سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.Façade Committee: The Deviation of Taste is a Long-Standing Demand
Over almost a decade, façade committees have been established in Tehran and then in other cities in imitation of the center to monitor the architecture of the buildings. This was a response to a demand that goes back several decades after the victory of the Islamic Revolution, which was first called for «identity» and then «Iranian-Islamic identity» in the city and architecture. The heightened sensitivity to «returning to oneself» and the beginning of the «Islamic renaissance» in the first years of the establishment of the Islamic Republic led to the establishment of numerous academic and religious meetings to examine the relationship between «tradition and modernity.» During the pre-revolutionary struggles, the spread of intellectuals› and revolutionaries› dissatisfaction with the regime›s self-defeat against the West led Farah Pahlavi, the cultural politician of the regime, to create an artificial and form-oriented movement by combining modern architecture with traditional elements. A generation of monumental architecture, such as the Museum of Contemporary Arts and the School of Management, was the result of this policy. To theorize this process, the «Link of Tradition and Technology» conference was held in Isfahan in the presence of a selected group of famous Iranian and world architects, chaired by Farah Pahlavi. At the same time, the official trend of the country›s architecture and what was promoted by the governing body in the guise of the model and law was a mutilated and meaningless modernism dependent on the consumption of luxury goods and imitation of the Western currents. The Islamic revolution represented the demand for the restoration of the historical identity of the Iranian nation. In the years before the revolution, however, no effective action was taken in this regard. The economic stagnation caused by the war and embargo, the ignorance of the relevant administrations in the country, and the gaining power of Western trends in the executive body of the system left no room for a scientific and deep response to the claim for identity restoration. In the 1990s, a study was conducted on the order set by the municipality for façade standards. The study method was similar to the procedure of bulletin makers, who managed the emotions of officials by selecting news. In the city of Tehran, where thousands of buildings were being built at the same time, a few special examples that no one except but a few knew about their existence became a symbol of the trend towards vulgarity; Taking advantage of the unanswered demand of the last century to return to oneself, extraordinary and strange decrees were issued: the use of vulgar colors was prohibited; and to make the rules religious, «prohibition of installing statues on the façade» was also added to the rules.The excitement caused by this biased and not rigorous study of urban management quickly led to the creation of institutions to intervene in the most private parts of society. Façade committees were formed to approve the façade plan, which was added to the previous technical documents. This committee expressed its existential philosophy to protect public rights. Since then, the façade committee in Tehran and many Iranian cities has become a tool to extend the issuance of permits, make construction more expensive, and impose the taste of committee members on thousands of applicants who need permits. The process of changing the rules has been based on the quantitative rise in technical details and is not related to the demand for national-religious identity. In this period, less effective and complicated details have been added to the basic criteria to justify the necessity of the existence of the committee›s action. Over a decade of its activity, the committee has failed to restore Iranian-Islamic identity. This claim is confirmed by the demand of the supreme leader of the revolution in the last report of the mayor of Tehran to the council (Rosen Online, December 23, 2023), emphasizing the movement towards Iranian-Islamic identity in urban architecture. This is the fundamental demand of a multidimensional and complex strategy that cannot be realized by simplifying the problem. Like Farah Pahlavi, who failed to divert the claim for identity with the superstructure and memorial measures, the façade committees will only have dissatisfaction. The perception of identity, in the sense of understanding the continuous nature of a phenomenon, depends on the survival of its existence. The understanding of the existence of a city, which is obtained through encountering and experiencing the space, is first dependent on the survival of the city›s existential components. The importance of the existence of the city is associated with its prerequisites and conditions for understanding its nature and identity. In the case of the survival of the city›s existential components, we can talk about its defining characteristics. The Sunnah of the Holy Prophet (PBUH) in organizing the city of Yathrab, named Madinah al-Nabi, also indicates his precision and insistence on the priority of the order of the components of the creation of the city rather than the form of urban elements. The knowledge related to space and place also validates the same procedure and the originality of the existence of the city in relation to its nature to achieve desirability.By giving priority to the taste of the committee members instead of the taste of the owner, it seems that the façade committees have not conformed to the verse «people are in control of their property» and have taken the wrong path in achieving the great goal they set. Instead of identifying and studying the nature of the city and the main components contributing to its creation, preservation, and expansion, they have completely stuck to the form of urban forms to claim identity. Understanding the identity of the city means having the ability to read its past from the city›s present face and experiencing the feeling and understanding of being in a place with specific standards and attitudes. The place whose elements have gradually acquired the color of time and the transformation of the faces have been so gradual and continuous that the sense of separation from the origin does not arise in the observer. It is clear that intervention in a complex phenomenon is of such a degree of importance that it has a direct effect on building the perception of citizens, and in addition to a hundred-year-old social demand, it was also favored by the beloved Prophet of Islam and played a prominent role in his life. First, it is very necessary, and second, it requires a method and is knowledge-based. The cover image is a view of Qom City, although it refers to the duality of two traditional and unrestrained views, confirming the confusion of this generation and city management in creating an identity view of their desired city.