فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۳۱۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
83 - 119
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، طراحی چارچوب سیاستگذاری توسعه کارآفرینی سازمانی مبتنی بر ابعاد نهادی است. با این منظور با استفاده از روش کیفی و بهره مندی از نظریه داده بنیاد، با خبرگان و صاحب نظران این حوزه و به روش گلوله برفی مصاحبه عمیق نیم ساختار یافته انجام شد. سپس، فرایند کدگذاری باز منتج به 158 کد، کد گذاری انتخابی منتج به 129 کد در قالب شش مقوله اصلی، شرایط علی (چالش های: سیاست های دسترسی به منابع مالی، سیاست های انگیزشی کارآفرینی، سیاست های ارزیابی محیط کسب و کار، سیاست های فرهنگی، سیاست های قانونی)، پدیده محوری (موانع: سازمانی، ساختاری، اقتصادی، فناورانه، شبکه سازی و اطلاع رسانی)، عوامل زمینه ای (عوامل رسمی، غیر رسمی، قانونی و تنظیمی، شناختی، هنجاری)، عوامل مداخله گر (عوامل محیطی)، راهبردها (تدوین برنامه ریزی کارآفرینانه، ارائه کمک و مشوق های مالی، بهبود ساختاری اداری کسب و کار، بستر سازی آموزشی و فرهنگی، توسعه بهبود نوآورانه، بهبود زیر ساختارها) و پیامدها (توسعه و بهبود راهبردی، توسعه و بهبود عملیاتی) در بر داشت. نتایج نشان داد تحقیق حاضر می تواند به سیاست گذاران را در تدوین سیاست های کارآفرینی سازمانی براساس روندهای آتی کسب و کارها در جهان یاری کند.
نقش مولفه های رسانه های اجتماعی در تاثیرگذاری بر متغیرهای مدل آیدا در پذیرش بانکداری تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
224 - 247
حوزه های تخصصی:
رسانه های اجتماعی نقش مهمی در انتقال اطلاعات و پذیرش بانکداری تلفن همراه در نظام های بانکی دارند. رسانه های اجتماعی به عنوان یک منبع اطلاع رسانی، تبلیغاتی و تعاملی، می توانند تأثیر قابل توجهی بر متغیرهای آیدا، که مراحل مختلف رفتار خرید را نشان می دهند، داشته باشند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مولفه های رسانه های اجتماعی بر مراحل شناختی مشتریان تلفن همراه از طریق مدل آیدا در بین استفاده کنندگان از بانکداری تلفن همراه است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش از نوع پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش استفاده کنندگان بانک داری تلفن همراه در شهر تهران است که تعداد 384 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. تکنیک مورد استفاده در این پژوهش مدل معادلات ساختاری است . ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه و ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات نرم افزار آماری Smart PLS است . نتایج نشان می دهد که رسانه های اجتماعی می توانند به عنوان ابزاری موثر برای ارتقای خدمات بانکداری موبایلی مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین بانک ها می توانند از طریق شبکه های اجتماعی، آگاهی از ویژگی ها و مزایای بانک داری همراه را افزایش داده و با طراحی استراتژی های رسانه های اجتماعی، استفاده از آن ها را تشویق کنند.
ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری کدها روش تحقیق کیفی اکتشافی محسوب می گردد. جامعه هدف شامل 12 نفر از خبرگان اعم از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی در رشته های بازاریابی، شامل مدیران بازاریابی در شرکت های لبنی که آشنا با مباحث سهم بازار بوده است. نمونه گیری با روش هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. از رویکرد تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 20 برای تحلیل داده های کیفی و ارائه مدل پارادایمی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی 22 مقوله و 78 شاخص شاخص در قالب شش دسته اصلی شامل شرایط علی (بازاریابی داخلی، مدیریت چرخه عمر محصول، جذابیت بازار، آمیخته بازاریابی، استراتژی رقابتی و برنامه ریزی و هدف گذاری)، عوامل زمینه ای (ویژگی مشتریان، محیط رقابتی و تلاطم بازار)، پدیده محوری (استراتژی توسعه سهم بازار)، راهبردها و اقدامات (مدیریت سهم بازار، پیشبرد فروش، تبلیغات، رقابت، ارزش ویژه برند و تقسیم بازار)، عوامل مداخله گر (مدیریت ریسک و مزیت رقابتی پایدار) و پیامدها (تثبیت موقعیت برند، سودآوری، قدرت چانه زنی و افزایش سهم بازار) شناسایی شد. در نتیجه مدل پارادایمی الگوی بومی افزایش سهم بازار در صنایع لبنی ایران با رویکرد کیفی با توجه به شش شرایط (زمینه ای، علی، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و اقدامات و پیامدها) به طور کامل ترسیم شده است.
توسعه محصولات جدید با رویکرد تجربه مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه فناوری هایی همچون اینترنت اشیاء، موجب شده تا به صورت گسترده ای، حجم عظیمی از داده توسط انسان ها و ماشین ها تولید شود. علاوه بر این، توسعه کاربران فضای مجازی و اینترنت نیز، بستری فراهم نموده تا نیازها و نظرات مشتریان و کاربران محصولات و خدمات، به سادگی ثبت و قابل بهره برداری شوند. این داده ها فرصتی است برای طراحی محصول، خدمت و سیستم به صورت داده محور می باشد. فرآیند طراحی محصولات و خدمات به صورت سنتی، نیازمند گردآوری داده ها به صورت پیمایش است که امری زمان بر و پرهزینه استدوره طراحی و توسعه محصول پشت درب های بسته واحد تحقیق و توسعه شرکت ها به پایان رسیده است. لازمه باقی ماندن شرکت ها در عصر پرتلاطم حاضر، بهره گیری از دانش موجود در دینای اطراف و حرکت به سمت نوآوری باز و خلق ارزش مشترک است. مشتری و مصرف کننده نهایی، مهمترین بخش زنجیره ارزش هر کسب و کاری است و یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در این میان، ترجیحات و نظرات مشتریان است. این منابع عموما در بستر اینترنت، سایت های خرید و فروش آنلاین، شبکه های مجازی و پایگاه های مشابه دیگری بارگذاری و ذخیره می شوند. با توجه به اینکه محتوای این نظرات عموما به صورت متن هستند، نیاز به ابزارهای متن کاوی برای استخراج اطلاعات از آن ها، احساس می شود. بر این اساس، این پژوهش با هدف بررسی و مرور سیستماتیک ادبیات حوزه توسعه و طراحی و محصولات مشترک بر مبنای داده های متنی انجام شده است. بدین منظور از دو رویکرد مرور سیستماتیک، Bibliometric Analysis و Systematic mapping review استفاده شده است.
تأملی بر نقش نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی بر قصد خرید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
216 - 237
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه فناوری واقعیت افزوده وارد منازل شده است و این فرصتی ارزشمند برای بازاریابان خواهد بود تا تجربه جریان را به مشتریان در خانه خود ارائه دهند. در این عصر تکنولوژی، مصرف کنندگان به کمک گوشی همراه خرید خود را راحت کرده اند. با توجه به این روند رو به رشد، بازار اپلیکیشن های برندشده، به طور پیوسته رشد کرده و از سایر انواع تجارت گوشی همراه پیشی گرفته است. اپلیکیشن های واقعیت افزوده با پوشاندن صورت یا محیط اطراف با محصولات مجازی، بُعد جدیدی به تجربه مشتری می بخشند. با توجه به گوشی های هوشمندی که امروزه در همه جا حضور دارند و با توجه به واکنش مشتریان به فناوری های جدید، بررسی رفتار مصرف کننده در مقابل فناوری های جدید، بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است. واقعیت افزوده، به عنوان یک فناوری جدید، در دسترس خرده فروشان ظاهر شده است تا با مشتریان تعامل کنند. از سوی دیگر، محبوبیت رسانه های اجتماعی در بین نسل های جوان و مسن تر، به استفاده گسترده از آن، به عنوان بستر ارتباطی بازاریابی جدید منجر شده است. مشتریان در معرض انواع ابتکارهای بازاریابی هستند که کسب وکارها بدون توجه به محدودیت های مکانی یا زمانی، به سرعت در حوزه دیجیتال شبکه های رسانه های اجتماعی ترویج و انجام می دهند. به دلیل ویژگی های پلتفرم رسانه های اجتماعی، مانند چت های زنده و قابلیت های نظر دادن، افراد ممکن است اکنون با برندهای محبوب خود، اینفلوئنسرهای معروف و سایر کاربران تعامل دیجیتالی مستقیم داشته باشند. کاربران رسانه های اجتماعی، می توانند به سادگی نگرش ها و ایده های خود را در خصوص محصولات یک برند یا اقدامات سایر کاربران، با فشردن دکمه «پسندیدن» یا «نپسندیدن» یا با ارسال نظر مثبت یا نامطلوب روی یک پست، به اشتراک بگذارند. همچنین، اینفلوئنسر مارکتینگ در عصر رسانه های اجتماعی محبوبیت بیشتری پیدا می کند و بازاریابان برای تأثیرگذاری بر مشتریان بالقوه خود از آن استفاده می کنند. این پژوهش ادبیات موجود در بازاریابی اینفلوئنسر را ترکیب می کند. در واقع، هدف این پژوهش، واکاوی نقش نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی بر قصد خرید با میانجیگری قابلیت اعتماد، میزان مهارت درک شده و تعامل فرااجتماعی است.روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش، کاربران گوشی هوشمند و اپلیکیشن واقعیت افزوده در بین کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه بود که پس از بررسی های انجام شده، مشخص شد که تعداد آن ها حدود ۱۳هزار نفر است. برای محاسبه حجم نمونه، از جدول مورگان بهره گرفته شد. با توجه به حجم جامعه و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، ۳۸۴ نفر برای نمونه انتخاب شد. برای اجرای این پژوهش، از ابزار پرسش نامه استاندارد استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی انجام گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که قابلیت اعتماد رابطه بین نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی را با قصد خرید میانجیگری می کند. مهارت درک شده رابطه بین نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی را با قصد خرید میانجیگری می کند. تعامل فرااجتماعی رابطه بین نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی را با قصد خرید میانجیگری می کند. افزون براین، نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی بر قصد خرید تأثیر معناداری دارد.نتیجه گیری: از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که استراتژی های بازاریابی اینفلوئنسر رسانه های اجتماعی، بایستی بر اساس ویژگی های شخصی، خصوصیت ها و انواع اینفلوئنسرها تدوین شود. علاوه براین، درک نقش غنای رسانه ای و طبیعی بودن در بازاریابی رسانه های اجتماعی، مدیران بازاریابی را برای طراحی کمپین ها حمایت می کند.
بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر زمان مقطعی و از نظر ماهیت و روش، از نوع علی-توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل استفاده کنندگان ازخدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی درحوزه پوشاک می باشد که به دلیل جامعه ی نامتناهی با استفاده از جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شد. این تعداد مبتنی بر روش نمونه گیری نمونه تصادفی در دسترس گزینش گردیدند. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه بوده که جهت تأیید روایی آن، ازروایی صوری و برای پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی و روش معادلات ساختاری در بخش آمار استنباطی و از طریق نرم افزارهایSPSS و PLS برای انجام عملیات آماری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تنوع گزینه های خدمات تحویل خرده فروشی الکترونیکی بر حفظ مشتریان تاثی مثبت وجود دارد. جهت برازش مدل کلی از روش معیار GoFاستفاده شد، مقدار بدست آمده برابر با 638/0 بوده که نشان از برازش مناسب مدل می باشد.
ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارزیابی سیاست های فناوری مالی در بانک ملی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی-توسعه ای و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی-مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 17 نفر از مدیران با سابقه بانک ملی ایران و به روش نمونه گیری هدفمند می باشد و در بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان بانک ملی ایران که با تحلیل توان کوهن حجم نمونه 156 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه صورت گرفت. مقوله های زیربنایی پژوهش با روش گراندد تئوری شناسایی و الگوی نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی گردید. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MAXQDA20 و بخش کمی با Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد براساس مدل پارادایمی پژوهش، ارزیابی برون سازمانی، ارزیابی درون سازمانی و ارزیابی ذی نفعان بانکی بر سیاست های اجرایی فینتک تاثیر دارند. از سوی دیگر عملکرد بازاریابی بانک شرایط زمینه ای را فراهم می سازد و ریسک مبتنی بر فناوری نیز یک عامل مداخله گر است. در نهایت با راهبردهای فناورانه و مالی می توان به توسعه فینتک و بانکداری دیجیتال دست یافت. همچنین شاخص GOF برابر 659/0 بدست آمد که نشان از برازش مدل مطلوب می باشد.
اولویت بندی مدیریت بافت تاریخی شهر گرگان جهت باززنده سازی با رویکرد گردشگری پایدار
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : باززنده سازی پهنه های بافت تاریخی، نیازمند مدیریت ویژه ای است. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، اولویت بندی مدیریت بافت تاریخی شهر گرگان جهت باززنده سازی با رویکرد گردشگری پایدار از دیدگاه ساکنان و کارشناسان است.
روش شناسی : پژوهش حاضر، بر اساس رویکرد کیفی و از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری شامل محدوده بافت تاریخی شهر گرگان در سال 1403 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش تصادفی صورت پذیرفت و از 400 نفر از ساکنان شهر گرگان و 64 نفر از کارشناسان سازمان های گوناگون مشتمل بر اساتید دانشگاه، کارمندان شهرداری شهر گرگان، کارمندان اداره کل راه و شهرسازی گرگان، استانداری گرگان، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شهر گرگان، سازمان صنایع دستی و گردشگری شهر گرگان، کارمندان موزه شهر گرگان پیمایش به عمل آمد. برای تحلیل پرسش نامه شهروندان از آزمون فریدمن در محیط نرم افزار SPSS و برای تحلیل نظرات کارشناسان از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است.
یافته ها : از دیدگاه ساکنان، مدیریت ویژه بافت یعنی مدیریت توسط شهرداری با میانگین 71/4 بیش ترین اهمیت و پس از آن مدیریت دولتی با میانگین 48/3 در اولویت دوم، مدیریت توسط بخش خصوصی با میانگین 05/2 در رتبه سوم و در نهایت مدیریت مردمی با میانگین 19/1 در رتبه چهارم قرار گرفته است. همچنین، مدیریت ویژه بافت یعنی مدیریت توسط شهرداری با میانگین 414/0 بیش ترین اهمیت و اولویت را از نظر کارشناسان برای باززنده سازی مدیریت بافت تاریخی شهر گرگان با رویکرد توسعه پایدار گردشگری دارد و و پس از آن مدیریت دولتی با میانگین 314/0 در اولویت دوم و سپس مدیریت مردمی و خصوصی به ترتیب با 140/0 و 132/0 قرار دارند.
نتیجه گیری و پیشنهادها : باززنده سازی پهنه های بافت تاریخی شهر گرگان نیازمند راه اندازی یک واحد اداری در شهرداری برای مدیریت بافت است که با سطح معناداری 000/0 به تأیید ساکنان و کارشناسان رسیده است.
نوآوری و اصالت : پژوهش حاضر برای نخستین بار بر تعیین ساختار مدیریتی جهت باززنده سازی بافت تاریخی شهر گرگان با رویکرد گردشگری پایدار تأکید نموده است.
تدوین استراتژی اقیانوس آبی در صنعت خدمات بانکداری با هدف بهبود تأمین خواسته های مشتریان و تعیین الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
87 - 113
حوزه های تخصصی:
هدف: در دنیای امروز، رقابت بین بانک ها و مؤسسه های مالی ایران بسیار شدید است. برای موفقیت در این میدان، به روش نوینی نیاز است که هم از رقبا متمایز شود و هم بتواند به چالش های فعلی رقابت پاسخ دهد. بدین منظور، هدف مقاله حاضر، توسعه مدل استراتژی اقیانوس آبی در صنعت بانکداری، در راستای بهبود تأمین خواسته های مشتریان است. برای توسعه این مدل، از ترسیم بوم استراتژی و الگوی چهار اقدامی و تعیین الگوی بهینه به کمک تکنیک های بهینه سازی استفاده شده است.
روش: پژوهش حاضر، از حیث داده ها و روش پژوهش کمّی است و با جهت گیری کاربردی و رویکرد قیاسی، به صورت اکتشافی اجرا شد. جامعه آماری آن ۵ نفر از مدیران و خبرگان حوزه بانکداری است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش، در گام نخست، به منظور استخراج حوزه های اصلی افزایش، کاهش، ایجاد و حذف در الگوی چهار اقدامی با استادان مصاحبه صورت گرفت؛ سپس اهمیت و اولویت بندی نیازهای مشتریان و هزینه نسبی اجرای این اقدام ها با استفاده از روش BWM مشخص شد. این اقدام ها در بخش های منابع انسانی، ارتباطات سازمانی، ارزیابی عملکرد، روابط عمومی، تبلیغات، فرایندها و ساختارهای سازمانی و جانمایی و معماری دسته بندی شدند. در انت ها با استفاده از مدل کوله پشتی و وزن های به دست آمده از روش BWM در سطوح مختلف بودجه سازمان، اقدام های متناظر برای اجرا انتخاب شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ارائه تسهیلاتی نظیر باشگاه مشتریان در قالب اعطای وام، بیمه درمانی و غیره و طراحی کمپین های تبلیغاتی نوآورانه و به روز، نیازهای بسیار پُراهمیت مشتریان است. بهبود مهارت های کاری کارمندان و طراحی زیبا و شکیل محیط داخلی بانک ها نیز از نیازهای بسیار کم اهمیت مشتریان است. مقایسه وزن نهایی اقدام های مشتریان نیز نشان داد که جلوگیری از فساد و رانت خواری و ارتقای آگاهی بخشی به مشتریان و ایجاد شبکه های باشگاه مشتریان و اطلاع رسانی دائم به آنان، به منظور تقویت حس همدلی و اعتماد مشترک، پراهمیت ترین اقدام ها مرتبط با نیازهای مشتریان است. حفظ ارتباطات فیزیکی بانکی، در کنار ارتباطات مجازی و محدودساختن حیطه فعالیتی بانک روی یک حوزه خاص نیز، کم اهمیت ترین اقدام های مرتبط با نیازهای مشتریان است. مقایسه هزینه نسبی نهایی اقدام های مرتبط با نیازهای مشتریان نشان داد که ایجاد باشگاه مشتریان وفادار و ارائه خدمات تسهیلات کوتاه مدت مثل سبد خانوار، کارت های اعتباری ورزشی یا خرید اقلام اقساطی، بیمه درمانی تکمیلی برای مشتریان و معماری پرهزینه شعب، در بین اقدام های مرتبط با نیازهای مشتریان، بیشترین هزینه نسبی را دارد و تقویت حس مسئولیت پذیری و پاسخ گویی کارکنان بانکی و تقویت ارتباطات افقی و عمودی در نظام بانکی به منظور گسترش تعهد کاری نیز، در بین اقدام های مرتبط با نیازهای مشتریان، کمترین هزینه نسبی را دارد.
نتیجه گیری: با کمک مدل کوله پشتی از صرفه جویی هزینه ناشی از اقدام های کاهشی و حذفی برای اجرای اقدام های افزایشی و ایجادی استفاده شد. برای اقدام های افزایشی و ایجادی بیشتر، باید این فرایند به صورت یک استراتژی، در مدت پنج سال اجرا شود.
پیش بینی قصد خرید از طریق تجربه برند: چالش ها و فرصت های جدید در جذب و حفظ مشتریان با تأکید بر نگرش، اعتماد و دلبستگی به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
327 - 345
حوزه های تخصصی:
با ظهور اقتصاد مبتنی بر تجربه، از تجربه مشتری به عنوان یکی از مفاهیم اصلی در بازاریابی تجربی و همچنین مبنایی خلاقانه برای پیش بینی قصد خرید مشتری استفاده شده است. در این زمینه، مطالعات بازاریابی نشان می دهد که امروزه مصرف کننده خواهان مشارکت فعال در ایجاد تجارب برند است. لذا علاقه به بررسی پیامدهای تجربه برند با سرعت در حال افزایش است. با این حال، تجربه برند و آثار آن تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن نقش میانجی نگرش، اعتماد و دلبستگی به برند، به بررسی تأثیر تجربه برند بر قصد خرید پرداخته است. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی است و ماهیتی توصیفی-پیمایشی دارد. جامعه آمورد مطالعه پژوهش مصرف کنندگان لوازم آرایشی و بهداشتی در شهر تهران بودند. حجم نمونه با نرم افزار G-Power 3.1 355 نفر محاسبه و از روش غیراحتمالی در دسترس برای نمونه گیری استفاده شد. پرسشنامه ها از طریق یک پیمایش آنلاین گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید. با آزمون فرضیه ها، تأثیر مستقیم تجربه برند بر نگرش، اعتماد و دلبستگی به برند و نیز تمامی این متغیرها بر قصد خرید تأیید شد. به همین ترتیب، نقش میانجی نگرش به برند در رابطه بین تجربه برند و قصد خرید تأیید گردید، اما نقش میانجی اعتماد و دلبستگی به برند رد شد. نتایج مطالعه مفاهیم نظری و مدیریتی متعددی برای کمک به مدیران کسب وکارها ارائه می کند تا ضمن افزایش فروش از طریق خلق تجارب مثبت برای مشتریان، برند بهتری ارائه دهند.
پایش تاثیر رفتارهای برندسازمنابع انسانی بر تصویرذهنی برند با نقش میانجی درگیری ذهنی مشتری (مورد مطالعه نمایندگی های شرکت ایران خودرو استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی- پیمایشی با رویکرد پژوهش کمّی است. جامعه آماری پژوهش از کارکنان و مشتریان نمایندگی های ایران خودرو واقع در استان لرستان، تشکیل شده است. لذا با توجه به محدود بودن تعداد کارمندان (300 نفر) و دسترسی به اعضای آن با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بکارگیری فرمول کوکران 169 نفر از کارکنان انتخاب گردید و با توجه به نامحدود بودن مشتریان از روش نمونه گیری در دسترس و بکارگیری فرمول کوکران تعداد 384 نفر از مشتریان انتخاب شد، که در مجموع 553 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش پرسشنامه می باشد، برای سنجش رفتار برندساز از پرسشنامه مورهارت و همکاران (2009) استفاده شد و توسط کارکنان تکمیل گردید، برای سنجش متغیر تصویر ذهنی برند از پرسشنامه حسینی و همکاران (1389) و استایلوس و همکاران ( 2017) و برای سنجش درگیری ذهنی مشتری از پرسشنامه بیتون و همکاران (2011) و اینو و همکاران (2017) استفاده شد، و توسط مشتریان تکمیل گردید. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون توزیع نرمال داده ها به کمک نرم افزار 24 SPSS و تجزیه وتحلیل داده ها به منظور آزمون فرضیات از روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزارSmart PLS 3 انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مؤلفه های رفتار برندساز منابع انسانی و درگیری ذهنی مشتری هر کدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر تصویر ذهنی برند، دارند. همچنین در پژوهش حاضر، نقش میانجی درگیری ذهنی مشتری تأیید شد.
دسته بندی نظرات مرتبط با فناوری واقعیت مجازی با استفاده از مدل سازی موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد روز افزون اینترنت و گسترش سریع فضای مجازی و ویژگی های چشمگیر آن از جمله افزایش سرعت تبادل اطلاعات، ، دسترسی آسان و رایگان به اطلاعات ، متنوع بودن موضوعات و غیره، باعث شده افراد بیشتر زمان خود در فضای مجازی به ویژه فعالیت در شبکه های اجتماعی اختصاص دهند، در این راستا نظرات ثبت شده توسط کاربران در شبکه های مجازی رشد روزافزونی داشته و اهمیت بسیاری پیدا کرده؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی نظرات کاربران توییتر درباره ی فناوری واقعیت مجازی با بهره گیری از روش های یادگیری ماشین و رویکرد مبتنی بر واژه نامه می باشد که با جمع آوری حدود 1 میلیون توییت در زمینه فناوری واقعیت مجازی توسط خزشگر وب به پیش پردازش داده ها شامل حذف ایست واژه ها و لینک ها، بن واژه سازی پرداخته شد، سپس مدل سازی موضوعی تخصیص پنهان دیریکله روی داده ها اجرا شد و توسط امتیاز انسجام درجه تشابه معنایی بین کلمات و تمایز بین موضوعات را به دست آمد و تعداد موضوعاتی که بیشترین امتیاز را داشت انتخاب شد و داده ها در 9 موضوع دسته بندی شدند، برای ارزیابی مدل نیز از معیار سرگشتگی استفاده شد که مقدار آن 44/9- به دست آمد که نشان از کارایی مدل دارد. سپس موضاعات مرتبط با فناوری واقعیت مجازی نام گذاری شد .
تعیین عوامل و سیر تکامل درگیرسازی مشتریان در کسب وکارها به روش بیبلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
59 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، مفهوم درگیرسازی مشتری موقعیت برجسته ای را در تحقیقات بازاریابی کسب کرده است. با وجود افزایش فزاینده علاقه به این مفهوم، کمبودی از جنبه ترسیم بدنه تحقیقات درگیرسازی در این حوزه نمایان است؛ افزون بر اینکه پژوهش های انجام شده در این حوزه، نگاه کل نگری به ادبیات پژوهش نداشته اند و فقط توجه خود را به بخش های کوچکی از حوزه درگیرسازی معطوف کرده اند. از سوی دیگر، وجود دیدگاه های تئوریک متفاوت درگیرسازی، این تئوری را چندپاره کرده است. بر اساس خلأ بیان شده، پژوهش حاضر با هدف ترسیم سیر تکاملی ادبیات پژوهش و ترسیم ساختار دانش حوزه درگیرسازی، دیدگاه جامعی را برای پژوهشگران و فعالان بازاریابی فراهم آورده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت داده، از نوع کیفی و از جنبه هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری داده، از نوع بیبلیومتریک است. روش بیبلیومتریک در قالب روش های ریاضی و آماری، به شناسایی خطوط فکری اندیشمندان یک حوزه و همچنین، تبیین سازه ها و زیربنای بدنه دانش و ارتباط بین آن ها می پردازد و دیدگاه غیرمتعصبانه ای را برای پژوهشگران فراهم می کند. کلیه تحلیل های پژوهش با زبان برنامه نویسی آر انجام شده است. در این پژوهش از تحلیل تماتیک، تحلیل تناظر و الگوریتم های خوشه بندی استفاده شده و تحلیل هم رخدادی کلمات نیز صورت گرفته است.
یافته ها: مهم ترین نویسندگان و مجله ها بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۲ مشخص شد. در این حوزه خانم هالوبیک اثرگذارترین نویسنده و همچنین، تحقیقات کسب وکار با تعداد ۴۱ مقاله چاپ شده، فعال ترین نشریه بوده است. بیشترین تألیف ها به کشورهای آمریکا، استرالیا و چین اختصاص داشته است. بیشترین کلمات پُرتکرار با درگیرسازی مشتری، کلمات رضایت مشتری، رفتار، اثر و توسعه سنجه بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین تحقیقات صورت گرفته در زمینه درگیرسازی مشتری، روی بازاریابی شبکه های اجتماعی و وفاداری به برند تمرکز داشته است. به علاوه، بر اساس تحلیل هم رخدادی، سه خوشه از کلمات در ارتباط با مفاهیم درگیرسازی و سنجه های آن در شبکه های اجتماعی استخراج شد که عبارت بودند از: پیش شرط های درگیرسازی مشتری، بازاریابی توصیه ای و اثرهای شبکه های اجتماعی بر رفتارهای مشتری.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج نگاشت هیستوگراف، سه مسیر اصلی کاری اندیشمندان این حوزه تبیین شد. مسیر اول، نگاه منبع محور بودن مشتری برای سازمان است. از این منظر، سازمان می بایست بخشی از کنترل خود را به مشتری تفویض کند و همچنین برای آن ها مشوقی در نظر بگیرد. در عمل مشتری، بازاریاب شرکت است. مسیر دوم، با ظهور شبکه های اجتماعی و تعاملات سازمان مشتری و مشتری مشتری به اوج رسیده است. مجموعه وسیعی از تحقیقات در حوزه های انجمن برند، سنجه های درگیرسازی، محرک های ایجادکننده درگیرسازی، یعنی نوع محتوا، نگرش مشتری، صنعت و بافتار را دربرمی گیرد. مسیر سوم، چیرگی خدمات است. بر این مبنا، درگیرسازی، تعامل و تجربه های خلاقانه مشتری با برند تعریف می شود. این مسیر به سرعت از نگاه خُرد به سوی کلان در حال توسعه است و به احتمال زیاد، تحقیقات جدید روی کل کنشگران در یک اکوسیستم خدمات تمرکز می کند.
موانع و راهکارهای بهبود فضای زیست بوم کسب و کار اقامتگاه های بوم گردی در مقصد گردشگری رامسر
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : هدف مهم این پژوهش، شناسایی موانع و راهکارهای بهبود فضای زیست بوم کسب و کار اقامت گاه های بوم گردی در مقصد گردشگری رامسر از دیدگاه مدیران محلی-منطقه ای بوم گردی است. روش شناسی : پژوهش حاضر از نظر هدف، اکتشافی و از نظر ماهت، کیفی می باشد. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته از مدیران محلی-منطقه ای به دست آمد و از طریق تحلیل محتوا، ترکیب و تفسیر شدند. جامعه آماری هدف پژوهش، مدیران محلی-منطقه ای بوم گردی در شهرستان رامسر به تعداد 28 نفر بودند. یافته ها : با بررسی پاسخ های ارائه شده توسط مدیران محلی-منطقه بوم گردی، 25 مانع/محدودیت استخراج گردید که در قالب 11 عامل مقوله بندی شدند. پس از بررسی ثانویه از موانع استخراجی و عامل ها، نگارنده، به وجود ماهیت زوجی درونی-بیرونی و کلان-خرد این موارد استخراجی پی برد که آن را در قالب یک ماتریس صورت بندی نمود. با بررسی پاسخ های ارائه شده توسط مدیران محلی و منطقه ای، 11 راهکار پیشرفت فضای کسب و کار بوم گردی در سطح شهرستان رامسر استخراج گردید که در قالب چهار عامل مقوله بندی شدند. نتیجه گیری و پیشنهادها : مهم ترین موانع از نظر مدیران محلی و منطقه بوم گردی شامل دریافت مجوز، آموزش، مالی و زیرساختی می باشند و مهم ترین راهکارها شامل عامل آموزش، سیاست گذاری هدایتی، سیاست گذاری حمایتی و استانداردسازی خدمات هستند. نوآوری و اصالت : ترکیب موانع و راهکارهای بهبود فضای زیست بوم کسب و کار اقامت گاه های بوم گردی در مقصد گردشگری رامسر از دیدگاه مدیران محلی-منطقه ای بوم گردی، منجر به ارائه مدل سطحی-عاملی از فضای زیست بوم کسب و کار اقامت گاه های بوم گردی گردید.
تأثیر تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان با نقش میانجی ارزش ویژه برند (پگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان با نقش میانجی ارزش ویژه برند در پگاه لرستان انجام شد. روش مورداستفاده در این تحقیق از لحاظ روش توصیفی - پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی و از شاخه میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مشتریان پگاه لرستان در شهرستان خرم آباد بود که تعداد آنها جز جوامع نامحدود می باشد. با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد ۳۸۴ نفر از مشتریان، به روش نمونه گیری تصادفی ساده، به عنوان نمونه انتخاب شد. در این تحقیق از پرسشنامه های استاندارد بازاریابی رسانه های اجتماعی تولاسیرام و وارشا (۲۰۱۱)، ارزش ویژه برند آکر (1991) و رفتار مصرف کننده آیزون و فشبن (۲۰۰۳)، استفاده شد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها آلفای کرونباخ محاسبه گردید که حاکی از پایایی مطلوب پرسشنامه ها بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها آمار توصیفی شامل: میانگین، انحراف استاندارد، کمترین و بیشترین امتیاز و در بخش آمار استنباطی از معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست ۲۱ و PLS3 مورداستفاده قرار گرفت. می توان گفت تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان در پگاه لرستان چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم تاثیر دارد. نتایج حاکی از آن است که تبلیغات رسانه های اجتماعی بر رفتار مشتریان با نقش میانجی ارزش ویژه برند در پگاه لرستان تأثیر مثبت و مستقیمی دارد.
بررسی تاثیر ریسک درک شده اینترنت، خودکارآمدی مشتری واعتماد به پلتفرم بر قصد خرید مستمرآنلاین با نقش میانجی استرس حفظ حریم خصوصی و اعتماد به برند (مورد مطالعه: مشتریان فروشگاه های آنلاین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر ریسک درک شده اینترنت، خودکارآمدی مشتری واعتماد به پلتفرم بر قصد خرید مستمرآنلاین با نقش میانجی استرس حفظ حریم خصوصی و اعتماد به برند(مورد مطالعه: مشتریان فروشگاه های آنلاین)می باشد. روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - علی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مشتریان فروشگاه های آنلاین در استان فارس بود. از روش های آمار توصیفی( با استفاده از نرم افزار SPSS) و آمار استنباطی (با استفاده از نرم افزار PLS ) برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها حاکی از تایید همه فرضیه ها و برازش مطلوب مدل پژوهش است. نتایج نشان داد که همه گیری کرونا و عدم اطمینان از پیامدهای آن باعث شده اند که افراد به قاعده جدیدی از خرید آنلاین تمایل پیدا کنند و این طور به نظر می رسد که یافته های قبلی درباره استرس/دغدغه/نگرانی حفظ حریم خصوصی در موقعیت همه گیری مناسب نیستند،در شرایط جدید، این یافته ها دیدگاه جدیدی درباره درک مسئله حریم خصوصی اضافه می کنند، اهمیت میانجیگری اعتماد به این دلیل است که نیاز به ایجاد و حفظ اعتماد را در محیط آنلاین نشان می دهد، زمانی که صحبت از روابط دوطرفه بین مصرف کننده و فروشنده می شود، برای مصرف کننده اعتماد به فروشنده برای پذیرش ریسک احتمالی مهم است. این موضوع بدین معنی است که فروشندگان آنلاین به جای اینکه اعتماد را بدیهی تصور کنند، تلاش های مداومی برای ایجاد اعتماد انجام دهند.
ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات نیز این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 10 نفر از خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی و خبرگان 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی شامل مدیران 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی می باشد و نمونه آماری از بین شرکتهایی انتخاب خواهد شد که دارای اکانت فعال در شبکه های اجتماعی هستند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و براساس فرمول کوکران 217 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج بخش کیفی نشان می دهد این تحقیق شامل 14 بعد و 30 مؤلفه می باشد و نتایج بخش کمی نشان می دهد که ابعاد و مؤلفه های مشارکت مشتری با برندها بر شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی تأثیر دارد. همچنین نتایج نشان از برازش قوی و بسیار مناسب مدل دارد.
تحلیل گفتمان توسعه ی گردشگری با رویکرد عدالت محور و اعتدال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان توسعه ی گردشگری با رویکرد عدالت محور و اعتدال می باشد. روش پژوهش حاضر تحلیل گفتمان و از نظر هدف کاربردی بود. نمونه ی آماری در این پژوهش جمعا 60 متن شامل تمامی متون بیان شده توسط مدیران دولتی در بخش گردشگری در دو دوره ی تاریخی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران با گفتمان عدالت محور و گفتمان اعتدال در دوره های 8 ساله بود. جهت گردآوری داده ها نیز از روش کتابخانه ای استفاده شده است. یافته ها نشان داد که مشخصات مدیریت دولتی سنتی شامل: اعمال اقتدار دولت بر تمام بخش ها، ساختارهای سلسه مراتبی خشک، یکپارچگی مقررات و رویه های کاری، جدایی اداره از سیاست و کنترل های شدید بودند. همچنین، مشخصات مدیریت دولتی نوین شامل: مقررات زدایی، خصوصی سازی، تعدیل نیروی انسانی و رقابت بازار بودند. مدیریت گفتمان عدالت محور به مدیریت دولتی نوین نزدیک و ویژگی هایی از حکمرانی خوب را هم در بر دارد. همچنین، مدیریت گفتمان اعتدال به مدیریت دولتی نوین نزدیک تر است و ویژگی هایی از مدیریت دولتی سنتی را هم در بردارد.
شناسایی چارچوب گفتمانی مشروعیت برند پایدار در یک زمینه صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
149 - 190
حوزه های تخصصی:
امروزه شرکت ها تحت فشار قرار گرفته اند تا مسئولیت های اجتماعی و زیست محیطی را در چارچوب استراتژی ها و سیستم های مدیریتی خود بپذیرند و پایداری می تواند برندهای رقابت کننده در بازارهای B2B را متمایز کند. از طرفی دستیابی به پایداری و مزیت رقابتی مستلزم آن است که شرکت ها برندسازی، شهرت و مشروعیت خود را به روشی متقابل پشتیبانی و ترکیب کنند. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی چارچوب گفتمانی مشروعیت برند پایدار در یک زمینه صنعتی می باشد. چارچوب فلسفی این پژوهش، پارادایم تفسیری– اثبات گرایی و از دسته پژوهش های کاربردی و اکتشافی است. مشارکت کنندگان پژوهش که به صورت هدفمند انتخاب شدند، 12 نفر از فعالین حوزه B2B آشنا با برندسازی پایدار هستند، که دیدگاه های آن ها با استفاده از تحلیل عاملی کیو با استفاده از نرم افزار SPSS 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که الگوی مشروعیت برند پایدار در یک زمینه صنعتی، در پنج دسته ذهنیت مشروعیت خارجی، مشروعیت عمل گرایانه، مشروعیت هنجاری، مشروعیت ابزاری و کاتالیزور مشروعیت قرار دارد. فرآیند مشروعیت بخشی، فرآیندی است که نه فقط عملکرد بازاریابی، بلکه کل سازمان را در بر می گیرد. لذا کسب وکارهای B2B باید استفاده از کارکنان در روابط با مشتری را مورد توجه قرار دهند، زیرا آن ها اساساً چهره های برند هستند. همچنین برندهای پایدار B2B باید با تداعی مثبت؛ هم برای تامین کننده و هم برای مشتریانشان ارزش ایجاد کنند.
طراحی مدل وزنی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند در صنعت خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
231 - 268
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل وزنی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند در صنعت خودرو کشور به انجام رسید. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، اکتشافی-پیمایشی است. جامعه آماری نیز گروهی از خبرگان دانشگاهی و اجرایی بودند که با مباحث برندینگ و ارزش گذاری برند و همچنین با صنعت خودرو کشور آشنایی کامل داشتند. بر این اساس و با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی، 35 نفر به عنوان افراد مشمول در تیم خبرگان پژوهش انتخاب شدند. در مرحله شناسایی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند، از ابزار مصاحبه بازو در مراحل غربالگری و دسته بندی شاخص ها و جهت دستیابی به مدل وزنی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند، از پرسشنامه های بسته استفاده گردید. در این پژوهش، در فازهای مختلف، از روش ها و نرم افزارهای مختلفی بهره گرفته شد. در مرحله غربالگری و دسته بندی شاخص ها، روش های تحلیل توصیفی و استنباطی همچون میانگین، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی و برای انجام محاسبات، نرم افزارهای Excel و SPSS به کار گرفته شد. در مرحله دستیابی به مدل وزنی نیز، از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FUZZY AHP) و جهت انجام محاسبات آن نیز، نرم افزار SuperDecision مورد استفاده گرفت. سرانجام، نتایج پژوهش منجر به شناسایی 9 بُعد (تمایز، اعتبار، آگاهی، تعلق، اعتماد، کیفیت، وفاداری، مسئولیت اجتماعی و تداعی) و 28 شاخص فرعی گردید و وزن نهایی آن ها تعیین شد