چکیده

پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى، مستکبران عالم بویژه آمریکا را غافلگیر کرد و ایران به امّ القراى جهان اسلام تبدیل شد. امام خمینى(ره) سرانجام پس از یک دوره طولانى مجاهدتها و هدایتهاى پیامبر گونه در چهاردهم خرداد 1368 به لقاى محبوب خویش شتافت. با رحلت امام خمینى(ره) چراغ امیدى مبنى بر پایان رسیدن دوران انقلاب اسلامى در دل دشمنان روشن شد. اما رهبرى انقلاب اسلامى به دست با کفایت حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى سپرده شد. رهبرى معظم له موجب شد تا تمام نقشه هاى دشمنان کینه توز انقلاب اسلامى نقش بر آب شود؛ و لذا استکبار جهانى به سرکردگى آمریکاى جهانخوار به بهانه هاى گوناگون تصمیم گرفت با حضور نامشروع خود در اطراف مرزهاى ایران اسلامى به محاصره انقلاب بپردازد. لشکرکشى به خلیج فارس، حمله به افغانستان و عراق و ایجاد انقلاب هاى مخملى در بعضى از کشورهاى آسیاى میانه و قفقاز و شعار خاورمیانه بزرگ، همه و همه نشان دهنده نقشه هاى شوم مستکبران عالم علیه انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ایران است. بررسى وضعیتى که دشمنان در اطراف مرزهاى ایران اسلامى ایجاد کرده اند و نیز موضع گیرى هایى که از سوى رهبر معظم انقلاب صورت گرفت، موضوع مقاله حاضر را تشکیل مى دهد.

متن

1. اهمیت مسائل منطقه اى
اینکه هر ایرانى باید نسبت به آنچه در اطراف کشورش مى گذرد آشنا باشد، امرى بدیهى است، زیرا:
1. ایران داراى همسایگانى است که همواره مورد توجه ابرقدرتها بوده و هراز چند گاه موضوعاتى مورد منازعه بین آنهاست.
2. ایران از طرف شمال، علاوه بر همسایگى با کشور وسیعى به نام روسیه که در طول تاریخ همواره در نظام جهانى تأثیرگذار بوده است با دریاى خزر و کشورهاى تازه استقلال یافته آسیاى میانه و منطقه قفقاز همسایه است که تحولات این ممالک در آینده اى ایران بى تأثیر نیست.
3. منطقه مهم و استراتژیک خلیج فارس که در جنوب ایران قرار گرفته است کشورهاى عربستان، کویت، عمان، قطر، امارات متحده عربى و بحرین را در خود جاى داده است. این منطقه و کشورهاى حاشیه آن همواره مورد نظر قدرتهاى سلطه گر بویژه بعد از کشف نفت بوده و مى تواند در امنیت ملى ایران تأثیر جدى داشته باشد.
4. ترکیه و عراق دو کشورى هستند که در غرب ایران واقع شده اند. ترکیه شرقى ترین حلقه سازمان ناتو است و به لحاظ ارتباطى که با آمریکا و رژیم صهیونیستى دارد، پایگاه اصلى دولت آمریکا در منطقه قرار گرفته است. عراق هم امروز به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعى در آن، بیش از سه سال است که به اشغال آمریکا درآمده است. حضور دشمنان انقلاب اسلامى در این دو کشور مى تواند در آینده براى نظام اسلامى ایران بسیار ناگوار باشد.
5. در شرق ایران کشورهاى پاکستان و افغانستان قرار گرفته اند. افغانستان کشورى است که قریب به سه دهه از ناامنى و هرج و مرج رنج مى برد. با ظهور گروه طالبان، این کشور وضعیت بسیار خطرناکى پیدا کرده بود و این خود بهانه قدرتهاى سلطه گر بویژه آمریکا شد. آمریکاییان با ساقط کردن گروه طالبان و حضور فیزیکى در این کشور به توطئه چینى علیه منطقه و ایران اسلامى مشغول هستند. پاکستان هم در چند دهه اخیر به شدت مورد توجه آمریکا بوده و علاوه بر حضور آمریکا در این کشور، پاکستان به سلاح اتمى هم مجهز شده است که با منافع ملى جمهورى اسلامى ایران در سطح وسیعى در تعارض است.
6. فلسطین کشورى است که اگر چه به لحاظ مرزى از همسایگان ما به حساب نمى آید ولى بیش از نیم قرن مورد تجاوز یک گروه به نام صهیونیزم قرار گرفته است. یهودیان صهیونیست که نام جعلى اسراییل را بر آن نهاده اند شعار حاکمیت بر نیل تا فرات را سر داده اند. امروزه بر هر فرد آگاهى روشن است که تنها ایران اسلامى خطر آن را احساس کرده است. پس بى مناسبت نیست که بگوییم قسمت زیادى از توطئه ها علیه انقلاب اسلامى توسط این غده سرطانى هدایت مى شود.
بنابراین آشنایى با مناطقى که در همسایگى ایران قرار دارند، مى تواند ما را در برنامه ریزیهاى صحیح امنیتى، اقتصادى و سیاسى یارى رساند.
2. منظور از مسائل منطقه اى
منطقه، به محدوده جغرافیایى گویند که داراى پیوندهاى فرهنگى و تاریخى و همبستگى سیاسى و اقتصادى است که حوادث و اتفاقات بوجود آمده در آن مى تواند تأثیرات گوناگونى را بر جاى گذارد. منظور از منطقه در این مقاله، کشورها و سرزمینهایى است که از طرف غرب به شرق از فلسطین اشغالى گرفته تا کشمیر ادامه دارد و از طرف شمال به آسیاى میانه و منطقه قفقاز و روسیه و از طرف جنوب تمامى مناطق خلیج فارس و کشورهاى حاشیه آن را در بر مى گیرد. این مناطق که بخش زیادى از منطقه استراتژیکى خاورمیانه را شامل مى شود، جزو مناطقى هستند که هر گونه تحولات، اقتصادى، فرهنگى و نظامى در آنها به طور طبیعى بر ایران اسلامى تأثیر گذار مى باشد.
خاورمیانه که امروزه جزو حساس ترین نقطه ى دنیا به حساب مى آید، در چهارچوب استراتژى سیاسى، اقتصادى و امنیتى آمریکا جایگاه خاصى پیدا کرده است. در این منطقه مهم ترین بحران هاى سیاسى در گذشته توسط رژیم صهیونیستى هدایت مى شد و در حال حاضر با حضور نامشروع رژیم ایالات متحده آمریکا، دچار یک نوع التهاب و اشغالگرى توسط قدرتهاى سلطه گر است. همچنین در خاورمیانه دولتهاى دست نشانده اى حاکم هستند که یا به طور مستقیم توسط آمریکا بر سر کار آمده اند و یا وجهه مردمى ندارند. اختلافات مرزى و سیاسى حاکم بین این کشورها که در گذشته توسط انگلیسى ها برنامه ریزى شده تا کنون جنگهایى را در بین این کشورها به وجود آورده است.
منطقه مورد بحث به لحاظ اقتصادى، مهم ترین منبع سوخت یعنى ذخایر عظیم نفت و گاز را در خود جاى داده است که قریب یکصد سال است دنیاى صنعتى به عناوین مختلف به غارت آن مشغولند و تمام حرکتهاى اخیر نظام سلطه استکبارى دنیا در جهت تداوم این چپاول اقتصادى است.
در هر حال علیرغم همه ضعفهایى که در این نقطه مهم جهان وجود دارد، حضور فرهنگ غنى اسلام و انقلاب اسلامى ایران و بیدارى سیاسى مسلمانان آن مى تواند تکیه گاهى مطمئن براى رشد و توسعه و ناکامى دشمنان در ابعاد گوناگون باشد.
به تعبیر مقام معظم رهبرى [امروز] اسلام و قرآن به رغم تفاوتهاى تاریخى، جغرافیایى و سیاسى ملتهاى مسلمان، از آنها پیکره واحده امت اسلامى را پدید آورد و اختلافها و کشمکشها تنها غبارهایى بر چهره این حقیقت است. غبارهایى که با زلال حکمت، خردمندى و بردبارى قابل رفع است.
3. دریاى خزر
دریاى خزر (کاسپین) بزرگ ترین دریاچه جهان است که طول این دریاچه از شمال به جنوب 1204 کیلومتر و عرض متوسط آن 320 کیلومتر و خط ساحلى اش حدود 6500 کیلومتر و مساحت آن 5/376 هزار کیلومتر مربع است. عمق این دریاچه در بخش شمالى حدود 25 متر، در بخش میانى حدود 788 و در بخش شمالى به طور متوسط حدود 1025 متر مى باشد.
حجم آب دریاى خزر حدود 7600 میلیارد متر مکعب است.
این دریا در مرز بین آسیا و اروپا، در شمال ایران و در محل تلاقى آسیاى مرکزى، قفقاز و ایران، واقع شده و سواحل غربى آن، حد شرقى قفقاز را تشکیل مى دهد. کشورهاى ایران، روسیه آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان پنج کشور ساحلى این دریاچه به حساب مى آیند. بواسطه همین موقعیت خاص جغرافیایى، زمینه اثر گذارى بر دیگر مناطق بیرونى و پیرامونى آن بسیار مى باشد. دریاى خزر در مقطعى از تاریخ به علت قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم براى ارتباطات و تجارت بین شرق و غرب موقعیت حیاتى و جهانى داشته است.
به لحاظ تاریخى دریاى خزر به مدت طولانى تحت حاکمیت ایران بود و با قدرت گرفتن روسها و تسلط بر مناطق آسیاى میانه و قفقاز و با تحمیل جنگ به ایران سرانجام در عهدنامه ترکمنچاى تحت سیطره روسها درآمد ولى با فروپاشى شوروى سابق در سال 1991 م. و ظهور سه کشور جدید قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان، دریاى خزر در کانون یک منطقه جدید بین المللى قرار گرفت و روز به روز بر موقعیت ژئوپلتیک آن افزوده شد.
این منطقه در حال حاضر با وسعت قابل توجه، جمعیتى قابل ملاحظه دارد و با قابلیت هایى از قبیل ذخایر و منابع انرژى و آبزیان نادر دریایى مانند ماهیان خاویارى، داراى آنچنان اهمیتى است که خواه ناخواه توجه کشورهاى خارج از منطقه، بخصوص آنهایى که در تلاش براى اعمال کنترل و سلطه بر سایر مناطق جهان هستند را جلب کرده است. در این خصوص عده اى از نظریه پردازان سیاسى ـ نظامى غربى با احیاء دوباره نظریه هارتلند (قلب زمینى) که توسط مکیندر در سالهاى اولیه قرن بیستم مطرح شده بود، معتقدند که با تسلط بر مناطق حوزه دریاى خزر مى توانند نفوذ خود را از غرب تا شرق دور گسترش دهند و همچنین بهترین روش براى جلوگیرى از احیاى یک قطب دیگر در شرق را، وجود کشورهاى مستقل امّا ضعیف تحت کنترل و اقمارى در منطقه و در اطراف روسیه مى دانند. به همین جهت آقاى ریلید معاون کمیسیون دفاعى روسیه در خصوص علت حضور آمریکا در حوزه خزر مى گوید «عقاب آمریکا که مدت ها در خلیج فارس و بعضى از کشورهاى خاورمیانه در پرواز بود هم اکنون بر فراز خزر در پرواز است.»
امروزه مهم ترین مسأله در بحث دریاى خزر که مى تواند تا اندازه زیادى جلوى بسیارى از توطئه هاى منطقه اى و فرامنطقه اى را بگیرد تعیین رژیم حقوقى دریاى خزر است که به طور جد آمریکا و اقمارش تلاش مى کنند که مورد توافق کشورهاى ساحلى آن قرار نگیرد. ایران اسلامى معتقد است که دریاى خزر همچنان باید دریاى صلح، ثبات، و همکارى بین کشورهاى منطقه باقى بماند و راه دادن قدرتهاى فرا منطقه اى در این نقطه حساس از آبهاى جهان مى تواند تبعات بسیار ناگوارى را به همراه داشته باشد.
وضعیت حقوقى دریاى خزر بعد از حاکمیت کمونیستها در روسیه در سال 1917 م. به بعد در دو موافقت نامه منعقد شده بین ایران و روسیه در سالهاى 1921 و 1940 م. به طور مشروع، تعیین شده بود ولى با فروپاشى شوروى سابق در 21 دسامبر 1991 و افزایش تعداد کشورهاى ساحلى دریاى خزر از دو به پنج کشور و همچنین پیشرفت هاى علمى و فنى از زمینه بهره بردارى از منابع این دریا، کشورهاى جدید حوزه خزر از جمله آذربایجان و قزاقستان معتقدند قراردادهاى یاد شده به خودى خود ملغى و از اعتبار ساقط مى باشند.
در صورت عدم توافق جمعى توسط کشورهاى ساحلى دریاى خزر و تکروى بعضى از این کشورها بویژه آذربایجان در جهت بهره بردارى از منابع زیر بستر دریاى خزر و بهره گیرى از ذخایر نفت و گاز منطقه و باز کردن پاى کشورهاى سلطه گر جهان بویژه آمریکا و رژیم صیهونیستى به این منطقه، باید منتظر بحرانهاى ناخواسته و دردسر ساز براى جمهورى اسلامى و سایر کشورهاى منطقه در آینده باشیم. بخاطر اهمیت همین پیش بینى است که رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیة اللّه خامنه اى به کرات در ملاقات با سران کشورهاى ساحلى دریاى خزر آنها را به یک توافق جمعى فراخوانده است.
ایشان مسایل مربوط به دریاى خزر را مربوط به کشورهاى حاشیه این دریا دانستند و با تأکید بر لزوم عدم دخالت دیگران در این مسئله در دیدار با حیدر على اف رئیس جمهور سابق کشور آذربایجان خاطر نشان کردند «مسئله دریاى خزر با نگرشى منطقى و درست به آن، قابل حل مى باشد و این نیازمند تلاش کشورهاى منطقه است و ایران و آذربایجان با همکارى یکدیگر این مسئله را به حل نهایى برسانند.» اگر چه برخى قدرتهاى بزرگ بین المللى تمایلى به حل مناقشات منطقه اى از جمله دریاى خزر ندارند.
و در همین رابطه اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستى را در منطقه بر خلاف منافع ملتها دانستند.
4. آسیاى میانه و قفقاز
منطقه اى که به آسیاى میانه و قفقاز معروف است با وسعتى بیش از چهار میلیون کیلومتر مربع، کشورهایى چون قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، تاجکستان، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان و جمهوریهاى نخجوان و چچن را در خود جاى داده است. جمعیت این کشورها حدود هفتاد میلیون نفر است که به استثناى گرجستان و ارمنستان که اکثریت مردم آن دو ارامنه اند در بقیه کشورها اکثریت با مسلمانان است. این مردم بیشتر به زبانهاى ترکى و ارمنى صحبت مى کنند و منشأ آریایى دارند.
به لحاظ تاریخى این مناطق غالبا در پى دو جنگ ایران و روسیه و در پى قراردادهاى تحمیلى گلستان و ترکمنچاى در قرن نوزدهم میلادى از خاک ایران جدا و ابتدا به روسیه تزارى و سپس به شوروى سابق ملحق شدند و سرانجام با فروپاشى شوروى سابق در سال 1991 م، استقلال یافتند. در بیشتر مناطق آسیاى میانه و قفقاز به راحتى مى توان آثار تمدن ایرانى را به وضوح مشاهده کرد.
وجود ذخایر غنى نفت و گاز و حضور فعال مسلمانان در این جمهوریها و همسایگى آنها از یک طرف با ایران اسلامى و از طرف دیگر با چین و همسایگى بعضى دیگر با کشورهاى همپیان ابرقدرت غرب مانند ترکیه سبب شده که روسها حساسیت خاصى به کشورهاى آسیاى میانه و قفقاز داشته باشند. در حال حاضر روس ها در جمهورى هاى بالا با یک مبارزه جدى از طرف مسلمانان مواجه اند تا جایى که در جمهورى مسلمان نشین چچن سالهاست که جنگ و آدم کشى را ادامه مى دهند. روسیه چه در دوران حاکمیت تزارها و چه پس از انقلاب کمونیستى سال 1917 و چه بعد از استقلال این مناطق از روسیه همواره از تعلقات اسلامى مردم این منطقه وحشت داشته است.
اسلام پس از فتح ایران در اوایل دهه دوم هجرى به آسیاى میانه راه یافت و در قرون بعدى به منطقه قفقاز و قبایل داغستان و چچن گسترش یافت. تمدن اسلامى در دوران حکومت خلفاى عباسى در شهر سمرقند، تاشکند، بخارا و خوارزم به اوج خود رسید. همزمان با رشد و گسترش فرهنگ اسلام در این مناطق، فرهنگ و سنت ایرانى نیز جاى خودش را هر چه بیشتر باز کرده بود.
با انقلاب کمونیستى در سال 1917 در شوروى سابق، مناطق آسیاى میانه و قفقاز به طور تصنعى به جمهوریهاى متعدد تقسیم شده و هر یک از جمهوریها براساس قوم غالب تعیین شد. على رغم این مسائل شوروى سابق تحول چشمگیرى در سطوح پایین تر آسیاى میانه و قفقاز بویژه در مناطق روستایى ایجاد نکرد. بدین صورت بود که اسلام حتى در اوج اقتدار کامل کمونیست ها، همچنان براى اکثریت مسلمان این جمهوریها به عنوان نهاد اصلى باقى ماند. سیاستهاى غیر مذهبى شوروى سابق که منجر به نابودى مکانهاى دینى مانند مساجد و حوزه هاى علمیه شده بود هرگز نتوانست به نابودى اسلام بینجامد و مسلمانان آسیاى میانه و قفقاز همچنان به حفظ اسلام ادامه دادند و هویت اسلامى خویش را نگه داشتند.
آسیاى میانه و قفقاز در طى تسلط دو قرن رژیم هاى تزارى و کمونیستى روسیه، به فقر و توسعه نیافتگى در همه زمینه ها دچار شد که هم اکنون بعد از رهایى از چنگال روسها با یک سلسله مشکلات اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى روبه رو است. در دوره جدید، کشورهاى مسلمان نشین آسیاى میانه و قفقاز با ظهور پدیده اى به نام تجدید حیات اسلامى روبه رو هستند. به تعبیر دیگر تجدید حیات اسلام یعنى احیاى میراث اسلامى و پاى بندى مجدد به اصول و ارزشهاى اسلامى را مى توان آغاز دوره جدید براى جهان اسلام عموماً و آسیاى میانه و قفقاز خصوصاً به شمار آورد. بازگشت به اصول و ارزشهاى متعالى اسلام نقطه قوت حرکتهایى محسوب مى شود که هم اینک نه تنها روسها را در نگرانى شدید فرو برده، بلکه آمریکاى در حال زوال را هم پریشان کرده و خواب پر کردن خلاء روس ها را در این مناطق مى بینید. توسعه سازمان ناتو به شرق و آسیاى میانه و قفقاز نیز در همین راستا معنا مى شود.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیة اللّه خامنه اى با علم به این تحولات در آسیاى میانه و قفقاز مى فرماید: «تولد جمهوریهاى مسلمان در شمال ایران که دهها سال در پنجه خونین مارکسیسم گرفتار بودند همراه با خیزشى که امروز سراسر جهان اسلام را فرا گرفته تجدید بعثت را نوید مى دهد.» ایشان در همین رابطه مى فرماید: «آن جمهوریهاى آسیاى شوروى سابق است. اینها در همسایگى و بیخ گوش ما هستند و ما از وضع اینها مطلعیم، بسیارى از کسانى که در رأس این جمهوریت هستند، همان عناصر قبلى هستند که در دوران کمونیستى بودند، هیچ سابقه اسلامى ندارند، اما همه شان دم از اسلام مى زنند، چرا؟ چه چیزى اینها را وادار به این کار مى کند؟ آیا غیر از این است که احساس توده مردم و خواست عمومى ملتشان آنها را وادار به این معنا مى کند؟ این یک واقعیت است.»
بر هیچ محققى در دنیاى امروز پوشیده نیست که بازگشت جمهوریهاى مسلمان نشین آسیاى میانه و قفقاز به پیکره اسلام، توانسته است توانایى مسلمین را افزایش بدهد. بنابراین با توجه به حضور جمعیت بیش از پنجاه میلیونى مسلمان، وجود ذخایر عظیم نفت و گاز، سرزمین حاصلخیز، منابع غنى آب و داشتن موقعیت استراتژیکى آسیاى میانه و قفقاز مى طلبد که جمهورى اسلامى ایران به عنوان ام القراى جهان اسلام نسبت به این مناطق بى تفاوت نباشد و همواره در سیاستهاى کلان و برون مرزى خود جایگاه ویژه اى به این مناطق اختصاص بدهد. و لذا رهبر معظم انقلاب در دیدارهاى جداگانه که با بعضى از رؤساى این جمهوریها داشتند پیگیرى جدى توافقهاى بعمل آمده بین ایران و این جمهوریها را ضرورى دانستند. ایشان در دیدار با الهام على اف رئیس جهمور کشور آذربایجان فرمودند: «ما در بسیارى از زمینه ها، یکسان و متحد هستیم و باید ارتباطات و مناسبات را در همه عرصه ها از جمله سیاسى، امنیتى، اقتصادى ـ تجارى و فرهنگى گسترش دهیم.»
جمهورى اسلامى مى تواند با تدوین یک سیاست مشترک و چند منظوره در خصوص توسعه نهادهاى اجتماعى، فرهنگى، آموزش، پرورش، مذهبى، سیاسى و اقتصادى در این جمهوریها، ابتکار عمل را از دست آمریکاى غارتگر بگیرد و نقش مهم وتاریخى خودش را به منصه ظهور برساند.
اختلافهاى مرزى بین این جمهوریها مى تواند بهانه اى براى حضور قدرتهاى نامشروع مانند آمریکا در این منطقه باشد و با پا درمیانى جمهورى اسلامى و کمک به آنها براى رهایى دائمى از فرهنگ هاى آلوده به دنیا و مادیگرى و ترویج و گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدى(ص)، همه و همه مى تواند نقطه امیدى براى آینده این جمهورى ها در آینده باشد. در همین راستا جمهورى اسلامى مى تواند با برنامه ریزى فعال در سیاست خارجى، یار و یاور آنها باشد.
5. روسیه
کشور روسیه با مساحتى معادل 400/075/17 کیلومتر مربع (بزرگترین کشور جهان)، جمعیتى حدود 000/900/148 نفر (ششمین کشور جهان) را در خود جاى داده است. ویژگى هاى سرزمینى روسیه بسیار متنوع است. بخش اروپایى روسیه در میان اورال و مرزهاى غربى آن قرار گرفته است. سیبرى غربى مرکب از دشتهاى وسیعى است که در این مناطق با سرزمین هاى گسترده و یخ زده مشاهده مى شود. در مناطق جنوبى بین دریاى سیاه و دریاى خزر پستى و بلندیهاى بسیارى وجود دارد. وضعیت جغرافیایى روسیه سبب شده تا در طول تاریخ، این کشور بارها مورد تهاجم اقوام و کشورهاى گوناگون قرار گیرد که در اوایل قرن بیستم مورد حمله جدّى آلمانیها به رهبرى هیتلر قرار گرفت. لذا تأمین امنیت یکى از مسایل مورد توجه همه رهبران روسیه از دوران تزار تا رژیم کمونیستى و پس از آن بوده است.
تاریخچه این کشور نشان مى دهد که در سال 862 م. نژاد اسلاوهاى شرقى که بیش از 80% جمعیت آن را تشکیل مى دهند، موفق شدند یک دولت روسى را تأسیس کنند که با حمله مغولان در سال 1236 ه . ش. این نظام فرو پاشید. روسها بعد از آن توانستند دوباره با خارج کردن نیروهاى مغول از این سرزمین ها در سال 1480 م. دوباره دست به تشکیل حکومت روسى تبار بزنند و تا سال 1917 م. که تزارها بر آن حکومت مى کردند بوسیله گروهى از کمونیستها ساقط شدند و در سال 1922 م. اتحاد جماهیر شوروى با یک نظام کمونیست در صحنه سیاسى جهان ظهور کرد. اتحاد جماهیر شوروى که ابتدائا شامل روسیه، اوکراین و جمهوریهاى قفقاز مى شد بعدها جمهوریهاى دیگر آسیاى میانه به آن پیوستند. سرانجام شوروى سابق با اصلاحات گلاست نوست (فضاى باز سیاسى) و پروستریکا (بازسازى اقتصادى) که توسط آخرین رییس جمهورى شوروى سابق یعنى گورباچف انجام شد به سراشیبى فروپاشى افتاد و در سال 1991 م. رسماً با جدا شدن جمهوریهاى آسیاى میانه و بقیه جمهوریهاى این کشور به فدراسیون روسیه تبدیل شد. روسیه پس از فروپاشى شوروى سابق از یک طرف با بحرانهاى جدّى اقتصادى رو به رو شد و از طرف دیگر با فشار شدید قدرتهاى غربى و جمهوریهاى استقلال یافته شوروى سابق، تلاش کرد که براى حل و فصل این بحرانها، جامعه کشورهاى مشترک المنافع را به وجود بیاورد.
روسها بعد از فروپاشى شوروى سابق که تا اندازه زیادى نفوذ منطقه اى و جهانى خودشان را از دست دادند در سیاست خارجى تلاش کردند به غربیها نزدیک شوند ولى در عوض کشورهاى غربى بویژه آمریکا براى جلوگیرى از قدرت مجدد این کشور به اختلافات داخلى میان سران این کشور و تحریک جمهوریهاى تازه به استقلال رسیده دامن مى زند و این حرکت تا جایى ادامه دارد که در بعضى از جمهوریهاى شوروى سابق مانند اکراین و گرجستان دست به انقلاب مخملى به نفع حوزه نفوذ خودش زد. روسیه بعد از بحرانهاى دهه 1990 م. توانست تا اندازه اى دوباره تجدید حیات کند ولى رویکرد این کشور در سیاست خارجى به غربیها وتلاش غربیها براى حضور فعّال در اطراف مرزهاى این کشور نگرانى جمهورى اسلامى را برانگیخت و در روابط بین ایران و روسیه مشکلاتى ایجاد شد تا اینکه در سال 1995 م. که روسها از نگاه به غرب با دست خالى برگشتند همکاریهاى ایران و روسیه وارد مرحله جدیدى شد. این رابطه تا جایى پیش رفت که روسها پذیرفتند در فعالیتهاى هسته اى ایران نقش بازى بکنند و براى اولین گام، راه اندازى نیروگاه هسته اى بوشهر در دستور کار قرار گرفت که تاکنون مهم ترین مسأله در روابط بین دو کشور قلمداد مى شود.
در تمام این دورانى که روسیه وضعیّت بى ثباتى را در عرصه منطقه اى و فرامنطقه اى پیدا کرد، رهبر معظم انقلاب اسلامى همواره نگرانى اش را در ملاقاتهایى که با سران این کشور داشت اعلام مى فرمود و تلاش داشت روسها را از آینده ارتباط با غربیها بازدارد. در همین رابطه حضرت آیة اللّه خامنه اى در دیدارى که با رئیس دوماى این کشور داشتند، در سخنانشان اوضاع ناپایدار و بحرانى روسیه را موجب بروز برخى نگرانیها در منطقه دانستند و اظهار امیدوارى کردند که دولتمردان و مسئولان این کشور بتوانند شرایط دشوار پیش روى را با درایت و احساس بى نیازى از توسل به روشهاى غربى پشت سر بگذارند.
تمام این تلاشها از سوى جمهورى اسلامى ایران براى ایجاد ثبات در روسیه در حالى صورت مى گرفت که ایران در طول سالهاى حاکمیت تزارها و نیز کمونیستها از سوى این کشور تجاوزها و توطئه هاى آن را تحمل کرده بود. مقام معظم رهبرى هدف روسها را در آن سالها اینگونه تشریح مى کنند که «آن قدرت اهریمنى مارکسیستى، با آن همه نیرو با اهداف بلند مدت تنها به افغانستان قانع نبود. مسأله او، مسأله استراتژیک بود. رسیدن به آبهاى جنوب، دویست سال روسیه تزارى و شوروى مجموعا دنبال این هدف بودند.»
البته در ماههاى اخیر روسیه در حال پس دادن امتحان بسیار بزرگى است و آن اینکه بعد از اعلام اینکه ایران اسلامى توانسته است به غنى سازى اورانیوم در حدود 5/3 درصد برسد و ارجاع پرونده هسته اى ایران به شوراى امنیت تا چه اندازه بتواند براى بار دیگر در دام کشورهاى ظالم و سلطه گر غرب گرفتار نیاید و خودش را در مقابل ایران قدرتمند اسلامى قرار ندهد.
6. ترکیه
ترکیه کشورى است با مساحتى برابر 814578 کیلومتر مربع و جمعیتى حدود 65 میلیون نفر، که در غرب ایران قرار گرفته است. این کشور که در حال حاضر حدود 2/99 درصد جمعیت آن مسلمان هستند بازمانده امپراطورى بزرگ عثمانى است. 97 درصد خاک این کشور در آسیا و سه درصد آن در اروپا قرار دارد. ترکیه از دو شبه جزیره آناتولى در آسیا و شبه جزیره تراس در اروپا تشکیل شده است که دریاى مرمره این دو شبه جزیره را از هم جدا مى کند. تنگه هاى بسفر و داردانل که از تنگه هاى استراتژیک جهان محسوب مى شوند در این کشور واقع شده اند.
با پایان یافتن جنگ جهانى اول در سال 1918 م. ترکیه تا سال 1923 م. در یک هرج و مرج داخلى و یأس و ناامیدى از شکست در جنگ جهانى اول بسر برد تا اینکه مصطفى کمال پاشا معروف به آتاترک که یکى از فرماندهان سپاه عثمانى محسوب مى شد وارد استانبول شد و با تشکیل مجلس کبیر شوراى ملّى در سال 1920 م. در آنکارا، به لحاظ محبوبیتى که در جنگ پیدا کرده بود به ریاست آن برگزیده شد. مجلس کبیر ملّى در اول نوامبر 1922 م. رژیم سلطنتى را ملغى و بدین سان امپراطورى عثمانى از صحنه سیاسى ترکیه جدید محو شد. در 29 اکتبر 1923 م. مجلس ملى ترکیه رژیم جمهورى را اعلام و مصطفى کمال پاشا را به عنوان رییس جمهور انتخاب کرد و آنکارا به عنوان پایتخت ترکیه جدید انتخاب شد.
آتاتورک پس از روى کارآمدن با تمام قدرت به سکولاریزه کردن جامعه ترکیه اقدام کرد و دین زدایى در اولویت کارى وى قرار گرفت. در قانون اساسى این کشور که در سال 1924 م. به تصویب مجلس ملّى رسید از اسلام به عنوان دینى که قرنها در این کشور حضور جدّى داشت نامى برده نشد. لغو اعیاد فطر و قربان، تعطیلى روز یکشنبه به سبک غربیان بجاى جمعه، منع حجاب زنان، تبدیل بعضى از مساجد به موزه، تعطیلى مراکز علوم دینى، ترویج اندیشه ملى گرایى، نژادپرستى و غربگرایى بجاى ارزشها و عادات و سننن اسلامى و حذف دین در تمام عرصه هاى سیاسى، گوشه اى از کارهایى بوده است که آتاتورک در دوران حکومت خویش بر این کشور اعمال کرد. او پس از 15 سال تلاش در جهت اسلام زدایى در ترکیه سرانجام در سال 1938 م. مُرد و حکومت به جانشینانش که همگى به اندیشه هایش وفادار بودند رسید.
حکومت لاییک در ترکیه که تا اندازه زیادى ارتباط خودش را با مسلمانان این کشور از دست داد تاکنون با زور سر نیزه نظامیان ادامه حیات مى دهد. ترکیه که به لحاظ ساختار سیاسى به شدت غربگرا است روابط نزدیکى با کشورهاى غربى بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستى دارد. این کشور براى فائق آمدن به بحرانهاى متعدد داخلى و منطقه اى مانند نزاع بر سر آب با سوریه و عراق، شورش جدایى طلبانه کردها در سال 1951 م. به عضویت ناتو درآمد و بارها تلاش کرد که به عضویت اتحادیه اروپا نیز دربیاید که تاکنون این درخواست عضویت ناموفق بوده است.
البته ترکیه در سالهاى اخیر سعى داشته به کشورهاى اسلامى نزدیک شود تا بتواند جایگاه مناسبى در بین این کشورها پیدا کند. این تلاش را تنها مى توان در جهت اهداف اقتصادى این کشور تحلیل کرد. با پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و حاکمیت نظام جمهورى اسلامى، ترکها علیرغم ارتباط نزدیک با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامى ایران سعى دارند با جمهورى اسلامى روابط دوستانه اى داشته باشند. به همین منظور ترکیه جزو اولین کشورهایى بود که انقلاب اسلامى ایران را به رسمیت شناخت ولى ارتباط با آمریکا ـ که امروزه ترکیه یکى از ستونهاى اصلى سیاست خاورمیانه اى آمریکا محسوب مى شود ـ و روابط بسیار پیچیده و محرمانه اى که در سالهاى اخیر با رژیم صهیونیستى اسرائیل برقرار کرده است تاکنون روابط بین دو کشور را در حد مطلوبى قرار نداده است. زیرا تمام تلاش غربیها و صهیونیست ها مهار انقلاب اسلامى ایران است و این هدف به وضوح در اندیشه هاى آنان قابل مشاهده است. در این رابطه مارتین کرامر مدیر انستیتو دایان از صهیونیستهاى رژیم اشغالگر قدس مى گوید: قرارداد ترکیه و اسراییل یک قرارداد تشریفاتى نیست بکله قراردادى استراتژیک با ابعاد وسیع است که اگر لازم باشد براساس آن، اسرائیل قادر خواهد بود براى تأمین امنیت خود اهدافى را در ایران مورد حمله قرار دهد.»
البته به نظر مى رسد اگر ترکیه بخواهد خودش را به جهان اسلام نزدیک کند و با ایران اسلامى رابطه اى مناسب داشته باشد راهى ندارد جز اینکه به خواست مردم مسلمان این کشور تن بدهد و دست از لجاجت بردارد و با دین مقدس اسلام به مبارزه برنخیزد. در همین راستا مقام معظم رهبرى تنها راه برون رفت از مشکلات در جهان اسلام را بازگشت به اسلام اصیل مى دانند. رهبر معظم انقلاب اسلامى تقویت احساسات فرقه گرایى و ناسیونالیستى در میان ملتهاى مسلمان فارس، ترک، عرب و سایر اقوام را موجب از میان رفتن یکپارچگى و نیز از هم گسیختن وحدت امت اسلام دانستند و اعلام فرمودند: «با وجود تمامى مسائل و مصائب تلخ و غم انگیز در جهان اسلام، روزنه امید بسیارى نیز مشاهده مى شود که بر اساس آن مسلمانان با نگاهى جدى تر و احساسى عمیق تر از گذشته به اسلام و مسایل امت اسلامى توجه مى کنند و با جد و جهدى روز افزون و در راه یک حرکت عظیم ملّى، ایمان عمیق اسلامى را بروز مى دهند و این درست همان چیزى است که آمریکا و محافل صهیونیستى و سرمایه دارى عمده در جهان از آن نگران هستند و به چشم دشمن و خطر به آن نگاه مى کنند.» مقام معظم رهبرى ایمان اسلامى ملتها را پدیده مبارکى براى اقتدار کشورها و دولتهاى مسلمان، ایجاد وحدت امت اسلامى و نیز تضعیف دشمنان جهانى توصیف کردند و فرمودند: «جا دارد دولتها، سیاسیون، روشنفکران و فعالان ملت مسلمان از این پدیده استقبال کنند و آن را مغتنم بشمارند. در برخى کشورها با پدیده ایمان اسلامى مردم برخورد خصمانه مى شود، اما به اعتقاد ما دولتها نباید از آن بترسند، بلکه باید این حرکتها را بشناسند و محتواى آن را به عنوان عامل پشتیبانى کننده و نجات بخش ملتها به خوبى درک کنند.» رهبر معظم انقلاب اسلامى منافع دولتهاى اسلامى را در تکیه به روحیه اسلامى ملتهاى خود دانستند و فرمودند: «اکنون وقت آن است که دولتها در کشورهاى اسلامى از بیدارى و روحیه تسلیم ناپذیرى ملتهاى خود استفاده کنند و با تکیه به ایمان اسلامى آنان، از موضعى برابر و همسنگ مسایل خود را با دولتهاى بزرگ حل کنند و هیچ اولویتى را براى آنها قایل نشوند.»
پیروزیهاى اسلام گرایان در ترکیه در سالهاى اخیر در قالب رفاه، حزب عدالت و توسعه، نشاندهنده خیزش عظیم بیدارى اسلامى مسلمانان ترکیه است و این نباید به نگرانیهاى حاکمان ترکیه بینجامد و آنان باید با تن دادن به این نهضت جهانى اسلام خودشان و مردم مسلمان را از توطئه ها و دسیسه هاى بدخواهان غربى نجات بدهند و به دامن اسلام برگردند و این تنها راه عظمت و نجات کشور مسلمان ترکیه و همه کشورهاى اسلامى است.
7. عراق
عراق در غرب ایران با مساحتى برابر 438446 کیلومتر مربع و جمیعتى در حدود بیست میلیون نفر که بیش از 95 درصد آنها مسلمان هستند، در بخش جنوب غربى آسیا واقع شده است. این کشور در زمان حکومت عثمانى ها جزئى از آن به حساب مى آمد ولى با فروپاشى عثمانى ها در 1922 م، به عنوان یک کشور مستقل در صحنه سیاسى جهان ظهور کرد. در نظام دو قطبى دنیا بعد از جنگ جهانى دوم در 1945 م، که در یک قطب شوروى سابق و در قطب دیگر آمریکا قرار داشت، عراق همواره از حمایت شوروى سابق برخوردار بود.
ساختار سیاسى این کشور بعد از استقلال از استعمار پیر انگلیس در سال 1932 م. با رژیم پادشاهى شکل گرفت که در سال 1958 م. حکومت پادشاهى با کودتاى عبدالکریم قاسم، نابود و رژیم جمهورى در عراق روى کار آمد. کودتاها یکى از پس از دیگرى در عراق شکل گرفت و سرانجام در سال 1979 م. صدام حسین با استعفاى احمد حسن البکر و همزمان با انقلاب اسلامى در عراق روى کار آمد. عراق در تمام دوران حاکمیت بعثیها در این کشور به لحاظ جمعیت کم و ثروت فراوان ناشى از فروش نفت به تقویت توان نظامى اش پرداخت.
با ظهور انقلاب اسلامى در ایران و نگرانى حکومت بعثیها در عراق و با پشتیبانى قدرتهاى جهانى بویژه آمریکا و شوروى سابق در 31 شهریور 1359 صدام حسین براى ساقط کردن رژیم جمهورى اسلامى ایران به کشورمان حمله کرد. حاکمیت اسلام در ایران بیشترین نگرانى را براى حاکمان بغداد ایجاد کرده بود. این ادعا با سخنان طه یاسین رمضان یکى از سران حکومت بعثى در عراق بعد از دو ماه از شروع جنگ ایران و عراق قابل مشاهده است. او گفت: «جنگ به پایان نخواهد رسید مگر این که رژیم حاکم بر ایران به طور کلى منهدم شود، زیرا اختلاف اساسى بر سر چند صد کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست. بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضى از خائنین به ملت عرب ادعا مى کنند یک جنگ مرزى نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است و ما با نظام جدید ایران مواجه هستیم.»
بعثیهاى عراق که نتوانستند در جنگ 8 ساله علیه ایران به اهداف خودشان برسند، با تمام یأس و نا امیدى در جنگ از یکطرف و فروپاشى نظام دو قطبى و خلاء قدرت در منطقه خلیج فارس از طرف دیگر، تصمیم به حمله به کویت گرفتند و در سال 1990 م. با ورود به خاک کویت، رسما این کشور را به اشغال خود درآوردند. آمریکا که به پشتیبانى صدام در دوران جنگ 8 ساله علیه ایران، از هیچ تلاشى در جهت مقابله با انقلاب اسلامى دریغ نمى کرد با حمله عراق به کویت تصمیم به مقابله با صدام گرفت و با صدور قطعنامه هاى پى در پى توسط سازمان ملل در نهایت با حمله سنگین هوایى در مدت یکماه و ورود نیروهاى زمینى آمریکا و متحدینش به کویت، صدام حسین را مجبور به عقب نشینى از کویت کرد.
آمریکاییها با این پیروزى تصمیم به ماندن طولانى مدت در منطقه استراتژیک خلیج فارس گرفتند و قراردادهاى بلند مدت نظامى با کویت و بعضى از کشورهاى حوزه خلیج فارس منعقد و شعار امنیت و حفاظت منطقه حساس خلیج فارس را محور جنایت ها و چپاولگرى هاى خود کردند. این جنگ که جنگ دوّم خلیج فارس نام گرفت در همان زمان عکس العمل رهبر معظم انقلاب حضرت آیة اللّه خامنه اى را به همراه داشت. رهبرى معظم انقلاب در حمله آمریکا و متحدانش در سال 1991 م. به عراق فرمودند: «چرا یک کشور (عراق) را ویران مى کند، چرا قدرتى به صرف اینکه مى تواند شلیک کند به خودش اجازه مى دهد که به هر هدفى شلیک کند؟ آخر به چه مناسبتى مردم بصره و حله و عماره و بغداد و اعتاب عالیه ـ آن طور که نقل مى شود ـ و بقیه ى شهرهاى عراق، مگر چه گناهى کرده اند که باید جانشان را از دست بدهند.
برخورد ذلت آمیز حکمرانان بعثى در عراق در جنگ دوّم خلیج فارس از دیدگاه مقام معظم رهبرى قابل بررسى است، در آنجا که مى فرمایند: «متأسفانه رژیم عراق ذلتى را که سابقه نداشت بر ملت عراق تحمیل کرد و در مقابل دشمن به شکل بسیار وهن آور و خفت آمیزى که به گمانم در تاریخ عراق بى سابقه باشد تسلیم شد. امروز هم که مى دانید نیروهاى آمریکایى و فرانسوى و انگلیسى و بیگانگان در عراق جاخوش کرده اند.»
حکومت صدام حسین بعد از شکست در مقابل کشورهاى غربى بویژه آمریکا به محاصره جدّى درآمد و تا سقوط این رژیم که به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعى (شیمیایى و میکروبى) با قطعنامه 1441 شوراى امنیت از یکطرف و انفجار ساختمان هاى دوقلوى تجارى آمریکا از طرف دیگر صورت گرفت، آمریکاییها با یک عملیات سراسرى به کمک معارضین عراقى به عمر بعثى هاى عراق پایان دادند و با اشغال این کشور بیش از سه سال است که وضعیت هولناکى را در عراق به وجود آورده اند. البته با تصویر غلطى که آمریکاییها در سقوط حکومت صدام حسین در عراق و استقبال مردم عراق از این نظام مستکبر جهانى داشتند سبب شد که آمریکا در باتلاق عراق گرفتار شود. این وضعیت را مقام معظم رهبرى اینگونه در نماز جمعه تهران تحلیل مى کند که: «ما از دولت عراق که یک دولت مردمى است، حمایت مى کنیم، ملت عراق هم که برادران همیشگى ما هستند. دولت کنونى عراق (دولت انتقالى) که با رأى مردم سر کار آمده است در طول تاریخ عراق، از اولى که خداى متعال این منطقه را آفریده است تا امروز سابقه نداشته است. هیچ وقت ملت عراق براى خودشان رییس دولت انتخاب نکرده بودند و نداشتند. همیشه رییس دولت مدتهاى طولانى از طرف عثمانى ها مى آمد. قبل از آن هم به شکل دیگرى بود و حکومتهاى مستبد قبلى سر کار بودند، بعد از آن هم سالهاى متمادى دست انگلیسى ها بود، بعد هم دست احزاب چپ، آخرى اش هم که صدام روسیاه و حزب بعث بود، بنابراین هیچ وقت مردم در صحنه ى عراق نبودند... آمریکاییها این طور دوست نمى داشتند، امّا ملت عراق و روحانیت پیشرو مى خواستند و مرجعیت وارد میدان شد و بحمداللّه این قضیه پیش آمده است.» رهبرى در ادامه با اشاره به نا امنى ها و کشتارى که از مسلمانان عراق مى شود مى فرمایند: «متهم اول این حوادث را آمریکا مى دانیم... چون نمى خواهند این دولت موّفق شود... آنچه در عراق پیش آمده، چیزى نیست که آمریکاییها مى خواستند. آنها یک دولت دست نشانده ى خودشان را مى خواستند، آنها مى خواستند عراق بظاهر حکومت مردمى داشته باشد، امّا در باطن مزدور آنها بر عراق حاکم باشد ولى این طور نشد... البته آمریکا در عراق شکست خورده، در این تردیدى نیست... روز بروز هم نفرت ملت عراق از آمریکایى ها بیشتر مى شود... این هیاهوى ظاهرى دلیل موفقیت نیست، متهم کردن این و آن هم مایه تبرئه ى از اتهام نیست که آمریکایى ها ایران و سوریه را متهم مى کنند... اینها حرفهاى بى معنا و مهملى است که تکرار مى کنند.
در تمام دوران اخیر که عراق دچار هرج و مرج داخلى حکومت ظالم و ستمگر صدام و اشغال آن توسط آمریکا بوده است مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیة اللّه خامنه اى بوده است و ایشان به هر مناسبتى با پیامها و سخنرانیها، راه گشاى حل بحرانهاى بوجود آمده در عراق بوده اند. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب تنها راه نجات مردم عراق از این دوره حساس و سرنوشت ساز «فداکارى براساس اسلام و حرکت به سمت حاکمیت این دین مبین است و اسلام تنها وسیله اى است که ملت عراق با تمسک به آن مى تواند به مقاومت بپردازد و خود را نجات دهد. بنابراین آنچه امروز در عراق در حال اتفاق افتادن است این پیش بینى مقام معظم رهبرى است که «پیش بینى ما این است که صدام نمى تواند براى مدت زیادى در عراق دوام بیاورد... ادامه حکومت او ممکن نیست و ما امید داریم که یک حکومت اسلامى و حقیقتا مردمى و براساس خواست ملت مظلوم عراق در آن کشور بوجود بیاید.»
8. فلسطین
فلسطین نام سرزمینى است با وسعتى معادل 27000 کیلومتر مربع در خاورمیانه که در شرق دریاى مدیترانه قرار دارد. این کشور به لحاظ حلقه اتصال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا، قلب جهان عرب نام گرفته است.
با هجوم یهودیان مهاجر و توطئه هاى انگلیس، این سرزمین عملاً از جهان اسلام جدا شد و با تأسیس دولت یهود و رژیم صهیونیستى با نام جعلى اسرائیل در 15 مه 1948، غاصبانه در اختیار یهودى هاى صهیونیست قرار گرفت.
داستان غم انگیز فلسطین بارها و از جمله در سوّمین کنفرانس بین المللى قدس در تاریخ 25 فروردین 1385 ه . ش از سوى مقام معظم رهبرى مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. معظم له در فرمایشات خویش در این همایش فرمودند: «اکنون نزدیک به 60 سال از اشغال فلسطین مى گذرد و ملت مظلوم فلسطین دورانهاى پرمحنتى را با آزمونهاى گوناگون گذرانیده اند. از مقاومت هاى مظلومانه و مأیوسانه آغاز ماجرا و آوارگى و غربت و مشاهده نابودى خانه و کاشانه و قتل عام عزیزان و کسانشان، تا پناه بردن به مجامع بین المللى و روى آوردن به معامله هاى بى فرجام سیاسى و قمار سراسر باخت مذاکره با اشغالگر و واسطه کردن قدرتهایى که خود مجرم اصلى در بروز و تداوم این محنت بوده اند. محصول این تجارب تاریخى نسل نو و بالنده آن ملت رشید و شجاع را به قله بیدارى و آزادگى رسانید و آتشفشان انتفاضه را پدید آورد. در جبهه مقابل نیز مسیرى با مراحل متفاوت طى شد: از سبعیت بى رحمانه و عنان گسیخته و نسل کشى ها و ویرانگرى ها خشم آلود و تجاوزگرى هاى نظامى به همسایگان و داعیه از نیل تا فرات، تا دست اندازى سیاسى و اقتصادى به منطقه با استفاده از ضعف و خیانت برخى سیاستمداران جهان اسلام و ناگهان با بیدارى شیر آرمیده فلسطین و انتفاضه پرخروش ملتى به جان آمده و به پا خواسته.
محصول این فرایند پر ماجرا که در همه حال متکى به پول و زور دو دولت انگلیس و آمریکا و حمایت شرم آور آنان از جنایتکاران صهیونیست بود، امروز تزلزل و تردید و یاس سردمداران رژیم غاصب و مواجهه آنان با موج پرخروش و فزاینده بیدارى اسلامى است.»
با زمزمه تشکیل دولت جعلى اسرائیل در فلسطین بین دو جنگ جهانى اول و دوّم، اولین حرکت نظامى علیه صهیونیست ها، توسط شیخ عزالدین قسّام آغاز شد ولى در نهایت با عکس العمل نظامیان انگلیس در فلسطین رو به رو شد که پس از نبرد سخت بین نیروهاى قسّام و نظامیان انگلیس، قسّام و یارانش در اوج مظلومیّت بشهادت رسیدند. برخوردهاى نظامى بین دولت صهیونیست بعد از اعلام موجودیت توسط ارتشهاى آزادیبخش عرب در چهار مرحله در سالهاى 1948، 1956، 1967 و 1973 بوقوع پیوست که در تمام این حرکتها، با حمایت آمریکا و انگلیس از رژیم صهیونیستى به نتیجه اى نرسید. سرانجام با تشکیل سازمانهاى فلسطینى مانند الفتح برهبرى یاسر عرفات که در بیرون از خاک فلسطین علیه صهیونیستها دست به سلاح برده بودند، نتوانستند کارى از پیش ببرند.
بعد از ناکامى عملیاتهاى نظامى علیه رژیم غاصب فلسطین، طرحهاى صلح و سازش با اسرائیل توسط سران عرب (قرارداد کمپ ـ دیوید، طرح صلح فهد و طرح فاس) مطرح شد که اسراییلها به آنها اعتنایى نکرده و اندک خواسته هاى سران عرب را جواب منفى دادند. طرحهاى صلح دیگرى را نظام بین المللى برهبرى شوروى سابق و آمریکاییها ارایه دادند که هیچ یک در برگیرنده منافع فلسطینیهاى داخل و خارج نبوده است. رهبر معظم انقلاب با رد همه طرحهاى سازش با اسراییل فرمودند: «آن کسانى که با صهیونیستها سازش مى کنند در جبهه اسراییل هستند، مبارزه براى استنقاذ سرزمین فلسطین، باید معناى حقیقى مبارزه را داشته باشد، مبارزه نقطه مقابل سازش است. در این مسأله سازش، خیانت و مبارزه، وظیفه است. هیچ کس سازش را به حساب مبارزه نگذارد.» رهبرى در انتقاد از اولین طرح سازش با رژیم صهیونیستى که در کمپ ـ دیوید توسط سادات به امضاء رسید، فرمودند: «چه شد آن شور و هیجانى که در برابر اسراییل غاصب ابراز مى شد؟ و چه شد تعهدى که رؤساى عرب با ملتهاى خود درباره مبارزه با اسراییل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستى که اولین معاهده سازش با اسراییل را امضاء کرد وزندگى سیاه دنیوى و سرنوشت اخروى خود را با فرعون قرین ساخت، نفرین بندگان صالح و فرشتگان و انبیاء و اولیاء بر آنان که آن راه را ادامه داده اند و مى دهند. مخصوصا آنکه امید کاذبى به ملت مظلوم فلسطین داده و آنگاه به بهاى سیه روزى آنان عیش ناپایدارى براى خود فراهم کرده اند.»
وقتى مسلمانان فلسطین بعد از یک دوره طولانى شاهد شکست راه حلهاى نظامى و سیاسى بوده اند، خود وارد عرصه هاى نبرد شدند. حرکتى که انتفاضه نام گرفت و بیش از 18 سال است که با رشادتها و مجاهدتهاى رزمندگان مسلمان فلسطینى مى رود که طومار ننگین نظام جعلى اسراییل را برچیند. این حرکت دیگر ریشه در ناسیونالیسم و عربیت ندارد بلکه تنها با شعار دین مقدس اسلام شکل گرفته است. این تجدید نظر در مبارزه با رژیمى که به تعبیر رهبرى معظم انقلاب «گستاخ و وحشى و بى اعتنا به قوانین انسانى و مقررات بین المللى است» تنها با الهام از انقلاب اسلامى ایران صورت گرفت. تجربه موفقى که نشان مى دهد اسلام توانایى رویارویى با قدرتهاى سلطه گر و در رأس آنها آمریکا را خواهد داشت.
دکتر فتحى شقاقى دبیر کل شهید جهاد اسلامى فلسطین از تأثیر انقلاب اسلامى بر بیدارى سراسرى مسلمانان فلسطینى مى گوید: «انقلاب اسلامى ایران تأثیر مهمى بر جنبش هاى اسلامى در همه جا و از جمله جنبش هاى اسلامى اراضى اشغالى (فلسطین) داشت. چه این انقلاب آمد تا دلیلى بر امکان پیروزى اسلام بر ظلم و قهر و بر پایى دولت اسلامى دهد. انقلاب اسلامى نمونه اى براى تمام جنبش هاى اسلامى گردید.» و همو در جایى دیگر مى گوید: «هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینى(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزى انقلاب اسلامى ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسراییل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلامى مى توانیم معجزه کنیم و از این رو ملت مجاهدمان در فلسطین، انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را به دیده تقدیر مى نگرند و امام خمینى را از رهبران جاوید تاریخ اسلام مى دانند.»
آنچه که امروز در فلسطین اشغالى مى گذرد، جز تحقیر و عجز یک نظام غاصب و سلطه جوى مورد حمایت قدرتهاى سلطه گر جهانى به رهبرى آمریکا نیست. خروج نیروهاى صهیونیستى از نوار غزه و تخریب شهرکهاى صهیونیست نشین در این منطقه و پیروزى اسلام گرایان در انتخابات اخیر و تشکیل دولت اسلامى در مناطق مسلمان نشین فلسطین همه و همه با الگوپذیرى از انقلاب اسلامى صورت گرفت. امروز حمایت از روند رو به رشد انتفاضه تا محو رژیم صهیونیستى از صفحه روزگار تکلیفى است که جمهورى اسلامى بر خودش فرض مى داند. رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیة اللّه خامنه اى بارها حمایت خودش را از این مردم مظلوم اعلام داشته اند و فرموده اند: «نظام اسلامى (جمهورى اسلامى ایران) حتّى یک ساعت حکومت غاصب صهیونیستى را برسمیت نخواهد شناخت و همچنان با این غده سرطانى زاییده استعمار مبارزه خواهد کرد.» رهبر انقلاب در همایش سوّمین کنفرانس بین المللى قدس براى دادن اعتماد به رزمندگان فلسطینى فرمودند: «ما در جمهورى اسلامى ایران و یقیناً انبوه مسلمانان و آزادیخواهان در سراسر جهان، در غم و محنت شما خود را شریک مى دانیم، شهیدان شما، شهیدان ما، رنج و اندوه شما، رنج و اندوه ما و پیروزى شما پیروزى ماست.» رژیم صهیونیستى بداند امروز هر شهیدى که خونش درجاى جاى فلسطین به زمین ریخته مى شود، فریاد پیروزى مردمى را سر مى دهد که سالیان دراز در انتظار آن روز نشسته اند.
آن روز سرانجام با این طرح رهبر معظم انقلاب فرا خواهد رسید. معظم له در یکى از خطبه هاى نماز جمعه تنها راه حل بحران فلسطین را اینگونه فرمودند که: «هم آمریکا بداند، هم صهیونیست ها بدانند، هم کسانى که حالت دلالى دارند و به شکل دلال عمل مى کنند بدانند... مسأله فلسطین فقط یک راه حل دارد، همان چیزى که ما چند سال پیش اعلام کردیم: از فلسطینیهاى اصیل ـ چه آنهایى که داخل فلسطین هستند، چه آنهایى که در اردوگاه ها هستند، چه آنهایى که در کشورهاى دیگر هستند، چه مسلمان باشند، چه یهودى باشند، چه مسیحى باشند، فرقى نمى کند، فلسطینى باشند ـ نظرخواهى کنند، هر دولتى که آنها خواستند، سرکار بیاید. آن دولت اگر مسلمان باشد، اگر مسیحى باشد، اگر یهودى باشد، اگر مخلوط باشد، چنانچه برخاسته از آراء خود فلسطینى ها باشد مورد قبول است و مسأله فلسطین را حل خواهد کرد. بدون این، مسأله فلسطین حل نخواهد شد.» البته بشرطى که «کسانى که با ملیتهاى روس، انگلیس، آمریکایى، آفریقایى، آسیایى و دیگر کشورها (یهودیان مهاجر) در سرزمین هاى اشغالى جمع شده اند باید فلسطین را ترک کرده و به کشور خود باز گردانده شوند... مسأله فلسطین یک راه حل بیشتر ندارد و آن تشکیل دولتى فلسطینى در تمامى سرزمینهاى فلسطینى است.»
9. خلیج فارس
1. وضعیت جغرافیایى
امروزه بر همه جهانیان ثابت است که خلیج فارس از موقعیتى بسیار مهم در جهان برخوردار است. وسعت آن حدود 240000 کیلومتر مربع، طول آن از جزیره هنگام تا دهانه اروندرود 850 کیلومتر و عرض آن بین 300 تا 360 کیلومتر و عمق آن بین یک تا 91 متر در مرکز جنوب غربى آسیا و در نیمکره شمالى و منطقه خاورمیانه واقع شده است.
در بخش شمالى و شمال شرقى خلیج فارس سواحل ایران به طول 1259 کیلومتر و در شمالى ترین آن کشور عراق با 40 کیلومتر و در غرب آن کشور کویت با 60 کیلومتر و در جنوب آن کشور عربستان با 400 کیلومتر و قطر با 56 کیلومتر و امارات با 80 کیلومتر قرار گرفته اند. شرق خلیج فارس هم به تنگه هرمز و دریاى عمان ختم مى شود.
خلیج فارس با توجه به موقعیت جغرافیایى خود بویژه موقعیت نسبى و منابع زیرزمینى مانند نفت و گاز، قرنهاست که مورد توجه و محل کشمکش میان قدرتهاى جهانى و منطقه اى است. در سطح منطقه اى عواملى چون اختلافات سیاسى، اقتصادى و تاریخى و رقابتهاى سنتى میان دولتهاى ساحلى، وجود تنگه هرمز که آن را به صورت یک آبراه نیمه بسته درآوره و همینطور محروم بودن بعضى از کشورهاى حاشیه خلیج فارس از داشتن ساحل مرغوب و گسترده مانند عراق که ادعاى تملک کویت و اروند رود را دارد، همه و همه دست به دست هم داده و این منطقه را از نوادر مناطق جهان قرار داده که بر سر تسلط آن درگیرى هاى متعددى بین کشورهاى ساحلى صورت پذیرفته است.
آنچه درباره تعرضات بین المللى بر سر این منطقه باید گفت این است که در گذشته این درگیریها بخاطر موقعیت تجارى و ارتباطى آن بوده است ولى امروزه به خاطر ملاحظات اقتصادى، سیاسى و نظامى آن مى باشد که از نظر استراتژیکى در خور توجه است که در ذیل به سه مورد آن اشاره مى شود.
همجوارى آن با مرکزیت انقلاب اسلامى: انقلاب اسلامى ایران یکى از تحولات وسیع و گسترده اى بود که در خاورمیانه و جهان در پایان دهه 1350 ش. / 1970 م. اتفاق افتاد. تحولى که قریب به سه دهه تأثیرى فراگیر بر سرزمین هاى پیرامونى و جهان داشته است. این انقلاب موازنه قدرت را در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه علیه منافع نامشروع استعمارگران غربى به هم زد. طرح سیاست نه شرقى نه غربى، ترتیبات امنیتى و معادلات سیاسى منطقه را به نفع ایران دگرگون کرد. فروپاشى نظامى که در منطقه حافظ منافع غرب و دست رد به سینه بیگانگان در این منطقه، نگرانى شدید غربیان بویژه آمریکا را فراهم کرده است که در شیوه برخورد آنها با مسایل جهانى، توجه به ایران و تحول عظیم آن به خوبى ملاحظه مى شود.
مکتب اسلام به صورت نیرویى حرکت آفرین و نجات بخش، جلوه گر شد و توده هاى میلیونى مسلمانان را در منطقه و جهان مخاطب پیام خود قرار داد. از آن پس خیزشهاى مردمى و مکتبى با الهام از انقلاب اسلامى در مرزهاى جغرافیایى جهان اسلام آغاز گشت و ایران قلب تپنده این حرکت جهانى شد. کشورهاى حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه با بافت سنتى و ارتجاعى و وابسته به شرق و غرب از تمامى وسایل براى فشار بر ایران استفاده کرده اند. آمریکا هم با موقعیت بدست آمده، انقلاب اسلامى را به عنوان خطرى براى زمامداران کشورهاى عربى به حساب آورد و انواع قراردهاى نظامى و تسلیحاتى را با کشورهاى منطقه خلیج فارس منعقد ساخت.
درباره اهمیت انقلاب اسلامى همین بس که شاه حسین، حاکم سابق اردن درباره آن گفت: «ما اکنون وخیم ترین مرحله را که من تاکنون از جهان دیده ام طى مى کنیم. این جنبش از تهران رهبرى مى شود و مانند یک موج جزر و مدّى است که چه خسارتهایى مى تواند در منطقه به بار آورد و منطقه را به خشونت و نا آرامى که در همه جا متداول است بکشاند.»
دومین عامل جغرافیایى در منطقه خلیج فارس، وجود تنگه هرمز است که به طول 187 کیلومتر خلیج فارس را به دریاى عمان متصل مى کند. این تنگه از طرف شمال به ایران و از طرف جنوب به جزیره مسندم از کشور عمان محدود است. از لحاظ اهمیت این تنگه باید گفت از استراتژیک ترین تنگه هاى دنیا است تا آنجا که آلبوکرک مهاجم پرتغالى به منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند در 1507 م. گفت: «هر دولتى که بر سر تنگه هرمز، باب المندب و کالاکا تسلط داشته باشد بر جهان مسلط خواهد بود.» از طرفى این تنگه داراى مهم ترین خطوط بین المللى حمل نفت مى باشد که حدود 75 درصد صادرات نفت کشورهاى ساحلى خلیج فارس از آن عبور مى کند. به خطر افتادن این آبراه حیاتى به لحاظ امنیتى مى تواند تأثیر نامطلوبى بر کشورهاى منطقه و دنیا داشته باشد.
یکى دیگر از جهات اهمیت جغرافیایى منطقه وجود جزایر متعدد در آن است. فرورفتگى آب در خشکى اطراف ساحل و آرامش نسبى آب در خلیج فارس و دریاى عمان باعث بوجود آمدن حوزه ها و خلیج ها شده است که علاوه بر آن، جزایر مختلف در آن موقعیت خوبى را براى ایجاد بنادر بوجود آورده اند که کشتى هاى غول پیکر و شناورهاى گوناگون مى توانند در آن لنگر بگیرند. از جزایر این منطقه مى توان استفاده هاى نظامى، تجارى و اقتصادى نمود. جزایر هرمز، خارک، تنب بزرگ و کوچک، ابوموسى متعلق به ایران، جزایر محرق، تستره وام النساء متعلق به بحرین، جزایر بوبیان و فلکه متعلق به کویت از جزایر مهم این منطقه به حساب مى آیند.
کارتر رئیس جمهورى وقت آمریکا در 23 ژانویه 1980 به هنگام اشغال افغانستان توسط شوروى سابق درباره خلیج فارس گفت بگذارید موضع خود را کاملا روشن کنیم. هر گونه کوشش به وسیله هر قدرت خارجى به منظور کنترل درآوردن منطقه خلیج فارس به منزله حمله بر منافع حیاتى ایالات متحده آمریکا محسوب شده و چنین حمله اى با استفاده از وسایل لازم، از جمله نیروهاى نظامى دفع خواهد شد.
مقام معظم رهبرى به خاطر همین اهمیت استراتژیک و چشم داشتى که قدرتهاى سلطه گر به منطقه دارند، فرمودند: «خلیج فارس نقطه مهمى است، دشمنان با چشمهاى طمعکار به این نقطه چشم دوخته اند و براى حفظ منافع نامشروع و ناحق خود، از هزاران کیلومتر آن طرف تر، ناوگان ها و نظامیان خود را به این منطقه آورده اند و مى آوردند. این تهدیدى علیه ملتها و کشورهاى منطقه و بخصوص تهدیدى علیه جمهورى اسلامى است، هوشیار باشید.
2. اهمیت سیاسى
حضور قدرتمندانه ایران در خلیج فارس از یکطرف و ورود قدرتهاى جهانى از طرف دیگر در این منطقه به اهمیت سیاسى منطقه خلیج فارس افزوده است. مهم ترین اهمیت سیاسى خلیج فارس به این است که حکومت کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس مانند عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربى و عمان به علت مشکل مشروعیت داخلى ناگزیرند که بقاء و حیات خود را با اتکاى به قدرتهاى خارجى حفظ نمایند و براى همین منظور است که در یک قرن اخیر بویژه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى با دعوت از کشورهاى استکبارى بویژه آمریکا، تلاش کرده اند خود را از فروپاشى حفظ نمایند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى با این نگاه است که فرمودند: «امروز نگاه کنید در خلیج فارس چه خبر است. این دولتهایى که هستند احساس مى کنند مرگ حیات شیشه اى زندگیشان در دست آمریکاست. دولت سعودى یک طور، دولت کویت یک طور، آن بقیه یک طور» ایشان در جاى دیگر مى فرمایند: «هر یک از این دولتهایى که هستند، چشمشان به دهان یکى از قدرتهاست که ببینند چه مى خواهند، چه مى گویند، چه اراده مى کنند، خودشان را طبق آن توجیه نمایند... آمریکا حرفى مى زند، اینها به دنبال او، حرفشان را ـ اگر غیر از آن هم باشد ـ تصحیح مى کنند، حالا حق چیست؟ مصلحت مردم چیست؟ وجدان چه مى خواهد، هیچ مور نظر نیست؟»
طبیعى است که آمریکا براى منافع استکبارى خود نه منافع مردمش، منافع کمپانیها، منافع آن دستهاى پنهان و مرموزى که نظام آمریکایى را تشکیل و به آن خط مى دهند و آن را راه مى برند کار مى کند و همواره با حضور خود در منطقه به هرج و مرج دامن مى زند و سعى درایجاد اختلاف بین کشورهاى ساحلى خلیج فارس مى کند که نمونه اش را در دامن زدن به اختلاف بین ایران و امارات متحده عربى بر سر جزایر سه گانه ایرانى تنب ها و ابوموسى مى توان بوضوح مشاهده کرد.
3. اهمیت اقتصادى
آبراه خلیج فارس از جمله آبراههاى مهم و سوق الجیشى دنیاست که از روزگاران گذشته یکى از مراکز تجارى و اقتصادى جهان و خاورمیانه محسوب مى شده است. وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در این منطقه حیاتى خود گویاى اهمیت اقتصادى آن است. منبع حیاتى که چرخش صنایع غرب مدیون آن است با پیدایش اولین چاههاى نفت در این منطقه (مسجد سلیمان) در ایران در سال 1908 م. باعث گردید که اهمیت استراتژیکى خلیج فارس صد چندان شود. این ماده حیاتى سیاه رنگ از تهیه انرژى گرفته تا عامل حرکت همه صنایع و وسایل حمل و نقل و کاربرد آن به عنوان مواد اولیه در تولید بسیارى از کالاهاى بنیادى و اساسى در جهان و ابعاد گسترده آن از تولید لاستیک گرفته تا تهیه انواع داروهاى شیمیایى، پوشاک، کالاهاى صنعتى و حتى مواد غذایى بدان وابسته است. در واقع باید گفت که با پیدایش نفت تحول عظیمى در مسایل نظامى، سیاسى، اقتصادى جهان پیدا شد. به خاطر همین اهمیت است که بعد از پیدایش نفت در این منطقه تاکنون، منطقه شاهد هجوم گسترده سلطه گران بیگانه بوده است.
نفت خلیج فارس براى اولین بار اهمیتش را در به حرکت درآوردن کشتیهاى جنگى و تجارى انگلیسى به نمایش گذاشت که نقش اصلى را در پیروزى بر نیروى دریایى آلمان در جنگ جهانى اول بازى کرده است. توجه به اهمیت آن است که بعد از جنگ جهانى دوم شرکتهاى نفتى غربى تحت حمایت دولتهاى خود امتیازات زیادى را در زمینه اکتشاف و استخراج و صدور و فروش نفت، حق انحصارى لوله کشى، معافیت از پرداخت حقوقى گمرکى و هر گونه عوارض دیگر و بالاخره معافیت از پرداخت حق الامتیاز را بدست آوردند. خلیج فارس حدود 565 میلیارد بشکه ذخیره نفتى دارد که 63% از کل ذخایر 5/896 میلیارد بشکه نفتى شناخته شده در جهان را در خود جاى داده است.
بررسى مسایل نفت در منطقه و جهان و مصارف آن توسط کشورهاى صنعتى و میزان تقاضاى جهانى آن، خود گویاى اهمیت آن، چه براى کشورهاى مذکور و چه براى کشورهاى دارنده آن است. بى جهت نیست که آمریکا و اروپا به نمایندگى از کشورهاى صنعتى، خودشان را براى دسترسى آسان به نفت منطقه به آب و آتش مى زنند و براى نفوذ در بین کشورهاى عربى منطقه به شیوه هاى مختلف متوسل مى شوند.
این واقعیت را مى توان در صحبتهاى مقام معظم رهبرى به راحتى مشاهده کرد، آنجا که مى فرمایند: «طرح خلع سلاح خاورمیانه به این معناست که این منطقه نفت خیز و ثروتمند تهیدست و بدون سلاح باشد و قدرتمندان بتوانند بر او یک اثر بگذارند، قیمت نفت را در اختیار خود گرفته و کسى جرأت نکند با اراده خود مانع صدور یک قطره نفت شود.» وى در ادامه با نفى سلطه گرى غرب و چپاول ثروتهاى منطقه مى فرمایند: «این مسأله اى نیست که ملتها آن را بپذیرند و ملت ایران اجازه نخواهد داد که درباره اش تصمیم بگیرند و استکبار نیز در این سیاست خود موفق نخواهد شد.»
4. مسائل نظامى و ترتیبات امنیتى
آنچه که به واقعیت نزدیکتر است، این است که آبراه مهم خلیج فارس براى کشورهاى حوزه خلیج فارس نقش حیاتى دارد. لذا نا امنى منطقه قبل از هر چیز دامنگیر ممالک فوق خواهد شد. و لذا قدرتهاى بزرگ در طول تاریخ منطقه همواره تلاش کرده اند نا امنى و یا دامن زدن به اختلافات منطقه اى را اینگونه توجیه کنند که براى امنیت منطقه باید خودشان حضور داشته باشند. براى همین منظور خلیج فارس در طول تاریخ شاهد حضور استعمارگرانى چون پرتقال، هلند، انگلیس، فرانسه و در دهه هاى اخیر آمریکا بوده است.
متعاقب خروج انگلیس از خلیج فارس در سال 1971 م. دیدگاههاى گوناگونى در منطقه براى حفظ امنیت آن مطرح بوده است. یک دیدگاه این بوده که کشورهاى منطقه امنیت آن را مستقیما بعهده بگیرند که این به سیاست امنیت جمعى معروف شد ولى دیدگاه دیگر که عمدتا از طرف کشورهاى غربى بویژه آمریکا مطرح شد این بود که کشورهاى منطقه توان حفظ امنیت منطقه را ندارند ولذا آنها باید با حضور خودشان در امنیت منطقه تأثیرگذار باشند. آمریکا به عناوین مختلف در مسائل نظامى منطقه خلیج فارس دخالت جدّى دارد و حتّى با راه انداختن جنگهاى منطقه اى که نمونه اش را در حمله عراق به ایران و حمله عراق به کویت شاهد بودیم، از این منطقه صرف نظر نخواهند کرد. آمریکا با ایجاد پایگاههاى نظامى در بعضى از کشورهاى منطقه، همواره از ایجاد امنیت توسط خودش دفاع کرده است.
جمهورى اسلامى با داشتن بیشترین ساحل آبى در خلیج فارس و با برخوردارى از توان نظامى بسیار بالاى خود بویژه نیروى دریایى بسیار قوى معتقد است که مى تواند در حفظ امنیت منطقه بسیار تأثیر گذار باشد. اساسا به تعبیر مقام معظم رهبرى تاریخ نشان داده است که «حضور آمریکا براى کشورهاى منطقه خلیج فارس و هر جایى که اینها حضور پیدا مى کنند نامیمون و شوم است. اینها به جایى امنیت نمى آورند، اینها اهل مقابله با تجاوز نیستند، خودشان متجاوزند.
رهبرى در جایى دیگر حضور آمریکا را نامشروع، و مبارزه با تجاوز و طمعکاریهاى این کشور را جهاد فى سبیل اللّه و کشته هاى این راه یعنى مقابله با آمریکا را شهید نامیدند.
مقام معظم رهبرى کشورهایى را که از آمریکا براى ایجاد امنیت در منطقه دعوت مى کنند سرزنش کرده و مى فرمایند: «(آمریکاییها) مى گویند که مى خواهند در اینجا (خلیج فارس) بمانند و فلان جا (جزیره بوبیان) را نود و نه ساله اجاره کنند و نظام امنیتى جدیدى در خلیج فارس برقرار نمایند. یکایک آمریکاییها و متحدانش بدانند که ملتهاى این منطقه قلم پاى متجاوز را خرد خواهند کرد. مگر اجازه مى دهند که آمریکا به بهانه حفظ امنیت یک کشور یا یک منطقه خاص به اینجا بیاید و ژاندارم بشود و براى خودش پایگاه درست کند؟ این چه حرفى است؟ هر دولتى که چنین اجازه اى را بدهد، ملت آن کشور آن دولت را از سریر قدرت، پایین خواهند کشید، مگر مى گذارند.»
البته طرح ایران براى امنیت خلیج فارس به صورت دست جمعى باید توسط کشورهاى حاشیه خلیج فارس صورت گیرد. این مطلب بارها از سوى مقام معظم رهبرى مطرح شد. آنجایى که فرمودند: «سالهاست که ما اعلام کرده ایم آماده هستیم با کشورهاى منطقه دور هم بنشینیم و به کمک همدیگر خلیج فارس را امن کنیم، دست متجاوزان را در این منطقه کوتاه نماییم و نگذاریم کسى به حقوق دیگرى تجاوز کند.» ایشان در این رابطه مى فرمایند: «خلیج فارس متعلق به ملتهاى ساکن خلیج فارس است. امنیت خلیج فارس تکلیفى است بر دوش ملتهایى که گرداگرد این منطقه مهم جهانى زندگى مى کنند.»
بنابراین در ترتیبات امنیتى خلیج فارس باید گفت که تنها تئورى امنیت جمعى با توجه به شرکت همه کشورهاى حوزه خلیج فارس کارى است که مى تواند جلوى تجاوزات داخلى و خارجى را گرفته و آرامش را همواره در منطقه خلیج فارس حفظ نماید.
10. افغانستان
افغانستان با داشتن 652225 کیلومتر مربع وسعت در بخش مرکزى آسیا در شرق ایران و شمال پاکستان با جمعیتى بیش از بیست میلیون نفر که حدود 99 درصد آنان مسلمان هستند، قرار دارد. این کشور کاملاً محصور در خشکى است و به همین دلیل، ارتباطى با آبهاى بین المللى ندارد و از نظر شکل جغرافیایى برگى شکل و مدور است.
افغانستان به علت قرار گرفتن در حاشیه خاورمیانه و حایل شدن بین شبه قاره هند با آسیاى میانه داراى موقعیت خاص جغرافیایى و استراتژیکى است که در طول تاریخ همواره مورد توجه قدرتهاى بزرگ بوده است. اسلام بین سالهاى 35 تا 40 هجرى قمرى وارد افغانستان شد و ورود تشیع را نیز به این سامان در همین تاریخ ذکر کرده اند. اعزام فرماندار از سوى حضرت على(ع) به منطقه خراسان و رفتار انسانى او با عموم مردم سبب شد که افغانى ها به تشیع علاقه مند شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى راجع به آنها مى فرمایند: «ملت افغانستان ملت مسلمانى است، شیعه و سنى فرقى نمى کند، شیعه اش هم مسلمان است سنى اش هم مسلمان است، مسلمانان پاى بندى هم هستند، یعنى همیشه تمسک شرق عالم اسلام نسبت به اسلام از غرب عالم بیشتر بود.» در جاى دیگر مى گویند: «افغانستان یک کشور و ملت مسلمان خالص با سوابق دیرین در فرهنگ اسلامى است. ملت افغانستان حق زیادى در اشاعه فرهنگ اسلامى دارد.»
سرزمین افغانستان که جزیى از ولایات ایران به حساب مى آمد، در سال 1857 م. / 1273 ه . ق براساس معاهده پاریس رسما از ایران جدا شد و از آن تاریخ عمدتا مورد تاخت و تاز قدرتهاى سلطه گرى مانند شوروى سابق، انگلیس و امروزه آمریکاى غارتگر قرار گرفته است. آمریکاییها که در دوران اشغال این کشور توسط کشور شوروى سابق به کمکهاى نظامى و حمایتهاى سیاسى مجاهدان افغانى مى پرداخت با خروج شوروى سابق از این کشور در 15 فوریه 1989 م. و شکست نظام کمونیسم در این سرزمین و حاکمیت مجاهدان مسلمان بر آن به تشکیل گروه طالبان که در پاکستان تحصیل مى کردند اقدام کرد و با گسیل این نیروها به افغانستان در سال 1994 م. منجر به شکست مجاهدان افغانى شد.
طالبان ابتدا مجرى سیاستهاى آمریکا بودند و مشکلات امنیتى براى ایران اسلامى ایجاد کرده بودند با ورود گروه القاعده به این کشور و ائتلاف با آن، بین این گروه و آمریکا اختلافاتى ایجاد شد و با انفجار ساختمانهاى تجارى آمریکا در 11 سپتامبر 2001، آمریکا به این کشور حمله کرد و گروه طالبان را ساقط نمود.
آمریکا بعد از تصرف افغانستان، دولت انتقالى را به رهبرى حامد کرزاى تشکیل داد که بعد از مدتى با انجام انتخابات سراسرى در افغانستان عملاً ساختار سیاسى افغانستان در اختیار مجاهدان افغانى قرار گرفت. با این تحولات ناخواسته و نا امید کننده براى آمریکاییها، نظام استکبارى آمریکا دست به کار شد تا از طریق ایجاد ناامنى و ایجاد اختلاف بین گروههاى جهادى از یکطرف و تفرقه بین شیعه و سنى از طرف دیگر ماندگارى خویش را در این کشور طولانى کند.
در این زمان حساس که مردم مسلمان افغانستان در حال گذار از یک مرحله ناامنى و نابسامانى هاى اقتصادى و سیاسى قرار گرفته اند، هدایتهاى رهبر معظم انقلاب و تذکرات بموقع به حکومت و مردم این کشور بسیار تعیین کننده است. مقام معظم رهبرى حضرت آیة اللّه خامنه اى در مراحل گوناگون زمانى در مقاطع اخیر به تذکرات خیرخوانه به گروههاى مسلمان پیروز در افغانستان داشته اند که از آن جمله است «افغانستان تنها با وحدت گروهها و نیروهاى اسلامى است که مى تواند به پیروزى دست یافته و کار را به انجام رساند.» و در جاى دیگر مى فرمایند: «ایران را اسلام نجات داد و افغانستان نیز راهى جز تمسک به اسلام ندارد.» ولى امر مسلمین با هشدار به مسلمانان افغانستان به اینکه بعد از بیرون کردن ابرقدرت شرق نباید به دامن ابرقدرت غرب بیفتند، اعلام داشتند: «شما ملت مؤمن و سلحشور افغان در این چند سال طعم تلخ نفوذ و دخالت بیگانگان در کشورتان را چشیده اید و خسارتهاى عظیم آن را متحمل شده اید. اکنون جهانخواران و قدرتهاى استکبارى در صددند با فرصت طلبى از اوضاع به نفع خود استفاده کرده و نفوذ و سلطه خود را بر شما تحمیل کنند. همه بخصوص مسئولان محترم و سران گروهها و احزاب مختلف لازم است با کمال دقت از نفوذ دشمنان اسلام و ایادى استکبارى در نظام جدید آن کشور مانع شوند و نگذارند خداى نخواسته به جاى ابرقدرت زایل شده شرق و ایادى آن، امریکا بر سرنوشت آن کشور و ملت مظلوم مسلط گردد و خون شهداى راه آزادى به هدر رود. خطباى محترم و نویسندگان و دیگر روشنفکران افغانى این خطر بزرگ را دائماً به ملت خود تذکر دهند و آنان را براى مقابله با ترفندهاى پیچیده استکبارى آماده سازند.» در این صورت است که هم اسلام مى تواند راه گشاى مشکلات مردم این سامان باشد و هم دست رد به سینه نامحرمان سلطه گر بویژه آمریکاى جنایتکار بزنند.
11. پاکستان
پاکستان همسایه جنوب شرقى ایران است که 803943 کیلومتر مربع، یعنى حدود نصف ایران وسعت دارد. جمعیت پاکستان بالغ بر 126 میلیون نفر است که رتبه هفتم را به لحاظ جمعیتى در جهان داراست. دین رسمى پاکستان، اسلام و حدود 92 درصد مردم آن مسلمان هستند که از این تعداد 25 درصد شیعه مى باشند. اکثر جمعیت پاکستان در بخش کشاورزى و دامپرورى اشتغال دارند. صنعت در پاکستان به طور عمده وابسته به کشورهاى صنعتى بوده و صنعت نساجى از صنایع مهم آن به شمار مى آید. علیرغم وجود زمینه هاى مناسب اقتصادى، پاکستان از وضعیت اقتصادى مطلوب برخوردار نیست.
از زمانهاى بسیار دور، پاکستان قسمتى از شبه قاره هند به حساب مى آمد. اسلام در سال 15 هجرى قمرى به این منطقه وارد شد و در زمان خلافت عثمان و حضرت على(ع) اسلام در شبه قاره هند گسترش چشمگیرى یافت. زمانى که استعمار انگلیس در هندوستان حاکم بود مسلمانان سخت مورد بى مهرى قرار گرفتند تا جایى که از استخدام در کارهاى دولتى محروم شدند. به خاطر همین تحقیرها بوده است که مسلمانان تقاضاى تشکیل دولت مستقل را کردند. استقلال هندوستان در سال 1947 م. از انگلیس فرصت مناسبى پیدا شد که مسلمانان دست به تشکیل کشور مستقل به نام پاکستان بزنند که سرانجام در 15 اوت 1947 شبه قاره هند به دو قسمت مسلمان نشین بنام پاکستان و هندونشین بنام هندوستان تقسیم شد.
مناطق مسلمان نشین بعداً به دو کشور پاکستان و بنگلادش تقسیم شد و کشور پاکستان با تدوین قانون اساسى در سال 1951 م. داراى نظام حکومتى جمهورى اسلامى شد و تاکنون نظامیان بر پاکستان حکم مى رانند.
پاکستان با کشورهاى غربى بویژه آمریکا رابطه بسیار خوبى دارد. دو رویداد پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و وقوع کودتاى مارکسیستى در افغانستان در اواخر دهه 1970م در خاورمیانه سبب شد که پاکستان براى آمریکا جایگاه ویژه اى پیدا کند. پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و سقوط حکومت پهلوى به عنوان یکى از مهره هاى مطمئن آمریکا باعث شد که این کشور، پاکستان را به لحاظ موقعیت ژئوپلتیکى و کثرت جمعیت براى اهداف نامشروع خود برگزیند. حادثه دوّم وقوع کودتاى مارکسیستى در 27 آوریل 1978 م. در افغانستان توسط شوروى سابق بود که روسها را یک قدم به آبهاى گرم نزدیک کرد. آمریکا براى جلوگیرى از نفوذ شوروى سابق پاکستان را به عنوان خط مقدم خود در مقابل شوروى سابق برگزید و از آن زمان پاکستان در اولویت استراتژى آمریکا قرار گرفت. به همین علت بود که آمریکاییها در فرآیند بدست آوردن تسلیحات هسته اى توسط پاکستان در نیمه اول سال 1377 ه . ش چشم پوشى کردند و کمکهاى تسلیحاتى و مالى به پاکستان نمودند. علیرغم حضور آمریکا در پاکستان، این کشور با ایران اسلامى رابطه اى بسیار خوب داشته است.
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، پاکستان اولین کشورى بود که دولت اسلامى را در ایران به رسمیت شناخت. پاکستان در تحریم اقتصادى غرب علیه ایران شرکت نکرد و در جریان جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، اعلام بى طرفى کرد. حضور حضرت آیة اللّه خامنه اى رییس جمهورى وقت جمهورى اسلامى ایران به دعوت ضیاء الحق در تاریخ 23 / 10 / 1364 در رأس یک هیئت بلند پایه به پاکستان مورد استقبال بى نظیر حکومت و مردم پاکستان قرار گرفت. مقام معظم رهبرى در جمع مردم لاهور طى سخنانى اعلام داشتند: «پیام مردم ایران به شما وحدت و اتحاد و پیام اسلام و قرآن، مبنى بر مقابله و مبارزه با همه سلطه جهانى است. پیام اساسى ما به همه مسلمین جهان در دو جمله نهفته است: «بازگشت به اسلام و تمسک به قرآن و عدم گرایش به سلطه جهانخواران و مقابله با آنها که براى غارت مسلمین همدست شده اند.» در این لحظه مردم با شعار مرگ بر آمریکا سخنان مقام معظم رهبرى را تأیید کردند.
ضیاء الحق رییس جمهور وقت پاکستان در ادامه سخنان رهبرى معظم انقلاب در سخنانى کوتاه اعلام داشت: «آقاى خامنه اى یک روحانى برجسته، مدیر معروف و راهنماى عظیم در عصر حاضر هستند و همه جهان ستایشگر حریت فکرشان مى باشد و در پاکستان نیز مردم براى ایشان احترام زیادى قایل هستند. انقلاب اسلامى ایران یکى از رویدادهاى بزرگ عصر ماست که تمام عالم اسلام را تحت تأثیر خود قرار داده است و ما از ته دل به آنان خیر مقدم گفته و رهبرى این انقلاب را مورد تجلیل و تقدیر قرار مى دهیم.»
مهم ترین مشکل ارتباطى بین ایران و پاکستان به غیر از حضور نامشروع آمریکا در این کشور و تحریک پاکستان علیه ایران، بعضى از گروههاى وهابى مانند سپاه جهنگوى هستند که همواره تلاش کرده اند ارتباط بین دو کشور را مخدوش بکنند. آمریکا و اسراییل تلاش زیادى مى کنند که همکارى ایران و پاکستان را در سطح منطقه و جهانى کاهش دهند. آمریکا بارها آشکارا و پنهان کوشید تا پاکستان رابطه اش را با ایران قطع کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در دوره هاى مختلف سعى کرده است با آگاهى دادن دو ملت، از ترفند استعمارگران غربى پرده بگشاید و توطئه هاى آنها را خنثى کند تا از این طریق روابط دو کشور همچنان پایدار و استوار بماند. معظم له در همین رابطه فرمودند: «مسایل پاکستان از مسایل عمومى و اهداف و مسایل اسلامى ما به هیچ وجه جدا نیست. همیشه ارتباط مخصوصى بین دو ملت ایران و ملت پاکستان بوده است. انشاء اللّه روز بروز هم این ارتباط مستحکم تر خواهد شد. در واقع ملت پاکستان و مخلصان از مسلمانان پاکستان ـ مخصوصاً شیعیان ـ براى ملت ما در مسایل انقلاب، یک وزنه و یک پشتوانه بوده اند. از اول انقلاب همین طور بود، باز هم هست و ان شاء اللّه بعد از این هم خواهد بود. در پاکستان دشمنان اسلام نفوذ زیادى دارند. یک پایه و ریشه استعمارى از دوران انگلیسها در آن جا هست که بعد هم به آمریکاییها و به بقیه ایادى استکبار منتقل شده است... به نظر ما مبناى کار هم ایجاد تفرقه است. همان شعار تفرقه بینداز، حکومت کن که انگلیسیها از اول ورود به شبه قاره هند طبق آن عمل کردند. ... من اعتقادم این است که ایمان اسلامى مردم پاکستان از بسیارى از مردم کشورهاى اسلامى شاید بشود گفت از اکثریت قریب به اتفاق کشورهاى اسلامى عمیق تر است.»
بازگو کردن نقشه هاى شوم توطئه گران غربى بویژه آمریکا در پاکستان توسط ایران یکى از راههایى است که مى تواند نقشه هاى دشمنان اسلام را برملا نماید. پاکستان هم با مهار فرقه گرایان متعصب مى تواند آرامش را به کشورش بازگرداند تا از این طریق از نفوذ آمریکایى ها که با شعار ایجاد آرامش در پاکستان به این کشور آمده اند، جلوگیرى نماید.
12 ـ کشمیر
کشمیر منطقه اى است کوهستانى با وسعتى بیش از دویست هزار متر مربع و جمعیتى بالغ بر 12 میلیون نفر که 80 درصد آنها مسلمان هستند. این منطقه بعد از جنگ بین هند و پاکستان در سال 1949 م. / 1328 ه . ش. به دو بخش تحت نظارت هند و پاکستان تقسیم شده است. امروز این منطقه به صورت یک عاملى در جهت تسویه حساب هند و پاکستان به شمار مى آید که در این میان، خسارات و زیانهاى جبران ناپذیرى را به مسلمانان آن وارد کرده است. البته سیاستهاى استعمارى انگلیسى در دوره اى که بر شبه قاره هند حاکم بود را نباید از نظر دور داشت. انگلیسى ها همواره از مسئله دار کردن دنیاى اسلام و ایجاد اختلاف مرزى بین آنها بهره هاى نامشروع برده بودند. حدود نیم میلیون شیعه در کشمیر زندگى مى کنند که در وضعیت اقتصادى نامطلوب بسر مى برند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیة اللّه خامنه اى در پیام به حجاج بیت الله الحرام در 26 / 3 / 1370 راجع به بحران کشمیر فرمودند: «مسأله بعدى وضع مسلمانان کشمیر است، دولت هند با استفاده از اشتغال دنیاى اسلام به مسایل حاد ماههاى اخیر که موجب غفلت عمومى از وضع آن برادران جدا افتاده و مظلوم شده، حداکثر فشارى را که توانسته بر آن مردم وارد آورده و جان و مال و حتّى بنابر نقل ناموس آنان را مورد تعرض و تاراج قرار داده است. این جانب اکنون درصدد آن نیستم که در ماهیت مسأله کشمیر قضاوتى بکنم و مطلعین مى دانند که این، یکى از زخمهاى کهنه اى است که انگلیسیهاى استعمارگر در هنگام خروج اجبارى خود از هند بر پیکره شبه قاره هند وارد کرده و به وسیله آنان از مسلمانان هند بزرگ انتقام گرفتند. سخن ما آن است که دولت هند در برخورد با این مسأله از ابزارهاى خشن و نامناسب ا ستفاده کرده و با اطمینان به این که دولتهاى بزرگ و سازمانهاى مدعى حقوق بشر هیچ دفاع واقعى از مسلمانان نخواهند کرد به روشهاى غیر انسانى متوسل شده است.
ملتهاى مسلمان باید بدانند که مسلمانان کشمیرى از آنان متوقع آن است که از او دفاع کنند و این وظیفه اسلامى و برادران مسلمین است. و دولت هند اگر تصور کند که مى توان آن جمع کثیر از مسلمانان را بدون هیچ عکس العمل از سوى مسلمین جهان، براى همیشه تحت فشار نگهداشت بى شک در اشتباه هستند.» البته بعد از این پیام هندیها تا اندازه اى جانب احتیاط را در برخورد با مسلمانان این منطقه در پیش گرفتند.
13 ـ نتیجه و جمعبندى
آنچه که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفت مسائل منطقه و سخنان و نظرات رهبرى درباره آنها بود. اینکه باید هر فرد ایرانى نسبت به آنچه که در اطراف مرزهاى کشورش مى گذرد آشنایى و اطلاعات کافى داشته باشد، بسیار ضرورى است. جهت این امر مقاله در 12 بند تنظیم شد. وضعیت سیاسى، نظامى و اقتصادى کشورهاى همسایه، و مسائل مربوط به خلیج فارس، فلسطین و کشمیر نیز بررسى شد و به نظر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامى ذیل هر یک اشاره شد.
در شمال ایران، بحث روسیه، خزر و آسیاى میانه مهم ترین موضوعاتى بود که به آنها پرداخته شد و گفتیم که به لحاظ امنیتى، حوادث در کشورهاى شمال ایران بویژه در روسیه مى تواند پیامدهایى را در داخل ایران بر جاى بگذارد و لذا طبیعى است که رهبرى نسبت به این حوادث حساسیت خاصى داشته باشند.
در جنوب ایران بحث خلیج فارس است که با توجه به اهمیت استراتژیکى، اقتصادى، سیاسى و نظامى آن قرنهاست که مورد طمع قدرتهاى استعمارى است و این با پیدایش نفت در این منطقه وارد مرحله نوینى شده است. حضور دو استعمارگر انگلیس و آمریکا همواره عاملى در جهت چپاول و غارت منابع و دامن زدن به اختلافات بین کشورهاى ساحلى و ناامن کردن منطقه مهم خلیج فارس بوده است. تمام موارد فوق که با ظهور انقلاب اسلامى بسیار شدیدتر شده بود با رهبریهاى مقام معظم رهبرى بعد از امام خمینى(ره) تاکنون علیرغم ایجاد خسارتهاى مقطعى نتوانسته براى دنیاى غرب دستاوردى خاص داشته باشد.
در غرب ایران دو کشور عراق و ترکیه است که در عراق امروز آمریکاییها حضور فیزیکى دارند و در ترکیه هم به عنوان آخرین حلقه ناتو نفوذ زیادى دارند و با توجه به اختلاف بین آمریکا و انقلاب اسلامى، طبیعى است که آمریکاییها همواره درصدد توطئه چینى علیه ایران باشند که این موارد هم تاکنون کارایى چندانى در ایجاد مسایل سیاسى، اقتصادى و امنیتى ایران نداشته است و این نبوده مگر با هدایتها و موضع گیریهاى مقام معظم رهبرى.
سرانجام اینکه در شرق ایران، دو کشور پاکستان و افغانستان واقع شده اند. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، ایجاد روابط در جهت تشکیل امت واحده در سرلوحه سیاستهاى خارجى جمهورى اسلامى قرار گرفت که همواره مورد مخالفت آمریکا و غرب استعمارگر قرار گرفته و آنها تلاش کرده اند نگذارند این روابط رو به رشد و به نفع طرفین تمام بشود. این توطئه ها زمانى بیشتر شد که آمریکا به بهانه سقوط ساختمانهاى تجارى اش در نیویورک در 11 سپتامبر 2001 با ساقط کردن گروه طالبان وارد کشور افغانستان شد و عملاً با جمهورى اسلامى از طریق قسمتى از مرزهاى شرقى کشور همسایه شده است. در هر حال نگاهى به سخنرانیها، پیامها و نامه هاى مقام معظم رهبرى بویژه در سالهاى اخیر، همه نشاندهنده آن است که ایشان با اتکال به خدا توانسته است جلوى توطئه هاى غربیان بویژه آمریکا را بگیرد.
آخرین بحثى که در این مقاله به آن اشاره شد، بحث کشمیر است که با توطئه انگلیس در زمان خروج از شبه قاره هند به علت داشتن جمعیتى مسلمان به صورت مسئله اى لاینحل بین پاکستان و هندوستان باقى ماند و هندیها هر از چندگاه به کشتار مسلمانان آن دیار اقدام مى کنند که با موضع گیریهاى رهبرى از سال 1370 ه . ش. تا اندازه اى برخورد هندیها با مسلمانان کشمیر محتاطانه تر شده است.

تبلیغات