آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

هدف این مقاله، بررسی درک از زمان در زندگی روزمرة کنشگر ایرانی است. تحلیل ما از زمان، بر قرائتی جامعه شناسانه از آن استوار است. بر اساس این، معتقدیم درک از زمان و نوع رویارویی کنشگران با آن در زندگی روزمره، به طور اجتماعی شکل یافته است و در تعاملات اجتماعی الگوهای متفاوتی به خود می گیرد. هدف اصلی این مقاله، ارائة تحلیلی جامعه شناسانه دربارة یکی از واقعیت های زندگی روزمره، یعنی درک از زمان یا به عبارتی دقیق تر، دربارة آگاهی است که دربارة زمان در زندگی روزمره وجود دارد و کنش آن ها را هدایت می کند. در این تحقیق از «نظریة مبنایی» استفاده شده و نمونه های تحقیق از میان زنان و مردان شهری و روستایی انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان دهندة «سیالیت درک از زمان» است و نشان می دهد درک از زمان نیز مانند سایر مقولات شناخت، دارای افق یا پس زمینه است که با آن برای افراد توجیه پذیر می شود. یافته ها مؤید آن است که برخورداری از زمینه هایی مانند شهرنشینی یا روستا نشینی یا زندگی در جامعه ای با مرحلة خاصی از توسعه، نوع خاصی از آگاهی راجع به زمان را نیز برای افرادی که در معرض آن قرار دارند توجیه پذیر و پذیرفتنی می کند. جنسیت نیز تفاوت هایی در شناخت به زمان می آفریند و افراد را به سویی می کشاند که مردان و زنان، هرکدام با ابعاد خاصی از زمان همزیستی بیشتری داشته باشند. همچنین، کنشگران چنین تنوعاتی را با توجه به داشتن شیوة مخصوص از معیشت، چرخة زندگی، نقش های اجتماعی و نابسامانی های اجتماعی، دارای تفاوت هایی می بینند. آن ها تحت این شرایط، راهبردهای خاصی را نیز برای کنترل و ادارة زمان برمی گزینند که راهبردهای تدقیقی و تأخیری از مهم ترین آن هاست.

تبلیغات