بررسی مسیرهای تغییر سیاست خارجی ج.ا.ایران در کابینه چهاردهم بر اساس مدل ترکیبی تغییر سیاست خارجی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مقدمه و اهداف: با روی کار آمدن کابینه چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رییس جمهوری منتخب دولت ج.ا.ایران و اهمیت شناخت تغییرات احتمالی در جهت گیری سیاست خارجی در دوره زمانی چهارساله پیش رو (1403- 1407)، سوال اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین مسیرهای تغییر در سیاست خارجی ج .ا.ایران در این دوره چه خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه این پژوهش بر اساس مدل «ترکیبی تغییر سیاست خارجی» آن است که برای تغییر سیاست خارجی ایران در کابینه چهاردهم سه مسیر کلی (ورودی های جایگزین جدید از منابع داخلی و یا بین المللی، راهیابی ورودی های از قبل موجود به دستگاه تصمیم گیری سیاست خارجی و نهایتا تغییر درون روایتی توسط تصمیم گیرندگان سیاست خارجی) وجود دارد. بنابراین هدف این پژوهش یک هدف نظری با تمرکز بر مسیرهای تغییر در سیاست خارجی ایران در طول دوره استقرار کابینه چهاردهم است.روش ها: این پژوهش یک پژوهش تبیینی است که تحلیل داده ها در آن از طریق انطباق مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش یعنی مدل «ترکیبی تغییر سیاست خارجی» با مورد مطالعه یعنی مسیرهای تغییر سیاست خارجی کابینه چهاردهم، خواهد بود. داده ها نیز از طریق منابع معتبر مجازی (مقالات انگلیسی) و اسنادی جمع آوری شده اند. چهارچوب مفهومی این پژوهش نیز تمرکز بر مفهوم «تغییر سیاست خارجی» و مدل ها و ادبیات نظری پیرامون آن است.یافته ها: یافته های پژوهش و استدلال اصلی مدل پیشنهادی این پژوهش آن است که تغییر در خروجی سیاست خارجی یک کشور می تواند از طریق مسیرهای سه گانه صورت گیرد. در ذیل هر یک از این مسیرها نیز متغیرهای اثرگذاری نیز وجود دارند. این متغیرها که شامل متغیرهای مادی و معنایی و در سطوح داخلی و بین المللی قرار دارند، مسیرهای تغییر را تعیین می کنند. به عنوان مثال پنجره های فرصت، شوک ها و حوادث بیرونی و فشارهای محیطی جدید در قالب مشوق ها و مجازات ها، سه عامل مهم بین المللی و مادی هستند (متغیر مستقل و به عنوان ورودی های جدید) که اگر توسط چهارچوب ذهنی تصمیم گیرندگان جدید سیاست خارجی درک شوند (متغیر میانجی)، می توانند موجب تغییر در سیاست خارجی ایران شوند (متغیر وابسته). از سوی دیگر ذهنیت متفاوت افراد تصمیم گیرنده جدید در کابینه چهاردهم از جمله عوامل اثرگذار فکری و شناختی در سطح درونی (متغیر مستقل و به عنوان ورودی های جدید) در ایجاد خروجی های متفاوت سیاست خارجی (متغیر وابسته) است. مسیر دوم نیز به بررسی ورودی های جایگزین از قبل موجود به دستگاه تصمیم گیری کابینه چهاردهم می پردازد، این ورودی ها اگر با تفسیر متفاوت تصمیم گیرندگان جدید مواجه نشود (متغیر میانجی) می توانند موجب تداوم و نه تغییر در سیاست خارجی شوند و یا موجب تغییرات جزئی شوند. مسیر سوم تغییر نیز مسیر معنایی و گفتمانی است که از طریق دستکاری عناصر و پیام های خاصی در درون روایت اصلی که دولت ج.ا.ایران برای خود تعریف می کند، صورت می گیرد و تغییر سیاست را نزد مخاطب، مشروع و امکان پذیر می سازد. نتیجه گیری: اول آن که برای تحلیل دقیق تغییر و تداوم احتمالی سیاست خارجی کابینه چهاردهم، بررسی و در نظر گرفتن هر سه مسیر به صورت هم زمان ضروری است. دوم آن که هر یک از این مسیرهای تغییر منجر به خروجی های جدیدی در جهت گیری سیاست خارجی ایران می شوند. این خروجی های جدید می توانند تغییراتی در اهداف/ ابزار و یا هر دو باشند. از سوی دیگر گستره تغییر می تواند از یک یا چند حوزه خاص و یا تمامی حوزه ها، گسست چشمگیر از رفتار گذشته و یا تغییرات جزئی را شامل شود. تغییرات همچنین می تواند شامل تغییرات نرمال و به قاعده که تدریجی، آرام یا شامل تغییرات رادیکال و تجدیدنظرطلبانه باشد.The paths of Iran’s Foreign Policy change in 14th administration based on synthetic model of foreign policy change
Introduction: With the success of Masoud Pezeshkian as the 9th President of Islamic Republic of Iran and the importance of recognizing the possible foreign policy changes in the upcoming four-year period (1403-1407), the main question of this paper is what will be the most important paths of the foreign policy change in this Period? In answer to this question, based on the “synthetic model of foreign policy change”, the hypothesis of this research is that there are three general paths for Iran's foreign policy change in the 14th administration (new alternative inputs from domestic or international sources, finding pre-existing inputs into the foreign policy decision-making apparatus and finally changes in narrative by foreign policy decision-makers. So, the main aim of this research is a theoretical aim, focusing on the paths of in Iran's foreign policy change during the 14th administration.Methods: This research is explanatory research in which the data analysis will be through the adaptation of the proposed conceptual model with the case study. The conceptual framework of this research is focusing on the concept of " foreign policy change" and the theoretical models and literature about it. Research data have also been collected through virtual sources (English articles) and documents.Results and Discussion: The research findings and the main argument of the proposed model of this research is that the foreign policy change can take place through any of the three paths. There are influencing variables under each of these paths. These variables, which include material and semantic variables and are located at domestic and international levels, determine the paths of change. For example, windows of opportunity, external shocks and events and new environmental pressures (incentives and punishments) are three important international and material factors in the form of independent variables and as new inputs. If these variables are understood by the mental framework of new foreign policy decision makers (mediating variable), they can cause changes in Iran's foreign policy (dependent variable). On the other hand, the different understanding of the new decision-makers in the 14th administration as the intellectual and cognitive influencing factors (independent variable and as new inputs) is important in creating different outputs of foreign policy (dependent variable). The second path examines the already existing alternative inputs to the decision-making apparatus of the 14th administration. If these inputs are not interpreted differently by new decision makers (intermediary variable), they can cause continuity or minor changes in foreign policy. The third path is through the manipulation of certain elements within the main narrative that the Iranian defines for themselves, by foreign policy decision makers, which makes the policy change legitimate and possible for the audience.Conclusion: The first conclusion of the research is that for the accurate analysis of the possible paths of change in foreign policy of 14th administration, it is necessary to consider the elements of three paths simultaneously. On the other hand, any of these paths of change can lead to changes in the goals/tools or both in the direction of Iran's foreign policy. The extent of change can include radical change or minor changes in one or more specific areas.