در دهه های اخیر دو روند به ظاهر متناقض در تفکرات بازاریابی به وجود آمده است. تحت عنوان بازاریابی جهانی و بازاریابی یک به یک . در این مقاله ضمن تشریح مبانی نظری هر یک از دو روند و مرور سیر تاریخی گذر از بازاریابی محلی به بازاریابی جهانی و از بازاریابی انبوه به بازاریابی یک به یک، این دو مفهوم را با بازاریابی سفارشی انبوه ترکیب کرده و در چارچوب مدل بازاریابی جهانی فرد محور ارائه خواهد شد.
تحقیق حاضر در نظر دارد نظریه کلان کنش ارتباطی هابرماس را به مثابه گزینه ای دیگر در کنار مدل های تصمیم گیری مصرف کننده در مکاتب عمده بازاریابی قرار دهد. بنابر نظرگاه هابرماس، عقلانیت یک بعدی نیست و تنها در جنبه ابزاری خلاصه نمی شود. نظریه کنش ارتباطی دیدگاهی فرایندی نسبت به عقلانیت اتخاذ می کندو بر این باور است که این نتایج نیست که مهم محسوب می شود بلکه...
"با آغاز هزاره سوم میلادی و گذشت حدود سیصد سال از انقلاب صنعتی، حوزه عمل و رقابت بنگاهها در مقیاس جهانی گسترش پیدا کرد. صنعت خودروی ایران با بیش از چهل سال قدمت و تخصیص 5/2 درصد درامد ناخالص ملی، 20 درصد ارزش افزوده در بخش صنعت و 54/2 درصد سرمایه گذاریهای کشور به خود، طی سالهای اخیر رشدی معادل 30 درصد را تجربه کرده است، اما تاکنون نتوانسته است تا حضوری شایسته در بازارهای جهانی داشته باشد. آیندهنگری ایجاب میکند تا برای پیشگیری از وقوع آینده محتمل، توانایی استراتژیک این صنعت برای حفظ بازار داخلی و ورود به بازار جهانی مستمراً ارزیابی شود. بررسی نظریههای موجود در خصوص دادوستد بینالمللی و مدلهای بینالمللی شدن بنگاهها نشان میدهد که اغلب این نظریهها براساس مفروضات پایهای بازار رقابتی کشورهای توسعه یافته غربی و بر اساس مطالعات انجام شده روی شرکتهای غول آسای چند ملیتی تدوین شدهاند و هر یک از آنها از زاویه دید یک سطح تجزیه و تحلیل (بنگاه، صنعت، کشور و محیط بینالمللی) به موضوع پرداختهاند. بنابراین به نظر میرسد هیچ یک از آنها بتنهایی از تعمیمپذیری کاملی برای تعیین توان استراتژیک بنگاههای فعال در کشورهای در حال توسعه که در تلاش برای ورود به بازارهای جهانی هستند، برخوردار نمیباشند.
هدف از این مقاله ارائه یک مدل مفهومی برای تعیین الگوی استراتژیک ورود بنگاههای فعال در کشورهای در حال توسعه به بازار جهانی است. این مدل در برگیرنده چهار سطح تجزیه و تحلیل (بنگاه، صنعت داخلی، سیاستهای توسعه مزیت رقابتی ملی و روابط با بازیگران جهانی) میباشد. الگوی مفهومی ارائه شده در این مقاله آثار چهار متغیر مستقل «فضای درونی بنگاه»، «ساختار صنعت داخلی»، «مشخصات و ویژگیهای فضای رقابتی ملی» و «روابط بنگاه با بازیگران بینالمللی صنعت» را بر «توان استراتژیک بنگاه برای جهانی شدن و ورود به بازار جهانی در یک چارچوب واحد منسجم کرده است و نشان میدهد که چگونه توان استراتژیک بنگاه برای جهانی شدن تابعی از شایستگی محوری بنگاه و همافزایی ساختار صنعت داخلی، هم افزایی فضای رقابتی ملی و هم افزایی مزیت مشارکتی حاصل از روابط بینالمللی بنگاه با بازیگران جهانی صنعت میباشد."
این مقاله به بررسی رابطه بین تورم و نااطمینانی تورم می پردازد. بدین منظور از مدلهای GARCH که امکان برآورد نااطمینانی یک متغیر و همچنین تاثیر نااطمینانی بر مقدار آن متغیر را فراهم می کند استفاده شده است. در این مطالعه از داده های ماهانه تورم طی دوره 1383-1347 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اولا نااطمینانی تورم طی دوره مطالعه وجود داشته است، ثانیا نااطمینانی تورم با سطوح بالاتر تورم، افزایش یافته است و ثالثا تاثیر متقابلی بین تورم و نااطمینانی تورم وجود داشته است.
در ادبیات بازاریابی و علوم انسانی کلیة کنشها، رفتار و تصمیمات انسانی بر اساس الگوی عقلانیت بنا گذاشته شده است. از دیدگاههابرماس، نگرش و الگوی حاکم بر عقلانیت انسانی تنها بعد کارکردی و محاسبة سود و زیان را در برنمی گیرد بلکه عوامل فرهنگی و ارزشی نیز در فرایندهای عقلانی دخیل میباشند. تحقیق حاضر سعی دارد تا برداشتهابرماس از عقلانیت را در مورد فرایند تصمیم گیری مصرف کننده در اینترنت در سطوح تحلیل خرد و میانی به ارزیابی بگذارد. هدف نهایی بازنمایی مدل تصمیم گیری مصرف کننده در اینترنت میباشد و بدین منظور از دو روش کمی و کیفی و همچنین تطابق یافتههای تحقیق مدد گرفته شده است.
تاثیرات حقیقی و ژرف انقلاب اطلاعاتی بر آینده بشر تازه در حال ظهور است . اما آنچه به این تحول بزرگ اهمیت می بخشد «اطلاعات» نیست . حتی «هوش مصنوعی» نیز عامل این تحول بزرگ نیست . پیتر دراکر استاد علم مدیریت در این مقاله می کوشد از تاثیرات و تحولاتی که فناوری اطلاعات بر آینده بشر خواهد داشت پرده بردارد . درونمایه مقاله دراکر حاکی از این است که فناوری اطلاعات را فراتر از یک تحول و نوآوری بلکه انقلابی هم ردیف انقلاب صنعتی و انقلاب چاپ گوتنبرگ می داند ...