فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۰۱ تا ۶٬۱۲۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
The application of Multifaceted Rasch Measurement (MFRM) in rating test takers’ oral language proficiency has been investigated in some previous studies (e.g., Winke, Gass, & Myford, 2012). However, little research so far has ever documented the effect of test takers’ genders on their oral performances and few studies have investigated the relationship between the impact of raters’ gender on the awarded scores to male and female test takers. Thus, this study aimed to address the above-mentioned issue. Twenty English as a Foreign Language (EFL) teachers rated the oral performances of 300 test takers. The outcomes demonstrated that test takers’ gender differences did not have any significant role in their performance differences when they were rated by the raters of the same or opposite gender. The findings also reiterated that raters of different genders did not demonstrate bias in rating test takers of the opposite or same gender. Moreover, no significant difference was observed regarding male and female raters’ biases towards the rating scale categories. The outcomes of the study showed that both male and female raters assign fairly similar scores to test takers. This suggests no evidence based on which either male or female raters must be excluded from the rating process. The findings imply that there is no need to worry about the impact of gender for a more valid and reliable assessment.
Non-native English Speaking Teachers’ Pragmatic Criteria in the Holistic and Analytic Rating of the Agreement Speech Act Productions of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Pragmatic rating is considered one of the novel and crucial aspects of second language education which has not been maneuvered upon in the literature. To address this gap, the current study aimed to inspect the matches and mismatches, to explore rating variations, and to assess the rater consistency between the holistic and analytic rating methods of the speech act of agreement in L2 by non-native English teachers. In this regard, 12 discourse completion tests (DCTs) for agreement accompanied by EFL learners’ responses to each situation were rated by 50 non-native English teachers. Initially, they were asked to rate it holistically, and the content analysis of raters’ comments revealed twelve agreement criteria. Grammatical structure was the prominent criterion which suggested that the raters were predominantly concerned with pragmalinguistics. In particular, the results of descriptive statistics demonstrated that there was a degree of divergence in the frequency of the criteria applied. Additionally, the teachers were asked to rate the pragmatic outputs analytically which showed that the raters were more consistent in the analytic phase. Finally, the findings indicated that there was a convergence between the two rating methods. The results of the present study implicated the necessity of rater training with regard to the rubric-based pragmatic rating. This study offers crucial pedagogical implications for syllabus designers, materials developers, language testers, and some suggestions for further research studies.
بررسی انتخاب نام فرزندان ازدیدگاه زبان شناسی اجتماعی شناختی در دهه های (1366) تا (1395)؛ مطالعه موردی: بخش کلاترزان در شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی روند نام گذاری فرزندان در طول سه دهه اخیر در بخش کلاترزان سنندج است. ﻧﺎم، ﭘﺪیﺪه ﻣﻬﻢّ ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی اﺳﺖ کﻪ در ﺑﺎورﻫﺎی دیﻨی، ﻣﻠّی، ﻓکﺮی و ﺗﺎریﺨی اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ریﺸﻪ دارد؛ بنابراین با تغییر نام ها، ضرورت های جدید فرهنگی مردم، خود را در چگونگی نام گذاری نمایان می سازند. به دلیل چندبعدی بودن عنصر زبانی نام، نوشتار پیش رو در چارچوب زبان شناسی اجتماعی شناختی انجام گرفته است؛ زیرا جامعه شناسی زبان و زبان شناسی شناختی، هیچ یک به تنهایی قادر به تبیین جنبه های گوناگون نام گذاری نیستند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. در این راستا 8325 نام پسر و دختر به صورت تمام شماری گردآوری شد. نام ها به لحاظ جنسیت، تفاوت گونه های سورانی و هورامی زبان کردی و همچنین میزان استفاده از نام های الهام گرفته از طبیعت بررسی شده است. براساس یافته های پژوهش، میانگین نام های سه دهه برآمده از خاستگاه هویت ملّی بالاترین فراوانی (2628) را داشته و نام های قومی (2440) و نام های مذهبی (2353) به ترتیب رتبه دوم و سوم فراوانی را دارد. نام های با هویت ملّی و مذهبی، روندی کاهشی داشته و گرایش به نام های قومی و فراملّی، سیری افزایشی داشته است.
رویکرد قالب بنیاد در ترجمه عناصر فرهنگی: برگردان فارسی پویانمایی "شاهزاده دلربا"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
125 - 147
حوزه های تخصصی:
قالبِ مفهومی، طرحی از تجربه است که در حافظه بلندمدت جای دارد. بر این اساس، ما قادر به درک معنای واژه ها و ساختارها نخواهیم بود، مگر آنکه از پیش، قالب های مربوطه را در ذهن داشته باشیم. از سوی دیگر، هر قالب مفهومی دارای واژه ها و ساختارهای ویژه ای است که توجه به آن می تواند میزان دقت و تأثیرگذاری در انتقال مفاهیم میان دو فرهنگ را افزایش دهد. هدف پژوهشِ حاضر، بررسی و دسته بندی عناصر فرهنگی موجود در پویانمایی شاهزاده دل ربا بر مبنای مدل لوپز (Lopez, 2002) و مقایسه آن با عناصر متناظر در دوبله فارسی این اثر است تا راهکارهای ترجمه مورد استفاده مترجم شناسایی شده و در نتیجه میزان گرایش وی به بومی سازی و بیگانه سازی در انتقال عناصر فرهنگی میان دو زبان مشخص شود. بنابراین، پس از ارائه تعاریف و دسته بندی مربوطه، قالب های موجود در پویانمایی تعیین و در زیرگروه های تصویری، موقعیتی، متنی، اجتماعی، نهادی و نوعی قرار گرفته است. یافته ها در این بخش، نشان می دهد قالب های اجتماعی و تصویری به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان کاربرد در نسخه اصلی پویانمایی برخوردار بوده اند. در مرحله پسین و برای تشخیص راهکار های ترجمه، عناصر فرهنگی مربوط به هر یک از قالب ها با معادلشان در دوبله فارسی مقایسه شده اند. بر این اساس، راهکارهای ترجمه مورد استفاده مترجم در دوبله فارسی پویانمایی شامل نویسه گردانی، گرته برداری، افزایش، توصیف، حذف و معادل فرهنگی بوده و به ترتیب بیشترین و کمترین راهکارهای ترجمه به معادل فرهنگی و افزایش تعلق داشته اند. همچنین رویکرد اصلی مترجم در انتقال عناصر فرهنگی بومی سازی بوده است.
ساخت ها و راهبردهای امری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۶
99 - 116
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو ساخت امری و صیغگان آن را در زبان فارسی بررسی کرده است. بدین منظور ابتدا ساخت امری متعارف و سپس ساخت های غیر متعارف در این زبان توصیف شده است. نتایج نشان می دهد که فارسی دو ساخت امری کمینه و بیشینه دارد. ساخت کمینه متعارف پیرامون فاعل دوم شخص مفرد و ساخت بیشینه نامتعارف پیرامون فاعل های غیر دوم شخص مفرد شکل می گیرد که به لحاظ صوری با ساخت کمینه ناهمگون هستند؛ ولی در توزیع تکمیلی با آن قرار دارند. افزون بر این دو ساخت، چهار ساخت تحلیلی نیز وجود دارد که به طور عمده بر افعال حرکتیِ دستوری شده متّکی بوده و در برخی از بافت ها در ترکیب با فعل اصلی معنای ثانویه رهنمودی را به مثابه راهبرد (و نه ساخت) امری القا می کنند. معنا و نقش اولیه این ساخت ها عمدتاً ترغیبی و تهییجی است و برخلاف ساخت های امری نامتعارف در توزیع تکمیلی با فاعل دوم شخص مفرد نیستند. دیگر راهبرد هایی که در زبان فارسی برای بیان امر به کار می روند، عبارت اند از ساخت وجهی، جملات خبری و پرسشی.
اهمال کاری زبان آموزان از دیدگاه معلمان ایرانی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأخیر در انجام مسئولیت ها و وظایف محوله در کلاسهای زبان پدیده ایست که اکثر معلمان با آن روبرو شده اند. تمایل زبان آموزان برای به تعویق انداختن انجام امور می تواند در موقعیت ها و به دلایل مختلفی رخ دهد. مطالعه حاضر دلایل چنین تأخیرهایی، که اهمال کاری نامیده می شود، را از طریق مصاحبه با معلمان زبان انگلیسی بررسی نموده است. در طی فرآیند مصاحبه شبه سازمان یافته، 23 معلم نظرات خود را در مورد علل اهمال کاری زبان آموزان بیان کردند. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس روش نظریه داده بنیاد و کدگذاری سه مرحله ای باز، انتخابی و نظریه ای منجر به پدیدار شدن «رفتار تأخیری» به عنوان طبقه هسته گردید که شرایطی که تحت آن زبان آموزان اغلب مرتکب اهمال کاری می شوند، از جمله مطالعه برای امتحان، تحویل تکالیف و یادگیری املای صحیح کلمات را در بر می گرفت. جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بیشتر نشان داد که اهمال کاری زبان آموزان می تواند به دلایل درونی مانند ویژگی های عاطفی و شناختی، مسایل مبتنی بر شایستگی و شرایط روحی و جسمی آنان و دلایل بیرونی مانند کیفیت فعالیت و ویژگی های محیطی نسبت داده شود. نتایج این مطالعه می تواند برای معلمان زبان انگلیسی و طراحان برنامه های درسی در راستای افزایش آگاهی آنها در مورد دلایل اهمال کاری زبان آموزان و فرآهم آوری منابع اطلاعاتی لازم جهت طراحی استراتژی های مناسب برای کاهش اهمال کاری بی مورد آنان مفید باشد.
بررسی ساختار فعل مرکب در گفتار کودکان سالم 5 تا 7 سال فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان روایی یکی از شاخص ها و توانایی های اصلی ارتباط کلامی در جنبه های مختلف زندگی اجتماعی بشر است. روایت، به عنوان توصیف یا گزارش گفتاری یا نوشتاری از رویدادهای مرتبط، مهارتی چندبعدی است که می تواند سطح دانش زبانی و همچنین شناختی را نشان دهد. در این پژوهش با هدف بررسی فعل مرکب در کودکان 5 تا 7 ساله سالم فارسی زبان، 889 فعل مرکب از 107 نمونه گفتار آزاد براساس نظر دبیرمقدم (1376) تحلیل شده است. 52 نمونه گفتار را پسران و 55 نمونه گفتار را دختران تولید کرده اند. از سوی دیگر، 48 نمونه گفتار را کودکان 5 تا 6 سال و 59 نمونه گفتار را کودکان 6 تا 7 سال تولید کرده اند. کل گفته ها 17427 واژه را شامل می شود. نتایج پژوهش نشان داد بسامد «افعال مرکب ترکیبی» نسبت به «افعال مرکب انضمامی» در گروه سنی 5 تا 7 سال بیشتر است. همچنین، با بالارفتن سن در کودکان فاصله بین اجزای فعل مرکب و استفاده از افعال مرکب گذرا که دارای ساختار نحوی پیچیده تری هستند در گروه سنی 6 سال در مقایسه با 5 سال به عنوان شاخصی از رشد توانایی های زبانی افزایش می یابد.
بررسی هم آیندها در شفافیت و روانی متن ترجمه شده (موردپژوهی کتاب بیست داستان از بیست نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ترجمه از منظر تبیین نقش ترکیبات هم آیند در انسجام و روانی متون ترجمه با توجه به اهمیت ویژه این ترکیبات در ساختار هر زبان می باشد. در این پژوهش، نخست به توصیف مفهوم هم آیندها و معیارهای تعیین آنها در زبان فارسی و اهمیت نقش آن ها در ترجمه پرداخته شده است و سپس به استخراج هدفمند نمونه هایی از این ترکیبات در کتاب بیست داستان از بیست نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات، ترجمه اسدالله امرایی، پرداخته در سه مرحله پیمایش، مصاحبه و مقایسه با مولفه های مطرح در پیشینه هم آیند تحلیل و بررسی شده اند. بدین ترتیب، پرسش نامه ای طرح و در بین 150 دانشجو از رشته های مختلف توزیع شد. در این پرسش نامه، از داوطلبان خواسته شد میزان قابل درک بودن و رایج بودن هم آیندهای استخراج شده را مشخص کنند. همچنین مصاحبه ای با هشت نفر برگزار شد و نظر آنان درمورد ترجمه و هم آیندهای مذکور پرسیده شد. نتایج بخش های مختلف نشان داد که هم آیندهای به کار رفته در متن ترجمه از بسامد بالایی در گفتمان رایج روزمره برخوردار نیستند، رابطه ذهنی یا تداعی خاص با یکدیگر ندارند، و این سبب شده که متن انسجام و روانی لازم را نداشته باشد.
روند دستوری شدگی پسوندِ جمع ساز /–gal/ در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
197 - 217
حوزه های تخصصی:
چند گروه از زبان های ایرانی، پسوندِ /–gal/ یا تکواژگونه های آن را به تنهایی یا در کنار پسوندهای دیگر، برای جمع بستنِ اسم به کار می برند. این پسوند، در اصل، اسم جمع و به معنای «گروه، دسته» بوده که سپس به چنین پسوندی با این نقشِ صرفی تبدیل شده است. این مقاله، نشان می دهد که پسوند //–gal و تکواژگونه های آن در نتیجه دستوری شدگی اسم «gal» به معنای «دسته، گروه» پدیدار شده اند. نخست، مقدمه ای درباره دستوری شدگیِ پسوندهایِ جمع ساز در زبان های دنیا، ارائه شد. سپس، به بررسی ساخت و چگونگی کاربرد این پسوند در چند گروه از زبان های ایرانی- که این پسوند را به کار می بردند- پرداخته شد. پس از آن، مراحل شکل گیریِ این پسوند، در چارچوبِ فرایندِ دستوری شدگی بررسی شد. همچنین، نشان داده شد که هر یک از این گروه های زبانی در چه مرحله ای از فرایندِ دستوری شدگیِ این پسوند قرار دارند. علاوه بر این، سازوکارهای معنایی، آوایی، صرفی-نحوی و کاربردشناختی درگیر در فرایند دستوری شدگیِ این پسوند بررسی شده اند.
ماهیت زمان حال در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بدنبال بررسی ماهیت زمان حال در زبان فارسی است. به منظور دستیابی به این هدف، (غیر)اشاره ای بودن زمان حال در زبان فارسی، تعبیر زمان حال در ساختارهای مختلف از جمله ساختارهایی که در آن ها زمان حال در بند متممی یا موصولی زیر زمان گذشته و آینده درونه شده است، و خوانش های مطلق و نسبی زمان حال در زبان فارسی مورد مداقه قرار گرفتند. نتایج نشان می دهند که زمان حال زبان فارسی را نمی توان مطلقاً اشاره ای یا غیراشاره ای دانست. در واقع، اگر اشاره ای بودن را به صورت یک طیف در نظر بگیریم که در سمت چپ آن زبان های اشاره ای و در سمت راست آن زبان های غیراشاره ای باشند، زبان فارسی در وسط قرار می گیرد. همچنین، نتایج موُید وجود خوانش ها و کاربردهای مطلق و نسبی برای زمان حال زبان فارسی می باشند. ساخت هایی که در آن ها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است حاکی از وجود خوانش مطلق زمان حال هستند چرا که زمان حال علاوه بر همزمانی با زمان گذشته ی بند پایه می تواند با زمانی بیان جمله نیز همزمان باشد (خوانش دوگانه). ساخت هایی که در آن ها زمان حال در بندهای موصولی و متممی زیر زمان آینده درونه شده اند حاکی از کاربرد نسبی زمان حال زبان فارسی می باشند چرا که در این جملات زمان حال ضرورتی ندارد با زمان بیان جمله همزمان باشد. سرانجام، نشان داده شد که بخش مطلق و نسبی زمان حال دارای معنای "درون" می باشند بدین معنا که رویداد بیان شده با زمان حال "درون" زمان ارزبابی قرار دارد.
Influence of Morphemic Analysis on Vocabulary Learning Among Palestinian 10th Graders
حوزه های تخصصی:
The aim of this study is to identify the influence of morphological analysis strategy employed by Palestinian 10th grade-female students in guessing and manipulating complex words in addition to using these words in meaningful sentences. This study involved 75 female students from Idna Secondary School for Girls at Hebron governorate. The sample of the study was assigned to control group (37 students) and experimental group (38 students) from two different sections. To achieve the aims of the study, morphological structure test based on students’ textbook has been given to both groups in form of pretest/posttest. Meanwhile, the experimental group has received treatments on morphological analysis strategy prior to the post-test, whereas the control group hasn’t received any treatment except for the traditional way of teaching for the same two units. Results showed that the experimental group has outperformed the control group as they scored higher grades. They also scored better results in identifying the syntactic category of English words depending used in context.
بررسی طرح واره های تصوری در ضرب المثلهای گویش تالشی در چارچوب معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی مفهومی در ذهن پدید می آورد که به زبان منتقل می شود. این ساخت ها به عقیده جانسون(1987) طرح واره های تصوری(image schemas) نامیده می شوند. طرح واره های تصوری سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره را تشکیل می دهند و امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی انسان را با حوزه های شناختی پیچیده تری نظیر زبان فراهم می آورند. این طرح واره ها به سه دسته طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی قابل تقسیمند. از آنجایی که زبان رسمی و مکتوب کشورمان فارسی معیار است و اکثر گویشها دارای آثار مکتوب نیستند و در معرض نابودی قرار دارند و با توجه به قدمت گویش تالشی و نیز شباهت زیاد آن با زبان فارسی باستان در این پژوهش به بررسی معناشناختی طرح واره های تصوری بر اساس دیدگاه جانسون پرداخته ایم و بسامد آنها را در ضرب المثلهای تالشی بررسی کرده ایم. روش تحقیق تحلیلی توصیفی است و داده ها به صورت اسنادی با بررسی طرح واره ها در آثار مکتوب قصه ها و مثل های تالشی گردآوری شده است. همچنین به منظور پیشگیری از برخی ابهامات، بخش عمده داده ها به صورت میدانی از طریق مصاحبه حضوری با گویشوران تالشی به ویژه افراد کهنسال و بیسواد جمع آوری شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که طرح واره حجمی بیشترین درصد را در ضرب المثلهای تالشی داشته است.
بررسیِ معنایی حروف اضافه læ//، /wæ/ ، /wægærd/ و /wæpi/ در کردی براساس رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد تا با استفاده از انگاره چندمعنایی اصول مند (انگاره چما) ( 2006 Evans & Tyler, Evans & Green, 2004a, 2004b ; ) در رویکرد شناختی به بررسی برخی از کاربردی ترین حروف اضافه کردی (گویش کلهری)، یعنی /læ/ ، /wæ/ ، /wægærd/ و / wæpi / بپردازد. ماهیتِ روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی و نوع روش پیکره بنیاد است. پیکره انتخاب شده از مصاحبه با سخنورانِ این گویشِ کردی به دست آمده و اصالتِ آن ها نیز کاملاً مورد تأیید است که در این بررسی، به دلیل محدودیت حجم مقاله، به ذکر نمونه هایی از هر مفهوم بسنده کرده ایم. نگارنده برای واکاوی معانیِ متمایزِ این حروف اضافه، آن ها را جداگانه در یک شبکه معنایی ترسیم کرده است. در این راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد که معنای سرنمون / læ / «از» است و در شبکه معنایی آن هجده معنای متمایز و پنج خوشه معنایی وجود دارد. با بررسی هایِ دقیق به عمل آمده، مشخص شد که گویشوران، حرف اضافه /wæ/ را در برخی موارد به جای læ/ / و با همان معانی در همان بافت ها به کار می برند؛ اما علاوه بر آن، /wæ/ در دو معنای مجزای دیگر به کار می رود که حرف اضافه /læ/ نمی تواند در آن جایگاه ها بیاید. بنابراین، معنای سرنمون /wæ/ «از» است و در شبکه معنایی آن بیست معنای مجزا وجود دارد. معنای سرنمون /wægærd/ «با» است و در شبکه معنایی آن یازده معنای متمایز و سه خوشه معنایی وجود دارد. معنای سرنمون / wæpi / «به» است و در شبکه معنایی آن پنج معنای متمایز و دو خوشه معنایی وجود دارد.
Developing a Model of Teachers’ Possible Selves for the Iranian Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study reports on the development and validation of a questionnaire for exploring the different types of EFL teachers’ possible selves. First, a theoretical framework behind possible selves theory and its types was cultivated through an extensive review of the related literature and content analysis of 24 transcribed semi-structured interviews with ELT experts. Second, the questionnaire was developed and validated through collecting three types of evidence: content, reliability and construct. Content validity was insured by submitting the questionnaire to expert judgment, and Cronbach’s alpha was checked to measure the internal consistency reliability of the scale and its subscales. Finally, confirmatory and exploratory factor analyses as well as SEM were used to estimate the construct validity of the instrument administered to 380 EFL teachers. The results indicated that the questionnaire was both a valid and reliable measure of EFL teachers’ possible selves and the resultant model hypothesized based on the data collected from the questionnaire enjoyed acceptable fitness indices. The model of EFL teachers’ possible selves (L2 selves) consists of four types including ideal, ought-to, actual and feared selves. The paper is concluded by presenting the different senses of selves within each type which together constitute the whole model of L2 self-development and how the model can be used in future studies.
IT System-based Instruction vs. Traditional Instruction of Teaching Reading Comprehension: A case of low-intermediate EFL learners
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۵, Autumn ۲۰۱۶
87 - 98
حوزه های تخصصی:
The present study was an attempt to investigate the effect of IT system-based instruction vs. traditional instruction of teaching English on Iranian low-intermediate EFL learners’ reading comprehension ability in a smart school in Tonekabon, Mazandaran, Iran. To collect the data, 60 low-intermediate high school learners took part in the study. As to the homogeneity of the participants, they took Solution Placement Test (SPT). The participants were divided into one experimental group (i.e. receiving the treatment in terms of using smart tools) and one control group (i.e. receiving no treatment and being traditionally taught through white board). A reading comprehension test (pre-test) was given to examine the participants’ initial knowledge of reading comprehension. Similar to the pre-test, a reading comprehension test (post-test) was utilized to check the participants’ performance of reading comprehension and look into their probable progress as a result of receiving the treatment. Findings revealed that the experimental group outperformed the control group after the treatment highlighting the success of instruction in enhancing the students’ reading comprehension ability. The results suggest the application of smart tools to promote interaction among the learners and assist them to freely express their thoughts in the e-learning environment.
Coping Strategies Employed by EFL Teachers to Avoid Classroom Management Constraints: Scale Development and Validation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Classroom management constraints and how English teachers cope with or remove them effectively have significantly impacted both EFL teachers and teacher educators. However, the coping strategies employed by teachers with high and low levels of expertise have not been thoroughly explored yet. To this end, first 22 teachers in one language institute in Tehran were interviewed and their main coping strategies were extracted through qualitative analysis of the interviews. Then, the extracted strategies were worded into items carefully. The questionnaire of EFL teachers’ coping strategies was validated for the purpose of the study. The findings revealed that the participants used twenty-three coping strategies under two sub-constructs: problem-focused and emotion-focused strategies, based on exploratory factor analysis. One hundred EFL teachers with high and low levels of expertise (fifty in the high and fifty in the low group) responded to the items in the coping strategy questionnaire. The results revealed that highly expert teachers used the extracted coping strategies more frequently. Furthermore, the researchers confirmed that teachers need in-service training courses on coping strategies to manage their classes effectively. The results have some implications for stakeholders, namely English language teachers, teacher educators, language institutes, education departments, and EFL curriculum developers.
فرایند تکرار در آثار نمایشی ساروت، پویایی زبان کلامی یا ایستایی آن؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
237 - 256
حوزه های تخصصی:
ناتالی ساروت، از پیشگامان رمان نو در فرانسه است. وجه تمایز اصلی وی با دیگر نویسندگان، در نگاه تازه ای است که به مبحث زبان و مشکلات آن دارد. تکرار را می توان نمونه ای از بروز جریاناتِ تروپیسمی ساروتی در زبان بیرونی دانست. تروپیسم، در حقیقت همان واکنش یا تحریکات ایجاد شده در اثر حضور دیگری است. این حضور، دنیای درونِ شخصیت های ساروت را دچار دگرگونی کرده و تأثیر آن در رفتار و گفتارشان نمود می یابد. به بیان دیگر، خود را در حضور دیگری یافتن، به معنایِ درکِ لزومِ ارتباط و خودابرازی (سخن گفتن و برقراری ارتباط) است. این در حالی است که در دنیای ساروت خودابرازی مساوی با محدود کردنِ معنا و احساس است. به محض سخن گفتن، زبان قراردادی یا بیرونی شکل می گیرد، اما زبانِ نامحدود درونی که مکانِ احساسات ناب و غیرقابل بیان ها است، خدشه دار می شود. چرا که نمی تواند کامل و بی نقص به مرحله تولید زبان برسد. از این رو، زبان نزد ساروت بیش از آنکه انتقال دهنده معنا باشد، بازتاب کننده و برانگیزنده احساس است. هر چند، مشاهده و تفکیکِ قطعی زبانِ برانگیخته شده و ملتهب از احساس امری غیرممکن است، اما نشانه هایی از این ناآرامی در قالب های کلامی قابل رویت و قابل ارزیابی چون تکرار تجلی می یابد. مطالعه این فرایندِ زبانی، از این رو اهمیت دارد که در متن ساروتی بارها استفاده شده و بخش مهمی از نقشِ تشدیدِ ارتباط کلامی (ارتباطی که در قالب گفتار شکل می گیرد) را بر عهده دارد. در آثار داستانی ساروت، زبان متزلزلِ راوی از مهم ترین ابزارها و مکان های جلوه تروپیسم به شمار می آید. این در حالی است که در آثار نمایشی، روایتِ حذف شده با دیداسکالی های کوتاه و گزیده جایگزین شده است. این مسأله بر اهمیت و قدرت گفتار شخصیت ها یا مکالمه می افزاید. این مقاله، در تلاش است با نگرشی جدید به بررسی اجمالیِ مسأله زبان در آثار نمایشیِ این نویسنده « سرهیچ و پوچ ، او آن جاست ، زیباست ، ایسما ، دروغ ، سکوت » بپردازد. همچنین پژوهش حاضر بر آن است نقش تکرار به عنوان فرایندی کلامی در پویایی یا ایستاییِ متن و چگونگی تجلیِ تروپیسم ساروتی یا احساس در کلام را تبیین کند.
معرفی مقالات واژه گزینی و اصطلاح شناسی (1314-1323)
حوزه های تخصصی:
بررسی بینازبانی وندهای مصغرساز در زبان های فارسی، ترکی استانبولی، انگلیسی و فرانسه
منبع:
رخسار زبان سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
۱۰۵ – ۸۳
حوزه های تخصصی:
وندهای مصغرساز در زبان های دنیا معمول هستند. آنها عمدتاً برای بیان کوچکی و محبت به کار می روند و گاه در مفهوم تحقیر استفاده می شوند. در این تحقیق وندهای مصغرساز در چهار زبان فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی استانبولی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه، به مصغرسازها از منظر صرف می پردازد و هدف آن انجام مطالعه ای قیاسی در خصوص وضعیت وندهای مصغر و میزان استفاده از آنها در زبانهای مذکور است. داده های پژوهش شامل چهار داستان از داستان های هانس کریستین اندرسن و نیز گفتار شصت دقیقه برنامه تلویزیونی از هر زبان است. یافته ها نشان می دهد که در زبان های ترکی استانبولی و فرانسه به کارگیری پسوندهای مصغرساز بیشتر از زبان های فارسی و انگلیسی است. همچنین در داده های دو زبان فرانسه و انگلیسی این وندها در مفهوم تحقیر کاربرد نداشته است. به نظر می آید در چهار زبان مورد بررسی، بسیاری از وندهای مصغرساز در حال واژگانی شدن هستند.
بررسی هویت های چندگانه در نام گذاری رسمی و غیررسمی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی انجام پژوهش حاضر بررسی مقوله هویت در نام گذاری رسمی (نام معابر) با نام گذاری غیر رسمی (نام اماکن مسکونی و اماکن تجاری) شهر رشت است. روش انجام پژوهش، روش آمیخته شامل روش میدانی وتوصیفی-تحلیلی است. داده ها با بررسی نقشه ی شهر و حضور در معابر، اماکن مسکونی و اماکن تجاری جمع آوری شدند. مجموع نام های معابر ۲۳۴۱، اماکن مسکونی ۱۲۹۲ و اماکن تجاری ۹۶۶ مورد بوده است. سپس نام ها ازنظر هویت های چندگانه (فردی، محلی، ملی، مذهبی و فراملی) موردبررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نام گذاری رسمی (معابر) بیشترین گرایش به استفاده از نام های محلی و مذهبی است، این در حالی است که در نام گذاری غیررسمی (اماکن مسکونی و تجاری) بیشترین گرایش به استفاده از نام های فراملی است.