فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۲۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
خردمایه مقاله حاضر گویاى آن است که مطالعات علوم انسانى با نگاهى پارادایمیک، تا پیش از طرح و بسط میا ن رشته گرایى، عمدتاً، براساس یکى از پارادایم هاى اثبات گرایى، تفسیرى، نظریه انتقادى، فمینیسم، پست مدرنیسم و نظریه آشوب، به عنوان پارادایم غالب، بوده است که این مسئله به نوعى یک سونگرى و یک جانبه گرایى منجر شده است. در این مقاله، هدف آن است تا با کنکاشى نوپردازانه و بهره گیرى از چارچوبى ابتکارى و منبعث از دیدگاه کثرت گرا، الگویى براى تحلیل پارادایمیک مطالعات میان رشته اى از تقاطع سه عامل به منظور نوعى مفاهمه بهتر و برداشت موزونتر از مطالعات «ساختار»، «الگو» و «فرایند» میان رشته اى ارائه شود.
در این راستا، مفهوم نوظهور بازاریابى کارآفرینانه به مثابه مصداقى میان رشتگى، که از تلفیق وجوه دو رشته علمى بازاریابى و کارآفرینى در مطالعات مدیریت ناشى شده است، مطرح و مصادیق آن در این نقش هنگارى ابتکارى، جانمایى شده است. بدین ترتیب، نتیجه گیرى شده است که در پژوهش هاى میان رشته اى و نوظهور، توجه توأمان به پارادایم هاى مذکور و شناخت هریک از مطالعات در حوزه هاى مختلف مى تواند در راستاى درک بهتر حقیقت و رهایى از قیدوبندهاى تفکر وابسته به متن و محتوا راه گشا باشد و مانع کوته نگرى و یک جانبه گرایى شود
تحلیلی بر «فلسفه امروزین علوم اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب فلسفه امروزین علوم اجتماعی تالیف برایان فی، مدعی نگاهی تازه به این بخش از دانش بشری است. مطالب کتاب، عالمانه و حاصل مطالعه ای درازمدت و در نتیجه مصون از نقد لحظه ای. با این حال نکات زیر حاصل نگاه تاملی و انتقادی به دعوی محوری آن کتاب است. بدین معنا که فی با تاکید فراوان و مداوم بر ضرورت رفع تمایزات و دو گانه اندیشی ها، در واقع آن را به بهترین نحو بازتولید می کند و با تبیین مطلوبیت آموزه چند فرهنگی، مفروضات نهفته آن را – که بیش از دو دهه مورد نقد و چالش بوده – آشکار می کند. این نوشته نقدی بر پیامدها و استلزامات سیاسی و اجتماعی دعوی فی در عصر جدید – و به ویژه در بعد بین المللی آن – است. دعوی تعاملی فی در علوم اجتماعی، با استمرار ثنویت خود و دیگری، اولی را سوژه و دومی را ابژه معرفی می کند. بنابراین شناخت تعاملی دیگر بیش از هر چیز و نهایتا برای سلطه بر وی است.
شناسایی چالش های سیاست گذاری در نظام ملی نوآوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی چالش های سیاست گذاری در نظام ملی نوآوری ایران بر اساس روش دلفی است. براساس یافته های این پژوهش، در مجموع 48 مؤلفه تأثیرگذار در ناکارامدی کارکرد سیاست گذاری نوآوری شناسایی شده است. لازم به ذکر است که به 30 فقره از این عوامل در پژوهش های پیشین اشاره شده و 18 مؤلفه دیگر نیز بر اساس پیشنهاد خبرگان درباره ایران شناسایی شده است. این مؤلفه ها در سه دسته اصلی و در چارچوب دو مدل ناکارامدی سیاست گذاری نوآوری ایران (مدل تفصیلی و مدل جامع) ارائه شده اند.
جایگاه رئالیسم و ابزارگرایی در روش شناسی علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم علمی هدف تحقیق علمی را کشف حقیقت می داند؛ در مقابل، ابزارگرایی نظریه ها را صرفا ابزارهایی مفید می داند که برای نظم بخشیدن به داده ها و پیش بینی ساخته شده اند. مهم ترین چالش این دو، نزاع بر سر هویت های مشاهده ناپذیری است که نظریه ها جعل کرده اند. به نظر رئالیست های علمی، این هویت ها واقعا وجود دارند و همان گونه عمل می کنند که نظریه های جعل کننده آنها می گویند؛ اما از نظر ابزارگرایان، اظهار نظرهای دانشمندان در مورد هویت های مشاهده ناپذیر را نمی توان صادق یا کاذب دانست. در علم اقتصاد نیز مباحث ابزارگرایی و رئالیسم جریان دارند؛ اما بر خلاف فلسفه علم، رویکردها مقابل یکدیگر نبوده، به دوره های زمانی متفاوتی تعلق دارند؛ همچنین ابزارگرایی و رئالیسم اقتصاد متفاوت از ابزارگرایی و رئالیسم علمی در فلسفه علم هستند. رئالیسم علمی، برخلاف ابزارگرایی، تا دهه های اخیر، جایی در روش شناسی علم اقتصاد نداشت. از حدود دو دهه پیش، دو برنامه رئالیستی متفاوت با نوشته های دو پرچم دار اصلی آن، اوسکالی ماکی و تونی لاسن، وارد ادبیات روش شناسی اقتصاد شدند. در این مقاله چالش های موجود در این زمینه بررسی می شود.
نگاهی به معضلات و الگوی راهبردی ترویج اخلاق در سازمان های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز و رواج رفتارهای غیراخلاقی در حوزه های مختلف آموزشی از مهمترین معضلات سازمان های آموزشی در عصر فعلی است. پیشگیری از این رفتارها و حل معضلات، ضرورت نیازمندی این نوع سازمان ها را به اخلاق متجلی می نماید. شناخت عناصر درونی و بیرونی سازمان های آموزشی در اخلاقی کردن آنها رهگشاست، زیرا اخلاق به معنای الگوی رفتار ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق خود و دیگران در قبال محیط است.روش کار: این نوشتار با مطالعه توصیفی تحلیلی به بررسی عناصر درونی و بیرونی سازمان های آموزشی می پردازد و مسولیت های اخلاقی هر یک از آنها را در قبال خود و دیگران ترسیم می نماید.نتیجه گیری: بروز رفتارهای غیراخلاقی و رواج آن در سازمان های آموزشی (به ویژه در مدیریت این سازمان ها) در عصر جهانی شدن یک تهدید جهانی است و گره گشایی از آن نیازمند برنامه جهانی است. سازمان های آموزشی به لحاظ تقدس رسالت خود (تعالی انسان ها) بی نیاز از مباحث اخلاقی نیستند و در قبال محیط داخلی و خارجی دارای مسوولیت های اخلاقی هستند که عملیاتی کردن آنها در محیط های آموزشی در رشد تربیتی انسان ها و شکوفایی جوامع نقش موثر داشته و اثربخشی و کارآمدی سازمان ها را در ارایه الگوهای رفتار ارتباطی و تامین زندگی فرهنگی نمایان می سازد.
علیت عاملی و مشکلات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد اگر موجبیت گرایی درست باشد، یعنی اگر هر رخدادی معلول رخدادهای پیشین خود باشد، آنچه یک عامل انسانی انجام می دهد، معلول رخدادهایی است که بسیاری از آنها، پیش از تولد عامل رخ داده اند؛ به این ترتیب هیچ عاملی در آنچه انجام می دهد، مسوولیت اخلاقی ندارد. از سوی دیگر، اگر ناموجبیت گرایی درست باشد، یعنی برخی از رخدادها تصادفا رخ دهند، باز هم مسوولیتی متوجه هیچ عاملی نیست. رودریک چیزهلم با معرفی مفهوم علیت عاملی سعی دارد راه استدلال دوشاخه ای بالا را سد کند. مطابق نظریه او، هر رخداد ارادی محصول زنجیره ای از رخدادهاست که در نهایت، عامل آن رخداد ایجاد کرده است و خود این عامل معلول چیز دیگری نیست. در این مقاله، پس از بیان نظریه چیزهلم و پاسخ او به برخی منتقدان، ایرادهایی به نظریه او وارد می شود که کفایت این نظریه را به شدت به چالش می کشند.
مبانی معرفت شناسی زبان شناختی و تبیین علم تفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای زبان شناسی نظریه های نقد زبان شناختی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تفسیر و ترجمه قرآن
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
موضوع مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و بر آن اساس، بررسی نظام مند فرآیند فهمیدن و تفسیر متن است. تغییر مبانی معرفت شناسی دانشگاهی در قرن بیستم تحت عنوان چرخش زبان شناختی معرفی شده که به معنای دور شدن از معرفت شناسی سنتی فلسفی و شروع معرفت شناسی زبان شناختی است. در معرفت شناسی زبان شناختی، که با آثاری همچون هستی و زمان مارتین هایدگر و دوره زبان شناسی عمومی فردینان دو سوسور به صورت دانشگاهی شروع می شود، شناخته شدن نقش زبان همواره جنبه محوری داشته است. علاوه بر آن، مفهوم معنا نیز بررسی می شود و مسألة تعلق معنا به نویسنده، متن و یا خواننده مورد بحث قرار می گیرد و معنا منطقاً به زبان نسبت داده می شود. حوزه معنا و تفسیر حوزه ای کاملاً زبان شناختی است که تنها در حیطه شبکه زبان رخ می دهد. زمینه تحقیقاتی علم ارائه شده متد شناسی مطالعات ادبی است که خود تابعی از معرفت شناسی دانشگاهی دانسته میشود. آگاهی از این مباحث به فهم متدهای رایج مطالعات ادبی در چند دهه اخیر کمک می کند.
میان رشتگی و مسایل آن در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های میان رشته ای، مطلوبیت عام یافته است و در حوزه های نهادی «دانش» و اجتماعات سازمانی «آموزش»، گسترش یافته است و به مثابه مشخصه نوین شیوه تولید دانش و سیاست گذاری عرضه آموزش، از ارزش و اعتبار سیاست گذاری برخوردار شده است. به اعتباری، به رغم واکنش ها و مقاومت های پراکنده، «فعالیت های میان رشته ای» امروز جالب توجه و مطلوب نهادهای تولید و اشاعه دانش و نیز فضاهای سازمانی و اجتماعی آموزش است. با وجود این، آنها، به ویژه در عمل، با موانع پیچیده، چالش های جدی و انتقاداتی مواجه هستند.این مقاله توصیفی - تحلیلی، با تمرکز و تاکید بر علوم انسانی میان رشته ای، عمده ترین موانع و چالش هایی را که در سه دهه اخیر، فعالیت های میان رشته ای را با مساله اثربخشی و بهره وری مواجه کرده است، در قالب سه دسته اصلی موانع (چالش های) «سازمانی»، موانع «حرفه ای»، موانع «فرهنگی» بررسی و تبیین می کند. در پایان، تلاش خواهد شد موانع و چالش های خاصی تبیین شود که برنامه ها و فعالیت های میان رشته ای در حوزه علوم انسانی با آنها روبروست.
علم در جامعه: از تک گویی تا گفت و گو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو روایتی است از تاریخ پژوهش ها و فعالیت های انجام شده پیرامون حوزهی مطالعاتی «علم، فناوری و جامعه». تاکید بنیادین مقاله این است که هم پای دیگر تحولات فکری و فلسفی که طی چند دهه گذشته، گفت و گو و درک متقابل را در کانون مباحث اجتماعی گذاشته اند، رابطه میان علم و جامعه نیز در متن مطالعات میان رشته ای «علم، فناوری و جامعه» به سوی گفت و گو راه سپرده است. طی تاریخ چند ده های این دسته مطالعات که نخست با هدف افزایش سواد علمی مردمان عادی و به تبع آن افزایش پشتیبانی آنان از فعالیت های علمی آغاز شده است، به مرور فهمیده می شود که انتزاع علم از دیگر فعالیت های فرهنگی حتی برای دستیابی به آن هدف اولیه نابسنده است و شایسته است علم شیوه ارتباطی بالا به پایین خود با شهروندان را به شیوه ای دموکراتیک تر تغییر دهد. بر این اساس، سوگیری اکنونی پژوهش های «علم، فناوری و جامعه» بر این است که علم و جامعه می توانند و باید، همچون طرف هایی هم سنگ به گفت و گو و یادگیری متقابل بپردازند. روش مقاله در به دست دادن این نتیجه، بررسی پژوهش ها و تک نگاشت هایی است که فعالیت های دست کم نیم سدهای «علم، فناوری و جامعه» را به شیوهای تاریخ نگارانه ثبت و تحلیل کرده اند.
علوم بین رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیشرفت سریع علم و فناوی در سالهای اخیر، شاخه های مختلف علم بیش از پیش از یکدیگر جدا شده اند. در نتیجه، ارتباط کمتری بین آنها وجود دارد. از طرف دیگر، حل مسایل پیچیده در قلمرو علم و فناوری نیاز به دیدگاه های جامع تری دارد. در سالهای اخیر توجه زیادی به مطالعات بین رشته ای شده است، و با توجه به نیازهای مربوطه توسعه آموزش بین رشته ای نیز مورد توجه قرار گرفته است. ولی بکارگیری مقوله بین رشته ای در رشته های کلاسیک، که هر یک ساختار خاصی دارند، بسیار دشوار است. این وضعیت غیرمعمول منجر به شکل گیری دیدگاه های مختلف و مجادله های بحث برانگیز در زمینه بین رشته ای شده است. به بیان دیگر، برخلاف دیدگاه معمول که بین رشته ای تنها ادغام رشته های مختلف است، این مقوله بسیار پیچیده ای است که نیازمند ملاحظات تخصصی است. در این مقاله مفاهیم اولیه بین رشته ای با تعریف واژه شناسی آن توصیف می گردد؛ سپس نیازهای ضروری برگذاری دوره های بین رشته ای (در سطح آموزش عالی) با استفاده از تحلیلهای مدون و مفاهیم موضوعه مطرح می شوند.
ماهیت شناسی پدیده های اجتماعی از منظر یک پارادایم تاسیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشخصات هر پارادایم علمی، موضع آن در قبال چیستی پدیده های اجتماعی و به تعبیر دقیق تر، ماهیت شناسی و هستی شناسی امور اجتماعی به مثابه یکی از پیش فرض های بنیادین علوم انسانی است. در این نوشتار، ضمن بازخوانی پاسخ سه پارادایم عمده در علوم انسانی به این پرسش، به پاسخ «پارادایم اجتهادی دانش دینی» (پاد) پرداخته، آن را تحلیل و تبیین و ویژگی های آن در پرتو پارادایم های رقیب بیان می کنیم.از دیدگاه این نوشتار، در پارادایم اجتهادی، پدیده های اجتماعی برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی (که آنها را عینی و مستقل می شمارد.) و برخلاف پارادایم انتقادی (که آنها را بر پایه زیرساخت های غیرعینی و غیرثابت تحلیل می کند.) و برخلاف پارادایم تفسیری (که آنها را ذهنی و غیرمستقل می خواند)، اموری عینی و حقیقی اما غیرمستقل اند. پارادایم اجتهادی ضمن توجه به برخی عوامل انسانی و اجتماعی تاریخی بر آن است که تا حد امکان، عوامل انگیزشی انسانی، اجتماعی و تاریخی را در پژوهش علمی کنار گذارد تا به واقعیت عینی مستقل از آدمیان دست یابد.به نظر می رسد نوشتارهایی از این دست، زمینه عرضه پارادایم جدیدی از دانش را فراهم می سازد و وجوه امتیاز آن را می نمایاند و در نهایت، به تبیین بهتر و مقبول تری از امور انسانی و اجتماعی می انجامد.
ملاحظاتی پیرامون «اعلامیه جهانی اخلاق زیستی و حقوق بشر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری زیستی هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی توسعه یافته است. در پرتو سرعت پیشرفت فناوری زیستی، احترام به اصول اخلاق زیستی هم به یک ضرورت تبدیل شده استاعلامیه حقوق بشر و برنامه عمل وین (1993) در بند یازده تصریح می کند: «پیشرفت خاص، به ویژه در طب زیستی و علوم حیاتی و در فناوری اطلاعات ممکن است به طور بالقوه عواقب نامطلوب برای تمامیت، کرامت و حقوق انسانی افراد داشته باشد و از این رو درخواست می کند برای تضمین احترام کامل به حقوق بشر و منزلت انسانی در این حوزه های مورد توجه جهانی، همکاری بین المللی صورت گیرد.» کنفرانس عمومی یونسکو در حوزه های مرتبط با اخلاق زیستی اقدامات قابل توجهی مبذول کرده است. اعلامیه جهانی ژنوم انسانی و حقوق بشر و اعلامیه بین المللی داده های ژنتیک انسانی، دو اعلامیه صادره توسط یونسکو هستند که از اتقان، انسجام، شفافیت و جامعیت برخوردارند.نتیجه گیری: اعلامیه جهانی اخلاق زیستی و حقوق بشر، ایراداتی داردکه از آن جمله می توان به ضعف ساختاری، بی توجهی به تعهد اشخاص حقیقی، ضعف در بیان اهداف، تبیین نادرست اصول حاکم بر اخلاق زیستی، نقص در بیان اصل عدم تبعیض و اهتمام مفرط به رضایت آزادانه اشاره نمود. مقدمه، قلمرو و اهداف اعلامیه به درستی تبیین نشده است. اصول بنیادین اخلاق زیستی می بایست به نحو شفاف و محققانه بیان گردد. اعلامیه به تعهد اشخاص حقیقی، کم توجهی نموده و منحصرا دولت ها را مخاطب قرارداده است. یکی دیگر از مهمترین اشکالات اعلامیه، عدم توجه به امکان تحدید اراده در پرتو کرامت انسانی است.
ناتوانی آزمون های آماری متعارف در ارزیابی فرضیات علی به شکل شرط لازم و شرط کافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علوم اجتماعی، بسیاری از فرضیات علی به شکل شرط لازم و / یا کافی وجود دارند. با توجه به اهمیت این فرضیات لازم است به چگونگی ارزیابی تجربی یا روش های آزمون آنها توجه شود. محققانی که فرضیات علی به شکل شرط لازم و / یا کافی را به صورت کمی می آزمایند، معمولا توجه ندارند که تکنیک های آماری شان برای آزمون این گونه فرضیات مناسب هستند یا خیر؟ از آنجا که کتاب های درسی در حوزه روش های آماری، به فرضیات شرط لازم و / یا کافی و چگونگی آزمون آنها اشاره ای نکرده اند، محققان کمی از همان رویه های متعارف آماری که برای فرضیات غیرشرط لازم و / یا غیرشرط کافی به کار گرفته می شود، برای آزمون فرضیات شرط لازم و / یا کافی استفاده می کنند. این مقاله نشان می دهد با توجه به ویژگی های فرضیات شرط لازم و / یا کافی، رویه های متعارف آماری نمی توانند پاسخ های معتبری ارایه دهند؛ به همین سبب ممکن است برای فرضیه شرط لازم و / یا کافی در تحقیق تجربی، از داده هایی تایید آماری به دست آوریم که یک مشاهده ساده نشان دهد این داده ها از آن فرضیه حمایت نمی کنند.
نقد و بررسی سرمشق های نظری مردم شناختی و جامعه شناختی از فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل مفاهیم مورد استفاده در علوم، یکی از فعالیت های جدی در حوزه روش شناسی و فلسفه علم است. در این مقاله، برای کسب بصیرت نظری از موقعیت فرهنگی جامعه، به سرمشق های نظری (پارادایم) در جامعه شناسی و مردم شناسی پرداخته شده است. این مقاله با کند و کاوی در مورد مفهوم فرهنگ و با بهره مندی از مطالعه مقایسه ای و مدل هایی که از پارادیم ها مشتق می شوند، انجام شده است. با الهام از نظریه ها و مفاهیم جامعه شناسی و مردم شناسی، دو گروه اساسی از مفاهیم در انسان شناسی و سه گروه پایه در جامعه شناسی شناسایی شدند. فرضیه عمومی مقاله این است که مفهوم فرهنگ در پارادایم جامعه شناسی و مردم شناسی متفاوت است. در اولین گام، به دلیل رابطه انسان با خود، سایر انسان ها و خداوند، مفهوم عالی از فرهنگ را به دست آورده ایم که دو بعد اساسی دارد: «داخلی - ذاتی» و «خارجی - رفتاری». در این رابطه، «معنای معنوی از فرهنگ در رابطه انسان با خداوند»، هدف اصلی مفهوم سازی انتقادی ما را شکل داده است.
سیر تحول عقل گرایی و نقل گرایی در جهان اسلام و تاثیر تاریخی آن در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در نگاه نخست به روند شکوفایی و تحول فرهنگ و تمدن اسلامی، تعارض عقل و نقل و عقلانیت و سنت به گونه ای جلوه می کند که در نظر کسی که در بررسی خود از سطح به عمق نمی رود تقابل تضاد گونه این دو فریبنده است. حال آن که کند و کاوی دقیق تر آشکار می سازد که آن چه اصحاب عقل و نقل را در پاره ای از مقاطع تاریخی در برابر یکدیگر قرار داده است تعارض در ماهیت مفاهیم عقلی و نقلی نیست، بلکه نوع تمسک به هر یک، به ویژه پای بندی شدید به نقل و سنت بوده که چنین نزاعی را سبب شده است. در این مقاله درصدد تبیین و تحلیل دو نکته برآمده ایم: نخست، از تاثیر تاریخی عقل و نقل در شکل گیری تمدن اسلامی، و سپس از فراز و نشیب روند واگرایی و همگرایی تفکر عقل گرا و نقل گرا سخن خواهیم گفت. حرکت تاریخی مزبور را در جریان نضج گرفتن تمدن و فرهنگ اسلامی از سه چشم انداز، مرحله تقابل و تعارض، مرحله همزیستی و تضارب، و مرحله همگرایی و تعاطی عقل و نقل، مورد بحث قرار داده ایم، هر چند، تحلیل آن ها در قالب مراحل تاریخی این حرکت دشوار می نماید چرا که به طور آشکار هم پوشی های فراوانی دارند.
میان رشته ای ها: مفاهیم، رویکردها، دیرینه شناسی، و گونه شناسی
حوزه های تخصصی:
درک بهینه میان رشته ای ها، نخست، نیازمند واکاوی مفهوم مطالعات رشته ای است که بخش نخست این نوشتار را به خود اختصاص داده است. به باور بسیاری از اندیشه پردازان، کاستی ها و نقاط ضعف مطالعات رشته ای، پیچیدگی مسایلی که جامعه بشری با آنها روبرو شده است و تغییرات پارادایمی پدیده آمده در عرصه جامعه بشری، که مسیر را برای گذر از جامعه صنعتی به سوی جامعه دانش هموار می کند، از جمله بایسته های پرداختن به فعالیت های میان رشته ای قلمداد شده است. بخش دوم این نوشتار بیشتر بر مفهوم سازی ها در قلمرو میان رشته ای ها، بر مبنای رویکردهای متفاوت، به نگارش درآمده است که از جمله، در برگیرنده رویکرد دگرگونه ساز، رویکرد هنجاری، و رویکرد شناخت شناسانه است که مفهوم سازی های متفاوتی را درباره میان رشتگی موجب می شود.