موضوع این مقاله، بررسی و تحلیل موانع توسعة اقتصاد ملی- به عنوان یکی از ابعاد توسعه- در ایران در بازة زمانی برنامههای اول، دوم و سوم توسعه است. پس از بیان مسئلة تحقیق و اثبات آن، راه حل نظری مسئله از طریق ارزیابی انتقادی مفاهیم نظری موجود و درنهایت ساخت دستگاه نظریة ترکیبی- که محصول تلفیق سه نظریة لفت ویچ، نظریة دولت رانتیر و نظریة جامعة کوتاه مدت کاتوزیان است- بیان میشود. پس از تعریف عملیاتی مفاهیم، دادههای لازم برای معرفهای هر یک از مفاهیم دستگاه نظری تحقیق با روش مطالعة تاریخی گردآوری شده است؛ سپس با روش های تحلیل روایتی و جدول حضور و غیاب استوارت میل در دو سطح درون سیستمی و بین سیستمی مورد داوری قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد با فرض برقراری دو شرط لازم دولت رانتیر و سیاست گذاری کوتاه مدت، توسعة اقتصاد ملی ضعیف بوده است. نتایج تحقیق ضمن حمایت از سه نظریة یادشده، دستگاه نظری پژوهش را تأیید میکند.