مقالات
حوزه های تخصصی:
دانشگاه، سازمانی پویا و پیچیده است که میدان جریان تولید اطلاعات (مهمترین عامل تغییر و تحول در سیستم های اجتماعی) می باشد. در زمان کنونی، سرعت تغییر و تحول اطلاعات سریع است و به همین دلیل تغییر و توسعه دانشگاهها به سرعت انجام می گیرد. در چنین شرایطی، چه نوع مفهومی از برنامه ریزی استراتژیکی می تواند پاسخگوی نیازهای دانشگاه باشد؟ در مقاله حاضر به بررسی دست آوردهای نظری در زمینه برنامه ریزی استراتژیک دانشگاهی از 2000 تا 2012پرداخته شده است و نتایج آن با مفاهیم کلیدی که یمنی (1382،ص39) برای سالهای قبل از 2000 به دست آورده، مقایسه گردیده است. جامعه پژوهش حاضر تمامی مقاله هایی که از سایت گوگل، سایت دانشگاه شهید بهشتی، کتابخانه مرکزی و مجلات پژوهشی موجود در کتابخانه دانشگاه شهید بهشتی در زمینه آموزش عالی در دسترس بوده است، می باشد. در این زمینه 54 چکیده مقاله مرتبط با برنامه ریزی استراتژیک در آموزش عالی دریافت و مورد بررسی اولیه قرار گرفت. از میان آنها 24 مقاله به طور کامل دریافت و تحلیل شد. محتوای 15 مورد آن با سوالهای تحقیق حاضر مرتبط بود. بدین ترتیب، پیکره تحلیل محتوای انجام گرفته، شامل 15 مقاله شد. متن هرمقاله با روش تحلیل مقوله ای تحلیل محتوا گردید. پس از انتخاب مقاله ها، براساس تحلیل محتوای مقالات، عبارات کلیدی مقاله ها در 5 مقوله اصلی با عنوان های 1- تعریف برنامه ریزی استراتژیک، 2- ویژگی های برنامه ریزی استراتژیک، 3- چالش های برنامه ریزی استراتژیک، 4- خاص بودن سازمان دانشگاه، و 5- برنامه ریزی استراتژیک تامل پذیر، طبقه بندی شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین تغییرات مفهومی برنامه ریزی استراتژیک از سالهای 2000 به بعد، مفاهیم زیر هستند: 1- برنامه ریزی استراتژیک از نوع تامل پذیر است. 2- آینده نگری به صورت اکتشافی است. 3- برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی است. 3- برنامه ریزی استراتژیک خودسازمانده است. 4- برنامه ریزی استراتژیک پیچیده نگر است. 5- برنامه ریزی استراتژیک تکاملی است. 6- برنامه ریزی استراتژیک بدیهه پرداز و نوآور است و یافته ها نشان می دهد که برنامه ریز استراتژیک مانند یک هنرمند عمل می کند و خلاقیت نقش اساسی در درک وضعیت دانشگاه و یا پاسخگویی به چالشهای درونی و بیرونی آن دارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که نوع نگاه به برنامه ریزی استراتژیک نیاز به تحول جدیدی در مفهوم آن دارد. مفهوم طراحی سازگارشونده، می تواند ورودی برای بحث درباره این تحول مفهومی در حوزه" برنامه ریزی دانشگاهی" باشد.
بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اعضای هیئت علمی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اعضای هیئت علمی دانشگاه است. جامعه آماری اساتید زن و مرد هیئت علمی سه دانشگاه فنی شهر تهران (صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، فنی تهران) می باشد. نمونه آماری، شامل 210 نفر از جامعه آماری فوق است. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با سؤالات بسته است. برای تدوین چارچوب نظری و استخراج عوامل مؤثر بر احساس تبعیض جنسیتی از نظریه های سقف شیشه ای، تصورات قالبی تفاوت ها، تعارض نقش ها، کمبودها، توده حیاتی، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت کمک گرفته شد و بر این اساس، مدل تحقیق تدوین شد. در این مدل «احساس تبعیض جنسیتی» با مؤلفه های نابرابری در جذب هیئت علمی، نابرابری در استفاده از خدمات علمی، تحقیقاتی، رفاهی دانشگاهی، نابرابری در احراز سمت های مدیریتی و نابرابری در ارتقای مرتبه علمی سنجیده و به عنوان متغیر وابسته بکار رفته است و نحوه مدیریت مسئولین دانشگاه (سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی مسئولین، قوانین و مقررات دانشگاه)، کلیشه های جنسیتی فرد، ارتباطات سازمانی، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت فرد به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. توزیع درصدی مؤلفه های احساس تبعیض جنسیتی نشان می دهد که در رابطه با احراز سمت های مدیریتی نسبت به سایر مؤلفه ها احساس تبعیض جنسیتی بیشتری وجود دارد و آزمون تحلیل رگرسیون عوامل مؤثر بر متغیر وابسته نشان می دهد که تأثیر پنج متغیر، سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی فرد، انگیزه پیشرفت، ترس از موفقیت فرد و کلیشه های جنسیتی مسئولین بر احساس تبعیض جنسیتی معنی دار است.
بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی، رویکردهای یادگیری و عملکرد تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، به بررسی رابطه میان گرایش به تفکر انتقادی،رویکردهای یادگیری و عملکرد تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد پرداخته است. نمونه پژوهش شامل 280 نفر از دانشجویان دختر و پسر از سه دانشکده بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامهگرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و پرسشنامه رویکردها و مهارت های مطالعه انتویستل و تیت (1997) استفاده شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. یافته ها نشان داد که میانگرایش به تفکر انتقادی و عملکرد تحصیلیهمبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنیننتایج پژوهش همبستگی مثبت و معنادار میان رویکرد عمیق و راهبردی با عملکرد تحصیلی و همبستگی منفی و معنادار میان رویکرد سطحی با عملکرد تحصیلی را نشان داد. در رابطه میان رویکردهای یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی، همبستگی مثبت و معنادار بین رویکردهای عمیق و راهبردی با گرایش به تفکر انتقادی و همبستگی منفی و معنادار بین رویکرد سطحی و گرایش به تفکر انتقادی مشاهده شد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان رویکردهای یادگیری (عمیق، سطحی و راهبردی) و گرایش به تفکر انتقادی، تنها رویکردهای سطحی و راهبردی، عملکرد تحصیلی دانشجویان را به طور معناداری پیش بینی نمودند.
تحلیل روابط چندگانه سرمایه فکری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تحلیل روابط چندگانه سرمایه فکری دانشگاه فردوسی در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول تحقیق به منظور شناسایی اجزا و مؤلفه های سرمایه فکری دانشگاه، بر پایه مبانی نظری مرتبط با سرمایه فکری روش مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. در این مرحله از تحقیق نمونه گیری از جامعه تحقیق به صورت هدفمند و با استفاده از شاخص های انتخاب نمونه مانند (داشتن اطلاعات کافی در مورد موضوع تحقیق و یا تجربه شخصی در رابطه با موضوع تحقیق) انجام شد. در پایان مرحله اول چهار سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه و سرمایه نوآوری که برخاسته از مبانی نظری و تجربی تحقیق بودند مورد تأیید گروه مصاحبه شونده قرار گرفتند. در مرحله دوم برای اندازه گیری هرکدام از عوامل مدل مفهومی تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شد که پس از روا سازی و اعتبار یابی، پرسشنامه به صورت نهایی بر روی 436 نفر از اعضای نمونه تحقیق اجرا شد. تعداد 303 پرسشنامه در تحلیل های آماری مورداستفاده قرار گرفت و مدل مفهومی تحقیق آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد که میان اجزای سرمایه فکری رابط معنادار و مثبتی وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 4/43 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می شود.
الگوی مفهومی سرمایه های فکری در آموزش عالیمطالعه موردی دانشگاه شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بااهمیت یافتن دانش در پیشبرد شئون مختلف زندگی بشری،خلقومدیریتدارایی هایدانشینقشیتعیین کنندهدرارزش آفرینیوحفظزیست پذیریآینده یدانشگاه هایافته است. در این راستا دانشگاه ها ناگزیر ازبازشناخت سرمایه های فکری خود و اشکالجدیدیازمدیریتمی باشند که توجه به ارزش آفرینی از این سرمایه ها را در کانون توجه خود قرار دهد. برای این منظور پژوهش حاضر با بررسی تفصیلی مفهوم و انواع سرمایه های فکری دانشگاه، خود را از پژوهش هایی که سرمایه فکری را در شرکت های تجاری مفهوم سازی نموده اند، متمایز می کند و به سمت دستیابی به الگویی شناختی از اساسی ترین سرمایه های فکری دانشگاه حرکت می کند. در ادامه الگوی بدست آمده برای بررسی وضعیت سرمایه های فکری در یکی از برترین دانشگاه های ایران به کار برده شده است. روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی است که جامعه ی آن عبارت است از اعضای هیئت علمی «دانشگاه شریف» با حجم300 نفر. نمونه گیری از نوع طبقه ای و شامل 103 نفر از اعضای هیئت علمی می باشد. ابزار اندازه گیری، یک پرسشنامه ی محقق ساخته می باشد که بر اساس مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش بدست آمده و پایایی و روایی آن بررسی و تایید شده است. داده ها با استفاده از آزمون t، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA)و آزمون فریدمن (Friedman) تجزیه و تحلیل و نهایتا یافته های پژوهش بحث و بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد که وضعیت سرمایه انسانیبالاتر از متوسط، اما وضعیت سرمایه نوآوری، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی پایین تر از متوسط می باشد. به طوریکه مجموعا براساس یافته ها، وضعیت کلی سرمایه فکری در دانشگاه شریف پایین تر از متوسط بدست آمده است.
شناسایی مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه ها با استفاده از تکنیک دلفی فازی مطالعه موردی: دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای یک کشور، علاوه بر وظیفه تعلیم و تربیت دانشجو، در حوزه های قانونی، زیست محیطی، اخلاقی و نوع دوستی نیز مسئولیتی تحت عنوان "مسئولیت اجتماعی دانشگاه به عهده دارد، ولی علیرغم مطالعات متعددی که در حوزه مسئولیتاجتماعی صورت گرفته، در حوزه دانشگاه ها مدل بومی شده برای مفهوم سازی مسئولیت اجتماعی وجود ندارد. این پژوهش باهدف شناسایی مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه ها انجام شدهاست. برای این منظور، بامطالعه جامع ادبیات موضوع، شاخص های مسئولیت اجتماعی شناسایی و برای بومی سازی آن ها در دانشگاه ها از تکنیک دلفی فازی استفاده شدهاست تا هم توافق خبرگان در مورد شاخص ها مبنای تصمیم گیری باشد و هم در فضای فازی بتوان به طور دقیق تر، به تحلیل نظرات کلامی خبرگان پرداخت. 39 شاخص شناسایی شده از ادبیات با استفاده ازنظر 10 نفر از خبرگان دانشگاه شیراز، طی 4 دور دلفی به 18 شاخص نهایی تبدیل گردید.