جامعه شناسی تاریخی (دانش نامه علوم اجتماعی)
جامعه شناسی تاریخی (دانش نامه علوم اجتماعی) بهار و تابستان 1391 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در ایران پیش از انقلاب، گروه ها و احزاب متعددی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی پهلوی در تلاش بودند. این گروه ها برای همراه کردن مردم و نخبگان جامعه با خود، می بایست دلایل خود را برای نفی رژیم موجود، وضعیت مطلوب پس از رژیم فعلی و چگونگی رسیدن به جامعة موعود ارائه می دانند. هر یک از گروه ها و احزاب فعال در آن روزِ ایران، نظرهای خود را در بارة چرایی نفی وضعیت موجود و چگونگی رسیدن به وضعیت ایدئال، از مکاتب و نظریات مطرح آن زمان اخذ می کردند. در این میان، بودند احزابی که ایدئولوژی مارکسیستی را مبنای تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی خود قرار می دادند و با تکیه به آن، به مبارزه با رژیم پهلوی می پرداختند؛ احزابی مانند حزب توده، چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق ایران از این قبیل اند. حزب توده، رژیم پهلوی را رژیمی وابسته به جبهة امپریالیست آمریکا و استبدادی می دانست؛ به همین دلیل خواستار جایگزینی آن با رژیمی ملی بود. هر چند حزب توده انقلاب را راه سرنگونی رژیم پهلوی می دانست، بر آن بود که برای آمادگی ذهنیت توده های مردم برای انقلاب باید کار فرهنگی و سیاسی انجام گیرد. چریک های فدایی خلق نیز برای مخالفت با پهلوی همان استدلال حزب توده را داشتند؛ اما معتقد بودند حکومت جایگزین باید تحت رهبری حزب پیش گامِ کارگران تشکیل یابد. چریک های فدایی هم عقیده داشتند انقلاب تنها راه رسیدن به وضعیت آرمانی است؛ اما بر خلاف حزب توده آمادگی ذهنیت توده ها را در گرو فعالیت های مسلحانه می دانستند. مجاهدین خلق نیز با دو گروه قبل در دلایل نفی رژیم پهلوی هم عقیده بودند؛ اما بر خلاف آن دو، علاوه بر اعتقاد به وجود شرایط عینی انقلاب، شرایط ذهنی انقلاب را هم مهیا می دانستند. به عقیدة سازمان مجاهدین، تنها علت شکست مبارزه ها تا آن زمان، نبود سازمان دهی برای رهبری توده هاست که این خلأ را نیز احزاب باید پر کنند. جامعة ایدئال مورد نظر مجاهدین، جامعة بی طبقة توحیدی بود.
درک اجتماعی از زمان و عوامل شکل دهندة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی درک از زمان در زندگی روزمرة کنشگر ایرانی است. تحلیل ما از زمان، بر قرائتی جامعه شناسانه از آن استوار است. بر اساس این، معتقدیم درک از زمان و نوع رویارویی کنشگران با آن در زندگی روزمره، به طور اجتماعی شکل یافته است و در تعاملات اجتماعی الگوهای متفاوتی به خود می گیرد. هدف اصلی این مقاله، ارائة تحلیلی جامعه شناسانه دربارة یکی از واقعیت های زندگی روزمره، یعنی درک از زمان یا به عبارتی دقیق تر، دربارة آگاهی است که دربارة زمان در زندگی روزمره وجود دارد و کنش آن ها را هدایت می کند. در این تحقیق از «نظریة مبنایی» استفاده شده و نمونه های تحقیق از میان زنان و مردان شهری و روستایی انتخاب شده اند.
یافته های تحقیق نشان دهندة «سیالیت درک از زمان» است و نشان می دهد درک از زمان نیز مانند سایر مقولات شناخت، دارای افق یا پس زمینه است که با آن برای افراد توجیه پذیر می شود. یافته ها مؤید آن است که برخورداری از زمینه هایی مانند شهرنشینی یا روستا نشینی یا زندگی در جامعه ای با مرحلة خاصی از توسعه، نوع خاصی از آگاهی راجع به زمان را نیز برای افرادی که در معرض آن قرار دارند توجیه پذیر و پذیرفتنی می کند. جنسیت نیز تفاوت هایی در شناخت به زمان می آفریند و افراد را به سویی می کشاند که مردان و زنان، هرکدام با ابعاد خاصی از زمان همزیستی بیشتری داشته باشند. همچنین، کنشگران چنین تنوعاتی را با توجه به داشتن شیوة مخصوص از معیشت، چرخة زندگی، نقش های اجتماعی و نابسامانی های اجتماعی، دارای تفاوت هایی می بینند. آن ها تحت این شرایط، راهبردهای خاصی را نیز برای کنترل و ادارة زمان برمی گزینند که راهبردهای تدقیقی و تأخیری از مهم ترین آن هاست.
درآمدی بر نظام جنسیت و نابرابری اجتماعی در ایران دورة ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باستان شناسی جنسیت شاخه ای از باستان شناسی اجتماعی است که به تحلیل و بررسی نظام جنسیت جوامع و هویت جنسیتی افراد و گروه های مختلف می پردازد. موضوع این پژوهش، بررسی نابرابری اجتماعی میان زنان و مردان در ایران دورة ساسانی است. اعمال گونه ای تبعیض جنسیتی و برتری مردان که بر ساختار اجتماعی و جنسیتی جامعة ساسانی استوار است، در مواد فرهنگی و منابع مکتوب این دوران نمود یافته است. هدف این مقاله، بررسی شرایط عمومی زنان- در مقایسه با مردان- و تبیین نقش و جایگاه آن ها در اجتماع ساسانی با توجه به تحلیل نظام جنسیت در این دوران است. برای این منظور، از تحلیل تطبیقی (مقایسة جایگاه زنان و مردان به عنوان دو گروه جنسیتی متفاوت) بهره گرفته و در کنار شواهد باستان شناختی، از متون دینی و حقوقی ایران ساسانی به عنوان شواهد مکمّل استفاده کرده ایم.
پدیدارشناسی تجربی راهی برای فهم تجربه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم ما از واقعیت تابع روش دانستن ماست و با تغییر روش دانستن، شناخت ما نیز متحول میشود. در شرایط رویا رویی با واقعیتهای چندلایه و پیچیدة معنوی، برای فهم واقعیت، ناگزیر از اتخاذ روشهای پدیدارشناختی هستیم که مدعای اصلی آن ها، کشف معانی نهفته و پی بردن به کنه واقعیت است. در مورد فهم تجربه های دینی و عرفانی که بسیار آمیخته به تقدس اند و به تعبیر عرفای اسلام، «اقبال به خدا و اعراض از غیر» هستند، تقلیل پدیده به واقعیت های اجتماعی یا روان شناختی، مانع فهمیدن می شود و این امر بهرهگیری از پدیدارشناسی تجربی برای فهم تجربههای دینی را گریزناپذیر می کند. در این نوشتار با مرور دستاوردهای پژوهش پدیدارشناسی و معرفی اصول و عناصر این نوع تحقیقات، با ارائة مثالی واقعی، پدیدارشناسی تجربی به عنوان سرمشقی برای فهم تجربه های دینی و عرفانی معرفی می شود.
مطالعة جامعه شناختی نحوة گذران اوقات فراغت افراد 15- 64 سال شهرستان جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراغت مجموعه ای از اشتغالاتی است که فرد پس از آزاد شدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی، به رضایت خود به آن ها می پردازد؛ این فعالیت ها ممکن است برای استراحت، یا تفریح، یا به منظور توسعه یا آموزش غیرانتفاعی، یا مشارکت اجتماعی داوطلبانه انجام شود. از آنجایی که اوقات فراغت مفهوم مدرنی است که در دوران بعد از انقلاب صنعتی به وجود آمد، در این تحقیق سعی بر آن است تا تفاوت بین فراغت سنتی و مدرن بررسی شود. به این ترتیب که با توجه به زندگی مدرن کنونی، افراد از کدام نوع فراغت بیشتر استفاده می کنند؟ فراغت مدرن افراد بیشتر است یا فراغت سنتی آن ها؟ کدام عوامل اجتماعی (درآمد، جنسیت، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، محل زندگی و سن) بر اوقات فراغت افراد مؤثرند؟ نمونة 510 نفری این تحقیق به صورت نمونه گیری طبقه ای خوشه ای چند مرحله ای با روش پیمایش و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران از جامعة آماری 49967 نفری به دست آمد. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان پرداختن به فراغت مدرن پایین تر از فراغت سنتی است. تمام عوامل اجتماعی یادشده بر اوقات فراغت مؤثرند و فقط متغیر درآمد تأثیری بر اوقات فراغت ندارد.
جامعه شناسی تحول خانواده در ایران (بررسی ابعاد اجتماعی و حقوقی لایحه حمایت خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حولات جامعه در انگاره های فرهنگی و ساختارهای جماعتی- سنتی ازجمله روابط خویشاوندی، گسترة فضای عمومی و فضای خانگی و فردیت دگرگونی هایی را پدید آورده؛ تحولاتی که خانواده را دستخوش تغییر کرده و حقوق خانواده، زنان، مردان و کودکان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. مقاله پیش رو درپی آن است تا از دریچه لایحه حمایت از خانواده، تحولات خانواده را از دو منظر جامعه شناسی و حقوقی بررسی و ارزیابی کند. در فصل نخست مقاله (بعد جامعه شناسی)، تغییر نقش و جایگاه در خانواده معاصر ایرانی مورد توجه قرار می گیرد و از خلال تحولات اخیر، نقش و جایگاه زن، مرد و فرزند بررسی می شود. در فصل دوم (بعد حقوقی)، امتیازها، ایرادها و کاستی های لایحه با نگاهی به تحولات جامعه شناسی ارزیابی می شود. در نهایت، با توجه به داده های حقوقی و جامعه شناسی، میزان تطابق لایحه حمایت از خانواده با تحولات موجود و امکان پاسخ گویی آن به مسائل و مشکلات کنونی خانواده واکاوی می شود.
تاکسونومی عددی و کاربرد آن در تحقیقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه همه دولتها در کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه رهایی از مسائل و مشکلات اجتماعی ناشی از فقر، بیسوادی، بیکاری، تأمین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم و برقراری امنیت و عدالت اجتماعی بهمنظور پایداری جامعه و توسعهیافتگی است. بنابراین، ناگزیر از اتخاذ سیاستهای مناسبی برای تخصیص منابع و امکانات موجود جامعه به بخش های مختلف اقتصادی، آموزشی، درمانی، تفریحی و... هستند. بدیهی است برای تحقق این امر، تعیین درجة اولویت و مزیت هریک از بخشهای مختلف، گام نخست و لازم بهمنظور تخصیص بهینة منابع و امکانات است. چنانچه در حوزة مطالعات اجتماعی ردهبندی صورت نگیرد، امکان مقایسه و برنامهریزی برای توسعهیافتگی امکانپذیر نخواهد بود. یکی از شیوه های علمی رده بندی برای تحقق توسعهیافتگیِ مناطق، تاکسونومی است. ازاین رو، این مقاله بر این موضوع متمرکز شده است تا نحوة اجرای روش تاکسونومی و بهرهگیری سودمند از این روش را در ردهبندی مناطق و چگونگی تعیین اولویتهای هر منطقه توصیف کند. این مطالعه توصیفی است و روش آن، اسنادی با استفاده از منابع ثانویه است.