عزت الله نادری

عزت الله نادری

سمت: دکترا
مدرک تحصیلی: استاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۴ مورد.
۱.

مقایسه ویژگیهای جسمانی کودکان میکروسفال، ماکروسفال و کودکان عقب مانده ذهنی (بدون علت مشخص) با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰۴
هدف: هدف از این تحقیق شناخت بیشتر ویژگیهای جسمانی کودکان میکروسفال، ماکروسفال و عقب ماندگی ذهنی با علل ناشناخته و مقایسه آن با دانش آموزان عادی در سنین 6 تا 12 سال است .روش: بدین منظور از هر گروه میکروسفال، ماکروسفال، عقب مانده ذهنی ناشناخته و عادی، 15 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس از مجتمع های بهزیستی (شمال، جنوب، شرق و غرب) تهران انتخاب شدند. در سنجش ویژگی های انسان سنجی از ترازو، متر نواری و کولیس استفاده شده است. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس و آزمون شفه نشان داد که تفاوت ها در شاخص های تن سنجی در سطح 0.05 معنادار است. نتایج همچنین نشان داد که تفاوتهایی در شاخصهای تن سنجی مانند وزن، قد نشسته، دور سر، عرض بینی، طول بینی، طول دست، مچ پا و طول پا در بین چند گروه از کودکان یاد شده وجود دارد. یعنی وزن کودکان عادی بیشتر از وزن کودکان عقب مانده ذهنی میکروسفال، ماکروسفال و علل ناشناخته است. میانگین قد نشسته کودکان عادی کوتاه تر از کودکان میکروسفال است. میانگین دور سر کودکان ماکروسفال بیشتر از کودکان عادی، میکروسفال و علل ناشناخته است. میانگین طول بینی کودکان ماکروسفال بلند تر از کودکان عقب مانده با علل ناشناخته است. میانگین عرض بینی کودکان ماکروسفال بزرگ تر از عرض بینی کودکان عادی است. میانگین طول دست کودکان میکروسفال و ماکروسفال بزرگ تر از کودکان عقب مانده با علل ناشناخته و کودکان عادی است، همچنین میانگین مچ پا و طول پای کودکان عادی بزرگتر از کودکان میکروسفال، ماکروسفال و علل ناشناخته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر نقش سبب شناسی در بروز ویژگی های جسمانی و انسان سنجی کودکان عقب مانده ذهنی تاکید می کند.
۲.

موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه (با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت)

کلید واژه ها: تفکر انتقادی پژوهش کیفی پژوهش کمّی پژوهش ترکیبی برنامه درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶۸ تعداد دانلود : ۲۵۸۹
هدف مقاله حاضر بررسی کیفی و کمی (روش ترکیبی) موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه از دید متخصصان برنامه درسی با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت می باشد. گرایش مورد نظر در پژوهش کیفی نظریه زمینه ای (Ground theory) و روش پژوهش کمی روش تحقیق پیمایشی است. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی متخصصان برنامه درسی شاغل در آموزش و پرورش که بر دوره متوسطه اشراف دارند می باشند که از این جامعه با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع 18 متخصص برنامه درسی به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق بودند. در بخش پژوهش کمی جامعه مورد بررسی کلیه متخصصان برنامه درسی (شامل متخصصان برنامه درسی و دبیران مقطع متوسطه شهر تهران) هستند، حجم نمونه با عنایت به جدول مورگان به ترتیب برای کارشناسان 97 نفر و برای دبیران 375 نفر بر آورد گردید. روش نمونه گیری شیوه تصادفی ساده برای انتخاب کارشناسان و خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب دبیران استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 24 سوالی بر مبنای طیف پنج گزینه ای لیکرت می باشد. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های جداول توزیع فراوانی، شاخص های میانگین، انحراف استاندارد و از ازمون های تی، تک نمونه و فریدمن در آزمون فرضیات استفاده شد.نتایج پژوهش کمی بیانگر آنند که پرورش تفکر انتقادی در دوره متوسطه با موانعی روبروست که عبارتند از: کم توجهی به مهارت تجزیه و تحلیل، مهارت ترکیب، ارزشیابی، قضاوت و جمع بندی که این کم توجهی در عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) دوره متوسطه قابل مشاهده است.نتایج پژوهش کیفی: در مرحله کدگذاری باز که در دو سطح صورت گرفت (تولید مفاهیم اولیه) 26 مفهوم اولیه کشف و استخراج شدند، در مرحله کدگذاری محوری 7 مقوله (تولید مقوله های اصلی) و در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله هسته ای استخراج گردید. با توجه به این که نظریه زمینه ای حول محور مقولات شرایطی، فرآیندی و پیامدی شکل می گیرد مقولات شرایطی شامل سیاست ها و رسالت های نظام آموزشی و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و، مقولات فرآیندی شامل معلم، محتوا، اهداف و روش تدریس و مقولات پیامدی شامل تربیت شهروند خوب و تربیت متخصص خوب تعیین و درنهایت تئوری زمینه ای ارایه شد.
۳.

بررسی میزان و ارتباط مهارت فردی با رفتار سازمانی مدیریت زمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مدیریت رفتار سازمانی مدیریت زمان مهارت فردی مدیریت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰۳ تعداد دانلود : ۲۰۱۶
" مقدمه : مدیریت زمان از جمله اصول مدیریت اثربخش می باشد که نیازمند برخی مهارت ها است. این مهارت ها به دو گروه مهارت فردی و رفتارسازمانی مدیریت زمان تقسیم می شوند. هدف از این مطالعه توصیفیف بررسی و ارتباط سنجی مهارت های فردی و رفتارسازمانی مدیریت زمان و همچنین ارتباط سنجی آن دو با برخی متغیر ها نظیر تخصص حرفه ای، تجربه و خصوصیات دموگرافیک مدیران آموزشی یک دانشگاه منتخب بوده است. روش : از جامعة آماری این پژوهش - کلیة مدیران آموزش مراکز دانشگاه پیام‌نور - با استفاده ا ز روش نمونه‌گیری تصادفی ساده ، تعداد 100 نفر مدیر آموزش مر ا کز به ‌طور تصادفی انتخاب گردیدند. بر اساس مطالعات انجام شده ، ابزار سنجش در این پژوهش شامل یک پرسشنامة محقق ساخته دو قسمتی بود که قسمت اول آن ابزار سنجش میزان مهارت فردی مدیریت زمان و قسمت دوم ابزار سنجش میزان مهارت سازمانی مدیریت زمان و ابعاد ششگانة آن بود . یافته ها : یافته ها حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد هر چند که رابطه بین مهارت فردی با رفتار سازمانی "" مدیریت زمان "" رابطه مثبت و د ا ر ای ضریب همبستگی 43/0 می‌باشد ( 001/0 P< ) اما ، میانگین نمرات مهارت فردی و رفتار سازمانی مدیریت زمان در بین مدیران زن و مرد و مدیران متخصص و غیر متخصص از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت . نتیجه گیری : با توجه به اهمیت برخورداری از مهارت مدیریت زمان در ارتقاء رهبری و بهره وری سازمانی، لازم است که مراکز آموزشی کشور عنایت و توجه بیشتری را به این مبحث معطوف دارند و ارتقاء توانمندی مدیران در کسب مهارتهای فردی مدیریت زمان اثر مثبت بر رفتار های سازمانی مدیریت زمان و در نتیجه افزایش بهره وری سازمان گردد. نتیجه گیری : میزان رفتار سازمانی مدیریت زمان را تا حدودی می توان براساس میزان مهارت فردی مدیریت زمان آنان تبیین نمود. "
۴.

بررسی ارتباط سلامت سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران دبیرستان های پسرانه استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعهد سازمانی سلامت سازمانی جو سازمانی تعهد مستمر تعهد هنجاری تعهد عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶۱ تعداد دانلود : ۱۷۰۷
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط سلامت سازمانی ادراک شده به وسیله دبیران با تعهد سازمانی آنان در دبیرستان های استان اردبیل اجرا شد. سلامت سازمانی در این پژوهش بر اساس مفهوم سازی هوی و همکاران (1991) به عنوان یک سازه شامل هفت بعد یگانگی نهادی، نفوذ مدیر، ملاحظه گری، ساخت دهی، پشتیبانی منابع، روحیه و تاکید علمی عملیاتی شد و برای سنجش تعهد سازمانی دبیران از مدل سه بعدی می یر و آلن (1990) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان رسمی و پیمانی مرد دبیرستان های دولتی استان اردبیل در سال تحصیلی 86ـ85 تشکیل می داد که تعداد آن ها در 359 دبیرستان 19 منطقه آموزشی، 1935 نفر بود. از میان این تعداد بر اساس فرمول کوکران و جدول کرجسی-مورگان نمونه ای به حجم 350 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شد. روش این پژوهش توصیفی-همبستگی است و به منظور گردآوری داده ها از دو پرسش نامه OHI-S و OCQ ویراست جدید استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده حاکی از آن است که میانگین سلامت سازمانی و تعهد سازمانی به گونه معنی داری بالاتر از متوسط مفهومی است. سلامت سازمانی و ابعاد هفت گانه آن با تعهد سازمانی و انواع سه گانه آن همبستگی مثبت دارد. دبیرستان هایی که سلامت سازمانی بالایی دارند، معلمان متعهدتری دارند. از میان ابعاد سلامت سازمانی، روحیه، تاکید علمی، نفوذ مدیر، پشتیبانی منابع و ساخت دهی قابلیت پیش بینی تعهد سازمانی را دارند و 40 درصد از واریانس تعهد سازمانی به وسیله تغییرات این پنج بعد قابل تبیین می باشد. از میان سطوح سه گانه سلامت سازمانی نیز سطح فنی و اداری قابلیت پیش بینی تعهد سازمانی را دارند (r2=0/03). از میان متغیرهای پیش بین سهم نفوذ مدیر، روحیه و پشتیبانی منابع از ابعاد سلامت سازمانی و سطح فنی از سطوح سلامت سازمانی در پیش بینی تعهد سازمانی بیشتر از دیگران است.
۵.

بررسی ساختار برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه ایران از دیدگاه استادان و متخصصان برنامه ریزی درسی به منظور طراحی الگویی راهنما برای زمینه سازی پرورش خلاقیت دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: یادگیری سازمانی سازمان یادگیرنده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹۵ تعداد دانلود : ۳۰۱۱
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه ایران در خصوص میزان توجه به مولفه های خلاقیت از دیدگاه استادان و متخصصان برنامه ریزی درسی ،به منظور ارائه الگوی جهت زمینه سازی خلاقیت در فرایند یادگیری دانش آموزان بود.پژوهش به روش، زمینه ای انجام شد. جامعه آماری آن، کلیه استادان، متخصصان و کارشناسان برنامه درسی به تعداد 104 نفر بودند حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 92 نفر برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که با روشهای آزمون لوین،تی تست ، تحلیل واریانس (f) و جدول دانکن تجزیه و تحلیل شدند .یافته های پژوهش نشان داد کاربرد رویکردهای خلاق (توسعه فرآیندهای شناختی، دانش آموز مداری، انسان اجتماعی و انسان گرایی )در برنامه درسی دوره متوسطه گرایش به سمت "" نامطلوب و پایین"" دارد. همچنین میزان پرداخته شدن به مولفه های خلاقیت از عناصر مختلف فردی ،گروهی و سازمانی گرایش به سمت ""پایین"" دارد؛ اما میزان کاربرد رویکردهای معنویت گرایی، موضوع مداری در برنامه ریزی درسی گرایش به سمت بالا دارد و رویکردهای همچون انتقال میراث فرهنگی و صلاحیت مداری گرایش به سمت متوسط و پایین دارد .
۶.

بررسی تأثیر یادگیری مبتنی بر وب (وبلاگ) با رویکرد حل مساله بر رشد تفکر منطقی در دانشجویان رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: رضایت شغلی تعارض کتابداران کتابخانه های عمومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳۶ تعداد دانلود : ۱۶۶۰
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یادگیری مبتنی بر وب (وبلاگ) با رویکرد حل مساله بر رشد تفکر منطقی دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل است. داده های لازم در این مطالعه از طریق پرسشنامه تفکر منطقی که توسط کمبر و همکاران براساس نظریه مزیرو طراحی شده است بصورت پیش آزمون و پس آزمون از دو گروه آزمایش و کنترل که هر کدام 15 نفر بودند جمع آوری شد. تحلیل داده های بدست آمده نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری از نظر سطح تفکر در سه مقوله درک و فهم، تامل و تفکر و تفکر انتقادی وجود دارد و در آزمون t در سطح 05/0 معنیدار است و این نشان میدهد که یادگیری مبتنی بر وبلاگ بر رشد تفکر منطقی دانشجویان تأثیر دارد.
۷.

مقایسه تاثیر سه رویکرد یاددهی - یادگیری بر عملکرد یادگیری دانش آموزان در درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳۵ تعداد دانلود : ۱۶۲۱
در پژوهش حاضر، به منظور بررسی تاثیر سه رویکرد یاددهی - یادگیری اکتشافی، تعاملی و انتقالی بر عملکرد یادگیری دانش آموزان در درس زیست شناسی، از طرح شبه تجربی با سه گروه (n3=63، n2=71، n1=60) بهره گیری شد تا به این سوال پاسخ داده شود که: آیا عملکرد یادگیری دانش آموزانی که با این رویکردها آموزش دیده اند. با هم تفاوت معنادار دارند؟ جهت پاسخ به این سوال، 194 دانش آموز نمونه تحقیق در سه گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه اول 60 نفر تحت آموزش رویکرد یاددهی - یادگیری اکتشافی، گروه دوم 71 نفر تحت آموزش رویکرد یاددهی - یادگیری تعاملی و گروه سوم 63 نفر تحت آموزش رویکرد یاددهی - یادگیری انتقالی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، عملکرد یادگیری دانش آموزانی که با رویکرد یاددهی - یادگیری اکتشافی آموزش دیده اند، از دو گروه دیگر بیش تر و عملکرد یادگیری دانش آموزانی که با رویکرد یاددهی - یادگیری تعاملی آموزش دیده اند، از گروهی که با رویکرد انتقالی آموزش دیده اند بیش تر است. هم چنین آزمون تعقیبی شفه نشان می دهد که تفاوت میانگین عملکرد یادگیری این سه گروه معنادار است. افزون بر این یافته های تحقیق حاکی از آن است که رویکرد یاددهی - یادگیری اکتشافی مهارت های سطح بالاتری یادگیری مانند فرضیه سازی، تجزیه و تحلیل، قضاوت و عمل ماهرانه را نسبت به دو رویکرد دیگر در دانش آموزان ارتقا می دهد.
۹.

بررسی میزان تقویت توانمندسازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی، از دیدگاه کارشناسان ستادی، متخصصان برنامه ریزی درسی و دبیران ذیربط

کلید واژه ها: دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع متوسطه حرفه ای مهارتهای عمومی خودکفایی فردی توانبخشی حرفه ای رغبتهای شغلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان عقب مانده ذهنی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی
تعداد بازدید : ۲۸۲۴ تعداد دانلود : ۱۴۶۶
هدف این پژوهش بررسی میزان تقویت توانمند سازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارشناسان ستادی سازمان آموزش و پرورش استثنایی، کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی در مقطع متوسطه حرفه ای و کلیه دبیران مقطع متوسطه کم توان ذهنی استان قزوین میباشد که از بین آنان به ترتیب (40)، (80)، (93) نفر به عنوان نمونه آماری و به شیوه تصادفی ساده و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این بررسی پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن بر اساس آلفای کرانباخ (0.95=) محاسبه و روایی آن بر اساس نظریه اساتید صاحب نظر مورد تایید قرار گرفت.تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد دبیران بر خلاف کارشناسان ستادی و متخصصان برنامه ریزی درسی معتقدند برنامه های درسی دوره متوسطه حرفه ای با علایق و رغبتهای شغلی دانش آموزان دوره متوسطه حرفه ای تناسب کمتری دارد، کمتر توانسته فارغ التحصیلان را به خودکفایی فردی برساند و در توانبخشی حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی نقش کمرنگی ایفا نموده است.
۱۰.

بررسی تحلیلی مبانی روا نشناختی، اجتماعی و فلسفی برنامه درسی (ICT) فناوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: دانشگاه گروه آموزشی گروه تیم عضو هیأت علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸۴ تعداد دانلود : ۵۸۹۰
این پژوهش با هدف بررسی و شناسایی مبانی روان شناختی، اجتماعی و فلسفی برنامه درسی فناوری انجام شد. روش تحقیق روش توصیفی بود. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار (ICT) اطلاعات و ارتباطات اندازه گیری پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دان شآموزان،دبیران و متخصصان مدارس متوسطه شهر تهران تشکیل داده است. نمونه آماری و آزمودنی های این تحقیق 120 دانش آموز، 120 دبیر و 60 نفر متخصص رشته برنامه ریزی درسی و فناوری اطلاعات و ارتباطات بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید.داده ها ی گردآوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی (فراوانی، درصد و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون فریدمن) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که هر سه گروه آزمودنی (دانش آموزان، دبیران و متخصصان) مبانی روان شناختی، اجتماعی و فلسفی و مؤلفه های آن را در برنامه درسی فاوا پذیرفته اند. در حوزه مبانی فلسفی بالاترین میانگین به فعال بودن فراگیر در فرایند یادگیری، در حوزه مبانی اجتماعی بالاترین میانگین به ماموریت آماده نمودن دانش آموزان برای ایفای نقش به عنوان شهروند جامعه اطلاعاتی امروز و در حوزه مبانی روان شناختی بالاترین میانگین به بهره گیری از روشهای متنوع در ارائه محتوا اختصاص یافته است. همچنین بین دیدگاه آزمودنی ها در مبانی فلسفی تفاوت معنی داری وجود دارد که این امر ناشی از نوع نگاه گروههای آزمودنی است اما در مبانی اجتماعی و زوان شناختی تفاوت معنی دار نمی باشد.
۱۱.

میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه استان مازندران از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری

کلید واژه ها: تعلیم و تربیت اصول یادگیری مبانی برنامه ریزی درسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی اصول و روشها
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی متوسطه
تعداد بازدید : ۲۳۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۶۴
هدف این پژوهش بررسی میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه با مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری به منظور ارائه راهکارهای بهبود و ارتقای دانش و مهارت های آنان است. روش انجام پژوهش از نوع ارزشیابی و جامعه آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس متوسطه استان مازندران در سال تحصیلی 85 ـ84 است. نمونه آماری 360 نفر از معلمان است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از دو ابزار محقق ساخته شامل پرسشنامه (حاوی 30 سؤال بسته پاسخ با طیف لیکرت) و آزمون محقق ساخته (حاوی 30 سؤال چهارگزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جدولهای توزیع فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (با استفاده از آزمون ، Z و F) تجزیه و تحلیل شدند. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد پایین تر از متوسط بود. میانگین نمره آزمون سنجش میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری 89/10 (در مقیاس 20 نمره ای) به دست آمده و بین میانگین نمره ها بر حسب متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین میانگین نمره ها مربوط به معلمان گروه علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس و سابقه 10 تا 19 سال و کمترین آنها مربوط به معلمان گروه علوم پایه با مدرک لیسانس و سابقه بالای 20 تا 29 سال بود.
۱۳.

میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: مبانی برنامه ریزی اصول یادگیری معلمان دوره راهنمایی و متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۰۲۷
هدف این پژوهش بررسی میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری است. روش انجام پژوهش زمینه ای است و جامعه ی آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس راهنمایی و متوسطه شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 88 - 87 است، نمونه ی آماری 382 نفر از معلمان زن و مرد میباشند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از ابزار آزمون محقق ساخته (حاوی 40 سؤال چهار گزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جداول توزیع فراوانی، در صد، میانگین) و استنباطی ( با استفاده از آزمون 2x و با نرم افزار Spss مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری با کسب میانگین 83/10 (در مقیاس 20 نمره ای) در حد متوسط است. همچنین چون مقدار 2x به دست آمده در سطح اطمینان 95 درصد از مقدار 2x جدول بزرگ تر است بنابراین پراکندگی پاسخ ها واقعی است و بین فراوانی پاسخ های مشاهده شده و فراوانی مورد انتظار تفاوت معنیدار است. لذا میتوان گفت که آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد متوسط است.
۱۴.

بررسی ملاک های دوستی و دوست یابی افراد سندرم داون 14-24 سال و مقایسة آن با سایر گروه های عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۵.

تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۱ تعداد دانلود : ۵۴۳
هدف: این پژوهش با هدف تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط انجام گرفته است. روش : پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی بوده که با روش تحقیق زمینه ای انجام شده است. از این رو، ابتدا مبتنی بر مبانی نظری پیرامون موضوع تحقیق، به شناسایی ویژگی های مطلوب چهار عنصر (هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) در برنامه درسی مطالعات اجتماعی و ارایه الگو برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی در این درس پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی استان گیلان (45 متخصص و 8641 معلم) در سال تحصیلی 95-1394 بود که از این میان، کلیه متخصصان برنامه درسی به شیوه نمونه گیری تمام شماری و 360 معلم دوره ابتدایی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن طبق نظر متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی و پایایی آن به روش آزمون آلفای کرونباخ (98/0) مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (جدول فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی پیشنهادی برای برنامه درسی مطالعات اجتماعی جهت ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی مطلوب بوده است. همچنین، بین دیدگاه این دو گروه در مورد میزان مطلوب بودن الگوی پیشنهادی تفاوت معناداری گزارش نشده است (05/0 <P). بنابراین، می توان از این الگو برای پرورش مهارت های حل مسأله دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی دبستان استفاده نمود.
۱۶.

بررسی مقایسه ای دیدگاه کارشناسان و معلمان شهر قزوین به لحاظ نارسایی های آموزش و تربیت شهروندی در برنامه ی درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی

کلید واژه ها: برنامه ی درسی آموزش شهروندی نارسایی تربیت شهروندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۱ تعداد دانلود : ۹۹۸
هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای نارسایی های آموزش و تربیت شهروندی در برنامه ی درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی از دیدگاه کارشناسان و معلمان شهر قزوین است. این پژوهش از نظر مقصد و هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه ی اجرا، روش پژوهش زمینه ای را بکار برده است. جامعه و نمونه ی آماری پژوهش شامل دو گروه آزمودنی با جزئیات زیر می باشد: کارشناسان برنامه ریزی و آموزش مقطع راهنمایی آموزش و پرورش شهر قزوین و اساتیدی که در سطح دانشگاههای قزوین دروس تحلیل محتوا، ارزیابی کتاب ها و برنامه ریزی درسی را تدریس می کنند که مجموع این دو گروه با عنوان کارشناس 30 نفر بوده است. -معلمان مقطع راهنمایی تحصیلی شهرستان قزوین (اعم از زن یا مرد) که تعداد آن ها در مدارس مقطع راهنمایی بر اساس آمار ارایه شده، 2727 نفر بوده و با بهره گیری از فرمول نمونه گیری تعداد 241 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس از معلمان دوره ی راهنمایی تحصیلی به روش تصادفی طبقه ای، حجم نمونه ی مورد نظر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی محقق ساخته ای حاوی 80 سؤال بود که پس از احراز روایی و پایایی مورد قبول، به وسیله ی پژوهشگر تهیه و بین اعضای گروه نمونه توزیع گردید، داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی ( خی دو) و به کمک نرم افزار SPSS (ویرایش17) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی کلی پژوهش نشان داد که: بین دیدگاه معلمان و کارشناسان، به لحاظ نارسایی ابعاد تربیت شهروندی (اجتماعی، فردی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) در برنامه ی درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی، تفاوت معنادار آماری وجود دارد. اگر چه بر اساس نتایج بدست آمده، هر دو گروه آزمودنی بر این باور بودند که برنامه ی درسی فعلی دوره ی راهنمایی تحصیلی پیرامون آموزش ابعاد تربیت شهروندی دارای کمبودها و نارسایی هایی است و از این رو آسیب پذیر است، اما از دیدگاه کارشناسان، این نارسایی بسیار بیش تر بوده است.
۱۸.

اجتماع پژوهشی روشی مؤثر در رشد اجتماعی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رشد اجتماعی اجتماع پژوهشی برنامه آموزش فلسفه به کودکان پرسشنامه واینلند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۰ تعداد دانلود : ۱۲۱۴
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش برنامه «آموزش فلسفه به کودکان» به صورت اجتماع پژوهشی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس غیر دولتی ناحیه یک شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1390 - 1391 و دادن پیشنهادهای مناسب به مسئولان و دست اندرکاران آموزش و پرورش در مقطع ابتدایی بر اساس یافته های تحقیق بود. برای این منظور از بین ده مدرسه غیر دولتی ناحیه یک خرم آباد یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد. این مدرسه دو کلاس پایه پنجم دارد و تعداد دانش آموزان دو کلاس 60 نفر بود که به صورت تصادفی یک کلاس در گروه گواه و یک کلاس در گروه آزمایش قرار گرفت (30 نفر در هریک از گروه ها). سپس با استفاده از پرسش نامه رشد اجتماعی واینلند متغیرهای رشد اجتماعی دانش آموزان سنجیده شد. قبل از اجرای برنامه تفاوت معناداری بین رشد اجتماعی دو گروه وجود نداشت. سپس کودکان گروه آزمایش طی دوازده جلسه هفتگی نود دقیقه ای، در برنامه آموزش فلسفه به کودکان شرکت کردند و در پایان مشخص شد که اجرای این برنامه تأثیر معناداری در ابعاد مختلفی از رشد اجتماعی دانش آموزان، از قبیل اجتماعی شدن، ارتباط زبانی، و خودفرمانی داشته است. بنابراین پیشنهاد می شود این برنامه در سطح مدارس اجرا شود.
۱۹.

ارزیابی درونی رهیافت مناسب برای بهبود کیفیت نظام آموزش عالی؛ مطالعه موردی

کلید واژه ها: ارزیابی کیفیت آموزش عالی ارزیابی درونی کیفیت در آموزش عالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶۲ تعداد دانلود : ۱۱۷۹
اهداف: ارزیابی درونی نوعی خودارزیابی است که برای پی بردن به کمیت و کیفیت وضعیت آموزشی و پژوهشی گروه توسط واحد آموزشی انجام می شود. هدف این تحقیق، ارزیابی درونی کیفیت آموزشی گروه تکنولوژی آموزشی دانشگاه تربیت معلم در ارتباط با هدف­ها و انتظارات و سپس ارایه پیشنهادات لازم برای بهبود کیفیت وضعیت موجود بود. روش­ها: این تحقیق توصیفی- کاربردی در سال 1387 و 1388 انجام شد. به دلیل محدود بودن جامعه آماری مورد مطالعه به تمام شماری اعضای هیات علمی، دانشجویان، مدیر گروه و مسئولان کتابخانه پرداخته شد و از روش نمونه­گیری در دسترس برای ارزیابی دانش آموختگان و کارفرمایان آنها استفاده شد. در انجام ارزیابی درونی ابتدا اهداف گروه در سه حیطه دروندادی، فرایندی و بروندادی تصریح و تدوین شده و سپس با توجه به تجربیات ملی و بین­المللی برای سه عامل اصلی درونداد، فرایند و برونداد تعداد 7 عامل، 40 ملاک و 124 نشانگر به همراه معیارهای قضاوت تدوین شد. سپس ابزارهای پژوهش شامل پرسش­نامه و چک لیست تهیه و در اختیار نمونه­های پژوهش قرار گرفت. داده­ها با استفاده از روش­های آماری توصیفی به­کمک نرم­افزار SPSS 16 تحلیل شد. یافته­ها: وضعیت موجود دروندادها، فرایندها، و بروندادهای گروه تکنولوژی آموزشی دانشگاه تربیت معلم نسبتاً مطلوب بود و گروه به طور کلی در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار گرفت. نتیجه­گیری: گروه تکنولوژی آموزشی دانشگاه تربیت­معلم برای عوامل درون­دادی، فرآیندی و برون­دادی دارای وضعیت نسبتاً مطلوب است. این ارزیابی درونی باعث شناخت اعضای هیات علمی گروه و دانشگاه از کیفیت وضعیت موجود شده و مبنایی برای تصمیم­گیری­های آتی گروه خواهد شد.
۲۰.

ارزشیابی عوامل و نشانگرهای تأثیرگذار بر کیفیت گروه کتابداری و علوم اطلاع رسانی: مورد گروه کتابداری دانشگاه تربیت معلم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظام آموزش عالی ارزشیابی درونی بهبود کیفیت گروه های آموزشی عوامل و نشانگرهای تأثیرگذار بر کیفیت گروه کتابداری و علوم اطلاع رسانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علم اطلاعات و دانش‌شناسی کتابخانه ها مدیریت و سازمان کتابخانه ها
  2. حوزه‌های تخصصی علم اطلاعات و دانش‌شناسی کتابخانه ها(به طور عام) انواع کتابخانه ها دانشگاهی
تعداد بازدید : ۱۸۵۴ تعداد دانلود : ۹۱۲
هدف: الگوی ارزیابی درونی برای ارزشیابی عوامل و نشانگرهای تأثیرگذار بر کیفیت در گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تربیت معلم تهران در این مطالعه به کار گرفته شده است.. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش توصیفی و ارزشیابانه است. جامعه مورد مطالعه شامل اعضای هیئت علمی، مدیر گروه، دانشجویان، دانش آموختگان، کارفرمایان دانش آموختگان، و مسئولین کتابخانه است. داده ها در چهار زیرجامعه، شامل اعضای هیئت علمی، دانشجویان، مدیر گروه و مسئولین کتابخانه بدون نمونه گیری، و در دو زیرجامعه دانش آموختگان و کارفرمایان با نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه، مصاحبه و چک لیستی بوده است که براساس 7 عامل، 40 ملاک و 124 نشانگر تدوین شد. کیفیت گروه مورد مطالعه با استفاده از روش های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: بخش دروندادها با میانگین 25/2 در وضعیت نسبتاً مطلوب، بخش فرآیندها با میانگین40/2 در وضعیت مطلوب و بخش بروندادها با میانگین 2 در وضعیت نسبتاً مطلوب است. گروه به طورکلی در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار دارد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر، همسو با سایر مطالعات و متون تخصصی تأیید کرد که استفاده از الگوی ارزیابی درونی به دلیل نگاه جامع آن به عوامل تأثیرگذار بر کیفیت گروه های آموزشی و مشارکت اعضای هیئت علمی در فرآیند ارزیابی، می تواند جنبه های کیفیت نظام دانشگاهی را باز نماید و به افزایش احساس تعهد و مسئولیت اعضای هیئت علمی به ارزیابی و افزایش کیفیت منجر شود و مبنایی برای برنامه ریزی های راهبردی و عملیاتی گروه شود. براساس نتایج، پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی برای بهبود کیفیت گروه ارائه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان