فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر سهم رشد بهره وری کل عوامل تولید و رشد نهاده های تولیدی کار و نیروی سرمایه در رشد تولیدات بخشهای عمده اقتصادی (بخش کشاورزی، صنعت و معدن و بخش خدمات) و کل اقتصاد غیرنفتی طی دوره 1383- 1345 مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که متوسط سهم رشد TFP در رشد تولیدات بخش اقتصاد غیرنفتی طی برنامه اول، دوم و سوم توسعه اقتصادی به ترتیب معادل 39.5، 12.2 و 24.8 درصد بوده است و برای برنامه چهارم توسعه پیش بینی می شود مقدار آن به 32.6% ارتقاء یابد. البته طی سه برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور سهم TFP بخش خدمات در رشد تولیدات اقتصاد غیرنفتی بیشتر از سایر بخشها و سهم TFP بخش کشاورزی کمتر از سایر بخشها میباشد. با وجود اینکه میانگین نرخ رشد موجودی سرمایه و ارزش افزودههای بخشی در دوره قبل از انقلاب به مراتب بیشتر از متوسط آن در دورههای مختلف بعد از انقلاب بوده، ولی رشد بهرهوری کل عوامل تولید سهم بیشتری در رشد اقتصاد غیرنفتی در دوره بعد از انقلاب (23/18%) نسبت به دوره قبل از انقلاب (9/10) داشته است. کاهش رشد موجودی سرمایه، ارزش افزودههای بخشی و بهرهوری عوامل تولید در برنامه دوم دلالت بر آسیب پذیری بالای اقتصاد کشور از جمله بهرهوری عوامل تولید نسبت به درآمدهای ارزی و تکانههای بیرونی دارد.
اندازهگیری و تجزیه و تحلیل بهرهوری عوامل تولید در گروههای صنایع ایران(1372-1351)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، صنایع کشور، برحسب طبقهبندی بینالمللی فعالیتهای صنعتی به نهگروه صنعتی، و در یک طبقهبندی دیگر به سه گروه صنایع مصرفی، واسطهای و سرمایهای، وهمچنین براساس طبقهبندی سیرکین و چنری به سه گروه صنایع آغازین، میانی و پایانی تقسیمشده و شاخصهای بهرهوری مربوط به هر کدام محاسبه گردیده است. شاخصهای بهرهوری دردو گروه شاخصهای بهرهوری جزئی و بهرهوری کل عوامل تولید بررسی شده است. در گروهشاخصهای جزئی، بهرهوری نیروی کار و سرمایه به صورت نسبت تولید به نهاده مورد نظر ودر گروه شاخصهای بهرهوری کل، رشد تولید در ارتباط با مجموعهای از عوامل تولید بااستفاده از شاخصهای ابتدایی، سولو، کندریک و دیویژیا اندازهگیری و بررسی شده است. برای برآورد موجودی سرمایه در گروههای صنایع، از روشهای متفاوتی نظیر روشجستجوی شبکهای در فواصل مختلف نرخ استهلاک، روش نمایی و روش تعدیل استفاده شدهو روش تعدیل که از نتایج بهتری در مقایسه با روشهای دیگر برخوردار بوده، انتخاب گردیدهاست. نتایج حاصل از محاسبه شاخصهای بهرهوری نشان میدهد که بهرهوری جزئی نیروی کار،در مجموع، رشدی معادل 48/9 درصد و بهرهوری سرمایه رشدی منفی معادل 13 درصد درطول دوره داشته است. بررسی بهرهوری جزئی به تفکیک فعالیتهای صنعتی حاکی از آن استکه بهرهوری نیروی کار، بجز صنایع غذایی و صنایع کاغذ و مقوا، در بقیه صنایع رو به افزایشبوده است. ولی بهرهوری سرمایه فقط در صنایع محصولات کانی غیرفلزی، فلزات اساسی وصنایع متفرقه افزایش داشته و در بقیه صنایع با کاهش مواجه بوده است. روند تغییرات مثبت بهرهوری، نیروی کار و تغییرات منفی بهرهوری سرمایه در صنایعآغازین، میانی، پایانی و همچنین صنایع مصرفی و سرمایهای نیز حاکم بوده است. روند تغییرات شاخصهای بهرهوری کل عوامل تولید نشان میدهد، بجز صنایع متفرقه کهدارای روند صعودی بوده و همچنین صنایع نساجی و پوشاک که ابتدا روندی صعودی و سپسنزولی داشته، در سایر گروههای صنایع، براساس شاخصهای محاسبه شده، روند مشخصینداشته است و بدین روی نمیتوان در مورد آنها به
بررسی عدم کارایی تخصیصی و آثار آن بر جانشینی نهاده ها در بخش صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل نئوکلاسیکی رفتار تولیدکننده، فرض می شود تولیدکنندگان با ترکیب بهینه عوامل تولید و حداقل سازی هزینه ها به دنبال کسب بیشترین سود هستند. پیش فرض این رفتار، وجود قیمت های بازاری است که در بازار رقابتی و فارغ از دخالت نیروهای غیربازاری شکل می گیرند و به عنوان معیاری از کمیابی عوامل تولید، عمل می کنند. اگر به دلیل انحرافات قیمتی، قیمت ها راهنمای غلطی باشند، در این صورت، نهاده ها به صورت ناکارا و بیش یا کمتر از حد کارا به کار گرفته شده و هزینه های تولید افزایش یافته و عدم کارآیی ایجاد می شود. این مطالعه با به کارگیری یک مدل سیستمی و با لحاظ انحرافات قیمتی در تخصیص منابع، میزان این عدم کارایی های تخصیصی را اندازه می گیرد. به این منظور از رویکرد تابع هزینه سایه ای استفاده شده و با محاسبه شاخص مربوط به عدم کارآیی تخصیصی، میزان انحرافات نسبی و انواع کشش ها، تحلیل واقعی تری از تخصیص منابع در صنعت کشور در طول دوره 85-1350 ارائه می شود. نتایج به دست آمده، حاکی از قبول فرضیه عدم کارآیی نسبی قیمت نهاده ها و وجود هزینه های فزاینده عدم کارآیی تخصیصی در صنایع ایران است.
هزینه مبادله تامین مالی بنگاه های تولید-ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت دسترسی آزاد به ابزارها و شیوه های مختلف تامین مالی، در مساعد کرده زیست بوم فعالیت بنگاه چیست؟ بر اساس فرضیه مودیگلیانی - میلر، در غیاب هزینه مبادله و مقررات دولتی، ساختار سرمانه بنگاه و شیوه تامین مالی آن اهمیتی ندارد. یعنی، تمام هماهنگی های لازم برای تامین وجوه مورد نیاز بنگاه را، ساز و کار قیمت انجام می دهد و هر بنگاه، می تواند در نرخ رایج بازار، نیازش را آزادانه مرتفع کند. اما، با معرفی هزینه مبادله، پیش بینی این فرضیه برای دنیای واقعیت، خدشه دار و نامرتبط می شود. در چارچوب اقتصاد هزینه مبادله، هر بنگاه باید با توجه به نوع نیازش به وجوه مالی یک مبادله مالی را ترتیب دهد. فرضیه محوری اقتصاد هزینه مبادله (ترازسازی تبعیض آمیز)، شیوه ترتیب دادن این مبادله را پیش بینی می کند: مبادلات بر اساس ویژگی هایشان از یکدیگر متمایز می شوند؛ ساختارهای سازماندهی این مبادلات نیز هزینه ها و قابلیت های خود را دارند؛ هر مبادله به شیوه ای تبعیض آمیز، از طریق ساختاری ساماندهی می شود که انجام مبادله را در کم ترین هزینه میسر می کند. یعنی، بنگاه، وجوه مورد نیازش را به شیوه ای تامین می کند که کم ترین هزینه را داشته باشد.با پذیرش این نکته که متناسب با ویژگی های بنگاه و نوع نیازش به وجوه مالی، یک ساز و کار تامین مالی کم ترین هزینه را دارد، می توان پیش بینی کرد که در صورت عدم وجود یا ناکارایی (پر هزینه بودن) بعضی از سازوکارهای سازماندهی مبادلات مالی، بنگاه ها به سمت ساز و کارهایی روی می آورند، که هزینه بیشتری برای آن ها دارد. تفاوت هزینه تامین مالی از طریق یک ساز و کار متناسب و تامین مالی از طریق ساز و کار بدیل و به عبارت دیگر، هزنیه عدم دسترسی آزادانه به شیوه تامین مالی متناسب، مهم ترین هزینه ای است که بر بنگاه تحمیل می شود. در واقع، این محدودیت، یکی از دلایلی است که کسب حقوق مالکیت جدید و حفاظت از حقوق موجود را در زیست بوم فعالیت بنگاه، پر هزینه می کند. این هزینه های ناشی از چارچوب نهادی، قدرت رقابت بنگاه را محدود می نماید و در بلند مدت از صنعت خارج می کنند. این فرضیه، درباره 40 بنگاه تولید - ساخت کوچک فعال در زیست بوم اقتصاد ایران مطالعه شده است. برای این منظور، پرسش نامه هایی تدوین و ضمن مصاحبه حضوری یا تولید کنندگان تکمیل شده اند
بررسی اثر بهره وری کل عوامل بر قدرت رقابت پذیری ( مطالعه موردی ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
در تجزیه و تحلیل مسائل کلان و سیاست گذاری اقتصادی، بررسی تابع تقاضای واردات کالا و صادرات غیرنفتی اهمیت خاصی در سیاست های بازرگانی کشور دارد. از این رو هدف این مقاله ارزیابی نقش بهره وری کل عوامل بر روی صادرات غیر نفتی و واردات کالا (قدرت رقابت پذیری) در اقتصاد ایران طی دوره 1338-1382 می باشد.نتایج تحقیق بیانگر این است که: 1- شاخص قیمت های نسبی- نسبت شاخص قیمت کالاهای وارداتی به قیمت کالاهای تولید داخل- و بهره وری کل عوامل تاثیر منفی و قابل توجه بر تقاضای واردات کالا و تولید ناخالص داخلی بدون نفت و درآمدهای نفتی اثر مثبتی بر تقاضای واردات کالا دارند. 2- بهره وری کل عوامل، بهبود نرخ واقعی ارز و سطح واردات جهانی تاثیر مثبتی بر صادرات غیرنفتی کالا دارند.در این همچنین مقاله آثار تکانه های مختلف اقتصادی بر تقاضای واردات کالا و صادرات غیر نفتی در طول زمان و میزان تغییرات متغیرهای موثر بر تقاضای واردات کالا و عرضه صادرات غیرنفتی، با روش تجزیه واریانس خطای پیش بینی بررسی شده است.
مدل C7 برای خلق دانش سازمانی و مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است مدلی مفهومی برای خلق دانش سازمانی و مدیریت که با عنوان مدل C7 شناخته میشود، معرفی کند. این مدل مبتنی بر تمایز میان دانش فردی و سازمانی و دانش صریح و ضمنی است. مدل C7 بیان میدارد که هفت مفهوم کلیدی که حروف اول آنها با C شروع میشود (ایجاد رابطه ، تقارن زمانی ، درک و فراگیری ، ارتباطات ، مفهومسازی ، مشارکت ، و هوش جمعی ) در فرآیند خلق دانش، نقش اصلی ایفا مینمایند. این مقاله، همچنین محیط شبکهای ناظر بر زمینههای تکنولوژی (فناوری)، زبان و سازمان را تحلیل مینماید. از سویی مطرح میکندکه تحقیقات قبلی بر زمینههای سازمانی و فناوری تمرکز داشتهاند، و از سوی دیگر یافتههای مقاله نشان میدهند که برخی از ویژگیهای کلیدی ذاتی وب یا شبکه تا حد لازم مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است. این مقاله تأکید میکند که پشتیبانی بیشتر از زمینههای زبانی در غالب موارد نادیده گرفته میشوند؛ مثل اغلب زیرفرآیندهای حساس به عملکرد انسانی خلق دانش سازمانی (ادراک و ارتباطات)؛ که میتواند از طریق بهرهبرداری عمیقتر از کارکرد فرامتنی و ابرموضوعی وب حاصل شود. به علاوه، این رهیافت میتواند به بهبود فعالیتهای کاری اصلی و ارتقای قابلیتهای سازمانها کمک نماید و در کنار آن، در دستیابی به مزیت رقابتی نسبت به متحدان کاریشان به آنها یاری رساند.
بررسی امکان جانشینی بین نهاده ی انرژی با سرمایه در بخش فلزات اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در رابطه با ساختار تولید و میزان استفاده از نهاده ها در صنعت، بررسی امکان جانشینی بین نهاده ها است. جانشینی انرژی با سایر نهادهها، به دلیل ویژگی های خاص آن مانند پایان پذیری، وفور منابع انرژی و تعلق گرفتن یارانه به انواع حاملهای انرژی در ایران، از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به اینکه صنایع تولید فلزات اساسی یکی از زیر بخشهای انرژیبر بخش صنعت میباشد که سهم نسبتا زیادی در ارزش افزوده صنعت دارد؛ هدف اصلی این تحقیق، تخمین تابع تقاضای انرژی طی دوره1373 تا 1382 در صنایع تولید فلزات اساسی بوده و در کنار آن مکمل یا جانشین بودن برق و سایر نهاده ها در صنعت مزبور نیز بررسی می شود. با استفاده از روش دادههای تابلویی مدلهای تقاضای نهاده برای نهاده های کار، سرمایه، برق، و سایرحاملهای انرژی به عنوان داده های انعطاف پذیر در قالب فرم تابعی ترانسلوگ برآورد میشود. در برآورد مدل از روش اثرات ثابت و رگرسیون های به ظاهر نامرتبط استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که با توجه به داده های مورد بررسی، سرمایه و برق مکمل هم هستند در حالی که سرمایه با سایر حامل های انرژی رابطه جانشینی دارد. جانشینی بین برق و سایر حامل های انرژی تایید نمی شود و کشش قیمتی خودی برای نیروی کار، سرمایه، برق، و برای سایر حامل های انرژی به ترتیب برابر با 49/0 – ، 10/0– ، 39/0-، و 31/0- برآورد گردیده است.
اقتصاد هزینه مبادله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله معرفی «اقتصاد هزینه مبادله1»، تبیین شیوة عملیاتی و به کارگیری آن در کارهای تجربی است. در واقع، این مقاله پاسخی به این پرسش است که مدعیان نهادگرایی و طراحان مفهوم هزینه مبادله، چگونه از این مفهوم در عمل استفاده می کنند؟ و در مطالعات تجربی به کار می برند و آیا اساساً آنها شیوه منسجمی برای پرداختن به موضوعات خود دارند یا به داستان سرایی می پردازند؟
اقتصاد نهادگرای جدید به دو شاخة اصلیِ محیط نهادی و ترتیبات نهادی تقسیم شده است. اقتصاد هزینة مبادله شاخة ترتیبات نهادی آن محسوب می شود و «ویلیامسن2» آن را با مسئلة سازمان دهی مرتبط می کند. آغاز این رویکرد به مقالة ماهیت بنگاه «کوز3» برمی گردد و ایدة آغازین آن این است که بنگاه نباید به منزلة یک تابع تولید و بنیان فنی در نظر گرفته شود؛ بلکه آنرا باید یک ساختار سازمان دهی محسوب کرد. اقتصاد هزینة مبادله درصدد عملیاتی کردن مفهوم هزینه مبادله است و برای این منظور از ایدة بنگاه به منزلة یک ساختار سازمان دهی بهره برده، فرضیة «ترازسازی تبعیض آمیز» را گسترش داده است.
کاستیهای اقتصاد هزینه مبادله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی نقاط ضعف اقتصاد هزینه مبادله در چهار سطح مسأله شناختی، تحلیلی، کاربردی و روش شناختی است. از آنجا که ویلیامسن در فرموله کردن ایده کوز، می پذیرد که تعادلی کارا، یک بار برای همیشه رخ می دهد، از نظر مسأله شناختی دچار این مشکل می شود که نمی تواند تغییرات اقتصادی و سازمانها را تبیین کند. اما مشکل تحلیلی او در برخورد با فرض عقلانیت ایجاد می شود. او با اینکه می پذیرد عقلانیت به قدری محدود است که نمی توان قرارداد کاملی را منعقد کرد، ولی می گوید آن قدر محدود نیست که نتوان با دورنگری کافی از میان قراردادهای ناقص، قراردادی را انتخاب کرد که از بقیه کم هزینه تر باشد. علی رغم این که ادعا شده است این رویکرد از پشتوانه تجربی خوبی برخوردار است، اما ادعای اصلی این مقاله آن است که حتی اگر چنین باشد و پیش بینی هایش تأیید شود، اولاً بهمعنای حداقل شدن هزینه های مبادله نیست و ثانیاً نمی توان از آن دلالتی برای بهبود استخراج کرد. از نظر روش شناختی نیز مشکل این رویکرد این است که با بسته انگاشتن موضوعات مورد مطالعه، روابطی ثابت میان متغیرهای مختلف برقرار می کند و این مشی ابزارگرایانه، با منحصر کردن واقعیت در ساحتهای مشاهده پذیر، راه درک بسیاری از واقعیتهای مشاهده نشده و غیرقابل مشاهده اثرگذار را مسدود می کند و درک ضعیفی از مسایل بهدست دهد.
الگوی انتشار تلفن ثابت و تعیینکنندههای اقتصادی ضریب اثرات خارجی شبکه آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلفن ثابت همانند تلفن همراه، اینترنت، فاکس و ایمیل، یک وسیله ارتباطی، یا بهعبارتی کالای شبکهای است که اثرات خارجی شبکه به آن مرتبت است، یعنی با افزایش تعداد استفاده کنندگان، مطلوبیت استفاده کننده افزایش پیدا میکند و محرکی برای افزایش ضریب نفوذ است، از اینرو هر چه ضریب نفوذ بالاتر باشد، اثرات شبکهای تقویت میشود. در این مقاله، به بررسی عوامل تاثیرگذار روی ضریب اثرات شبکهای میپردازیم. نتایج نشان میدهد که عوامل و متغیرهای فنی و اقتصادی در آن مؤثرند. منحنی s شکل نفوذ آن در ایران کامل نیست و ضریب اثرات خارجی شبکهای ضعیف است، لذا گسترش شبکه تلفن ثابت با توجه به منحنی تقاضا، نقش عمدهای در افزایش تمایل به پرداخت مردم به تلفن ثابت دارد.
اندازه گیری بهره وری سرمایه در صنایع بزرگ استان خوزستان
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری صحیح میزان بهره وری سرمایه یکی از لوازم بهبود بهره وری سرمایه است. در این تحقیق برای محاسبه ی میزان بهره وری صنایع بزرگ استان خوزستان طی دوره ی 83- 1350، ابتدا تابع تولید به صورت توابع کاب- داگلاس، دبرتین، متعالی و ترانسلاگ با متغیرهای مستقلی مانند موجودی سرمایه و نیروی کار تخمین زده شده است. با توجه به عدم وجود داده های موجودی سرمایه و نیروی کار همگن، این داده ها تولید شد. برای تخمین موجودی سرمایه ی صنایع استان خوزستان از روش روندنمایی سرمایه گذاری و برای همگن سازی تعداد نیروی کار از جدول پایه ی حقوقی کارمندان دولت استفاده شده است. تابع تولید ترانسلوگ به عنوان مناسب ترین تابع انتخاب شد و سپس بهره وری نهایی سرمایه محاسبه گردید. نتایج برآورد نشان داد که میزان بهره وری سرمایه به دلیل وقوع جنگ با افت روبه رو شده است، اما پس از افت محسوس سال 1360، علی رغم وجود شرایط جنگی و خسارات بسیاری که به موجودی سرمایه استان وارد شد، با پشت سر گذاشتن شوک اولیه ناشی از وقوع جنگ، بهره وری سرمایه از رشد نسبتاً بالایی برخوردار بوده است. بهره وری سرمایه از سال 1370 روندی نزولی را پیش گرفت. این روند نزولی تا سال 1374 ادامه پیدا کرد. از سال 1374 تا پایان دوره ی مورد بررسی، رشد بهره وری سرمایه تقریباً ثابت بوده است.
بررسی هم گرایی بهره وری کل عوامل تولید (TFP) بخش صنعت در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرضیه ی هم گرایی معتقد است که اقتصادی با بهره وری پائین تر دارای نیروی بالقوه ای جهت رشد سریع تر می باشد. به عبارت دیگر این اقتصاد امکان آن را دارد که از طریق جذب، قبول و بهکارگیری تکنولوژی های موجود، رشد اقتصادی سریع تری را تجربه کند. در این مطالعه رابطهی بین بهره وری کل عوامل تولید بخش صنعت و هم گرایی منطقه ای در استان های ایران در دورهی 1369 تا 1381 مورد بررسی قرار گرفته است. سئوال اصلی این مطالعه آنست که آیا شکاف بین سطوح بهره وری کل عوامل تولید بخش صنعت و زیربخش های آن در بین استان های کشور، عاملی تعیین کننده برای تشویق هم گرایی و نیل اقتصادی است یا خیر؟ از شاخص دیویژیا، به منظور محاسبه ی بهره وری کل عوامل تولید استفاده و توسط مدل نیل اقتصادی برنارد و جونز و با استفاده از روش داده های تابلویی به آزمون فرضیه ی هم گرایی پرداخته شده است. نتایج آزمون ها نشان میدهد که همه ی صنایع در بین استان ها (شامل کل بخش صنعت و زیربخش های آن) شواهدی دال بر هم گرایی در این دوره نشان می دهند. هم چنین با استفاده از انحراف معیار بهره وری کل عوامل تولید، هیچ گونه شاهدی دال بر هم گرایی سیگما یافت نشد.