عباسعلی آهنگر

عباسعلی آهنگر

مدرک تحصیلی: گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۳ مورد.
۱.

تحلیل انتقادی و بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه: الگوی جامعه شناختی معنایی ون لیوون (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارگزاران اجتماعی حذف اظهار الگوی ون لیوون داستان «بیژن و منیژه»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 828 تعداد دانلود : 319
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفه اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفه های مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفه های حذف، شامل پنهان سازی وکمرنگ سازی و برخی از مؤلفه های اظهار، شامل تشخص زدایی، طبقه بندی، تشخص بخشی، منفعل سازی، جنس ارجاعی و زیرمؤلفه های مربوط به هریک از آنها در بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی است. در این راستا، انواع جملات این اثر تعیین و شمارش شده اند. سپس، بسامد کاربرد، درصد و سطح معناداری هر یک از مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به آنها از طریق تحلیل آماری و آزمون خی دو سنجش شده است. نتایج  پژوهش نشان می دهند که شاعر از تمام مؤلفه ها ی گفتمانی حذف و اظهار موردنظر در این داستان استفاده کرده است. به علاوه، بر اساس نتایج آزمون خی دو، بین بسامد کاربرد مؤلفه های اصلی بررسی شده در قیاس با یکدیگر و نیز، بین زیرمؤلفه های مربوط به هر مؤلفه اصلی رابطه ا ی معنادار وجود دارد. تحلیل نتایج مؤلفه های حذف نشان می دهد که شاعر تمایلی به بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پنهان ندارد. همچنین، نتایج مؤلفه های موردبررسی اظهار نشان می دهند که شاعر با به کارگیری زیرمؤلفه ارزش دهی مثبت و منفعل سازی تأثیرپذیر مستقیم سعی دارد کارگزاران اجتماعی را اثرگذار و دارای ارزش مثبت بازنمایی کند. به علاوه، در بسیاری از جملات کارگزاران اجتماعی از طریق ارجاع به گفته ها، ویژگی های ظاهری و یا به کارگیری استعاره ها و تشبیهات بازنمایی می شوند.
۲.

بررسی ارجاع مشارکین در هشت باب از کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارجاع مشارکین کلیله و دمنه مرجع دار صفر گروه اسمی ضمیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 56 تعداد دانلود : 73
روایت، مجموعه پیوسته ای از گفته هاست که گفتمان را به وجود می آورد. براساس الگوی لوینسون (2015)، ارجاع مشارکین یکی از مؤلفه های ضروری در تحلیل گفتمان روایی است. مشارکین موجود در ساختار روایت ممکن است مشارکین اصلی انسان و غیرانسان و نیز مشارکین فرعی انسان و فرعی غیرانسان، مانند حیوانات باشند. هر زبانی با توجه به ویژگی های خاص خود از ابزارهای ارجاعی خاصی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی کامل و ضمایر برای اشاره به مشارکین دخیل در گفتمان روایی بهره می گیرد. پژوهش حاضر بر اساس الگوی لوینسون، چگونگی بازنمایی و فراوانی به کارگیری انواع مشارکین و روش های ارجاع به آن ها را در تعدادی از حکایت های کلیله و دمنه بررسی و تحلیل می کند. در این پژوهش، 8 باب از کتاب کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفت. در هر باب، کاربرد انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی مربوط در دو بافت فاعلی و غیرفاعلی شناسایی و توصیف و با استفاده از آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در باب های مورد بررسی از کلیله و دمنه برای ارجاع به مشارکین موجود در روایت اعم از مشارکین اصلی و فرعی، انسان و غیرانسان از ابزارهای ارجاعی مختلفی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی و ضمایر استفاده شده است؛ علاوه براین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری در به کارگیری انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی موردنظر وجود داشت؛ به علاوه، مرجع دار صفر دارای بیشترین کاربرد و ضمیر و گروه اسمی به ترتیب در جایگاه بعدی قرار گرفتند.
۳.

تحلیل گفتمان انتقادی برخی مولّفه های اظهار و بازنمایی کنش گران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان انتقادی الگوی ون لیوون مؤلفه های اظهار کارگزاران اجتماعی داستان «بیژن و منیژه»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 908 تعداد دانلود : 456
الگوی تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون (Van Leeuwen, 2008) الگوی جامعه شناختی-معنایی مبتنی بر تعاملات، کنش ها و واکنش های بین افراد است. پژوهش حاضر بر آن است به تحلیل برخی از مؤلفه های اظهار مطرح در این الگو و چگونگی بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی  بپردازد. به این منظور، نخست، تعریف های مربوط به هر مؤلفه و زیرمؤلفه های مربوط ارائه شده اند. سپس گونه های مختلف جمله های ساده، مرکب، جمله های با فعل محذوف و شبه جمله ها از متن داستان استخراج گردیده، فراوانی و درصد کاربرد هر یک از آن ها درون جدول گنجانده شده است. سپس، برای سنجش معناداری فراوانی کاربرد هر یک از مؤلفه های اصلی و زیرمؤلفه های مربوط از آزمون خی دو استفاده شده است. تجزیه و تحلیل یافته های به دست آمده نشان می دهند بیشترین فراوانی کاربرد مربوط به زیرمؤلفه های اصلی مورد بررسی اظهار، به ترتیب به مؤلفه های فعال سازی، نوع ارجاعی، نام دهی، پیوند دهی و تفکیک پذیری تعلّق دارد. از بین انواع مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مورد نظر فقط از زیرمؤلفه نام دهی رسمی استفاده نشده است. همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد کاربرد مؤلفه ی فعال سازی دارای بیشترین فراوانی و سطح معناداری است. این موضوع نشان دهنده  بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پویا و فعال است که ناظر بر شکل گیری حماسه در بستری از رخدادها است. دومین زیرمؤلفه که بیشترین فراوانی کاربرد را داشته، نوع ارجاعی بوده است و از بین انواع زیرمؤلفه های مربوط به آن کاربرد فرد ارجاعی بیشترین فراوانی را داشته و معنادار بوده است. همچنین، یافته ها نشان می دهد پیوند دهی بیشتر در یارکشی های میدان جنگ استفاده شده است. آخرین مؤلفه گفتمانی که کمترین فراوانی کاربرد را داشته تفکیک پذیری بوده که سبب تمایز کارگزار از دیگران شده است.
۴.

بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی براساس نظریه واج شناسی خود واحد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 302 تعداد دانلود : 869
پژوهش حاضر با استفاده از واج شناسی خودواحد گلداسمیت (1976) به بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی یکی از گویش های زبان فارسی مورد تکلم در سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. به این منظور، بیست گویشور زن و مرد، مسن و کم سواد بالای پنجاه سال به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه به مدت بیست دقیقه از هر فرد، داده های زبانی جمع​آوری شد. سپس داده های مورد نظر استخراج و براساس علائم آوانگاری IPA بازنمایی شدند. درنهایت، قواعد واجی شناسایی شده در پیکره زبانی براساس مفاهیم و اصول واج شناسی خودواحد توصیف و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرایند تقویت در گویش سیستانی به صورت فرایندهای واجی درج همخوان چاکنایی [ʔ] در آغاز واژه، درج همخوان غلت افراشته پیشین [j] و همچنین، خیشومی [n] میان دو واکه و در پایانه هجای پایانی، تبدیل همخوان گرفته واکدار/ʁ/، به گرفته بی واک [χ]، تبدیل همخوان گرفته لبی-دندانی /f/ و /v/ به گرفته لبی [p] و [b]، مشدد سازی بین دو تکواژ و پایان برخی از واژه ها، دمیدگی همخوان های گرفته بی واک بر روی آغازه هجای اول واژه و همخوان مشدد هجای تکیه بر و همچنین در پایانه مشدد هجای آخر واژه نمود می یابد.
۵.

جستاری در گونه ها و کارکردهای استعاره هستی شناختی در دفتر اول مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی استعاره مفهومی استعاره هستی شناختی مولانا مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 745 تعداد دانلود : 860
مثنوی معنوی اثری عرفانی و زاییده تحول روحی مولاناست؛ این کتاب دربردارنده مفاهیم انتزاعی و مجرّد است که مولانا با ابزار زبان، به گونه ای این مفاهیم را بیان کرده است تا برای مخاطب فهمیدنی باشد؛ زبانی که در آن، مفاهیم ذهنی و انتزاعی به صورت مفاهیم عینی و محسوس تبیین می شود. اواخر قرن بیستم، نوعی تازه از استعاره در زبان شناسی شناختی با عنوانِ استعاره مفهومی مطرح شد. به باور زبان شناسان شناختی به کمک این استعاره که در زبانِ روزمره مردم جاری است مفاهیم انتزاعی و ذهنی، عینی و محسوس می شود. در این نوع استعاره، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است، با کمک تجربیاتِ روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی و فهم پذیر بیان می شود. استعاره مفهومی سه گونه است: هستی شناختی، ساختاری و جهتی. استعاره هستی شناختی خود سه نوع است: استعاره «هستومند»، «ظرف» و «شخصیت بخشی». بین زبانِ عرفانی که رمزی و استعاره گونه است و استعاره مفهومی، ویژگی مشترکی وجود دارد؛ درواقع به کمک هر دو، مفاهیم مجرّد و انتزاعی برای تفهیم بهتر مخاطب به امور محسوس و فهم پذیرتر تبدیل می شوند. با بررسی مثنوی ازنظر هستی شناختی دیده شده است که مولوی مفاهیم انتزاعی و بنیادین مانند «دل، عشق، عقل، فقر، هستی و نیستی» و... را گاهی به صورت مادّه و شیء و گاهی به صورت ظرف و مکان و گاهی نیز با کمک تشخیص و جاندارانگاری به صورت عینی و فهم پذیرتر تبیین می کند
۶.

نقش برخی تفاوت های فردی در درک استعاری زمان در زبان فارسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان استعاره تفاوت های فردی ناظرمتحرک زمان متحرک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 602 تعداد دانلود : 398
یکی از اساسی ترین و مبهم ترین تجربه های بشری که بخشی از پیچیدگی و غنای زبان را شکل می دهد، مقوله «زمان» است. زمان به تنهایی قابل درک و تجربه نیست. از این رو، در قالب مقوله «فضا» درک و تجربه می شود. به طور کلی، دو رویکرد مختلف نسبت به عبارت های زمانی اشاره ای نمایان است: یکی استعاره ناظر متحرک و دیگری استعاره زمان متحرک. از دیدگاه ناظرمتحرک، زمان ثابت درک می شود و ناظر خودش به سمت زمان حرکت می کند. ولی در دیدگاه زمان متحرک، زمان به عنوان چیزی در حال حرکت درک می شود و ناظر نسبت به آن ثابت است.  هدفِ پژوهش حاضر، بررسی نقش برخی تفاوت های فردی در درک استعاری زمان در زبان فارسی است. این تفاوت ها شامل تفاوت در شیوه زندگی (دانشجویان در مقابل کارمندان دانشگاه)، اهمال کاری، وظیفه شناسی و برون گرایی است. به این منظور، به پیروی از دافی و فیست (Duffy & Feist, 2014) و بر اساس پرسش مبهم جلسه چهارشنبه بعد مک گلون و هاردینگ (McGlone & Harding, 1998) سه آزمایش طراحی شد. یافته های به دست آمده از این سه آزمایش با آزمون های آماری همخوانی خی دو و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین متغییرهای پژوهش به شرح زیر ارتباط وجود دارد: (1) شیوه زندگی (دانشجویی در مقابل کارمندی)، بر درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تأثیر معناداری دارد، (2) افزون بر این، اهمال کاری و وظیفه شناسی دانشجویان  فارسی زبان بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تأثیر معناداری دارد، و (3) همچنین، برون گرایی دانشجویان  فارسی زبان  بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تأثیر معناداری دارد.
۷.

مطالعه واج شناختی گونه سربازی از گونه های زبان بلوچی مکرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوچی مکرانی گویش سربازی دستگاه واجی کشش خنثی شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 334 تعداد دانلود : 14
زبان ها در اثر تحولات تاریخی و پراکندگی های جغرافیایی دارای گوناگونی های گویشی و لهجه ای می شوند که مطالعه زبان شناختی آن ها از نیازهای دانش امروزی بشر می باشد. بلوچی مکرانی که از زبان های ایرانی غربی است در جنوب سیستان و بلوچستان و شرق هرمزگان صحبت می شود. هدف این تحقیق بررسی توصیفی-تحلیلی مشخصه های تولیدی-آکوستیکی دستگاه واجی گویش بلوچی سربازی در دستور زایشی و تعیین هویت آن ها به کمک الگوی استخراج واج برکوئست (2006) می باشد. انگاره منبع/ صافی جهت برخی توضیحات علمی استفاده شده است.  داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی، از 40 فرد بی سواد 30 تا 80 ساله از دهکده های گرک، مچان و بندیگان در حومه سرباز سیستان و بلوچستان گردآوری شده اند. داده ها با فرمت WAV  ضبط و توسط Praat و Excel تحلیل و با الفبای IPA آوا نویسی شدند. یافته ها نشان می دهند: 1. این گویش دارای 21 همخوان شامل صداهای انسدادی، سایشی، انسایشی، خیشومی، لرزشی، کناری و غلت، 6 واکه ساده و 2 واکه مرکب است. 2. در میان همخوان های انسدادی دو همخوان برگشتی یافت می شود. 3. نمودار کیفیت واکه های به دست آمده تفاوت هایی را با نمودار واکه های IPA، از جمله پیشین شدگی [u] و نشانه هایی از خنثی شدگی تمایز واجی بین [i] و [e] و بین [u] و [o] نشان می دهد. 4. کشش واکه ای در این گویش بر خلاف دیگر گویش های بلوچی نقش واجی را از دست داده است. این یافته ها از اقتصادی ترشدن دستگاه واجی سربازی و قرارگرفتن آن در سیر تحولات واکه ای خبر می دهد.
۸.

بررسی تأثیر قدرت و جنسیت مخاطب بر گزینش راهبردهای ادب در کنش گفتاری تشویق کردن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Speech Act politeness strategies Encouragement Power Gender Persian Language

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 232 تعداد دانلود : 121
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر قدرت و جنسیت مخاطب بر گزینش نوع و تعداد راهبردهای تشویق کردن به کاربرده شده توسط دانشجویان پسر و دختر فارسی زبان براساس نظریه بروان و لوینسون ( 1987 ) است. جامعه آماری این پژوهش شامل 60 دانشجو (30 پسر و 30 دختر) کارشناسی ارشد دانشگاه سیستان و بلوچستان بود. داده های زبانی با استفاده از پرسش نامه تکمیل گفتمان و روش ایفای نقش گردآوری و به وسیله آزمون آماری خی دو و تی مستقل (05/0 p< ) بررسی و تحلیل شدند. نتایج حاصل از دو روش گردآوری داده ها نشان داد رابطه معناداری بین قدرت مخاطب و نوع و تعداد راهبردهای به کاربرده شده توسط دانشجویان پسر و دختر وجود داشت. پرکاربردترین راهبرد تشویق کردن «راهبردهای ادب سلبی» از نوع احترام گذاشتن برای مخاطب با قدرت بالاتر (استاد) بود. متداول ترین راهبردهای تشویق کردن از لحاظ تعداد نیز راهبردهای ترکیبی دوتایی و کم کاربردترین، راهبردهای ترکیبی نه تایی بودند. جنسیت مخاطب در سه موقعیت بر نوع راهبردهای به کاربرده شده توسط دانشجویان پسر تاثیر داشت؛ در حالی که بر تعداد راهبردهای به کار برده شده توسط دانشجویان پسر و همچنین بر نوع و تعداد راهبردهای به کاربرده شده توسط دانشجویان دختر موثر نبود. بدین ترتیب، پرکاربردترین نوع راهبرد استفاده شده توسط دانشجویان دختر برای مخاطب مرد و زن راهبردهای «ادب ایجابی» و ترکیبی سه تایی بود. پرکاربردترین راهبرد درمیان آزمودنی های پسر در مقابل مخاطب های مرد راهبردهای «ادب ایجابی» و برای مخاطب زن راهبردهای «ادب سلبی» و ترکیبی دوتایی بود.
۹.

Markers of Prominence in Persian General Practitioners’ Books and Online Medical Journals(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: focal prominence thematic prominence medical discourse medical journal general practitioners’ books

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 962 تعداد دانلود : 945
Giving certain elements more significance than others in the same context is called prominence. This study aims at identifying and comparing markers of focal and thematic prominence in Persian general       practitioners’ books (GPBs) and Persian online medical journals (OMJs) based on Levinsohn’s model. The data were gathered from 100 texts from two written Persian GPBs and 100 texts from two Persian OMJs. SPSS software version 24 was used to evaluate the data. Results demonstrated “emphatic   markers” such as fæqæt ‘just’ were used for focal prominence much more frequently in OMJs than in GPBs. In addition, significant differences were observed between GPBs and OMJs with regard to the markers of focal prominence and prominence in general, but not with regard to markers of thematic prominence. This may be related to the twofold effect of the different discourse types and different addressees of these texts.
۱۰.

ندا و منادا در مرز نحو و کاربردشناسی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ندا منادا لایه گروه متمم ساز لایه گروه کارگفت مرز نحو و کاربردشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 196 تعداد دانلود : 102
منادا، واحد زبانیِ کوچک، ولی مهم، در پیوند با معنایِ پاره گفتارهای زبانی است و آن را ابزاری برای فراخواندن و جلبِ توجه مخاطب تعریف کرده اند. از آن جایی که ندا و منادا هیچ یک از نقش های معنایی یا نحوی را در جمله برعهده نمی گیرند و در میان موضوع های فعل جمله نیستند، همواره در نحو از موارد حاشیه ای به شمار آمده اند؛ از این رو، درباره جایگاه نحوی آن ها پژوهش های اندکی ارائه شده است. با این وجود، در دهه های اخیر بررسی ها در زمینه مفاهیم کاربردشناختی نشان داده که در نحو، فراتر از لایه گروه متمم ساز می توان فرافکنی نقشی را در نظر گرفت که رابطِ میانِ مرز نحو و کاربردشناسی است. در این لایه، امکان بررسی مفاهیم کاربردشناختی همچون منادا فراهم می شود. جستار حاضر بر آن است ندا و منادا را در مرز نحو و کاربردشناسی بر پایه پژوهش های هیل (Hill, 2007; Hill, 2013) در زبان فارسی بررسی کند. برتری این بررسی این است که می توان از همه مواردی که در یک پاره گفتار نمود می یابد مانند عامل های نحوی و کاربردشناسی، تحلیل جامعی ارائه داد. یافته های پژوهش نشان می دهد فرافکن گروه ندا در لایه گروه کارگفت در زبان فارسی، شامل حرف ندا در هسته و منادا در جایگاه متمم هسته است. همچنین مشخصه های نقشی گروه ندا در هسته شامل دو مشخصه [دوم شخص] و [بین فردی] است. با توجه به ویژگی کاربردشناختی منادا در زبان فارسی، سه مشخصه [+/- اشاری، +/- رسمی، +/- آشنایی] را می توان ازجمله مشخصه های بین فردی هسته گروه ندا در زبان فارسی دانست؛ همچنین، منادا در جایگاه متمم هسته می تواند به شکل اسم، صفت یا ضمیر قرار گیرد. از سویی، در یک گروه ندا باید بین مشخصه های نشانه ندا و مشخصه های منادا مطابقه وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت، گروه ندا پذیرفتنی نخواهد بود.
۱۱.

Syllable-Internal Structure in Iranian-Balochi Dialects(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Syllable Structure syllable weight sonority scale internal coda syllable contact Iranian Balochi Dialects

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 752 تعداد دانلود : 358
The present article dedicates to studying the syllable-internal structure in three Iranian Balochi dialects (IBDs) namely Mirjaveh Sarhaddi, Sarawani and Lashari dialects. The data analysis will be based on the onset-rhyme theory (e.g., Kurylowicz, 1948; Fudge, 1969; Vergnaud & Halle, 1979; Selkirk, 1982). Moreover, the syllable weight in IBDs will be discussed in the framework of mora theory (Hayes, 1985, 1989). The data have been collected during the research fieldwork in Sistan and Baluchestan province, Iran. The research findings demonstrate that the Balochi language is an example of a nucleus-weight language in which heavy syllables depend on the number of elements in the nucleus. Thus, CV and CVC are light syllables and CVV(C) syllable is counted as heavy syllable. Besides, the context-dependent weight of CVC syllables occurs in IBDs stress pattern system. Studying the syllable contact (word-medial consonant clusters) in IBDs shows that Balochi is among languages that admit all types of heterosyllablic clusters.
۱۲.

رده شناسی حالت نمایی و مطابقه در بشاگردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش بَشاگَردی رده شناسی زبان نظام حالت نمایی نظام مطابقه الگوی انطباق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 663 تعداد دانلود : 608
با تحلیل شیوه بازنماییِ نظام های حالت نمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریه رده شناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافته ها براساس نظریه رده شناسیِ نوین زوارْت و لینْدِن بِرگ (2021)، جستار حاضر می کوشد به تبیینی نظام مند از عملکرد رده شناختیِ آن نظام ها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این گونه ها دست یابد. در این راستا، داده های پژوهش با تکمیل پرسشنامه و گفتگو با ده گویشور بومی گردآوری و تحلیل گردیده است. براساس یافته های پژوهش، حالت نمایی و مطابقه این گونه ها در زمان غیرگذشته، به طور یکسان پیرو الگوی غالب (کاملِ) مفعولی است و الگوی کلی انطباقِ «وارونه مستقیم غیرمستقیم» را نشان می دهد. در برابر آن، حالت نمایی و مطابقه آنها در زمان گذشته، به طور یکسان تابع الگوی غالب (کاملِ) کُنایی است و الگوی کلی انطباقِ «همسان» را نشان می دهد. همچنین، ناشی از خصوصیت گذرایی فعل، این دو گونه زبانی در زمان غیرگذشته، به طور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) کُنایی را برای بازنمایی نظام های حالت نمایی و مطابقه، و در زمان گذشته نیز به طور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) سه بخشی را برای بازنمایی نظام حالت نمایی به کار می گیرند. با وجود این، الگوی مطابقه بَشاگَردی در زمان گذشته، فاقد هرگونه الگوی تناوبی و الگویی یکدست است.
۱۳.

تحلیل حرکت فعل در گویش بلوچی سرحدی: رویکردی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حرکت فعل رویکرد زایشی گویش بلوچی سرحدی شواهد نحوی شواهد صرفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 130 تعداد دانلود : 15
ماهیت حرکت فعل در زبان های گوناگون از منظر نحوی و صرفی با رویکرد زایشی توسط زبان شناسان مختلف بررسی و تحلیل شده است. از منظر نحوی می توان به شواهد نحوی هم چون مطابقه مشخصه زمان و تصریف فعل سبک از نظر قدرت با استفاده از آزمون های حذف گروه فعلی و جابه جایی مفعول استناد کرد. همچنین، از منظر صرفی غنی بودن تصریف به دلیل مطابقه فعل با فاعل در اول شخص و دوم شخص مفرد و جمع در یکی از زمان های گذشته، حال و آینده و همچنین، وجود ساخت تصریف دو جزئی شاهدی بر حرکت فعل هستند. هدف پژوهش حاضر تبیین ماهیت حرکت فعل در گویش بلوچی سرحدی بر اساس تلفیقی از شواهد نحوی و صرفی با رویکرد زایشی است. در این راستا، داده های پژوهش حاضر از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 15 مرد بی سواد گویشور بلوچی سرحدی ساکن در مناطق پشت کوه و گرنچین شهرستان خاش گردآوری شدند. بر اساس شواهد نحوی، یافته ها نشان داد که مشخصه تصریف (زمان) فعل در گویش بلوچی سرحدی قوی و انگیزه حرکت فعل است. حضور گروه تصریف دو جزئی در نتیجه جابه جایی مفعول نیز عامل دیگری در تائید حرکت فعل است. علاوه بر این، بررسی شواهد صرفی نشان داد که قوی بودن تصریف فعل به دلیل مطابقه فعل با فاعل اول شخص و دوم شخص مفرد و جمع در زمان گذشته و غیرگذشته و همچنین، حضور تکواژ زمان و مطابقه به طور همزمان در فعل مؤید حرکت فعل در این گویش است.
۱۴.

تحلیل استعاره های بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره بوستان سعدی نظریه آمیزه مفهومی حوزه های مفهومی فوکونیه و ترنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 648 تعداد دانلود : 727
هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل حوزه های مفهومی به کار رفته در استعاره های بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی مطرح شده توسط فوکونیه و ترنر (1998، 2002) می باشد. در این نظریه، برای توصیف و تحلیل استعاره ها از فضاهای ذهنی استفاده می شود که عبارتند از: دو فضای دروندادی، یک فضای عام و یک فضای آمیخته. در این پژوهش، فضاهای ذهنی هر استعاره در بوستان سعدی توصیف شده است تا مشخص شود در هر استعاره از چه حوزه های مفهومی در ساخت فضاهای ذهنی استفاده گردیده است. سپس، معنادار بودن و یا معنادار نبودن استفاده از این حوزه های مفهومی با استفاده از آزمون خی دو در نرم افزار اس. پی. اس. اس. اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد حوزه های مفهومی به کار رفته در استعاره های بوستان سعدی را می توان در 13 گروه دسته بندی نمود که عبارتند از: (1) جاندار پنداری، (2) سفر برای مفهوم زندگی، (3) استفاده از جهت ها برای هستارهای مثبت و منفی، (4) پدیده های طبیعی، (5) حیوانات، (6-) مزه ها، (7) کشاورزی، (8) اعضای بدن، (9) مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند، (10) اشیا، (11) افعال، (12) شخصیت های انسانی و (13) محل . هنگام ساخت استعاره ها، این حوزه های مفهومی در یک فضای دروندادی قرار گرفته و همراه با فضای دروندادی دیگری که هدف شاعر محسوب می شود، به فضای آمیخته فرافکنی شده و استعاره را می سازند. آنگونه که نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ تمام استعاره های بوستان سعدی را می توان براساس حوزه های مفهومی که در ساخت فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریه آمیزه مفهومی نقش دارند، مورد توصیف و تحلیل قرار داد.
۱۵.

بررسی تاریخی برخی از عناصر ساخت واژی گویش سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش سیستانی فارسی باستان فارسی میانه فارسی دری عناصر دستوری و ساختواژی عناصر ساختواژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 283
تحولات مداومی که در زبان ها رخ می دهد به دلیل ماهیت پویای زبان بوده است که در گذر زمان به صورت بسیار کند و تدریجی حاصل شده است. در این راستا، زبان ها و گویش های محلی به طور معمول کم تر دستخوش تغییر قرار گرفته اند. گویش سیستانی نیز از جمله گویش هایی به شمار می آید که دارای برخی ویژگی های آوایی، واجی، نحوی و ساخت واژی منحصربه فردی است که آن را با زبان فارسی معیار (امروزی) متفاوت ساخته است. پژوهش حاضر، ضمن توصیف پاره ای از عناصر و ویژگی های ساخت واژی گویش سیستانی و مقایسه آن ها با زبان فارسی باستان، میانه، دری، و زبان اوستا درصدد است تا نشان دهد که کدام عناصر تاریخی ساخت واژی در این گویش همچنان کاربرد دارد و هرکدام از چه دوره ای به ارث رسیده است. داده های زبانی پژوهش، از طریق بررسی کتابخانه ای و همچنین به روش میدانی با ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با گویشوران سیستانی مسن بالای 60 سال گردآوری شده است. سپس، عناصر ساخت واژی به دست آمده از گویش سیستانی با آنچه از زبان های فارسی باستان، میانه، دری و اوستا موجود است، مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در این گویش پیشوندهای فعلی be- ، me- ، na- ، ma- و شناسه های غیرگذشته، پسوند -ak(a) ، ضمایر اشاره نزدیک i و اشاره دور o ، ضمایر شخصی فاعلی me ، to ، o ، mâ ، šmâ و ošo ، ضمایر انعکاسی xod و مشترک xâ ، عدم کاربرد ضمایر متصل و همچنین وجود خوشه دو همخوانی آغازین مانند: dr ، st ، fr ، در زبان های فارسی باستان، میانه، دری و اوستا ریشه دارند.
۱۶.

بررسی واج آرایی گویش بلوچی سیستانی در چارچوب واج شناسی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واج آرایی آغازۀ هجا پایانۀ هجا بلوچی سیستانی خوشۀ همخوانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 235 تعداد دانلود : 259
هدف از این پژوهش بررسی واج آرایی گویش بلوچی سیستانی در چارچوب واجشناسی زایشی است. یک پیکره زبانی از گفتار تعدادی از گویشوران بلوچ سیستانی جمع آوری شد. یافته ها نشان میدهد که هم در آغازه و هم در پایانه هجا خوشه همخوانی وجود دارد. همخوانهایی که دارای مشخصه [-رسا] هستند نمی توانند بعنوان عضو دوّم خوشه آغازه هجا در واژه های بسیط و مرکب قرار گیرند. همچنین دو همخوان با جایگاه تولید یکسان در آغازه هجا تشکیل خوشه نمیدهند. ضمناً، همخوانهای /r/ و /w/ بیشترین بسامد را بعنوان عضو دوّم خوشه آغازه هجا و همخوانهای /n/ و /r/ بعنوان عضو اوّل خوشه پایانه هجا بترتیب بیشترین بسامد را دارند. واکه افتاده پیشین /a/، پربسامدترین واکه در هسته هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازه و پایانه هستند بشمار میرود. امّا پربسامدترین عضو دوّم خوشه همخوانی در پایانه هجا، بترتیب همخوانهای گرفته، خیشومی و روان هستند. اصل توالی رسایی در خوشه همخوانی آغازه هجا و همچنین در خوشه همخوانی پایانه هجا با واکه های کشیدهe:, o:, u/ , i,ɑ/ رعایت میشود ولی این اصل با واکه های کوتاه /a, ɩ, ʊ/ نقض میگردد.
۱۷.

بررسی نشانه شناختی خوراک بلوچی و مذهب دربلوچستان ایران

کلید واژه ها: خوراک بلوچی نشانه مذهب بلوچستان ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 870 تعداد دانلود : 982
خوراک به عنوان نظامی نشانه ای بر هویت و فرهنگ یک ملت و نیز بر مقولاتی همچون باورها و ارزش های دینی-مذهبی، جنسیت، اقلیم، موقعیت جغرافیایی، وضعیت نسل، سن، مرتبه شغلی، قومیت، هنجارهای اجتماعی، زیبایی شناسی و میزان درآمد افراد دلالت دارد. در این پژوهش سعی شده است نشانه شناسی خوراک قوم بلوچ براساس الگوی سطوح دلالت بارت (1957 و 1987) مورد بررسی قرار گیرد و نشان داده شود که خوراک بلوچی بر اساس مذهب دارای خوانش معنایی و نشانه شناختی است. برای این منظور، در گردآوری داده های پژوهش از ابزارهای مصاحبه، پرسش نامه و مشاهده مستقیم نمونه های خوراک بلوچی استفاده شده است. پرسش نامه خوراک براساس متغیّر مذهب و مقوله های مربوط تنظیم، و سپس در بین 62 مشارکت کننده بلوچ (32 زن و 30 مرد) از شهرهای خاش، ایرانشهر، سراوان، سرباز، نیکشهر، و چابهار توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق دو نرم افزار  EXCEL و SPSS انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که خوراک بلوچی به عنوان نظامی نشانه ای نه تنها با مذهب براساس مقوله های مورد بررسی شامل حلال و حرام، تأکید اسلام بر تغذیه صحیح و سالم، خوراک در اعیاد مذهبی و ماه مبارک رمضان، خوراک و مهمان نوازی و تأکید اسلام بر اکرام مهمان، آداب غذا خوردن، احترام به مواد غذایی و مذمت اسراف مواد غذایی در اسلام رابطه ای تنگاتنگ دارد، بلکه از خوانش معنایی و نشانه شناختی دینی مذهبی نیز برخوردار است. 
۱۸.

بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی براساس واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واج شناسی خودواحد فرایندهای تضعیف گسترش قطع گویش سیستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 776 تعداد دانلود : 503
در واج​شناسی خودواحد، گلداسمیت (1976) بازنمایی واجی را از حالت خطی به صورت غیرخطی در زبان​های نواختی بسط داد. به دلیل غیرخطی بودن و وجود ساختار لایه​ای در این دیدگاه، پژوهش حاضر با استفاده از دو فرایند اصلی گسترش و قطع مطرح​ شده در واج شناسی خودواحد به بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی می​پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، 20 گویشور مرد، مسن، کم سواد و روستایی به صورت تصادفی انتخاب شدند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با آن ها جمع​آوری شد. سپس، داده های مورد نظر از جمله​های ضبط شده استخراج و آوانگاری شدند. قواعد واجی به کار رفته در پیکره زبانی براساس واج​شناسی خودواحد توصیف و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد اعمال فرایند گسترش در گویش سیستانی به صورت فرایندهای کامی شدگی، نرمکامی شدگی​ و ملازی​شدگی همخوان​های خیشومی، همگون سازی جایگاه تولید و سایشی شدگی همخوان های انسدادی رخ می​دهد. همچنین، فرایند گسترش در واکه​ها نیز به صورت خیشومی​شدگی واکه اعمال می​شود. علاوه بر این، فرایند قطع واج های آغازین /h/ و /ʔ/ در واژه های قرضی، واج​های پایانی /n/، /t/، /d/، /h/ و /ʔ/، حذف واج های /h/ و /ʔ/ میانی در واژه های قرضی و حذف مشخصه واکداری از واج واکدار پایانی پیشین رخ می​دهد.
۱۹.

اسم صفت ها در زبان فارسی: رویکردی برون اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکرد برون اسکلتی اسم شدگی اسم صفت اسم صفت کیفیت اسم صفت بیانی اسم صفت نتیجه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 92 تعداد دانلود : 876
اسم صفت ها، صفت هایی هستند که به وسیله فرایند اسم شدگی به اسم صفت تبدیل می شوند. اسم صفت و به طور کلی اسم شدگی از موضوع هایی هستند که در  ساخت واژه، نحوو درمکتب های گوناگون زبان شناسی نظری مطرح شده اند. هر چند تاکنون پژوهشی در زمینه اسم صفت های زبان فارسی انجام نگرفته است. این پژوهش، برآن است تا در چارچوب نحوی برون اسکلتی بورر (Borer, 2013) به تحلیل این مقوله بپردازد. بورر (همان) معتقد است که واژه ها فاقد هرگونه طبقه واژگانی هستند و طبقه واژگانی خاصِ آن ها فقط در بافت نحوی مشخص می شود. وی براین باور است که اسم صفت ها از ادغام وندهای اشتقاقی با ریشه صفتی در  فرایند اسم شدگی مشتق می شوند. او، همچنین، به پیروی از روی (Roy, 2010) اسم صفت ها را به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی تقسیم می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد زبان فارسی دارای اسم صفت های پسوندی است. این اسم صفت ها به دو دسته اسم صفت های کیفیت و بیانی گروه بندی می شوند. از این نظر، یافته های پژوهش حاضر با دیدگاه های بورر در چارچوب برون اسکلتی همسو است. همچنین، نتایج پژوهش نمایانگر این دیدگاه است که زبان فارسی نوعی اسم صفت نتیجه ای نیز دارد.
۲۰.

مقوله های واژ-نحوی اسم در بشاگردی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسم گویش بَشاگَردی تصریف واژه بست ویژگی های واژ-نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 633 تعداد دانلود : 900
کاوش در نظام اسم بشاگردی جنوبی نشان می دهد شیوه تحقق مقوله های واژ-نحوی، این گویش را از سایر زبان ها و گویش های ایرانی متمایز می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد پنج مورد از مقوله های واژ-نحوی اسم از جمله شمار، جنس دستوری، معرفگی، حالت دستوری و مالکیت را در این گویش بررسی و به صورت زبان شناختی توصیف کند. در این راستا، پیکره زبانی مورد استناد و نیاز پژوهش به شیوه میدانی و ضبط گفتار آزاد، توزیع پرسشنامه و انجام مصاحبه با هفت گویشور مرد و پنج گویشور زن بومی، میان سال به بالا، بی سواد/ کم سواد و در محیط کاربرد طبیعی این گویش گردآوری شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شیوه تحقق این مقوله های واژ-نحوی در بشاگردی، شباهت های بنیادینی با شیوه تحقق مقوله های همتای خود در فارسی معیار دارد که البته این امر بازتاب و نتیجه طبیعی خویشاوندی آن ها است. به علاوه، بشاگردی به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد گویشی، از راهبردهای زبانی ویژه ای برای این منظور بهره می گیرد که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1. به کارگیری نشانه های منحصربه فرد معرفه ساز و نکره ساز؛ 2. بهره مندی از نظام حالت نمایی کنایی گسسته و واژه بست های عامل در نظام گذشته افعال متعدی ؛ 3. کاربرد واژه بست های مفعولی مجزا برای زمان های گذشته/ غیرگذشته؛ 4. بهره گیری از صورت های فعل /bit(-en)/ «داشتن» به همراه ساختار کنایی گسسته (در همه زمان ها) برای نمایش مالکیت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان