فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸۳۷ مورد.
مسائل منطقه ای ایران در چشم انداز مقام معظم رهبری
منبع:
حصون ۱۳۸۵ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى، مستکبران عالم بویژه آمریکا را غافلگیر کرد و ایران به امّ القراى جهان اسلام تبدیل شد. امام خمینى(ره) سرانجام پس از یک دوره طولانى مجاهدتها و هدایتهاى پیامبر گونه در چهاردهم خرداد 1368 به لقاى محبوب خویش شتافت. با رحلت امام خمینى(ره) چراغ امیدى مبنى بر پایان رسیدن دوران انقلاب اسلامى در دل دشمنان روشن شد. اما رهبرى انقلاب اسلامى به دست با کفایت حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى سپرده شد. رهبرى معظم له موجب شد تا تمام نقشه هاى دشمنان کینه توز انقلاب اسلامى نقش بر آب شود؛ و لذا استکبار جهانى به سرکردگى آمریکاى جهانخوار به بهانه هاى گوناگون تصمیم گرفت با حضور نامشروع خود در اطراف مرزهاى ایران اسلامى به محاصره انقلاب بپردازد. لشکرکشى به خلیج فارس، حمله به افغانستان و عراق و ایجاد انقلاب هاى مخملى در بعضى از کشورهاى آسیاى میانه و قفقاز و شعار خاورمیانه بزرگ، همه و همه نشان دهنده نقشه هاى شوم مستکبران عالم علیه انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ایران است. بررسى وضعیتى که دشمنان در اطراف مرزهاى ایران اسلامى ایجاد کرده اند و نیز موضع گیرى هایى که از سوى رهبر معظم انقلاب صورت گرفت، موضوع مقاله حاضر را تشکیل مى دهد.
سیاست قدرت و فرهنگ سیاسی: آمریکا و ایران
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، نویسنده نخست نگاهی دارد به فرهنگ سیاسی ایران و پس از تعریف و تحدید آن به بررسی ماهیت آن، بویژه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، می پردازد. نویسنده از رهگذر تحلیل محتوایی و تاریخی فرهنگ سیاسی ایران به این نتیجه می رسد که مردم ایران از نظر فرهنگی با دولتمردان و نظام سیاسی حاکم بر آمریکا و نه مردم آمریکا مخالفت دارند. این مخالفت نیز ریشه در عملکرد سابق دولت آمریکا در ایران دارد که نوعی نارضایتی را در بین مردم دامن زده است. بنابراین اصلاح آن عملکرد و زوال نارضایتی مزبور از مقدمات بحث رابطه ایران و آمریکا به شمار می رود.
نویسنده برای تأیید دیدگاه خود به شواهد تاریخی متعددی اشاره دارد که تماما حکایت از مداخله گری آمریکا در حوادث ایران دارد. با این حال مولف بر آن است که علل فرهنگی مزبور نباید آمریکا را از نقش و جایگاه حساس ایران غافل سازد. بنابراین تلاش برای بهبود روابط باید از سوی آمریکا دنبال شود.
بررسی مقایسه ای دیپلماسی هسته ای دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این نوشتار بررسی مقایسه ای دیپلماسی هسته ای ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در قالب دیپلماسی دور اول و محمود احمدی نژاد در قالب دیپلماسی دور دوم است. با توجه به اینکه دور دوم دیپلماسی هنوز به پایان نرسیده است روند این دیپلماسی تا پایان قطعنامه 1747 شورای امنیت علیه ایران مورد بررسی قرار می گیرد.این مقاله با مفروض گرفتن گسست رادیکال و پرمخاطره سیاست خارجی جمهوری اسلامی در زمینه مسایل هسته ای در دور دوم نسبت به دور اول، در پی پاسخ به این سوال اساسی است که الگوی رفتاری حاکم بر سیاست خارجی دولت نهم در حوزه دیپلماسی هسته ای چیست که منجر به گسست فوق شده است؟نویسنده بر این باور است که الگوی رفتاری حاکم بر سیاست خارجی دولت نهم در حوزه مسایل هسته ای، مبتنی بر انطباق تهاجمی است. در این الگو محیط در جهت خواست بازیگر تغییر می کند که این الگوی رفتاری بیش از آنکه تابع قدرت و امکانات ایران و شرایط بین المللی باشد، تابع ویژگی های شخصیتی و روانی رییس جمهور و ناشی از باورها و آرمان های خود اوست. در راستای این مطالب، مقاله به سه بخش تقسیم می شود. در بخش نخست ضمن بررسی فضای سیاسی دور اول، به چگونگی و چرایی اتخاذ دیپلماسی هسته ای دولت محمد خاتمی پرداخته می شود و سپس با تجزیه و تحلیل دیپلماسی مذکور محاسن و معایب آن نیز ارایه می شود. در بخش دوم فضای سیاسی دور دوم و شرایط حاکم بر محیط داخلی و بین المللی بررسی می شود؛ به توصیف چگونگی و چرایی دیپلماسی هسته ای دولت / احمدی نژاد تا پایان قطعنامه 1747 پرداخته می شود و سپس محاسن و معایب این دیپلماسی ارایه می شود. در بخش سوم که در واقع مهم ترین بخش مقاله است، این دو دیپلماسی به لحاظ امنیتی - سیاسی و حقوقی - فنی و در قالب دو جدول جداگانه با هم مقایسه می شوند. با آنکه در مقالات و نوشته های فراوانی به طور جداگانه این دو دیپلماسی مورد بررسی قرار گرفته اند اما آنچه این نوشتار را از سایر نوشته ها متمایز می سازد بررسی مقایسه ای دو دیپلماسی اشاره شده به طور هم زمان و در یک نوشتار است.
ایران و خطوط انتقال انرژی حوزه خزر
حوزه های تخصصی:
با افزایش وابستگی اقتصادی جهان به منابع انرژی هیدروکربنی، دامنهدار شدن تنش¬ها در خاورمیانه و نیز ظهور روسیه به عنوان یک بازیگر اصلی در بازار انرژی جهان، نفت و گاز دریای خزر و مسیر¬های انتقال آن به بازارهای مصرف، بیش از پیش مورد توجه قدرت¬های بزرگ صنعتی قرار گرفته است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران در مناسب¬ترین موقعیت جغرافیایی برای انتقال منابع این کشورها به بازارهای مصرف قرار گرفته است، اما ایالات متحده آمریکا سعی در نادیده گرفتن مسیر ایران به عنوان امن¬ترین، اقتصادی¬ترین و کوتاه¬ترین مسیر برای انتقال منابع انرژی به بازارهای جهانی دارد. از دیدگاه ژئوپلیتیک ایالات متحده آمریکا، ظرفیت¬های بالقوه جغرافیایی ایران، به عنوان تنها کشور ارتباط¬ دهنده دو انبار تأمین¬کننده انرژی قرن 21، امکان به دست آوردن نقش عمده¬¬ای در ژئوپلیتیک جهانی این قرن را در اختیار ایران می¬گذارد و این امکان باید خنثی شود تا امنیت منطقه¬ای و جهانی مورد تفسیر ایالات متحده حفظ شود. این مقاله به بررسی چالش¬ها و فرصت¬های ژئوپلیتیکی ایران در انتقال انرژی حوزه خزر به بازارهای جهانی می¬پردازد.
ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، ساخت جزایر مصنوعی مجاز شناخته شده است و کشورها اجازه دارند برای اهداف پژوهشی، تحقیقاتی و بهره برداری از منابع دریایی به ساخت این گونه جزایر در حوزه حاکمیتی خود مبادرت کنند، ولی این جزایر فاقد مرزهای دریایی (دریای سرزمینی، منطقه نظارت، منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره) می باشند و کشورهای سازنده نمی توانند در این زمینه ادعایی داشته باشند. اما امروزه حرکت رو به رشد ساخت این جزایر به ویژه در منطقه خلیج فارس و پیچیدگی های زیست محیطی پدیدآمده، موجب طرح برخی نگرانی ها از این روند شده است. در حال حاضر پروژه های متعدد ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس وجود دارد، برای مثال بحرین ساخت جزیره دو دریا، کویت ساخت جزیره تفریحی سبز، قطر ساخت جزیره مروارید و امارات متحده عربی ساخت جزیره لولو به عنوان بزرگ ترین جزیره مصنوعی جهان در ابوظبی و ساخت برج العرب در دوبی به عنوان یکی از مرتفع ترین سازه های جهان و ساخت جزایر نخل جمیره را آغاز کرده اند. بر اساس بسیاری از گزارش های بین المللی و منطقه ای، رفت وآمد تانکرهای نفت کش، سکوهای نفتی، پالایشگاه ها و تأسیسات ساحلی موجب شده است که خلیج فارس به آلوده ترین دریای جهان مبدل شود. در این شرایط، ساخت جزایر مصنوعی این روند را تشدید میکند و زیان های جبران ناپذیری برای کشورهای ساحلی به بار آورد. در کنوانسیون های حقوق بین الملل دریاها نیز توجه به محیط زیست دریاها و منافع سایر کشورهای ساحلی از پیش شرط های اساسی ساخت این جزایر قرار داده شده است. در این پژوهش تلاش میشود تا ساخت جزایر مصنوعی از منظر حقوق بین الملل دریاها بررسی و تبعات زیست محیطی ساخت جزایر مصنوعی بر دریای خلیج فارس مورد بررسی قرار گیرد.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و آسیای مرکزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی از جمله مناطقی است که از سال ١٩٩١ میلادی و به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از جایگاهی روزافزون در مناسبات منطقه ای و بین المللی، برخوردار گشته است و اکنون به عنوان یکی از مهم ترین زیر سیستم های منطقه ای کشورمان به شمار می رود. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه، از یک سو بر پایه عوامل همگرایی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از فرصت ها و زمینه های نفوذ و همکاری، برخوردار است و از طرف دیگر با توجه به عوامل واگرایی با چالش ها و تهدیداتی مواجه می باشد که بر آیند این امر، همواره در جهت گیری سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی، تاثیرگذار بوده است.
این مقاله ضمن شناسایی مهم ترین عوامل همگرایی و واگرایی پیش روی سیاست خارجی ایران و ارزیابی کلی از خط مشی های اتخاذ شده، به ارائه راهکارهای مناسب برای توسعه و افزایش ضریب نفوذ سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی می پردازد.
ایران و سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تاسیس سازمان همکاری شانگهای در سال 2011، یکی ازمباحث مهم واکنش دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به ویژه قدرت های بزرگ بود. هریک از این کشورها تلاش کردند موضع خود را در مورد سازمان همکاری شانگهای تدوین و سیاست خود را در قبال آن مشخص سازند. ایران از جمله این کشورها بود که به سبب همجواری منطقه ای می توانست تحت تاثیر پیامدهای شکل گیری این سازمان قرار گیرد و اعلام کرد خواهان عضویت در این سازمان است و در این راه تلاش کرد و بالاخره موفق شد در سال 2005 به عضویت ناظر در این سازمان درآید. سوال اصلی این مقاله این است که مهم ترین عامل تاثیرگذار بر تصمیم ایران مبنی بر عضویت در سازمان همکاری شانگهای چه بوده، اهداف ایران در عضویت در این سازمان چیست و کدام نظریه بهتر می تواند این رفتار را تبیین نماید؟ فرضیه اصلی مقاله این است که ایران تحت تاثیر و با استفاده از شرایط ایجاد شده در ساختار نظام بین الملل (تضعیف هژمونی جهانی آمریکا و ایجاد فرصتی ساختاری)، با اتخاذ سیاست عضویت در سازمان همکاری شانگهای به دنبال مقابله با هژمونی گرایی آمریکا در سطح جهانی- که جزء سیاستهای اعمالی روسیه و چین نیز هست- و در نتیجه تضمین امنیت ملی خود می باشد و مفهوم هژمونی و نظریه های ساختاری بهتر می توانند این رفتار را تبیین نمایند. افزون بر این، عضویت در سازمان همکاری شانگهای می تواند زمینه های برقراری هژمونی منطقه ای ایران را در خاورمیانه فراهم نماید.
ایران و عربستان، رقابت بر سر نفوذ در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی که دارند مهم ترین بازیگران منطقه ای در حوزه خلیج فارس و خاورمیانه هستند که به نوعی رقیب منطقه ای یکدیگر هم به حساب می آیند. این دو کش ور ب ا به ره من دی از موقعی ت اس تراتژیک در منطق ه از اهمی ت فراوان ی برخودارن د. به باور بیشتر پژوهشگران، روابط ایران و عربستان به دلیل اهمیت این دو کشور در منطقه و تأثیری که بر روی سایر بازیگران منطقه ای دارند اهمیت زیادی دارد. روابط این دو کشور در طول تاریخ همواره روندی سینوسی و متغیر داشته است و ب ا توج ه ب ه تحولات س ال های اخی ر در منطق ه ش اهد رقابت ه ای ج دی ای ران و عربس تان بودی م. اکنون با توجه به توافق هسته ای میان ایران و کشورهای غربی از یک طرف و نقش تأثیرگذار ایران در بحران های منطقه ای مانند سوریه، عراق و یمن در طرف دیگر زمینه های افزایش قدرت منطقه ای ایران و شیعیان در منطقه فراهم شده است که این موضوع باعث تشدید رقابت منطقه ای میان ایران و عربستان سعودی شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که دلیل افزایش تنش در روابط ایران و عربستان چیست؟ فرض پژوهش بر این مبنا استوار است که تداوم الگوی تعارض در روابط دو کشور به دلیل رقابت منطقه ای میان ایران و عربستان و افزایش قدرت منطقه ای ایران بعد از توافق هسته ای در کنار تقابل ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی می باشد.
امنیت خلیج فارس و جایگاه استراتژیک ایران
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیسـت که حوزه خلیج فارس به لحاظ دارا بودن ارزش های ویژه ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی، همواره بعنوان کانون رقابت قدرت های بزرگ در صحنه بین المللی مطرح خواهد بود و هرگاه تنش یا تعارضی در منطقه شکل بگیرد که منجر به ایجاد بحران و ناامنی شود، با عکس العمل جدی کشورهایی که منافع اقتصادی و سیاسی شان به منابع انرژی و صـــدور آن وابسته است مواجه می شود.لذا برقراری امنیت وثبات و تداوم آن درحوزه خلیج فارس از مهمترین اولویت های منظومه های قدرت در قرن بیست و یکم خواهد بود. حال اگر کشورهای منطقه قادر باشند با تفاهم و همکاری زمینه های برقراری امنیت و ثبات را با مشارکت جدی همه اعضاء در منطقه فراهم نمایند، قطعاً بیشترین بهره را خواهند برد و در دهه های آتی با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار دارند در جهت افزایش منافع ملی و اقتدار بین المللی خود حرکت خواهند کرد. به هرحال بقا و رونق اقتصادی کشورهای صنعتی دنیا وابســته به تولید و عرضه نفت و گاز خواهد بود و چون بیش از70درصد این منابع در خلیج فارس متمرکز شده است ، کشورهای بزرگ و در رأس آن ایالات متحده تا زمانی که این منابع حیاتی در منطقه وجود دارد از آن چشم پوشی نخواهند کرد . این موضوع کاملا واضح است که اگر کشورهای منطقه نتوانند امنیت لازم را برای تولید و صدور منابع انرژی خلیج فارس فراهم نماید ، قطعاً امنیت از خارج از منطقه به آنها تحمیل شده و این امر به بهای از دست رفتن منافع ملی شان تمام خواهد شد. لشکرکشی های ایالات متحده و متحدین غربی اش از اوایل دهه1990در خلیج فارس در همین راستا قابل توجیه است. محقق در این پژوهش تلاش دارد تا پاسخی جامع برای این سؤال که آیا کشورهای منطقه حوزه خلیج فارس با توجه به ظرفیت ها و توان مندی های اقتصادی و سیاسی خود قادرند به درجه ای از فهم و درک مشترک در راستای کمک به امنیت جهانی و حفظ ثبات و آرامش در خلیج فارس بدون اتکاء به قدرت های برون منطقه ای دست یابند یا خیر ؟ ، پیدا کند . بررسی و تحلیل وضع موجود،ضمن تبیین جایگاه استراتژیک ایران، بررسی سناریوها و راهکارهای توسعه همکاری منطقه ای در بین کشورهای حوزه خلیج فارس از منظر اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی، گردشگری، سیاسی و نظامی و تحلیل موضوع از نظر تئوریک جهت کـــاهش تنش ها با توجه به نیاز جهانی به امنیت خلیج فارس از دیگر اهداف این پژوهش است
ایران و آمریکا؛ تقابل راهبردى یا تاکتیکى
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
سـیـر تـحـولات در روابـط ایران و آمریکا بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه در مـقـطـع کـنـونى ، حکایت از رویارویى و تقابل بین دو کشور دارد. این پدیده توجه صاحب نـظـران را بـیـشـتـر از پـیـش به خود معطوف نموده است . در این راستا طیفى از دیدگاه ها شـکـل گـرفـتـه ، عـده اى بـر راهـبـردى بـودن و گـروهـى بـر تـاکـتـیـکـى بـودن ایـن تـقـابـل تـاءکـیـد دارنـد. بـر ایـن اسـاس پـرسـش اسـاسـى ایـن مـقاله این مساءله است که تقابل ایران و آمریکا راهبردى است یا تاکتیکى ؟ بـررسـى مـؤ لفـه هـا و شاخصه هاى متغیرهاى دخیل دو فرضیه رقیب ، یعنى تاکتیکى یا راهـبـردى بـودن تـقـابـل ایـران و آمـریـکـا، نـشـان داد تـضـاد ارزشـى ، ارائه پـاراداریم مـسـتـقـل تـوسـعـه از سـوى ایـران اسـلامـى بـه کـشـورهـاى در حـال تـوسـعـه و فـقـیـر، اسـتـراتژى بنیادى آمریکا در منطقه ، سبب چالش ذاتى آمریکا و ایـران گـردیـده و سـیـاسـت هـا و تـاکـتـیک هاى آمریکا در این مواجهه به اقتضاى اوضاع و احوال و شرایط دچار تغییر و تحول شده است . اما نکته حائز اهمیت بازگشت این سیاست ها و تـاکتیک ها به سیاست و تاکتیک هاى مهار ایران در دهه 1990 است ، بدون این که راهبرد آمریکا در منطقه تغییر کرده باشد.
منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اهمیت «منطقه گرایی» در سیاست خارجی ایران در خاورمیانه می پردازد. بعضی از دیدگاه های موجود ویژگی های ساخت قدرت و سیاست در ایران را به گونه ای می دانند که هرگونه ائتلاف و همکاری سیاسی – امنیتی، اقتصادی و فرهنگی را در سطح منطقه ای دشوار می سازد.
با این همه، سخن نویسنده در این مقاله این است که تغییر و تحولات سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیک در سطح منطقه خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر، جایگاه منطقه گرایی را در سیاست خارجی ایران تقویت کرده است. در اصل ارزش استراتژیک و نقش ایران در تقویت مؤلفه های منطقه ای به مولفه هایی نظیر دولت ملی قوی، هویت ژئوپلیتیک و ایدئولوژی پویای شیعی مرتبط است. از این دیدگاه، نویسنده به تعریف دو مفهوم «منطقه گرایی سنتی» و «منطقه گرایی جدید» در رویکردهای سیاست خارجی ایران می پردازد که هر یک با نگاه متفاوتی سعی در تامین منافع و امنیت ملی ایران دارند. نویسنده نتیجه می گیرد که جمهوری اسلامی ایران باید با بازتعریف مؤلفه های قدرت ملی خود در سطح منطقه ای، به حل معضلات استراتژیک سیاسی- امنیتی با قدرت های فرامنطقه ای از جمله آمریکا بپردازد و از آن طریق روند تثبیت فرصت های اقتصادی و توسعه پایدار را به جریان بیاندازد.
سازه انگاری و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال اسراییل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رغم ثبات برخی از عوامل موثر در سیاست خارجی، رفتار خارجی این کشور در قبال اسراییل دچار دگرگونی اساسی شد و حالت منازعه جویانه به خود گرفت. در حالی که قبل از این دوران، روابط دو رژیم در زمینه های مختلف استراتژیک، نظامی و حتی اقتصادی در سطح بالایی قرار داشت. بنابراین، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که کدام نظریه روابط بین الملل بهتر می تواند این تغییر در سیاست خارجی را تبیین نماید؟ بدین جهت این مقاله فرضیه اصلی خود را روی نظریه سازه انگارانه روابط بین الملل قرار داده و بیان می دارد که شکل یری منافع ج.ا.ایران و جهت گیری های سیاست خارجی آن ریشه در نحوه شکل گیری و تکوین هویت آن دارد.