورت در قرآن یا حدیث آمده باشد، بر پایه مضمون آیهای یا حدیثی یا داستانی قرآنی، حدیثی ساخته میشود. به دیگر سخن، چنان واژه یا ترکیبی برآیند و بر آوردهای است از قرآن و حدیث، برای نمونه، ترکیب «ید بیضا»(دست سپید و نورانی) که در شعر و زبان فارسی کاربردی گسترده دارد، و در بیت:
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
(حافظ)
نیز آمده است. برآیند و برآورده آیههایی است که از معجزه دست درخشان حضرت موسی سخن میگویند، مانند آیه «و نَزَعَ یدَهُ فَاِذا هی بیضاءُ للناظرین؛ [موسی از گریبان] دستش را برکشید، ناگهان تابان و نورافشان برتماشاگران پدیدار شد»6. و یا مثلاً ترکیبهای «آتش موسی» و «آتش طور» در بیتهای:
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی
برساخته و برآینههایی هستند از داستان آتشی که حضرت موسی در کوه طور دید و از آن نکته توحید شنید و گزارشی از آن در این آیه آمده است:«...آنَسَ مِِنْ جانِب الطورِ ناراً قال لأهْلِهِ امکُثُوا انّی آنَسْتُ ناراً لَعَلّی آتیکم منها بخبَرٍ اَوْ جَذْوَةٍ مِن النار...؛ از سوی طور آتشی دید، به خانواده خود گفت: لختی درنگ کنید، من آتشی دیدم باشد که برای شما خبری یا پارهای از آن بیاورم»7.
اینک نمونهای از اثر پذیری واژگانی را با خاستگاه قرآنی آنها میآوریم؛
با این یاد آوری که بسیاری از اسما و صفات خدا، مانند: خالق، رازق، رحمان، رحیم، هادی، ستّار، غفّار، قهّار و ... و نیز ترجمه و فارسی شده آنها، مانند: جهان آفرین، روزی ده، رهنمای، بنده پرور، خطاپوش، بخشنده و … و بسیاری از اسمهای خاص (اعلام) ِ
قرآنی، مانند: آدم، ابراهیم، اسحاق ، اسماعیل، داود، سلیمان، یعقوب، یوسف، هاروت، ماروت، یأجوج، مأجوج و…، همچنین ترکیبها و تعبیرهایی که در پیوند با آن ها ساخته شده، مانند: گناه آدم، گلستان ابراهیم، صبر ایوب، آتش نمرود، عصای موسی، نَفَس عیسی، پیراهن یوسف، کلبه احزان، سحربابل، سحر هاروت، کشتی نوح، عمر نوح، ملک سلیمان، نگین سلیمان و… و بسیاری از الفاظ واصطلاحات دینی، مانند: نماز، روزه، رکوع، سجود، وضو، حج، طواف، سعی، توبه، طهارت، ثواب، عقاب، بهشت، دوزخ، صراط، میزان، حساب، نامه اعمال، حور، قصور، غلمان، اصحاب یمین، اصحاب شمال، جام طهور، عهدالست، شراب الست و…، همه و همه، نمونههایی از اثر پذیری واژگانیاند که به شیوههای گوناگون به زبان و ادب فارسی راه یافتهاند و بسیاری از آنها با گذشت روزگار و کاربرد بسیار، چنان در ذهن و زبان فارسی زبانان جا خوش کردهاند که نه بوی بیگانگی میدهند و نه غبار غربت میپراکنند.
چند نمونه دیگر :
بضاعت مزجاة (کالا و سرمایه اندک)
این ترکیب در بیتهای بسیاری آمده، ازجمله در این بیت سعدی:
مارا به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت مزجاة ورقبول
برگرفته از داستان برادران یوسف است که چون به قحط و خشک سالی گرفتار شدند، برای گرفتن آذوقه یا کالایی اندک، نزد یوسف رفتند و گفتند: «…یا أیهاالعزیز مَسّنا و اَهلنا الضّروجِئنا ببضاعَةٍ مُزجاةٍ؛ ای عزیز! ما و خانواده ما را رنج بسیار رسیده است و مایهای اندک آوردهایم…»8.
توبه نصوح (توبه خالص و بی بازگشت به گناه)
این ترکیب نیز که در شعر و زبان فارسی ترکیبی جا افتاده و رایج است و در بیتهای بسیاری، از جمله بیت زیر آمده است:
باده نوشیم بی ریا به از آنک به ریا توبه نصوح کنیم9
پارسی شده «توبهً نصوحاً»… است که در آیه «…یا ایها الذین آمنوا تُوبوا اِلی الله تَوبة نصوحاً؛ ای مؤمنان! به سوی خدا باز گردید و توبه کنید، توبهای خالص و بی بازگشت».
روزنامه اعمال (نامه اعمال)
این ترکیب که در بیتهای زیر آمده است :
ابی به روزنامه اعمال ما فشان
بتوان مگر سترد حروف گناه از او
حافظ
بکی روزنامه است مر کاره
که ان را جهان دار دادارداند10
برگرفته از آیاتی است چون: «واِنّ علیکم لحافظین.کراماً کاتبین. یعلمون ما تفعلون؛ همانا شما را نویسندگانی بزرگوار میپایند که آنچه را میکنید میدانند»11.
سحرمبین (جادوی آشکار)
این ترکیب رایج که در بیتهای زیر نیز آمده:
جـمالت مـعـجـز حـسـن است لیکـن حـدیث غـمزهات سحــر مـبین اسـت
(حافظ)
تـو در سخن، ید بیضا نمودهای خواجو چگونه نسبت شعرت کنم به سحر مبین12
پارسی شده «سحر مبین» است که چندین بار در قرآن از زبان کافران در برابر پیامبران و سخنان و معجزات آنان به کاررفته است، از جمله در آیه «لَیقُولُنَّ الذین کَفَروا اِنْ هذا الاّ سِحر مبینُ؛ کافرانخواهند گفت: این نیست جز جادویی آشکار»13.
عروة الوثقی ( دست آویز استوا ر)
این ترکیب قرآنی که در بیتهای زیر آمده:
عروة الوثقاست این ترک هو برکشد این شاخ جان را بر هما14
تکیه بر شرع محمّد کن و بر قرآن کن زان کجا عروه وثقای تو جزقرآننیست15
برگرفته از این آیه شریفه است: «…فَمَن یکفُر بالطاغوت و یؤمن بالله فَقَد استَمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها؛…هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دست آویزی استوار و گسست ناپذیر، چنگ زده است»16.
مقام محمود (پایگاهی پسندیده)
این ترکیب که در این بیتها آمده:
برگرفته از این آیه شریفه است:«و مِنَ اللیل فَتَهَجّد بهِ نافِلةً لَکَ عَسی اَن یبعَثَکَ رَبُّک مَقاماً مَحموداً؛ پاره ای از شب را به نماز و نیاز ـ که نافله ویژه توست ـ بیدارباش. باشد که خدایت به پایگاهی پسندیده برافرازد»19.
نفس صبح
ترکیبهای اسمی: نفس صبح و دم صبح، نیز فعلهای: صبح نفس زد، صبح دمید، صبح دم زد و... که در بیتهای زیر آمدهاند:
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید20
زد نفس سر به مهر صبح ملمّع نقاب
خیمه روحانیان کرد معتبر طناب21
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف توهمان مونس جان است که بود
به گمان بسیار، الهام گرفته ازاین تعبیر قرآنیاند: «والصبح اذا تنفّس؛ سوگند به صبح، آن گاه که دم زند و بدمد»22.
و ان یکاد
این تعبیر رایج در فارسی که در بیتهای بسیاری از جمله این بیت حافظ:
حضور مجلس انس است و دوستان جمعاند
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
آمده است و کنایه از دعای چشم زخم است، آغازه آیه زیر است که برای دفع چشم زخم خوانده و نوشته میشود و در آن اشارتی هست به کسانی که میخواستند به آسیب چشم زخم، پیامبر (ص) را از پا در آورند، و خداوند او را از چشم شوخ و شوم آنان پاس داشت:«وان یکاد الذین کَفَروا لیزلقونک بِابصارهم لَمّا سَمعوا الذکر…؛23 کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را چشم زنند…».
پانوشتها
1. بقره (2) آیه 197.
2. نجم (53) آیه 1315.
3. الرحمن (55) آیه 72.
5. قصص (28) آیه 30.
6. اعراف (7) آیه 108.
7. قصص (28) آیه 29.
8. یوسف (12) آیه 88.
9. دیوان سنائی، ص 408.
10. دیوان ناصر خسرو، ص376.
11. انفطار (82) آیه 1012
12. دیوان خواجو، ص479.
13. هود (11) آیه 7.
14. مثنوی، دفتر دوم، بیت 1274.
15. دیوان سنایی، ص59.
16. بقره (2) آیه 256.
17. دیوان سلمان ساوجی، ص51.
18. دیوان خواجو، ص221.
19. اسراء (17) آیه 79.
20. دیوان خاقانی، ص661.
21. همان، ص41.
22. تکویر (81) آیه 18.
23. قلم (68) آیه 68.
کتابنامه مقاله:
دیوان حافظ، به تصحیح و تنقیح سید محمد راستگو، نشر خرم ، قم.
دیوان خاقانی، تصحیح سید ضیاءالدین سجادی ، انتشارات زوار، تهران.
دیوان خواجوی کرمانی، تصحیح احمد سهیلی، انتشارات پاژنگ ، تهران.
دیوان سلمان ساوجی، به اهتمام منصور مشفق، انتشارات صفی علیشاه، تهران.
دیوان سنایی، به سعی و اهتمام مدرس رضوی، کتابخانه سنایی، تهران.
دیوان کمال خجندی، به اهتمام ک. شیرفر، چهار جلد، مسکو.
دیوان ناصرخسرو،تصحیح مجتبیمینوی و مهدیمحقق، مؤسسه مطالعات اسلامی، تهران.
غزلیات سعدی، تصحیح محمد علی فروغی، از مجموعهچهارجلدی، انتشارات اقبال، تهران.
مثنوی مولوی، تصحیح نیکلسون، انتشارات مولا، تهران .
زمینه و پیشینه بهرهگیری شاعران فارسی از قرآن
می دانیم که شعر و ادب پارسی، از آغازههای سده سوّم، با کوششهای پیگیر نخستین شاعران و سخنوران پارس، مانند حنظله بادغیسی، محمد ابن وصیف، فیروز مشرقی... ابوشکور بلخی، رودکی سمرقندی و… پا میگیرد و استوار میشود. در همین روزگاران، زبان عربی نیز که زبان قرآن و اسلام بود، گسترشی چنان فراگیر و ریشه دار یافته بود که کتابها به این زبان نوشته میشد، درسها به این زبان گفته و آموخته میشد، وعظها به این زبان صورت میگرفت.
از سوی دیگر بسیاری از شاعران پارسی زبان آن روزگار، زبان عربی را در مدرسه آموخته بودند و با فرهنگ و معارف قرآنی آشنا گشته بودند و چون از این چشمه جوشان فصاحت و بلاغت، و معرفت و درایت جرعهها نوشیده و بهرهها اندوخته بودند، طبیعی بود که از این کتاب عظیم اثر پذیرفته و پارهای از معارف و ظرایف آن را در شعر خویش بیاورند، به ویژه که قرآن از دیدگاه ادبی و بلاغی نیز پایگاه بسیار والایی داشت. افزون بر اینها، بهرهگیری از قرآن و کلام خدا، به سخن آنان رنگی از تقدّس نیز میبخشید و آن را برای خواننده، خواندنیتر و پذیرفتنیتر میساخت.
شیوهها و گونههای اثر پذیری از قرآن
اثر پذیری از قران کریم بر دو گونه واژگانی و گزاره ای میباشد.
1. اثر پذیری واژگانی:
در این شیوه اثر پذیری، شاعر در به کارگیری پارهای از واژهها و ترکیبها وام دار قرآن و حدیث است. یعنی واژهها و ترکیبهایی که ریشه قرآنی و یا حدیثی دارند و مستقیم یا غیر مستقیم توسّط خود شاعر یا دیگران به زبان و ادب پارسی راه یافتهاند.
اثر پذیری واژگانی خود به سه شیوه وام گیری، ترجمه و برآیند سازی، انجام پذیراست:
الف:وامگیری
در این شیوه، واژه یا ترکیبی قرآنی یا حدیثی با همان ساختار عربی خود، بی هیچ دگرگونی یا با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی، بی آن که ساختار عربی آن چندان آسیب ببیند، به زبان و ادب فارسی راه مییابد، مثلاً در بیت:
نه من از پرده تقوا به در افتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
(حافظ)
واژه «تقوا» واژهای قرآنی است که با بسامد بسیار بالایی در این کتاب کریم به کار رفته است. از جمله در آیه «تَزَوّدوا فإنَّ خیرالزادِ التَقوی؛ توشه برگیر ید که نیکوترین توشه تقواست»1
و از آن جا به زبان و ادب پارسی راه یافته است. و یا در بیت:
نوشتهاند بر ایوان جنّة المأوی
که هر که عشوه دنیا خرید وای به وی
(حافظ)
نیز ترکیب «جنة المأوی» ترکیبی قرآنی است که با همین ساختار در این آیه آمده است:
«وَلَقَد رَءاهُ نَزلِةً اُخری، عِندَسدرة المنتهی، عِندَها جنَّةُ المأوی؛همانا که [پیامبر(ص)] باری دیگر جبرئیل را دید، در سدرة المنتهی که جنةالمأوی نیز آنجاست»2.
گفتیم که اینگونه اثر پذیری، گاه با اندک دگرگونی لفظی یا معنوی نیز همراه است. مثلاً واژه «حور» (دوشیزگان بهشتی خوش چشم) که واژهای قرآنی است و در ساختار عربی خود جمع «حوراء» است و از اینرو، در آیه «حُور مقصورات فی الخیام؛ حوریان پرده نشین در سراپردهها»3، برای آن صفت جمع آمده است، با اندک دگرگونی معنایی در شعر و زبان پارسی، مفرد پنداشتهشده و هرگاه نیاز بوده مانند بیت زیر با نشانه جمع همراه شده است:
شکر آن را که میان من و او صلح افتاد
حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
(حافظ)
و یا مثلاً ترکیب قرآنی «کِراماً کاتبین»، یعنی فرشتگان بزرگواری که شبانهروز، آدمی را میپایند و آنچه را میکند مینویسند، با اندک دگرگونی لفظی، به صورت «کرام الکاتبین» به شعر فارسی راه جسته است:
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است
(حافظ)
ب:ترجمه:
در این شیوه ، شاعر ازگردانیده(ترجمه) فارسی یا پارسی شده واژه یا ترکیبی قرآنی، حدیثی بهره میگیرد. برای نمونه ترکیب «شب قدر» در بیت:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب ا ست
یا رب این تأثیر دولت درکدامین کوکب است
(حافظ)
گردانیده فارسی ترکیب «لیلة القدر» است که سه بار در سوره قدر به کار رفته است.
و یا ترکیب «وادی ایمن» در بیت:
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی اَرِنی گوی به میقات بریم
(حافظ)
پارسی شده «الواد الایمن» است که در این آیه شریفه آمده است:«فلَمّا اَتیها نودی مِن شاطی الواد
الأیمن فی البُقعَةِ المبارَکَةِ منَ الشَجَرَة اَن یا موسی اِنّی انا اللّهُ ربُ العالمین؛ چون به سوی آن [آتش] آمد، از کرانه راست صحرا، در جایگاهی مبارک از درخت ندا برآمد: موسی! همانا که من خداوندم، پروردگار جهانیان»5.
ج: برآیند سازی
دراین شیوه، واژه یا ترکیبی، بی آن که به همان صورت در قرآن یا حدیث آمده باشد، بر پایه مضمون آیهای یا حدیثی یا داستانی قرآنی، حدیثی ساخته میشود. به دیگر سخن، چنان واژه یا ترکیبی برآیند و بر آوردهای است از قرآن و حدیث، برای نمونه، ترکیب «ید بیضا»(دست سپید و نورانی) که در شعر و زبان فارسی کاربردی گسترده دارد، و در بیت:
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
(حافظ)
نیز آمده است. برآیند و برآورده آیههایی است که از معجزه دست درخشان حضرت موسی سخن میگویند، مانند آیه «و نَزَعَ یدَهُ فَاِذا هی بیضاءُ للناظرین؛ [موسی از گریبان] دستش را برکشید، ناگهان تابان و نورافشان برتماشاگران پدیدار شد»6. و یا مثلاً ترکیبهای «آتش موسی» و «آتش طور» در بیتهای:
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی
برساخته و برآینههایی هستند از داستان آتشی که حضرت موسی در کوه طور دید و از آن نکته توحید شنید و گزارشی از آن در این آیه آمده است:«...آنَسَ مِِنْ جانِب الطورِ ناراً قال لأهْلِهِ امکُثُوا انّی آنَسْتُ ناراً لَعَلّی آتیکم منها بخبَرٍ اَوْ جَذْوَةٍ مِن النار...؛ از سوی طور آتشی دید، به خانواده خود گفت: لختی درنگ کنید، من آتشی دیدم باشد که برای شما خبری یا پارهای از آن بیاورم»7.
اینک نمونهای از اثر پذیری واژگانی را با خاستگاه قرآنی آنها میآوریم؛
با این یاد آوری که بسیاری از اسما و صفات خدا، مانند: خالق، رازق، رحمان، رحیم، هادی، ستّار، غفّار، قهّار و ... و نیز ترجمه و فارسی شده آنها، مانند: جهان آفرین، روزی ده، رهنمای، بنده پرور، خطاپوش، بخشنده و … و بسیاری از اسمهای خاص (اعلام) ِ
قرآنی، مانند: آدم، ابراهیم، اسحاق ، اسماعیل، داود، سلیمان، یعقوب، یوسف، هاروت، ماروت، یأجوج، مأجوج و…، همچنین ترکیبها و تعبیرهایی که در پیوند با آن ها ساخته شده، مانند: گناه آدم، گلستان ابراهیم، صبر ایوب، آتش نمرود، عصای موسی، نَفَس عیسی، پیراهن یوسف، کلبه احزان، سحربابل، سحر هاروت، کشتی نوح، عمر نوح، ملک سلیمان، نگین سلیمان و… و بسیاری از الفاظ واصطلاحات دینی، مانند: نماز، روزه، رکوع، سجود، وضو، حج، طواف، سعی، توبه، طهارت، ثواب، عقاب، بهشت، دوزخ، صراط، میزان، حساب، نامه اعمال، حور، قصور، غلمان، اصحاب یمین، اصحاب شمال، جام طهور، عهدالست، شراب الست و…، همه و همه، نمونههایی از اثر پذیری واژگانیاند که به شیوههای گوناگون به زبان و ادب فارسی راه یافتهاند و بسیاری از آنها با گذشت روزگار و کاربرد بسیار، چنان در ذهن و زبان فارسی زبانان جا خوش کردهاند که نه بوی بیگانگی میدهند و نه غبار غربت میپراکنند.
چند نمونه دیگر :
بضاعت مزجاة (کالا و سرمایه اندک)
این ترکیب در بیتهای بسیاری آمده، ازجمله در این بیت سعدی:
مارا به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت مزجاة ورقبول
برگرفته از داستان برادران یوسف است که چون به قحط و خشک سالی گرفتار شدند، برای گرفتن آذوقه یا کالایی اندک، نزد یوسف رفتند و گفتند: «…یا أیهاالعزیز مَسّنا و اَهلنا الضّروجِئنا ببضاعَةٍ مُزجاةٍ؛ ای عزیز! ما و خانواده ما را رنج بسیار رسیده است و مایهای اندک آوردهایم…»8.
توبه نصوح (توبه خالص و بی بازگشت به گناه)
این ترکیب نیز که در شعر و زبان فارسی ترکیبی جا افتاده و رایج است و در بیتهای بسیاری، از جمله بیت زیر آمده است:
باده نوشیم بی ریا به از آنک به ریا توبه نصوح کنیم9
پارسی شده «توبهً نصوحاً»… است که در آیه «…یا ایها الذین آمنوا تُوبوا اِلی الله تَوبة نصوحاً؛ ای مؤمنان! به سوی خدا باز گردید و توبه کنید، توبهای خالص و بی بازگشت».
روزنامه اعمال (نامه اعمال)
این ترکیب که در بیتهای زیر آمده است :
ابی به روزنامه اعمال ما فشان
بتوان مگر سترد حروف گناه از او
حافظ
بکی روزنامه است مر کاره
که ان را جهان دار دادارداند10
برگرفته از آیاتی است چون: «واِنّ علیکم لحافظین.کراماً کاتبین. یعلمون ما تفعلون؛ همانا شما را نویسندگانی بزرگوار میپایند که آنچه را میکنید میدانند»11.
سحرمبین (جادوی آشکار)
این ترکیب رایج که در بیتهای زیر نیز آمده:
جـمالت مـعـجـز حـسـن است لیکـن حـدیث غـمزهات سحــر مـبین اسـت
(حافظ)
تـو در سخن، ید بیضا نمودهای خواجو چگونه نسبت شعرت کنم به سحر مبین12
پارسی شده «سحر مبین» است که چندین بار در قرآن از زبان کافران در برابر پیامبران و سخنان و معجزات آنان به کاررفته است، از جمله در آیه «لَیقُولُنَّ الذین کَفَروا اِنْ هذا الاّ سِحر مبینُ؛ کافرانخواهند گفت: این نیست جز جادویی آشکار»13.
عروة الوثقی ( دست آویز استوا ر)
این ترکیب قرآنی که در بیتهای زیر آمده:
عروة الوثقاست این ترک هو برکشد این شاخ جان را بر هما14
تکیه بر شرع محمّد کن و بر قرآن کن زان کجا عروه وثقای تو جزقرآننیست15
برگرفته از این آیه شریفه است: «…فَمَن یکفُر بالطاغوت و یؤمن بالله فَقَد استَمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها؛…هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دست آویزی استوار و گسست ناپذیر، چنگ زده است»16.
مقام محمود (پایگاهی پسندیده)
این ترکیب که در این بیتها آمده:
برگرفته از این آیه شریفه است:«و مِنَ اللیل فَتَهَجّد بهِ نافِلةً لَکَ عَسی اَن یبعَثَکَ رَبُّک مَقاماً مَحموداً؛ پاره ای از شب را به نماز و نیاز ـ که نافله ویژه توست ـ بیدارباش. باشد که خدایت به پایگاهی پسندیده برافرازد»19.
نفس صبح
ترکیبهای اسمی: نفس صبح و دم صبح، نیز فعلهای: صبح نفس زد، صبح دمید، صبح دم زد و... که در بیتهای زیر آمدهاند:
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید20
زد نفس سر به مهر صبح ملمّع نقاب
خیمه روحانیان کرد معتبر طناب21
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف توهمان مونس جان است که بود
به گمان بسیار، الهام گرفته ازاین تعبیر قرآنیاند: «والصبح اذا تنفّس؛ سوگند به صبح، آن گاه که دم زند و بدمد»22.
و ان یکاد
این تعبیر رایج در فارسی که در بیتهای بسیاری از جمله این بیت حافظ:
حضور مجلس انس است و دوستان جمعاند
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
آمده است و کنایه از دعای چشم زخم است، آغازه آیه زیر است که برای دفع چشم زخم خوانده و نوشته میشود و در آن اشارتی هست به کسانی که میخواستند به آسیب چشم زخم، پیامبر (ص) را از پا در آورند، و خداوند او را از چشم شوخ و شوم آنان پاس داشت:«وان یکاد الذین کَفَروا لیزلقونک بِابصارهم لَمّا سَمعوا الذکر…؛23 کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را چشم زنند…».
پانوشتها
1. بقره (2) آیه 197.
2. نجم (53) آیه 1315.
3. الرحمن (55) آیه 72.
5. قصص (28) آیه 30.
6. اعراف (7) آیه 108.
7. قصص (28) آیه 29.
8. یوسف (12) آیه 88.
9. دیوان سنائی، ص 408.
10. دیوان ناصر خسرو، ص376.
11. انفطار (82) آیه 1012
12. دیوان خواجو، ص479.
13. هود (11) آیه 7.
14. مثنوی، دفتر دوم، بیت 1274.
15. دیوان سنایی، ص59.
16. بقره (2) آیه 256.
17. دیوان سلمان ساوجی، ص51.
18. دیوان خواجو، ص221.
19. اسراء (17) آیه 79.
20. دیوان خاقانی، ص661.
21. همان، ص41.
22. تکویر (81) آیه 18.
23. قلم (68) آیه 68.
کتابنامه مقاله:
دیوان حافظ، به تصحیح و تنقیح سید محمد راستگو، نشر خرم ، قم.
دیوان خاقانی، تصحیح سید ضیاءالدین سجادی ، انتشارات زوار، تهران.
دیوان خواجوی کرمانی، تصحیح احمد سهیلی، انتشارات پاژنگ ، تهران.
دیوان سلمان ساوجی، به اهتمام منصور مشفق، انتشارات صفی علیشاه، تهران.
دیوان سنایی، به سعی و اهتمام مدرس رضوی، کتابخانه سنایی، تهران.
دیوان کمال خجندی، به اهتمام ک. شیرفر، چهار جلد، مسکو.
دیوان ناصرخسرو،تصحیح مجتبیمینوی و مهدیمحقق، مؤسسه مطالعات اسلامی، تهران.
غزلیات سعدی، تصحیح محمد علی فروغی، از مجموعهچهارجلدی، انتشارات اقبال، تهران.
مثنوی مولوی، تصحیح نیکلسون، انتشارات مولا، تهران .