فرزاد آذرکمند

فرزاد آذرکمند

مدرک تحصیلی: دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

در خیانت روشنفکران؛ بررسی و نقد کتاب روشنفکران و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۱۵
کتاب روشنفکران و سیاست نوشته مارک لیلا، به بررسی رابطه سیاست و روشنفکران می پردازد. این کتاب بیش از هر چیز، مدعی آن است که در عصر فروکش کردن فراروایت های کلان، عصر روشنفکران نیز به سر آمده است و روشنفکران مانند سابق نمی توانند طلایه دار تغییرات گسترده باشند. لیلا مدعی است عامل اصلی شکل گیری نظام های توتالیتر، جنگ های خانمان سوز در غرب و حتی سیاسی کردن فلسفه به خیانت روشنفکران باز می گردد. روشنفکرانی که به باور لیلا، آرمان های بزرگی در سر داشتند، ولی هیچ کدام به نتیجه مطلوبی نرسیدند. آنها بیش از هرچیز تحت تأثیر جنبه های پنهان زندگی شخصی خودشان بودند و این مسأله بر اندیشه آنان تأثیر زیادی گذاشت و باعث شد تا فلسفه و سیاست عملی را درهم آمیزند. روشنفکرانی که لیلا انگشت اتهام توتالیتری بودن را به سمت آنان نشانه می رود: هایدگر، آرنت، یاسپرس،کوژو، بنیامین، فوکو و دریدا هستند. از نقاط قوت اثر، توجه به زمینه گرایی و از نقاط ضعف اساسی آن، نقد اخلاقی اندیشمندان به جای نقد آراء آنان است.
۲.

نقد و بررسی کتاب جامعه شناسی مدرنیته؛ انضباط و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۶۰
کتاب جامعه شناسی مدرنیته؛ آزادی و انضباط روایتی از مدرنیته ارائه می دهد که بر مبنای آن، تاریخ مدرنیته متأخر بر پایه همزمانی سلطه و آزادی بنا شده است و در آن، عنصر انضباط نقش محوری را ایفا می کند. سؤالی که مطرح است اینکه، انتقادات وارده بر مدرنیته از منظر بررسی آزادی و انضباط کدام هستند و چه راهکاری برای غلبه بر آنان وجود دارد؟ مهم ترین یافته های پژوهش حاضر آین است که اثر مزبور، روایتی جدید از جامعه مدنی ارائه می دهد که مدرنیته مبتنی بر انضباط و آزادی را به چالش می کشد و خواهان جامعه زدایی و رسیدن به نوعی مدرنیزاسیون جدید است. در این جامعه مطلوب، مدرنیته جدید بر پایه تشکیل جماعت های گذرا و موقتی می تواند راهی برای رهایی از وضع انضباطی مدرنیته تلقی شود. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی است که با گردآوری مطالب بصورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.
۳.

شهر شادمانه به مثابه اجتماع گرایی: نگاهی به «اجتماع آینده» در اندیشه جورجوآگامبن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۲۹۳
جورجو آگامبن، فیلسوف سیاسی و اجتماعی ایتالیایی از جمله متفکران انتقادی معاصر است که با نقد قانون، دولت و حاکمیت به واکاوی اصول حاکم بر سیاست معاصر در غرب می پردازد. پژوهش حاضر می کوشد ضمن بازخوانی اندیشه سیاسی - اجتماعی این متفکر به این پرسش پاسخ دهد که «رویکرد انتقادی آگامبن از چه مؤلفه هایی تشکیل شده و جامعه مطلوب وی دارای جه عناصر و نشانه های عملی مشخصی در عرصه سیاست و اجتماع است؟». در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که «جامعه مطلوب آگامبن بر مبنای نقدِ پیوند خشونت و قانون و بازسازی تجربه زبانی در اجتماع آینده بنا شده است». برای بررسی فرضیه مذکور از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشانگر آن است که رویکرد آگامبن دارای وجه ایجابی قابل توجهی است که با نقد پیوند خشونت و قانون و ایجاد طرحی برای اجتماع آینده، حیات طبیعی را بر مبنای تجربه زبان بازسازی می کند و آن را وارد حیطه سیاست می کند. جامعه مطلوب آگامبن، راهکاری عملی برای ورود طردشدگان، نظیر مهاجران، رنگین پوستان، گروه های قومی، زبانی، دینی و جنسی محسوب می شود، زیرا با طرد «امر استثناء» به عنوان قاعده و قانون به دنبال بازگشت به عناصر زبانی مادرانه است. جامعه مطلوب آگامبن را می توان «شهر شادمانه» نامید که نوعی «اجتماع گرایی» گسترده برای پذیرش تفاوت ها در عصر تسلط دموکراسی لیبرال است.
۴.

تفسیر زمینه های معرفت شناختیِ فلسفه سیاسی اجتماع گرایان؛ با تأکید بر دستگاه فلسفی ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۷ تعداد دانلود : ۲۸۶
اجتماع گرایی از مهم ترین مکاتب فکری در اندیشه سیاسی معاصراست که از حیث فلسفی دارای ریشه های متفاوتی است.به گونه ای که برخی محققان، اجتماع گرایان را«نوارسطویی» و عده ای نیز آنان را «نوهگلی» می دانند.اما این مقاله تحلیل و تفسیر زمینه های معرفت شناختی فلسفه اجتماع گرایی بر مبنای اندیشه ویتگنشتاین متاخر را مورد بررسی قرار داده است.ویتگنشتاین در <em>«پژوهشهای فلسفی»،</em>با نوعی چرخش معرفت شناختی،نظریه «بازی های زبانی»را مطرح نمود که نشانگر کاربرد واژه ها در تعاملات زندگی اجتماعی است.از این منظر،مقاله حاضر به بررسی تاثیرات انقلاب معرفتی- زبانی ویتگنشتاین متأخر بر اندیشه سیاسی فلاسفه اجتماع گرا پرداخته است.پرسش این است که نظریه فلسفی ویتگنشتاین متأخر چگونه به شکل گیری الگویی زمینه مند در اندیشه اجتماع گرایان معاصر کمک کرده است؟.نتایج بحث حاکی از آن است که فلسفه ویتگنشتاین متأخر به مثابه انقلابی معرفتی در دوره معاصر به صورت غیرمستقیم به فلسفه سیاسیِ اجتماع گرا کمک نموده تا با اتکا به آن الگویی زمینه مند پیدا کند و سپس با پیروی از این روش به نقد مواضع اساسی لیبرالیسم به عنوان یک فراروایت و زبان جهانشمول بپردازد.با ابتنای بر رویکردی تفسیری،مقصود نشان دادن این موضوع مهم است که چگونه می توان بصیرت فلسفی ویتگنشتاین متاخر را در حوزه هایی بکار برد که او در آثارش مستقیماً به آن ها نپرداخته است.
۵.

مروری بر ایده دموکراسی رادیکال؛ نقد و بررسی کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۴۳۹ تعداد دانلود : ۳۹۱
کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم شرح و بسطی از نظریه گفتمان و ایده دموکراسی رادیکال لکلاو و موف است. نویسنده اثر بیش از هرچیز به اثر معروف لکلاو و موف یعنی هژمونی و استراتژی سوسیالیستی نظر دارد. سنت پسامارکسیسم آنچنانکه در اثر حاضر مشاهده میشود، درصدد است با تکیه بر منطق جنبشهای اجتماعی جدید، مسیری نو برای گشایش امر سیاسی در عرصه سیاست باز کند، ولی با اینحال، خوشبینی مفرط به جنبشهای اجتماعی جدید (بهجایطبقه)، بیتوجهی به نقش سازنده دولت، نسبیگرایی و آرمانگرایی، ناتوانی در تحلیل پدیده انقلاب، حصارکشی کاذب میان دولت و جامعه مدنی و... از جمله انتقاداتی است که در ایده پسامارکسیستها دیده میشود. همچنین تأکید پسامارکسیسم بر مقوله گفتمان باعث میشود تا سوژه سیاسی آلت گفتمان و ساختارهای از پیش تعیینشده قرار گیرد و بدینترتیب امکان تحرک سوژگی را از بین ببرد. با اینحال، اثر مزبور از جمله معدود آثاری است که به طور اخص به بررسی و تشریح دیدگاههای لکلائو و موف میپردازد. انتقادات اساسی که به نظریه لکلاو و موف و رویکرد پسامارکسیسم وارد است، بر کتاب پسامارکسیسم و پسامارکسیسم نیز جاری است.
۶.

کهن الگوها و اسطوره های سیاسی عصر مدرن: بر اساس چارچوب نظری «کارل گوستاو یونگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۸۱ تعداد دانلود : ۷۸۲
«کارل گوستاو یونگ»، یکی از برجسته ترین متفکران معاصر است که موضوع کهن الگوها و بازتولید آنها در قالب اسطوره های سیاسی مدرن را بررسی کرده است. از منظر یونگ، کهن الگوها مقولاتی اند که از گذشته های دور و از اعقاب و نیاکان (حیوانی و انسانیِ) ما به ارث رسیده اند و بخشی از ناخودآگاه ما را تشکیل می دهند. کهن الگوها در گذشته های دیرین در قالب افسانه ها و اسطوره ها خودنمایی می کردند؛ اما - برخلاف پیش بینی روشنگری - آنها نه تنها از بین نرفتند، بلکه زندگی سیاسی مدرن را نیز دستخوش تحولات بسیار نمودند. یکی از برجسته ترین این تحولات، شکل گیری ایدئولوژی های سیاسی مدرن و جنبش های توده ای است. به بیان ساده، کهن الگوها در عصر مدرن به شکلی دیگر به حیات خود ادامه داده اند. بر این اساس مقاله حاضر قصد دارد بر مبنای چارچوب نظری یونگ، ارتباط اسطوره های سیاسی مدرن را با کهن الگوها بررسی کند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است: چگونه کهن الگوهای گذشته، در روان انسان مدرن بازتولید شود؟ فرضیه مقاله حاضر این است که این کهن الگوها در ضمیر ناخودآگاه انسان رسوب کرده اند و رهبران فرهمند (کاریزماتیک) مدرن با بازمفصل بندی کهن الگوها، مجدداً آنها را فعال می سازند. رهیافت مقاله حاضر اندیشه شناسی است. بدین معنا که فرایند شکل گیری کهن الگوها در عصر مدرن را بازسازی می کند. روش مقاله نیز تحلیل محتوای کیفی است. بدین معنا که به تحلیل (استنباط، استدلال بر له یا علیه) اندیشه ها و مفاهیم مرتبط با کهن الگوها می پردازد. می توان مهم ترین یافته تحقیق حاضر را چنین برشمرد: در عصر مدرنیته متأخر، کهن الگوها همچنان در ناخودآگاه روانی انسان حضور دارند و بحران های اجتماعی - روانی (همانند سرگشتگی میان سنت و مدرنیسم) می تواند این فرصت را در اختیار رهبران فرهمند (کاریزماتیک) اقتدارطلب قرار دهد تا آنها را مجدداً فعال سازند. به بیان ساده، در عصر حاضر همچنان زمینه شکل گیری ایدئولوژی های تمامیت خواه - بر مبنای کهن الگوها - مهیاست.
۷.

محمد عابدالجابری؛ چرایی انحطاط مسلمانان و راه رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت اسلامی محمدعابد الجابری انحطاط مسلمانان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۶۴۰ تعداد دانلود : ۳۳۲
با گذشت چندین قرن از مواجهه اسلام با غرب، سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافت؟» همچنان دغدغه اصلی متفکران و اندیشمندان مسلمان است. هر متفکری با ارائه روشی خاص، دغدغه احیای سنت های اسلامی را در سر می پروراند و بدین ترتیب طیف گوناگونی از راه حل ها پدید آمده است. یکی از این راه ها متعلق به محمد عابدالجابری، نواندیش عقل گرای مغربی است. به عقیده عابدالجابری، جوامع اسلامی، به دلیل غفلت از سنت ابن رشد و عدم نقد میراث گذشته خود در انحطاط و عقب ماندگی به سر می برند. عقل عربی (نه الزاماً عقل اسلامی) دارای ساختارهای مخصوصی است که آن را از عقل غربی متمایز می کند. تکیه بر سنت های اسلامی و خوانشی نوین از فلسفه اندلس مخصوصاً ابن رشد می تواند به سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافتِ؟» مسلمانان در عصر جدید پاسخ مطلوبی بدهد. به عقیده وی، اندیشه ابن رشد، دین و فلسفه را از هم جدا می کند ؛ تسامح سیاسی و عقیدتی را مطلوب، نقد را عامل شکوفایی و عقل و دین را دارای کارویژه های مخصوص خود می داند؛ و عقل را ابزاری برای نقد معرفی می کند. بنابراین از نظر وی، ضروری است جهت احیای این سنت عقلانی دست به خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندُلُس بزنیم.
۸.

شکل- زندگی در اندیشه جورجو آگامبن بازخوانی و نقد کتاب اجتماع آینده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹۶ تعداد دانلود : ۳۲۶۷
هدف این مقاله، نقد و بررسی کتاب اجتماع آینده (The Coming Community) تألیف جورجو آگامبن، فیلسوف و نظریه پرداز معاصر ایتالیایی است. اثر مزبور یکی از متون برجسته در حوزه فلسفه سیاسی و اندیشه انتقادی است که در چارچوب سنت فکری چپ نو جای می گیرد. آگامین در این کتاب می کوشد با تفکر درباره زبان به درون سیاست نظری و عملی گام بردارد و از این طریق مفاهیم بنیادین سیاست غرب را به چالش بکشد و اجتماع آینده (موردنظر خود) را از دل تجربه ناب زبانی بنا نهد. به عقیده آگامبن نوعی شکاف و دوگانگی در سنت سیاسی و فلسفی غرب وجود دارد که ناشی از دوگانگی های «فونه» (صوت یا آوای طبیعی و حیوانی) و «لوگوس» (کلام دلالت گر انسانی)؛ حیات طبیعی (زوئه) و حیات مدنی و سیاسی (بیوس) و در یک کلام دوگانگی میان طبیعت و تمدن است. به نظر می رسد آگامبن به دنبال تعریف جدیدی از زیست سیاست (زندگی سیاسی) است تا از این طریق بتواند جایگاه طبیعت را در حیات مدنی و سیاسی بازیابد. آگامبن در این اثر، به تقدس زندگی سیاسی نمی اندیشد ومی کوشد تعلقات هویتی اشخاص رااز طریق سهیم کردن آن ها در تجربه زبانی و «تکینگی موجود هرچه یا هر طور» بازآفرینی کند#,
۹.

مقایسه حکومت اقتدارگرا و جایگاه مردم در آن در اندیشه «امام محمد غزالی» و «توماس هابز»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن 16 میلادی تا اوایل قرن بیستم
تعداد بازدید : ۱۳۹۸ تعداد دانلود : ۹۶۵
مقاله حاضر به بررسی نظریه امام محمد غزالی و توماس هابز درباره حکومت اقتدارگرا پرداخته است. به نظر می رسد هر دو متفکر، نظریه حکومت اقتدارگرایی خود را بر اساس طبیعت و سرشت انسان پایه ریزی می کنند. غزالی با توجه به صفات چهارگانه انسان سعی دارد تا انسانی الهی تربیت کند که تحت حاکمیت حاکم الهی به کنش منفعلانه مبادرت نماید. در مقابل، هابز معتقد است که انسان ها سرشتی جنگجو و قدرت طلب دارند و در وضعیت اولیه و طبیعی بشر، جنگ همه علیه همه در جریان بوده است و انسان ها به حکم عقل، درصدد رهایی از این وضعیت هستند و بنابراین با دوراندیشی خود به تأسیس حکومتی مقتدر حکم داده اند. به نظر می رسد مسئله هر دو متفکر تا حدود زیادی یکسان است، اما شیوه پردازش آنان به مسئله متفاوت است. بدین معنا که هر دو متفکر در دوره ای پرآشوب زندگی می کردند و نیاز به امنیت سبب می شود هر دو به حکومت اقتدارگرا متوسل شوند. از سویی دیگر، هر دو متفکر برای مردم نقش انفعالی قائل هستند؛ هر چند شیوه استدلال غزالی، شرعی و هابز، عقلی است. ضمن اینکه به نظر می رسد نظریه عقلانی هابز - با پذیرش امکان شورش- راه را برای فراتر رفتن از حکومت اقتدارگرا باز می گذارد، در حالی که نظریه شرعی غزالی به بازتولید گونه ای حکومت اقتدارگرا می انجامد.
۱۰.

نظریه ساختاریابی و شکل گیری دولت استبدادی رضا شاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران کارگزار رضاشاه دولت استبدادی ساختاریابی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی تاریخی تاریخ ایران
تعداد بازدید : ۱۲۱۰ تعداد دانلود : ۸۶۵
از زمان پیدایش دولت مدرن در ایران توسط رضاشاه تاکنون، روی کردهای مختلفی درباره چگونگی شکل گیری یا ماهیت آن مطرح شده است. اما از میان آن ها، دو روی کرد برجسته تر و مهم تر است که به نوعی در مقابل هم قرار می گیرند: یکی روی کرد «سلطانیسم» است که مدافعان آن به پیروی از ماکس وبر، دولت رضاشاه را حالت خاص و افراطی از پاتریمونیالیسم (پدرسالاری) می دانند و نگاهی نخبه گرایانه (کارگزارمحور) دارند؛ دیگری روی کرد «دولت مطلقه» است که اغلب بر عوامل ساختاری تأکید و نقش ساختارها را در شکل گیری دولت رضاشاه برجسته می کند و نقش چندانی برای کارگزار (رضاشاه) قائل نمی شود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از نظریه «ساختاریابی» گیدنز، به نقش متقابل ساختار و کارگزار در شکل گیری دولت استبدادی رضاشاه پرداخته شود. در واقع، ساختاریایی روشی است که به نقش کارگزار در بستر (ساختار) و ارتباط متعامل و متقابل ساختار و کارگزار توجه می کند. از این رو، با کاربرد این نظریه در چگونگی پیدایش دولت رضاشاه، این نتیجه به دست می آید که هیچ یک از این دو دیدگاه نمی توانند بیانگر تمام واقعیت باشند؛ بلکه تلفیقی از آن دو بهتر می تواند شکل گیری دولت رضاشاه را تحلیل کند.
۱۱.

مقایسه آراء حسن حنفی و محمد آرکون درباره علل انحطاط مسلمانان و راه رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسلام مدرنیته انحطاط حسن حنفی محمد آرکون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۱ تعداد دانلود : ۶۰۵
این مقاله درصدد بررسی مقایسه ای آراء حسن حنفی و محمدآرکون است. حنفی از جمله نواندیشان اسلامی است که برای رهایی مسلمانان از وضعیت انحطاط و همچنین ارائه راهکار برای آینده جوامع اسلامی به نقد سنت اسلامی و تمدن غربی می پردازد. وی معتقد است پیروی تمام و کمال از الگوهای غربی برای جبران عقب ماندگی مسلمانان راهگشا نیست و همچنین فاصله بین نظر و عمل در عالم اسلام بسیار زیاد شده و تنها راه برای نجات مسلمانان از انحطاط، پیوند میان نظر و عمل اسلامی است. محمد آرکون نیز به عنوان یکی دیگر از نواندیشان برجسته اسلامی، سنت اسلامی را به دلیل ماهیت غیرتاریخ مندی آن مورد انتقاد قرار می دهد و سکولاریسم غربی را به دلیل نادیده گرفتن بُعد دینی، الگویی کامل برای جوامع اسلامی نمی داند. آرکون راه حل خود را در قالب تاریخ مند کردن اندیشه اسلامی مطرح می کند که می تواند با برجسته کردن جنبه های عقلانی دین اسلام، راه را برای نقد سنت اسلامی باز کند. حسن حنفی و محمد آرکون به طور مشترک از نقد سنت اسلامی، تمدن غربی، برای پاسخ دادن به سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافت؟» استفاده می کنند.
۱۲.

مقایسة امر سیاسی و جامعة سیاسی مطلوب در اندیشة هابرماس و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاست هابرماس امر سیاسی جامعة سیاسی دموکراسی رایزنانه دموکراسی مجادله ای موفه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری نظریه های متاخر در جامعه شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۹۱ تعداد دانلود : ۶۹۰
در سال های اخیر دو نظریة رقیب، دموکراسی رایزنانة هابرماس و دموکراسی مجادله ای موفه، خود را به عنوان بدیلی برای دموکراسی لیبرال طرح کرده اند. به نظر می رسد هر نظریة سیاسی بر تعریفی از امر سیاسی و متناسب با آن جامعة سیاسی مطلوب بنا شده است. بر این اساس، می توان این پرسش ها را طرح کرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف، جامعه سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی اجماعی شکل خواهد گرفت که نه تنها روابط عقلانی اخلاقی، خودآیینی، و مصالحه بر آن حاکم خواهد بود، بلکه وحدت جای تعدد و تکثر را خواهد گرفت. در مقابل، موفه امر سیاسی را کنش خصومت آمیز میان سوژه های متعارض در بستر اجتماعی می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی مجادله آمیزی بر مبنای منطق هژمونی شکل می گیرد که در آن عنصر دشمنی به مخالفت بدل می شود. روش این پژوهش هرمنوتیک متن محور است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان