مقالات
حوزه های تخصصی:
دستور نقشگرای نظام مند نظریه ای است بسیار قوی و آن قدر انعطاف پذیر که به شاخه های مطالعاتی بسیار متنوعی، از جمله رشد زبان در کودک، زبان شناسی آموزشی، زبان شناسی رایانشی و زبان شناسی بالینی ورود می کند. یکی دیگر از کاربردهای پژوهشی نظریه یاد شده «رده شناسی زبان» است. شاخه مطالعاتی رده شناسی زبان در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند را «رده شناسی نقشگرای نظام مند» یا به اختصار «رده شناسی نظام مند» می نامند. در این مقاله، تلاش کرده ایم ضمن معرفی اجمالی کتاب «رده شناسی زبان: منظری نقشگرا»، تصویری از رده شناسی نظام مند به دست دهیم. بدین منظور، ابتدا رویکردهای غالب در رده شناسی زبان، یعنی رده شناسی کل گرا و رده شناسی جزءگرا، و نیز مطالعات انجام شده در چارچوب آن رویکردها را به اجمال مرور کرده ایم. در ادامه، موازی با فصل های کتاب «رده شناسی زبان: منظری نقشگرا» به ذکر نکاتی کلیدی پیرامون رده شناسی نظام مند پرداخته ایم. از آن جا که هدف اصلی رده شناسی نظام مند «دست یابی به تعمیم هایی تجربی» است، بخش عمده معرفی رده شناسی نظام مند در این مقاله به تعمیم های رده شناختی و «رده شناسی ترتیب واژه» اختصاص یافته است.
تضعیف همخوان /k/ در تاریخ زبان فارسی از دیدگاه واج شناسی آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همخوان/k/ در ساخت مضارع برخی فعل های فارسی باستان و بعضی صورت های غیرِفعلی آن، در بافت /V_[a, e]/ به آواهای[ʧ] و [z] تبدیل شده است و در ساخت ماضی همان افعال در بافت /V_[t]/، به آوای [x] تغییر کرده است. مقاله حاضر به بررسی پایه های صوت شناختی این تضعیف درزمانی در قالب واج شناسی آزمایشگاهی می پردازد. به منظور بازسازی بافت آوایی این تغییرات تاریخی، صورت هایی از فارسی امروز که دارای بافت های فوق هستند، توسط دو گویشور مرد فارسی معیار دو بار تکرار شدند. تحلیل صوت شناختی نمونه ها که به وسیله نرم افزار پرت نسخه ۵۳۶۳ ضبط شدند و نتایج آزمون تی نمونه های مستقل نشان دادند که پیشین بودن و تکیه بر بودن واکه های [á, é] دلیل پیشین شدگی [k] و دمیدگی و قرارگیری آن در بافت میان واکه ای، انگیز ه انسایشی / سایشی شدگی آن است. در این بافت، ویژگی های صوت شناختی انسدادی پیشین [c] و انسایشی [ʧ] به یکدیگر و در مواردی، به سایشی [ʃ] و حتی [s] شبیه اند. [c] در بافت /V_t/ نیز، ویژگی های آوایی سایشی را نشان می دهد و در برخی پارامترها، به [x] نزدیک است. بنابراین، [c] در این بافت ها، مستعد تبدیل و تعبیر به آواهای انسایشی/ سایشی است.
مقایسۀ بندهای متممی در زبان های فارسی و روسی با تمرکز بر کلمات متمم پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بند پیرو متممی در زبان فارسی یکی از وابسته های مستقیم فعل شناخته می شود، ولیکن در زبان روسی می تواند وابسته فعل، اسم، صفت کوتاه و یا کلمات شبه گزاره ای نیز باشد. در این پژوهش به بررسی انواع بند های متممی در زبان های روسی و فارسی پرداخته ایم و از آنجایی که تفاوت اساسی این بند ها در این دو زبان در کلماتی است که نیاز به وابسته یا متمم اجباری دارند، این کلمات را در زبان روسی و چگونگی بیان این بند ها در زبان فارسی را بررسی کرده ایم. در این پژوهش با بررسی موشکافانه بند های پیرو متممی و کلمات نیازمند به متمم و وابسته اجباری در هر دو زبان، به مسأله تحقیق که همانا یافتن شباهت ها و تفاوت های اساسی میان بند های پیرو متممی و کلمات نیازمند به متمم اجباری در زبان های روسی و فارسی است، پاسخ داده ایم. این امر موجب شده که این مقاله بتواند در آموزش جملات مرکب وابسته ساز روسی به دانشجویان فارسی زبان مورد استفاده قرار بگیرد. اغلب بند های متممی در زبان فارسی وابسته اجباری افعال هستند. همچنین، در بررسی های به عمل آمده مشخص شد که بند های متممی وابسته به کلمات شبه گزاره ای زبان روسی در زبان فارسی با بند متممی وابسته به افعال ارزیابی، ایجابی و وجهی بیان می شوند. همچنین، بند های وابسته به صفات کوتاه در زبان فارسی با بند قیدی علت می آیند.
تحلیل انتقادی و بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه: الگوی جامعه شناختی معنایی ون لیوون (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفه اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفه های مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفه های حذف، شامل پنهان سازی وکمرنگ سازی و برخی از مؤلفه های اظهار، شامل تشخص زدایی، طبقه بندی، تشخص بخشی، منفعل سازی، جنس ارجاعی و زیرمؤلفه های مربوط به هریک از آنها در بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی است. در این راستا، انواع جملات این اثر تعیین و شمارش شده اند. سپس، بسامد کاربرد، درصد و سطح معناداری هر یک از مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به آنها از طریق تحلیل آماری و آزمون خی دو سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که شاعر از تمام مؤلفه ها ی گفتمانی حذف و اظهار موردنظر در این داستان استفاده کرده است. به علاوه، بر اساس نتایج آزمون خی دو، بین بسامد کاربرد مؤلفه های اصلی بررسی شده در قیاس با یکدیگر و نیز، بین زیرمؤلفه های مربوط به هر مؤلفه اصلی رابطه ا ی معنادار وجود دارد. تحلیل نتایج مؤلفه های حذف نشان می دهد که شاعر تمایلی به بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پنهان ندارد. همچنین، نتایج مؤلفه های موردبررسی اظهار نشان می دهند که شاعر با به کارگیری زیرمؤلفه ارزش دهی مثبت و منفعل سازی تأثیرپذیر مستقیم سعی دارد کارگزاران اجتماعی را اثرگذار و دارای ارزش مثبت بازنمایی کند. به علاوه، در بسیاری از جملات کارگزاران اجتماعی از طریق ارجاع به گفته ها، ویژگی های ظاهری و یا به کارگیری استعاره ها و تشبیهات بازنمایی می شوند.
نمود در لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، بررسی و توصیف گروه نقشی نمود، در لری خرم آبادی بر اساس برنامه کمینه گرا بوده است. باتوجه به این که تاکنون بررسی زبان شناختی نحوی در این زمینه انجام نشده بود، این پژوهش تطابق بین نظریه به کاررفته در تحقیق و داده های گویش لری خرم آبادی را نشان داد. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است. در این پژوهش، بنا بر اصول نظریه زایشی، توصیف دقیق و یکدستی از ساختارهای دارای نمود ارائه شده و در سایه مباحث نظری، این دسته از ساختارها تحلیل شده اند. در بررسی داده های لازم برای انجام این پژوهش، نگارنده نیز شمّ زبانی خود را مبنای تعیین خوش ساختی و بدساختی جملات قرار داده و از عملیات های حرکت، ادغام و مطابقه نیز کمک گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن بودند که در گویش لری خرم آبادی گروه نمود به صورت نمود دستوری و نمود واژگانی نمایانده می شود. نمود دستوری نیز در این زبان به دو دسته کامل و ناقص تقسیم می شود. نمود کامل در زمان های گذشته ساده، ماضی نقلی و ماضی بعید نشان داده می شود. گروه نمود ناقص میزبان نمودسازهای “dɑr, mɛ-” و نمودساز ناقص “hɑ” بدون مطابقه با شخص و شمار و به عنوان سازه ای مستقل از گروه فعلی معرفی گردیدند. دو نمودساز “hey” (همیشه) و “hæni” (هنوز) نیز به عنوان نمود واژگانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانگر آن بودند که این دو نمودساز سبب افزودن معنای اضافی به فعل و ایجاد نمود جدیدی تحت عنوان «نمود تداومی» می شوند.
انطباق صرفی در زبان لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ها و گویش های هر جامعه در شکل گیری هویت و جهان بینی افراد آن جامعه نقش بسزایی ایفا می کنند، اما اخیراً به دلایلی همچون تسلط زبان معیار و بی توجهی گویشوران بومی، زبان ها و گویش های بسیاری در انزوا و خطر فراموشی قرار گرفته اند. ازاین رو، هدف از نگارش مقاله حاضر، ثبت و حفظ یکی از این گونه های محلی در معرض خطر است. در پژوهش پیش رو، مقولات مطابقه و حالت به عنوان دو رکن اصلی رده شناسی انطباق صرفی در زبان لری خرم آبادی بررسی شدند. روش انجام کار به ترتیب شاملِ تهیه پرسش نامه 340 جمله ای، مصاحبه با 3 گویشور بومی، ثبت و ضبط، توصیف و تحلیل علمی داده ها و در آخر، استخراج الگوی دستوری مطابقه و حالت در زبان مذکور بود. یافته ها وجود الگوی «فاعلی مفعولی» را برای هر دو مقوله دستوری مطابقه و حالت نشان دادند و در نهایت، نظام رده شناسی یکدست «فاعلی مفعولی» برای ساحت انطباق صرفی در زبان لری تعیین شد.
بررسی تقویت و تضعیف معنا در تصاویر کتاب های زبان انگلیسی 1 و 2 ویژن براساس نشانه معناشناسی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر چگونگی تقویت و تضعیف معنا در تصاویر کتاب های زبان انگلیسی 1 و 2 ویژن (متوسطه دوم) را بررسی کرده است. مبنای پژوهش حاضر نشانه معناشناسی گفتمانی و نشانه شناسی اجتماعی کرس و ونلیوون بوده که خود متأثر از آثار و افکار هلیدی است. چگونگی استفاده از متن های تصویری درکتاب های زبان انگلیسی همواره از مسائل موردتوجه بوده است، چراکه این امر موجب تسریع انتقال مفاهیم و بهبود روند یادگیری می گردد. پژوهش حاضر با بررسی رابطه متن های کلامی و تصویر، در پی آن بوده تا در راستای ارائه محتوای معنادار و قابل فهم، چگونگی انتخاب تصویر همخوان با کلام را درکتاب های زبان انگلیسی 1 و 2 (متوسطه دوم) بررسی کند. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و میدانی است. در کتاب درسی زبان انگلیسی، همپوشانی ایجاد شده بین متن کلامی و تصویر می تواند در روند انتقال معنی، یادگیری لغات و دریافت مفهوم مؤثر باشد. این در حالی است که نبود همپوشانیِ لازم میانِ آن دو آموزش و دریافت معنا را دچار اشکال می کند. یافته های پژوهش نشان می دهند که الگوهای فرانقش های طراحی بصری در متن های تصویری کتاب های موردنظر به طورکامل بازنمود نشده و نبود همپوشانیِ لازم بین تصویر وکلام، انتقال معنا را با اشکال روبرو کرده است. در نتیجه، هدف موردنظر آموزش به دست نیامده است.
تحلیل زبان شناختی سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» اثر احسان عبدالقدوس بر اساس الگوی حل مسأله مایکل هوئی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن، شاخه ای نوپا در حوزه زبان شناسی است که در بررسی زبان از سطح جمله فراتر می رود و بر مطالعه متن به عنوان بزرگترین واحد زبانی تأکید می ورزد. از میان رویکردهای مختلف زبان شناسی متن، الگوی حل مسأله هوئی، یکی از پرکاربردترین رویکردها محسوب می شود. این الگو که از چهار عنصر موقعیت، مسأله، پاسخ و ارزیابی تشکیل شده است، به بررسی چگونگی تولید و درک متن می پردازد. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» اثر احسان عبدالقدوس را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. شیوه روایتی این رمان به گونه ای است که می توان آن را با رویکرد حل مسأله بررسی نمود. سازمان این متن روایی حول محور سه مسأله اصلی، یعنی سرخوردگی عبدالوهاب، انزوای روزالین و ازدواج نظیره می چرخد. این سه مسأله ارکان اصلی رمان هستند. در این متن، پاسخ های متعددی برای حل مسأله اول ارائه می شود که ناموفق بوده و ارزیابی از آنها منفی است. به همین دلیل، مسأله نخست با وجود ورود به چرخه مجدد، به صورت حل نشده باقی می ماند. مسائل دوم و سوم بدون طی کردن چرخه طولانی با ارزیابی مثبت پاسخ های ارائه شده با موفقیت به اتمام می رسند. نتایج به دست آمده نشان می دهند که سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» تا حد زیادی با چهار عنصر الگوی حل مسأله منطبق است و ساختار آن از این الگو تبعیت می کند.
مفهوم سازی غم با حوزۀ شناختی ظرف در زبان های فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم غم در آن بخش از زبان های فارسی و عربی پرداخته که با حوزه های مبدأ مرتبط با ظرف، تصور و بیان شده است. از این طریق، شیوه اندیشیدن سخنگویان زبان های مذکور در این حوزه درک می شود و شباهت ها و تفاوت های میان آنها نمایان می گردد. افزون براین، سعی شده که نظم نهفته در پَسِ عبارات گسسته و به ظاهر نامنظمِ ظرف انگاری فرد غمگین آشکار گشته و نظام شناختی آن توصیف گردد. روش انجام این تحقیق به صورت تحلیلی و درچارچوب استعاره شناختی است. مطالعات مقایسه ای، شناخت چگونگی ساختارمندی مفاهیم مشترک در نظام مفهومی سخنگویان زبان های مختلف و شناسایی استعاره های فرهنگ بنیاد توانسته اند در درک شناختی فرهنگ ها از یکدیگر نقش مهمی داشته باشند. برای نمونه، می توان به این نکته اشاره کرد که سخنگویان عربی، غم را عمدتاً ماده ای دانسته اند که گلو را بند آورده (غصّ، شجا، جرِض)؛ یعنی این انسداد حلق است که برجستگی داشته، درحالی که فرد فارسی زبان، غم را عمدتاً خوراکی دانسته که آن را خورده است (غم/ غصه خورد). گویی، سختی قورت دادن در آن برجستگی نداشته و مشکل اینجاست که این خوراک در دل (معده) انباشته شده و این اندام را تحت فشار قرار داده (دلم ترکید)، یا اینکه این خوراک باعث آسیب و زخمِ دل گشته است (خونِ دل می خورد)؛ یعنی خوردن غم مایه زخم و خون شدن دل است.
تأثیر زبان فارسی بر کیفیت واکه های لری خرم آبادی با رویکرد آواشناسی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی قضایی و با هدف بررسی تأثیر زبان فارسی معیار بر کیفیت واکه های لری خرم آبادی صورت گرفته است. این بررسی به دنبال پاسخگویی به این پرسش بود که آیا زبان فارسی معیار بر ویژگی های صوت شناختی واکه های لری خرم آبادی تأثیر می گذارد. به این منظور، صدای 20 گویشور لری خرم آبادی (10 مرد و 10 زن) ضبط شد که گروه اول در خرم آباد و گروه دوم در تهران سکونت داشتند. 54 جمله شامل واژه های منتخب توسط شرکت کنندگان خوانده شدند. در نهایت، 3240 نمونه آوایی شامل واکه های /e, i, ɪ, ʏ, y, o, u, ə, ø, ɑ, a/ حاصل شد. در گام بعدی، نمونه های آوایی از منظر صوت شناختی و آماری تحلیل شدند. در تحلیل صوت شناختی، پارامترهای بسامد پایه و بسامد سازه های اول تا پنجم بررسی شدند. تحلیل داده ها نشان داد که بسامد پایه، بسامد سازه پنجم، بسامد سازه سوم و بعد از آنها با اختلاف زیاد، بسامد سازه دوم به ترتیب بیشترین نقش را در ایجاد تمایز میان واکه های لری تولیدشده توسط گویشوران مرد ساکن تهران و خرم آباد دارند. در گروه زنان نیز، تنها بسامد پایه و بعد از آن با اختلاف زیاد، بسامد سازه پنجم از این قابلیت برخوردارند. در نتیجه، بسامد پایه و بسامد سازه های بالا از قابلیت بیشتری برای ایجاد تمایز بین گوینده برخوردار هستند.
بررسی تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی دورۀ دوم ابتدایی بر اساس دانش واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس طبقه بندی واژگانی مطالعه شده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام یافته است. ابتدا، تمرین های واژه آموزی کتاب ها در زیرمقوله های مختلفِ طبقه بندی دانش واژگانی قرار داده شد تا فراوانی و میانگین درصد آنها مشخص گردد. سپس، برای تحلیل داده ها از نرم افزار اِس. پی. اِس. اِس استفاده شد. نتایج تحلیل آمار توصیفی نشان می دهد که در هر سه کتاب نگارش فارسی، تمرین های مرتبط با بعد صورت نوشتاری از فراوانی حداکثری برخوردار هستند، درحالی که ابعاد دیگر دانش واژگانی، نظیر همایی واژه ها، دارای فراوانی حداقلی هستند. همچنین، اختصاص ۸۰ درصد از تمرین های صریح واژه آموزی به فعالیت های واژگانی دریافتی در مقایسه با تنها ۲۰ درصد تمرین های تولیدی، نامتوازن بودن طراحی تمرین ها در کتاب های نگارش فارسی را نشان می دهد؛ درصورتی که این کتاب ها برای آموزش مهارت نوشتن تدوین شده ا ند که یک مهارت تولیدی است. طبق نتایج آمار استنباطی، بین ابعاد مختلف دانش واژگانی تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی در سه پایه تحصیلی دوره دوم ابتدایی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ درصورتی که تفاوت بین نوع تمرین های این کتاب ها به لحاظ آماری معنادار است. پیشنهاد می شود تمرین های واژه آموزی کتاب های درسی پیکره بنیاد باشند. همچنین، ابعاد مختلف دانش واژگانی در تمرین های متنوع دریافتی و تولیدی کتاب ها نمود پیدا کنند تا دانش آموزان به دفعات متعدد در معرض یک واژه قرار گیرند، زیرا تکرار واژه، عامل مهمی در یادسپاری واژه های زبان است. یافته ها و نتایج پژوهش حاضر، افزون بر کارآمدبودن در طراحی و تدوین کتاب های درسی، در حوزه تدریس نیز می توانند برای معلمان مفید باشند.
بررسی ادراک دانشجویان سطح متوسط زبان فارسی به عنوان زبان خارجی در مورد تأثیر محیط تلفیقی آموزش زبان بر یادگیری دستور و واژه های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای این پژوهش، بررسی تأثیر یادگیری ترکیبی یا تلفیقی بر میزان یادگیری دستور زبان و واژگان فارسی آموزان سطح متوسط است. هدف از یادگیری تلفیقی یا همان بهره گیری از مواد آزمایشی گوناگون، در هم آمیختن مناسب مواد آموزشی معمولی و سنتی کلاس های حضوری با فناوری نوین است. جامعه آماری این پژوهش زبان آموزان خارجی حاضر در ایران بود که به یادگیری زبان فارسی مشغول اند. شرکت کنندگان در این پژوهش 60 زبان آموز خارجی سطح متوسط بودند که در مؤسسه های ایرانی واقع در شهر تهران زبان فارسی می خواندند. آنها به صورت تصادفی به دو گروه سی نفری، شامل گروه گواه (گروه از راه دور) و گروه آزمایش (گروه تلفیقی) تقسیم شدند. نمونه گیری به صورت غیرتصادفی انجام گرفت. در این پژوهش، از طرحی نیمه آزمایشی پیروی شده و همسان سازی شرکت کنندگان آن به لحاظ مهارت زبانی، دستور زبان و دانش زبانی پیش از بررسی انجام شد. بعد از اجرای روند، پس آزمون دستور زبان و واژگان به شرکت کنندگان داده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که محیط یادگیری تلفیقی تأثیر چشمگیری بر گسترش دانش دستوری و لغوی زبان آموزان دارد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که زبان آموزان گروه تلفیقی، نسبت به گروه از راه دور در آزمون های دانش واژگان و دستور زبان به مراتب عملکرد بهتری داشتند. تحلیل پاسخ های شرکت کنندگان به پرسشنامه رویکرد نشان داد که بیشتر آنها نسبت به آموزش تلفیقی دیدگاه مثبتی دارند و دیدگاه شرکت کنندگان گروه آموزش تلفیقی مثبت تر است. نتایج این پژوهش می تواند برای محققان، معلمان و زبان شناسان مفید باشد.