فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۸۱ تا ۶٬۵۰۰ مورد از کل ۱۶٬۶۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
آگاهی نسبی خانواده ها از متغیرهای اقتصادی مؤثر در شرایط مالی خانواده، نظیر پس انداز، سرمایه گذاری و غیره و همچنین آشنایی با حداقل ضوابط و مقررات تجاری- مالی، می تواند ضامن حفظ سلامت و امنیت اقتصادی خانواده ها گردد. سرمایه گذاری در بازار سرمایه، علاوه بر کارکردهای کلان اقتصادی از حیث اقتصاد خرد خانواده نیز واجد نتایج مؤثری است که مهمترین آن تجهیز و هدایت پس اندازهای خرد خانواده به بازارهای مولد و جلوگیری از سریان آنها به بازارهای کاذب و جرم خیز دلالی و سفته بازی است. حضور مشارکت جویانه و مسؤولانه اعضای مختلف خانواده در نهادهای مالی بازار سرمایه موجب ارتقای سرمایه اجتماعی و افزایش سطح مشارکت های اجتماعی داوطلبانه نیز می گردد که خود در تأمین امنیت پایدار مؤثر است. حضور فعالانه خانواده ها در بازار سرمایه و استفاده فرصت های مالی آن، ضمن کمک به کاهش فقر و نابسامانی خانواده ها به ارتقای سطح رفاه اجتماعی، توسعه طبقه متوسط و تقویت عدالت اجتماعی و به تبع آن افزایش ضریب امنیت ملی خواهد انجامید. در تحقیق حاضر، ابتدا با استفاده از روش توصیفی و اکتشافی با ابزار مصاحبه با خبرگان و پیمایش متون به بررسی و تجزیه زوایای مختلف تأثیر بازار سرمایه بر امنیت خانواده پرداخته شده است. سپس ضمن استنباط شاخصه های تأثیرپذیری- با یاری گرفتن از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری- به طور دقیق ارتباط و توالی ابعاد و مؤلفههای بازار سرمایه در امنیت خانواده با تأکید بر تغییر روش های مدیریت ریسک، به دست آمده و به صورت یکپارچه ارائه شده است.
تأثیر سلامت اجتماعی بر رضایت شغلی (موردمطالعه، کارکنان شاغل بانک سپه در شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، نتایج پژوهشی است در زمینه بررسی تأثیر سلامت اجتماعی بر رضایت شغلی که به روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان شاغل شعب مدیریت های امور مناطق پنجگانه بانک سپه در سطح شهر تهران می باشد در این پژوهش روش سهمیه ای طبقه ای و تصادفی ساده مورد استفاده قرار گرفت و نمونه ای به تعداد 340 نفر در نظر گرفته شد. همچنین داده های پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شد که از دو پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز و رضایت شغلی بری فیلد و روث استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که سلامت اجتماعی کارکنان تأثیر مستقیمی بر میزان رضایت شغلی آنان دارد و از بین ابعاد پنجگانه سلامت اجتماعی، بعد شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی بیشترین تأثیرگذاری را بر روی رضایت شغلی کارکنان شاغل بانک سپه داشته اند.
روش شناسی نظریة معرفتی اجتماعی علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این جستار ابعاد جامعة چهاربعدی (خداوند، انسان، زمین، و پیوند) مدنظر قرار گرفته است. در درجة اول، خداوند سبحان است که دارای اثرگذاری حتمی و قطعی در همة حوزه های معرفت است. دربارة اعمال اختیاری انسان، البته ارادة تکوینی الهی، از مسیر ارادة انسان می گذرد. در درجة دوم اثرگذاری، انسان قرار دارد که ارادة انسانی در این میان شاخص است. در درجة سوم، باید از موجودات غیبی همچون فرشتگان یاد کرد که مأموران خدای سبحان اند. شیطان (و اعوان و انصارش) نیز در همة اوقاتی که دربارة خدا، خود، طبیعت، و دیگران می اندیشیم می کوشند تا گونه ای انحراف در آن ایجاد کنند. در مرتبة چهارم، اثرگذاریِ عوامل طبیعی و نیز اجتماعی (مبتنی بر پیوندهای انسان) قرار دارند. همة اثرگذاری های مزبور در سایة احاطه و حضور باری تعالی صورت می گیرد و همة عوامل یادشده پرتوی از وجود حضرت حق هستند: «وَاللّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیط» (بروج: ۲۰)؛ و خدا از هر سو برایشان محیط است .
شیوه های بهره برداری از سنگ ابزارها درصنایع سنتی میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی وضعیت برخی ازصنایع سنتی در دوره ای ازتاریخ میبد است که جامعه آن هنوز دارای ویژگی های یک جامعه بسته بود و ارتباط محدودی با خارج از محیط خود داشت. در خیلی از موارد احتیاجات و ضروریات اولیه زندگی خود را رأسا تهیه می کرد و جامعه ای نسبتاً خودبسنده بود، شاید سال ها گذرکسی به شهر نمی افتاد، حتی به پول نیاز چندانی نداشت که بیشتر داد و ستدهایش پایاپای بود، وپول مبادله نمی شد و اگر در انبارش جنس موجود نبود ""چوب خط"" می گذاشت و نسیه می برد. دراین دوره هنوز دایره تقسیم کار حتی از نظر سنی و جنسی بسیار محدود بود، مشاغل کاملاً از یکدیگر تفکیک نشده بود، فهمیدن این که یک پیشه ور واقعاً چه نوع تخصصی دارد دشوار بود. اما بین روستاهای گوناگون میبد نوعی تقسیم شغل وجود داشت، زنها نیز به تناسب شغل و حرفه شوهر در فعالیت های گوناگون شرکت می کر دند، حتی بچه ها در چرخه اقتصادی نقش مشخص و معینی داشتند و باید قدمی، هر چند کوتاه و نامتعادل، بر می داشتند. وفاق اجتماعی درحدی بودکه در دادگاه بخش حتی یک مورد پرونده جنایی به چشم نمی خورد.
مقایسة امر سیاسی و جامعة سیاسی مطلوب در اندیشة هابرماس و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر دو نظریة رقیب، دموکراسی رایزنانة هابرماس و دموکراسی مجادله ای موفه، خود را به عنوان بدیلی برای دموکراسی لیبرال طرح کرده اند. به نظر می رسد هر نظریة سیاسی بر تعریفی از امر سیاسی و متناسب با آن جامعة سیاسی مطلوب بنا شده است. بر این اساس، می توان این پرسش ها را طرح کرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف، جامعه سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی اجماعی شکل خواهد گرفت که نه تنها روابط عقلانی اخلاقی، خودآیینی، و مصالحه بر آن حاکم خواهد بود، بلکه وحدت جای تعدد و تکثر را خواهد گرفت. در مقابل، موفه امر سیاسی را کنش خصومت آمیز میان سوژه های متعارض در بستر اجتماعی می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی مجادله آمیزی بر مبنای منطق هژمونی شکل می گیرد که در آن عنصر دشمنی به مخالفت بدل می شود. روش این پژوهش هرمنوتیک متن محور است.
بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی، رویکردهای یادگیری و عملکرد تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، به بررسی رابطه میان گرایش به تفکر انتقادی،رویکردهای یادگیری و عملکرد تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد پرداخته است. نمونه پژوهش شامل 280 نفر از دانشجویان دختر و پسر از سه دانشکده بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامهگرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و پرسشنامه رویکردها و مهارت های مطالعه انتویستل و تیت (1997) استفاده شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. یافته ها نشان داد که میانگرایش به تفکر انتقادی و عملکرد تحصیلیهمبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنیننتایج پژوهش همبستگی مثبت و معنادار میان رویکرد عمیق و راهبردی با عملکرد تحصیلی و همبستگی منفی و معنادار میان رویکرد سطحی با عملکرد تحصیلی را نشان داد. در رابطه میان رویکردهای یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی، همبستگی مثبت و معنادار بین رویکردهای عمیق و راهبردی با گرایش به تفکر انتقادی و همبستگی منفی و معنادار بین رویکرد سطحی و گرایش به تفکر انتقادی مشاهده شد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان رویکردهای یادگیری (عمیق، سطحی و راهبردی) و گرایش به تفکر انتقادی، تنها رویکردهای سطحی و راهبردی، عملکرد تحصیلی دانشجویان را به طور معناداری پیش بینی نمودند.
مطالعه رابطه اعتماد و وفاق اجتماعی در میان افراد 20 سال و بالاتر شهر گنبد کاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع بررسی حاضر، شناخت رابطه بین اعتماد و ابعاد آن به عنوان یکی از مهمترین دغدغه های بشری و وفاق اجتماعی منتهی شونده به نظم اجتماعی است. ویژگی های اجتماعی و قومیتی جامعه مورد بررسی و وجود خرده فرهنگ های قبیله ای و طایفه ای، لزوم دقت به وفاق و همبستگی اجتماعی در این جامعه را ضروری می سازد. چارچوب نظری این پژوهش بر نظریه نوین اشتومکا استوار است. در این تحقیق وفاق اجتماعی با چهار مؤلفه یا ارزش عام گرایی، عدالت گرایی، دینداری و وفاداری به میهن، اعتماد نیز در سه بعد اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی سنجش شده اند. به منظور سنجش صحیح تر، متغیر میانجی هویت ملی و متغیرهای زمینه ای نیز در این تحقیق دخالت داده شده اند. روش تحقیق پیمایش و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه در بین حجم نمونه 385 نفر از ساکنان 20 سال و بالاتر شهر گنبد کاووس واقع در استان گلستان انجام گرفته است. نتایج تحلیل آماری نشان داد که بین اعتماد و وفاق اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین ابعاد اعتماد در سه بعد اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی و نیز متغیر میانجی هویت ملی با وفاق اجتماعی نیز رابطه مثبت و معناداری دیده شده است. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که از بین ابعاد اعتماد، بعد نهادی آن بیشترین رابطه و قدرت تبیین کنندگی متغیر وابسته را داراست.
بررسی پیامدهای اقتصاد غیررسمی و توریسم تجاری بر تحولات کالبدی فضایی شهرستان مرزی بانه؛ رویکرد تحلیل استراتژیک فضایی چند مقیاسی
حوزه های تخصصی:
یکی از مناطق مرزی کشور که اخیراً بنا به وجود اقتصاد غیررسمی مرزی، حوزه جذب توریست تجاری خود را به سرتاسر کشور گسترش داده و دچار تحولات فضایی و کالبدی شدیدی شده است منطقه مرزی بانه در استان کردستان است. جریان گسترده سرمایه مالی در نتیجه دو عامل اقتصاد غیررسمی و توریسم تجاری، سبب بوجود آمدن رونق هایی مقطعی در مقیاس های کلان و خرد منطقه شده است. گستردگی عواقب فضایی ناشی از این روند در تحولات شهر و منطقه بانه باعث شد تا تحلیل کیفیت آن بصورت چندمقیاسی دنبال گردد. روشهای مرسوم برنامه ریزی به دلایل مختلف پاسخگو و کارآمدی لازم جهت بررسی و تحلیل اینچنین مسائلی را در مناطق مرزی نخواهند داشت. لذا در این مقاله الگوسازی و تبیین رویکردی واقع بینانه و عمیق با رویکرد تحلیل استراتژیک فضایی چند مقیاسی دتبال شد. بدین منظور شناخت جریان های فضایی و اقتصادی اخیر منطقه با روش توصیفی و تحلیلی انجام شد که طی آن مصادیق پژوهش از طریق مصاحبه های رو در رو و تصویری با عوامل بومی، عکسبرداری، پیمایش میدانی و بازدید از نواحی صفر مرزی مستند شدند. با فرض منطقه مرزی بانه به عنوان یک سیستم منطقه ای، فرصت ها و چالش های توسعه منطقه به عنوان مسائل درونی و بیرونی سیستم با استفاده از تکنیک SWOT مورد شناسایی و تحلیل استراتژیک قرار گرفتند. در پایان راه کارهایی به منظور هدایت فرآیندها و رونق های مقطعی اخیر و رهیافت منطقه به توسعه پایدار منطقه ای مشخص شد.
جایگاه مردم در تاریخ سیاسی قدیم و جدید ایران بر اساس رویکرد «دوران» محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ سیاسی هر کشوری جلوه گاه عملی آن است. این حوزه سرشار از اطلاعاتی است که می تواند روشمند مورد شناسایی قرارگیرد. یکی از موضوعات مهم آن، تبلور مردم در عرصه سیاست است. تبلور مردم یعنی نوع نگاه سیاست و سیاستمداران به مردم و نوع نگاه و رویکرد مردم به سیاست و اصحاب قدرت که خود را در نحوه فعالیت و تعامل آن ها با یکدیگر در حوزه قدرت سیاسی نشان می دهد.
امروزه، موضوع تعامل مردم با قدرت سیاسی از تنوّع بسیاری برخوردار شده و یکی از موضوعات «در حال شدن» به حساب می آید؛ یعنی، روزبه روز بر ابعاد جدید آن افزوده و تعمیق و تکمیل می شود. با توجه به رویکرد «دوران محور» با نگاهی به منابع تاریخی می توان به نمود مردم در تاریخ سیاسی پرداخت. شناسایی جایگاه مردم در تاریخ سیاسی در حوزه دانش تاریخ از پیچیدگی و ظرافت خاصی برخوردار است که بحث روش از الزامات مهم آن است. پرداختن به روش و بررسی موردی آن در این مقاله صورت می گیرد. از یافته های این پژوهش آن است که در منابع تاریخی و دیگر منابع اندیشه ای اجتماعی و سیاسی، در یک تقسیم بندی، دو دوران متفاوت قدیم و جدید در تاریخ سیاسی و اجتماعی مطرح است که مردم در دو جایگاه متفاوت با یکدیگر قرار دارند. جلوه ها و نمودهای اجتماعی و سیاسی آن ها با توجه به ویژگی هایی چون «آگاهی»، «اراده» و «کنشگری» در دوران جدید نسبت به دوران قدیم، از گستردگی، عمق و تنوّع بیشتری برخوردار است.
جایگاه مدرنیته سیاسی در اندیشه روحانیون موافق و مخالف مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته از موضوعاتی است که می توان آن را از ابعاد گوناگون بررسی کرد و یکی از مهمترین این ابعاد، بعد سیاسی مدرنیته است. همان طور که نشان داده خواهد شد؛ اهمیت موضوع «مدرنیته سیاسی»[1] در این است که معیار مناسبی برای متمایز کردن ساختار و شرایط سیاسی جوامع و به خصوص دولت ها ارائه می کند. پرسش اساسی این است که جایگاه مؤلفه های مدرنیته سیاسی در اندیشه برخی روحانیون برجسته موافق و مخالف نهضت مشروطه چگونه بوده است؟ در این مقاله برای پاسخ به این پرسش از روش تحقیق تاریخی و روش تحلیل مفهومی استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که روحانیون مخالف مشروطه به شدت با مؤلفه های مدرنیته سیاسی ضدیت ورزیدند و روحانیون مشروطه خواه هم نتوانستند به تناقض های موجود بین این مؤلفه ها و ارزش های دینی پاسخ دهند و در برخی تلفیق های خود دچار تحریف یکی به نفع دیگری شدند.
حجابِ زنانه در ایرانِ سده سیزده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده سیزده یک دست پوششِ سه گانه فراگیر چادر، روبند، چاقچور زن را هنگامِ حضورِ عمومی و شهری اش در بر می گرفت، و در این حالت تقریباً هیچ قسمتی از اندامِ او به چشم نمی خورْد. چنین پوششی امکانات، روزمرگی ها، و نیز حاشیه هایِ متنوّعی را ایجاد می کرد؛ به عبارتِ دیگر، در متنِ کردارِ اجتماعی از این پوشش استفاده می شد، موردِ ارزیابی قرار می گرفت، و به شیوه هایِ گوناگون به بافتِ کنشِ روزمره متصل می گشت، امّا همه چیستی اش در پیوند و اتّصال با دو کارکردِ اصلی بود که اهمیت و برجستگی می یافت: پوشاندن و از فُرم انداختن. پوششِ زنانه به نزاع با فُرم ها و شاکله هایِ مشخص و معلوم می رفت، آن ها را احاطه می کرد، و مرزِ میان شان را می زدود. به این ترتیب آن چه به احاطه چادر و روبند درمی آمد محو می شد و از نظرها مخفی می ماند؛ پوشیدگی هم چون سپر، هم چون دژی پنهان ساز، پوسته ای مطمئن به دُورِ آن ها می کشید، از سطحِ عینی حذفِ شان می کرد، و به ژرفا می سُراندِشان. با این وصف، می توان پرسید که از چه زمان و با چه قاعده و ترتیبی، حجابِ زنانه به شکلِ یک مسئله ِ اجتماعی درآمد، و از سرِ برخورد با کدام ضرورت هایِ عینی خواستِ بازنگری در آن پدیدار شد؟ در مسیرِ پاسخ یابی برایِ این پرسش می توان به جریانی وسیع تر نظر داشت که از سال هایِ میانیِ سده سیزده با برخوردن به موانعی که کردارِ پوشاندن بر سرِ راهِ تحولاتِ نوپایِ جامعه ِ ایران قرار می داد، به شکل گرفتنِ دوره ای از تاریخِ معاصر منجر شد که به سانِ سپیده دمِ یک جست و جو، آغازگرِ نزاع با مخفی گاه ها و نمودهایِ پوشیدگی بود.
پس از طرحِ یک مقدّمه، طرحِ مسئله، و درنگی کوتاه در مبحثِ نظری و روش شناسی، این متن در سه فراز به بازخوانیِ تاریخیِ جریانِ پوشیدگی در ایرانِ سده سیزده می پردازد: در بخشِ اوّل توصیفی ارائه شده است از شرایط و اقتضائاتِ روزمره حجاب و پوشاندنِ تن در آن عصر؛ بخشِ دوّم به ویژگی ها و کارکردهایِ روزمرّه و انعطاف پذیرِ این پوشیدگی توجّه نشان داده و در بخشِ سوّم، با اتّکا به توصیفات و پی آمدهایِ دو بخشِ پیشین، به جمع بندی پرداخته شده و با عطفِ توجّه به گسست هایِ عینی و ملموسی که قاعده و آدابِ پوشاندن به خود می دید، بُرشی از جایگاه و مقامِ زنانگی در آن روزگار ترسیم شده است.
نقش انسان در فرایند تأثیرگذاری معرفت شناختی عوامل اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان به دلیل اینکه موجودی اجتماعی است و کمالات او در بستر زندگی اجتماعی رشد می کنند، لاجرم در تعامل مستمر با عوامل اجتماعی است. عوامل مزبور در قالب سازمان ها، ساختارها، گروه ها، طبقات، ارزش ها و فرهنگ از ابعاد گوناگون و در شرایط متفاوت، روی اندیشه و معرفت انسان تأثیر می گذارد. از این رو، این پرسش مطرح است که تأثیرپذیری انسان از عوامل اجتماعی به طور مطلق است یا اینکه نسبی است. بررسی صفات خاص انسان، مانند چگونگی خلقت خدادادی، موهبت عقل و دل، آزادی و اختیار، گرایش عدالت جویی و حقیقت، در مجموع نشان می دهد که اگرچه انسان به درجه های متفاوتی تحت تأثیر این عوامل است، اما مطلقاً منفعل و مجبور نیست، بلکه قدرت مقاومت، کنترل و مدیریت آنها را نیز دارد و حتی می تواند جریان تأثیرگذاری را متوقف کند یا تغییر دهد.
تحلیل گفتمان زیست محیطی برنامه های توسعه اقتصادی- اجتماعی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
فرصت نهادی یا فرصت تصوری؟ معرفی و بررسی انتقادی رهیافت تبیینی کورزمن به انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله معرفی و نقد یکی از بدیع ترین تبیین ها از انقلاب اسلامی ایران توسط کورزمن[1]جامعه شناس غربی بوده است. نقطه عزیمت کار او ایضاح و نقادی یکی از نحله های اصلی تئوری های انقلاب، موسوم به ""تحلیل توکویلی"" از انقلاب هاست که بر اساس آن، زمانی که فرصت های نهادی و ساختاری (مثلاً شکنندگی و آسیب پذیری دولت در قبال فشار سیاسی مردمی) با فرصت های ادراک شده (آگاهی عموم از فرصت های موجود برای اعتراض موفقیت آمیز) انطباق پیدا کنند، وقوع انقلاب ها محتمل می شوند؛ و در واقع وقوع انقلاب بر اساس چنین انطباقی تبیین می شود. اما کورزمن نشان می دهد که این هم سویی ممکن است همیشه رخ ندهد.؛ کما اینکه به اعتقاد برخی صاحب نظران در مورد انقلاب اسلامی چنین اتفاقی نیافتاد و تصور مردم از توانایی های خودشان در قیاس با قابلیت های سرکوب و کنترل حکومت با یکدیگر همخوانی نداشتند. این مقاله ضمن ایضاح موضع تئوریک کورزمن در قبال انقلاب ایران، به بیان نقاط قوت و ضعف این دیدگاه در تبیین انقلاب ها پرداخته است.
برنامه ریزی راهبردی ارتقاء وضعیت رفاه دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران (از منظر کیفیت زندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط داخلی و بین المللی کشورمان در عرصه علمی، توجه به وضع رفاهی نخبگان به طورعام و دانشجویان به شکل خاص را مضاعف ساخته است. مهاجرت نخبگان علمی، جذابیت های تحصیل در خارج از کشور و بهره برداری کشورهای توسعه یافته از دانش آموختگان ایرانی، در سال های اخیر، توجه به کیفیت زندگی دانشجویی و برنامه ریزی راهبردی برای ارتقای آن را، اجتناب ناپذیر کرده است. گزارش های ملی دربخش آموزش عالی، نشان دهنده سطوح پایین امکانات مادی و بی توجهی به ابعاد گوناگون کیفیت زندگی دانشجویان است. هدف اصلی این مقاله، ارائه برنامه راهبردی- پیشنهادی در این راستا از طریق مطالعه منابع چندگانهو سرانجام تحلیل محیطی وضعیت صندوق رفاه دانشجویی، به منظور تعیین و تحقق اهداف واقع بینانه تر در مسیر ارتقاء کیفیت زندگی دانشجویان، می باشد. این بررسی، علاوه بر توصیف جایگاه رفاه دانشجویی در نظام آموزش عالی به بررسی عملکرد صندوق رفاه دانشجویان به عنوان متولی اصلی تأمین رفاه این بخش از جامعه پرداخته و عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر موفقیت و یا عدم موفقیت این نهاد را مورد شناسایی قرار دادهاست. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها روش سه سویه نگری است که مقدمتاً با استفاده از منابع و گزارش های معتبر و متعدد، از جمله گزارشهای رسمی معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری، عملکرد صندوق رفاه دانشجویان، مورد بررسی قرار گرفت و در پایان با استفاده از تکنیک تحلیل محیطی (سوات ) برنامه راهبردی پیشنهادی ارتقاء وضعیت رفاه و کیفیت زندگی دانشجویی برای نظام آموزش عالی کشور و مشخصاً صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم و وزارت بهداشت تنظیم گردید. برنامه ای که ضمن در نظرگرفتن اصول و ارزش های موجود در اسناد بالادستی، به لزوم ارتقای زندگی و بهزیستی دانشجویان تأکید و آن را ضرورتی در سطح ملی می داند و با تقسیم کار نهادی (نگاشت نهادی)راهبردها و اقدامات متنوع و عملیاتی ارائه می دهد.
بررسی رابطه ی سرمایه ی اجتماعی همسایگی با احساس امنیت محله ای (مورد مطالعه: شهر آران و بیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان انواع روابطی که یک فرد در جامعه با دیگران دارد (ارتباط با اعضای خانواده، دوستان، همکاران و…)، ارتباط با همسایگان نیز یکی از این روابط می باشد و در بستر همین روابط همسایگی است که پدیده ای به نام سرمایه اجتماعی همسایگی نیز رقم می خورد که متشکل از ابعاد عینی (شبکه روابط و تعاملات، انسجام رابطه ای، مشارکت اجتماعی) و ابعاد ذهنی (اعتماد اجتماعی، انسجام ارزشی، مشارکت اجتماعی و نزدیکی اجتماعی) می باشد. وجود این نوع خاص از سرمایه اجتماعی دارای پیامدهای مهمی در زندگی اجتماعی افراد می باشند. یکی از مهم ترین اثرات و پیامدهای سرمایه ی اجتماعی همسایگی، افزایش امنیت محله ای می باشد. همچنین کنترل اجتماعی نیز از پیامدهای دیگر آن می باشد. بنابراین نبود این نوع خاص از سرمایه اجتماعی می تواند منجر به بروز مشکلات اجتماعی در سطح محله و جامعه شود. لذا شناخت این نوع از سرمایه اجتماعی می تواند به ما در حل بسیاری از معضلات شهری کمک نماید. در این راستا، این پژوهش با حجم نمونه ۳۸۴ نفر در شهر آران و بیدگل (منطقه آران)، انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و با به کارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی، تحلیل مسیر و… توصیف و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میان سرمایه اجتماعی همسایگی با امنیت محله ای، کنترل اجتماعی و هویت محله ای رابطه وجود دارد و سرمایه ی اجتماعی همسایگی، کنترل اجتماعی و هویت محله ای به عنوان متغیرهای مستقل قسمتی از واریانس امنیت محله ای به عنوان متغیر وابسته را تبیین می کنند.
بررسی نقش احساس تعلّق محلّه ای در افزایش مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه ی: محله قزل قلعه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال سیاست جدید شهرداری تهران در راه تبدیل شدن به یک نهاد اجتماعی، طرح مدیریّت محلّه برای تمرکززدایی در اداره ی امور شهری با مشارکت شهروندان مطرح شده است. سؤالات اصلی تحقیق حاضر این است: وضعیت حس تعلق محله ای موجود در بین ساکنان محله ی قزل قلعه تهران چگونه است؟ این پدیده متأثر از چه عواملی خواهد بود؟ و آیا با مشارکت اجتماعی در سطح محلات ارتباط دارد. هدف از پژوهش شناسایی سطح حس تعلّق محلّه ای، میزان بهره وری محلّه ای و شناخت محلّه ای و نهایتاً سطح آمادگی برای مشارکت است. چارچوب نظری تحقیق الگوی مک میلان و چاویس در مورد حس تعلّق محلّه ای و نیز مشارکت مجید رهنماست. این پژوهش به روش کمّی صورت گرفته و تمام ساکنان ۱۸ سال به بالای محله قزل قلعه ی تهران جمعیت آماری این پژوهش محسوب می شوند. نوع نمونه گیری بر اساس نمونه گیری خوشه ای است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین میزان هزینه های زندگی خانوارها، نوع شغل، تعداد سال های سکونت افراد در محله و حس تعلق محله ای شان نسبت به محله رابطه ی معناداری وجود دارد، در حالی که بین وضعیت مسکن، جنسیت، سن، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و حس تعلق محله ای رابطه ی معناداری وجود ندارد. از دیگر نتایج این تحقیق این بود که متغیر شناخت محله ای بیشترین (۵۲/۰) تأثیر را بر متغیر وابسته یعنی آمادگی برای مشارکت داشته است. پس بیشترین تأثیر بر روی متغیر وابسته را حس تعلق محله ای ایجاد می کند؛ یعنی در مجموع ۲۷ درصد از متغیر تمایل به مشارکت تحت تأثیر این متغیر قرار دارد. در این تحقیق متغیر بهره وری محله ای نیز به دلیل اینکه سطح معناداری آن از ۵% بزرگتر است، تأثیری بر متغیر وابسته ندارد و از معادله ی رگرسیون خارج می شود.