مقالات
حوزه های تخصصی:
تبادل میان بیکاری و تورم که از دیر باز تحت عنوان منحنی فیلیپس معروف است، از موارد مناقشه میان مکاتب اقتصادی است. در این مقاله، سعی شدهاست که این نظریه با الهام از مقاله گومز و خولیو (2000) و با توجه به فرضیات انتظارات عقلایی و تطبیقی در مورد ایران طی سالهای 1381- 1338، مورد آزمون قرار گیرد. از ویژگیهای مقاله حاضر، استفاده از میانگین متحرک در قالب دو دیدگاه انتظارات تطبیقی و انتظارات عقلایی و یک شاخص ترکیبی بهعنوان شوک سمت عرضه است. نتایج مدل حاکی از تائید نظریه انتظارات تطبیقی بوده و مبنی بر این است که اگرچه در کوتاهمدت میتوان رابطهای معکوس میان تورم و بیکاری دید، اما در بلندمدت چنین رابطهای مشاهده نمیشود. نرخ برآوردی بیکاری طبیعی در ایران 51/8 درصد بوده، که تا حدودی نزدیک بهمطالعات مشابه در سالهای گذشته است. روش مورد استفاده، روش خودبازگشتی با وقفههای توزیعی است.
عوامل مؤثر بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تأثیر شش عامل نوع صنعت، اندازه، عمر، نسبت سرمایه به دارایی، نسبت بدهی به دارایی و هزینه ی تبلیغات بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. سودآوری نیز بهصورت سه معیار بازده ی دارایی، بازده ی تعدیل شده دارایی و بازده سرمایه تعریف شده است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش، شرکت هایی بوده اند که تا تاریخ 29/12/1380 در سازمان بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده و طی دوره ی انجام تحقیق نیز عضویت خود را در بورس اوراق بهادار مزبور حفظ کردند. برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون چند متغیره با متغیر مجازی استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن هستند که اگر سه معیار سودآوری، بازده دارایی و بازده تعدیل شده ی دارایی تعریف شوند، متغیرهایی مانند اندازه، نسبت سرمایه به دارایی و نسبت بدهی بهدارایی بر سودآوری تأثیرگذار خواهند بود، اما نوع صنعت، عمر و هزینه تبلیغات بر سودآوری بیتأثیر است. همچنین، اگر معیار سودآوری بازده سرمایه در نظر گرفته شود، نوع صنعت و اندازه شرکت بر سودآوری، مؤثرند. اما عمر، نسبت سرمایه بهدارایی، نسبت بدهی به دارایی و هزینه تبلیغات بر سودآوری تأثیر ندارد.
بررسی تأثیر انحرافات قیمتی بر توان رقابتی مجتمع پتروشیمی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روز افزون فرایند جهانی شدن اقتصاد و چگونگی رویارویی با آن، یکی از دغدغههای اساسی کشورهای دنیا، به ویژه کشورهای در حال توسعه، بهشمار می آید. آگاهی از مزیتها و عدم مزیتهای صنایع داخلی، می تواند در پیوستن به فرایند جهانی شدن و شناخت تواناییهای کشورها، کمک شایانی کند. در این مقاله، سعی شده تا توان رقابتی و مزیت نسبی صنعت پتروشیمی، با تأکید بر مجتمع پتروشیمی تبریز مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی بر اساس شاخص هزینه واحد انجام می گیرد، که از طریق نسبت هزینه به درامد و بر اساس قیمتهای مختلف بهدست می آید. محاسبات انجام شده نشان می دهد که مجتمع مورد نظر بدون احتساب هزینه فرصت سرمایه، دارای توان رقابتی در بازارهای داخلی و خارجی است، اما با الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی ، توان رقابت با رقبا را نخواهد داشت. با احتساب هزینه فرصت سرمایه، این مجتمع در بازارهای داخلی و خارجی توان رقابتی و مزیت نسبی ندارد. بررسی انحرافات قیمتی بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در توان رقابتی بنگاهها در داخل کشور نشان می دهد که سیاستهای دولت در جهت حمایت از این بنگاه بوده و سبب افزایش توان رقابتی بهمیزان 33 درصد شده است
"کاربردی از مفاهیم ""نرخ بازدهی نسبت به مقیاس""و ""کشش جانشینی عوامل تولید""در تعیین پتانسیل اشتغال زایی مخارج سرمایه گذاری"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد سیاستگذاریهای معطوف به ایجاد اشتغال از طریق تخصیص اعتبارات سرمایهگذاری، در نظر گرفتن عواملی که بر توان اشتغالزایی اعتبارات سرمایهگذاری مؤثرند، میتواند نقش بسیار مؤثری را در تقویت نتایج این سیاستها ایفاء کند. در این مقاله سعی میشود تا با در نظر گرفتن "بازدهی نسبت بهمقیاس" و "جانشینی عوامل تولید" بهعنوان دوعامل مؤثر بر توان اشتغال زایی مخارج سرمایهگذاری، ابتدا یک چارچوب تئوریک در این خصوص فراهم آید و سپس بهطور تجربی نقش بازدهی نسبت بهمقیاس و جانشینی عوامل تولید در تقویت پتانسیل اشتغالزایی مخارج سرمایهگذاری در زیر بخشهای صنعت، مورد بررسی و آزمون قرار گیرد. در این مطالعه، با فرض اینکه فزایندهتر بودن بازدهی نسبت بهمقیاس از یکسو و کمتر بودن کشش جانشینی نهادهها از سوی دیگر منجر به تقویت تأثیر مثبت سرمایهگذاری بر ایجاد اشتغال میشود، اقدام به اولویتبندی زیر بخشهای صنعت با توجه بهمقادیر بهدست آمده برای نرخ بازدهی نسبت بهمقیاس و کشش جانشینی نهادهها شده است. همچنین با استفاده از تخمین تابع تقاضای نیروی کار برای تمامی زیربخشها در دوره زمانی 82-1350، ضریب اثرگذاری سرمایهگذاری بر اشتغال بهطور مستقیم مورد محاسبه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که زیر بخشهای صنایع نساجی، پوشاک و چرم (کد32) صنایع مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات (کد31)، صنایع ماشینآلات، تجهیزات، ابزار ومحصولات فلزی (کد38)، صنایع تولید فلزات اساسی(کد37)، صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی (کد34)، صنایع چوبی و محصولات چوبی(کد33) و صنایع شیمیایی (کد35) و صنایع محصولات کانی غیرفلزی بهجز فرآورده های نفت و زغالسنگ (کد36)، که بهترتیب بالاترین اولویت را داشتهاند، به همان نسبت بیشترین تأثیر سرمایهگذاری بر اشتغال را در درون خود تجربه کردهاند.
ارائه یک مدل معادلات تفاضلی برای بررسی دورهای تجاری « مورد کاوی تجربی اقتصاد ایران 83-1353 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه تلاشی برای تشخیص دورهای تجاری در اقتصاد ایران از طریق بهمدل درآوردن ساختار همزمان عرضه و تقاضای کل پویا است. روش مدل سازی استفاده از فرایند پویا و همزمان عرضه و تقاضای کل بوده و در فضای تحلیل دورهای تجاری پولی، مدلی از نوع معادلات تفاضلی مرتبه اول طراحی، پیشنهاد و حل شده است. این مدل دو جواب خصوصی همگن و عمومی غیرهمگن دارد که بهترتیب در برآوردها وضعیت پایدار و نیز وضعیت اخلالهای دوری را بهعنوان دورتجاری در اطراف وضعیت پایدار به نمایش میگذارند. برای برآورد ضرایب مدل و آزمون همخوانی نتایج با انتظارات نظری مدل، از روش پیشرفته GMM در اقتصادسنجی بهرهبرداری شده است. نتایج اخذ شده از برآورد مدل، کلیه انتظارات نظری را با دقت مناسب پاسخ داده و بر این اساس، در قسمت تحلیلی مقاله به بحث و بررسی دادههای اقتصاد ایران پرداخته شده است. نتایج نهایی توانسته از سال 1359 به بعد چهار دور تجاری مختلف رونق و رکود را تشخیص و گزارش کند.
کاستیهای اقتصاد هزینه مبادله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی نقاط ضعف اقتصاد هزینه مبادله در چهار سطح مسأله شناختی، تحلیلی، کاربردی و روش شناختی است. از آنجا که ویلیامسن در فرموله کردن ایده کوز، می پذیرد که تعادلی کارا، یک بار برای همیشه رخ می دهد، از نظر مسأله شناختی دچار این مشکل می شود که نمی تواند تغییرات اقتصادی و سازمانها را تبیین کند. اما مشکل تحلیلی او در برخورد با فرض عقلانیت ایجاد می شود. او با اینکه می پذیرد عقلانیت به قدری محدود است که نمی توان قرارداد کاملی را منعقد کرد، ولی می گوید آن قدر محدود نیست که نتوان با دورنگری کافی از میان قراردادهای ناقص، قراردادی را انتخاب کرد که از بقیه کم هزینه تر باشد. علی رغم این که ادعا شده است این رویکرد از پشتوانه تجربی خوبی برخوردار است، اما ادعای اصلی این مقاله آن است که حتی اگر چنین باشد و پیش بینی هایش تأیید شود، اولاً بهمعنای حداقل شدن هزینه های مبادله نیست و ثانیاً نمی توان از آن دلالتی برای بهبود استخراج کرد. از نظر روش شناختی نیز مشکل این رویکرد این است که با بسته انگاشتن موضوعات مورد مطالعه، روابطی ثابت میان متغیرهای مختلف برقرار می کند و این مشی ابزارگرایانه، با منحصر کردن واقعیت در ساحتهای مشاهده پذیر، راه درک بسیاری از واقعیتهای مشاهده نشده و غیرقابل مشاهده اثرگذار را مسدود می کند و درک ضعیفی از مسایل بهدست دهد.
بررسی رابطه جریان تجاری و سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئوریهای سنتی، تجارت بینالملل، تجارت خارجی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی را جانشین یکدیگر در نظرمی گرفتند. تئوریهای جدید، FDI را بهعنوان راهی برای توسعه مزیتهای ویژه یک شرکت در نظر میگیرند. بنابراین، با گسترش ارتباطات تجاری مابین کشورها، سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیز بهعنوان مکملی برای تجارت افزایش مییابد. این مقاله به بررسی اثر جریانهای تجاری بر سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در گروههای منتخبی از کشورها در طول دوره 2005-1996 میلادی میپردازد. نتایج حاصل از برآورد الگوها مبین این نکته است که در اغلب گروههای منتخب، جریان تجاری دارای ارتباط مستقیم و معنیداری بر روی FDI است، یعنی افزایش جریان تجاری در این گروهها، منجر به افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی شده، که بیانگر وجود ارتباط مکملی بین این دو متغیر است. علاوه بر تجارت، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز و برخی متغیرهای همگرایی نیز از جمله عواملیاند که دارای اثر معنیداری بر جذب سرمایهگذاری خارجی در این گروهها و در طول دوره مورد مطالعه بودهاند.
ببررسی آثار کاهش تعرفه از طریق الحاق ایران به WTO و بر بخشهای اقتصادی در قالب مدل تعادل عمومیقابل محاسبه (CGE/AGE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، آثار کاهش تعرفه از طریق الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی بر ارزش افزوده و اشتغال بخشهای مختلف اقتصادی کشور بر اساس طراحی یک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه برای ایران و بهکارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) سال 1380 در قالب دو سناریو، مورد بررسی قرار گرفته است. در سناریوی اول، کاهش ده درصد و در سناریوی دوم، کاهش پنجاه درصد در نرخهای تعرفه، در نظر گرفته شده است. در هر دو سناریو، فرض شدهایم که پسانداز دولتی متغیر و عامل نیروی کار تحرک کامل داشته باشد. نتایج حاصله حاکی از آن است که رشته فعالیت نفت و بهطور کلی صنایع «منابع طبیعی محور» بیشترین افزایش اشتغال و ارزش افزوده و رشته فعالیت غذایی و پوشاک، بیشترین کاهش را در هر دو سناریو دارا هستند. بهعلاوه در هر دو سناریو، اشتغال و ارزش افزوده رشته فعالیتهای بخش صنعت (در مجموع)، افزایش و اشتغال و ارزش افزوده رشته فعالیتهای بخشهای خدمات و کشاورزی (در مجموع) کاهش خواهد یافت. با توجه به وزن رشته فعالیتهای مختلف در ماتریس SAM سال 1380، اشتغال کل در سناریوی اول، 6/8 درصد کاهش و در سناریوی دوم 2/14 درصد کاهش خواهد یافت.
انتخاب نامساعد و امکان استقرار قراردادهای سازگار اطلاعاتی «شواهدی از بازار بیمه تصادفات اتومبیل ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اطلاعات نامتقارن موجب بروز پدیده انتخاب نامساعد در بازارها میشود. بههمین دلیل، تدوین و بهکارگیری نظریه «جایگزین انتخاب نامساعد» برای اجتناب از بروز این پدیده در بازارها بهویژه در بازار بیمه در طول دهه پیش گسترش چشمگیری داشته است. بر اساس این نظریه، با توجه بهمکانیزم علامت دهی بازار بیمه، میتوان به طبقه بندی متقاضیان بیمه (مشتریان) پرداخت و از بروز آثار جانبی انتخاب نامساعد، بهویژه یارانه دهی متقابل بین افراد با درجه ریسک گریزی مختلف جلوگیری کرد. در مقاله حاضر، با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه و بهره گیری از یک الگوی کاربردی، به بررسی وضعیت بازار بیمه تصادفات اتومبیل پرداخته شده است. نتایج حاصله نشان می دهندکه با توزیع اطلاعات بهصورت نامتقارن بین خریدار و فروشنده در بازار بیمه تصادفات اتومبیل، با طبقه بندی متقاضیان بیمه برحسب نوع ریسک (درجه ریسکگریزی) و بر اساس ویژگی های قابل مشاهد ؟ آنان، قراردادهای سازگار اطلاعاتی (کارا) در بازار بیمه برقرار کرد و سطح پوشش خدمات بیمه ای و سود شرکتهای بیمه را افزایش داد.