فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۸۳۷ مورد.
ایران در خاورمیانه: روندهای آینده منطقه
حوزه های تخصصی:
پیش بینی روندهای آینده در منطقه خاورمیانه کاری بسیار دشوار است که در بیشتر موارد نیز به دلیل شتاب بسیار بالای تحولات بین المللی در این منطقه و درگیری قدرت های بزرگ در آن پیش بینی ها تحقق پیدا نمی کنند. منطقه خاورمیانه یکی از بی ثبات ترین مناطق جهان است که برخلاف بسیاری از دیگر مناطق در حال توسعه جهان همچنان نزدیک به دو دهه پس از پایان جنگ سرد کشمکش های منطقه ای، به ویژه کشمکش اعراب و اسرائیل هنوز در آنجا به پایان نرسیده است. به همین دلیل برخلاف دیگر مناطق در حال توسعه، به دلیل وجود ذخایر نفتی و همچنین رشد بنیادگرایی اسلامی که تهدیدی را برای منافع غرب به ویژه ایالات متحده فراهم می آورد، همچنان فضای امنیتی در این منطقه جهان باقی مانده است. تحولات پس از ١١ سپتامبر در این منطقه، به ویژه مشکلات جدی که آمریکا در مدیریت امور خاورمیانه با آن رو به روست، وضعیتی را پدید آورده است که می توان پیش بینی کرد که روند افول نفوذ آمریکا در این منطقه آغاز شده است. همین موضوع فضایی را برای نقش آفرینی بیشتر ایران در منطقه به عنوان جایگزینی برای قدرت آمریکا فراهم خواهد آورد. نویسنده معتقد است که دموکراتیک شدن در جهان عرب سبب کاهش تنش های میان کشورهای عربی با ایران و برقراری روابط بهتر با آنها خواهد شد. قدرت گرفتن شیعیان نیز فضای مانور بیشتری را برای ایران در منطقه خاورمیانه فراهم خواهد کرد.
طرح خاورمیانه بزرگ و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله توضیح مفاد و محتوا و تجزیه و تحلیل علل ، انگیزه ها و اهداف طرح خاورمیانه بزرگ ، باهدف واکادی تاثیرات آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت دیگر ، منظور پاسخگویی به این سوالات اصلی و فرعی است : دلایل انگیزه ها و اهداف ایالات متحده از ارایه این طرح چیست؟ این طرح ، چه جایگاهی در راهبرد امنیت ملی ، سیاست خاورمیانه ای و نقش ملی آمریکا دارد؟ چرا فرایند دموکراتیک سازی خاورمیانه در شرایط بین المللی پس از 11 سپتامبر 2001 آغاز و تعقیب می گردد؟...
استراتژی اسرائیل در منطقه خاورمیانه و تأثیرات آن بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقایسه تحریم های اعمال شده علیه ایران و کره شمالی در شورای امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روابط بین الملل معاصر، تحریم ها ابزارهایی برای حل و فصل اختلافات و دستیابی به اهداف سیاسی خاص تلقی می شوند که غالباً انعکاسی از نارضایتی اعضای قدرتمند شورای امنیت از رفتار بین المللی و داخلی سایر اعضا می باشد. طی سال های اخیر، تحریم هایی علیه کره شمالی و ایران اعمال شده تا این کشورها را وادار به کنار گذاشتن برنامه های هسته ای خود کنند. اعمال و تشدید تحریم ها علیه کره شمالی و ایران با توجه به منافع اقتصادی و استراتژیک متفاوت اعضای دائم شورای امنیت در مناطق مختلف جهان به گونه ای تبعیض آمیز شکل گرفته است. همین امر موجب شده تا موضوع و هدف تحریم ها علیه کره شمالی و ایران هماهنگی و همخوانی نداشته و اعمال نفوذ و چانه زنی گسترده کشورهایی چون چین و روسیه، نقش مهمی در میزان شدت تحریم های اعمال شده علیه این دو کشور داشته باشد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با مطالعه مقایسه ای تحریم های اعمال شده علیه کره شمالی و ایران، میزان تاثیرگذاری کشورهایی همچون چین و روسیه بر نوع مقابله با ایران و کره شمالی در عرصه نظام بین الملل مورد ارزیابی قرار گیرد.
عوامل تعیین کننده روابط ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران با چین به گونه ای روزافزون در کلیت سیاست خارجی ایران اهمیت می یابد. با عنایت به این موضوع مقاله حاضر در پی تبیین متغیرهای شکل دهنده به این روابط است. به بیان دیگر پرسش کلیدی مقاله این است که چه متغیرهایی به روابط ایران و چین در وضعیت کنونی شکل می دهند؟ از نظر نویسنده، «برخی همپوشانی ها در سیاست خارجی دو کشور، مبادلات اقتصادی و نظامی و همکاری در حوزه انرژی، عوامل توسعه بخش روابط دو کشورند. از دیگر سو انتخاب استراتژیک چین و روابط همکاری جویانه این کشور با قدرت های غربی، عوامل محدودکننده این روابط به شمار می آیند». نویسنده معتقد است عوامل محدودکننده در سال های اخیر نقش مهم تری در شکل دهی به روابط سیاسی دو کشور ایفا کرده اند، به گونه ای که روابط سیاسی طرفین نسبت به گذشته محدود شده و روابط تجاری به عنوان مهم ترین حوزه همکاری های دو کشور مطرح شده است.
تاثیر جنگ 33 روزه لبنان بر موقعیت منطقه ای ایران
حوزه های تخصصی:
تهاجم وسیع و همه جانبه اسرائیل به لبنان در ژوئیه 2006 / تیرماه 1385 که 33 روز به طول انجامید، نقطه عطفی در منازعات اعراب و اسرائیل است. جنگ 33 روزه که در واقع ششمین جنگ اسرائیل و اعراب به شمار می رود، در مقایسه با جنگهای پیشین اسرائیل طولانی تر و در نوع خود بی نظیر و از ابعاد مختلف و متفاوتی دارای اهمیتی فوق العاده و منحصر به فرد است. زیرا در این نبرد سنگین و همه جانبه اسرائیل به اهدافی که پیش از جنگ با هماهنگی و حمایت آمریکا برای خود معین کرده بود دست نیافت، که نمونه بارزی از تکرار به مراتب سخت تر شکست و ناکامی سال 2000 در عقب نشینی از جنوب لبنان بود. بنابراین تهاجم گسترده اسرائیل با پیروزی رزمندگان مقاومت اسلامی پایان یافت و به تبع این موفقیت، معادلات داخلی لبنان، اسرائیل و منطقه دستخوش تغییر و تحولات جدید و اساسی گردید. در این میان جمهوری اسلامی ایران برمبنای روابط سیاسی و معنوی ویژه ای که از بدو شکل گیری حزب الله با این جنبش داشت، بی تاثیر و به دور از آثار و پیامدهای این جنگ در ابعاد مختلف سیاسی ـ نظامی نماند.
کمک های مالی ایران به افغانستان: اهداف و آثار اقتصادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران ازجمله کشورهایی است که نقش عمده ای در نوسازی سیاسی و اقتصادی افغانستان داشته است. این نقش که در دهه چهل و پنجاه شمسی به صورت کمک های خارجی بود، در دهه 1380 با اعطای کمک بلاعوض و حضور مستقیم در صدور خدمات فنی و مهندسی همراه شد. کنفرانس توکیو در سال 2002 برنامة توسعه افغانستان را ارائه کرد و کشورهای مختلف متعهد به پرداخت بیش از پانزده میلیارد دلار به صورت وام و کمک های بلاعوض برای توسعه افغانستان شدند. ایران نیز 250 میلیون دلار کمک بلاعوض به آن کشور در چهارچوب تعریف پروژه های مختلف اختصاص داد. از آنجا که مبنای کنفرانس توکیو، بازسازی افغانستان از مسیر کمک های خارجی بود، مباحث نظری این مقاله به دیدگاه های اقتصاد توسعه در مورد اهمیت کمک های خارجی برای بازسازی و تشکیل سرمایه در کشورهای جهان سوم ازجمله افغانستان می پردازد. هدف این مقاله مستندسازی حضور ایران در افغانستان و تأثیر این حضور بر اقتصاد دو کشور است. فرض مهم مقاله حاضر تأثیر مثبت کمک های ایران در شکل دهی به بازسازی زیرساخت های افغانستان و افزایش حجم مبادلات و سرمایه گذاری ایران در آن کشور است. مقاله در دو بخش مباحث نظری، مشارکت کشورهای جهان در بازسازی افغانستان و نحوه، علل و آثار مشارکت ایران در بازسازی افغانستان و آثار اقتصادی آن ارائه شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد استراتژی خاصی بر تخصیص این کمک های حاکم بوده و کمک های ایران نیز ضمن کمک به بازسازی افغانستان، باعث شکل دهی به زیرساخت های روابط دو کشور، افزایش حجم مبادلات و سرمایه گذاری های فیمابین، فراملی شدن شرکت های ایرانی و کسب تجربه ناشی از حضور در بازسازی یک کشور خارجی شده است.
قوم گرایی و ایجاد نظام سیاسی دموکراتیک در عراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش قومگرایی بر روند شکل گیری دموکراسی در عراق می پردازد. برای مشخص کردن این مساله ضمن بر شمردن انواع نظریات در مورد دموکراسی، الگوی دموکراسی انجمنی را به عنوان چارچوپ نظری خود انتخاب نموده ایم. این نظریه با تاکید بر چهار مشخصه مشارکت نمایندگان همه گروههای مهم قومی در تصمیم گیرهای سیاسی، خود مختاری این گروهها در اداره امور داخلی خود، تناسبی بودن و حق و توی اقلیت سعی می نماید که نحوه رسیدن به شکل دموکراسی مطلوب را در یک جامعه چند پاره قومی تشریح نماید. روش به کار گرفته شده در این تحقیق روش اسنادی-تحلیلی می باشد، که با تاکید بر قانون اساسی جدید عراق سعی می گردد تناقضات موجود در آن و متعاقب آن تفاسیر قوم گرایانه ای که هر یک از گروه های کرد، سنی و شیعه از آن به نفع خود مینماید روشن گردد. بر این اساس در ابتدا ضمن تعاریفی از قومگرایی و ارایه مدلهایی از دموکراسی، دموکراسی انجمنی را به عنوان چارچوب نظری خود انتخاب نموده ایم. در قسمت بعدی ضمن بر شمردن شرایط اجتماعی و سیاسی عراق و همچنین بافت قومی و مذهبی این کشور جایگاه هر سه گروه کرد، سنی و شیعه را در قانون اساسی عراق مشخص نموده ایم. در بررسی روند شکل گیری قانون اساسی نیز به بیان تفاسیر قومگرایانه هر یک از این سه گروه از قانون اساسی پرداخته شده است. در نتیجه گیری این تحقیق نیز با تاکید بر این مساله که تا زمانی که این تفاسیر قومگرایانه از قانون اساسی وجود دارد و اینکه هر یک از سه گروه دارای خواسته های حداکثرگرایانه در زمینه قدرت می باشند، نمی توان امیدی به شکل گیری دموکراسی در عراق در آینده نزدیک داشت.
تحلیل مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند که در آغاز شکل گیری بحران سوریه که همزمان با پیدایش بهار عربی و بیداری اسلامی بود، یک این همانی برای پاره ای از تحلیلگران سیاسی ایجاد شده بود که بحران سوریه نیز از سنخ و جنس همان جنبش های انقلابیِ کشورهای منطقه است، امّا شکل گیری گروه های تروریستی و بنیادگرایان تکفیری- سَلفی از جمله جبهه ی النصره، اَحرار شام و داعش که در فعالیتی همسو با یکدیگر علیه منافع ملّت سوریه، این کشور را عرصه ی تاخت و تاز خود قرارداده اند، جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی قرارداد که با دقت و تیزبینی خاصی تحولات این کشور و منطقه را رصد نموده و در این جدال ژئوپلیتیکی، از منافع دولت و ملّت سوریه حمایت نماید. با توجه به این مطلب، فرض این پژوهش آن است که مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه، واقعگرایانه و مبتنی بر منافع ملّی ایران و دولت- ملّت سوریه است؛ امری که در این پژوهش قصد تبیین آن را داریم. هدف از انجام این پژوهش، دست یابی به درک صحیحی از رویکرد واقعگرایی جمهوری اسلامی ایران نسبت به بحران سوریه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است.
روابط نظامی ایران و چین ، و متغیری به نام آمریکا
روابط نظامی چین و جمهوری اسلامی ایران راهبردی ترین و مبهم ترین بخش از روابط دو کشور است که همواره حسایت ، نگرانی و واکنش آمریکا را به دنبال داشته است . در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بیان انگیزه ها و فرصت های چین در همکاری نظامی با ایران ، و بررسی اجمالی و آماری سیر همکاریهای نظامی ایران با کشورهایی چون کره شمالی ، روسیه ، اکراین و ... ، جایگاه چین در روابط نظامی ایران تعیین گردد . سپس با توجه به حساسیت بیش از حد آمریکا نسبت به تسلیحات موشکی ، شیمیایی و هسته ای ، همکاریهای چین با ایران در این خصوص بررسی شود ؛ و در پایان نقش آمریکا در فراز و فرود روابط نامی دو کشور مورد مطالعه قرار گیرد .
تحولات روابط ترکیه و اسرائیل در دهه اخیر و پیامدهای آن برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ترکیه و اسرائیل به عنوان دو بازیگر تأثیر گذار در منطقه خاورمیانه از اهمیت بسزایی به ویژه از دید جمهوری اسلامی ایران برخوردار بوده است. اتحاد تل آویو و آنکارا در سال 1996 موجب تهدیدات جدی برای ایران شد اما به نظر می رسد در دهه اخیر به ویژه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه نوعی تنش و سردی بر روابط دو طرف حاکم شده که باید پیامدهای مثبت برای ایران داشته باشد. ازاین رو بررسی تحولات داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای و تأثیر آن بر روابط ترکیه و اسرائیل و به تبع آن تأثیرات بر جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است. این مقاله ضمن بررسی تحولات در روابط ترکیه و اسرائیل در یک دهه اخیر چنین نتیجه می گیرد که روابط ترکیه و اسرائیل به سمت واگرایی رفته اما قطع نخواهد شد و این امر برای سیاست خارجی ایران که با پیچیدگی ها و دشواری هایی در منطقه مواجه است، پیامدهای مثبتی خواهد داشت.
نقش سیستم دفاع موشکی در ایجاد بازدارندگی هسته ای؛ بررسی رفتار امنیتی ـ نظامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست کاهش تسلیحات هسته ای امریکا و تأکید بر سلاح های متعارف ازجمله سیستم دفاع موشکی و نقش آن در بازدارندگی هسته ای، پرسش های بسیاری را در مورد اهداف و پیامدهای استقرار این سیستم به وجود می آورد. ازجمله این پرسش ها آن است که آیا اساساً این سیستم قادر به ایجاد بازدارندگی هسته ای می باشد و همچنین استقرار آن، چه تأثیری می تواند بر رفتار امنیتی ـ نظامی سایر کشورها و به طور مشخص جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. بر این مبنا پرسش اصلی مطرح در این نوشتار آن است که آیا سیستم دفاع موشکی، قادر به ایجاد بازدارندگی هسته ای است؟ فرضیه ای که آزمون می شود این است که سیستم دفاع موشکی نه تنها نمی تواند نقش قابل ملاحظه ای در ایجاد بازدارندگی هسته ای ایفا کند بلکه در بُعد پیامدها، می تواند به مسابقه تسلیحاتی دامن زند و سطح ناامنی و بی ثباتی را افزایش دهد. تحریک دشمنان و رقبای اصلی، تحریک حلقه های پیرامونی دشمنان و رقبای اصلی، بازگشت جریان تحریک به نقطه آغازین و احتمال برداشت تهاجمی به جای برداشت تدافعی ازجمله مسائلی است که در بخش پیامدها به آن پرداخته می شود. ازآنجا که امریکا یکی از اهداف تقویت سپر دفاع موشکی خود در اروپا را مقابله با حمله احتمالی ایران مطرح می کند، در پرسش فرعی چنین عنوان می شود که استقرار سیستم دفاع موشکی از سوی ایالات متحده چه تأثیری می تواند بر رفتار امنیتی ـ نظامی ایران بگذارد؟ در این مقاله چنین ادعا می شود که استقرار این سیستم به دریافت ناامنی از سوی ایران دامن می زند و ایران را به سمت اتخاذ «استراتژی متقابل دفاعی» و یا «استراتژی متقابل تهاجمی» سوق می دهد. به عبارت دیگر چه استراتژی امریکا در این اقدام تدافعی باشد ـ چنان که خود مدعی آن است ـ و چه تهاجمی ـ آنچه ایران و برخی از کشورها از آن برداشت می کنند ـ تهدید علیه امنیت کشور است و راهکاری که در قبال آن اتخاذ می شود «استراتژی متقابل» است.
مواضع اتحادیه اروپا و آمریکا در پرونده هستهای ایران
حوزه های تخصصی:
مهمترین چالش چند سال گذشته کشورمان ، گفتمان پرونده هسته ای است و اصلی ترین قدرتی که در پی مدیریت این بحران است اتحادیه اروپا است . اروپا که پس از هجوم یکجانبه آمریکا به عراق نفوذ گذشته خود در منطقه خاورمیانه را بیش از پیش از دست داده است در تلاش است تا با حل دیپلماتیک بحران هسته ای ایران افزون بر نگهداری یک شریک با ثبات و با نفوذ در منطقه ، به اثبات نقش و توانایی خود در مدیریت و حل و فصل صلح آمیز بحرانهای بین المللی بپردازد . اما رفتار مایوس کننده اتحادیه اروپا در برابر بحران هسته ای ایران ، به روشنی گویای آن بوده که با وجود تلاشهای بسیاری که برای تقویت توان مدیریت بحران شده است ،
کاربرد نظریه بازی ها و نهادگرایی نئولیبرال در تحلیل رفتار بازی گران اصلی اپک گازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد انرژی نفت،گاز طبیعی،زغال سنگ،مشتقات نفتی اوپک،ساختار،سهمیه بندی،قیمت گذاری
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مسایل سیاسی نفت و گاز در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی (مبانی و مفاهیم نظری) نظریه های سیاست خارجی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
علیرغم شکلگیری بنیانهای اولیه اپک گازی، سناریوهای متفاوتی فرا روی آینده عملکرد و میزان تأثیرگذاری آن محتمل است. این نهاد طیفی از کشورها را با منافع متنوع در بر میگیرد. در این راستا، نقش و اهمیت همه اعضاء یکسان نیست. ایران، روسیه و قطر به دلایل مختلف، از جمله دارا بودن حجم ذخایر، از مهمترین بازیگران بازارهای انرژی محسوب میشوند. آینده روابط آنها و راهبرد هر کدام برای تعقیب منافع خود در حوزه انرژی، تأثیر تعیین کنندهای بر قوت و ضعف اپک گازی بر جای میگذارد. پرسشی که در این راستا طرح گردیده، این است که انرژی در چه زمینههایی و چگونه بر روابط ایران، روسیه و قطر تأثیر میگذارد و محتملترین سناریویی فراروی روابط سه کشور در این زمینه چیست؟ ماهیت بازار گاز، مسأله حجم ذخایر، ظرفیت تقاضا، ساخت اقتصاد جهانی و ساختار اقتصاد سیاسی سه کشور از حیث وابستگی به درآمدهای انرژی مهمترین متغیرهای تلقی میشود که در این مقاله از منظر نهادگرایی نئولیبرال در سطح ساختاری، مکانیسم تأثیرگذاری آنها بر رفتار کشورهای مذکور واکاوی میگردد. سپس در چارچوب نظریه بازیها در سطح خرد الگوهای محتمل رفتاری سه کشور در تعامل با یکدیگر سناریوسازی گردیده و این مدعا تعقیب میشود که علیرغم وجود موانع واگرایی بین ایران، روسیه و قطر ، همکاری در حوزه انرژی و در پیش گرفتن رفتار جمعی توسط آنها ، یک الزام ساختاری و نیز، کارکردی میباشد.
شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا و سیاست های ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد تا شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا را مورد مطالعه قرار داده و دیدگاه های آنها در مورد سیاست های امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را بررسی نماید. پرسش هایی که در این پژوهش مطرح می شوند عبارتند از: چه افراد و سازمان هایی در مباحث مربوط به سیاست های امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مشارکت کرده و در نتیجه، آیا بخشی از شبکه بررسی مسائل ایران محسوب می شوند؟ توصیه های سیاسی که اعضای شبکه بررسی مسائل ایران ارائه کرده اند، چیست؟ کدام یک از این توصیه های سیاسی، تحت مقوله خط مشی های دیپلماسی عمومی قرار می گیرند؟ بر پایه توصیه های ارائه شده درباره سیاست های امریکا در قبال ایران و روابط میان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران، چه حلقه های سیاست سازی را می توان در این شبکه شناسایی کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها، اسناد به دست آمده در پژوهش درباره شبکه بررسی مسائل ایران را به دقت مطالعه کرده و سیاست هایی را که هریک از اعضا توصیه کرده بودند، مورد توجه قرار می دهیم. با مراجعه به برخی از پایگاه های داده در مجموع، ۱۸۲ شخصیت به عنوان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران شناسایی شدند. از آنجا که در بعضی سازمان ها بیش از یک نفر از این شخصیت ها حضور داشتند، در مجموع ۱۰۴ سازمان که دست کم یکی از اعضای آنها در شبکه بررسی مسائل ایران حضور دارد، شناسایی شدند. با آغاز تحلیل داده ها و نیز بر پایه سیاست های توصیه شده، پیش فرض های آنها درباره ماهیت روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا و برداشت آنها از واقعیت های سیاسی در ایران، چهار الگوی مختلف نمایان شد. براساس نتایج نهایی به طورکلی مجموعه سیاست های توصیه شده اعضای شبکه بررسی مسائل ایران را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: «تعامل راهبردی»، «تنبیه گری بدون تعامل»، «تعامل ستیزه جویانه» و بالاخره «دگرگونی بنیادین» آشکار شدن چنین الگویی را می توان حاکی از وجود چهار گروه یا حلقه سیاست ساز در شبکه بررسی مسائل ایران دانست که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و معرفی می شود.
بررسی عوامل شکل دهنده به سیاست هسته ای دولت اعتدال براساس نظریه پیوستگی جیمز روزنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پیوستگی جیمز روزنا است. وی که در مدل های نظری تجزیه و تحلیل سیاست خارجی نماینده تلفیق دو سطح تحلیل خرد و کلان به شمار می رود، بر این باور است که در بررسی و تحلیل سیاست خارجی هر کشوری بایستی به پنج دسته متغیرهای اصلی فرد، نقش، حکومت، جامعه و در نهایت نظام بین الملل توجه شود. در همین راستا ما ابتدا در مبحث اول این مقاله به بررسی اجمالی رهیافت های خرد و کلان در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی دولت ها خواهیم پرداخت، سپس در مبحث دوم به ارائه چهارچوب نظری بحث یعنی مدل پیوستگی روزنا می پردازیم، سپس در مبحث پایانی این مقاله به بررسی سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران در دوران دولت اعتدال (ریاست جمهوی آقای روحانی) خواهیم پرداخت. در این مبحث به تفصیل اشاره خواهیم کرد که در راستای فهم کامل این سیاست هسته ای بایستی به نقش افراد تصمیم گیرنده و باورهای ذهنی آنها (برداشت های آقای روحانی، ظریف و تیم مذاکره کننده)، نقشی که آنها ایفا می کنند (نقش ریاست جمهوری، وزیرامورخارجه و...) نوع نظام سیاسی و برداشت از نقش آن (نظام جمهوری اسلامی با تأکید بر عنصر اسلامیت) جامعه (نقش افکار عمومی و جهت گیری های ارزشی عمده) و در نهایت متغیرهای محیطی در عرصه نظام بین الملل بسیار مهم است. این پژوهش یک پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است
چالش های نظری در روابط ایران و آمریکا
حوزه های تخصصی:
منظور از چالشهای نظری، نظریه های موافق و مخالف با مذاکره و برقراری روابط میان دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکاست. بر این اساس، موضوع از دو زاویه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است: یکی ریشه های تقابل و دیگری زمینه های تعامل میان دو کشور. در بخش اول ضمن مقایسه مبانی و اصول سیاست در ایران و آمریکا و نیز با اشاره به ریشه های فکری، ایدئولوژیک، تاریخی و سیاسی چالش میان دو کشور، به این نتیجه می رسیم که چالشهای میان دو کشور عمیق تر از آن است که به سادگی بتوان از مذاکره و رابطه عمیق و دوستانه میان دو کشور صحبت کرد. در عین حال، این بحث به معنی غیر ممکن یا محال بودن مذاکره هم نیست؛ زیرا حداقل در بعد نظری زمینه هایی وجود دارد که تعامل میان دو کشور را تحت شرایط خاصی ممکن می داند. بنابراین در بخش دوم، موضوع بحث از سه دیدگاه قابل توجه است: اول از دیدگاه موافقان و مخالفان مذاکره در ایران؛ دوم از زاویه دید مخالفان و موافقان رابطه در آمریکا و سوم از دیدگاه گروهی که در هر دو کشور حالتی میانه دارند. در ایران، عده ای بر مذاکره و رابطه با آمریکا اصرار دارند؛ در حالی که عده ای دیگر به لحاظ شرایط سیاسی و اعتقادی، بر مذاکره نکردن با آمریکا تاکید می کنند و روابط ایران و آمریکا را به دلیل وجود تعارض در بنیان های فکری دو کشور، مغایر با راهبرد های کلان نظام می دانند. در ایالات متحده نیز عده ای معتقدند این کشور برای تامین منافع حیاتی باید روابط خود را با ایران بهینه کند؛ در صورتی که عده ای فکر می کنند باید ایران را محدود نمود. اما بر اساس دیدگاه سوم، شناخت ریشه های اصلی اختلافات ایران و آمریکا و تحلیل صحیح از رویکردهای فی مابین، شناخت دقیق واقعیت ها و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط و دوباره کاری در سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها، شناخت راهکارها و خط مشی های استراتژیک اصولی و عملی دو کشور در برخورد با یکدیگر و ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب این برخوردها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.