موضوع این مقاله بررسی وضعیت برخی ازصنایع سنتی در دوره ای ازتاریخ میبد است که جامعه آن هنوز دارای ویژگی های یک جامعه بسته بود و ارتباط محدودی با خارج از محیط خود داشت. در خیلی از موارد احتیاجات و ضروریات اولیه زندگی خود را رأسا تهیه می کرد و جامعه ای نسبتاً خودبسنده بود، شاید سال ها گذرکسی به شهر نمی افتاد، حتی به پول نیاز چندانی نداشت که بیشتر داد و ستدهایش پایاپای بود، وپول مبادله نمی شد و اگر در انبارش جنس موجود نبود ""چوب خط"" می گذاشت و نسیه می برد. دراین دوره هنوز دایره تقسیم کار حتی از نظر سنی و جنسی بسیار محدود بود، مشاغل کاملاً از یکدیگر تفکیک نشده بود، فهمیدن این که یک پیشه ور واقعاً چه نوع تخصصی دارد دشوار بود. اما بین روستاهای گوناگون میبد نوعی تقسیم شغل وجود داشت، زنها نیز به تناسب شغل و حرفه شوهر در فعالیت های گوناگون شرکت می کر دند، حتی بچه ها در چرخه اقتصادی نقش مشخص و معینی داشتند و باید قدمی، هر چند کوتاه و نامتعادل، بر می داشتند. وفاق اجتماعی درحدی بودکه در دادگاه بخش حتی یک مورد پرونده جنایی به چشم نمی خورد.