فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
110-135
حوزه های تخصصی:
اسم صفت ها در زبان فارسی: رویکردی برون اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
7 - 34
حوزه های تخصصی:
اسم صفت ها، صفت هایی هستند که به وسیله فرایند اسم شدگی به اسم صفت تبدیل می شوند. اسم صفت و به طور کلی اسم شدگی از موضوع هایی هستند که در ساخت واژه، نحوو درمکتب های گوناگون زبان شناسی نظری مطرح شده اند. هر چند تاکنون پژوهشی در زمینه اسم صفت های زبان فارسی انجام نگرفته است. این پژوهش، برآن است تا در چارچوب نحوی برون اسکلتی بورر (Borer, 2013) به تحلیل این مقوله بپردازد. بورر (همان) معتقد است که واژه ها فاقد هرگونه طبقه واژگانی هستند و طبقه واژگانی خاصِ آن ها فقط در بافت نحوی مشخص می شود. وی براین باور است که اسم صفت ها از ادغام وندهای اشتقاقی با ریشه صفتی در فرایند اسم شدگی مشتق می شوند. او، همچنین، به پیروی از روی (Roy, 2010) اسم صفت ها را به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی تقسیم می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد زبان فارسی دارای اسم صفت های پسوندی است. این اسم صفت ها به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی گروه بندی می شوند. از این نظر، یافته های پژوهش حاضر با دیدگاه های بورر در چارچوب برون اسکلتی همسو است. همچنین، نتایج پژوهش نمایانگر این دیدگاه است که زبان فارسی نوعی اسم صفت نتیجه ای نیز دارد.
بررسی تأثیر الگوی تدریس مبتنی بر «هَیَجامَد» بر هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
55 - 82
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که زبان آموزان دارای پیشینه های فرهنگی متفاوتی هستند، باید از هوش فرهنگی مناسبی برای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم برخوردار باشند. هوش فرهنگی اینامکانرابه زبان آموز می دهدتابا به کارگیریدانشودقتعمل،تفاوت هایفرهنگیرادریابدودربرخوردبادیگر فرهنگ هارفتاردرستیدرپیشگیرد. در پژوهش حاضر، در راستای اهمیت هوش فرهنگی در زبان آموزی و به منظور کیفیت بخشی روش تدریس زبان فارسی، الگویی به نام الگوی «هَیَجامَد» معرفی شده است. الگوی هَیَجامَد به نقش حواس و هیجانات در زبان آموزی پرداخته و متشکل از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی-حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) است. به منظور سنجش تأثیر استفاده از این الگو بر هوش فرهنگی فراگیران زبان فارسی از دو پرسش نامه هَیَجامَد و هوش فرهنگی استفاده شد. 60 زبان آموز زن غیرِ فارسی زبان از 16 کشور با سطح زبانی یکسان در زبان فارسی (سطح زبان فارسی 7) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آن ها پس از گدراندن 22 جلسه آموزش برای 4 گروه (هر گروه شامل 15 نفر) و در مدت زمان 6 هفته، بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر میزان هوش فرهنگی زبان آموزان غیرفارسی زبان تأثیر معنادارِ مثبت داشته است و کیفیت یادگیری زبان فارسی را از طریق ایجاد ارتباط بین فرهنگی میان مدرس و زبان آموزان افزایش داده است. بنابراین به نظر می رسد از این الگو می توان در تدریس زبان فارسی و مهارت های مربوط به آن بهره برد و درک بین فرهنگی زبان آموزان را ساده تر کرد.
بررسی پیوندهای زبانی میان پهلوی اشکانی و نوشته هایی از گویش گرگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
111 - 130
حوزه های تخصصی:
پهلوی اشکانی، یکی از زبان های ایرانی است که نوشته های آن در دوره میانه زبان های ایرانی از اشکانیان، ساسانیان و پیروان دین مانوی بر جای مانده است. در دوره نو زبان های ایرانی، دیگر اثری از این زبان در دست نیست. با این همه، گویش های ایرانی نو هر یک به گونه ای دنباله یکی از زبان های ایرانی در دوره میانه و باستانی زبان های ایرانی هستند. پاره ای از زبان های ایرانی دوره نو را می توان دنباله یکی از زبان های ثبت شده دوره میانه دانست. برای نمونه، زبان فارسی دنباله فارسی میانه است و یغنابی دنباله سغدی است. پرسش این است که آیا می توان گویشی ایرانی در دوره نو را دنباله پهلوی اشکانی دانست؟ این پژوهش بر آن است تا با بررسی نوشته های برجای مانده از فرقه حروفیه که در کتاب واژه نامه گرگانی صادق کیا (Kya, 2012) آمده است، پیوندهای زبانی میان پهلوی اشکانی و گویش گرگانی را از دید واژگانی، واجی و نحوی روشن نماید. برای این کار، واژه ها و جمله هایی از پهلوی اشکانی تورفانی و کتیبه ای برگزیده شده و با واژه ها و جمله هایی از گویش گرگانی در نوشته های فرقه حروفیه سنجیده شده است. در پایان، این نتیجه به دست آمد که گویش گرگانی یکی از بازمانده های زبان ایرانی پهلوی اشکانی بوده که تا دوره تیموری یا پس از آن در گرگان رواج داشته و سپس رو به خاموشی رفته است.
مقایسه تأثیر آموزش خودمختاری و تفکر نقاد بر مهارت گفتار زبان آموزان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
241 - 265
حوزه های تخصصی:
تفکر نقاد و خودمختاریِ فراگیران، ازجمله موضوعاتی است که بسیار در پیشینه پژوهش های آموزش زبان انگلیسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این راستا، برای پی بردن به کارآمدی بیشتر این دو مقوله در زبان آموزی، مطالعه حاضر به مقایسه تأثیر آموزش تکنیک های تفکر نقاد با تکنیک های خود مختاری در پیشرفت مهارت گفتار زبان آموزان انگلیسی پرداخت. به این منظور، 90 نفر زبان آموز سطح متوسط کلاس های یکی از آموزشگاه های آزاد زبان در تهران که پژوهشگران این مطالعه به آن ها دسترسی داشتند، در یک نمونه آزمون اولیه انگلیسی (پِت) شرکت کردند. در نتیجه، 64 نفری که نمره های آن ها در محدوده یک انحراف معیار بالا و پائین میانگین نمره های کلی آن 90 نفر قرارگرفته، انتخاب شدند. لازم به اشاره است که این آزمون پیش از این، میان 30 زبان آموز دیگر در همان آموزشگاه پیش آزمون شده بود. در مرحله بعد، آن 64 نفر به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی گروه بندی شدند تا یک گروه تحت آموزش تکنیک های تفکر نقاد و گروه دیگر تحت آموزش تکنیک های خودمختاری به عنوان دو روش آموزشی مختلف قرار گیرند. پیش از آغاز آموزش نیز مهارت گفتاری هر دو گروه با استفاده از پیش آزمون گفتار مورد سنجش قرار گرفته بود و تفاوت معناداری بین میانگین نمرات آن ها مشاهده نشد. در انتهای دوره آموزشی 14 جلسه ای، دو گروه در پس آزمون یکسان گفتار شرکت کردند. نتیجه تحلیل آماری مربوطه (آزمون نمونه های مستقل تی) نشان دهنده آن بود که آموزش تفکر نقاد، تأثیربرتری بر مهارت گفتار نسبت به آموزش خودمختاری دارد. یافته های مورد اشاره، بیش از پیش برتری آموزش تفکر نقاد در کلاس های زبان را نسبت به سایر روش های تدریس نشان می دهد و بر ضرورت توجه بیشتر به این سبک آموزش تأکید می کند.
بررسی دیدگاه مدرسان زبان انگلیسی نسبت به یادگیری های قصدنشده (برنامه درسی پنهان) در مؤسسات آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی پنهان در فرایند تعلیم و تربیت نقش ویژه ای دارد به طوری که حتی اهداف برنامه درسی آشکار (صریح) تحت تأثیر آن قرار می گیرد. در همین راستا پژوهش پیشِ رو به بررسی دیدگاه مدرسان زبان انگلیسی نسبت به یادگیری های قصدنشده (برنامه درسی پنهان) آموزش زبان انگلیسی در فراگیران پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل 164 مدرس زبان انگلیسی است که در سطوح زبانی متوسط و بالاتر در سال 96-97 در مؤسسات آموزش زبان انگلیسی در تهران، مشهد، کرمان، اصفهان، سمنان، زنجان، همدان، بیرجند، گرگان، تربت حیدریه، طبس، گرمسار، بوشهر، کرمانشاه، اراک، اردبیل، ملایر، تبریز و تربت جام مشغول به تدریس بودند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته با 40 گویه پنج گزینه ای بر مبنای فرمت لیکرت که شامل سه زیرسازه (مؤلفه های) جو اجتماعی، ساختار سازمانی و تعامل میان معلم و زبان آموزان می باشد، تدوین شده است. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87/0 برآورد گردید؛ روایی محتوایی پرسش نامه با استفاده از نظر متخصصان و اساتید و روایی سازه ای با استفاده از الگوی رَش محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد که از دیدگاه مدرسان زبان انگلیسی جو اجتماعی، ساختار سازمانی مؤسسات آموزش زبان انگلیسی و تعاملات میان معلم و زبان آموزان در محیط کلاس می تواند به طور معنادار و تا حد زیادی به یادگیری های قصدنشده در فراگیران منجر شود. علاوه بر این، بیشترین یادگیری های قصدنشده برای فراگیران از دیدگاه مدرسان زبان انگلیسی به ترتیب از طریق تعاملات میان معلم و زبان آموزان، ساختار سازمانی و جو اجتماعی مؤسسات به دست می آید.
تحلیل روان شناختی بحران هویت قهرمان زن در فرهنگ مردسالار از خلال مطالعه رمان ترس و لرز اثر نوتومب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
153-177
حوزه های تخصصی:
تصویر زنان در ادبیات متأثر از نگاه فرهنگ جامعه به جایگاه زنان می باشد. محیط زندگی نه تنها تأثیر بسزایی در شکل گیری هویت زن دارد بلکه زمینه ساز رشد یا مانع پیشرفت او در جامعه است. مهاجرت نیز به سبب تغییر محیط و الگوهای زندگی می تواند زمینه ساز تغییر هویت باشد. رمان ترس و لرز، مهاجرت دختری بلژیکی به ژاپن را به تصویر می کشد. تفاوت ارزش های غرب و شرق، قهرمان داستان را دچار تضاد هویتی می کند. املی نوتومب، نویسنده بلژیکی، آگاهانه به نمود این بحران هویت در نزد قهرمان زن داستان توجه نشان داده است. در پژوهش حاضر، کشمکش های درونی املی، قهرمان داستان و کارکردهای ذهن او از دید روان شناختی با رویکردی تحلیلی و با تکیه بر نظریات کارن هورنای بررسی خواهد شد. هورنای تضادهای درونی افراد را ملاک قرار می دهد و مکانیسم دفاعی انسان ها را در برابر جامعه به سه خصوصیت مهرطلبی، برتری طلبی و عزلت گزینی دسته بندی می کند. درک بحران هویت املی در جامعه مردسالار، از گذر تحلیلی روان شناختی امکان پذیراست. این پژوهش تلاش دارد با بررسی تأثیر رفتارهای اجتماعی دیگران و محیط بر شخصیت زن داستان، مکانیسم های دفاعی او را در گریز از شرایط نامطلوب اجتماعی، زاده جامعه مردسالار بررسی نماید.
Using Multiple-Variable Matching to Identify EFL Ecological Sources of Differential Item Functioning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Context is a vague notion with numerous building blocks making language test scores inferences quite convoluted. This study has made use of a model of item responding that has striven to theorize the contextual infrastructure of differential item functioning (DIF) research and help specify the sources of DIF. Two steps were taken in this research: first, to identify DIF by gender grouping via logistic regression modeling, an inventory of mostly cited DIF sources was prepared, based on which a list of demographic items was appended to the TOEFL reading paper only to be administered to the intermediate Iranian undergraduates; second, using multiple-variable matching regression (Wu & Ercikan, 2006), a built-in sequence was followed to let every potential DIF source be considered as a covariate, over and above the conditioning variable, and specify whether a particular ecological variable could reduce DIF value/status. Then, all significant variables were analyzed together to show the final DIF predictors. The same procedures, i.e., individual/collective analyses, were employed after the purification of the test. The results indicated three ecological predictors affecting DIF before and after purification: income, administration convenience, and SES. The ultimate predictors helped create an EFL configuration of the ecological model of item responding. The implications for validity arguments are also discussed.
ناسوده شدگی انفجاری های لثوی در هورامی گونه پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادیبان و دستورنویسان قدیم در توصیف قاعده مندی های تلفظی فارسی از همخوانی با نام «ذالِ مُعجَمه» یا «ذالِ مُعجَم» یاد کرده اند که با آن چه ایشان «دال» تشخیص می داده اند در توزیع تکمیلی بوده است. این همخوان که از قرار معلوم جزو آواهای شایان توجه فارسی و برخی دیگراز زبان های ایرانی بوده، به تدریج در تداول محدود و محدودتر شده، تا بدان جا که گویش شناسان دوره معاصر بازمانده آن را صرفاً در جمعی از گونه های زبان های ایرانی جنوب غربی و برخی از گونه های پراکنده در استان فارس یافته ند، و ظاهراً به همین دلیل به آن [d] زاگرسی گفته اند. به هر حال، هیچ یک از آثار در دست رس، از حضور این همخوان در هورامی سخنی به میان نیاورده اند؛ و این در حالی است که اتّفاقاً این همخوان، هم در مختصّه های آواییش، هم در کاربرد گسترده ای که دارد، و هم از جنبه همخوان های زیرساختی ای که با آنها در تناوب است، از آواهای شایان توجّه هورامی است. توصیف این همخوان هم جنبه ای منحصر به فرد از نظام آوایی زبان های ایرانی را به زبان شناسان معرفی می کند، هم پرتوی تازه را بر جغرافیای [d] زاگرسی می اندازد. پژوهش حاضر، توصیفی است از [d] زاگرسی در هورامی پاوه، که به شکل یک ناسوده لثوی نرم کامی شده مشاهده می شود. استدلال های ارائه شده که در چهارچوب واج شناسی زایشی معیار و براساس پیکره ای برگرفته از گفتار گویش وران این گونه از هورامی تدوین شده اند، نشان می دهند که این آوا با انفجاری های لثویِ بی واکِ دمیده و واک دار تناوب دارد و در هر یک بازنمایی آوایی ای است که با دخالت قاعده ای واجی ناظر بر نرم شدگی تولید می گردد.
بررسی فرایند های واجی در زبان روسی و مقایسه آن ها با فرایندهای واجی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی برخی فرایند های واجی پر بسامد در زبان روسی و مقایسه آن ها با آنچه در زبان فارسی رخ می دهد، همت گمارده شده است. فرایند های واجی عبارت اند از تأثیر گذاری ها و تأثیر پذیری های واج های مجاور در کلمات یک زبان که البته، این فرایندها می توانند در واج های غیرمجاور و گاهی بین دو کلمه نیز اتفاق بیفتند. این فرایند ها در تمامی زبان های دنیا بسته به ویژگی های آوایی خاص آن ها با بسامد کم تر یا بیشتر رخ می دهند. در این مقاله، ابتدا برخی از فرایند های واجی پر بسامد در زبان روسی توصیف و سپس به بررسی فرایند مشابه در زبان فارسی پرداخته می شود . هدف این تحلیل آن است که با بررسی و مقایسه دقیق فرایند های واجی دو زبان به مسئله تحقیق که یافتن شباهت ها و تفاوت ها در فرایند های واجی دو زبان است، پاسخ دهیم. بسیاری از فرایندهای واجی مانند همگونی صامت ها، قلب، ناهمگونی صامت ها در زبان روسی و فارسی به صورت مشابه رخ می دهند؛ ولی برخی از آن ها همانند فرایند واجی «همگونی صامت ها در نرمی» و «حذف میانی صامت» در زبان فارسی به دلیل ویژگی های آوایی خاص این زبان، امکان وقوع ندارند.
بررسی اثربخشی تمرین «الگو در ترجمه» بر پیشبرد مهارت نگارش عربیِ دانشجویان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارش آخرین و پیشرفته ترین مهارت در میان مهارت های چهارگانه زبانی به شمار می رود. آموزش نگارش عربی دارای ظرافت ها و پیچیدگی های خاص خود است. تمرین «الگو در ترجمه» یکی از راهبردهای تدریس نگارش در آموزش زبان عربی محسوب می شود. در این پژوهشِ شبه آزمایشی با استفاده از روش میدانی و به کار گیری آزمون، به بررسی میزان اثربخشی این راهبرد آموزشی در پیشبرد مهارت نگارش عربی زبان آموزان پرداخته شده است. بدین ترتیب که 34 زبان آموز از دانشجویان دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزد برای نمونه تحقیق انتخاب و به دو گروه گواه و آزمون دسته بندی شدند. پیش از اجرای طرح پژوهش، با اجرای یک پیش آزمون از همگن بودن گروه ها اطمینان حاصل شد. سپس با انتخاب هدف دار چند داستان کوتاه عربی برای تدریس در طول یک نیم سال تحصیلی، در هر گروه ساختار دستوری، واژگانی و املایی موجود در متن داستان ها تشریح و بررسی شد. در گروه آزمون علاوه بر این موارد، از راهبرد تمرین الگو در ترجمه نیز بهره گرفته شد. پس از گذشت یک نیمسال تحصیلی پس آزمون اجرا شد. نتایج پس آزمون نشان می دهد که بین تعداد خطاهای نگارشی دو گروه، تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، بسامد خطاها در گروه آزمون در حیطه دستور زبان و واژگان به نحو چشمگیری کاهش یافته است؛ اما میان خطاهای املایی زبان آموزان در دو گروه همچنان تفاوت معنی داری وجود ندارد. این نتیجه بیانگر ارتباط مستقیم میان تمرین «الگو در ترجمه» و انتخاب ساختارهای دستوری و واژگان مناسب در تولید صحیح زبان بینابینی در نگارش عربی زبان آموزان است.
ترجمه (نا)پذیری عناصر فرهنگی در متون دیداری شنیداری: مورد مطالعاتی زیرنویس های فرانسوی مجموعه تلویزیونی ایرانی در چشم باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه تولیدات دیداری شنیداری به ویژه زیرنویس ها با چالش های بسیاری همراه است. این چالش ها در تماس با فرهنگ و عناصر فرهنگی بیشتر نمود داشته و مترجم را با پیچیدگی ها و دشواری های کاری بسیاری روبرو می سازد. هدف از این پژوهش کندو کاو در خصوص چگونگی ترجمه و انتقال عناصر فرهنگی در متون شنیداری دیداری در قالب زیرنویس با توجه مقتضیات و محدودیت های فن آورانه، زبان شناختی و زیباشناختی است. در این نوشتار، پس از ارائه تعریف و بازتاب چارچوب های نظری موجود پیرامون فرهنگ و عناصر فرهنگی آغاز کرده و با گذر از امکان پذیری یا امکان نا پذیری انتقال مولفه های فرهنگی به مخاطبان غیربومی، به تحلیل پیکره مطالعاتی خود _مجموعه تلویزیونی ایرانی در چشم باد بر اساس ریخت شناسی فرهنگی نظریه پردازان لهستانی پرداخته و راهکارهای مترجم در انتقال مفاهیم فرهنگی را بررسی می نمائیم. تحلیل های توصیفی و زبان شناختی که از چگونه ترجمه گزاره های شفاهی فرهنگی در این پیکره به دست آمده اند، حاکی از آن است که ترجمه «خرده عناصر فرهنگی» و اشارات فاضلانه موجود در یک متن هرگز به صورت سیستم بسته عمل نمی کنند، بلکه قادرند در ازای فروریزش بخشی از ارزش های معنایی، گفتمانی یا سبک شناختی در زبان مبدأ، پیام را پس از فهم، تعبیر و تعدیل در متن مقصد بازتولید کرده و پلی به سوی «مفاهمه بینافرهنگی» از تغییر ترجمه باز ایجاد کنند.
تدوین الگوی مفهوم سازی سواد از دیدگاه دانشجویان کارشناسی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سواد ذاتا بحث برانگیز است و همگام با دید فلسفی بشر در طول زمان تغییر کرده است. محتوا و شیوه برنامه های آموزشی متاثر از درک افراد از تعاریف مختلف سواد بوده و دیدگاه های مختلف در باب سواد فرصت های سوادآموزی را تعیین می کنند. زبان انگلیسی به عنوان زبان جهانی دارای جایگاه مهمی در برنامه درسی ماست. درک زبان آموزان از مفهوم چندگانه ی سواد به ارتقا سواد زبانی آن ها کمک بسزایی می کند. از آنجایی که ضروری است تا سواد آموزی موثری در کلاس داشته باشیم، لازم است مفهوم سواد را از نگاه زبان آموزان بررسی کنیم. از این رو، این نوشتار می کوشد تا در پرتو رویکرد داده بنیاد به بررسی درک و تفسیر زبان آموزان از مفهوم سواد بپردازید تا بتوانیم رفتار زبانی آنها را توضیح داده و ارتقا بخشیم. با به کارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی باز با 25 یادگیرنده زبان انگلیسی انجام شد. پس از جمع آوری داده ها، به منظور تحلیل آن ها، سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و درنهایت تصویری از نظریه بدست آمده، ارائه شد. نظریه تبیین شده نشان می دهد که سواد دانشی است علمی و مبتنی بر اصالت که از طریق گفتمان و بیان عاملیت منتقل می شود.
بررسی مفهوم بسندگی زبانی از دیدگاه سیاست گذاران آموزشی،معلمان و فراگیران زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش باورها در فراگیری زبان دوم و اهمیت بسندگی در برنامه های آموزشی زبان انگلیسی، پژوهش پیش رو به روش کیفی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به بررسی مفهوم بسندگی از منظر سیاست گذاران آموزشی، مدرسان و فراگیران زبان انگلیسی در ایران پرداخته است. مصاحبه ها پس از گردآوری ضبط و پیاده سازی، به کمک نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA مضامین آن ها شناسایی، کدگذاری و دسته بندی گردیدند. جمع آوری داده ها تا دستیابی به اشباع نظری و رسیدن تعداد مصاحبه شوندگان به 20 نفرادامه یافت. تحلیل کیفی متون بیانگر وجود تنوع و گوناگونی دیدگاه ها و باورها در زمینه ماهیت و خصوصیات بسندگی، رویکردهای آموزشی، شیوه های اندازه گیری و اهداف آموزشی مورد نظر گروه های مصاحبه شونده بود. براساس یافته ها و برای نزدیکی بیشتر باورها، افزایش انگیزه بیشتر در رشد بسندگی زبان انگلیسی فراگیران و کمک به رضایت شغلی مدرسان، پیشنهادها و طرحی آموزشی ارائه شده است. یافته ها و راهکار پیشنهادی در این پژوهش می تواند برای طراحان برنامه های درسی زبان دوم، سیاست گذاران آموزشی، معلمان و فراگیران زبان انگلیسی مفید باشد.
Scaffolding Techniques: Investigating the Status of Foreign Language Teacher's Familiarity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In the present study, the researchers have investigated foreign language teachers’ familiarity with scaffolding techniques and where Iranian instructors have learnt such scaffolding techniques. This study follows a descriptive-survey method. For this purpose the researchers used a questionnaire of scaffolding techniques. The questionnaires were distributed among 41 instructors in three university language centers. A binomial Test was carried out to investigate the rate of Iranian instructors’ acquaintance with scaffolding. As the result of the first question showed, the majority of Iranian instructors were familiar with the scaffolding techniques and used them while teaching. Furthermore, according to the results of the second question more than half of the Iranian instructors have learnt most of scaffolding techniques in MA level. The results also clearly showed that there are weaknesses in the educational system (here MA courses) for foreign language teaching skills.
Investigating effects of digital gamification-based language learning: a systematic review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of this study is to investigate and synthesize the trends and key findings of the studies related to gamification as a new method in the field of learning a Foreign language (LFL) over the past 11 years. Databases including Web of Science, ERIC, and Scopus were searched for this purpose, analyzing a total of 28 articles. The research methodology of this study was a systematic review. A content analysis method was used for analyzing the selected articles. Our findings found that after 2015, the use of gamification in LFL became popular among researchers, and the number of field studies increased rapidly over the past two years (2017–2018). Additionally, quantitative methods were found to be the most frequently used research methods regarding gamification in LFL studies. In the analyzed studies, vocabulary and grammar abilities were the most commonly investigated basic language skills. In addition, English language, Duolingo, high school, and feedback were the most commonly investigated Foreign language, gamified platform, education level, and gamification element for learning a new language in the reviewed articles. More analysis disclosed challenges, as well as advantages associated with using gamification in LFL. Furthermore, in studies examined concerning the effectiveness of using gamification in LFL, the results mainly pointed to the benefits of gamification based learning. The systematic review also provides valuable recommendations for future researches and practitioners.
The Effects of Different Pedagogical Interventions on EFL Learners’ Receptive and Productive Knowledge of Formulaic Sequences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study sought to investigate the effects of Explicit Instruction in combination with Input Enhancement (EI+IE), Input Flood (IF), and Gap-fill (GF) tasks on receptive and productive knowledge of English formulaic sequences (FS) by Iranian intermediate EFL learners. Assigned to three experimental groups , the 110 participants took the receptive and productive knowledge pretests, posttests, and delayed posttests. Findings of within-group (repeated- measures ANOVAs) and between-group (ANCOVAs) tests showed that while IF could not promote learners' performance, both the EI+IE and the GF could improve learners’ receptive and productive knowledge of target FSs from pretests to posttests and retained the effects until the delayed posttests. Additionally, both EI+IE and GF groups significantly outperformed the IF group at the immediate posttests. That is, the results from EI+IE did not differ significantly from those of GF. Plausible accounts for the obtained results are provided and the implications are discussed.
On the Effect of Flipped Classroom on Learners’ Achievement, Autonomy, Motivation and WTC: Investigating Learning and Learner Variables(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Pitfalls inherent in traditional approaches, movement into post-method frameworks and necessity of reaping benefits of technological advancements gave birth to flipped instruction as a newly emerged practice of teaching. A robust literature has submitted proofs on the merits of this practice in language learning. Adopting an innovatory perspective, the current research was an attempt to investigate the effect of this practice on a number of learning and learner related variables among Iranian intermediate language learners. To this aim 39 learners were selected through convenience sampling, and after removing outliers, 29 learners were randomly assigned to control (N=14) and experimental (N=15) groups. For each variable, a valid instrument was selected or adopted from the literature and modified for the purpose of the study. Then, employing a post-test-only control-group design, their performance on the post-test was measured and analyzed through one-way analysis of variance. The outputs reveled a statistically significant difference between groups in achievement (F (1, 27) = 9.627, p = .004) and autonomy (F (1, 27) = 8.308, p = .008) while indicating no significant effect on motivation and willingness to communicate. Some of these findings are in line with major currents of research in the literature but others stand in sharp contrast. Further investigation is required to examine into the nature of these findings through qualitative perspectives, interviews and open-ended questionnaires. These findings have implication for educational researchers, language teachers, language learners and applied linguists.
احساسِ عاطفه نفرت مجازهای مفهومیِ عاطفه «نفرت»: تحلیلی شناختی-عصبی-زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف بسیاری از انسان ها، عواطف و احساسات را نباید اموری ناملموس و بی اساس دانست. جایگاهِ اصلی آن ها روشن است و می توان آن ها را به سیستم های مشخصی در بدن و مغز مربوط کرد. هدف از این پژوهش، بررسی مجازهای مفهومیِ مفهومِ عاطفیِ نفرت از دیدگاهی شناختی-پیکره ای و تطبیق نتایج تحلیل داده های زبانی با یافته های عصبی-زیستی است. در این مقاله، ابتدا، تعریف «عاطفه» و تمایز آن با «احساس» از دیدگاه عصبی-زیستی ارائه گردید. سپس، با بررسی مجازهای مفهومی نفرت، معلوم شد که در زبان فارسی به روشنی، هر چهار وجه اثرات عاطفه بر انسان (جسمی، روانی، چهره ای و رفتاری) بیان می شوند. همچنین، تحلیل های زبانی موردِ اشاره، یافته های عصبی-زیست شناختی عواطف را تأیید کردند. در پایان، نیز یک الگوی سه مرحله ای در پیوند با شکل گیری و بروز عواطف از جمله عاطفه نفرت که نتیجه تحلیل شناختی-عصبی-زیستی پژوهش حاضر است، ارائه شد؛ نخست، وقوع رویداد خلاف؛ علتِ شکل گیری نفرت؛ دوم، شکل گیری عاطفه نفرت و سوم، بروز نفرت.
ارزیابی موردی حُسن تعابیر قرآنی، در برخی از ترجمه های فارسی بر اساس مدل کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه تطبیقی، تحلیلی و توصیفی، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که «ترجمه های فارسیِ حسن تعابیر قرآنی، با استفاده از سطح دوم الگوی ارزیابی ترجمه گارسس- سطح نحوی واژه شناختی- چگونه ارائه شده است؟». ارزیابی ترجمه این تعابیر در چهار ترجمه معروف، بر پایه ترجمه های تحت اللفظی و تفصیلی فارسیِ الهی قمشه ای، معزی، آیتی و مکارم شیرازی، به ویژه درکاربرد نمونه های نمایاننده کبر، بخل و خواری، انجام شد. یافته ها نشان دهنده آن است که تفاوت های فرهنگی موجود میانِ دو زبان فارسی و عربی، معادل یابی در سطح واژگانی و دستوری، از مهمترین چالش های این حوزه است. همچنین، در ترجمه تحت اللفظی، بلاغت ساختار این تعابیر سلب شده و با تکیه بر این نوع ترجمه، معنای مورد نظر قرآن پنهان مانده است. این امر، مشابهت های لفظی به زبان فارسی را محدود و کفایت و مقبولیت را کاهش می دهد.