مقالات
حوزه های تخصصی:
گفت وگو، به سبب ویژگی های هستی شناسانه اش، در طول تاریخ فلسفه همواره مورد توجه واقع شده است و شماری از فیلسوفان آن را شیوه ای درخور و شاید مناسب ترین روش برای پرورش تفکر منطقی افراد دانسته اند. در برنامه فلسفه برای کودکان نیز گفت وگو یکی از عناصر بنیادین و از جمله ویژگی های بارز این برنامه است. این مقاله با چنین توجهی نخست مترصد آن است تا ویژگی های بنیادین گفت وگو را، با تأکید بر رویکردهای گادامر و افلاطون، تبیین کند و سپس نقش آن را در پرورش روح فلسفی کودکان مشخص نماید و سرانجام به مناسب ترین شاخص های گفت وگو به منظور تقویت اندیشه ورزی در کودکان بپردازد.
اثربخشی قصه درمانی در کاهش اختلال رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر قصه درمانی در کاهش اختلال رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی است. جامعه آماری همة پسران مقطع ابتدایی شهر مشهد بودند. در این پژوهش به سبب مشکلات مربوط به اجرای طرح های آزمایشی، که مستلزم همکاری مسئولان مدرسه و والدین است، از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شد و، پس از انتخاب مدرسه، از بین دانش آموزانی که بالاترین نمره را در فرم معلمان داشتند، سی نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15=n) جایگزین شدند. سپس مربیان پرسش نامه راتر کودکان را به منزلة پیش آزمون برای هر دو گروه تکمیل کردند و درمان گران جلسات قصه درمانی را به مدت شش هفته و در دوازده جلسه برای گروه آزمایش برگزار کردند. پس از اتمام جلسات درمان، دوباره همان مربیان پرسش نامه راتر را به منزلة پس آزمون برای هر دو گروه گواه و آزمایش تکمیل کردند و نتایج با آزمون t برای گروه های مستقل و تحلیل کوواریانس مقایسه شد. با توجه به نتایج، فرضیه پژوهش تأیید شد و می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی در کاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مؤثر است.
اجتماع پژوهشی روشی مؤثر در رشد اجتماعی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش برنامه «آموزش فلسفه به کودکان» به صورت اجتماع پژوهشی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی مدارس غیر دولتی ناحیه یک شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1390 - 1391 و دادن پیشنهادهای مناسب به مسئولان و دست اندرکاران آموزش و پرورش در مقطع ابتدایی بر اساس یافته های تحقیق بود. برای این منظور از بین ده مدرسه غیر دولتی ناحیه یک خرم آباد یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد. این مدرسه دو کلاس پایه پنجم دارد و تعداد دانش آموزان دو کلاس 60 نفر بود که به صورت تصادفی یک کلاس در گروه گواه و یک کلاس در گروه آزمایش قرار گرفت (30 نفر در هریک از گروه ها). سپس با استفاده از پرسش نامه رشد اجتماعی واینلند متغیرهای رشد اجتماعی دانش آموزان سنجیده شد. قبل از اجرای برنامه تفاوت معناداری بین رشد اجتماعی دو گروه وجود نداشت. سپس کودکان گروه آزمایش طی دوازده جلسه هفتگی نود دقیقه ای، در برنامه آموزش فلسفه به کودکان شرکت کردند و در پایان مشخص شد که اجرای این برنامه تأثیر معناداری در ابعاد مختلفی از رشد اجتماعی دانش آموزان، از قبیل اجتماعی شدن، ارتباط زبانی، و خودفرمانی داشته است. بنابراین پیشنهاد می شود این برنامه در سطح مدارس اجرا شود.
مقایسه مفهوم کودک و نیاز های کودک از دیدگاه کودکان و والدین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مفهوم کودک و نیاز های کودک از دیدگاه کودکان شش تا ده ساله و والدین شهر اصفهان است. جامعه آماری پژوهش شامل همه 129940 دانش آموز در سنین مورد نظر است. 200 آزمودنی به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس پنج ناحیه آموزش و پرورش اصفهان به صورت تصادفی انتخاب شدند که شامل 50 دختر و 50 پسر شش تا ده ساله، و از بین والدین نیز، 50 مادر و 50 پدر بودند. روش تحقیق کیفی و ابزار پژوهش مصاحبه حضوری با دو سؤال مشخص بود. نتایج تحقیق با استفاده از آزمون «خی دو» نشان داد که بین کودکان و والدین در مفهوم کودک و نیاز های کودک در سطح (5/0>p) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین کودکان در مقاطع سنی مختلف در مفهوم کودک و نیازهای کودک در سطح (5/0>p) تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما بین مادران و پدران، و همچنین بین کودکان دختر و پسر، در مفهوم کودک و نیازهای کودک تفاوت معنادار آماری مشاهده نشد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که، در سنین مختلف شکل گیری مفاهیم متفاوت است و توجه به این تفاوت ها در برنامه ریزی آموزشی اهمیت دارد.
بررسی و تحلیل برنامة فلسفه برای کودکان و نوجوانان با نظر به میزان ابتنای آن بر پراگماتیسم دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله میزان و نحوه تأثیرگذاری فلسفه پراگماتیسم در برنامه آموزش فلسفه به کودکان (فبک) ارزیابی می شود. این مطالعه با شیوه تحلیلی ـ استنتاجی و عمدتاً در چهارچوب بررسی آرای کلینتون گلدینگ صورت می گیرد، که از اصلی ترین طرف داران وجود رابطه تنگاتنگ میان فبک و پراگماتیسم است. این رابطه در نظر گلدینگ به گونه ای است که پراگماتیسم را بهترین حامی نظری، معرفت شناختی، و فلسفی برنامه فبک می کند؛ بر این اساس فبک ماهیت پراگماتیستی پیدا می کند. این مقاله درصدد بررسی این ادعاست. پرسش های اصلی از این قرارند: آیا واقعاً تأثیرپذیری برنامه فبک از پراگماتیسم به گونه ای است که می توان گفت این برنامه ماهیت پراگماتیستی دارد؟ آیا پراگماتیسم در قیاس با دیگر فلسفه ها بیش ترین تأثیر را در برنامه فبک داشته است؟ آیا می توان پراگماتیسم را بهترین حامی نظری فبک دانست؟ آیا به رغم تأثیر پذیری احتمالی، می توان نشان داد که در پاره ای موارد مهم هم سویی چندانی میان فلسفه پراگماتیسم و فبک وجود ندارد؟ پاسخ گویی به این پرسش ها و برخی سؤالات دیگر درک دقیق تری از برنامه فبک را در اختیار می نهد و راه را برای اجرای درست تر آن آماده تر می کند. در این پژوهش نشان داده شده است که در بسیاری موارد پراگماتیسم می تواند حامی نظری و معرفت شناختی خوبی برای فبک باشد، ولی نمی توان مطمئن بود که بهترین حامی است، یا در همه موارد می توان آموزه های فبک را هم سو با آموزه های پراگماتیسم دیویی دانست.
ارتباط اجتماع پژوهشی در برنامه فلسفه برای کودکان با روش های تدریس فعال و مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی برنامه فلسفه برای کودکان تقویت مهارت های استدلال، داوری، و قدرت تشخیص دانش آموزان است. برای حصول این منظور لازم است کلاس های درس به اجتماع پژوهشی یا حلقه کندوکاو تبدیل شوند که بستر مناسبی برای رشد خلاقیت است. از طرفی روش های تدریس فعال نیز آموزش مطالب درسی را به روشی پویا دنبال می کنند؛ روشی که نه تنها از خلاقیت کودکان بهره می گیرد بلکه در رشد خلاقیت آنان نیز مؤثر است. پژوهش حاضر، که پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی است، به بررسی ارتباط روش اجتماع پژوهشی با روش های فعال تدریس پرداخته است. نتایج بررسی ها حاکی از ارتباط بین این دو رویکرد در اهداف و روش رسیدن به اهداف است. این دو روش آموزش از نظر محتوا و شیوه ارزش یابی متفاوت اند، اما هدف هر دو فعال کردن فراگیران در روند یادگیری و رشد مهارت های فکری و ذهنی و ایجاد توان مندی های اجتماعی آنان است. از آن جایی که یکی از اهداف مشترک روش اجتماع پژوهشی و روش های تدریس فعال دست یافتن به خلاقیت است، پیشنهاد می شود نظام آموزشی، با بهره گیری مناسب از این دو رویکرد، در جهت رشد قوای خلاقه کودکان گام مؤثری بردارد
مقایسة واکنش های روان شناختی کودکان عادی و تیزهوش از طریق عناصر آزمون ترسیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزمون های ترسیمی روش های تشخیصی فرافکنی اند که در آن ها از فرد خواسته می شود، موضوع یا وضعیتی را ترسیم کند تا عملکرد شناختی، بین فردی، یا روان شناختی او ارزیابی شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه واکنش های روان شناختی کودکان تیزهوش و عادی از طریق عناصر آزمون ترسیم است. برای گردآوری اطلاعات، از پرسش نامه افسردگی، اضطراب، و استرس (DASS-42) و نقاشی آدمک رنگی استفاده شد. نمونه پژوهش 250 دانش آموز (119 دختر و 131 پسر) یازده تا سیزده ساله منطقه یک و دو شهر زاهدان بود که کودکان عادی به صورت نمونه گیری خوشه ای سهمی و کودکان تیزهوش به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. آزمون ترسیم آدمک رنگی و پرسش نامه DASS-42 در سه مقطع اول و دوم و سوم راهنمایی به صورت گروهی اجرا شد و داده ها، با استفاده از آمار توصیفی، آزمون «خی دو»، و «تی» گروه مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که، بر اساس آزمون ترسیم، بین واکنش های روان شناختی کودکان عادی و تیزهوش تفاوت معناداری وجود دارد.