زبان شناسی و گویش های خراسان
زبان شناسی و گویش های خراسان سال دوازدهم بهار و تابستان 1399 شماره 22 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رد وابسته در زبان فارسی بر اساس دو رویکرد پیشنهادی در برنامه ی کمینه گرا به نام های «حرکت کناره ای» و «ادغام متقارن» تحلیل می شود. این مقاله ادعا می کند که رویکرد «حرکت کناره ای» با قائل شدن به حرکت کناره ای یک گروه اسمی از بند ادات به بند اصلی جمله جهت بازبینی و ارزش گذاری مجدد مشخصه ی حالت خود، با مبانی برنامه کمینه گرا مبنی بر حذف شدن مشخصه های تعبیرناپذیر پس از ارزش گذاری آن ها، در تضاد است. استفاده از رویکرد «ادغام متقارن» و پذیرش رد وابسته به عنوان یک گروه اسمی مشترک بین بندهای ادات و اصلی جمله نیز با توجه به نمونه های زبانی از زبان فارسی که در آن ها مشخصه های حالت مختلفی برای گروه اسمی مشترک در بندهای جمله وجود دارد، نمی تواند مبنای توضیح این پدیده نحوی قرار گیرد. شواهد تجربی از زبان فارسی، نشان دهنده ویژگی های متفاوتی برای ساختارهای دارای رد وابسته است به گونه ای که گروه اسمی جابه جاشده می تواند دارای مشخصه حالت متفاوتی در هر دو بند جمله باشد و وجود ضمیر در جایگاه رد اصلی در جمله باعث بدساختی جمله نمی شود. این مقاله ادعا می نماید که شواهد تجربی از زبان فارسی باستان و میانه مبنی بر عدم وجود جمله های دارای رد وابسته در آن ها و همچنین شواهد زبان فارسی نو مبنی بر ویژگی های خاص این پدیده ، نشانگر این واقعیت است که زبان فارسی فاقد پدیده نحوی رد وابسته است و ساختارهایی از زبان فارسی نو که در آن ها به ظاهر رد وابسته وجود دارد، نشان دهنده تغییرات تدریجی در زبان فارسی نو و پیدایش این نوع از ساخت ها است.
توصیف اصطلاحات در فرهنگ های لغت فارسی و کاربرد آن در فرهنگ نگاری براساس رویکرد معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده با روی کار آمدن فرهنگ های الکترونیکی و با توجه به نارسایی های فرهنگ های موجود فارسی، ارائه شیوه ای علمی و مبتنی بر نظریه در فرایند تدوین فرهنگ ها ضروری است. یکی از دغدغه های حوزه فرهنگ نگاری، همواره شیوه مرتب کردن اصطلاحات و عبارات اصطلاحی بوده است. هدف از پژوهش حاضر ارائه اصطلاحات و عبارات اصطلاحی به شیوه ای غیر خطی در فرهنگ ها است. برای رسیدن به هدف پژوهش این پرسش مورد توجه قرار گرفت که چگونه می توان شیوه ای جدا از شیوه متداولِ ترتیب الفبایی و خطی برای فهرست کردن اصطلاحات و ارائه معادل های آنها در نظر گرفت؟ در این راستا، نگارندگان با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد معناشناسی شناختی و مفاهیم مطرح در آن، همچون استعاره مفهومی، مجاز مفهومی و نیز دانش متعارف، به بررسی داده های برگرفته از فرهنگ دوجلدی فارسی سخن (انوری، 1382) پرداختند. در انتها، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با ارائه بسته های استعاری و مجازی و براساس دانش متعارف اهل زبان در فرهنگ های لغت، می توان شیوه ای غیرخطی برای چینش اصطلاحات و معادل های آنها پیشنهاد کرد. اما تمام اصطلاحات قابل تحلیل براساس استعاره، مجاز و دانش متعارف نبودند، زیرا بعضی از اصطلاحات با بخش غیرمجازی زبان ساخته شده اند و بر همان اساس هم قابل تحلیل می باشند.
بسامد و امکانات دستوری نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل بسامد زبانی یکی از عوامل درونزبانی است که بر اساس آن زبان تمایل به صرف کمترین انرژی برای تلفظ و بیان ساختهای مختلف زبانی دارد. فرضیههای مطرح در این زمینه که بر پایه دو دیدگاه تاریخی و همزمانی بررسی شدند، عبارتند از: افزایش و یا کاهش امکانات دستوری نمود در گذر زمان حاصل بسامد آن است، یعنی هرگاه هر یک از انواع نمود آغازی، مستمر و تکمیلی در گذر زمان بسامد بیشتری پیدا کرده، از امکانات بیانی و دستوری آن کاسته شدهاست و برعکس. فرضیه دوم نیز که در قالب نگاه همزمانی است بیان میکند، هر یک از انواع نمود در فارسی معاصر که بسامد بیشتری دارد، دارای امکانات دستوری و صوری کمتری است. لذا پیکرهای از متون فارسی نو متقدم و فارسی معاصر که شامل 8549 بند فعلی است، فراهم آوردیم. ابتدا امکانات بیانی هر یک از انواع نمود آغازی، مستمر و تکمیلی و سپس بسامد هر یک را شمردیم و دادههای بهدست آمده را در دو دوره مذکور مورد مقایسه قرار دادیم. نتایج بهدستآمده از تحلیل و بررسی پیکره پژوهش صحت هر دو فرضیه را تآیید میکند، یعنی بین کاهش یا افزایش تعداد امکانات دستوری نمود در گذر زمان و بسامد آنها رابطه معکوس وجود دارد. در مورد فرض دوم نیز وجود رابطه معکوس بین بسامد و تعداد هر یک از انواع نمود در مقایسه با دیگر انواع آن تأیید شد.
مقایسه به کارگیری عبارات احتیاط آمیز در بیماران اسکیزوفرن و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به مقایسه استفاده از عبارات احتیاط آمیز در روایت بیماران اسکیزوفرن و افراد سالم می پردازد. جهت استخراج روایت شرکت کنندگان از فیلم کوتاه شش دقیقه ای گلابی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از دو شیوه توصیفی و استنباطی بر روی 7 مورد عبارات احتیاط آمیز؛ شامل افعال وجهی معرفتی ممکن، تکرار شمارش، ساخت پرسشی، ساخت شخصی غیر ارتقایی، اصطلاحات وجهی، افعال تردید و ساخت منفی انجام گرفت. در روش آماری استنباطی به تجزیه و تحلیل و بررسی متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون تی و من-وتنی پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میان استفاده بیماران اسکیزوفرن و افراد سالم در به کارگیری انواع 7 مورد عبارات احتیاط آمیز مستخرج از داده های دو گروه، اختلاف معنی دار مشهود است؛ بدین معنا که افراد سالم از اصطلاحات وجهی و افعال تردید در روایت خود به صورت معنی داری بیشتر استفاده کرده اند. به نظر می رسد که اختلال در تئوری ذهن و به کارگیری قواعد کاربردشناختی بیماران اسکیزوفرن از دلایل اصلی این اختلاف معنی دار هستند.
نگاهی تازه به فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر، تحقیقی در باب فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی است. روش این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. از آنجا که نظریه ی بهینگی موازی قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی- واجی نمی باشد، در این تحقیق برای نخستین بار به تحلیل فرایند کشش جبرانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه ی بهینگی لایه ای پرداخته شد. نظریه ی بهینگی لایه ای، انگاره ای جدید از بهینگی موازی است و شامل چندین نگاشت می باشد که به طور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شده اند. نظریه ی بهینگی لایه ای، دارای لایه های میانی است و ترتیب انجام فرایندهای صرفی- واجی مشهود است. در این پژوهش براساس نظریه ی بهینگی لایه ای، رخداد فرایند کشش جبرانی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب، فرایند جذب، حذف همخوان چاکنایی و فرایند کشش جبرانی به خوبی در سطوح مختلف نظریه ی بهینگی لایه ای قابل بازنمایی است؛ لذا بهینگی لایه ای تحلیل شفاف تری از رخداد فرایند کشش جبرانی ارائه می دهد، اگرچه این نوع تحلیل ممکن است اقتصادی نباشد.
دستور نقش و ارجاع و دستوری شدگی- شواهدی از معین شدگی در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که منجر به شکل گیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی می شود یا به موجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوری تر می شوند. یافتن مصادیق دستوری شده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهش های زبان شناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان از قابلیت های دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقش گرا برای نمایش درجات متفاوت دستوری شدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمی گزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معین شدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان می باشد، قابلیت های نحویِ دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوریِ دستوری شدگی به تصویر کشد. طبیعتاً چارچوب نظری اتخاذ شده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگاره دستوری از جمله ساخت لایه ای بند مشتمل بر فرافکنی سازه ای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوری شدگی می باشد.
بررسی واج آرایی گویش بلوچی سیستانی در چارچوب واج شناسی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی واج آرایی گویش بلوچی سیستانی در چارچوب واجشناسی زایشی است. یک پیکره زبانی از گفتار تعدادی از گویشوران بلوچ سیستانی جمع آوری شد. یافته ها نشان میدهد که هم در آغازه و هم در پایانه هجا خوشه همخوانی وجود دارد. همخوانهایی که دارای مشخصه [-رسا] هستند نمی توانند بعنوان عضو دوّم خوشه آغازه هجا در واژه های بسیط و مرکب قرار گیرند. همچنین دو همخوان با جایگاه تولید یکسان در آغازه هجا تشکیل خوشه نمیدهند. ضمناً، همخوانهای /r/ و /w/ بیشترین بسامد را بعنوان عضو دوّم خوشه آغازه هجا و همخوانهای /n/ و /r/ بعنوان عضو اوّل خوشه پایانه هجا بترتیب بیشترین بسامد را دارند. واکه افتاده پیشین /a/، پربسامدترین واکه در هسته هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازه و پایانه هستند بشمار میرود. امّا پربسامدترین عضو دوّم خوشه همخوانی در پایانه هجا، بترتیب همخوانهای گرفته، خیشومی و روان هستند. اصل توالی رسایی در خوشه همخوانی آغازه هجا و همچنین در خوشه همخوانی پایانه هجا با واکه های کشیدهe:, o:, u/ , i,ɑ/ رعایت میشود ولی این اصل با واکه های کوتاه /a, ɩ, ʊ/ نقض میگردد.
میزان کفایت برچسب های هشدار (مطالعه موردی مواد شوینده و پاک کننده خانگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب های جسمی ناشی از کاربرد انواع مواد شوینده و پاک کننده خانگی حاکی از عدم آگاهی صحیح مصرف کننده پیرامون محصولات مذکور است. از طرفی نیز مهم ترین شیوه در جهت اطلاع رسانی به مصرف کننده از سوی تولید کننده درج «هشدار» بر روی محصول است، بنابراین چنین به نظر می رسد که هشدارهای درج شده بر روی محصولات دارای کفایت مطلوب و بهینه نیستند و در نتیجه مطالعه و بررسی علمی آنها ضروری می نماید. در جستار حاضر بر اساس داده هایی متشکل از 67 نوع ماده شوینده، پاک کننده و ضدعفونی کننده خانگی بر اساس مؤلفه زبانی، مؤلفه طراحی و مؤلفه رنگ به تحلیل برچسب های هشدار روی محصولات پرداخته و میزان کفایت آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. آنچه که با بررسی داده ها مستفاد می شود آن است که برچسب های هشدار بر روی محصولات دارای کفایت مطلوب نیستند و در نهایت نگارندگان با در نظرگیری هر سه مؤلفه های مذکور الگوی برچسب هشدار مطلوب و دارای کفایت بالا را عرضه می کنند. لازم به ذکر است که عمده پژوهش های صورت گرفته در این زمینه (برچسب های هشدار) در حوزه «زبان شناسی حقوقی[1]» مطرح و ارائه .شده اند [1] Forensic linguistics
شیوه انتخاب نام مشاغل در شهر سنندج از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی- شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش دست یابی به ماهیت و تحول «نام گذاری مشاغل » شهر سنندج در سده ی اخیر است. به دلیل بعد شناختی و اجتماعی هدف موردنظر، این بررسی با استفاده از چارچوب زبان شناسی اجتماعی- شناختی و در حوزه مشاغل انجام گرفته است. روش انجام پژوهش، تحلیل محتوا است و روش و ابزار گردآوری اطلاعات هم مشاهده و اسنادی است. جامعه آماری مورد پژوهش هم کلیه مشاغل با احتساب 3711 مورد است. طبق نتایج این پژوهش، در نام گذاری مشاغل به عنوان فراحوزه غیررسمی عامل اجتماعی نام گذاری، صاحبان مشاغل هستند و بر اساس تاثیراتی که فضای فرهنگی و سیاسی جامعه بر آنان حاکم است نام گذاری صورت گرفته است. در این حوزه بیشتر از اسامی افراد و به لحاظ متغیر جنسیت، بیشتر اسامی مردانه است. نام گذاری در شهر سنندج در زیر مقوله مشاهیر، معاصرگراست و به هویت محلی گرایش بیشتری دارد. اسامی نشات گرفته از طبیعت نیز به زیرمقوله ی گیاهی متمایل است و مفهوم سازی زیربنای انتخاب نام های استعاری موجود، نمادی از بافت فرهنگی و توپولوژی منطقه مورد مطالعه است.
بررسی کتاب فارسی پایه هشتم از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی اجتماعی شناختی، نگرشی نو در حوزه زبان شناسی است که از تعامل دو رویکرد زبان شناسی اجتماعی و زبان-شناسی شناختی بوجود آمده و هدف آن بررسی ابعاد اجتماعی شناختی زبان در کاربرد روزمره است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و هدف از آن تحلیل کتاب فارسی پایه هشتم، دوره متوسطه اول (اکبری شلدره، 1397) در چارچوب زبان شناسی اجتماعی شناختی است. در این مطالعه، واحد تحلیل "جمله" و داده ها به شیوه اسنادی و تمام شماری استخراج شده اند. از میان 1200 جمله استخراج شده، جمله هایی که ساختار استعاری داشتند، (500 جمله)، بر اساس طرح واره های تصوری جانسون (1987) بررسی شدند. از این میان، جمله های حاوی متغیرهای اجتماعی (170 جمله) مشخص شده و در پایان تعامل طرح واره های تصوری با متغیرهای اجتماعی مورد تحلیل (کمّی و کیفی) و بازنمایی قرار گرفتند. در این تعامل 320 مورد طرح واره تصوری و 240 مورد متغیر اجتماعی مشارکت داشتند. طرح واره های تصوری «نیرو»، «حرکت»، «حجم» و «فرایند» و متغیرهای اجتماعی «نگرش اعتقادی و مذهبی»، «فرهنگ» و «همبستگی» بیشترین مشارکت را در تعامل دو رویکرد زبان شناسی شناختی و اجتماعی داشتند. گرچه کاربرد بیش از 500 جمله استعاری نشان می دهد که مؤلفان به رشد خلاقیت و تفکرات انتزاعی نوجوانان توجه داشته اند؛ اما، با توجه به تعامل 34 درصدی از جمله های استعاری با متغیرهای اجتماعی، نگارندگان معتقدند رویکرد زبان شناسی اجتماعی شناختی در این کتاب به تمامیت به منصه ظهور نرسیده است. از دیگر یافته ها آن که هر چه تعداد طرح واره ها نسبت به متغیرهای اجتماعی در یک جمله بیشتر باشد، آن جمله از پیچیدگی مفهومی بیشتری برخوردار است و عکس آن نیز صادق است. ایجاد حس صمیمیت با کاربرد بالای متغیر «همبستگی»، تبعیض جنسیتی، معرفی فرهنگ ایرانی-اسلامی در ساختارهای استعاری از دیگر یافته های این پژوهش می باشند.
پژوهشی در تحولات صوری -معنایی چند واژه از تاریخ بیهقی در گویش محلی شهرستان تایباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر این باوریم که زبان مجموعه ای نظام مند و به هم پیوسته است که در عین یکپارچگی و تشکّل، پیوسته در حال تحول و دگرگونی است. یکی ازگسترده ترین حوزه های دستخوش تحول این نظام حوزه معنایی و ساختاری است. پیرو این تحولات در مطالعه ی تاریخی – جغرافیایی واژگان تاریخ بیهقی در منطقه شرق خراسان رضوی(تایباد)،به این نکته رسیده ایم که باوجودآنکه نزدیک به هزار سال از زمان تألیف این اثر می گذرد، امروزه هنوز در گویش محلی مردمان این خطه، واژگانی دیده می شود که به سه گونه متحول شده اند: یا به همان شکل به کاررفته در تاریخ بیهقی (در تلفظ و معنا) استعمال می شوند، یا همراه با تحولات آوایی، دچار تحول معنایی نیز گردیده اند و یا باوجود حفظ شکل ظاهری، ازنظر معنایی نیز کاملاً تغییر کرده اند. این مقاله به روش میدانی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای ضمن توجه بر مطالعات تحول معنا در زبان، به بررسی سیر تحول معنایی-ساختاری چندی از این واژگان در گویش شرق خراسان رضوی(تایباد) می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دگردیسی تحولات معنایی-ساختاری واژگان تاریخ بیهقی در گویش شرق خراسان رضوی بیشتر از نوع دگرگونی داخلی و براثر مشابهت واژگان بوده است.
تحلیل روابط ساختار بلاغی در پیام های بازرگانی و میزان تأثیرگذاری آن بر مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ساختار بلاغی رویکردی علمی است که در حوزه مطالعات زبان شناسی رایانشی مطرح شده است و ابزاری کارآمد برای توصیف متن در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. در این ساختار هر بخش از متن نسبت به دیگر بخش های متن نقشی بر عهده دارد. متداول-ترین رابطه متنی، رابطه هسته-وابسته است. در این رابطه بخشی از متن برای بخش دیگر نقش مکمل ایفا می کند. نظام روابط این بخش ها با خواندن متن و ترسیم نمودارهای درختی به تصویر کشیده می شود. در تحقیق حاضر نتایجِ به دست آمده حاکی از آن است که روابط پرکاربرد در ساختار متنِ پیام های بازرگانی مورد بررسی، رابطه هایی چون «بسطی»، «انگیزشی»، «ربطی»، «پس زمینه-ای»، «ممکن سازی»، «مشکل-راه حلی» و «شواهدی» است. طی بررسیِ به عمل آمده درصد فراوانی روابط «بسطی» و «انگیزشی» بیشترین نمود را در میان دیگر روابط دارا است و روابط بعدی، بسته به موضوع آگهی، متغیر بوده است. با شناخت روابط فوق در متن آگهی، می توان به کارکرد زبان بر مبنای نقش ترغیبی آن دست یافت؛ چراکه تمرکز پیام به سمت مخاطب است و به کارگیری چنین روابطی مخاطب را به خرید کالا و استفاده از خدمات ترغیب می کند. آمار و اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش به صورت داده های مقطعی و به وسیله تکمیل پرسش نامه و مصاحبه با تعداد 100 نفر دانشجو به شکل تصادفی به دست آمده و با در اختیار قراردادن تعدادی از 268 نمونه متن پیام های بازرگانی جمع آوری گردیده است؛ سپس 7 رابطه بلاغیِ مورد اشاره به روش OLS (حداقل مربعات معمولی) که روشی متداول برای برآوردهای خطی است، به منظور تخمین میزان تأثیرگذاری بر مخاطبان با به کارگیری نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تخمین روابط مذکور بر میزان تأثیرگذاری بر مخاطبان نشان می دهند روابط «بسطی» و «ممکن سازی» اثری منفی بر مخاطبان داشته و موجب کاهش تأثیرگذاری بر ایشان شده است. از طرفی در دیگر روابط، تأثیرات مثبتی در جذب مخاطبان مشاهده شده است.