کتاب سیاحت غربِ آقانجفی قوچانی، سرشار از جلوه هایی زیبا، جذاب و پویاست. یکی از این جلوه ها، صحنه ها و تصویرهای هنری شگرف و نفیس آن است که هر یک به روشنی، نمایه ای از عالم برزخ و سرنوشت افراد در آن عالم را ارائه می دهد. آقانجفی در این کتاب با به کارگیری یک رشته الفاظ و تعابیر ظاهراً ساده، گاه صحنه هایی باشکوه و تصاویری زیبا ارائه می دهد که می تواند ضمن برانگیختن احساسات و عواطف آدمی، عقل و اندیشه وی را نیز به تکاپو وا دارد. این الفاظ و تعابیر چنان زنده و تأثیرگذار است که انسان به جای آن که خود را در مقام خواننده الفاظ بیابد، خود را بیننده صحنه هایی زنده و سرشار از حرکت و پویایی می یابد. آن چه سبب پیدایش این تصاویر هنری در کتاب سیاحت غرب شده است از یک سو، بهره گیری از فنون بلاغی (استعاره، کنایه و تشبیه)، تشخیص و تجسیم (مجسم سازی) است و از سویی دیگر، حاصل ترکیب عناصری هم چون تقابل صحنه ها، محاوره و گفت وگو و غیره. این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی مفهوم تصاویر هنری و مؤلفه های آن، به تحلیل زیبایی شناختی این تصاویر در کتاب سیاحت غرب آقانجفی قوچانی بپردازد.