فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴٬۶۸۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقوله رضایت مشتری بیانگر یک رویکرد نوین نسبت به کیفیت در مؤسسات اقتصادی و سازمان ها و همچنین ایجاد یک مدیریت و فرهنگ مشتری مدار واقعی می باشد. اندازه گیری رضایت مشتریان، ارایه کننده یک بازخورد فوری، معنی دار و عینی در خصوص انتظارات و اولویت های مشتری می باشد. بدین ترتیب، می بایست عملکرد سازمان ها در ارتباط با مجموعه ای از ابعاد رضایت مورد ارزیابی قرار گرفته که بیانگر نقاط قوت و ضعف یک سازمان باشد. در این تحقیق و برای اولین بار در ایران، روش تجزیه و تحلیل چندمعیاره رضایت (MUSA) جهت اندازه گیری و تجزیه و تحلیل رضایت مشتریان بانک توسعه صادرات ایران استفاده شده است. این روش به صورت یکپارچه، سطح رضایت مجموعه ای از مشتریان را بر پایه ارزش ها و اولویت های بیان شده آنها، ارزیابی می کند. این تحقیق بنا به درخواست اداره امور مشتریان و هماهنگی شعب بانک توسعه صادرات ایران انجام شده است که با حل چندین مدل برنامه ریزی خطی (با توجه به ساختار سلسله مراتبی ابعاد رضایت تعیین شده توسط خبرگان)، میانگین سطح رضایت در هریک از ابعاد و نیز رضایت کلی و همچنین اهمیت (وزن) هریک از ابعاد رضایت به دست می آید و در نهایت با ایجاد و توسعه مجموعه ای از شاخص های کمی و نمودارهای ادراکی به ارزیابی و اندازه گیری بهتر رضایت کمک می نماید.
چارچوبی برای فرآیندهای مدیریت دانش در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش، یکی از مهم ترین منابع رقابتی برای هر سازمان محسوب می شود، به نحوی که بسیاری معتقدند شرکت هایی که بتوانند هرچه سریع تر دانش را کسب و به مرحله کاربردی برسانند در یک بازار رقابتی، موفق تر خواهند بود. از طرفی دیگر، رقابتِ بین شرکتی اهمیت خود را از دست داده است و رقابت بین زنجیره های ﺗ ﺄ مین جهت ارائه بیشترین ارزش به مشتری، مورد ﺗ ﺄ کید قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش به دنبال ارائه چارچوبی برای فرآیندهای مدیریت دانش در زنجیره ﺗ ﺄ مینِ صنعت خودروسازی است. این پژوهش کاربردی در دو زنجیره ﺗ ﺄ مین شرکت ایران خودرو و سایپا به عنوان بزرگ ترین و فعال ترین شرکت های خودروساز در ایران و به صورتی پیمایشی و با کمک 206 خبره در صنعت خودرو صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی و از سه روش تحلیلِ محتوا، تحلیل سازه و تحلیل تشخیصی، برای بررسی روایی استفاده شده است. همچنین، برای پاسخگویی به ﺳ ﺆ الات پژوهش، از تحلیل عاملی ﺗ ﺄ ییدی مرحله اول و دوم و آزمون همبستگی استفاده شده است.
در چارچوب معرفی شده برای مدیریت دانش در زنجیره ﺗﺄمین، چهار فرآیند اصلی و یک فرآیند مکمل تعریف شدهاست. سپس، از طریق فنّ تحلیل عاملی، فرآیندها و شاخصهای موجود در چارچوب، مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که وجود تمامی این فرآیندها برای زنجیره ﺗﺄمین الزامی است و از نظر اهمیت به ترتیب عبارت اند از: 1) انتقال، اشتراک و توزیع 2) استفاده، کاربرد و بهره برداری 3) کسب، خلق و تولید دانش 4) سازماندهی، نگهداری و انبار، و 5) ارزیابی و بازخور
مدل برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی با استفاده از AHP, CSF و الگوریتم ژنتیک
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه سرمایه گذاری در زمینه سیستم های اطلاعاتی احتیاج به منابع مالی زیادی دارد و شکست در این سرمایه گذاریها هزینه های هنگفتی را برای سازمان ایجاد می کند مدیران سیستم های اطلاعاتی با مساله دشتوار تشخیص؛ ارزیابی و انتخاب انواع سیستم های اطلاعاتی مورد نیاز مواجه هستند. تشخیص و تعیین اولویت سیستم های اطلاعاتی مورد نیاز حساس ترین جزء برنامه ریزی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی می باشد. در این مقاله مدل تشخیص و تعیین اولویت توسعه سیستم های اطلاعاتی همراستای اهداف استراتژی های و برنامه های سازمان با استفاده از روش CSF؛ تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و الگوریتم ژنتیک (HISSPM) ارائه می گردد و به ارزیابی و تجزیه و تحلیل نتایج اجرای مدل از طریق آزمون فرضیه پرداخته می شود
تحلیل پوششی داده ها و روش نوین IEP /AHP جهت رتبه بندی کامل واحدهای تصمیم گیرنده
حوزه های تخصصی:
تحلیل پوششی داده ها یکی از رویکردهای علمی است که با به کارگیری مبنای ریاضی قوی به محاسبه کارایی می پردازد. تحلیل پوششی داده ها‘ تکنیکی ناپارامتریک برای سنجش و ارزیابی کارایی نسبی مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیرنده با ورودی ها و خروجی های چندگانه است. از آن جا که در مدل های اولیه تحلیل پوششی داده ها اولاً معیار سنجش کارایی‘ معیاری شعاعی است ثانیاً رتبه بندی کاملی از واحدها ارایه نمی شود و این مدل ها واحدها را فقط به دو دسته کارا و ناکارا طبقه بندی می نماید و ثالثاً این مدل ها توانایی تفکیک و تشخیص کافی میان نتایج ارایه نمی کنند‘ مقاله حاضر سعی شده است تا این مشکلات به طور همزمان رفع شود. به عبارت دیگر‘ این مقاله سعی در استفاده از مفهوم تحلیل پوششی داده ها به منظور بهبود قدرت تشخیص‘ با به کارگیری مدل پروفایل کارایی هر ورودی و تلفیق این مدل با تحلیل سلسله مراتبی جهت ارایه یک رتبه بندی کامل از واحدهای تصمیم گیرنده دارد. لذا در این مقاله ابتداء مدل پروفایل کارایی هر ورودی و سپس تکنیک پیشنهادی مزبور جهت انجام رتبه بندی کاملی از واحدهای تصمیم گیرنده مطرح می شود.
طراحی مسیر حرکت به سمت تولید ناب بر اساس مدل جکسون و جونز
حوزه های تخصصی:
"مدیریت ناب" را باید رویه پیچیده ای دانست که حول چندین ابزار کلیدیِ مفهومی و فیزیکی به نحوی شکل میگیرد که پیادهسازی آن به شکستن الگوهای کهنه و نصب الگوهای جدید میانجامد. تحقق این موضوع در یک سازمان، علاوه بر مجموعه ای از ابزارها، به چارچوبی برای بهکارگیری آنها نیازمند است و بدین ترتیب یک سیستم را طلب می کند. در این مقاله چگونگی طراحی فرایند پیادهسازی مدیریت ناب در "شرکت تابلوسازی برق مازندران" که ضرورت درهم آمیختن کیفیت بالا، هزینه پایین، نوآوری، انعطافپذیری و تحویل در کوتاهترین زمان را دریافته است، بنا به متدولوژی اجرایی و گام به گام سیستم مدیریت ناب پیشنهادی جکسون و جونز ارائه شده است. تیم "تجدید حیات" که مسئول اصلی طراحی و پیادهسازی سیستم مدیریت ناب است، در این تحقیق با راهبری محقق، وظایف خود را انجام داده است. سایر تیمها اعم از "جاریسازی" و "عملیاتی"، با نظر مدیر و یا مسئول مربوطه ساماندهی شدهاند. در برنامه توسعه و خط مشی سالانه شرکت که توسط تیم تجدید حیات و تیم تمرکز تدوین شده است، بهطور خلاصه، دو کلید تولید و مهندسی ناب، به عنوان کلیدهای راهبردی، و افزایش سهم بازار و سرعت ارائه محصول به کارفرمایان، به عنوان تمهای بهبود مشخص شده اند
توسعه ای بر روش AHP / DEA برای رتبه بندی واحدهای تصمیم گیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روشAHP/DEA برای رتبه بندی واحدهای تصمیم گیرنده، از کارهایی است که در زمینهی ترکیب دو مقولهی تحلیل پوششی داده ها (DEA) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شده است. این روش ایده ای جدید در زمینهی ترکیبDEA وAHP است که توانسته با ترکیب نقاط قوتDEA وAHP به رتبه بندی واحدهای تصمیم گیرنده (DMU) بپردازد. با این وجود، دراین روش مشکلاتی از جمله منطقی نبودن مقایسهی دو واحد تصمیم گیرنده در یک مدلDEA ، عدم رتبه بندی کامل و عدم مطابقت با رتبه بندیDEA در حالت چند ورودی- چند خروجی دیده میشود. در این مقاله، روش AHP/DEA را توسعه می دهیم به طوریکه مشکلات گفته شده، برطرف شود. در واقع ما در مرحله اول این روش دو مرحله ای، در تعیین مقادیر ماتریس مقایسات زوجی علاوه بر نسبت های کارایی واحدها میزان تأثیر هر واحد بر دیگر واحدها را نیز سنجیده ایم تا نگاه جامع تری به مسئله رتبه بندی داشته باشیم. نشان میدهیم، روش ارایه شده، ضمن اینکه یک رتبه بندی منطقی از واحدهای تصمیم گیرنده را ارایه میدهد، بارتبه بندی کارا- ناکارای DEA نیز مطابقت کامل دارد. مثال های عددی نیز، در مقاله آورده شده اند تا به کمک آن ها، ضمن تشریح روش، درک شهودیتری از مسایل مطرح شده در مقاله حاصل شود.
بررسی ارائه کیفیت خدمات در بخش عمومی (مطالعه موردی: بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان)
حوزه های تخصصی:
امروزه کیفیت خدمت از مهمترین جنبه های مدیریتی سازمان های خدماتی هستند و مشتری محوری، استراتژی اول تمام سازمان های دنیا به شمار می روند. تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان کیفیت خدمات درمانی ارائه شده در بیمارستان های درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (شهر اصفهان) انجام شده است. به همین منظور یک نمونه 336 نفری از بیماران که قادر به همکاری و بیشتر از 24 ساعت در بیمارستان های فوق بستری می شدند به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه تدوین شده بر اساس ابزار سروکوآل که روایی و پایایی (91/0) آن مورد تایید قرار گرفت انجام شد. از مدل های توسعه یافته در اندازه گیری کمی کیفیت خدمات در بخش دولتی متعلق به پاراسورامان و بری می باشد. مدل SERVQUAL سعی در اندازه گیری کیفیت خدمات در جایی که این کیفیت به عنوان یک ضرورت جهت درک مشتری، انتظارات او و کیفیتی که از خدمات ارائه شده انتظار دارد، به کار می رود. SERVQUAL مخفف کلمه SERVICE QUALITY به معنای کیفیت خدمات می باشد. این ابزار بر مبنای مدل شکاف کیفیت خدمات به اندازه گیری شکاف پنجم از ابعاد مختلف کیفیت خدمات (ملموس ها، توانایی اجرای خدمات، اعتماد و اطمینان، پاسخگویی و دلسوزی) می پردازد.
ارزیابی و انتخاب تأمینکنندگان در زنجیره تأمین در حالت منبعیابی منفرد با رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"از عوامل مهم بقا در محیط پر رقابت امروزی، کاهش هزینههای تولید محصول میباشد. انتخاب تأمینکنندگان مناسب میتواند به شکل قابل ملاحظهای هزینههای خرید را کاهش و قابلیت رقابتپذیری سازمان را افزایش دهد، چرا که در بیشتر صنایع، هزینه مواد خام و اجزای تشکیلدهنده محصول، قسمت عمدهای از بهای تمام شده محصول را در بر میگیرد. هدف از این مقاله ارائه یک روش تصمیمگیری فازی برای مسائل انتخاب تأمینکنندگان در زنجیره تأمین است. در دهه اخیر چگونگی تعیین مناسبترین تأمینکننده بهعنوان یک عامل استراتژیک در زنجیره تأمین موردتوجه قرار گرفته است.
ماهیت این نوع تصمیمها معمولاً پیچیده و فاقد ساختار مشخصی است و بسیاری از معیارهای عملکرد کمی و کیفی از قبیل، کیفیت،قیمت، انعطافپذیری و زمان تحویل باید برای تعیین مناسبترین تأمینکننده مورد توجه قرارگیرد. در این مقاله از عبارتهای کلامی که بهوسیله خبرگان ارائه میشود برای ارزیابی و تعیین عملکرد هر تأمینکننده نسبت به هر معیار و تعیین وزن معیارها استفاده شده است. رتبهبندیهای کلامی بهوسیله اعداد فازی مثلثی و ذوزنقهای بیان شدهاند و در نهایت از روش تصمیمگیری چند معیاره (MCDM) در محیط فازی برای انتخاب تأمینکنندگان استفاده شده و یک روش برای محاسبه وزن و رتبهبندی گزینهها در تکنیکTOPSIS فازی ارائه شده است. در نهایت یک مثال برای نشاندادن فرایند حل ارائه شده است."
وزن دهی و رتبه بندی شاخصهای موثر بر کیفیت لاستیک خودرو با استفاده از تکنیکهای تصمیم گیری چند شاخصه مطالعه موردی: شرکت کویر تایر
حوزه های تخصصی:
یکی ازمهمترین قسمتهای یک وسیله نقلیه را میتوان تایر به شمارآورد به نوعی که عملکرد هر وسیله نقلیهای تاحدزیادی وابسته به تایرهای آن است. درمیان روشهای گوناگونی که برای مطالعه رفتارمکانیکی تایر به کاربرده میشود، مدلسازی ریاضی به خاطرقابلیت بالایی که دراین زمینه ازخود نشان میدهد، ازجایگاه ویژه ای برخورداراست. دراین زمینه، تاکنون مدلهای ریاضی گوناگونی مورداستفاده قرارگرفته است.دراین تحقیق، مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) به منظور رتبه بندی شاخصهای مهم مؤثر برکیفیت تایرها به کاربرده شده است. به این صورت که درراستای تحقق انتظارات مشتری وجلب رضایت او که هدف هرتولیدکنندهای میباشد، شاخصهای مهم مؤثر برکیفیت لاستیک خودرو توسط کارشناسان امر و تعدادی ازمشتریان، شناسایی و رتبهبندی میشود. در این پژوهش شاخصهای انتخاب شده توسط کارشناسان، از طریق تکنیکهای AHPو ENTROPY وزن داده شده و رتبهبندی میگردند. پنج نوع تایربا کیفیتهای متفاوت به عنوان گزینههای تصمیم انتخاب شده، سپس این گزینهها با توجه به وزنهای بدست آمده از دو تکنیک ذکر شده برای شاخصها، از طریق تکنیکهای TOPSIS و ELECTRE رتبهبندی گردیده و در مورد آنها تصمیم گیری میشود. درنهایت چهارحالت رتبهبندی حاصل شده که ازطریق تکنیکهای ادغام MADM (روشهای میانگین حسابی، بردا و کاپلند) به نتیجهگیری واحد در این زمینه خواهیم رسید.
کاوشی در مبانی فلسفی نظریه مدیریت کیفیت فراگیر
حوزه های تخصصی:
در ابتدای قرن بیستم « فردریک تیلور » روش علمی خود را ارائه داد که هدف آن ، مؤثر کردن عملیات و دسترسی با بازده انبوه تر در تولید بود . « تیلور » به پیروی از آدام اسمیت کارها را به وظایف کوچک تقسیم می کرد و بدین ترتیب سطح مهارت کارگران را در یک بخش افزایش می داد . با کار « تیلور » کیفیت سنتی که در هنر استادکاران و صنعتگران نهفته بود تغییر یافت و به دنبال آن بعد از جنگ جهانی اول ، پیروزی متفقین را ناشی از کیفیت خوب ابزارهای آنها تشخیص دادند که این موضوع باعث به وجود آمدن دیدگاه جدیدی نسبت به کیفیت شد ...
تحلیل حساسیت مسائل تصمیم گیری چند شاخصه نسبت به نوع تکنیک مورد استفاده مطالعه ای موردی
حوزه های تخصصی:
چکیده : در چند سال اخیر توجه مجامع دانشگاهی ما به علوم تصمیم گیری بیشتر جلب شده و تحقیقات آکادمیک زیادی در این راستا صورت گرفته است اما متاسفانه در انتخاب نوع تکنیک تصمیم گیری مناسب به ویژه در مورد تصمیم گیریهای چند شاخصه( مثلا تکنیک های AHP و SAW , TOPSIS , ELECTRE و مانند آنها ) دقت و مطالعه کافی صورت نمی گیرد .مقاله حاضر با بررسی یک مورد واقعی نشان می دهد که انتخاب نوع تکنیک مورد استفاده چه در مرحله وزن دهی و چه در مرحله تصمیم گیری می تواند تاثیر غیر قابل انکاری بر رتبه های حاصله داشته باشد همچنین مشخص می کند که با اتخاذ چه روش هایی می توان حساسیت مسأله را کم کرد و نیز چگونه می توان رتبه بندی های حاصله را با هم مقایسه نمود.
طراحی و تبیین الگوی زنجیره تامین تاب آور در صنایع داروسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
55 - 106
حوزه های تخصصی:
طی دو دهه اخیر، پیچیدگی محیط کسب و کار، پویایی، عدم اطمینان و نوسانات محیطی بالاتر، مفاهیمی همچون جهانی شدن و رقابت فزاینده باعث تغییرات بسیاری در معادلات حاکم بر زنجیره تامین صنایع شده است. در ﭼﻨیﻦ ﺷﺮایﻄی کﺴﺐ وکﺎرﻫﺎ ﺑﺎیﺪ ﺑﺮای مواجهه ﺑﺎ ﺟﺮیﺎن ﭘیﻮﺳﺘﻪ ای از ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ از قبیل ﺑﺤﺮانهای اﻗﺘﺼﺎدی، تحریم ها، ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت ﻧﺮخ ارز و ﻗیﻤﺖ ﻫﺎ، ﻣﺤﺪودیﺖ ﻫﺎی ﺳیﺴﺘﻢ ﺗﻮﻟیﺪی و یﺎ ﺑﻼیﺎی ﻃﺒیﻌی ﺧﻮد را آﻣﺎده ﻧﻤﺎیﻨﺪ. "تاب آوری" یکی از راهبردهای مقابله با چنین چالش هایی است. پ ژوهش حاضر قصد دارد، با توجه به جایگاه استراتژیک صنعت داروسازی بعنوان بخشی از سیستم سلامت جامعه،الگوی زنجیره تامین تاب آور را در این بخش ارائه دهد. به این منظور ضمن تعمق در ادبیات موضوع ، مصاحبه با خبرگان و بهره گیری از روش دلفی، مولفه ها و شاخصهای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی و استخراج گردید. در این راستا پرسشنامه ای طراحی و در اختیار جامعه آماری صنعت دارو قرار گرفت. نتایج با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری و نرم افزار لیزرل، تجزیه و تحلیل شده و با تبیین ارتباطات بین عوامل، الگوی پیشنهادی پژوهش تایید شد. این الگو روابط بین مولفه هایی نظیر محرکها، آسیب پذیریها، قابلیت ها و توانمند سازهای زنجیره تامین و تاثیر آنها بر یکدیگر را مورد مطالعه قرار داده است. نتایج نشان میدهد؛مدیران صنایع داروسازی میتوانند از طریق ایجاد یا بهره گیری از قابلیت ها و تقویت توانمند سازها، ضمن کاهش عواملی که شرکتها را مستعد اختلال می نمایند، تاب آوری لازم در مواجهه با آنها را کسب نمایند.
محاسبه واریانس برای داده های حاصل از نمونه گیری چند مرحله ای و براورد نسبتی
حوزه های تخصصی:
ارایه یک مدل ترکیبی تحلیل پوششی داده ها و تحلیل سلسله مراتبی برای ارزیابی عملکرد مدیران بیمارستان ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد مدیران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با روش تحلیل پوششی داده ها ( DEAیاData Envelopment Analysis ) انجام شده است. همچنین به علت کیفی بودن بعضی معیارهای ارزیابی عملکرد مدیران از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP: Analytical Hierarchy Process) برای تبدیل داده های کیفی به کمی استفاده شده است.روش بررسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه پژوهش این مطالعه مدیران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (29 نفر) در سال 1387 بودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بوده است که با استفاده از نرم افزارهای DEA-Excel Solver و Expert Choice صورت گرفت. مدل مساله خروجی محور در حالت بازده به مقیاس متغیر انتخاب شد.یافته ها: بیشترین مورد اختلاف بین وضعیت موجود و وضعیت بهینه در نهاده ها و ستاده ها، وضعیت مربوط به ستاده نسبت درآمد به هزینه بود.نتیجه گیری: در روند تحقیق، مدیران کارا تعیین شدند و بازده به مقیاس هر مدیر مشخص شد. از بین 29 مدیر 15 مدیر کارا و سایر مدیران ناکارا بودند. شاخص های عدم سختی کار، تعداد نیروی متخصص و تعداد نیروی درمان به عنوان ورودی و شاخص های نمره فرم عملکرد، ضریب اشغال تخت، زمان آخرین پرداخت ها و نسبت درآمد به هزینه به عنوان خروجی انتخاب شدند.
شناسایی و الویت بندی عوامل موثر بر بهره وری منابع انسانی با استفاده از روش TOPSIS
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی و الویت بندی عوامل موثر در بهره وری منابع انسانی به روش تاپسیس می باشد.بدین منظور ضمن مرور مفایم موجود در بهروه وری ، عوامل موثر مورد مطالعه قرار گرفت.جامعه آماری این پژوهش ، مدیران ، سرپرستان و کارکنان شرکت آلفا می باشد که از این افراد ، تعداد ۱۶٠ نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه استفاده شد. با استفاده از نرم افزار عواملی را که دارای بیشترین تاثیر بر بهره وری بودند ، شناسایی شدند.به منظور الویتبندی عوامل شناسایی شده ،از روش تاپسیس استفاده شد.بدین منظور پرسشنامه دوم جهت بررسی تاثیر هر یک از عوامل نسبت به شاخص های تعیین شده در اختیار نمونه آماری قرار گرفت.بدین ترتیب ،ماتریس تصمیم گیری به دست آمد.نتیجه اولویت بندی عوامل نشان می دهد که به ترتیب ، وجود استراتژی دقیق سازمانی ، سطح بالای مهارت شغلی، به کارگیری سیستم مشارکتی ، آموزشهای ضمن خدمت، کیفیت بالای زندگی کاری ، ایجاد و گسترش فرهنگ مناسب سازمانی، تشویق به خلاقیت و نوآوری ،عوامل محیطی در الویت قرار دارند.
بکارگیری و مقایسه روشهای AHP ، TOPSIS ، ELECTRE در انتقال تکنولوژی تولید ترانسفورماتورهای خشک رزینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ارائه مدلی برای ارزیابی عملکرد مؤثر کارکنان شرکت ملی نفت ایران
حوزه های تخصصی:
• آسیب شناسی فعالیت های آموزش و بهسازی منابع انسانی بر اساس مدل سه شاخگی (مورد مطالعه: صنایع الکترونیکی فجر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی آسیب های موجود فعالیت های آموزش و بهسازی منابع انسانی صنایع الکترونیکی فجر (شامل سه بعد فرایند، ساختار و محیط) انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر از لحاظ روش، ترکیبی است؛ بدین معنا که در گام اول (مطالعه کیفی) ابتدا براساس روش نمونه گیری در دسترس به مطالعه اسناد و تحقیقات مرتبط پرداخته شد و پس از مقوله بندی آسیب ها بر اساس مدل تحقیق، چارچوب مصاحبه تدوین و با استفاده از روش نمونه-گیری هدفمند با 10 نفر از کارکنان و مدیران به منظور شناسایی آسیب های فعالیت های آموزش و بهسازی صنایع الکترونیکی فجر، مصاحبه انجام شد. در مرحله کمی پژوهش، پس از تبدیل آسیب های شناسایی شده به گویه ها و تدوین ابزار پرسشنامه، نسبت به اجرای آن اقدام شد. این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس فرمول کوکران از جامعه آماری که 250 نفر، شامل کارمندان و مدیران صنایع الکترونیکی فجر بودند، 126 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی و آمار استنباطی (t تک نمونه ای، طیف مطلوبیت نانلی، t گروه های مستقل، برآورد میانگین جامعه و آزمون فریدمن) استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که واحد آموزش صنایع الکترونیکی فجر در تمام ابعاد مدل اعم از بعد فرایندی، ساختاری و محیطی و در تمامی مقوله های هریک از ابعاد در وضعیت کاملاً آسیب و نسبتاً آسیب قرار دارد.