فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی نقش دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی سال 2011 به انجام رسیده است. در این سال چهار رژیم عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) یکی پس از دیگری از هم فروپاشید، اما برخی دیگر نظیر بحرین، مراکش، الجزایر و اردن با وجود این که با اعتراضات گسترده مردمی مواجه شدند، ولی رخداد انقلاب را تجربه نکردند. شروط علّی مشترک چندی در فروپاشی این رژیم های سیاسی یا آن چه به عنوان انقلاب های عربی شناخته می شود، مؤثر بوده است. این تحقیق با توجه به تجارب انقلاب های پیشین و انتظار برآمده از دستگاههای نظری انقلاب، بدنبال بررسی یکی از تعیین کنند ترین علل وقوع انقلاب هاست و در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا عامل «ناکارآمدی دستگاه سرکوب» و به طور مشخص ارتش، در وقوع انقلاب های عربی مؤثر بوده است؟ نتایج این تحقیق از طریق مقایسه چهار مورد انقلابی (تونس، مصر، لیبی و یمن) و دو مورد غیرانقلابی (الجزایر و مراکش) با استفاده از روش تطبیقی و با کمک تکنیک اختلاف میل نشان می دهد که عامل ناکارآمدی دستگاه سرکوب در هر چهار مورد انقلابی مشترک بوده است و کشورهای عربی که با وجود مشابهت ها با کشورهای فوق، واقعه انقلاب را در سال 2011 تجربه نکردند، فاقد شرط یادشده بوده اند و بنابراین حضور و غیاب این عامل در وقوع/ عدم وقوع این انقلاب ها تعیین کننده بوده است.
مقایسه زمینه های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسه زمینه های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران می پردازد. سعی بر آن است تا به این پرسش پاسخ داده شود که شباهت ها و تفاوت های انقلاب ایران و مصر چه بوده است که انقلاب ایران پیروز شد و همچنان ادامه دارد، اما انقلاب مصر پس از پیروزی نتوانست ادامه پیدا کند؟ پشتوانه نظری این مقاله مدل ترکیبی انقلاب های اجتماعی جهان سوم جان فوران است. بر طبق این مدل عوامل ساختاری متعددی بر وقوع انقلاب های اجتماعی مؤثر است که این عوامل شامل 1. توسعه وابسته،2. حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص، 3. شکل گیری و تبلور فرهنگ های سیاسی مقاومت و بحران انقلابی، همراه با 4. رکود اقتصادی، 5. ارتباط باز با نظام جهانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی از نوع تحلیل اسنادی و همین طور مقایسه تاریخی است. نتایج حاکی از آن است که طبق مدل انقلاب های اجتماعی جهان سوم جان فوران همه عوامل مطرح شده در این مدل در وقوع دو انقلاب ایران و مصر دخیل بوده اند.
تحول نقش دولت در صنعتی شدن: بررسی تطبیقی-تاریخی ایران و مالزی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تفاوت های موجود در پیامدهای حاصل از مداخله دولت در توسعه صنعتی در دو کشور ایران و مالزی را بررسی می کند. تاریخ استقلال مالزی از نظر زمانی با انقلاب ایران فاصله زیادی ندارد، اما تفاوت توسعه صنعتی دو کشور بسیار متفاوت است. این مقاله تفاوت های دو کشور در توسعه صنعتی را با توجه به قابلیت های حکمرانی خوب و سیر تکوین این قابلیت ها در بستر دو جامعه مطالعه کرده و نقش تأثیر میراث نهادی بر ظرفیت خط مشی گذاری، ظرفیت اجرا، و ظرفیت دولت را نشان می دهد. نفتی بودن دولت در ایران و مستعمره بودن در مالزی بر کیفیت میراث نهادی مؤثر بوده است. روش تحقیق، تطبیقی-تاریخی با رویکرد نهادی است که موردهای ایران و مالزی را در دو سطح، درون سیستمی با استفاده از روایت تاریخی، و بین سیستمی با استفاده از تحلیل وابستگی به مسیر، بررسی می کند. تأکید پژوهش بیشتر بر تحولات دهه 80 میلادی در دو کشور است، اما شروع جدی فرایند صنعتی شدن در دو کشور مد نظر قرار گرفته است. این فرایند در مالزی پس از استقلال (1958) و در ایران در دوران پهلوی (رضاشاه، دهه 40 میلادی) آغاز شده است. این پژوهش سازوکارهایی را نشان می دهد که طی آن، مداخله موفقیت آمیز دولت در توسعه صنعتی تحت تأثیر کیفیت حکمرانی و در تعامل با بسترهای اجتماعی صورت گرفته است.
انقلابهای عربی: مطالعهای تطبیقی تاریخی (دلالتهایی نظری درباب نظریه های متأثر از انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موج انقلاب ها و شورش های مردمی که از دسامبر 2010 اکثر کشورهای عربی را در برگرفت از رخدادهای نادر تاریخی محسوب می شود. در این رخداد، چهار رژیم اقتدارگرا در تونس، مصر، لیبی و یمن یکی پس از دیگری به واسطه انقلاب های مردمی در سال 2011 از هم فروپاشیدند و بسیاری دیگر نیز با چالش های جدی مواجه شدند. در این تحقیق تلاش شده است تا در پرتو دستگاه نظری برآمده از مهم ترین سازه های نظریه های مطرح انقلاب ها، به این پرسش پاسخ دهیم که: چه عللی و با چه ترکیب یا ترکیب هایی، به وقوع انقلاب در کشورهای عربی منجر شده است؟ بدین منظور، روش تطبیقی تاریخی (کیفی)، با تکنیک اختلاف میل و جبر بولی انتخاب شد و شش کشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن به مثابه موردهای انقلابی، و الجزایر و مراکش به مثابه موردهای غیرانقلابی) در یک دوره زمانی شش ساله (2005 تا 2010) تحت[U1] مطالعه [DU2] قرار گرفت. با مطالعه این کشورها و مقایسه آنها با یکدیگر، بسیاری از سازه های مهم نظریه های انقلاب، شأن علّی خود را از دست دادند و نتوانستند تمایزی میان موردهای انقلابی و غیرانقلابی ایجاد کنند. این مطالعه نشان می دهد که انقلاب های عربی محصول ترکیب متفاوتی از شروط علّی هستند و عوامل علّی مشترک میان آنها اندک بوده است. حتی نظریه های متأخر انقلاب، که به واسطه وقوع انقلاب اسلامی به عناصر تبیینی جدیدی مجهز شده بودند، [DU3] نمی توانند تبیینی مجاب کننده از واقعه انقلاب در کشورهای عربی ارائه دهند.
نقش نخبه گان جامعه ارامنه ایران در سلطه یافتن روسیه بر قفقاز (1660م - 1828م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله سلطه یافتن روسیه بر قفقاز، به عنوان منطقه ای عمدتاً ایرانی، به لحاظ تاریخ و فرهنگ و نژاد، همیشه در ذهن مخاطب ایرانی تازه بوده است؛ مسئله ای که ارامنه نقشی اساسی در آن آفریدند. متأثر از خاطرات جنگ های صلیبی، ارامنه قفقاز، همیشه در آرزوی حضور یک دولت مسیحی قدرتمند در نزدیکی منطقه سکونت خود بودند، اما ازآنجا که اروپای غربی پس از جنگ های صلیبی هرگز آن حد به قفقاز نزدیک نبود که بر امور منطقه، تأثیرگذار باشد، ظهور یک قدرت مسیحی دیگر توجه ارامنه را جلب کرد؛ دولت مسکووی.
فرآیندی که نخبه گان ارامنه ایران طی آن کوشیدند پای دولت همیشه توسعه طلب مسکووی و بعدها امپراتوری روسیه را به قفقاز باز کنند، درواقع فرآیندی از تغییر وفاداری بود که از دهه 1660 م (1070 ق) آغاز شد و تا سال 1828 م (1243ق)، سال بسته شدن قرارداد ترکمنچای، ادامه یافت. اینجا سعی شده به واسطه تبیین تشریحی و با اتکای عمده بر منابع ارمنی، افت و خیز های این فرآیند صدوشصت ساله به همراه چگونگی انتقال وفاداری ارامنه از ایران به روسیه تاحد ممکن روشن شود.
یافته های این بررسی نشان می دهد که سه جناح عمده اشرافیت ارمنی، یعنی رهبران کلیسا، ملیک ها و تجار برجسته، به ترتیب بیشترین اهمیت را در تعیین وفاداری سیاسی ارامنه قفقاز داشته اند؛ درحالی که ابتکار گِرَوش به روسیه از آنِ تجار ارمنی بود؛ اما این ملیک ها بودند که به آن دامن زدند و درنهایت، کلیسا بود که با نقش آفرینی خود تغییر وفاداری را قطعی ساخت.
تحلیل ساختار پلان معماری کاخ های دورة هخامنشی و تأثیر آن بر معماری دوران اشکانی و ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلان رایج در معماری دوره های قبل از هخامنشی و مرحله اول معماری هخامنشی، مستطیل شکل است. تغییر این پلان به پلان مربع در دوره داریوش بزرگ، پیرو تفکرات جهان بینانة وی در وام گیری از اندیشه های ملل تابعه، به عنوان حرکتی نو در مرحله دوم معماری هخامنشی، مقدمه ای برای استفاده از این نوع پلان به شکلی کامل تر و ایجاد گنبد در معماری پارتی شد. این حرکت نتیجه بازخورد فرهنگی اندیشه یونانیان در زمینه استفاده از اعداد و اَشکال بوده است؛ زیرا مربع به عنوان کامل ترین شکل، در فلسفه فیثاغورثیان و اندیشمندانی همچون افلاطون در معماری ایرانی وارد شد و از آن برای ایجاد نوعی جدید از معماری مدد گرفته شد. این تغییر در دوره بعد معماری ایران با ابداع گوشه سازی در زیر سقف، موجب ایجاد گنبد روی پلان های مربع شد. در این مقاله، روند تغییر پلان معماری از مستطیل به مربع و دلایل آن در دورة هخامنشی و همچنین تأثیر این نوع پلان در معماری دوره های اشکانی و ساسانی بررسی شده است.
تبیین تطبیقی- تاریخی گذار به شیوه های مردم سالارانه ی اداره ی جامعه با تأکید بر نقش دیدگاه ها و مواضع روحانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه جامعه شناختی تأثیر دیدگاه ها و مواضع عالمان شیعه بر شیوه های مردم سالارانه اداره جامعه، نسبت به کاوش کلامی در رابطه دین اسلام و دموکراسی، امتیازاتی دارد. مطالعه جامعه شناختی این تأثیر را می توان با تبیین جنبش های نیمه اول سده بیست میلادی در ایران آغاز کرد. مناسب ترین رویکردِ پژوهشی برای بررسی این موضوع، تحلیل تطبیقی- تاریخی در حوزه راهبردی جامعه شناسی تاریخی تحلیلی است و سه جنبش گذار در سه مقطع تاریخی، یعنی جنبش مشروطه، جنبش ملّی در اولین کابینه مصدق و جنبش ملّی در دومین کابینه مصدق، گزینه های مناسبی برای مقایسه هستند.
بررسیِ نظری در حوزه های تحول فرهنگی (نظریه های سکولاریزاسیون دررابطه با مدرنیته و دین)، تحول اجتماعی (نظریه های گسترش نظام جهانی و جنبش های اجتماعی) و تحول سیاسی (نظریه های گذار)، چارچوب تئوریک مناسبی را فراهم می کند که می توان باتوجه به شرایط کلی تاریخ ایران و جهان در دوره موردنظر، مدلی برای تبیین گذار در ایران از آن چارچوب استخراج کرد.
این مدل، مبنای مقایسه تاریخیِ سه واقعه گذار، قرار گرفته و به کمک روش های توافق میل، تحلیل بولی و مقایسه ترتیبی، آزمون می شود. در این آزمون، شناخت دقیق تری از عوامل علّیِ گذار به مردم سالاری، فراهم می شود؛ درنهایت، موقعیت دیدگاه ها و مواضع روحانیت در میان عوامل علّی گذار بررسی شده، فرآیند تأثیر پذیری نهاد دین از شرایط اجتماعی و تأثیر دیدگاه ها و مواضع روحانیت بر گذار به شیوه های اداره مردم سالارانه جامعه، ردیابی می شود.
جایگاه مردم در تاریخ سیاسی قدیم و جدید ایران بر اساس رویکرد «دوران» محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ سیاسی هر کشوری جلوه گاه عملی آن است. این حوزه سرشار از اطلاعاتی است که می تواند روشمند مورد شناسایی قرارگیرد. یکی از موضوعات مهم آن، تبلور مردم در عرصه سیاست است. تبلور مردم یعنی نوع نگاه سیاست و سیاستمداران به مردم و نوع نگاه و رویکرد مردم به سیاست و اصحاب قدرت که خود را در نحوه فعالیت و تعامل آن ها با یکدیگر در حوزه قدرت سیاسی نشان می دهد.
امروزه، موضوع تعامل مردم با قدرت سیاسی از تنوّع بسیاری برخوردار شده و یکی از موضوعات «در حال شدن» به حساب می آید؛ یعنی، روزبه روز بر ابعاد جدید آن افزوده و تعمیق و تکمیل می شود. با توجه به رویکرد «دوران محور» با نگاهی به منابع تاریخی می توان به نمود مردم در تاریخ سیاسی پرداخت. شناسایی جایگاه مردم در تاریخ سیاسی در حوزه دانش تاریخ از پیچیدگی و ظرافت خاصی برخوردار است که بحث روش از الزامات مهم آن است. پرداختن به روش و بررسی موردی آن در این مقاله صورت می گیرد. از یافته های این پژوهش آن است که در منابع تاریخی و دیگر منابع اندیشه ای اجتماعی و سیاسی، در یک تقسیم بندی، دو دوران متفاوت قدیم و جدید در تاریخ سیاسی و اجتماعی مطرح است که مردم در دو جایگاه متفاوت با یکدیگر قرار دارند. جلوه ها و نمودهای اجتماعی و سیاسی آن ها با توجه به ویژگی هایی چون «آگاهی»، «اراده» و «کنشگری» در دوران جدید نسبت به دوران قدیم، از گستردگی، عمق و تنوّع بیشتری برخوردار است.
نظام- جهان و بی ثباتی دموکراسی: مطالعة تطبیقی ایران، ترکیه و کرة جنوبی از سال 1941- 1961م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث های مهم در مطالعات دموکراتیزاسیون، سهم نسبی متغیرهای بیرونی و درونی در عملکرد دموکراسی هاست؛اما از آنجا که هر نظام دموکراتیک تاحدود زیادی موجودیتی با ویژگی های منحصربه فرد است، به سختی می توان گزاره های کلی دربارة همة دموکراسی ها و تأثیر متغیرهای بیرونی و درونی بر آن ها صادر کرد. از همین رو، بررسی تاریخی تأثیر متغیرهای مختلف بر عملکرد دموکراسی ها گامی در تحلیل سازکارهای تأثیر این متغیرها به شمار می رود. شناخت سازکارهای برآمده از موارد تاریخی خاص زمینه ای برای ارائة گزاره های نظری کلی تر دربارة سهم انواع متغیرها در عملکرد دموکراسی ها فراهم می کند. در این مقاله با بررسی تاریخی-علّی اثر متغیر نظام- جهاناقتصاد و وابستگی در سال های 1800- 1961مبر ایران، ترکیه و کرة جنوبی، زمینه های بی ثباتی اقتصادی را که به عدم تحکیم دموکراسی در سال های 1941- 1961م منجر شده، توضیح و نشان می دهیم که چگونه عملکرد دموکراسی ها تحت تأثیر ساختار تاریخی نظام- جهان و مسیر تاریخی ای که پیموده اند و در تعامل با عوامل داخلی و خارجی شکل می گیرند.
پیشینه ای تاریخی از انتقال دانش و فرهنگ بین اتریش و ایران
حوزه های تخصصی:
آلمان: وحدت دوباره تاریخ
حوزه های تخصصی: