فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۶۴۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در ایران پیش از انقلاب، گروه ها و احزاب متعددی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی پهلوی در تلاش بودند. این گروه ها برای همراه کردن مردم و نخبگان جامعه با خود، می بایست دلایل خود را برای نفی رژیم موجود، وضعیت مطلوب پس از رژیم فعلی و چگونگی رسیدن به جامعة موعود ارائه می دانند. هر یک از گروه ها و احزاب فعال در آن روزِ ایران، نظرهای خود را در بارة چرایی نفی وضعیت موجود و چگونگی رسیدن به وضعیت ایدئال، از مکاتب و نظریات مطرح آن زمان اخذ می کردند. در این میان، بودند احزابی که ایدئولوژی مارکسیستی را مبنای تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی خود قرار می دادند و با تکیه به آن، به مبارزه با رژیم پهلوی می پرداختند؛ احزابی مانند حزب توده، چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق ایران از این قبیل اند. حزب توده، رژیم پهلوی را رژیمی وابسته به جبهة امپریالیست آمریکا و استبدادی می دانست؛ به همین دلیل خواستار جایگزینی آن با رژیمی ملی بود. هر چند حزب توده انقلاب را راه سرنگونی رژیم پهلوی می دانست، بر آن بود که برای آمادگی ذهنیت توده های مردم برای انقلاب باید کار فرهنگی و سیاسی انجام گیرد. چریک های فدایی خلق نیز برای مخالفت با پهلوی همان استدلال حزب توده را داشتند؛ اما معتقد بودند حکومت جایگزین باید تحت رهبری حزب پیش گامِ کارگران تشکیل یابد. چریک های فدایی هم عقیده داشتند انقلاب تنها راه رسیدن به وضعیت آرمانی است؛ اما بر خلاف حزب توده آمادگی ذهنیت توده ها را در گرو فعالیت های مسلحانه می دانستند. مجاهدین خلق نیز با دو گروه قبل در دلایل نفی رژیم پهلوی هم عقیده بودند؛ اما بر خلاف آن دو، علاوه بر اعتقاد به وجود شرایط عینی انقلاب، شرایط ذهنی انقلاب را هم مهیا می دانستند. به عقیدة سازمان مجاهدین، تنها علت شکست مبارزه ها تا آن زمان، نبود سازمان دهی برای رهبری توده هاست که این خلأ را نیز احزاب باید پر کنند. جامعة ایدئال مورد نظر مجاهدین، جامعة بی طبقة توحیدی بود.
نقش روشنفکران اواخر دوره قاجار در شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو برآمده از پژوهشیدربارة دورة انتقال قدرت ازسلسلة قاجار به دولت مدرن پهلوی است. این پژوهش برخلاف رویکردهای مبتنی بر تاریخ سنتی،با تکیه بر تحلیل گفتمان فوکویی و ادبیات پسااستعماری، خوانشی دیگرگون از شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران به دست می دهد. مقاله نشان می دهد شکل گیری نخستین دولت مدرن در ایران تجسّد عینی و راهبردی گفتمان تجدّد آمرانه است. این متن در واکاویصورت بندیتجدّد آمرانه،اعمالِ گفتمانی شکل دهندة مقولات مقوّم صورت بندیگفتمان تجدّد آمرانه را شناسایی کرده و به تحلیل گفتمانِ انتقادینشریه های دورة انتقال قدرت از قاجار به پهلوی- کاوه، ایرانشهر، نامة فرنگستان، آینده و مرد آزاد- پرداخته است. مقولات برآمده از این تحلیل گفتمان شامل مفاهیم اساسی «تلقی از خود و دیگری، پرسش از انحطاط و عقب ماندگی»، «اخذ تمدن از غرب»، «جدایی دین از سیاست و عرصة عمومی»، «نخبه گرایی»، «ضرورت دولت مقتدر و آمر» و «ناسیونالیسم» است. روشنفکران دورة انتقال قدرت به مثابة گروه هایمرجع گفتمان تجدّد آمرانه و نیز اثرگذارترین گروه استراتژیک این دوره در شکل گیری نهادی و گفتمانی نخستین دولت مدرن در ایران نقش برجسته ای داشته اند که تمرکز این متن واکاویتأثیر گفتمانی آن هاست.
تأثیر موازین فقهی بر شکل یابی معماری و محله های مسکونی اقلیت های یهودی و مسیحی در اصفهان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان به عنوان «اهل کتاب» همواره در سرزمین های اسلامی و در کنار مسلمانان زیستهاند. این همزیستی از آغاز منوط به شروطی بوده که در قرارداد مربوط به «اهل ذمه» مورد پذیرش آن ها قرار گرفته است. در این قرارداد برای اقلیت ها در ایجاد فضاهای شهری و آثار معماری شروطی معین شده است.
اینکه شروط قرارداد ذمه چگونه و تا چه میزان در شکل معماری و فضاهای شهرهای ایران بازتاب یافته، پرسش اصلی این تحقیق است. بنابراین، دو محلة تاریخی یهودی نشین (جوباره) و مسیحی نشین (جلفا) انتخاب شده و مورد بررسی های نظام مند نگارندگان قرار گرفته است. انتخاب این دو محله به این دلیل است که از دورة صفوی تا کنون پیوسته مورد استفاده بوده و فضاهای معماری آن ها تقریباً سالم و قابل مطالعه باقی مانده است.
در تحلیل داده های میدانی روشن شد که درپی افزایش قدرت فقیهان در دورة صفوی، اقلیت های ساکن در شهرهای ایران چاره ای جز اجرای شروط مطرح در قرارداد ذمه را نداشته اند. تفاوت های موجود در بافت معماری و فضای شهری دو محلة جلفا و جوبارة اصفهان نشان می دهد در کنار مسائل مذهبی، شرایط متفاوت سیاسی پیروان این دو مذهب سبب شده که در دورة صفوی، جوباره تنزل کند و جلفا دورة اوج خود را بگذراند. همچنین، با تیکه بر داده های تاریخی می توان گفت میزان اعمال شروط یادشده به عوامل متعددی از جمله جایگاه سیاسی یهودیان و مسیحیان و نقش حامیان بین المللی آن ها بستگی تام داشته است.
پدیدارشناسی تجربی راهی برای فهم تجربه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم ما از واقعیت تابع روش دانستن ماست و با تغییر روش دانستن، شناخت ما نیز متحول میشود. در شرایط رویا رویی با واقعیتهای چندلایه و پیچیدة معنوی، برای فهم واقعیت، ناگزیر از اتخاذ روشهای پدیدارشناختی هستیم که مدعای اصلی آن ها، کشف معانی نهفته و پی بردن به کنه واقعیت است. در مورد فهم تجربه های دینی و عرفانی که بسیار آمیخته به تقدس اند و به تعبیر عرفای اسلام، «اقبال به خدا و اعراض از غیر» هستند، تقلیل پدیده به واقعیت های اجتماعی یا روان شناختی، مانع فهمیدن می شود و این امر بهرهگیری از پدیدارشناسی تجربی برای فهم تجربههای دینی را گریزناپذیر می کند. در این نوشتار با مرور دستاوردهای پژوهش پدیدارشناسی و معرفی اصول و عناصر این نوع تحقیقات، با ارائة مثالی واقعی، پدیدارشناسی تجربی به عنوان سرمشقی برای فهم تجربه های دینی و عرفانی معرفی می شود.
درآمدی بر نظام جنسیت و نابرابری اجتماعی در ایران دورة ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باستان شناسی جنسیت شاخه ای از باستان شناسی اجتماعی است که به تحلیل و بررسی نظام جنسیت جوامع و هویت جنسیتی افراد و گروه های مختلف می پردازد. موضوع این پژوهش، بررسی نابرابری اجتماعی میان زنان و مردان در ایران دورة ساسانی است. اعمال گونه ای تبعیض جنسیتی و برتری مردان که بر ساختار اجتماعی و جنسیتی جامعة ساسانی استوار است، در مواد فرهنگی و منابع مکتوب این دوران نمود یافته است. هدف این مقاله، بررسی شرایط عمومی زنان- در مقایسه با مردان- و تبیین نقش و جایگاه آن ها در اجتماع ساسانی با توجه به تحلیل نظام جنسیت در این دوران است. برای این منظور، از تحلیل تطبیقی (مقایسة جایگاه زنان و مردان به عنوان دو گروه جنسیتی متفاوت) بهره گرفته و در کنار شواهد باستان شناختی، از متون دینی و حقوقی ایران ساسانی به عنوان شواهد مکمّل استفاده کرده ایم.
تحلیل گفتمان انتقادی هویت ایرانی در شاهنامة فردوسی (مورد مطالعه: داستان سیاوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة فردوسی با روایت گذشتة ایرانیان بخش زیادی از عناصر هویت ایرانی را به زمان حال انتقال داده است. در این نوشتار به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیرایرانی و بستر زمانی و مکانی به وجود آورندة شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج واکاوی متن داستان سیاوش نشان می دهد گفتمان هویت ایرانی به واسطة تقابل با گفتمان هویت انیرانی شکل گرفته و در هر دو گفتمان، بعد سیاسی هویت از اهمیت بیشتری برخوردار است. فردوسی نهاد سیاسی را نگهبان آزادی و استقلال ایران زمین می داند. درواقع، او با توجه به شرایط زمان خویش و غلبة عرب ها بر ایران، ایدة سیاسی خود را در قالب شاه آرمانی بیان کرده است. شاه آرمانی با ویژگی های فرّ ایزدی، داد و خرد دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و درمقابل، از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی که فاقد فره ایزدی داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.
درک اجتماعی از زمان و عوامل شکل دهندة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی درک از زمان در زندگی روزمرة کنشگر ایرانی است. تحلیل ما از زمان، بر قرائتی جامعه شناسانه از آن استوار است. بر اساس این، معتقدیم درک از زمان و نوع رویارویی کنشگران با آن در زندگی روزمره، به طور اجتماعی شکل یافته است و در تعاملات اجتماعی الگوهای متفاوتی به خود می گیرد. هدف اصلی این مقاله، ارائة تحلیلی جامعه شناسانه دربارة یکی از واقعیت های زندگی روزمره، یعنی درک از زمان یا به عبارتی دقیق تر، دربارة آگاهی است که دربارة زمان در زندگی روزمره وجود دارد و کنش آن ها را هدایت می کند. در این تحقیق از «نظریة مبنایی» استفاده شده و نمونه های تحقیق از میان زنان و مردان شهری و روستایی انتخاب شده اند.
یافته های تحقیق نشان دهندة «سیالیت درک از زمان» است و نشان می دهد درک از زمان نیز مانند سایر مقولات شناخت، دارای افق یا پس زمینه است که با آن برای افراد توجیه پذیر می شود. یافته ها مؤید آن است که برخورداری از زمینه هایی مانند شهرنشینی یا روستا نشینی یا زندگی در جامعه ای با مرحلة خاصی از توسعه، نوع خاصی از آگاهی راجع به زمان را نیز برای افرادی که در معرض آن قرار دارند توجیه پذیر و پذیرفتنی می کند. جنسیت نیز تفاوت هایی در شناخت به زمان می آفریند و افراد را به سویی می کشاند که مردان و زنان، هرکدام با ابعاد خاصی از زمان همزیستی بیشتری داشته باشند. همچنین، کنشگران چنین تنوعاتی را با توجه به داشتن شیوة مخصوص از معیشت، چرخة زندگی، نقش های اجتماعی و نابسامانی های اجتماعی، دارای تفاوت هایی می بینند. آن ها تحت این شرایط، راهبردهای خاصی را نیز برای کنترل و ادارة زمان برمی گزینند که راهبردهای تدقیقی و تأخیری از مهم ترین آن هاست.
مطالعة جامعه شناختی نحوة گذران اوقات فراغت افراد 15- 64 سال شهرستان جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراغت مجموعه ای از اشتغالاتی است که فرد پس از آزاد شدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی، به رضایت خود به آن ها می پردازد؛ این فعالیت ها ممکن است برای استراحت، یا تفریح، یا به منظور توسعه یا آموزش غیرانتفاعی، یا مشارکت اجتماعی داوطلبانه انجام شود. از آنجایی که اوقات فراغت مفهوم مدرنی است که در دوران بعد از انقلاب صنعتی به وجود آمد، در این تحقیق سعی بر آن است تا تفاوت بین فراغت سنتی و مدرن بررسی شود. به این ترتیب که با توجه به زندگی مدرن کنونی، افراد از کدام نوع فراغت بیشتر استفاده می کنند؟ فراغت مدرن افراد بیشتر است یا فراغت سنتی آن ها؟ کدام عوامل اجتماعی (درآمد، جنسیت، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، محل زندگی و سن) بر اوقات فراغت افراد مؤثرند؟ نمونة 510 نفری این تحقیق به صورت نمونه گیری طبقه ای خوشه ای چند مرحله ای با روش پیمایش و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران از جامعة آماری 49967 نفری به دست آمد. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان پرداختن به فراغت مدرن پایین تر از فراغت سنتی است. تمام عوامل اجتماعی یادشده بر اوقات فراغت مؤثرند و فقط متغیر درآمد تأثیری بر اوقات فراغت ندارد.
دولت رانتیر و سیاست گذاری توسعه: تحلیل موانع توسعة اقتصاد ملی در ایران (1368- 1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، بررسی و تحلیل موانع توسعة اقتصاد ملی- به عنوان یکی از ابعاد توسعه- در ایران در بازة زمانی برنامههای اول، دوم و سوم توسعه است. پس از بیان مسئلة تحقیق و اثبات آن، راه حل نظری مسئله از طریق ارزیابی انتقادی مفاهیم نظری موجود و درنهایت ساخت دستگاه نظریة ترکیبی- که محصول تلفیق سه نظریة لفت ویچ، نظریة دولت رانتیر و نظریة جامعة کوتاه مدت کاتوزیان است- بیان میشود. پس از تعریف عملیاتی مفاهیم، دادههای لازم برای معرفهای هر یک از مفاهیم دستگاه نظری تحقیق با روش مطالعة تاریخی گردآوری شده است؛ سپس با روش های تحلیل روایتی و جدول حضور و غیاب استوارت میل در دو سطح درون سیستمی و بین سیستمی مورد داوری قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد با فرض برقراری دو شرط لازم دولت رانتیر و سیاست گذاری کوتاه مدت، توسعة اقتصاد ملی ضعیف بوده است. نتایج تحقیق ضمن حمایت از سه نظریة یادشده، دستگاه نظری پژوهش را تأیید میکند.
بررسی تحلیلی جامعه شناسی تاریخی ساختار قدرت سیاسی، اجتماعی در ایل بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تحلیلی جامعه شناسی تاریخی ساختار قدرت در ایل بختیاری از عصر قاجار تا انقلاب اسلامی است.
روش / رویکرد پژوهش: این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و پس از ارزیابی داده های تاریخی و تجزیه و تحلیل آنان به سازماندهی و استنتاج از آن پرداخته است.
یافته ها و نتایج: یافته ها نشان می دهد که ایل بختیاری یکی از ایلات بزرگ جنوب ایران بوده است که در طول تاریخ خود، فراز و فرود بسیاری داشته و نقش مهمی در تاریخ ایران و تحولات این کشور ایفا نموده است. ساختار اجتماعی سیاسی بختیاری ها از الگوی خاصی پیروی نموده است و در طول تاریخ دچار تغییر گردیده است، قدرت در بختیاری بر خلاف جوامع عشایری دیگر از سطوح و لایه های مختلفی تشکیل شده بود. اگرچه در گذشته خوانین در راس ساختار سیاسی و کلانتران، کدخدایان و ریش سفیدان به ترتیب بعد از آنها قرار داشتند، اما با قدرت گرفتن دولت مرکزی و گسترش پاسگاههای نظامی به تدریج از قدرت خوانین کاسته شد و ساختار سیاسی بختیاری ها دچار تغییر گردید، به طوری که امروز خوانین در ساختار قدرت بختیاری ها جایگاهی ندارند.
تاکسونومی عددی و کاربرد آن در تحقیقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه همه دولتها در کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه رهایی از مسائل و مشکلات اجتماعی ناشی از فقر، بیسوادی، بیکاری، تأمین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم و برقراری امنیت و عدالت اجتماعی بهمنظور پایداری جامعه و توسعهیافتگی است. بنابراین، ناگزیر از اتخاذ سیاستهای مناسبی برای تخصیص منابع و امکانات موجود جامعه به بخش های مختلف اقتصادی، آموزشی، درمانی، تفریحی و... هستند. بدیهی است برای تحقق این امر، تعیین درجة اولویت و مزیت هریک از بخشهای مختلف، گام نخست و لازم بهمنظور تخصیص بهینة منابع و امکانات است. چنانچه در حوزة مطالعات اجتماعی ردهبندی صورت نگیرد، امکان مقایسه و برنامهریزی برای توسعهیافتگی امکانپذیر نخواهد بود. یکی از شیوه های علمی رده بندی برای تحقق توسعهیافتگیِ مناطق، تاکسونومی است. ازاین رو، این مقاله بر این موضوع متمرکز شده است تا نحوة اجرای روش تاکسونومی و بهرهگیری سودمند از این روش را در ردهبندی مناطق و چگونگی تعیین اولویتهای هر منطقه توصیف کند. این مطالعه توصیفی است و روش آن، اسنادی با استفاده از منابع ثانویه است.
مشروعیت سیاسی و ساختار قدرت در حکومت سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترکمانان سلجوقی زمانی در عرصة قدرت خواهی گام نهادند که ایران تجربة تاریخی وسیعی از تحولات سیاسی و تشکیل حکومت های نو به نو در دورة خلافت عباسی را پشت سر می گذاشت. این دولت ها تجربة ارزشمندی از ساختار و مشروعیت سیاسی را برای دولت سلجوقی به یادگار گذاشتند تا به کمک آن اولین امپراتوری اسلامی را در تاریخ میانة ایران تشکیل دهند. دولت سلجوقی با تکیه بر شیوه ای مرکب از آداب و رسوم قبیله ای و دیوان سالاری ایرانی، ساختار جدیدی از قدرت را ایجاد کرد که توانست نزدیک به یک قرن و نیم بر قلمروی گسترده ای از ماوراءالنهر تا مدیترانه حکومت کند. این مقاله با توجه به تعریف ماکس وبر از مشروعیت و انواع آن، به بازنگری ساختار دولت سلجوقی از زمان تشکیل امپراتوری سلجوقی تا پایان حکومت سلطان ملکشاه (485-431ق) می پردازد تا نوع ویژه ای از مشروعیت سیاسی را معرفی کند که سلجوقیان با تکیه بر کنشگران و نهادهای مؤثر در جامعه و تقسیم قدرت در میان ایشان در تاریخ ایران رقم زدند.
جامعه شناسی تحول خانواده در ایران (بررسی ابعاد اجتماعی و حقوقی لایحه حمایت خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حولات جامعه در انگاره های فرهنگی و ساختارهای جماعتی- سنتی ازجمله روابط خویشاوندی، گسترة فضای عمومی و فضای خانگی و فردیت دگرگونی هایی را پدید آورده؛ تحولاتی که خانواده را دستخوش تغییر کرده و حقوق خانواده، زنان، مردان و کودکان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. مقاله پیش رو درپی آن است تا از دریچه لایحه حمایت از خانواده، تحولات خانواده را از دو منظر جامعه شناسی و حقوقی بررسی و ارزیابی کند. در فصل نخست مقاله (بعد جامعه شناسی)، تغییر نقش و جایگاه در خانواده معاصر ایرانی مورد توجه قرار می گیرد و از خلال تحولات اخیر، نقش و جایگاه زن، مرد و فرزند بررسی می شود. در فصل دوم (بعد حقوقی)، امتیازها، ایرادها و کاستی های لایحه با نگاهی به تحولات جامعه شناسی ارزیابی می شود. در نهایت، با توجه به داده های حقوقی و جامعه شناسی، میزان تطابق لایحه حمایت از خانواده با تحولات موجود و امکان پاسخ گویی آن به مسائل و مشکلات کنونی خانواده واکاوی می شود.
تحلیل چگونگی استمرار معماری چهار طاقی از دورة ساسانی به اسلامی در ایران با تکیه بر روش نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهار طاقی از شکل های ارزشمند معماری ایران در دوران پیش از اسلام و بعد از آن بوده که در ساخت بنا های مذهبی و جز آن به کار رفته است. بنابر شواهد موجود باستان شناسی، این نوع معماری در پیش از اسلام به ویژه از دورة ماد در نقشة آتشکده ها مشاهده شده است. پس از مدتی این شکل از معماری کاربرد عام تری یافت و در بنا ی کاخ ها نیز به کار رفت. طرح چهارطاقی در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ هرچند در چهار قرن نخست هجری آثار و نشانه های استفاده از آن بسیار محدود بود. باوجود این، از دورة سلجوقی به بعد با لزوم گسترش فضا های معماری مانند مسجدها، این نقشه در ساخت بنا های مختلفی مانند مسجد، آرامگاه و کاخ و کوشک کاربرد گسترده ای یافته است. نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا با توجه به نظریة کهن الگویی یونگ، علل و عوامل انتخاب این شکل از معماری و نحوة انتقال آن از دورة ساسانی به اسلامی را با ذکر شواهدی از جنبة امر قدسی در منابع اسلامی بررسی و تحلیل کنند. به بیان روشن تر، این پرسش مطرح است که آیا معماری چهارطاقی الگویی برگرفته از باورهای مسلط جامعه و یا به تعبیری، اندیشة ناخودآگاه قومی مردمان ایران از دورة پیش از اسلام است که در فرهنگ مذهبی و ادبیات دورة اسلامی راه یافته، ریشه دوانده و سپس در ذهن آدمیان این مرز و بوم تحول یافته و در ساخت دیگر بناها ازجمله کاخ ها، کوشک ها، مسجد ها و بناهای آرامگاهی به کار رفته است. هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است.
درآمدی بر جامعه شناسی تاریخی اصلاحات: استدلال های مخالفان اصلاحات در اصلاحات ناصرالدین شاه (1278-1275) از دیدگاه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی یکی از دوره های اصلاحی عصر ناصری، یعنی بازه زمانی 1278-1275 می پردازد، بازه ای که معمولا از آن غفلت می شود. در این مقاله، با رویکردِ انتخاب عقلانی، به روایت علی استدلالاتِ مخالفان در قالبِ سه گروهِ روحانیان، درباریان، و دیوانیان پرداخته شده است و پس از بررسی استدلالات هریک از این سه دسته، (بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل) که عمدتا بر آموزههای فراموش خانه متمرکز است، استدلالات مشترک در میانِ گروههای استدلالکننده عبارت بود از: «در خطر افتادن کیان پادشاهی ناصرالدین شاه»، و « عدم پایبندی مصلح و/یا همراهان وی به سنت». در کنارِ این استدلالاتِ پرتکرار، «مغایرت اقدامات اصلاحی مصلح و/یا همراهان وی با دین»، دین دار نبودن شخص مصلح و/یا همراهان وی»، به همراه استدلالاتِ «تلاش برای تغییر نظام پادشاهی»، «برهم خوردن امنیت داخلی»، «بی توجهی به جایگاه طبقاتی مخالف و تهدید منافع طبقاتی آنان»، «نگرانی از امتزاج فرهنگی» و «ویژگی های رفتاری مصلح و/یا همراهان وی» استدلالاتیاند که دو گروهِ استدلالکننده عنوان کرده اند. و «فساد اقتصادی مصلح»، «از بین رفتن تمامیت ارضی»، «مستعمره شدن ایران»، «وابستگی به روسیه» و «عدم رعایت حقوق شهروندی» استدلالاتیاند که فقط یکی از گروه های استدلال کننده عنوان نمودهاند.
زنان و امنیت در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: پارک آزادی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت به عنوان نیازی اساسی، در اجتماعات انسانی از جایگاه خاصی برخوردار است. برنامه ریزان و طراحان فضاهای اجتماعی، به ویژه شهرها، تلاش می کنند تا با شناسایی عوامل تهدید کننده امنیت به ویژه در فضاهای عمومی، امنیت را برای استفاده کنندگان از آن فضاها فراهم کنند. زنان نیز در مقام نیمی از اجتماعات انسانی، به واسطه خصوصیات بیولوژیک، مسئولیت ها و نگاه متفاوت در مقایسه با مردان، ارتباط متمایزی با فضا برقرار می کنند. آنان نیازمند تسهیلات خاصی از فضا هستند تا موجب افزایش اطمینان خاطر آنان از حضور امن در فضاهای شهری و به ویژه فضاهای عمومی مانند پارک شود.
بر اساس نتایج تحقیقات مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در کلان شهرهای کشور، بخش زیادی از پاسخ گویان حضور زنان را به صورت تنها در فضاهای عمومی این شهرها و به ویژه در ساعت های خلوت بسیار خطرناک بیان کرده اند. این پژوهش به سنجش میزان احساس امنیت زنان در پارک آزادی کلان شهر شیراز، به عنوان فضایی عمومی، پرداخته است. مطالعه حاضر در قالب بررسی پیمایشی است و از نظر زمانی، مقطعی (بهار 1389). جامعه آماری پژوهش، زنان بالای پانزده سالی است که در زمان پژوهش به تنهایی در پارک آزادی حضور داشتند. بر مبنای فرمول کوکران، حجم نمونه 195 نفر تعیین شد و نمونه گیری به صورت خوشه ای در سطح پارک انجام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد عوامل محیطی مانند کاربری اراضی، تنوع کاربری های پیرامون و ساعت های فعالیت آن ها و نیز مجاورت های مکانی کاربری ها، با افزایش حس امنیت زنان پاسخ گو رابطه معناداری دارد. عوامل شخصی مانند سن، تحصیلات، اشتغال و مهاجرت تاثیر معناداری بر میزان احساس امنیت زنان نداشته است.
اسلام و هندوئیزم : تحقیق در مبانی مشترک دو فرهنگ
حوزه های تخصصی:
دو تمدن ایران و هند، سابقه ای دیرپا در تاریخ آسیا دارند. بررسی تطبیقی ریگ ودا و اوستا به وضوح این معنا را نشان می دهد. باورها، آیین ها، اساطیر مشترک و نیز تجلی آنها در هنر و معماریِ ایرانِ پیش از اسلام، خاستگاه مشترک دو تمدن را، به ویژه با توجه به پیشینه مشترک آریایی بودن دو قو،م اثبات می کند.
حضور اسلام در ایران، دامنه گسترش این دین را تا مرزهای هند وسعت بخشید و هندوان از این طریق با اسلام آشنا شدند. خارج از حضور سیاسی و بعضاً، نظامی مسلمانان که در سال 1193 میلادی به فتح دهلی توسط قطب الدین ایبک انجامید، تبادل فرهنگی میان دو تمدن ایرانی ـ اسلامی با تمدن هندی بسیار وسیع و گسترده بوده است. در این میان رویکردهای عرفانی و صوفیانه، به ویژه پس از حضور خواجه معین الدین و میرسیدعلی همدانی، شاگرد علاالدوله سمنانی، یکی از مهم ترین حلقه های اتصال این دو تمدن بوده آن چنان که داراشکوه متأثر از همین ارتباطِ بسیار عمیق، اوپانیشادها را «کتاب مکنون» خواند و تأویل آن را تأویل قرآن شمرد.
این مقاله از نسبت های وسیع فکری میان دو تمدن بزرگ آسیایی، یعنی تمدن اسلامی و هندی، صرفاً به مقوله وحدت وجود خواهد پرداخت؛ امری که تجلی گسترده آن در مواردی سبب گردید فِرَق عرفانی و حکمای مسلمان هندی از گرایش به وحدت وجود اجتناب کنند تا مرز آیینی و اعتقادی خود با هندوئیزمِ مبتنی بر اوپانیشادها (به ویژه، مکتب فلسفی ودانتا) را روشن و مشخص سازند. مبنای مقاله تبیین وجوه مشترکی در اسلام و هندوئیزم است که مسالمت و تفاهم وسیع این دو آیین در هند را رقم زد و حتی به ظهور مشاربی چون «دین الهی» توسط اکبر (963-1014 ق / 1556-1605 م)، سومین پادشاه گورکانی، انجامید، و نیز تأکید بر این معنا که تلاش در جهت ایجاد اختلاف میان هندو و مسلمان به عنوان بخش اعظم هویت آسیایی کاملاً سیاسی، و به ویژه انگلیسی، بوده است.
رابطه عمل در حوزه عمومی و میزان تجربه حس شرم به مثابه اخلاق اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه عمومی و اخلاق اجتماعی، دو محور بحث در جامعه شناسی است. فرضیه اصلی پژوهش این است که عمل در حوزه عمومی عاملی تاثیرگذار بر افزایش میزان تجربه حس شرم به مثابه اخلاق اجتماعی است. در بررسی رابطه این دو، از نظریه حوزه عمومی هانا آرنت و ارزیابی بازتابی موریس روزنبرگ استفاده شده است. مدل درنظر گرفته شده در این پژوهش شامل متغیرهای آزادی باوری، کثرت گرایی، خودافشاگری خصوصی و خودافشاگری عمومی است که به عنوان متغیرهای تاثیرگذار بر میزان تجربه حس شرم به مثابه اخلاق اجتماعی دخالت داده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه تهران در نیم سال دوم 88-89 است. چهارصد نفر از این دانشجویان به روش نمونه گیری سهمیه ای با حجم متناسب برای پاسخ گویی انتخاب شده اند. داده های پژوهش با استفاده از روش پیمایش و پرسش نامه جمع آوری شده است. نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد متغیرهای خودافشاگری عمومی، آزادی باوری، کثرت گرایی و متغیرهای زمینه ایِ جنسیت و مقطع تحصیلی بر میزان تجربه حس شرم تاثیر معنادار دارند؛ ولی تاثیر متغیر خودافشاگری خصوصی به لحاظ آماری مورد تایید قرار نگرفت.